ضرورت تبلیغ دین از رسانههای نوین
نام نشریه: مبلغان ، خرداد و تیر 1386 - شماره 92
مقدمه و اهمیت موضوع
امروز وسایل ارتباط جمعی (رادیو، تلویزیون و اینترنت) از مهمترین لوازم زندگی ما شده اند و بدون هیچ مانع و محدودیتی مرزهای جغرافیایی را در مینوردند و از مهمترین راههای كسب آگاهی و اطلاعات و از فراگیرترین، عمومیترین و توانمندترین منابع معرفتی بشر به شمار میروند.
این ابزارهای تبلیغی كه با رشد فزایندهای در حال تعدد و تكثرند، برآن اند كه با تهیه و پخش برنامههای متنوع و جذاب و بهره گیری از غرائض، احساسات و حتی فطریات انسانی در رقابتی شكننده، عرصه را بر فرهنگهای رقیب، تنگ كنند و با در اختیار گرفتن افكار مخاطبان و تغییر نگرش در آنان رفتارشان رانیز كنترل نمایند.
موضوع رسانههای نوین، عملكرد و آثار آنها را هر گونه كه بررسی كنیم، بی شك موضوعی بسیار مهم است و ما باید به عنوان متولیان دین جامعه، موضع خود را روشن و حكم تعامل با آن را تبیین كنیم؛ زیرا از دو حالت خارج نیست:
الف. این پدیده نو میتواند در خدمت تبلیغات دینی قرار گیرد و اسلام نیز نسبت به بهره گیری حداكثری از آن تأكید دارد.
ب. این تكنولوژی كه سحرگونه، افكار و رفتار مخاطبان خود را تحت تأثیر قرار میدهد، دستاورد دشمنان ماست كه از نظر اسلام به ضرورت مقابله با آن خواهیم رسید.
این مقاله، با مروری بر اقتضائات رسانههای نوین، ضرورت تعامل حداكثری با آنها و لزوم تعلیم و تعلم و فنون بهره گیری از آنها را برای تبلیغ دین و رسالت حوزه علمیه را در بهره گیری حداكثری از ظرفیتهای این ابزارهای مدرن تبلیغی یادآوری میكند.
رسانههای نوین
میدانیم كه رسانههای مدرن، ساخته دست بشرند كه پس از انقلاب رنسانس پدیدار شده و به تدریج به تكامل رسیده اند. سرمنشأ این ابزارهای نوین، فرهنگ غرب است و ریشه در تفكرات سكولاریستی و امانیستی دارد كه با انگیزه قرار دادن تكنولوژی به جای خدا، اختراع شده و توسعه پیدا كرده اند. (1)
از آنجا كه تكنولوژی ارتباطی به عنوان مهمترین دستاورد بشری، همه ابعاد زندگی ما را تحت الشعاع خود قرار داده، باید آن را «سلطان تكنولوژی» ها نامید؛ زیرا تأثیر آن بر فرهنگ جوامع، از همه اختراعات بیشتر، عمیقتر و گستردهتر است.
شناخت ابعاد مختلف فرهنگ این تكنولوژی، به هر عنوان، یكی از موضوعات مهم است و ضرورت دارد فلسفه، ماهیت، ظرفیتها، نظریههای مختلف ارتباطی (2) ، آثار فرهنگی، لوازم و شیوههای به كارگیری، عناصر ارتباطی، و... آن را برای پیام رسانی دینی، به خوبی بشناسیم تا بتوانیم نسبت خود را با این پدیده نوین روشن نماییم و با آگاهی كامل و كمترین آسیب، از ظرفیتهای آن در مسیر تبلیغ ارزشهای اسلامی و مجاهدت در مقابل توطئههای دشمنان به بهترین وجه ممكن استفاده كنیم.
فلسفه وجودی هر رسانهای، ارتباط و جذب مخاطب است. تعدد و تكثر تصاعدی وسایل ارتباط جمعی، محدودیت زمان و توان مخاطبان از طرفی و آثار مخرب انفجار اطلاعات و ترویج افكار سكولاری در سطوح مختلف، از طرف دیگر، ما را در عرصه رقابتی جدی قرار داده است كه ضمن جدیت در تبلیغ و گسترش ارزشهای الهی، باید به مجاهدت در این جهاد فرهنگی بپردازیم و شگردهای تبلیغی دشمن را شناسایی و با آنها مقابله كنیم.
با توجه به موقعیت رسانه ملی در ایران، شناسایی جایگاه ویژه آن در سپهر رسانهای جهان برای تبیین اهداف انقلاب و ترویج ارزشهای اسلامی در داخل و خارج از كشور از اهمیت ویژه برخوردار است؛ زیرا وضعیت صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران در دنیا از جهات مختلف كاملاً ویژه و منحصر به فرد است.
ما باید به عنوان متولیان نهاد دینی در كشور، تكلیف خود را با این ظرفیت ویژه كه اكنون كاملاً میتواند و باید در خدمت ترویج معارف اسلامی و مقابله با پیامهای گمراه كننده دشمنان قرار گیرد روشن كنیم.
اسلام و تبلیغ دینی
دین مبین اسلام، آیینی «جهانی» (3) و «جاودانه» (4) است و آمده تا رابطه بین «خدا»، «انسان» و «جهان» را تبیین و تنظیم كند. چنین دینی برای تحقق ویژگیهایی كه از «خاتمیت» آن برخاسته، ماهیتاً باید تبلیغی نیز باشد و از همه ظرفیتها برای گسترش خود بهره ببرد تا مفاهیم و پیامهای آسمانی آن به همه انسانها برای همیشه و در همه جا برسد و اتمام حجت محقق گردد. (5)
رابطه تبلیغ با امر به معروف و نهی از منكر میتواند همگانی، همه جایی و همیشگی بودن این فرضیه الهی را از بُعد فردی و حكومتی ثابت كند. (6)
تناسب تبلیغ با پیام و موقعیت زمانی و مكانی آن، از مهمترین موضوعاتی است كه باید همواره مورد توجه مبلغان دینی قرار گیرد. از این جهت است كه معجزات انبیای الهی علیهم السلام نیز با هم تفاوت داشته و مناسب موقعیت زمانی و مكانی و مخاطب ایشان بوده است. (7)
قرآن كریم نیز ما را مأمور میكند كه در مقابل دشمنان، خود را از هر جهت توانمند كنیم. در سایه این دستور ما باید به آن درجه از توانمندی نایل شویم كه موجب ارهاب دشمنان شود. (8) اكنون باید ببینیم مظهر توانمندی هر ملت و فرهنگ چیست و جبهه دشمن چه تغییراتی پیدا كرده است و در جهاد فرهنگی، ابزارها و شیوه مبارزه چیست و چگونه باید خود را به درجهای از توانمندی تبلیغی برسانیم كه موجب ارهاب دشمنان فرهنگ اسلام ناب محمدی شویم؟ آیا قدرت رسانهها یكی از مهمترین مصادیق توانمندی دشمن در جبهه فرهنگی نیست؟ (9)
سیره پیامبر اعظم صلی الله علیه وآله و ائمه اطهارعلیهم السلام گویای این حقیقت است كه آنان نیز برای ترویج اسلام و تعمیم ارزشهای الهی از تمام ابزارها، قالبها و شیوههای تبلیغی در چار چوپ دستورات شرع مقدس بهره گرفته و از ارتباطات «گفتاری»، «نوشتاری» و حتی «دیداری» به خوبی استفاده كرده اند. (10)
اسلام برای توانمند كردن جامعه اسلامی در مقابل توطئههای دشمن، دستوراتی مبنی بر شناخت دشمن و یادگیری شگردهای آنان جهت خنثی سازی آثار مخرب فرهنگی داده است و تعلیم و تعلم برخی از فنون را لازم میداند.
این دستور با رویكردهایی چون: كاهش آثار سوء، تولیدات همانند، مقابله به مثل، خنثی سازی و مقابله با نقشههای شوم آنان صادر شده است كه آثار سوء و عملكرد سحرگونه رسانههای صوتی و تصویری، ما را ملزم به فراگیری و مجاهده علمی و فرهنگی در این جبهه میكند. (11)
تحقق حكومت دینی در ایران اسلامی نیز وظیفه ما را در تبلیغ معارف قرآن و عترت علیهم السلام و ترویج داخلی و خارجی آنها دو چندان میكند و حكومت اسلامی نیز كه خود برآیند نهاد دینی است، باید این رسالت بزرگ حكومتی را به نحو احسن انجام دهد.
جایگاه قم و حوزه علمیه و رسالت آن در عصر غیبت نیز برای فراگیر كردن معارف اسلامی از موضوعاتی است كه در روایات متعددی آمده و وظیفه تبلیغ رسانهای ما را دو چندان میكند. در این روایات، قم و اهل آن، قائم مقام حجت خدا هستند و عهده دار اتمام حجت اند و وظیفه دارند علوم و معارف الهی را به سراسر عالم برسانند تا كسی باقی نماند، مگر آنكه سخن حق به او رسیده باشد. (12)
رسانه دینی و دین رسانهای
از مهمترین مسائلی كه در نظریه پردازی «تبلیغ دین در رسانههای نوین» باید به آن توجه شود، شناخت محدوده و ظرفیتهای دین و قلمرو دین برای تبلیغ مفاهیم خود و آشنایی با ظرفیتهای رسانههای نوین است.
بدون شك، رسانههای «مكتوب»، «صوتی» و «تصویری» كاملاً در مزیتها و معایب با هم متفاوت اند و هر كدام از آنها، ماهیت و جنس ویژهای دارند و در حمل مفاهیم یكسان نیستند. همچنین، دین نسبت به چگونگی تبلیغ خود نظر دارد و اجازه استفاده از هر نوع ابزار، قالب و شیوهای را برای گسترش خود نمیدهد؛ علاوه بر آنكه درباره قلمرو تبلیغ مفاهیم خود، نظر خاص دارد. (13)
تعامل نهاد دین و نهاد رسانه
قدمت بحث تعامل «دین» و «رسانه» و استفاده از رادیو در دنیای مسیحیت، به سال 1920 م بر میگردد كه اونجلستها به منظور رساندن پیام كلیسا به درون خانهها، از این رسانه صوتی استفاده كردند. (14) از آن زمان، همواره بین كلیسا و اصحاب رسانه مباحثی وجود داشته است؛ اما با ورود رسانههای تصویری و قدرت فزاینده و تأثیرات تخریبی آنها بر فرهنگ دینی، دغدغهها نسبت به تعامل دین و رسانه افزایش یافت تا جایی كه كتابهای مستقلی درباره عواقب خطرناك تأثیرات رسانهها به ویژه تلویزیون نگاشته شد. (15)
در سایه این تعامل، سه نظریه مهم ذیل مطرح شد:
گروه اول، دیدگاهی افراطی در مقابل این تكنولوژی داشتند و آن را برایند فرهنگ الحادی و ضد دینی میدانستند و معتقد بودند هر تكنولوژی فرهنگ خود را نیز به همراه دارد از این رو، با دغدغههای دینی، برخوردی سلبی با رسانه داشتند و با استدلال كالایی شدن دین در رسانهها طرح موضوعات دینی در رسانه را باعث تقدس زدایی از آن میدانستند. (محتوا گرایان)
گروه دوم، بر این اعتقاد بودند كه رسانهها صرفاً ابزارند و میتوان بدون هیچ دغدغهای هر نوع محتوایی اعم از دینی و دنیایی را در آنها مطرح كرد. (ابزار گرایان)
و گروه سوم، معتقدند اگرچه رسانههای مدرن فرهنگ خود را به همراه دارند؛ اما از چنان قدرتی برخوردار نیستند كه نتوان از آنها برای تبلیغ مفاهیم آسمانی بهره گرفت. بنابراین، باید با شناخت ظرفیت رسانهها برای تبلیغ دین و آگاهی از قلمرو دین برای تبلیغ مفاهیم مقدس، آگاهانه از توانمندی این ابزار قدرتمند و تأثیرگذار استفاده كرد. (ظرفیت گرایان)
در كشور ایران تعامل دین و رسانه تقریباً با پیروزی انقلاب اسلامی آغاز شده؛ اما دغدغههای جدی درباره این موضوع و فعالیتهای علمی و تولید محتوا، حدود یك دهه بیشتر سابقه ندارد و چندان كاری به ویژه در حوزه علمیه درباره آن صورت نگرفته است.
وقتی مفاهیم دینی در رسانههای نوین مطرح میشود، ما با دو اصطلاح جدید روبه رو هستیم: «رسانه دینی» و «دین رسانه ای» و باید بررسی شود كه این آموزهها وقتی از این رسانهها پخش میشوند، چه ویژگیها و شرایطی پیدا میكنند؟ بنابراین، با اصطلاحات دیگری چون: «مذهب مدرن»، «دین حقیقی و مجازی»، «شبه دین»، «دین كالایی»، «دین انتزاعی»، «دین انعطافی» و مباحث مربوط به هر یك از آنها، مواجه میشویم كه بررسی آنها در این مختصر نمیگنجد.
شاخصههای رسانه دینی از موضوعات بسیار مهمی است كه در صورت تعیین مؤلفههای مورد نظر، بسیاری از مشكلات دین در تعامل با رسانهها روشن خواهد شد.
اگر رسانه دینی را به یك معنا همان «مبلغ نوین دینی» بدانیم، راحتتر میتوانیم شاخصههای آن را متناسب با اقتضائاتی كه رسانههای ارتباط جمعی دارند، به دست آوریم و اگر هدف از دین را «هدایت» انسان به سوی خدا بدانیم، آنگاه میتوانیم بگوییم كه:
رسانه دینی، رسانهای است كه: «محتوا، پیامها، ابزارها، قالبها، شیوهها و... به كار گرفته شده در برنامههای آن مقبول و مشروع بوده و باید به گونهای تنظیم و به كار گرفته شوند كه تأمین كننده آن هدف غایی باشند و هرچه سبب غفلت و دوری از آن هدف نهایی باشد، به عنوان «پارازیت» و مانع «پیام» به شمار رود.»
در رسانه دینی، نقش كارگزاران و كسانی كه در مراحل مختلف تولید پیام فعالیت میكنند، در خروجی و تأثیرگذاری موضوعیت دارد و نباید از نظر دور بماند.
رسالت حوزه علمیه برای تبلیغ دین از رسانه ملی
ما در حكومت اسلامی برای نهاد دین (حوزه علمیه) سه نقش اساسی، یعنی: «تحقیق»، «تبلیغ» و «تحقق» دین قائل هستیم؛ علاوه بر آنكه ایجاد فضای سالم برای پرداختن به این نقشهای اساسی، همچنین مجاهدات در مقابل توطئههای دشمن و مقابله با پیامهای گمراه كننده رسانههای رقیب و استنباط و بیان احكام آنها را نیز از وظایف مهم حوزه علمیه میدانیم.
نسبت به ایجاد رسانه دینی و حركت به سوی آن و تعامل حوزه علمیه و رسانه ملی، فرضیههای متفاوتی وجود دارد كه میتوان آنها را به سه فرضیه كلی تقسیم كرد:
فرضیه اول
به دلیل شرایط حاكم بر رسانه ملی و لغزندگی مقوله هنر و رسانههای نوین، ما خود را از آنها كنار بكشیم و از باب احتیاط به همان تبلیغ سنتی و قدر متیقّنها اكتفا كنیم.
فرضیه دوم
با توجه به وضعیت فعلی رسانه ملی، به این سطح از تعامل قانع باشیم و در حدی كه ضرورت دارد، همكاری كنیم و صرفاً به صورت دستوری و طرح دغدغهها، رسانه ملی را در جهت رعایت موازین شرعی راهنمایی و در نهایت، ملزم كنیم.
فرضیه سوم
با توجه به مبانی نظری رسانهای و دینی مورد نظر، به سوی ایجاد رسانههای دینی متعدد و متكثر حركت كنیم و از ظرفیت ویژه این ابزارها در جهت گسترش ارزشهای الهی و زمینه سازی ظهور بهره برداری نماییم و بر كلیه مراحل تولید و پخش آن نظارت و كلیه فرایندهای آن را هدایت كنیم.
به نظر میرسد فرضیه سوم با ادله عقلی و نقلی قابل اثبات است كه البته اثبات آن پژوهشی جداگانه و مفصل را میطلبد.
· پاورقــــــــــــــــــــی
1) تكنوپولی (تسلیم فرهنگ به تكنولوژی) ، نیل پستمن، ترجمه دكتر صادق طباطبایی، ص 121.
2) كتابهای متعددی در این زمینه نگاشته شده است، از جمله: نظریههای ارتباطات، ورنر سورین و جیمز تانكار، ترجمه دكتر علی رضا دهقان.
3) انعام / 19؛ نساء / 1.
4) احزاب / 40.
5) نساء 165؛ اسرا / 15.
6) حج / 41.
7) ر. ك: روایتی كه ابن سكیت از امام هادی علیه السلام درباره علت تفاوت معجزات انبیاعلیهم السلام میپرسد. (اصول كافی، ج 1، ص 18.)
8) انفعال / 60.
9) امروز جنگ جنگ رسانه هاست.» (مقام معظم رهبری)
10) ر. ك: خطبههای پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه وآله و ائمه اطهارعلیهم السلام و نامههای حضرت كه تحت عنوان مكاتیب الرسول جمع آوری شده است.
11) بقره / 102.
12) منتخب الاثر، ص 443؛ بحار الانوار، ج 57، ص 213، ح 23؛ سفینة البحار، ج 2، ص 445.
13) مثلاً مفاهیم غیبی، آیا قابلیت تصویری دارند و اگر دارند، با توجه به اینكه ایمان اصولاً به امور غیبی تعلق میگیرد، آیا ما مجاز به نمایاندن آنها به وسیله تصویر هستیم و آیا به تصویر كشیدن این مفاهیم باعث تنزل و قداست زدایی از آنها نمیشود؟
14) فصل نامه سنجش و پژوهش، ش 35، ص 185.
15) كتابهایی همچون: تكنوپولی، نیل پستمن؛ جوانان مسلمان و دنیای متجدد، سید حسین نصر؛ اتوپی و عصر تجدد، رضا داوری اردكانی؛ پرسش از تكنولوژی، هایدگر؛ آینه جیبی، مك لوهان؛ آینه جادو، شهید آوینی.
افزودن دیدگاه جدید