یادداشت تبلیغی؛

«شرح و تفسیر دعای روز هجدهم ماه رمضان»

تاریخ انتشار:
((اللَّهُمَّ نَبِّهْنِی فِیهِ لِبَرَکاتِ أَسْحَارِهِ وَ نَوِّرْ فِیهِ قَلْبِی بِضِیاءِ أَنْوَارِهِ وَ خُذْ بِکلِّ أَعْضَائِی إِلَی اتِّبَاعِ آثَارِهِ بِنُورِک یا مُنَوِّرَ قُلُوبِ الْعَارِفِین :ای خدا مرا در این روز برای برکات سحرها بیدار و متنبه ساز و دلم را به روشنی انوار سحر منور گردان و تمام اعضاء را برای آثار و برکات این روز مسخر فرما به حق نور خود ای روشنی بخش دلهای عارفان))

پایگاه اطلاع رسانی بلاغ|«شرح و تفسیر دعای روز هجدهم ماه رمضان»
نگارنده: «مبلغ نخبه حجت الاسلام و المسلمین سید محمدتقی قادری»

*******

متن و ترجمه دعای روز هجدهم ماه مبارک رمضان: ((اللَّهُمَّ نَبِّهْنِی فِیهِ لِبَرَکاتِ أَسْحَارِهِ وَ نَوِّرْ فِیهِ قَلْبِی بِضِیاءِ أَنْوَارِهِ وَ خُذْ بِکلِّ أَعْضَائِی إِلَی اتِّبَاعِ آثَارِهِ بِنُورِک یا مُنَوِّرَ قُلُوبِ الْعَارِفِین :ای خدا مرا در این روز برای برکات سحرها بیدار و متنبه ساز و دلم را به روشنی انوار سحر منور گردان و تمام اعضاء را برای آثار و برکات این روز مسخر فرما به حق نور خود ای روشنی بخش دلهای عارفان))

*******

شرح فراز اول دعا: ((اللَّهُمَّ نَبِّهْنِی فِیهِ لِبَرَکاتِ أَسْحَارِهِ وَ نَوِّرْ فِیهِ قَلْبِی بِضِیاءِ أَنْوَارِهِ :ی خدا مرا در این روز برای برکات سحرها بیدار و متنبه ساز و دلم را به روشنی انوار سحر منور گردان))
شرح و تفسیرفراز نخست از دعای هجدهم ماه مبارک رمضان مبتنی بر توضیح چند نکته در راستای اهمیت سحر خیزی و نقش آن در معونیت بخشیدن سحر خیزان و شب زنده داران است؛

نکته اول؛ سحر در اصل به معنای «پوشیده و پنهان بودن» است و چون در ساعات آخر شب پوشیدگی خاصی برهمه چیز حاکم است، نام آن را سحر گذاشته‌اند؛ سحر لحظه‌های بیداری خاص، دریافت فیض الهی و نقطه اتصال شب به روز است، لحظاتی است که فرشته‌های آسمانی و زمینی، شب و روز با هم مراوده می‌کنند، همه ماه‌ها سحر دارند و ارزشمند است؛ اما سحرهای ماه مبارک رمضان برکات ویژه‌ای دارند.

خداوند در سوره مبارکه آل‌عمران، آیه ۱۷ یکی از ویژگی‌های متقین را استغفار در سحر ذکر می‌کند و می‌فرماید: «الصَّبرِینَ وَ الصَّدِقِینَ وَ الْقَنِتِینَ وَ الْمُنفِقِینَ وَ الْمُسْتَغْفِرِینَ بِالْأَسْحَار؛ آنها که (در برابر مشکلات، و در مسیر اطاعت و ترک گناه،) استقامت می‌‏ورزند، راستگو هستند، (در برابر خدا) خضوع، و (در راه او) انفاق می‏‌کنند و در سحرگاهان، استغفار می‏‌نمایند»، امام صادق(ع) در تفسیر این آیه می‌فرمایند: هر کس در نماز وتر (آخرین رکعت نماز شب) هفتاد بار بگوید: «استغفرالله ربی و أتوب إلیه» و تا یک سال این عمل را ادامه دهد، خداوند او را از استغفارکنندگان در سحر (الْمُسْتَغْفِرِینَ بِالْأَسْحَار) قرار می‌دهد و او را مشمول عفو و رحمت خود می‌سازد، (البرهان، ج ۱، ص ۲۷۳). 

سحر مورد تأکید خاص خداوند است؛ چراکه انسان در سحر به خاطر آرامش و سکوت و تعطیلی کارهای مادی، آمادگی بیش‌تری برای توجه به خداوند متعال دارد؛ در این ساعات که چشم‌های غافلان و بی‌خبران در خواب است و هیاهوی جهان مادی خاموش است، انسان با توجه خاصی رو به خداوند می‌کند و با زمزمه عاشقانه سحرگاهان، پرده غفلت را از دیدگان خود کنار می‌زند؛ خداوند در سوره مبارکه مزمل، آیه ۶، می‌فرماید: «إِنَّ نَاشِئَةَ الَّیْلِ هِیَ أَشَدُّ وَطًا وَ أَقْوَمُ قِیلا؛ مسلّماً نماز و عبادت شبانه پابرجاتر و با استقامت‌‏تر است»

امام صادق(ع) در اهمیت شب زنده می‌فرمایند: ((بدترین مردم نزد خداوند کسی است که در شب مردار و در روز بی‌کار است))(بحار الأنوار، ج ۸۷، ص ۱۵۸)

نکته دوم؛ این است سحر خیزی، شب زنده داری نافله شب خواندن آثار برکات فوق العاده مهمی رابه دنبال دارد

نخستین اثر و فایده خواندن یازده رکعت از نافله شب ((صیانت از فریضه واجب)) است به این معنا محسوس ترین و عینی ترین فایده مشترک نافله شب برای همه شب زنده داران در هر مرتبه از سلوک باشند این است می توان قاطعانه تضمین کرد تمام کسانی که توفیق انجام نمازشب را دارند نماز واجب به ویژه نماز صبح آنان ترک و قضا نمی شود.

دومین اثر عملی و مشترک یازده رکعت نمازشب برای همه شب زنده داران و سحر خیزان ((مالک وسلطه یافتن)) نسبت به همه اعضا و جوارح و بر تمام تمایلات نفساني است، به این معنا تمام مفاسد و ناهنجاری اخلاقی چون: غیبت کردن، تهمت زدن، دروغ گفتن، هرزه بودن و چشم به ناموس مردم داشتن، ظلم کردن، انگ وافترا بستن، اموال مسلمین را حیف ومال کردن وبه یغما بردن همه وهمه مبدا و ریشه اش در این است تمایلات نفساني مالک و ارباب روح و روان انسان است، و این غرایز و نفسانیات رب و مالک آدمی می باشند و به تعبیر قرآن درایه (23) سوره فرقان: ((أَ فَرَأَيْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلهَهُ هَواهُ: پس آيا ديدى كسى را كه هواى خويش را معبود خود قرار داده))

سومین اثر عملی نمازشب خالصانه در دل شب و این جنس عبادت و خلوت با ذات باری تعالی موجب می شود که قوه و قدرت معنوی در انسان شکل بگیرد که رب و مالک تمام اعضا و جوارح خود بشود و فرصت تصمیم سازی را از آنها بگیرد چرا که به تعبیر امام صادق علیه السلام ((العبودیه جوهره کنه ها الربوبیه)) یعنی حقیقت و باطن عبادت آنست انسان با عبادت کردن ازیک جهت به اوج بندگی می رسد و خود را برده حق تعالی می بیند و درمان حال رب، مالک و رب تمايلات نفساني خودش می شود.
این به دست نمی آید مگر به برکت نماز و عبادت ازهمین روست در ایه (45) عنکبوت آمده است: ((وَ أَقِمِ الصَّلاةَ إِنَّ الصَّلاةَ تَنْهى‌ عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْكَرِ وَ لَذِكْرُ اللَّهِ أَكْبَرُ وَ اللَّهُ يَعْلَمُ ما تَصْنَعُونَ: و نماز را به‌پادار، كه همانا نماز (انسان را) از فحشا و منكر باز مى‌دارد و البتّه ياد خدا بزرگ‌تر است و خداوند آنچه را انجام مى‌دهيد مى‌داند.))

چهارمین اثر عملی ومعنوی ((نافله شب)) رسیدن نماز گزار به مقام ومرتبه ((مقام محمود)) است، چرا که در ایه (79) سوره (اسرا) در فضیلت و برکت معنوی نافله شب آمده است ((وَ مِنَ اللَّيْلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ نافِلَةً لَكَ عَسى‌ أَنْ يَبْعَثَكَ رَبُّكَ مَقاماً مَحْمُوداً :و پاسى از شب را بيدار باش وتهجّد و عبادت كن، و اين وظيفه‌اى افزون براى توست، باشد كه پروردگارت تو را به مقامى محمود و پسنديده برانگيزد.))

مفسران به پیروی از این احادیث، معتقدند که «منظور از این مقام والا و ارجمند، ((منزلت شفاعت)) و ((حتی بالاتر از مقام)) شفاعت است گرچه مقام محمود، ویژه پیامبر و آل اوست، ولی در مراحل پایین تر، عالمان راستین، شهدا و مؤمنین هم میتوانند این مقام را دارا شوند و به اذن خدا، از بعضی افراد، شفاعت کنند. امیرالمومنین(علیه السلام) در مورد اهل محشر میفرماید: «جمع میشوند در موطنی که در آن جا، مقام حضرت محمد(صلی الله علیه وآله) است. آن گاه، پیامبر به گونه ای خداوند را ستایش میکند که هیچ کس قبل از او ستایش نکرده است و بعد از آن، ستایش میکند هر مؤمن و مؤمنه ای، و ابتدا میکند به صدیقین و شهدا و بعد از آن صالحان؛ در این هنگام تمامی اهل آسمان و زمین، پیامبر را ستایش میکنند؛ چنان که در قرآن آمده است: عَسی أَنْ یَبْعَثَکَ رَبُّکَ مَقاماً مَحْمُوداً؛ «پس خوشا به حال کسی که برای او در این روز، بهره و نصیبی باشد و وای به حال کسی که در این روز، بهره و نصیبی نداشته باشد.تفسیر موضوعی قرآن، ج 5، (معاد در قرآن)

پنجمین اثر روحانی نمازش ((نورانیت روح)) است، انسانی که در دل شب از خواب برمی‌خیزد و به عبادت و مناجات با معبود خویش می‌پردازد، پرده غفلت را از دل خود کنار می‌زند و انوار الهی به قلب او می‌تابد، نور ایمان به قلب او نفوذ می‌کند و قلب او نورانی می‌شود، حضرت عیسی(ع) به قوم خود فرمود: حقیقتی را به شما بگویم، خوشا به حال آنان که شب را به عبادت گذرانند؛ اینانند کسانی که روشنایی همیشگی را به دست می‌آورند؛ زیرا که در تاریکی شب برمی‌خیزند، (میزان‌الحکمه، ح ۲۰۸۳۶).
وی گفت: نماز شب نه تنها سبب نورانیت قلب می‌شود، بلکه چهره انسان را نورانی و زیبا می‌کند، امام صادق(ع) فرمودند: نماز شب چهره را سفید و نورانی می‌کند، نماز شب انسان را خوشبو می‌کند، نماز شب روزی می‌آورد»، (میزان‌الحکمه، ج ۷، ح ۱۰۷۶۳)

به دلیل همین اهمیتی ویژه و کارکرد مهمی که سحرخیزی و شب زنده داری به دنبال دارد روزه دار با دل بی قرار توفیق ((سحر خیزی)) و شب زنده داری را از ذات اقدس الهی خواستار شده و اینگونه در روز هجدهم ماه مبارک رمضان دعا می کند: ((اللَّهُمَّ نَبِّهْنِی فِیهِ لِبَرَکاتِ أَسْحَارِهِ وَ نَوِّرْ فِیهِ قَلْبِی بِضِیاءِ أَنْوَارِهِ :ی خدا مرا در این روز برای برکات سحرها بیدار و متنبه ساز و دلم را به روشنی انوار سحر منور گردان))

*******

فرازدوم دعا: ((وَ خُذْ بِکلِّ أَعْضَائِی إِلَی اتِّبَاعِ آثَارِهِ بِنُورِک یا مُنَوِّرَ قُلُوبِ الْعَارِفِین :ای خدا و تمام اعضاء را برای آثار و برکات این روز مسخر فرما به حق نور خود ای روشنی بخش دلهای عارفان))

شرح و تفسیر فراز و خواسته دوم در این دعا مبتنی بر توضیح دو نکته مهم است که با توضیح آن دو نکته است که فهم و معرفت به این فراز حاصل می شود.

نکته اول؛ این فراز از دعا: ((وَ خُذْ بِکلِّ أَعْضَائِی إِلَی اتِّبَاعِ آثَارِهِ: تمام اعضاء را برای آثار و برکات این روز مسخر فرما))؛ که دعا کننده ازخدا می خواهد که تمام اعضاء وجوارحش را ((مسخر)) کند، اشاره به بالاترین مرتبه ودرجه ازتوکل انسان به ذات اقدس الهی دارد، چراکه توکل واعتماد به ذات اقدس الهی همانگونه که اهل معرفت گفته اند سه مرتبه دارد:
مرتبه اول؛ از توکل به آنست اعتماد و اطمينان انسان نسبت به خداوند مانند كسى باشد كه وكيل لايق و دلسوزى دارد كار خود را به او وا مى‏ گذارد بى آنكه اصالت و استقلال خود را فراموش كرده باشد و اين ضعيف ‏ترين درجات توكّل است.

مرتبه دوم؛ از توکل آنست حال متوکل در وابستگى به لطف پروردگار مانند حال كودك نسبت به مادر باشد، او در ابتداى طفوليّت، كسى جز مادر را نمى ‏شناسد و به غير او اعتماد ندارد و چون او را ببيند، به دامن وى مى‏ آويزد و اگر مادر حضور نداشته باشد هر حادثه ‏اى براى او پيش آيد فوراً مادر را صدا مى‏ كند و به هنگام گريه او را مى ‏طلبد. بى شك اين درجه ‏اى بالاتر از توكّل است؛ زيرا در اين حالت انسان غرق عنايات حق است و جز او كسى را نمى‏ بيند و در مشكلات غير او را صدا نمى‏ زند.

مرتبه سوم؛ ازتوکل از اين هم بالاتر است اين است كه در برابر خدا هيچ گونه اراده‏ اى از خود نداشته باشد هر چه او بخواهد همان مطلوب اوست و هر چه او نخواهد مورد بى اعتنايى اوست. بعضى از دانشمندان، توكّل ابراهيم(عليه السلام) را در اين مرحله دانسته ‏اند كه وقتى بر فراز منجنيق، آماده براى پرتاب در آتش مى‏ شد، از فرشتگان چيزى نخواست و هنگامى كه از او پرسيدند آيا حاجتى دارى؟ گفت: دارم ولى نه به شما و هنگامى كه به او گفته شد حاجتت را از خدا بخواه و نجات خود را از وى طلب كن، گفت: «حَسْبِى مِنْ سُؤَالِى عِلْمُهُ بِحَالِى»؛ (علم خداوند به حال من، مرا از سؤال كردن بى ‏نياز مى‏ كند) و اين درجه از توكل در ميان مردم بسيار كم است و از مقام صدّيقين مى‏ باشد و اين مخصوص كسانى است كه در برابر ذات پاك خدا و «اله» مبهوتند و غرق صفات جمال و جلال او هستند((معراج السعاده نراقی).

از همین رو در وایت آمده است: «كسى از امام علىّ بن موسى الرضا(عليه السلام) پرسيد: آيه «وَ مَنْ يَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ» مفهومش چيست؟ امام فرمود: «لِلتَّوَكُّلِ دَرَجَاتٌ»؛ (توكّل درجاتى دارد). سپس افزود: «مِنْهَا انْ تَثِقَ بِهِ فِى امْرِكَ كُلِّهِ فِى مَا فَعَلَ بِكَ فَمَا فَعَلَ بِكَ كُنْتَ رَاضِياً وَ تَعْلَمَ انَّهُ لَمْ يَأْلُكَ خَيْراً وَ نَظَراً، وَ تَعْلَمَ انَّ الْحُكْمَ فِى ذَلِكَ لَهُ، فَتَتَوَكَّلْ عَلَيْهِ بِتَفْويِضِ ذَلِكَ الِيْهِ»(بحارالانوار، ج75ص336)؛ (يكى از آنها اين است كه در تمام امورت، آنچه را در مورد تو انجام مى ‏دهد به او اعتماد كنى و راضى باشى و بدانى خداوند در خير و نظارت بر امور تو فروگذار نمى ‏كند و نيز بدانى كه حاكميّت در همه اينها از آن اوست و كار خود را به او واگذارى کنی و بر او توكّل كنى)».

نکته دوم؛ آنست باتامل در((مراتب تو کل)) به این حقیقت واقف می شویم که توكّل زاييده ايمان است، هر قدر ايمان به خدا و صفات پروردگار قوى ‏تر گردد، به همان نسبت توكّل او بيشتر مى ‏شود. توكّل فوق ‏العاده ابراهيم(علیه السلام) زاييده ايمان فوق‏ العاده او بود و توكّل عجيب اميرمؤمنان علي(عليه السلام) در «ليلة المبيت» (شبى كه به جاى پيامبر(صلى الله عليه و آله) خوابيد تا حضرتش مخفيانه از مكّه به مدينه مهاجرت كند) نيز زاييده ايمان آن حضرت بود، مؤمنانى را نيز مى ‏بينيم كه در مراحل متوسّط يا پايين ايمانند و به همان نسبت بر خدا تكيه دارند. (اخلاق درقرآن، ج2، ص273)

از همین رو رسول الله صلی الله علیه وآله و سلم به روزه داران آموخت که برای رسیدن به این مراتب از توکل دست به دعا برداشته و اینگونه دعا کنند و خواسته خود را با خدای متعال در میان بگذارند: ((وَ خُذْ بِکلِّ أَعْضَائِی إِلَی اتِّبَاعِ آثَارِهِ بِنُورِک یا مُنَوِّرَ قُلُوبِ الْعَارِفِین: ای خدا و تمام اعضاء را برای آثار و برکات این روز مسخر فرما به حق نور خود ای روشنی بخش دلهای عارفان))

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • آدرس های صفحه وب و آدرس های ایمیل به طور خودکار به پیوند تبدیل می شوند.