مبلغان و تهذیب نفس در اندیشه امام خمینی رحمه الله

تاریخ انتشار:
اشاره یكی از اهداف مقدس و مقاصد مهمّ انبیای حقّ، تربیت انسان و پرورش روحی و معنوی اوست. دین مبین اسلام نیز كه به...
نویسنده: علی نعیم الدین خانی
نام نشریه: مبلغان، شماره 56

اشاره

یكی از اهداف مقدس و مقاصد مهمّ انبیای حقّ، تربیت انسان و پرورش روحی و معنوی اوست. دین مبین اسلام نیز كه به زیور اكمال و اتمام آراسته شده، می‌كوشد تا برای ایجاد كرامت انسانی و سلامت واقعی، آدمی را از رذایل اخلاقی و امراض نفسانی پاك سازد و شجره طیبه او را به رشد و بالندگی مطلوب برساند.

توجه خاص و اهتمام وافر ثقلین به مسئله تهذیب نفس و تزكیه فردی و جمعی، نشانگر اهمیت این امر است. در این مقاله سعی نگارنده بر آن است تا با الهام از نصایح گهر بار حضرت امام خمینی رحمه الله در كتاب شریف «مبارزه با نفس یا جهاد اكبر»، گوشه‌ای از وظیفه خطیر مبلغان و طلاب علوم دینی در زمینه تهذیب نفس را گوشزد كند.

همراهی علم و تزكیه

مهم‌ترین هدف بعثت رسولان الهی و والاترین آرمان اولیاء رحمانی، دعوت آحاد اجتماع بشری به تزكیه و تطهیر نفس و نیل به خداشناسی است. در این میان، طایفه‌ای كه بیش از هر كسی مورد خطاب آن بزرگان می‌باشد، طلاب علوم دینی و متولیان هدایت و ارشاد مردم هستند. قرآن كریم فلاح و رستگاری انسان را تنها در گرو پرهیزكاری و رهیدن از تاریكی شهوات می‌داند: «قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَكّیها» (1)؛ «به راستی، هر كسی كه نفس خود را پاك نمود، رستگار شد.‌»

هر چند در لسان حضرات معصومین علیهم السلام به موضوع كسب علم و دانش توصیه فراوانی شده و حتی از آن با تعابیری چون «فریضه» یاد گردیده است، (2) اما انسانِ عالِم وقتی می‌تواند از شجره علم خویش ثمره مطلوب را برگیرد و دیگران را نیز از فواید آن برخوردار سازد كه ظرف علم؛ یعنی عقل و قلب خود را از هر گونه ناخالصی زدوده باشد. در حقیقت، تهذیب باطن، عالِم را به سوی عمل به علم فرا می‌خواند و توجه به معنویات، آدمی را به انجام صادقانه اعمال صالح دعوت می‌كند و همین كردار شایسته موجب می‌گردد تا سخنان و كلمات پاكیزه رفعت یابد و به سوی حق و حقیقت پَر كشد: «إِلَیهِ یصْعَدُ الْكَلِمُ الطَّیبُ وَالْعَمَلُ الصّالِحُ یرْفَعُهُ» (3)؛ «كلام پاكیزه به سوی او بالا می‌رود و عمل شایسته آن را رفعت می‌بخشد.‌»

چنانچه علم در سینه پاك و مهذَّب واقع نشود و علم و تزكیه با هم همراه نگردند، نتیجه ارزشمندی عاید انسان نمی‌شود و چه بسا وجود آدمی را به شاخ و برگ شیطانی بارور نماید و به شجره خبیثه مبدّل سازد:

«علم وقتی در این مركز خبیث (نفسِ تزكیه نشده) وارد شود، شاخ و برگ خبیث به بار آورده، شجره خبیثه می‌شود.‌» (4)

امام خمینی رحمه الله كه پیشتر درس تهذیب و معرفت نفس را نزد صاحبدلان كاملی چون جناب آقای شاه آبادی رحمه الله آموخته و مصداق بارز عالِم عامل بود، فاصله میان «عالِم» و «مهذّب» را بسیار زیاد می‌داند و متذكر می‌شود كه طلاب در كنار تحصیل فروعات دین كه برای مبلغان دین لازم و ضروری می‌نماید، نسبت به كسب معنویات و تخلّق به اخلاق اللّه نیز همت بگمارند و این تكلیف مشكل و بزرگ رابه شكل خوبی به انجام رسانند:

«كسب فضایل و مكارم انسانی و موازین آدمیت از تكالیف بسیار مشكل و بزرگی است كه بر دوش شما است. گمان نكنید اكنون كه مشغول تحصیل علوم شرعیه می‌باشید و فقه كه اشرف علوم است، می‌آموزید، دیگر راحتید و به وظایف خود عمل كرده اید.‌» (5)

در اندیشه پویا و متعالی امام راحل رحمه الله كسب علم فقه برای طلاب لازم است، امّا كافی نیست. از اینرو، ایشان ضمن تصریح بر تحكیم پایه‌های فقاهت و صاحب نظر شدن در این زمینه، یادآور می‌شود كه این گونه علوم، مقدمه دستیابی به نتیجه‌ای ارزشمند می‌باشد: «تحصیل این علوم (فقه و اصول) در واقع مقدمه تهذیب نفس و تحصیل فضایل و آداب و معارف الهی می‌باشد. تا پایان عمر در مقدمه نمانید كه نتیجه را رها سازید. شما به منظور هدفی عالی و مقدس كه عبارت از خداشناسی و تهذیب نفس می‌باشد، این علوم را فرا می‌گیرید.‌» (6)

نفس اماره آدمی به صراحت نبوی «أَعْدی عَدُوِّكَ نَفْسُكَ الَّتی بَینَ جَنْبَیكَ» (7) بزرگ‌ترین دشمن انسان است كه پیوسته همراه اوست و به سوی حبّ شهوات فرامی خواند و به اسفل جهنم طبیعت و مادیت سوق می‌دهد. از اینرو، همگی نیازمند معلم روحانی و مربّی خود ساخته‌ای هستیم كه همواره ما را متذكر به ذكر خدا سازد و در نیل به آداب معنوی و فضایل انسانی یار و مددكارمان باشد. به همین جهت، آن فقیه فرزانه و عارف یگانه، به فقهای عظام و مُدرّسان عالی مقام نیز توصیه می‌كند كه در خلال درس و بحث خود به تربیت و تهذیب نفوس همت بگمارند و در كنار ارائه مطالب علمی، مسائل معرفتی و اخلاقی را نیز عرضه دارند تا طلاب با روح و حقیقت اسلام رشد یابند و در عرصه تبلیغ به خوبی ظاهر شوند و با اعمال نیك و رفتار پسندیده خویش به ترویج دین بپردازند و خود و دیگران را از فواید تزكیه و تهذیب نفس برخوردار سازند؛ زیرا آنقدر كه اعمال خوب مبلغان و واعظان، مردم را هدایت نموده، سخنان آنها هدایت نكرده است. امام صادق علیه السلام در این باره می‌فرماید: «كُونُوا دُعاةً لِلنّاسِ بِالْخَیرِ بِغَیرِ أَلْسِنَتِكُمْ (8)؛ مردم را بدون زبانتان به خیر و نیكی دعوت كنید.‌»

نقش عالمان ربّانی در تهذیب نفس

خداوند متعال هدف از برانگیختن رسولان الهی در جامعه را تلاوت آیات و نشانه‌های حق و تزكیه و تعلیم انسانها معرفی كرده است: «هُوَ الَّذی بَعَثَ فِی الاْءُمّیینَ رَسُولاً مِنْهُمْ یتْلُوا عَلَیهِمْ ایاتِهِ وَیزَكّیهِمْ وَیعَلِّمُهُمُ الْكِتابَ وَالْحِكْمَةَ» (9)؛ «او كسی است كه در میان اُمّیها پیامبری را از ایشان برانگیخت تا نشانه هایش را برای آنها بخواند و آنان را پاك سازد و كتاب و حكمت را بدیشان بیاموزاند.‌» در این آیه شریفه، تزكیه بر تعلیم مقدم شده است و گویای آن است كه تعلیم كتاب و حكمت باید مبتنی بر تهذیب نفوس باشد.

نكته مهم دیگری كه در آیه وجود دارد، نقش مهم مربی الهی در سیر و سلوك الی اللّه و نیل به اخلاق و آداب معنوی است. همان گونه كه فراگیری علوم كسبی یا نظری نیازمند استاد مجرّب و داناست، وصول به معارف حقّه دین و فضایل انسانی نیز تنها در پرتو راهنمایی مربیان روحانی و هدایت عالمان ربّانی میسّر است:

«چطور شد علم و اصول به «مدرّس» نیاز دارد، درس و بحث می‌خواهد. برای هر علم و صنعتی در دنیا استاد و مدرّس لازم است، كسی خودرو و خودسر در رشته‌ای متخصص نمی‌گردد، فقیه و عالم نمی‌شود، لیكن علوم معنوی و اخلاقی كه هدف بعثت انبیاء و از لطیف‌ترین و دقیق‌ترین علوم است به تعلیم و تعلّم نیازی ندارد و خودرو و بدون معلم حاصل می‌گردد؟!» (10)

بزرگانی چون شیخ انصاری رحمه الله به بیان امام راحل رحمه الله در كنار اشتغال به فقه و اصول، معلم اخلاق و معنویات داشته اند (11) كه این امر شاهدی آشكار بر این واقعیت است كه آن عالمان فرهیخته به خوبی دریافته اند كه مقصد اصلی انبیاء و اولیاء، تربیت انسان است و تا زمانی كه توجه به معنویات و علوم عملی مربوط به آن در متن زندگی آدمی وارد نشود، به سعادت و آرامش قلبی نایل نمی‌گردد. رسول اكرم صلی الله علیه و آله كه سرآمد تمام رسولان عظیم الشأن به شمار می‌رود، در بیان فلسفه نبوت خویش می‌فرماید: «إِنَّما بُعِثْتُ لاِءُتَمِّمَ مَكارِمَ الاْءَخْلاقِ؛ (12) جز این نیست كه برای تمام نمودن مكارم اخلاق مبعوث شدم.‌»

حضرت امام رحمه الله در این موضوع به معرفی الگویی كامل پرداخته، امام علی بن ابیطالب علیهماالسلام را بهترین اسوه كمال می‌داند و به طلاب محترم سفارش می‌نماید كه زندگانی سرشار از زهد و تقوا، فتوّت و طهارت، و صداقت و مجاهدت آن حضرت را سرلوحه خویش قرار دهند و با تأسی به سیره آن امام همام علیه السلام به خودسازی و تطهیر قلب از محبت دنیا كه رأس همه گناهان است، قیام كنند. حضرت علی علیه السلام می‌فرماید:

«أَیهَا النّاسُ إِیاكُمْ وَحُبَّ الدُّنْیا فَإِنَّها رَأْسُ كُلِّ خَطیئَةٍ وَبابُ كُلِّ بَلِیةٍ... (13)؛‌ای مردم! از دوستی دنیا برحذر باشید كه آن سرآمد همه خطاها و درِ تمام مصیبتهاست.‌»

زینت اهل بیت علیهم السلام باشیم

به اشارت «اَلْوَلَدُ سِرُّ أَبیهِ» (14)، هر فرزندی به پدر خود منسوب است و اعمال خوب او مایه سربلند ی و خرسندی پدرش را فراهم می‌سازد و اعمال زشت و پلید او موجب خجلت و ناراحتی پدر می‌شود. در حدیث است كه پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله، فرمود: «أَنَا وَعَلِی أَبَوا هذِهِ الاْءُمَّةِ (15)؛ من و علی پدران این اُمتیم.‌» از اینرو، طلاب و مبلغان دینی باید به این مهم توجه داشته باشند كه آنها بیش از دیگران به پدران این امت منسوب هستند و رفتار و گفتار آنان مایه شادمانی و عزّت، و یا برعكس خدایی ناكرده سبب رنجش آن بزرگواران می‌گردد.

پس شایسته است كه هم به شریعت طهارت بخش محمدی ارج بنهیم و در مسیر فقاهت كوشش كنیم و هم به ولایت معرفت بخش علوی توجه نماییم و بر صراط مستقیم تهذیب و طهارت گام نهیم؛ هم از تنزیل بهره مند شویم، هم به تأویل دین معرفت یابیم؛ عقلمان را با ضیای خورشید شریعت روشنی بخشیم و قلبمان را با نور ولایت منور سازیم؛ با دو بال علم و تهذیب مدارج عالی كمال را بپیماییم تا زینت اهل بیت علیهم السلام باشیم و مسرّت و خوشحالی پدران شفیق امت را موجب گردیم:

«شما مربوط به رسول اللّه صلی الله علیه و آله هستید، شما با ورود به حوزه‌های علمیه خود را به فقه اسلام، رسول اكرم و قرآن كریم مرتبط ساخته اید. اگر عمل زشتی مرتكب شدید به آن حضرت برمی خورد، بر ایشان گران می‌آید. ممكن است خدای نخواسته شما را نفرین كند. راضی نشوید كه رسول خدا صلی الله علیه و آله و ائمه اطهار علیهم السلام نگران و محزون گردند.‌» (16)

خصایص و بركات انسان مهذّب

حضرت امام رحمه الله در بخش دیگری از سفارشات اخلاقی و معنوی خود، طلاب علوم دینی و مبلغان گرامی را به حُسن معاشرت با مردم توصیه كرده، با اعتقاد به این معنا كه مردم عیال خدایند، متذكر می‌شود كه با نظر عطوفت و مهربانی به ایشان بنگرند؛ گناه و زشتی آنان را آشكار نسازند؛ حُسن خلق و خوش رفتاری را پیشه خود نمایند؛ عالمان و صالحان را احترام گذارند و از غیبت كردن دیگران پرهیز كنند؛ جاهلان و نادانان را حرمت بنهند و با رویی گشاده با آنها برخورد نمایند:

«با خلق خدا حسن سلوك داشته، نیكو معاشرت كنید و با نظر عطوفت و مهربانی به آنان بنگرید... با بندگان خوب و صالح خدا نیكی كنید: آنان را كه عالم اند به خاطر علمشان، كسانی را كه در صراط هدایت اند به خاطر اعمال نیكشان و آنان را كه جاهل و نادان اند چون بندگان خدایند احترام نمایید؛ خوش رفتاری كنید؛ مهربان باشید؛ صداقت و برادری داشته باشید؛ مهذب شوید، شما كه می‌خواهید جامعه‌ای را تهذیب و ارشاد كنید.‌» (17)

قرآن كریم در بیان نشانه بندگان حقیقی خداوند رحمان می‌فرماید: «وَعِبادُ الرَّحْمنِ الَّذینَ یمْشُونَ عَلَی الاْءَرْضِ هَوْنا وَإِذا خاطَبَهُمُ الْجاهِلُونَ قالُوا سَلاما» (18)؛ «بندگان خدای رحمان كسانی اند كه به آرامی بر روی زمین راه می‌روند و زمانی كه جاهلان آنان را مورد خطاب قرار می‌دهند، [در پاسخ] می‌گویند سلام.‌»

چنانچه یك عالِم مهذَّب و انسان وارسته در یك منطقه یا محله‌ای زندگی كند، حتی اگر لفظا هم مبادرت به تبلیغ نورزد، صرف وجود و حركات و سكناتش باعث هدایت مردم می‌شود؛ به بیان دیگر، همچون خورشیدی است كه بدون اینكه سخنی بر زبان براند، تابش انوار طهارت و پارسایی‌اش فروغ هدایت و بصیرت را بر جان انسانها می‌افكند و گرما بخش وجود حقیقت جویان می‌گردد؛ چنان كه در روایات اسلامی آمده است كه با كسی معاشرت كنید كه نگاه كردن به او شما را به یاد خدا بیندازد. رسول اكرم صلی الله علیه و آله، فرمود: «قالَ الْحَوارِیونَ لِعیسی علیه السلام : [یا رُوحَ اللّه ِ] لِمَنْ نُجالِسُ؟ فَقالَ: مَنْ یذْكُرُكُمُ اللّه َ رُؤْیتُهُ وَیرْغَبُكُمْ فِی الاْخِرَةِ عَمَلُهُ وَیزیدُ فی عِلْمِكُمْ مَنْطِقُهُ (19)؛ حواریون به عیسی علیه السلام گفتند: [ای روح خدا!] با چه كسی مجالست كنیم؟ پس حضرت فرمود: با كسی [همنشینی كنید] كه دیدنش شما را به یاد خدا آورد و عملش شما را به آخرت راغب سازد و كلامش بر آگاهی شما بیفزاید.‌»

در اعتقاد امام رحمه الله عالمِ تزكیه شده و مجاهد میدان مبارزه با نفس چنین خصیصه‌ای را داراست و وجود پاكش مایه تنبه و عبرت دیگران می‌باشد: «اگر عالم ورع و درستكاری در یك جامعه یا شهر و استانی زندگی كند، وجود او باعث تهذیب و هدایت مردم آن سامان می‌گردد، اگر چه لفظا تبلیغ و ارشاد نكند. ما اشخاصی را دیده ایم كه وجود آنان مایه پند و عبرت بوده، صرف دیدن و نگاه به آنان باعث تنبّه می‌شد.‌» (20)

سخن آخر

بهترین وقت برای تهذیب نفس، هنگام جوانی است؛ زیرا قلب جوان از لطافت بیشتری برخوردار است و به بیان احادیث همچون صفحه سپیدی است كه آماده دریافت نور هدایت و یا پذیرش ظلمات گمراهی می‌باشد. امام باقر علیه السلام فرمود: «ما مِنْ عَبْدٍ إلاّ وَفی قَلْبِهِ نُكْتَة بَیضآءُ فَإِذا أَذْنَبَ ذَنْبا خَرَجَ فِی النُّكْتَةِ نُكْتَة سَوْدآءُ فَإِنْ تابَ ذَهَبَ ذلِكَ السَّوادُ وَإِنْ تَمادی فِی الذُّنُوبِ زادَ ذلِكَ السَّوادُ حَتّی یغَطِّی الْبَیاضَ فَإِذا غُطِّی الْبَیاضُ لَمْ یرْجِعْ صاحِبُهُ إِلی خَیرٍ أَبَدا؛ (21) هیچ بنده‌ای نیست مگر اینكه در قلبش نقطه سفیدی وجود دارد. پس هر گاه گناهی را مرتكب شود، در آن نقطه سپید، نقطه‌ای سیاه خروج می‌كند. اگر توبه نماید، آن سیاهی برطرف می‌شود و اگر به گناهان خود ادامه دهد، آنقدر آن سیاهی زیاد می‌شود كه تمام سفیدی قلب را می‌پوشاند. پس زمانی كه همه آن سپیدی پوشانده شد، دیگر صاحب آن قلب به نیكی راه نمی‌یابد.‌»

امام راحل رحمه الله در این باره می‌فرماید: «اگر در جوانی به فكر اصلاح و ساختن خود نباشید، دیگر در پیری كار از كار گذشته است. تا جوانید فكری كنید، نگذارید پیر و فرسوده شوید. قلب جوان لطیف و ملكوتی است و انگیزه فساد در آن ضعیف می‌باشد. لیكن هر چه سن بالا رود، ریشه گناه در قلب قوی‌تر و محكم‌تر می‌گردد، تا جایی كه كندن آن از دل ممكن نیست.‌» (22)

«تسویف» یكی از حیله‌های فریبنده شیطان است كه به موجب آن انجام كارهای نیك را به آینده و وقت دیگر موكول می‌كند و در قلب آدمی این گونه القا می‌نماید كه هنوز دیر نشده و زمان كافی برای اعمال صالحی چون تهذیب و خودسازی هست؛ شیطان آنقدر به این وعده‌های دروغین ادامه می‌دهد تا ایام جوانی سپری شود و اراده لازم برای انجام خوبیها از بین برود: «اگر به فكر تزكیه و ساختن خویش نباشید، هنگام پیری كه ضعف، سستی، رخوت و سردی بر جسم و جان شما چیره شد و نیروی اراده، تصمیم و مقاومت را از دست دادید و بار گناه و معصیت، قلب را سیاه‌تر ساخت، چگونه می‌توانید خود را بسازید و مهذّب كنید؟‌» (23)

بنابراین، وظیفه طلاب علوم دینی كه در صحنه علم و تبلیغ فعالیت می‌كنند، آن است كه هم عقل و اندیشه را با شریعت و فقاهت روشنی بخشند و هم قلب و جان خود را با طهارت و معنویت بیارایند و به زیور «انسان كامل» افتخار یابند؛ هم در عرصه مجاهده با دشمن درونی پیشرو باشند و هم در میدان جهاد با دشمن بیرونی كوشش كنند: «شما موظفید خود را بسازید، انسان كامل شوید و در مقابل نقشه‌های شوم دشمنان اسلام ایستادگی كنید.‌» (24)

و اینك این مقال را با دعایی نورانی از امام خمینی رحمه الله به پایان می‌رسانیم. امید است كه گفتار نغز آن عزیز سفر كرده را آویزه گوش جان سازیم و آثار معنوی و ماندگار آن اسوه خلوص و تهذیب را ارج نهیم و از معارف و لطایف كتب ارزشمندش توشه‌ها برگیریم و پیش از آنكه فرصت از دست رود، در مسیر جهاد اكبر خالصانه قدم گذاریم و با استمداد از تربیت روحانی صاحبدلان و عالمان ربّانی، نفس خویشتن راتطهیر نماییم و لایق حضور در جنّت عدن ربوبی گردیم كه: «جَنّاتُ عَدْنٍ تَجْری مِنْ تَحْتِهَا الاْءَنْهارُ خالِدینَ فیها وَذلِكَ جَزآءُ مَنْ تَزَكّی» (25)؛ «بهشتهای جاوید كه از زیر آن نهرها جاری می‌شود، همیشه در آن به سر می‌برند و آن پاداشِ كسی است كه پاك باشد.‌»

«خداوند متعال... به نسل جوان روحانی و دانشگاهی و به عموم مسلمانان توفیق خودسازی، تهذیب و تزكیه نفس عنایت فرماید.‌» (26)

· پاورقــــــــــــــــــــی

1. شمس/9.

2. ر. ك: مشكاة الأنوار، ص135 و مستدرك الوسائل، ج17، ص249.

3. فاطر/10.

4. مبارزه با نفس یا جهاد اكبر، ص28.

5. همان، ص29.

6. همان، ص30.

7. مجموعة ورّام، ج1، ص59. «دشمن‌ترین دشمنان تو، نفس تو است كه در خودت قرار دارد.‌»

8. اصول كافی، ج2، ص105.

9. جمعه/2.

10. مبارزه با نفس یا جهاد اكبر، ص32.

11. همان: «كرارا شنیده‌ام سید جلیلی، معلم اخلاق و معنویات استاد فقه و اصول، مرحوم شیخ انصاری رحمه الله، بوده است.‌»

12. مكارم الأخلاق، ص8.

13. تحف العقول، ص215.

14. كشف الغمه، ج2، ص65: «فرزند، سرّ پدرش می‌باشد.‌»

15. علل الشرائع، ج1، ص127.

16. مبارزه با نفس یا جهاد اكبر، ص49 ـ 48.

17. همان، ص43 ـ 42.

18. فرقان/63.

19. بحارالانوار، ج71، ص189.

20. مبارزه با نفس یا جهاد اكبر، ص27 ـ 26.

21. وسائل الشیعه، ج15، ص303 والإختصاص، ص243.

22. مبارزه با نفس یا جهاد اكبر، ص61 ـ 60.

23. همان، ص60.

24. همان، ص63.

25. طه/76.

26. مبارزه با نفس یا جهاد اكبر، ص64.

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • آدرس های صفحه وب و آدرس های ایمیل به طور خودکار به پیوند تبدیل می شوند.