به بهانه 4 ربیع الثانی سالروز ولادت حضرت عیدالعظیم الحسنی علیه السلام

ياس گلشن "حسن" و عاشق" حسين" علیهما السلام

تاریخ انتشار:
برای شناخت کمالات یک فرد و اینکه بتوان بر اساس آن کمالات، میزان توانمندی های او را در نظام هستی به دست آورد، یکی از راه ها آن است که ببینیم معرف او چه کسی است؟وقتی امام معصوم کسی را معرفی می کند....
عبدالعظیم حسنی

حجت الاسلام محسن ادیب بهروز، عضو هیئت علمی دانشگاه علوم پزشکی ایران و محقق و پژوهشگر دینی در گفتگو با شبستان، پیرامون شخصیت شناسی یکی از امامزادگان شاخص تهران، حضرت عبدالعظیم الحسنی علیه السلام گفت: پیرامون حضرت عبدالعظیم گفتنی های فراوانی وجود دارد اما در یک اشاره کلی و در عین حال کاربردی شاید با بسنده کردن به چند ویژگی، بتوان نسبت به مقام ایشان ادای دین کرد.

نخست اینکه ایشان از نوادگان وجود مقدس حضرت علی ابن ابیطالب علیه السلام است. هر گاه دو انسان از جهت کمالات در یک سطح باشند برخی ویژگی ها و شاخص ها می تواند موجب امتیازاتی برای هر یک از آنها باشد که یکی از آنها «نواده مستقیم معصوم بودن» است. همین که فردی توفیق داشته باشد که نواده مستقیم (با واسطه کم) معصوم باشد یک امتیاز برای اوست و حضرت عبدالعظیم علیه السلام از این امتیاز برخوردار است.

بنابراین در مقام ارزیابی کمالی در مقایسه با افراد مشابه ایشان از نظر توانمندی در نظام هستی، فردی که به معصوم انتساب دارد و این انتساب با کمترین واسطه حاصل شده، برای او امتیاز شناخته می شود و جناب عبدالعظیم حداکثر با 5 واسطه به حضرت علی علیه السلام منصوب هستند.

وی نکته دومی را که برای شخصیت های کمال یافته، امتیاز محسوب می شود محشور بودن با امام معصوم و ارتباط بسیار نزدیک با او داشتن عنوان کرد و افزود: این ارتباط نزدیک باعث می شود کمالات بیشتری در فرد بروز و ظهور کند. شخصیتی که توانسته است با امام معصوم ارتباطی نزدیک پیدا کند، کمالات و توانمندی هایی در وجود خود ایجاد کرده است که حضرت عبدالعظیم از این ویژگی نیز برخوردار می باشد. چرا که توانسته دو امام معصوم را درک کند.

البته دوران حساس زندگی این بزرگوار با امام هادی علیه السلام سپری شده و در کتب کهن رجالی ما ایشان به عنوان صحابه امام هادی علیه السلام معرفی می شوند اما گزارشاتی نیز داریم که ایشان مورد توجه امام عسگری علیه السلام نیز بوده اند. این دو شاخص می تواند جایگاه ایشان را برای ما معرفی کند.

استاد دانشگاه امام حسین علیه السلام در ادامه به برخی ملاک ها و معیارها در شناخت افراد اشاره و تصریح کرد: برای شناخت کمالات یک فرد و برای اینکه بتوان بر اساس آن کمالات، میزان توانمندی های او را در نظام هستی به دست آورد، یکی از راه ها آن است که ببینیم معرف او چه کسی است؟ زمانی که یک معصوم معرف انسان باشد این معرفی می تواند برای ما بسیار ارزشمند باشد.

چون انسانی او را معرفی می کند که شناخت کاملی از مخاطب خود دارد. لذا معرفی او از ضریب اطمینان صددرصدی برخوردار است و این با زمانی که غیر معصوم کسی را معرفی می کند، متفاوت است. در مواردی که اهل بیت علیهم السلام شخصی را معرفی می کنند اگر از نظر سندی برای ما اطمینان حاصل شود این معرفی برای ما بسیار ارزشمند است و تنها یک معرفی کوتاه می تواند دریایی از محتوا را در اختیار ما قرار دهد و ضریب اطمینان بسیاری نسبت به آن شخص در ما ایجاد می کند.

درباره حضرت عبدالعظیم علیه السلام غیر از دو شاخص مذکور، یک معرفی از امام هادی علیه السلام نیز وجود دارد. با این تعبیر که حضرت به فردی به نام حماد رازی که برای مطلبی خدمت امام رسیده بود می فرماید: «یا حماد! هر وقت مشکلی در امور دین شما در منطقه ای که در آن  زندگی می کنید به وجود آمد آن مشکل را با عبدالعظیم ابن عبدالله الحسن در میان بگذارید.»  این معرفی  معانی بسیاری دربردارد یعنی امام این شخص را در مسایل دین به قدری کامل می داند و می بیند که امثال حماد را که افراد ویژه ای هستند برای گرفتن پاسخ و حل مسایل به او ارجاع می دهند.

پس این معرفی نشان می دهد که مقام حضرت عبدالعظیم در دین از جهت دانشی، یک مقام فوق العاده بوده و از قدرتی برخوردار بوده است که می توانسته مانند زراره ها در زمان امام صادق علیه السلام، پاسخگوی ده ها سؤال و مسئله دینی باشد. در خاتمه این معرفی نیز حضرت می فرمایند: سلام ما را به او برسان!!

برای شناخت کمالات یک فرد و برای اینکه بتوان بر اساس آن کمالات، میزان توانمندی های او را در نظام هستی به دست آورد، یکی از راه ها آن است که ببینیم معرف او چه کسی است؟ زمانی که یک معصوم معرف انسان باشد این معرفی می تواند برای ما بسیار ارزشمند باشد.

حجت الاسلام ادیب خاطرنشان کرد: با توجه به اینکه ما معتقدیم که امام معصوم کاری غیر از اراده الهی انجام نمی دهد، این نکته که امام معصوم به جناب عبدالعظیم ابلاغ سلام می کند می تواند بیانگر این مهم باشد این ابلاغ سلام، ابلاغ سلام خداوند متعال است و می تواند پیامی الهی برای جناب عبدالعظیم باشد. به عبارت دیگر ایشان به قدری مقرب درگاه الهی قرار گرفته است که معصوم به او سلام الهی را ابلاغ می کند. اما آنچه می تواند برای ما کاربرد داشته باشد ماجرایی است که تقریبا 5 یا 6 نفر از دانشمندان بزرگ شیعه آن را نقل کرده اند که میان امام هادی علیه السلام و جناب عبدالعظیم رخ داده و از آنجا که چندنفر از دانشمندان بزرگ به نقل آن پرداخته اند هم می توان به اهمیت این ماجرا پی برد و هم به صحت و درستی آن اطمینان داشت.

 راوی این گزارش شخص جناب عبدالعظیم است که می فرماید: روزی خدمت امام هادی علیه السلام رسیدم . حضرت به من فرمودند:«مرحبا بک یا ابوالقاسم و ... انت ولینا حقا». ما در زیارت عاشورا فرازی را بسیار تکرار می کنیم آنجا که آمده است:« انی سلم لمن سالمکم و حرب لمن حاربکم و...» کسانی که ولی و دوست شما هستند برای ما نیز حکم ولی را دارند و ... بنابراین ما همواره به دنبال شخصیت هایی هستیم که برای معصوم ولی بوده باشند تا بتوانیم به وسیله آنها و از طریق نزدیکی به آنها ولایتمداری خود را نسبت به معصوم محقق کنیم. چرا که این واسطه ها برای ما بسیار مهم هستند.

 اگر آنها نباشند تحقق ارتباط کمالی بین ما و معصوم بسیار دشوار است حتی به قدری که گاهی بزرگان تعبیر به محال می کنند و یکی از این افراد حضرت عبدالعظیم علیه السلام است. تعبیر «انت ولینا حقا» یعنی شما به حق ولی ما هستید جناب عبدالعظیم ادامه می دهد که : «من عرض کردم یابن رسول الله صل الله علیه وآله من آمده ام تا دینم را به شما عرضه کنم.

عضو هیئت علمی دانشگاه علوم پزشکی ایران خاطرنشان کرد: این بسیار نادر اتفاق می افتد که فردی با چنان جایگاهی که پیش از این اشاره شد خدمت امام معصوم برسد و بخواهد تمام آموزه های دینی خود را با او در میان بگذارد در میان صحابه اگر هم چنین چیزی وجود داشته باشد بسیار نادر اتفاق افتاده است. سپس جناب عبدالعظیم خطاب به امام ادامه می دهد که: «من اگر بدانم آنچه از دین فرا گرفته ام مورد رضایت شماست خدا را شکر می کنم و در غیر این صورت می خواهم آن را تصحیح نمایید.» امام هادی علیه السلام به او فرمودند: آغاز کن ! 

نکته جالب در اینجا آن است که نخستین چیزی که مطرح می شود موضوع توحید است. توحید حضرت عبدالعظیم چکیده توحید اصلی قرآن است و از این جهت قابل اهمیت می باشد که دقیقا در مسیری صحیح قرار دارد. چرا که در میان کسانی که موحد بوده و عقیده توحیدی دارند گروهی به راست متمایل شده و گروهی به چپ تمایل پیدا کرده اند اما ایشان این مسیر مستقیم را چنین مطرح می کنند: «من معتقدم خداوند متعال هیچ مانند و نظیری ندارد، خارج من الحدین حدالابطال و حدالتشبیه» . ما در توحید بحثی داریم که گروهی در آن دچار انحراف شده و هر چه را که می خواهند در رابطه با خدا درک کنند برای آن شبیه سازی می کنند یعنی برای درک خالق یا رازق بودن خدا آن را به یک مخلوق تشبیه می کنند تا قابل درک باشد. این انحراف معمولا در میان برخی از فلاسفه اسلامی به صورت ناخودآگاه اتفاق افتاده است.

لذا حضرت عبدالعظیم می گوید در توحید من حد تشبیه وجود ندارد از آن سو نیز حد ابطال را هم نفی می کنند چون گروهی معتقدند که ما به هیچ وجه نمی توانیم خدا را درک کنیم مطلقا !! در حالی که این گروه نیز به انحراف می روند. جناب عبدالعظیم وقتی توحید خود را عرضه می کند می گوید توحیدی که من قبول دارم در رابطه با خالقی است که قابل درک می باشد اما من برای درک او از مخلوق استفاده نمی کنم. لذا در مقام درک، خالق من، نه جسم است، نه صورت، نه عرض و نه جوهر، بلکه خود به همه اینها وجود داده است. سپس در ادامه نبوت، معاد، امامت و عقاید خود نسبت به اهل بیت و قیامت و .... را مطرح می کند.  برای اینکه بداند آیا آنچه از دین فرا گرفته است (علیرغم آن جایگاه عظیم و بلند) درست است یا خیر امام در پاسخ ایشان فرمودند: «به خدا قسم این همان دینی است که خدا نسبت به آن برای بندگان راضی است»

وی افزود: به بیان دیگر جناب عبدالعظیم با تمام کمالاتی که دارند دست به اقدامی می زنند که در میان همه صحابه ائمه معصومین علیه السلام کم نظیر است و این نشان از عمق معارف ایشان دارد. ایشان از عمق خلوصی برخوردار بوده است که به آنچه دارد اکتفا نمی کند بلکه می خواهد از امام تأییدی صریح بگیرد. لذا این گزارش دو راهکار کاربردی برای ما به دنبال دارد.

نخست اینکه ما نیز آنچه از آموزه های دینی داریم با فردی که می تواند دین ما را ارزیابی کند در میان بگذاریم و دوم اینکه دینی که چکیده آن را جناب عبدالعظیم به امام معصوم عرضه می کند می تواند به عنوان یک شاخص برای ما باشد که با آن خود را ارزیابی کنیم اگر تنها به همان مسئله توحید دقت کنیم می بینیم که ایشان دقیقا یک تفکر بسیار انحرافی که برخی از فلاسفه در میان شیعه ایجاد کرده اند را حذف نموده و از سوی دیگر نیز نوعی از تفکر توحیدی را که برخی متکلمین به شیعه تزریق کرده اند نفی می کند و یک توحید اصیل را در قالب کوتاه ترین جمله مطرح می کند که این نشان از آن دارد که این شخص به کمالات فراوانی دست یافته است.

بنابراین چنین فردی در زمان حال نیز می تواند برای ما کارآمد باشد یعنی تفاوتی نمی کند که ما در صورت حضور ایشان به خدمت آن حضرت می رسیدیم و یا اکنون که ایشان در عالم برزخ است خدمت حضرت برسیم و در آموزه های دینی خود از ایشان کمک بگیریم./*

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • آدرس های صفحه وب و آدرس های ایمیل به طور خودکار به پیوند تبدیل می شوند.