نقش روحانیون و مبلّغین در تبیین و تحقّق جهاد اقتصادی

تاریخ انتشار:
شناخت و پیاده شدن اقتصاد اسلامی، از اهداف مكتب اسلام است و رسیدن به این هدف، موجب شكوفایی جامعه، زدودن فقر و ایجاد رفاه...
نویسنده: فاطمه فرهادیان
نام نشریه: مبلغان، شماره 142

شناخت و پیاده شدن اقتصاد اسلامی، از اهداف مكتب اسلام است و رسیدن به این هدف، موجب شكوفایی جامعه، زدودن فقر و ایجاد رفاه و عدالت می‌گردد، این نیاز حس می‌شود كه باید جهاد عظیمی در جهت شناخت اقتصاد اسلامی و حركت به این سمت صورت گیرد. در این راستا روحانیون و مبلّغین، به عنوان سفیران دین و فرهنگ، می‌توانند نقش به سزایی در تبیین و تحقّق جهاد اقتصادی داشته باشند.

در اینجا اصولی که در اقتصاد اسلامی وجود دارد و در جامعه کمرنگ گردیده را با زبانی ساده بیان می‏کنیم؛ لکن قبل از هر چیز ابتدا باید مفهوم جهاد و اقتصاد و عبارت «جهاد اقتصادی» مورد بررسی قرار داد تا ضرورت پرداختن به این بحث روشن شود:

مفهوم جهاد

كلمة «جهاد» معمولاً به نوعی تلاش مقدّس اطلاق می‌شود و یكی از واژه‌هایی است كه در گفتمان دینی ما معنا پیدا می‌كند و همیشه صبغۀ تقدّس را در درون خودش دارد.

مفهوم اقتصاد

«اقتصاد» از ریشة قصد به معنی راستی راه است.

اقتصاد در لغت: به دو معنی است؛ یكی از آن دو پسندیده است كه حد وسط و میانة افراط و تفریط است، مانند جود كه حدّ وسط اسراف و بخل محسوب می‌شود یا شجاعت كه حدّ وسط تهوّر و ترس است و به همین معنی در قرآن به كار رفته است «وَ اقْصِدْ فِی مَشْیكَ»؛ (1) «در رفتارت میانه را برگزین.» و دوم به امری اطلاق می‌گردد كه بین پسندیده و ناپسند در نوسان است، مانند آنچه كه بین عدل و جود قریب و بعید فرض می‌شود؛ آیۀ شریفۀ «فَمِنْهُمْ ظَالِم لِنَفْسِهِ وَمِنْهُمْ مُقْتَصِد»؛ (2) «بعضی از آنان بر خود ستم كردند و بعضی راه میانه را برگزیدند.» به همین معنی اشاره دارد.

اقتصاد در اصطلاح: حالت میانه و اعتدال بین زیاده‌روی و خسّت‏ورزی را اقتصاد می‏گویند. (3) خداوند می‌فرماید: «وَالَّذِینَ إِذَا اَنْفَقُوا لَمْ یسْرِفُوا لَمْ یقْتُرُوا وَكَانَ بَینَ ذَلِكَ قَوَاماً»؛ (4) «و آنان هستند كه هنگام انفاق به مسكینان اسراف نكرده و بخل هم نورزند؛ بلكه در احسان میانه‌رو و معتدل باشند.»

و همین مفهوم در كلام امیرالمؤمنین‌علیه‌السلام در نهج البلاغه، به لفظ اقتصاد تعبیر شده است، آنجا که امام‌علیه‌السلام می‌فرماید: «لَنْ یهْلِكَ مَنْ اقْتَصَدَ؛ (5) آن كس كه میانه‌روی در پیش گیرد هرگز هلاك نگردد»... «مَا عَالَ مَنْ اقْتَصَدَ؛ (6) هر كس میانه‏روی پیشه كند، (صرفه جویی كند)، نیازمند نگردد.» و یا می‌فرماید: «مَنْ اقْتَصَدَ خَفَّتْ عَلَیهِ الْمَؤُونَ؛ (7) هر كس میانه‏رو باشد (صرفه جویی كند)، هزینه‌اش سبك گردد.»

بنابراین روشن می‌شود كه قصد، روش معقول و راه استوار بین افراط و تفریط است و كلمة قصد و مشتقات آن در جای جای نهج البلاغه به همین معنا به كار رفته است.

یونانیها اقتصاد را «ایكوس نوموس» می‌گویند كه به مفهوم تدبیر منزل ـ اداره و تنظیم امور خانه ـ است.

جان مارشال جیفنی، در تعریف اقتصاد می‌گوید: علمی است كه چگونگی ایجاد، توزیع و هزینه كردن ثروت را مورد بررسی قرار می‌دهد. (8)

عبارت جهاد اقتصادی كه در آن ابعاد دنیوی با ابعاد مقدّس اسلامی، حكیمانه و مبدبّرانه همگون و درهم آمیخته شده است، از تركیب دو واژة جهاد و اقتصاد تشكیل گردیده و در واقع به نوعی تلاش مقدّس و با انگیزه الهی، در اقتصاد و معیشت اشاره دارد. (9)

از اینرو مهم‌ترین مبحثی كه یك مبلّغ و روحانی می‌تواند در زمینة روشنگری و هدایت مردم در راستای جهاد اقتصادی، مورد توجه قرار دهد این است كه بتواند اصولی را كه در اقتصاد اسلامی به‏وجود دارد و بر اساس آن می‌توان جامعه‌ای سالم و پررونق داشت، بیان نماید. در این زمینه توجه به این نكات راه‌گشاست:

1. اقتصاد اسلامی مبتنی بر اخلاق و انسانیت

اسلام در رسیدن به همة اهداف اقتصادی و مالی، از چهارچوب ارزشهای اخلاقی، خارج نمی‌شود و هرگز برای تحقّق آن اهداف از توجه به اخلاق و انسانیت و معنویت غافل نمی‌گردد.

رعایت اخلاق و روابط انسانی در تثبیت نهادهای اخلاقی ـ عملی در جامعه و به عنوان یك حركت كارساز در پدید آمدن فرهنگ اسلامی و بالا بردن بهره‌وری و داشتن اقتصادی پویا، نقش اساسی دارد.

در روایت از حضرت رسول اكرم‌صلی‌الله‌علیه‌وآله آمده: «اِنَّ اَطْیبُ الْكَسْبِ كَسْبُ التُّجَّارِ الَّذِینَ اِذَا حَدَثُوا لَمْ یكْذِبُوا، وَ اِذَا ائْتَمَنُوا لَمْ یخُونُوا، وَ اِذَا اشْتَرَوْا لَمْ یذُمُّوا، وَاِذَا بَاعُوا لَمْ یطْرُوا، وَ اِذَا كَانَ عَلَیهِمْ لَمْ یمْطُلُوا، وَاِذَا كَانَ لَهُمْ لَمْ یعَسِّرُوا؛ (10) همانا پاكیزه‌ترین شغل، شغل بازرگانی است، كه چون سخنی گویند دروغ نگویند و هرگاه امانتی به آنها سپرده شود، خیانت نكنند و وقتی چیزی می‌خرند، از آن نكوهش نكنند و وقتی چیزی می‌فروشند، تعریف و تبلیغ نكنند و هر گاه بدهكارند (در پرداخت بدهی خود) تعلّل نورزند و هرگاه طلبكار باشند (برای گرفتن طلب خود) فشار نیاورند.»

باز در آداب تجارت و كسب و كار حضرت علی‌علیه‌السلام آمده که در بازار کوفه می‏ایستاد و فریاد می‏زد: «یا مَعْشَرَ التُّجَّارِ قَدِّمُوا الِاسْتِخَارَةَ وَ تَبَرَّكُوا بِالسُّهُولَةِ وَ اقْتَرِبُوا مِنَ الْمُتَبَایِعِینَ وَ تَزَینُوا بِالْحِلْمِ وَ تَنَاهَوْا عَنِ الْكَذِبِ وَ الْیمِینِ وَ تَجَافَوْا عَنِ الظُّلْمِ وَ أَنْصِفُوا الْمَظْلُومِینَ وَ...؛ (11) ای جماعت بازرگانان پیش از شروع كسب و كار از خداوند خیر و نیكی طلبید و با آسان‌گیری در معامله از خداوند بركت جویید، به خریداران نزدیك شوید، به زیور بردباری آراسته شوید، از دروغ گفتن و قسم خوردن بپرهیزید، از ستم كردن و اجحاف بترسید، با مظلومان به انصاف و عدالت رفتار كنید و... .»

با دقت در روایات در می‌یابیم، تأکید اسلام بر رعایت مسایل اخلاقی و انسانی در معاملات، (همچون: وفا در عقود، رعایت عدل و انصاف، عدم اكل به باطل، قاعده لا ضرر و لا ضرار و... .) نشان دهندة توجه اسلام به این امر، حتی در مسایل مادی است. و چنانچه این امر در جامعه، عملیاتی گردد، موجب برقراری اقتصادی سالم در جامعه می‌شود، که ترویج این فرهنگ بر عهدة مبلّغین و روحانیون است.

2. اقتصاد اسلامی و توصیه به داشتن روحیة كار و تلاش

یكی از عوامل بسیار مهمی كه می‌تواند به رشد و توسعة اقتصاد و افزایش كارآمدی در جامعه كمك نماید، احیای فرهنگِ غنی كار، تلاش، و همّت و توجّه به آموزه‌های دینی و ارزشهای معنوی كار است. هر چه همّت، تلاش و كار با انگیزة معنوی درآمیزد و رنگ و لعاب الهی به خود گیرد، موجب احیای این فرهنگ غنی خواهد شد. همچنین باید دانست، در جامعه‌ای كه نگاه منفی و نادرست برای به دست آوردن درآمد و ثروتمند شدن وجود داشته باشد، در آن جامعه روح كار و تلاش و جهد و جدّیت می‌میرد و تن پروری و كم‌كاری فرهنگ غالب می‌شود. پس اگر فرهنگ كار و تلاش در جامعه، آنچنان كه سیرة عملی و گفتاری ائمّة اطهار علیهم‌السلام بوده است، نهادینه شود، به طور یقین پیشرفت و رونق اقتصادی كشور را در پی خواهد داشت.

از اینرو برای احیای فرهنگ كار، باید هنجار بودن كار و تلاش و ناهنجار بودن بیكاری، تنبلی و سستی در جامعه تبیین گردد. در این راستا بهره‌گیری از آیات و روایات و سیرة معصومین‌علیهم‌السلام، می‌تواند ما را در جامعه‌ای كه دین‌مدار و حق‌محور است و از میزان پذیرش والای این‌گونه آموزه‌ها در میان مردم برخوردار است رهنمون سازد. در این زمینه می‌توان به روایات و سیرة عملی پیامبر اكرم‌صلی‌الله‌علیه‌وآله و ائمة معصومین‌علیهم‌السلام كه همواره بر پایه كار و تلاش و دوری از تنبلی و بیكاری بوده است اشاره كرد، از جمله:

پیامبر عظیم الشأن‌صلی‌الله‌علیه‌وآله می‌فرمایند: «لَوْ اَنَّ رَجُلاً اَخَذَ حَبْلاً فَیأتِی بِجَزْمِهِ حَطَبَ عَلَی ظَهْرِهِ، فَیبِیعُهَا فَیكُفَ بِهَا وَجْهَهُ، خَیر لَهُ مِنْ أَنْ یسْأل؛ (12) اگر انسان ریسمانی بگیرد، پشته‌ای هیزم را بر دوش كشد و آن را بفروشد و از این رهگذر نیازهای زندگی خود را برآورد، بسی بهتر است از اینكه از دیگران درخواست كمك كند.»

همچنین باز پیامبر عظیم الشأن اسلام‌صلی‌الله‌علیه‌وآله می‌فرماید: «مَنْ اَكَلَ مِنْ كَدِّ یدِهِ، كَانَ یوْمَ الْقِیامَةِ فِی اَعْدَادِ الْاَنْبِیاءِ وَیاْخُذُ ثَوَابَ الْاَنْبِیاءِ؛ (13) هر كس از دسترنج خود ارتزاق کند، روز قیامت در شمار انبیاء قرار گیرد و از ثواب انبیاء بهره خواهد برد.»

البتّه در طلب روزی، نكاتی را باید مورد توجّه قرار داد، یكی اینكه در به دست آوردن مال و تلاش برای روزی، نباید از اصل تقدیر رزق و روزی به دست خداوند و توكّل بر او غافل شد كه روایات گویای این مهم می‌باشند.

حضرت علی‌علیه‌السلام می‌فرماید: «لَا یمْلِكُ اَمْسَاكَ الْاَرْزَاقِ وَاَدْرَارَهَا اِلَّا الرَّازِقِ؛ (14) اختیار كم و زیاد شدن روزیها جز در دست روزی رسان نیست.»

و باز می‌فرماید: «عِیالُهُ الْخَلَائِقِ ضَمَنَ اَرْزَاقَهُمْ وَقَدَّرَ اَقْوَالَهُمْ؛ (15) مردم نان خورهای خدایند، خداوند روزی آنها را ضمانت و خوراكشان را مقدر كرده است.»

امام صادق‌علیه‌السلام می‌فرماید: «كَانَ أَمِیرُالْمُؤْمِنِینَ كَثِیراً مَا یقُولُ اعْلَمُوا عِلْماً یقِیناً أَنَّ اللَّهَ تَعَالَى لَمْ یجْعَلْ لِلْعَبْدِ وَ إِنِ اشْتَدَّ جَهْدُهُ وَ عَظُمَتْ حِیلَتُهُ وَ كَثُرَتْ نِكَایتُهُ أَکْثَرَ مِمَّا قَدَّرَ لَهُ فِی الذِّكْرِ الْحَكِیمِ وَ لَمْ یحُلْ بَینَ الْمَرْءِ عَلَی ضَعْفِهِ وَ قِلَّةِ حِیلَتِهِ وَ بَینَ مَا کُتِبَ لَهُ فِی الذِّكْرِ الْحَكِیمِ؛ (16) امیرالمؤمنین‌علیه‌السلام بارها می‌فرمود:‌ای مردم به یقین بدانید كه خدای تعالی قرار نداده برای بنده بیشتر از آنچه در قرآن كریم برایش مقدّر شده؛ هرچند سخت بكوشد و با تمام توان چاره اندیشد و ترفند زند و زیاد باشد پیروزی او؛ چنانچه حائل نشود بین مرد و آنچه در قرآن کریم برایش مقدر شده است؛ هرچند ناتوان و کم‏ تدبیر باشد.»

پیامبر خدا‌صلی‌الله‌علیه‌وآله نیز می‌فرماید: «فَإِنَّ الرِّزْقَ لَا یسُوقُهُ حِرْصُ حَرِیصٍ وَ لَا یرُدُّهُ كُرْهُ كَارِهٍ؛ (17) نه حرص زدن حریص، روزی را به طرف او می‌كشاند و نه ناخوش داشتن كسی از روزی، آن را از او باز می‌دارد.»

نكتة دیگری که از روایات فهمیده می‏شود، این است که تلاش و كار نباید ما را از توجّه به امور واجب همچون نماز باز دارد؛ و عدم دقّت در این زمینه، موجب بی‌بركتی در رزق و روزی می‌گردد.

حضرت امام حسن عسكری‌علیه‌السلام در این باره می‌فرماید: «لَا یشْغُلُكَ رِزْق مَضْمَونِ عَنْ عَمَلِ مَفْرُوض؛ (18) مبادا روزی ضمانت شده تو را از كار واجبی بازدارد.»

3. اقتصاد اسلامی و فرهنگ تقوای كاری

منظور از مفهوم واژة «تقوای كاری» عبارت است از: رعایت حدود شرعی و قانونی كار؛ هر كس تا آنجا كه برای او مقدور است، این حدود را مورد توجه قرار دهد و در میدان كار آنها را زیر پا نگذارد. (19)

یكی از ابعاد رعایت تقوای كاری، به دست آوردن مال از راه حلال و مراقبت بر اعمال در معاملات و مناسبات كاری و پرهیز از انجام حرام، از جمله ربا، رشوه و... و همچنین رعایت تمام جوانب و ابعاد دینی مرتبط با كار و اشتغال، از جمله درستكاری، ایثار و گذشت و كمك به هم‏نوع و... می‌باشد.

خوردن مال حرام، و احتراز نكردن از آن، باعث هلاكت و ضرر و زیان به افراد جامعه و اقتصاد می‌گردد؛ در این زمینه بیان روایاتی كه بر طلب روزی حلال تأكید كرده‌اند، می‌تواند مفید باشد:

رسول اكرم‌صلی‌الله‌علیه‌وآله بر این باور بود كه: «اَلْعِبَادَةُ سَبْعُونَ جُزْءاً اَفْضَلُهَا طَلَبُ الْحَلَالِ؛ (20) عبادت خداوند هفتاد جزء است و بهترین آنها طلب روزی حلال است.»

همچنین فرمودند: «هر كه از دست رنج خود بخورد، خدا به او نظر رحمت می‌كند، و هرگز او را عذاب نمی‌كند.» (21)

باز از آن حضرت‌صلی‌الله‌علیه‌وآله مروی است كه می‏فرماید: «مَنْ أَكَلَ الْحَلَالَ أَرْبَعِینَ یوْماً نَوَّرَ اللَّهُ قَلْبَهُ؛ (22) هر كه چهل روز حلال بخورد خدای تعالی دل او را روشن می‌كند.»

توجّه به حلّیت و دقّت در كسب درآمد، سبب می‌شود كه در هیچ مرحله‌ای از مراحل زندگی، خیانتی صورت نگیرد و این خود اعتماد را در جامعه تقویت می‌كند و باعث اهتمام بیشتر به كار و بالا رفتن كیفیت آن می‌گردد و همین امر موجب رونق در اقتصادِ جامعه می‌گردد.

در مقابل، ربا، رشوه، احتكار و كم‌فروشی و... از مصادیق كسبهای حرام و مخرّب اقتصاد محسوب می‌گردند كه در اسلام از آنها نهی اكید گردیده و توجّه دادن آحاد مردم به این مطلب ضروری می‌باشد.

در تحریم عمل زشت ربا و رشوه، روایات بسیار و گسترده‌ای است كه در منابع مختلف وارد شده است. در این روایات تعبیرات بسیار تكان‌دهنده‌ای در مورد این اعمال اقتصادی ظالمانه و غیر انسانی آمده است كه دربارة كم‏تر گناهی دیده می‌شود.

رباخواری

تجربه نشان داده كه اموال حاصل از ربا دوام و بقا و بركتی ندارد و ربا‏خواران گرفتار سرنوشتهای شومی می‌شوند و با وضع بدی از دنیا می‌روند.

رباخواری فقر و بدبختی می‌آفریند و جامعه را به تباهی می‌كشد، تباهی جامعه مایة درد و رنج همه است، رباخواران نیز در آتش فقری كه برای جامعه فراهم كرده‌اند می‌سوزند.

تحمیل ربا، عملی ظالمانه است كه تمام هستی فرد را به باد می‌دهد و به همین علّت است كه با اعمال منافی عفّت مقایسه و از آن بدتر شمرده شده است؛ چرا كه رباخواری یكی از عوامل اصلی فقر و اختلاف طبقاتی به شمار می‌آید. در حدیثی می‌خوانیم كه پیغمبر اكرم‌صلی‌الله‌علیه‌وآله به حضرت علی‌علیه‌السلام فرمود: «یا عَلِی دِرْهَمُ رِبَا اَعْظَمُ عِنْدَ اللهِ مِنْ سَبْعِینَ زَنِیةِ...؛ (23) ای علی! یك درهم از ربا [از نظر گناه و معصیت] نزد خداوند بدتر از هفتاد بار زنا است.»

امیرمؤمنان علی‌علیه‌السلام می‌فرماید: «لَعَنَ رَسُولُ اللهِ‌صلی‌الله‌علیه‌وآله الرِّبَا وَ آكِلَهُ وَ بَایعَهُ وَ مُشْتَرِیهِ وَكَاتِبَهُ وَشَاهِدَیهِ؛ (24) پیامبر گرامی‌صلی‌الله‌علیه‌وآله ربا و خورنده و خوراننده و فروشنده و خریدار و نویسنده و دو شاهد آن را لعنت کرده است.»

پیامبر گرامی اسلام‌صلی‌الله‌علیه‌وآله در این روایت، ربا و پنج طایفه را [كه در ارتباط با ربا هستند] لعنت كرده است: 1. رباخوار. 2. فروشندۀ ربا. 3. خریدار ربا. 4. نویسندۀ ربا (كسی كه ربا را محاسبه می‌كند). 5. شهود قرارداد ربا.

امام باقر‌علیه‌السلام می‏فرماید: «اَخْبَثَ الْمَكَاسِبِ كَسْبُ الرِّبَا؛ (25) كثیف‌ترین معاملات، معاملات ربوی است.» حتّی از شراب فروشی و قمار و فحشاء، كثیف‌تر است.

در حدیث دیگر می‌خوانیم: «وَ مِنْ أَلْفَاظِ رَسُولِ اللَّهِ‌صلی‌الله‌علیه‌وآله: شَرُّ الْمَكَاسِبِ كَسْبُ الرِّبَا؛ (26) از فرموده‏های رسول خدا‌صلی‌الله‌علیه‌وآله است که رباخواری بدترین نوع كسبها است.»

رشوه

رشوه، یكی از گناهان بزرگی است كه مفاسد اجتماعی متعدّدی را به دنبال دارد، از جمله: حذف عدالت، یأس و ناامیدی ضعفا، جرأت و جسارت اقویا، فساد و تباهی حاكم و قاضی، از بین رفتن اعتماد عمومی.

قرآن كریم می‌فرماید: «وَلَا تَأكُلُوا اَمْوَالَكُمْ بَینَكُمْ بِالْبَاطِلِ وَتُدْلُوا بِهَا اِلَی الْحُكَّامِ لِتَأكُلُوا فَرِیقاً مِنْ اَمْوَالِ النَّاسِ بِالْاِثْمِ وَاَنْتُمْ تَعْلَمُون»؛ (27) «و اموال یكدیگر را به باطل [و ناحقّ] در میان خودتان نخورید و اموال را به [عنوان رشوه، به كیسه] حاكمان و قاضیها سرازیر نكنید تا بخشی از اموال مردم را به گناه بخورید، در حالی كه خود می‌دانید [كه خلاف می‌كنید].»

رشوه دهندگان، دنیادارانی هستند كه با رشوه دادن به قضات و سایر حُكّام و كارمندان، می‌خواهند اموال سایر مردم را بخورند، كارمندان دولت به‌ویژه مسئولان رده بالای اجرایی و قضایی را با رشوه به خدمت مطامع پلید خود در آورده، اموال اشخاص دیگر یا اموال عمومی را تصرّف و تصاحب كنند. این را خداوند خوردن گناه و‌رزانه بخشی از اموال مردم می‌نامد. بنابراین رشوه وسیله‌ای است برای ارتكاب حرامخواری و خوردن اموال مردم به باطل و می‌توان آن را به اختصار «مال مردم خوری» نامید.

با توجّه به این آثار و عوارض منفی، در روایات شدیداً از این عمل انتقاد شده است:

رسول اكرم‌صلی‌الله‌علیه‌وآله خطاب به حضرت علی‌علیه‌السلام فرمود: «یا عَلِی! ثَمَنُ الْمَیتَةِ وَالْكَلْبِ وَالْخَمْرِ وَ مَهْرِ الزَانِیةِ وَ الرُشْوَةِ فِی‏الْحُكْمِ؛ (28) ای علی‌علیه‌السلام! درآمد حاصل از فروش مردار، سگ، شراب، زنا و رشوه یكسان [و حرام] است.»

همچنین علی‌علیه‌السلام در ذیل آیة شریفة «اَكَّالُونَ لِلْسُّحْتِ»؛ (29) می‏فرماید: «هُوَ الرَّجُلُ یقْضِی لِأَخِیهِ الْحَاجَةَ ثُمَّ یقْبَلُ هَدِیتَهُ؛ (30) (رشوه‏خور) کسی است که برای برادر دینی خود کاری انجام دهد و سپس از او هدیه بپذیرد.»

امام صادق‌علیه‌السلام رشوه را در حدّ كفر به خدا می‌داند. و می‏فرماید: «اِیاكُمْ وَ الرِّشْوَةَ فَإِنَّهَا مَحْضُ الْكُفْرِ وَ لَا یشَمُّ صَاحِبُ الرِّشْوَةِ رِیحَ الْجَنَّةِ؛ (31) از رشوه بپرهیزید که کفر خالص است و صاحب رشوه بوی بهشت را نمی‏شنود.»

در حدیث دیگر می‌خوانیم:

«هر حاكمی كه نسبت به گرفتاریهای مردم بی‌تفاوت باشد، خداوند لطفش را نسبت به او می‌پوشاند و اگر هدیه قبول كند تا كار مردم را انجام دهد، در زنجیر است و اگر رشوه بگیرد، مشرك می‌باشد.» (32)

حضرت علی‌علیه‌السلام رشوه‌گیرنده را از حقّ ولایت محروم می‌داند و می‏فرماید: «لَا ینْبَغِی أَنْ یكُونَ الْوَالِی... وَ لَا الْمُرْتَشِی فِی الْحُكْم؛ (33) سزاوار نیست که ولی و حاکم... رشوه دریافت کند در حکم دادن.» و در جای دیگر آن حضرت فرمودند: «هیچ گروهی گرفتار رشوه نشدند، مگر آنكه گرفتار ترس و اضطراب و نگرانی شدند!» (34)

بعضی برای توجیه خلاف خود، نامهای مختلف بر رشوه می‌گذارند، از جمله: هدیه، تحفه، حقّ الزحمه، چشم‌روشنی و... .

شخصی به نام «أشعث بن قیس»، حلوایی به در خانة علی‌علیه‌السلام به عنوان هدیه آورد تا در محكمه، شاید امام به نفع او حكم صادر كند. امام فرمود: «وَ اللَّهِ لَوْ أُعْطِیتُ الْأَقَالِیمَ السَّبْعَةَ بِمَا تَحْتَ أَفْلَاكِهَا عَلَى أَنْ أَعْصِی اللَّهَ فِی نَمْلَةٍ أَسْلُبُهَا جُلْبَ شَعِیرَةٍ مَا فَعَلْتُهُ؛ (35) به خدا سوگند! اگر هفت اقلیم را با هر چه زیر آسمان دارد، بر من ببخشند تا پوست جوی را [به ناحقّ] از دهان مورچه‌ای بگیرم این كار را نخواهم كرد.»

شخصی به رسول اكرم‌صلی‌الله‌علیه‌وآله گفت: من متصدّی و مسئول كاری هستم، مردم برایم هدایایی می‌آورند، چگونه است؟! حضرت در جواب فرمود: «چه شده است كه عُمّال ما از هدایا سخن می‌گویند! آیا اگر در خانه می‌نشستند كسی به آنان هدیه می‌داد؟!» (36)

احتكار

یکی دیگر از مفاسد اجتماعی که مورد نهی قرآن کریم می‏باشد، احتکار است؛ چنانچه می‏فرماید:

«یا اَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا اِنَّ كَثِیراً مِنَ الْاَحْبَارِ وَالرُّهْبَانِ لَیأكُلُونَ اَمْوَالَ النَّاسِ بِالْبَاطِلِ وَیصُدُّونَ عَنْ سَبِیلِ اللهِ وَالَّذِینَ یكْنِزُونَ الذَّهَبَ وَالْفِضَّةَ وَلَا ینْفِقُونَهَا فِی سَبِیلِ اللهِ فَبَشِّرْهُمْ بِعَذَابٍ اَلِیمٍ»؛ (37) «ای كسانی كه ایمان آورده‌اید! بسیاری از دانشمندان و راهبان، (با سوء استفاده از موقعیت خود)، اموال مردم را به ناحق می‌خورند و آنان را از راه خدا باز می‌دارند و كسانی كه طلا و نقره می‌اندوزند و آن را در راه خدا انفاق نمی‌كنند، پس آنان را به عذابی دردناك، بشارت بده.»

امیرالمؤمنین‌علیه‌السلام می‌فرماید: «اَلاِحْتِکَارُ دَاعِیَۀُ الْحِرْمَانِ؛ احتكار موجب محرومیت [مردم] می‌شود.» (38) و یا آن حضرت در جای دیگر می‏فرماید: «اَلاِحْتِکُارُ شِیَمُ الاَشْرَارِ؛ (39) احتكار رویه اشرار است.»

آن حضرت به قاضی خود در اهواز دستور می‌دهند: «احتكار را ممنوع كن. مرتكبش را تعزیر كن و علاوه بر آن با افشای احتكارش او را كیفر بده.» (40)

پیامبر اكرم‌صلی‌الله‌علیه‌وآله با اطّلاعی كه از غیب به او می‌رسد، می‌فرماید: «در یكی از دركات جهنم (برزخی) سه گروه اجتماعی گرد آمده‌اند: محتكران، دائم الخمرها، و قوادان.» (41)

كم‌فروشی و گران‌فروشی

كم‌فروشی از عوامل فساد در زمین شمرده شده است؛ (42) در آیات قرآن مجید بارها از كم‌فروشی نكوهش شده؛ یکی از آن موارد در داستان شعیب‌علیه‌السلام است، آنجا كه قوم خود را مخاطب ساخته، می‌گوید: «اَوْفُوا الْكَیلَ وَلَا تَكُونُوا مِنَ الْمُخْسِرِینَ وَزِنُوا بِالْقِسْطَاسِ الْمُسْتَقِیمِ وَلَا تَبْخَسُوا النَّاسَ اَشْیاءَهُمْ وَلَا تَعْثَوْا فِی الْاَرْضِ مُفْسِدِینَ»؛ (43) «حق پیمانه را ادا كنید، و دیگران را به خسارت نیفكنید، با ترازوی صحیح وزن كنید، و حق مردم را كم نگذارید، و در زمین فساد نكنید.» و به این ترتیب كم‌فروشی و ترك عدالت به هنگام پیمانه و وزن را در ردیف فساد در زمین شمرده، و این خود دلیلی به ابعاد مفاسد اجتماعی و اقتصادی این كار است.

همچنین قرآن در جای دیگر می‌فرماید: «وَاِذَا كَالُوهُمْ اَوْ وَزَنُوهُمْ یخْسِرُونَ أَ لَا یظُنُّ اُولَئِكَ اَنَّهُمْ مَبْعُوثُونَ لِیوْمٍ عَظِیمٍ یوْمَ یقُومُ النَّاسُ لِرَبِّ الْعَالَمِینَ كَلَّا اِنَّ كِتَابَ الْفُجَّارِ لَفِی سِجِّینٍ وَمَا اَدْرَاكَ مَا سِجِّین كَتَاب مَرْقُوم وَیل یوْمَئِذٍ لِلْمُكَذِّبِینَ وَ...»؛ (44) «وای بر كم‌فروشان، آن كسانی كه چون پیمانه از آدمیان می‌ستانند، پر می‌ستانند و چون به آنان پیمانه دهند یا برای آنان وزن كنند، كم می‌دهند. آیا اینان گمان نمی‌كنند كه برانگیخته خواهند شد برای دورانی سهمگین؟ دورانی كه آدمیان در پیشگاه پروردگار عالمیان و آفریدگان بپا می‌ایستند؟ نه چنان است كه پندارند. بی‏گمان دفتر وجود بدكاران در آن اسارتگاه باشد، و تو چه دانی كه آن زندان تنگ چه باشد؟ دفتری است رقم خورده. وای بر تكذیب كنندگان در آن روز، [آنان كه دوران حساب را دروغ می‌شمردند].»

در روایت معروف اصبغ بن نباته آمده است كه می‌گوید: «از علی‌علیه‌السلام شنیدم كه بر فراز منبر می‌فرمود: «یا مَعْشَرَ التُّجَّارِ! الْفِقْهَ ثُمَّ الْمَتْجَرَ؛‌ای گروه تجار! اوّل فقه بیاموزید، و سپس تجارت كنید.» و این سخن را امام‌علیه‌السلام سه بار تكرار فرمود... و در پایان این كلام فرمود: «التَّاجِرُ فَاجِر وَ الْفَاجِرُ فِی النَّارِ إِلَّا مَنْ أَخَذَ الْحَقَّ وَ أَعْطَى الْحَقَّ؛ (45) تاجر فاجر است و فاجر در دوزخ است، مگر آنها كه به حق از مردم بگیرند و حق مردم را بپردازند.»

پیغمبر اكرم‌صلی‌الله‌علیه‌وآله در این باره می‌فرماید: «وَ إِذَا طُفِّفَ الْمِكْیالُ أَخَذَهُمُ اللَّهُ بِالسِّنِینَ وَ النَّقْصِ؛ هرگاه كم‌فروشی كنند، خداوند به قحط و کمبود گرفتارشان کند!» (46)

از مجموع آنچه گفته شد، استفاده می‌شود كه: یكی از عوامل مهم نابودی و عذاب بعضی از اقوام گذشته، مسئلة كم‌فروشی بوده است كه موجب به هم خوردن نظام اقتصادی آنها، و نزول عذاب الهی شده است.

فروش كالاهای تقلّبی، حیله‌گری در خرید و فروش، و كلاهبرداری

پیامبر اكرم‌صلی‌الله‌علیه‌وآله می‌فرماید: «وَ مَنْ غَشَّ مُسْلِماً فِی شِرَاءٍ أَوْ بَیعٍ فَلَیسَ مِنَّا وَ یحْشَرُ یوْمَ الْقِیامَةِ مَعَ الْیهُودِ لِأَنَّهُمْ أَغَشُّ الْخَلْقِ لِلْمُسْلِمِینَ؛ (47) هر كس كه در خرید و فروش حیله‌گری كند از ما (امت اسلامی) نیست و در قیامت، با یهود محشور می‌شود؛ چون آنها در معامله با مسلمانان از هر كسی حیله‌گرترند.»

امام صادق‌علیه‌السلام نیز می‌فرماید: «مغبون كردن مؤمن حرام است.» (48)

بنابراین رعایت تقوا و پرهیزكاری در كار، نقش مهمی در شكل دادن به رفتار اقتصادی انسان دارد. به علاوه اینكه، این انگیزة معنوی می‌تواند قوای جسمی و روحی را در فعالیتهای اقتصادی آحاد جامعه چند برابر نماید؛ و پویایی اقتصاد جامعه را به دنبال داشته باشد.

اقتصاد اسلامی و توجه به فرهنگ احساس تعهد و وجدان كاری

وجدان كاری را می‌توان چنین تعریف كرد: «عاملی كه سبب می‌شود فرد بدون وجود هیچ كنترل خارجی و به دنبال انگیزه‌ای درونی، كارش را به نحو ا حسن انجام دهد.» (49) یا به عبارت دیگر «وجدان كاری عاملی است كه موجب می‌شود فرد صرف‌نظر از هر گونه تشویق یا تنبیهی كارش را به بهترین صورت ممكن انجام دهد.» (50) البته روشن است در فردی كه از ایمان برخوردار است زمینة گسترده‌تری برای ایجاد وجدان كاری وجود دارد.

این مفهوم در نهان خود دو عنصر را به یك نسبت شامل می‌شود: یكی امانت و درستكاری و رعایت حدود شرعی و قانونی كار و دیگری توان و مهارت كاری؛ وجدان كاری در روابط كاری می‌طلبد كه نسبت به آن كار هم درست كار و امین باشد و هم توانمند و با مهارت.

به طور طبیعی هر مقدار كه فرد مهارت بیشتری در حفظ امانت و درستكاری داشته باشد، می‏تواند خدمت بیش‏تری به جامعه ارائه دهد؛ چرا كه وجدان كاری و احساس تعهّد در فرد، او را از هدر دادن وقت و فرار از كار و عدم ارائه كار مفید باز می‌دارد.

در حدیثی از حضرت رسول‌صلی‌الله‌علیه‌وآله است كه می‏فرماید: «اِنَّ اللهَ تَعَالَی یحِبُّ اِذَا عَمِلَ اَحَدُكُمْ عَمَلاً یتْقَنُهُ؛ (51) خداوند دوست دارد اگر كسی كاری را انجام می‌دهد آن را درست انجام دهد.»

در روایت دیگری از حضرت علی‌علیه‌السلام آمده است: «قِیمَةُ كَلِّ امْرِءٍ مَا یحْسِنُهُ؛ (52) ارزش هر فردی به اندازه حس عمل و درستكاری او است.»

در آموزه‌های نبوی خدا دوست‌دار كسی است كه كار و تلاش را خوب به پایان برساند. (53) و نیز در حدیث دیگری آمده است: «جَمَالُ الْمَعْرُوفِ اِتْمَامُهُ؛ (54) زیبایی كار خوب به اتمام و پایان رسانیدن آن است.»

كار مفید به عنوان یك خدمت به جامعه، به هر مقدار و میزان، پسندیده و مورد تقدیر است؛ بنابراین، هر كس به هر مقدار كه می‌تواند از این طریق به جامعه كمك كند، حتی اگر به مقدار ناچیز باشد، نباید فروگذار نماید، زیرا محرومیت از همین مقدار كم، خود موجب ضرر و محرومیت جامعه می‌گردد.

رعایت این نكته در سطح جامعه، سبب ظهور و بروز استعدادها و سرمایه‌ها است. اگر این امر مبنای عملكرد نظام اقتصادی یك جامعه باشد، بی‌تردید، بهره‌برداری از بركات مادی و معنوی آن و بهره‌مند شدن آحاد جامعه، نتیجه مورد انتظار آن خواهد بود.

اقتصاد اسلامی و فلسفه پرداخت زكات و خمس

با مختصر مطالعه در تاریخ و «تعلیقات» اسلام روشن می‌شود كه اسلام تنها یك سلسله دستورها و مقرّرات اخلاقی و عقاید مربوط به مبدأ و معاد نیست، بلكه دستوراتی (تحت یک حکومت) همراه خود دارد كه همۀ نیازمندیهای یك جامعة پاك و مترقّی را تضمین می‌كند و مسلّماً یكی از اركان چنین حكومتی تشكیل «بیت المال» برای رفع نیازمندیهای اقتصادی بوده است.

«بیت المال اسلامی كه از بدو ورود پیامبر‌صلی‌الله‌علیه‌وآله در مدینه و تشكیل حكومت اسلامی به وجود آمد، مشتمل بر اموالی بود كه از منابع متعدّدی همچون: خمس، زکات و... گردآوری می‏شد.» (55)

قرآن كریم تأمین آبرومندانه و كریمانة نیاز تهی‌دستان و ناتوانان و رسانیدن آنان به سرحد خودكفایی را یكی از موارد مصرف خمس (56) و زكات (57) می‌داند: «وَالَّذِینَ فِی اَمْوَالِهِمْ حَقّ مَعْلُوم لِلسَّائِلِ وَ الْمَحْرُومِ»؛ (58) «و آنها كه در اموالشان حق معلومی است برای تقاضا كنندگان و محرومان.»

در متون دینی، تأمین زندگی نیازمندان جامعه از بیش‌ترین و مؤكدترین سفارشها برخوردار است. خداوند متعال به پیامبر اسلام‌صلی‌الله‌علیه‌وآله می‌فرماید: «وَلَا تَطْرُدِ الَّذِینَ یدْعُونَ رَبَّهُمْ بِالغَدَاوَةِ وَالْعَشِی یرِیدُونَ وَجْهَهُ مَا عَلَیكَ مِنْ حِسَابِهِمْ مَنْ شَیءٍ وَمَا مِنْ حِسَابِكَ عَلَیهِمْ مِنْ شَیءٍ فَتَطْرُدَهُمْ فَتَكُونَ مِنَ الظَّالِمِین»؛ (59) «و كسانی را كه بامداد و شامگاه پروردگارشان را می‌خوانند، در حالی كه رضای او را می‌طلبند، از خود مران. چیزی از حساب آنان بر عهدة تو نیست، و از حساب تو نیز چیزی بر عهدة آنان نیست كه طردشان كنی و در نتیجه از ستمگران شوی.»

پیامبر گرامی اسلام‌صلی‌الله‌علیه‌وآله نیز وظیفة الهی خویش را تأمین زندگی نیازمندان از اموال ثروتمندان اعلام می‌كند: «اُمِرْتُ اَنْ آخُذَ الصَّدَقَةِ مِنْ اَغْنِیائِكُمْ وَاَرِدْهَا اِلَی فُقَرَائِكُمْ؛ (60) امر کردم که از اغنیاء صدقه بگیرید و آن را به فقراء ببخشید.»

امام كاظم‌علیه‌السلام دربارة سبب تشریع زكات می‌فرماید: «اِنَّمَا وُضِعْتَ الزَّكَاةَ قُوتاً لِلْفُقَرَاءِ؛ (61) به درستی كه خداوند زكات را قوت قرار داد برای فقرا.»

امام صادق‌علیه‌السلام می‏فرماید: «اِنَّ اللهَ فَرَضَ عَلَی اَغْنِیاءِ النَّاسِ فِی اَمْوَالِهِمْ الْقَدْرَ الَّذِی یسَعُ فُقَرَائِهِمْ «ألَا اِنَّ اللهَ یحَاسِبُهُمْ حِسَاباً شَدِیداً وَیعَذِّبُهُمْ عَذَاباً اَلِیماً»؛ (62) خداوند در مال مردم [مسلمانانِ] ثروتمند، به مقداری زكات واجب كرده كه كفاف فقرا را بدهد، آگاه باش! همانا خداوند آنان را [اگر به وظیفۀ خود عمل نكنند] حسابرسی شدید می‌كند و عذاب می‏کند عذاب دردناکی.» همچنین می‌فرمایند: «چون مردم زكاة خود را منع كنند، زمین نیز بركات خود را منع می‌كند.» (63)

همچنین در روایت آمده حضرت پیغمبر‌صلی‌الله‌علیه‌وآله فرمود: «و هر صاحب شتر یا گوسفند یا گاوی كه زكاة آن را نداده باشد، خدای تعالی او را در روز قیامت در صحرای همواری محبوس كند. و هر حیوان سُم‌داری او را پایمال نماید. و هر صاحب نیشی او را بگزد و هر صاحب زراعتی، از: خرما یا انگور یا غله كه زكاة آن را نداده باشد خدای تعالی زمین آن را تا هفت طبقه طوق كند و بر گردن او افكند.» (64)

آن حضرت همچنین فرمود كه: «هر كه یك «قیراط» از زكات خود را منع كند، نه مؤمن است و نه مسلمان.» (65) و فرمود كه: «هیچ كس فقیر نشد و گرسنه نگشت و برهنه و محتاج نماند، مگر به واسطة گناه مال‏داران، كه زكات خود را ندادند. و حق است بر خدا كه رحمت خود را منع كند از هر كه حق خدا را در مال خود منع كند. و قسم به آن خدایی كه خلق را آفرید و ایشان را روزی داد، كه هیچ مالی در صحرا یا دریا ضایع نشد مگر به ندادن زكات آن.» (66)

خداوند متعال در آیة 41 سورة انفال می‌فرماید: «وَاعْلَمُوا اَنَّمَا غَنِمْتُمْ مِنْ شَیءٍ فَاَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِی الْقُرْبَی وَالْیتَامَی وَالْمَسَاكِینِ وَابْنِ السَّبِیلِ اِنْ كَنْتُمْ آمَنْتُمْ بِاللَّهِ وَمَا اَنْزَلْنَا عَلَی عَبْدِنَا یوْمَ الْفُرْقَانِ یوْمَ التَّقَی الْجَمْعَانِ وَاللهُ عَلَی كُلِّ شَیءٍ قَدِیر»؛ «بدانید كه ره نفعی كه به شما عاید می‌شود، خمس آن مال خدا و پیغمبر و ذوی القربی و ایتام و مساكین و ابن السبیل است. باید آن را به ایشان برسانید اگر ایمان آورده‌اید به خدا و به روز قیامت و آنچه به بندة خود نازل كرده‌ایم.»

پیامبر اکرم‌صلی‌الله‌علیه‌وآله فرمود كه: «شفاعت من حقی است ثابت از برای هر كه ذرّیه مرا اعانت كند به دست و زبان و مال.» (67)

اقتصاد اسلامی و تقبیح اسراف و تجمّل‌گرایی

یكی از تدابیر مهم اسلامی برای تأمین زندگی و جلوگیری از فقر، ارائة الگوی صحیح است. امام صادق‌علیه‌السلام فرموده است: «ضمانت می‌كنم كسی كه میانه روی كند، فقیر نشود.» (68)

زندگی اسرافگرانه وتجمّلاتی علاوه بر اینكه روح عاطفی و انسانی را از بین می‌برد، از نظر اقتصادی نیز به شخص مسرف و بلكه به اجتماع آسیب می‌رساند؛ چرا كه سرمایه‌ها را پایان می‌بخشد و فرد و جامعه را به نابودی می‌كشاند.

قرآن میانه‌روی و اعتدال را الگوی صحیح مصرف و عامل پایداری خانواده و جامعه معرفی می‌كند: «وَالَّذِینَ اِذَا اَنْفَقُوا لَمْ یسْرِفُوا وَلَمْ یقْتُرُوا وَكَانَ بَینَ ذَلِكَ قَوَاماً»؛ (69) «آنان كه هر گاه انفاق كنند‌، نه از حد گذرند و نه تنگ گیرند و میان این دو روش اعتدال دارند.» قوام به معنای حد وسط و اعتدال است.

امام علی‌علیه‌السلام می‌فرماید: «هر كس اعتدال و میانه‌روی را خوب رعایت نكند، در اثر اسرافگری به نابودی كشیده می‌شود.» (70)

امام علی‌علیه‌السلام همچنین در این باره فرموده‌اند: «نادیده گرفتن برنامة اعتدال در زندگی، باعث فقر و بدبختی می‌گردد.» (71)

رعایت اعتدال در هزینه‌های زندگی به قدری مهم است كه امام علی‌علیه‌السلام درك لذت ایمان واقعی را منوط به آن دانسته و فرموده‌اند: «لَا یسْتَكْمِلُ عَبْد حَقِیقَةَ الْإِیمَانِ حَتَّى یكُونَ فِیهِ خِصَال ثَلَاث التَّفَقُّهُ فِی الدِّینِ وَ حُسْنُ التَّقْدِیرِ فِی الْمَعِیشَةِ وَ الصَّبْرُ عَلَى الرَّزَایا؛ (72) هیچ بنده‏ای به حقیقت ایمان نمی‏رسد مگر اینکه در او سه خصلت باشد: فهم و درک در مسائل دین و احکام، برنامه‏ریزی درست در امور زندگی و صبر در مصیبتها.»

امام كاظم‌علیه‌السلام نیز فرموده‌اند: «هیچ انسانی با میانه‌روی نیازمند نمی‌شود.» (73)

همچنین گفتنی است اسلام علاوه بر اینكه مسلمانان را به زیبایی و آراستگی دعوت می‌كند، به ساده‌زیستی و پرهیز از تجمّل‌گرایی توصیه می‌نماید. چرا كه رفاه‌طلبی و خوش‌گذرانی و تجمّل‌گرایی ـ كه بعضاً از چشم و هم‌چشمی نیز نشأت می‌گیرد ـ چنان انسان را سرمست می‌كند كه گاه برای مسائل انسانی و اخلاقی ارزش قائل نمی‌شود، از اینرو می‌توان از خطرناك‌ترین مصادیق اسراف، افراط در رفاه‌طلبی و تجمّل‌گرایی نام برد كه در قرآن و روایات نیز نسبت به آن هشدار داده شده است:

«وَمَا اَرْسَلْنَا فِی قَرْیةٍ مِنْ نَذِیرٍ اِلَّا قَالَ مُتْرَفُوهَا اِنَّا بِمَا اُرْسِلْتُمْ بِهِ كَافِرُونَ * وَقَالُوا نَحْنُ اَكْثَرُ اَمْوَالاً وَاَوْلَاداً وَمَا نَحْنُ بِمُعَذِّبِینَ»؛ (74) «و ما در هیچ دیاری هشدار دهنده‌ای نفرستادیم مگر آنكه افراد خوشگذران گفتند: حتماً ما به آنچه بدان فرستاده شده‌اید، كافریم.»

در روایتی امام حسن عسکری‌علیه‌السلام می‏فرماید: «عَلَیكَ بِالِاقْتِصَادِ وَ إِیاكَ وَ الْإِسْرَافَ فَإِنَّهُ مِنْ فِعْلِ الشَّیطَنَةِ؛ (75) سفارشت می‌كنم به میانه‌روی و از اسراف و زیاده‌روی دوری کن؛ چرا كه اسراف از كارهای شیطانی است.»

بنابراین راه نجات و پیشرفت در داشتن اعتدال است و این روش باعث ثبات و موفّقیت می‌شود و عدم توجّه به آن، جامعه را به سوی مصرف‌گرایی سوق داده و موجب خلل در اقتصاد می‌گردد. از اینرو این نكته باید مورد توجه مبلّغین قرار گیرد و مردم را در این زمینه آگاه سازند.

كلام آخر

باید دانست كه ضروری است اقتصاد اسلامی به عنوان یك الگوی صحیح، جامع و تمام عیار برای مردم تبیین و روشن گردد و همة ابعاد و زوایای آن شناخته شود تا بتوان نقص و كاستیهای جامعه را شناسایی كرد و در جهت رفع آن گام برداشت و جامعه را به سمت پیشرفت و موفقیت سوق داد؛ این امر میسر نمی‌گردد مگر با كمك و همكاری همۀ نهادها و افراد جامعه، و راهنماییهای روحانیون و گرامی.

 

پی‌نوشـــــــــــــت‌ها:

 

(1). لقمان/ 19.

(2). فاطر/ 32.

(3). مفردات الفاظ قرآن، راغب اصفهانی، تحقیق صفوان، عدنان داوودی، انتشارات دار الاسلامیه، بیروت، 1992م، ص 404.

(4). فرقان / 67.

(5). غرر الحكم و دررالکلم، عبدالواحد آمدی، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی، قم، 1366ش، ج5، ص 70.

(6). نهج البلاغه، كلمات قصار، 140.

(7). غرر الحكم و دررالکلم، ج 5، ص 474.

(8). اقتصاد سیاسی، جیفرنس، ص 7، به نقل از اندیشه‌های اقتصادی در نهج البلاغه، سید محسن حائری، ترجمه عبد العلی آل بویه لنگرودی.

(9). همان، ص 25.

(10). كنز العمال فی سنن الاقوال والافعال، حسام الدین المتقی هندی، ضبط حسن رزوق، مکتبۀ التراث الاسلامی، بیروت، 1389 ق، ص 9341 ـ 9340، ح 10516.

(11). بحار الانوار، علامه مجلسی، انتشارات مکتب الاسلامیه، تهران، 1366، ج 78، ص 54، ح100.

(12). بحار الانوار، ج 93، ص 158.

(13). نهج الفصاحه، ابوالقاسم پاینده، انتشارات خاتم الانبیا، اصفهان، چاپ 4، 1385ش، ص18.

(14). غرر الحكم، آمدی، ح 10838.

(15). نهج البلاغه، خطبه 91.

(16). بحار الانوار، ج 103، ص 33، ح 69.

(17). بحار الانوار، ج 77، ص 68، ح 7.

(18). بحار الانوار، ج 78، ص 374، ح 22.

(19). مقاله كار، حسن نظری، اشتغال و تولید، سایت حوزه نت.

(20). نهج الفصاحه، پاینده، ص 10.

(21). بحار الانوار، ج 103، ص 10، ح 41.

(22). محجة البیضاء، فیض کاشانی، مکتبۀ الصدوق، تهران، 1342 ش، ج 3، ص 204.

(23). روضة المتقین، علامه مجلسی، بی‏نا، بی‏تا، ج7، ص 272.

(24). مستدرك الوسائل، محدث نوری، مؤسسه آل‏البیت‌صلی‌الله‌علیه‌وآله، قم، 1408 ق، ج 13، ابواب الربا، باب 1، ح 8.

(25). كافی، کلینی، دارالکتب الاسلامیه، تهران، 1365 ش، ج 5، ص 148.

(26). من لا یحضره الفقیه، شیخ صدوق، انتشارات جامعه مدرسین، قم، 1413 ق، ج 4، ص 378.

(27). بقره/ 188.

(28). بحار الانوار، ج 77، ص 54.

(29). «مال حرام فراوان می‏خورند.» مائده/ 42.

(30). بحار الانوار، ج 104، ص 273.

(31). جامع الاخبار، تاج الدین شعیری، نشر رضی، قم، 1405 ق، چاپ اول، ص156.

(32). وسائل الشیعه، شیخ حرّ عاملی، تصحیح ربانی شیرازی، انتشارات مکتبۀ الاسلامیۀ، تهران، 1384 ق، ج 12، ص 63.

(33). نهج البلاغه، خطبه 131.

(34). نهج الفصاحه، ح 2693.

(35). تفسیر نور، محسن قرائتی، مرکز فرهنگی درسهایی از قرآن، تهران، 1383 ش، ج 1، ص298.

(36). نهج الفصاحه، ح 539.

(37). توبه/ 34.

(38). غرر الحكم، ص 15.

(39). همان، ص 21.

(40). دعائم الاسلام، نعمان بن محمد تمیمی مغربی، دار المعارف، مصر، 1385 ق، ج 2، ص36.

(41). وسائل الشیعه، ج 12، ص 315 ـ 314.

(42). تفسیر نمونه، ج 26، ص 250.

(43). شعراء / 181 ـ 183.

(44). مطففین / 1 ـ 10.

(45). بحارالانوار، علامه مجلسی، ج70، ص369.

(46). وسائل الشیعه، ابواب التجارة، باب 7، ج 12، ص 290.

(47). سفینة البحار، شیخ عباس قمی، مؤسسۀ الوفاء بیروت، بی‏تا، ج 2، ص 318.

(48). كافی، کلینی، ج 5، ص 380.

(49). فرهنگ اصطلاحات علمی و اجتماعی، محمد آراسته خو، انتشارات چاپخش، تهران، 1381 ش، ص 1125.

(50). فرهنگ علوم اجتماعی، جولیوس گولد، ل. كولب ویلیام، ترجمه مصطفی ازکیا و دیگران، نشر مازیار، تهران، 1376 ش، ص 342.

(51). نهج الفصاحه، پاینده، ص 416.

(52). نهج البلاغه، محمد دشتی، حكمت 122.

(53). «اِنّ اللهَ یحِبُّ مِنَ الْعَامِلِ اِذَا عَمِلَ اَنْ یحْسِن»،

(54). غرر الحكم، آمدی، ص 383، ح 8701.

(55). خمس پشتوانۀ استقلال بیت المال، مكارم شیرازی و همكاران، انتشارات مدرسة الامام علی بن ابی طالب‌علیه‌السلام، چاپ چهارم، 1379ش، ص8.

(56). «وَاعْلَمُوا اَنَّمَا غَنِمْتُمْ مِنْ شَیءٍ فَاَنّ‌َ لِلَّهِ خُمُسَهُ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِی الْقُرْبَی وَالْیتَامَی وَالْمَسَاكِینِ وَابْنِ السَّبِیلِ اِنْ كُنْتُمْ آَمَنْتُمْ بِاللَّهِ وَمَا اَنْزَلَنَا عَلَی عَبْدِنَا یوْمَ الْفُرْقَانِ یوْمَ الْتَقَی الْجَمْعَانِ وَاللهُ عَلَی كُلِّ شَیءٍ قَدِیرٍ»؛ انفال/41.

(57). «اِنَّمَا الصَّدَقَاتُ لِلْفُقَرَاءِ وَالْمَسَاكِینِ وَالْعَامِلِینَ‌عَلَیهَا وَالْمُؤَلِّفَةِ قُلُوبُهُمْ وَ فِی الرِّقَابِ وَالْغَارِمِینَ وَفِی سَبِیلِ اللهِ وَابْنِ السَّبِیلِ فَرِیضَةً مِنَ اللهِ وَاللهُ عَلِیم حَكِیم»؛ توبه / 60.

(58). معارج / 24 ـ 25.

(59). انعام / 52.

(60). تفسیر قرطبی، ابی عبدالله بن محمد بن احمد الانصاری القرطبی، دار احیاء التراث العربی، بیروت، 1405 ق، ج 3، ص 337.

(61). وسایل الشیعه، شیخ حرّ عاملی، ج 6، ص 4.

(62). الحیاۀ، اخوان حکیمی، ترجمه احمد آرام، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، تهران، 1380 ش، ج6، ص397.

(63). محجة البیضاء، فیض کاشانی، ج 2، ص 66.

(64). بحار الانوار، علامه مجلسی، ج 96، ص 16، ح 37.

(65). وسائل الشیعه، شیخ حرّ عاملی، ج 6، ص18، ح 3.

(66). وسائل الشیعه، شیخ حر عاملی، ج 6، ص 4.

(67). جامع الاخبار، باب 2، فصل 6.

(68). كافی، کلینی، ج 2، ص 139، ح 9.

(69). فرقان/67.

(70). كافی‌، کلینی، ج 4، ص 52، ح 4، و غررالحكم، آمدی، ح 515 و ح 335.

(71). مضمون غرر الحكم، آمدی، ح 5529.

(72). بحار الانوار، علامه مجلسی، ج64، ص300.

(73). مضمون كافی، کلینی، ج 1، ص 18، ح 12، و تحف العقول، ص 403.

(74). سبا / 34 و 35.

(75). غرر الحكم، آمدی، ح 5188.

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • آدرس های صفحه وب و آدرس های ایمیل به طور خودکار به پیوند تبدیل می شوند.