حاج شیخ عباس قمى، حدیث نجابت (1)
نام نشریه: مبلغان، شماره 88
مقدمه
یكی از زبدهترین چهرههای درخشان روحانیت معاصر در علوم اسلامی، به خصوص در رشتههای حدیث، تاریخ و تبلیغ، حاج شیخ عباس قمی بوده است. مسلمانان و شیعیان در همه بلاد با نام خوش آهنگ و آثار و كتب جاویدان و مواعظ جذاب و تأثیرگذار این مورخ شهیر و محدث امین و مبلّغ و واعظ پارسا آشنایی دارند. وی صاحب كتابهای ارزشمند و متعدد از جمله كتاب همیشه جاویدان «مفاتیح الجنان» میباشند.
خانواده
حاج شیخ عباس قمی در سال 1294 ق در میان خانواده مذهبی و با فضیلت در شهر مقدس قم پا به عرصه گیتی نهاد و دوران كودكی را در همین شهر مذهبی پشت سر نهاد. پدر بزرگوارش از مردان صالح و پرهیزگار قم بود كه از علاقه مندان و شیفتگان خاندان عصمت و طهارت علیهم السلام به شمار میرفت. مادر پارسا و ارجمند وی نیز از زنان پاكدامن و آشنای به مسائل اسلامی و متخلق به اخلاق الهی بود. مادر گرامی حاج شیخ عباس قمی، امتیازات معنوی فراوانی داشت كه از جمله آن امتیازات، تقید به خواندن نماز در اوّل وقت بود؛ به طوری كه حتی اگر میهمان هم داشت، اول نماز را میخواند و بعد از آنان پذیرایی میكرد.
این بانوی پارسا و نمونه درباره فرزندش گفته است: «در این مدت دو سالی كه عباس را شیر میدادم، حتی یك دفعه هم بی طهارت به او شیر ندادم.» و شاید به همین دلیل است كه خود حاج شیخ عباس قمی هم فرموده است: «من هر موفقیتی كه دارم، از بركت مادرم هست؛ زیرا ایشان سعی داشت همیشه مرا با طهارت كامل شیر بدهد. او واقعاً از زنان متدینه بود.» (1)
تحصیلات
شیخ عباس قمی، دوران كودكی را در فضایی آكنده از معنویت پشت سر گذاشت و با تشویقهای صمیمانه والدین، تحصیلات علوم دینی را آغاز كرد و مقدمات و سطح را در نزد اساتید مبرّز حوزه علمیه قم فرا گرفت.
وی از دانش بیكران بزرگان و اساتید بزرگوار علمی ذیل خوشه چینی كرده است:
1. آیة اللّه میرزا محمد ارباب قمی (م 1341 ق) ؛
2. آیة اللّه حاج شیخ ابوالقاسم قمی (م 1353 ق) ؛
3. آیة اللّه حاج سید احمد طباطبایی قمی، ابو الزوجه معظم له (م 1334 ق) ؛
4. شیخ محمد حسین قمی، استاد خط نستعلیق.
به سوی نجف اشرف
حاج شیخ عباس قمی برای تكمیل علوم و معارف الهی و نیل به مقامات عالیه علمی و معنوی و استفاده از محضر فرزانگان نامدار دانشگاه علوی، وارد شهر مقدس نجف اشرف گردید. وی سال ورود خود را به نجف اشرف 1316 ق در حالی كه 22 بهار از عمر شریفش میگذشت، ذكر كرده است.
اساتید وی در نجف اشرف عبارت اند از:
1. آیة اللّه سید محمد كاظم طباطبایی یزدی، صاحب العروة الوثقی (م 1337 ق) ؛
2. محدّث عالی مقام، علامه حاج میرزا حسین نوری مازندرانی (م 1320 ق) ؛
3. آیة اللّه میرزا محمّد تقی شیرازی، مشهور به میرزای كوچك یا میرزای دوم (م 1338 ق) ؛
4. آیة اللّه سیدحسن صدر كاظمی (م 1354 ق) ؛
5. آیة اللّه سید ابوالحسن نقوی لكنهوئی مقیم هندوستان (م 1355 ق) . (2)
بازگشت مجدد به قم
حاج شیخ در سال 1322 ق در راه بازگشت به وطن، موفق به اتمام كتاب ارزشمند و گران قدر «هدیة الزائرین» میشود و از راه بغداد و مرز خسروی و قصر شیرین وارد كرمانشاه میگردد. ظاهراً علت هجرت وی در آن موقع، ابتلا به بیماری وبا و شیوع آن در عراق بوده است كه تا بهبودی كامل از بیماری وبا در كرمانشاه میماند.
وی پس از بهبودی كامل به شهر محبوب خود (قم) میآید و به كار تألیف و تصنیف و احتمالاً به درس و بحث اشتغال میورزد و از محضر اساتید سابق خود در قم بهره مند میشود.
حاج شیخ عباس قمی در همین مدت اقامت در قم، ازدواج میكند. همسر او دختر مرحوم آیة اللّه سید زكریا قزوینی از علمای اعلام قم بود. این وصلت بعد از چندی به جدایی میكشد و حاج شیخ از این نظر سخت افسرده و اندوهگین میشود؛ به گونهای كه برای رفع آن همّ و غمّ در صدد بر میآید كه به زیارت حضرت رضاعلیه السلام برود.
اقامت در مشهد مقدس
حاج شیخ عباس قمی در روز جمعه اول ربیع الثانی 1332 ق به قصد اقامت وارد مشهد مقدس میگردد. علت اقامت وی در مشهد مقدس، تقاضای مرحوم آیة اللّه حاج آقا حسین قمی (م 1365 ق) بوده است كه قبلاً باجناق حاج شیخ عباس به شمار میرفت.
حاج شیخ عباس در منزل آیة الله قمی، اتاقی در بالاخانه داشته كه در آنجا مینشسته و مشغول كار بوده و از آنجا قبه و بارگاه حضرت امام رضاعلیه السلام را میدیده است و هر لحظه كه در موقع مطالعه و چیز نوشتن، سر بر میداشته، آن بارگاه پر نور در مقابل دیدگانش قرار داشته و برایش بسیار لذت بخش بوده است. در آن اتاق و با آن وضع و حال، به كار تألیف اثر نفیس و ارزشمند «فوائد الرضویة» اشتغال مییابد.
پس از آنكه در مشهد قصد اقامت میكند، مرحوم آیة اللّه قمی به وی میگوید: مینویسم به قم و دختر اخوی (آیة اللّه حاج سید احمد طباطبایی) را برای شما خواستگاری میكنم. همین طور هم میشود و همسر دومش را از قم به مشهد میآورند.
بعد از آنكه این بانو را از قم به مشهد میآورند و مراسم عقد صورت میگیرد، حاج شیخ در خانه محقّری در جوار منزل آیة اللّه سید صدر الدین صدر (م 1373 ق) ، داماد بزرگ آیة الله حاج آقا حسین قمی كه در همان سال از عتبات به مشهد مقدس آمده بود، سكونت میورزد.
مرحوم میرزا علی محدث زاده (فرزند حاج شیخ) میگوید: «خانه ما در مشهد با خانه آیة اللّه صدر به هم راه داشت؛ چون پدر ما، مرحوم حاج شیخ عباس، در سال، تقریباً شش ماه در مسافرت بود. در واقع، مرحوم آیة اللّه صدر ما را بزرگ كرد. آن مرحوم ما را مثل فرزندان خود میدانست.» (3)
پناهنده به حضرت رضاعلیه السلام
حاج شیخ عباس قمی، علت پناهنده شدن خود به مشهد مقدس را این گونه بیان میكند:
«به جهت شدت ابتلا و گرفتاری و كثرت هموم و غموم كه بر این داعی روی داد و شرح آن طولانی است، به خاطرم رسید كه پناه برم به امام اتقیا و پناه غربا، حضرت ابو الحسن علی بن موسی الرضاعلیه السلام،... پس اسباب سفر مهیا كردم و از دار الایمان قم به صوب ارض اقدس توجه نمودم... . چندان مراحم الطاف و نعمت از آن رحمت الهی و نعمت نامتناهی در خود مشاهده كردم كه هوس مجاورت آن آستانه مقدسه را نمودم... .
با آنكه در این قطعه از زمان كه فتنههای بی پایان چون پارههای شب مظلم متراكم، و بر تمام بلاد و عباد متهاجم گشته و به حكم «إِذَا عَمَّتِ الْبُلْدَانَ الْفِتَنُ وَ الْبَلَایا فَعَلَیكُمْ بِقُمْ وَ حَوَالیهَا وَ نَوَاحِیهَا فَإِنَّ الْبَلَایا مَدْفُوعٌ عَنْهَا»، (4) شایسته است كه هر كس بتواند مهاجرت به بلده طیبه قم نماید تا چه رسد به كسی كه قم وطن او باشد؛ لكن این شكسته مهجور، چندان مغمور در نعمت بی پایان حضرت سلطان خراسان گشتم كه مرارت غربت را در این آستان ملایك پاسبان بر كام خود شیرین دیدم و رغبت مراجعت به وطن را به خود ندیدم، بلكه سختیهای كشیده و تلخیهای چشیده را شكر گفتم و منتها پذیرفتم.
شاها من ار به عرش رسانم سریر فضل مملوك آن جنابم و محتاج این درم
نامم ز كارخانه عشاق محو باد گر جز محبت تو بود ذكر دیگرم
از جمله نعمتهایی كه خداوند متعال به بركت این امام علیه السلام به من روزی كرد، این است كه مرا وارد ساخت به خانه سید بزرگوار، عالم محقق و فاضل مدقق پرهیزگار، سیدنا حاج آقا حسین قمی كه در خوبی و شایستگی عدیل و نظیر ندارد... .» (5)
توفیقات فراوان
مرحوم حاج شیخ عباس قمی یكی از برجستهترین و آگاهترین و موفقترین چهرههای درخشان روحانیت شیعه به شمار میروند كه همه عمر شریف و گران قدرش را در سنگر دفاع از حریم پاك خاندان عصمت و طهارت علیهم السلام سپری ساخت.
تقوا و پرهیزگاری، زهد و پارسایی، تهجد و شب زنده داری، عشق زائد الوصف به كتاب، احاطه بر علوم مختلف اسلامی خصوصاً حدیث و تاریخ، عشق فوق العاده به خاندان عصمت و طهارت علیهم السلام و روحیات و صفات عرفانی و اسلامی، نام و آثار او را برای همیشه تاریخ ماندگار كرده است.
بركات آثار او شامل همه اقشار جامعه از عالم و عامی، و شهری و روستایی، و در داخل و خارج كشور نیز شده است و باید با صراحت گفت: نام و آثار پر خیر و بركت این روحانی خدوم و با اخلاص، همچون خورشید فروزان بر تارك سرزمین علم و فضیلت میدرخشد و همگان از آن انتفاع میبرند.
صفات و كمالات
مرحوم حاج شیخ عباس قمی، توفیقات فراوانی در زمینههای مختلف علوم اسلامی داشته است. او محققی زبر دست در عرصه علم و دانش و فضیلت، نویسندهای توانا، واعظی تأثیر گذار، مورخی با انصاف، محدثی مورد وثوق و... بوده است كه توضیح صفات و كمالات اخلاقی و علمی و تألیفات آن بزرگوار در كتب مختلف، به ویژه در دو اثر ارزشمند: «حاج شیخ عباس قمی، مرد تقوا و فضیلت» و «مفاخر اسلام، ج 11» تألیف استاد علی دوانی، به تفصیل آمده است.
به برخی از اوصاف و كمالات آن بزرگوار از دیدگاه بزرگان و علمای بزرگوار شیعه اشاره میكنیم:
1. تقوا و پرهیزگاری
فرزند بزرگش، مرحوم میرزا علی محدث زاده، میگوید: «مرحوم محدث روزی به من گفت: وقتی كتاب «منازل الآخرة» را تألیف و چاپ كردم، یك نسخه آن به دست شیخ عبد الرزاق مسئله گو كه همیشه قبل از ظهر در صحن مطهر حضرت معصومه علیها السلام مسئله میگفت، افتاد.
مرحوم پدرم، كربلایی محمد رضا، از علاقه مندان شیخ عبد الرزاق بود و هر روز در مجلس او حاضر میشد. عبد الرزاق روزها كتاب «منازل الآخرة» را در دست گرفته، برای مستمعین میخواند. یك روز پدرم به خانه آمد و گفت: شیخ عباس! كاش مثل این مسئله گو میشدی و میتوانستی منبر بروی و این كتاب را كه امروز برای ما خواند، بخوانی! چند بار خواستم بگویم: آن كتاب از آثار و تألیفات من است؛ اما هر بار خودداری كردم و چیزی نگفتم، فقط عرض كردم: دعا بفرمایید خداوند توفیقی مرحمت فرماید!» (6)
شاید همین گفته پدر و آرزویی كه داشته است، موجب میشود كه فرزند لایق او پا به عرشه منبر بگذارد و چنان به وعظ و موعظه دست پیدا كند كه آوازه منابر وی در همه جا مشهور شود و زبانزد خاص و عام گردد؛ منبری گرم و مؤثر و سخنانی نافذ كه از دل بر میآمد و بر دل مینشست و همه را تحت تأثیر قرار میداد.
2. شفای چشم با كتاب كافی
حاج شیخ عباس قمی، همان خضوعی كه در برابر قرآن داشت، نسبت به ائمه اطهارعلیهم السلام و آثار و احادیث آن ذوات مقدس نیز از خود نشان میداد. هیچ گاه بدون وضو و طهارت حدیثی یادداشت نمیكرد و یا دست بی وضو بر صفحه كتاب حدیث یا جلد آن نمیگذاشت و همواره هنگام مطالعه كتب حدیث، دو زانو و رو به قبله مینشست.
مرحوم میرزا علی محدث زاده میگوید: «فراموش نمیكنم زمانی كه در نجف اشرف بودیم، یك روز صبح در حدود سال 1357 ق، یعنی دو سال قبل از وفاتشان، از خواب برخاستند و اظهار داشتند: امروز چشمم به شدت درد میكند و قادر به مطالعه و نوشتن نیستم و بسیار ناراحت به نظر میرسید و تقریباً زبان حالشان این بود كه شاید خاندان پیغمبرصلی الله علیه وآله مرا از در خانه شان طرد كرده باشند و این مطلب را با تأثر گفت و گریست.
در آن اوقات، مشغول تحصیل بودم. رفتم به درس و ظهر كه به خانه برگشتم، دیدم ایشان مشغول نوشتن هستند. عرض كردم: درد چشمتان بهتر شد؟ فرمود: درد به كلی مرتفع گردید. سؤال كردم: به چه چیز معالجه فرمودید؟ گفتند: وضو ساختم و مقابل قبله نشستم و كتاب كافی را به چشم كشیدم، درد چشمم برطرف شد. و تا پایان عمر دیگر به درد چشم مبتلا نگردید.» (7)
تأثیر مواعظ
محدث قمی شبهای پنج شنبه و جمعه در مدرسه میرزا جعفر، واقع در صحن مطهر رضوی، به عنوان درس اخلاق برای طلاب علوم دینی مبنر رفتند و نزدیك به هزار نفر از طلاب و علمای بزرگ در آن مجلس شركت میكردند. منبر ایشان حدود دو ساعت و نیم تا سه ساعت طول میكشید و در مباحث مختلف اخلاقی سخن میگفت. واعظ دانشمند آقای راشد كه در آن زمان یكی از طلاب حاضر در مجلس حاج شیخ بوده است، در مورد نفوذ سخنان ایشان چنین میگوید:
«اثر یك منبر ایشان در آن دو شب تا یك هفته در ما باقی بود. در طول یك هفته، مضامین سخنان آن مرحوم در اعماق دل ما ریشه دوانیده و ما را به خود مشغول داشته بود؛ به طوری كه تا هفته بعد كاملاً تحت تأثیر آن بودیم. سخنان نافذ آن مرحوم چنان بود كه تا یك هفته انسان را از پندارهای ناروا و گناهان باز میداشت و به خداوند متعال متوجه میكرد.» (8)
مرحوم آیة اللّه آقا شیخ كاظم دامغانی از علمای بزرگ مشهد مقدس میگوید:
«منبرهای حاج شیخ نورانیت عجیبی داشت و جز اخبار و احادیث و تاریخ، چیزی دیگری نبود. روضه را هم خیلی ساده میخواندند؛ اما چون با حال میخواندند و خودشان هم منقلب میشدند، مردم را فوق العاده منقلب میكردند. در یكی از سالها، روز تاسوعا در مجلس منزل آیة اللّه حاج آقا حسین قمی، صبح همه منبریها منبر رفتند و هر چه راجع به حضرت ابو الفضل العباس علیه السلام بود، گفتند و بعد از همه آنها مرحوم حاج شیخ عباس منبر رفتند.
وقتی وارد روضه شدند، شروع كردند به خواندن اشعار جناب ام البنین «لَا تَدْعُونی وَ یك ام البنین» تا آخر. من از شدت گریه از حال رفتم. وقتی مرا به حال آوردند، دیدم یازده نفر در اطراف من هنوز در حال بیهوشی هستند. خود ایشان هم حال عجیبی داشتند و گریه میكردند.» (9)
مبلّغ، ضامن عمر مردم
عارف نامدار، آیة اللّه بهاء الدینی، به نقل از فرزند ارشد مرحوم محدث قمی میگوید: «یك روز در تهران منبری رفتم و در آن منبر حدیثی را بیان كردم. وقتی پایین آمدم، شخصی پرسید: این حدیث در كجاست؟ هر چه فكر كردم، یادم نیامد كه كجا دیدهام. چون قبل از منبر ندیده بودم، لذا حضور ذهنی به سندش نداشتم و در جواب ماندم. شب پدرم مرحوم حاج شیخ عباس را در خواب دیدم كه فرمودند: این حدیث در فلان كتاب و فلان صفحه هست؛ اما چرا بی مطالعه منبر میروی؟ همیشه اول مطالعه كن و بعد منبر برو!» (10)
و یكی از علمای مشهد میگوید: «واعظی بدون مطالعه به منبر رفته بود. مرحوم حاج شیخ عباس در عالم رؤیا به او میفرمایند: اگر انسان ضامن مالی مردم، مثلاً عطار و بقال باشد، میتواند از عهده بر آید و دین خود را ادا كند؛ ولی افرادی كه پای منبر مینشینند، عمر خود را در اختیار گوینده میگذارند. او ضامن عمر آنهاست. اگر بی مطالعه منبر برود، چگونه میتواند از عهده بر آید!» (11)
ادامه دارد...
· پاورقــــــــــــــــــــی
1) مفاخر اسلام، ج 11، ص 40.
2) شرح حالات اساتید حاج شیخ عباس قمی در كتب و منابع ذیل آمده است: نقباء البشر، ج 1، ص 121؛ فوائد الرضویة، ج 1، ص 123 و 236 و ج 2، ص 602؛ علماء معاصرین، ص 130؛ تاریخ قم با تحقیق و اضافات و مقدمه استاد علی دوانی، ص 246؛ الكنی و الالقاب، ج 2، ص 445؛ مفاخر اسلام، ج 11، صص 230 - 259.
3) مفاخر اسلام، ج 11، ص 61.
4) سفینة البحار، ج 7، ص 357: «زمانی كه فتنهها و بلایا شهرها را فرا گیرد، بر شما باد به قم و حوالی آن؛ زیرا بلایا از آن دفع شده است.»
5) فوائد الرضویة، ص 3.
6) مفاخر اسلام، ج 11، ص 121.
7) ستارگان حرم، گروهی از نویسندگان ماهنامه كوثر، ج 4، ص 164.
8) مفاخر اسلام، ج 11، ص 103.
9) همان، ص 102.
10) همان، ص 370.
11) همان، ص 395.
افزودن دیدگاه جدید