حجت‌الاسلام والمسلمين دكتر ناصر رفيعي*

مجلس اول-عظمت ماه مبارك رمضان

تاریخ انتشار:
دليلي كه شيطان عقب مي‌كشد، وجود نيروي كمكي است؛ يعني رحمتِ خدا گسترده مي‌شود، نَفَس انسان عبادات و تسبيح محسوب می‌شود و دعای آدمی مستجاب مي‌گردد.
نه واژه براى يك رمضان‏

بسم الله الرحمن الرحیم

لَا حَوْلَ‏ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِيِّ الْعَظِيمِ، الْحَمْدُ لِلَّهِ‏ الَّذِي‏ جَعَلَ‏ الْحَمْدَ مِفْتَاحاً لِذِكْرِهِ وَ سَبَباً لِلْمَزِيدِ مِنْ فَضْلِهِ وَ دَلِيلًا عَلَى آلَائِهِ وَ عَظَمَتِهِ ثُمَّ الصَّلوةُ وَ السَّلَامُ‏ عَلَىَ حَبِيبِهِ‏ وَ خِيَرَتِه‏ اَبِي القَاسِم المُصطفي مُحَمَّد وَ عَلَي آلِهِ الطَّيِّبينَ الطَّاهِرِينَ لا سِيَّمَا بَقِيَّةَ اللهِ فِي الأرَضِيينَ. قَالَ اللهُ تَبَارَك وَ تَعَالَي: «يا أَيُّهَا النَّاسُ قَدْ جاءَتْكُمْ مَوْعِظَةٌ مِنْ رَبِّكُمْ وَ شِفاءٌ لِما فِي الصُّدُورِ وَ هُدىً وَ رَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنين‏.»[1]

خدا را شاكريم كه توفيق درك ماه رمضان را به ما عنايت نمود. اميد است اين ماه، ماه سلامت، امنيت، آرامش، آمرزش و ماه پيوند با ولايت باشد و خداوند همه ما را در اين ضيافت بزرگ و ماه عمل صالح، مهمان خويش گرداند.  

انواع سال

ماه رمضان، آغاز سال تربيتي است. ما سال‌هاي مختلفي داريم: شمسي، قمري و سال خُمسي. سال شمسي با بهار و طبيعت آغاز مي‌شود؛ سال قمري با محرم؛ سال ميلادي در ايام ويژة خودش در زمستان ـ براي مسيحي‌ها ـ و سال خمسي هركس، سال درآمدش است.

براساس روايات، ماه رمضان، آغاز سال است؛ «أوَّلُ سَنَةٍ.»[2] شايد منظور اين است كه اوّل سال تربيتي و خودسازي و اصلاح و ترقي است؛ همان‌گونه‌كه طبيعت، در بهار تازه مي‌شود و همان‌گونه‌كه دارايي انسان، در آغاز سال خمسي پاك و تطهير مي‌شود. اينكه ماه رمضان را اول سال گفته‌اند، چون وقت دگرگوني روح است، نه طبيعت و مال. در این ماه، روح انسان پاك مي‌شود.

رمضان، دانشگاه خودسازي

رمضان، هنگام بازشدن دَرِ دانشگاه خودسازي است. در اين دانشگاه كه همه دانشجوي آن هستند، يكي واحدِ بيشتري مي‌گيرد (واحدِ خودسازي، اصلاح و آمرزش)، يكي واحدِ كمتري مي‌گيرد و يكي به مراتب عالي ارتقا پيدا مي‌كند و دیگری نه؛ اما بالاخره دانشگاه گسترده تربيتي، در این ماه باز می‌شود. ماه مبارك رمضان، ماه گسترده‌شدن سفره الهی است؛ رسول خدا(ص) فرمودند: «عَلَيها مَا لا عَينٌ رَأت وَلاَ اُذُنٌ سَمِعَت؛ چيزهايي بر سر اين سفره هست كه تاكنون چشمي نديده و گوشي نشنيده است.»

ما نعمت بهشت را شنيده‌ايم، در قرآن آمده: باغ‌ها، قصرها و حوريه‌ها؛ اما درباره رمضان مي‌گويد نه گوشي شنيده و نه چشمي ديده؛ «وَلا خَطَرَ عَلَي قَلبِ بَشَرٍ.» هرچه شما فكر كنيد، به ذهنتتان نمي‌آيد. معلوم مي‌شود، چيز ديگري است:‌ «لا يَقعُدُ عَلَيهَا إلاَّ الصّائِمُونَ.»[3] بر سر اين سفره فقط يك گروه مي‌نشينند: روزه‌دارها.

گاهي كه در مهماني غذا كم است، خودي‌ها نمي‌خورند، ممكن است به بچه‌ها كمتر بدهند و غذا را كم بكشند. گاهي نیز زمان كم است و دير مي‌رسي. سفره‌اي با اين گستردگي، اگر آدم سر سفره نباشد و نتواند چيزي از آن تناول كند، خيلي محروم و غافل و مغبون است. سفره‌اي كه يك ماه گسترده و همه چيز در آن فراوان است، اگر انسان نتواند بهره ببرد، ضعيف است!

ماه فرصت

ماه رمضان، ماه فرصت‌يابي است. فرصت آشتي با خدا؛ هركس قهر بوده، به فكر آشتي با خدا باشد. فرصت نظم و برنامه‌ريزي است. هركس بي‌نظم بوده، اين زمان بايد منظم شود. به موقع بيدار شويم، به موقع بخوريم و به موقع بياشاميم. ماه فرصت ازدياد تقوا و تقويت اراده است. آنهايي كه مي‌گويند: نمي‌توانيم اراده‌مان را تقويت كنيم، تصميم مي‌گيريم، اما دوباره ترك مي‌كنيم، پي‌درپي زمين مي‌خوريم، به خدا قول مي‌دهيم، اما زيرش مي‌زنيم، رمضان، ماه تقويت اراده است. شما كه روز ماه رمضان از همسر حلالت اجتناب مي‌كني، پس مي‌تواني از زن حرام در غير ماه رمضان هم اجتناب كني. هنگام غروب كه چشمت سياهي مي‌رود، نزديك آب نمي‌روي! اراده‌ات مي‌گويد نرو. پس، مي‌تواني دنبال مواد مخدر و لقمه حرام و شراب نروي.

پيامبر(ص) مي‌فرمايد: «هرگاه روزه‌دار در جواب كسي كه به او فحاشي مي‌كند، بگويد: «إنّي صَائِمٌ، سلامٌ عَليك.» ببخشيد من روزه‌ام، جوابت را نمي‌دهم، اين در واقع حجابي از نور است كه به شكل مانع و سدّي از رحمت خدا، او را از آتش بازمي‌دارد.[4] خودت را كنترل كردي. از فحش و نگاه به نامحرم بازداشتي. ماه رمضان، فرصت تقويت اراده، حُسن خلق و حُسن برخورد است. اين سفره، خيلي گسترده است!

عظمت ماه رمضان

پيغمبر اكرم(ص) فرمودند: «لَوْ يَعْلَمُ‏ الْعَبْدُ مَا فِي‏ رَمَضَانَ‏ لَوَدَّ أَنْ يَكُونَ رَمَضَانُ السَّنَةَ؛[5] اگر بنده ارزش ماه رمضان را مي‌دانست، آرزو مي‌كرد كه سراسر سال رمضان باشد.»

بزرگان ما مقيد بودند که روز اوّل ماه رمضان دو ركعت نماز شكر بخوانند؛ برا اینكه زنده ماندند و توانستند رمضان را درك كنند. اين ماه چقدر اجر دارد! اگرچه انسان نتواند تا آخرش را درك كند و عمرش كفاف ندهد، اما درك شب اوّلش چقدر اجر دارد!

همه كتاب‌هاي آسماني در ماه رمضان نازل شده‌اند: «شَهْرُ رَمَضانَ الَّذي أُنْزِلَ فيهِ الْقُرْآنُ.»[6] پيامبر فرمودند: همة كتاب‌هاي آسماني، در ماه رمضان نازل شده‌اند. حضرت فرمود: تورات، ششم ماه رمضان بر حضرت موسي(ع) نازل شد. منبع اين روايت، قوي است؛ در كافي و وسائل الشيعه است. نبي مكرم اسلام(ص) فرمود: دوازدهم ماه رمضان، انجيل بر حضرت عيسي(ع) نازل شد؛ هيجدهم ماه رمضان، زبور بر حضرت داود(ع) نازل شد و بيست‌وسوم رمضان، نزول قرآن صورت گرفت.[7]

غل و زنجير شدن شيطان

در روايت آمده است كه شيطان در اين ماه بسته مي‌شود. خيلي عجيب است! چرا شيطان بسته مي‌شود؟‌ شيطان كه خيلي فعال است. آدم ابوالبشر را فريب داد، چطور در این ماه، بسته است؟ روايت داريم كه شيطان در اين ماه ضعيف مي‌شود. وقتي دشمن حمله مي‌كند، اگر نيروي كمكي زيادي جلويش ريختند، عقب‌نشيني مي‌كند. حديث داريم در اين ماه، شبانه‌روز فرشته‌ها كه تعدادشان را جز خدا كسي نمي‌داند، موكل‌اند و وظيفه دارند که در ماه رمضان، براي روزه‌دار دعا كنند؛ «إِنَ‏ اللَّهَ‏ عَزَّ وَجَلَّ‏ وَكَّلَ‏ مَلَائِكَتَهُ‏ بِالدُّعَاءِ لِلصَّائِمِينَ.»[8]

دليلي كه شيطان عقب مي‌كشد، وجود نيروي كمكي است؛ يعني رحمتِ خدا گسترده مي‌شود، نَفَس انسان عبادات و تسبيح محسوب می‌شود و دعای آدمی مستجاب مي‌گردد.

دليل دومش، بيان امير مؤمنان(ع) در نهج البلاغه است:

«شيطان عقده، عقده پيش مي‌آيد»؛ يعني گره، گره.[9] اگر جايي را بخواهيد باز كنيد، گره‌گره باز مي‌كنيد و يا اگر جايي را بخواهيد فتح كنيد، وجب‌وجب فتح مي‌كنيد.

يكي از بزرگان مي‌فرمود: «اوّل، شيطان، گره تعلقِ به مستحبات را از دل آدم باز مي‌كند. آرام‌آرام مستحبات را كنار مي‌گذاري. دوم، گره تنفر از مكروهات را باز مي‌كند. شيطان مي‌گويد: مكروه، عيبي ندارد و مكروه را مرتكب مي‌شوي. در مرحله سوم، گره علاقه به واجبات را باز مي‌كند. پس نسبت به واجبات سست مي‌شود. چهارم گره تنفر از حرام را باز مي‌كند و حرام را مرتكب مي‌شود.»

قرآن مي‌فرمايد: «شيطان، گام‌به‌گام پيش مي‌آيد.» چرا شيطان در اين ماه دستش بسته مي‌شود؟ دليلش اين است كه آدم مستحب انجام مي‌دهد يا واجب. خوابت عبادت و نفَست تسبيح محسوب مي‌شود. مسجد مي‌آيي، قرآن مي‌خواني و يا از تلويزيون سخنراني گوش مي‌دهي؛ چون در اين ماه اين گره‌ها را محكم مي‌كني، شيطان نمي‌تواند به تو راه پيدا كند. حديث داريم علت اينكه شيطان در اين ماه دستش بسته است،[10] همين است.

البته اينكه دست‌وپای شيطان بسته است، نسبي است. در همين ماه رمضان، انسان‌هايي جنايت مي‌كنند، عرق مي‌خورند، معصيت مي‌كنند، حتي نماز نمي‌خوانند.

قرآن کریم فرموده: «وَ مَن يَعشُ عَن ذِكرِ الرَّحمن... .»[11] «عَیَشَ»، به معنای کم‌فروغ و ضعیف‌شدن است. اگر نور قوی در شب تاریک داشتید، دزد نمی تواند بیاید؛ ولی اگر نور کم فروغ شد، سرقت راحت صورت می‌گیرد. قرآن می‌فرماید: هرکس نور خدا در زندگی‌اش کم‌رنگ شود، «نُقَيِّضْ لَهُ شَيْطاناً فَهُوَ لَهُ قَرين‏.»[12] شیطان ایمانش را سرقت می‌کند و ابلیس همراهش می‌شود؛ اما تا هنگامی که نور خدا قوی است، نمی‌تواند بیاید. در ماه رمضان، نور خدا قوی است. در همه خانه‌ها قرآن تلاوت می‌شود و زبان‌ها مشغول ذکر خداست. طبیعتاً دست شیطان، بسته است و درهای رحمت، باز است.

البته ممکن است که جایی صد در باز باشد، اما یک نفر هم نرود. در مسیر اتوبان بعضی به نرده می‌زنند؛ هرچند جاده باز و راه گسترده است. خطر جلویش می‌باشد؛ ولی از آن غافل و خواب است.

ارزش و جایگاه روزه

می‌گویند: فلان بانک ده میلیون تومان وام می‌دهد یا جایزه می‌دهد و چون شرایط و قسطش زیاد است، سفته می‌خواهد یا اینکه باید فلان‌قدر سپرده‌گذاری کنی. همیشه اوّل، ارزش کاری را بیان می‌کنند، بعد شرایطش را می‌گویند. در یک حدیث نبوی، اوّل جایگاه روزه بیان شده و روایت دیگر، شرایط و ضوابط روزه را بیان کرده است.

پیغمبر گرامی اسلام(ص) فرمود: «أُعْطِيَتْ‏ أُمَّتِي‏ فِي‏ شَهْرِ رَمَضَانَ‏ خَمْساً لَمْ‏ يُعْطَهُنَ‏ أُمَّةُ نَبِيٍ‏ قَبْلِي؛ خداوند به امت من در ماه رمضان پنج جایزه داده که امت‌های پیشین جایزه‌ها را به این شکل نداشتند.» یکی از این جایزه‌ها این است: «فَإِذَا كَانَ أَوَّلُ لَيْلَةٍ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ نَظَرَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَيْهِمْ وَ مَنْ نَظَرَ اللَّهُ إِلَيْهِ لَمْ يُعَذِّبْهُ أَبَداً؛ وقتی شب اوّل ماه رمضان و روز اوّل آغاز می‌شود، خدا به آنها نگاه و نظر لطف می‌اندازد... .» این، خیلی مهم است. در مناجات شعبانیه چه می‌گفتید: «اُنْظُرْ إِلَيَّ‏ نَظَرَ مَنْ‏ نَادَيْتَهُ‏ فَأَجَابَكَ؛ خدایا به من طوری نگاه کن که ندایش کردی و به تو لبیک گفت.»

تفاوت «نظر» با «رؤیت»

نظر با رؤیت فرق می‌کند؛ هرچند هر دو به معنای نگاه‌کردن است. قرآن گاهی می‌فرماید: «ألَمْ يَعْلَمْ بِأَنَّ اللَّهَ يَرى»؛[13] یعنی خدا همه را می‌بیند؛ اما نظر، غیر از رؤیت است. من همه شما را می‌بینم. این، رؤیت است؛ اما به یکی توجه می‌کنم و می‌گویم: پس از منبر کارت دارم. این، نظر و توجه خاص است.

صاحب کتاب التحقیق، مرحوم آقای مصطفوی(ره) می‌گوید: نظر، یعنی: «رُؤیَةٌ عَن تَحقِیق؛ نگاه با دقت و توجه.» ازاین‌رو، خدا می‌فرماید: «أفَلا يَنْظُرُونَ إِلَى الْإِبِلِ.»[14] نمی‌گوید به شتر نگاه کنید؛ بلکه می‌فرماید با دقت توجه نمایید. شتر را همه می‌بینند. الآن اگر یک کاروان شتر به خیابان بیاید، همه می‌بینند. روز عزاداری، تعزیه‌دارها شترسوار می‌آیند،[15] همه شتر را می‌بینند، آن، «یَرَی» نگاه‌کردن است؛ اما «يَنْظُرُونَ إِلَى الْإِبِلِ»، یعنی نظرکردن به خلقت و آفرینش آن.

نمی‌گویند غذایت را نگاه کن، چه کسی غذا می‌خورد؛ بدون اینکه به آن نگاه کند؟ برای افطار جلوی شما غذا می‌گذارند، به آن نگاه می‌کنید. پنیر می‌گذارند، نگاه می‌کنید و بعد می‌خورید. این را نمی‌خواهد بگوید: «فَلْيَنْظُرِ الْإِنْسانُ إِلى‏ طَعامِه»[16]؛ نه اینکه نگاه کن ببین لقمه بزرگ است یا کوچک و یا مثلاً از کدام قسمت مرغ و گوشت استفاده کنید یا چقدر برنج برایتان بکشند؟

حضرت موسی(ع) نگفت: خدایا! من می‌خواهم تو را رؤیت کنم. گفت: خدایا می‌خواهم به تو نظر کنم. افرادی که با من هستند، درخواست رؤیت کرده‌اند. خطاب شد: «لَن تَرَانِی»؛ رؤیت نمی‌شود ولی نظر و توجه می‌شود؛ «وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ ناضِرَة * إِلى‏ رَبِّها ناظِرَة»[17] در روایت داریم که روز قیامت مردم به خدا توجه می‌کنند.

در حدیث دیگر داریم که وقتی شهید بر زمین می‌افتد، «يَنْظُرُ فِي‏ وَجْهِ‏ اللَّهِ؛[18] به چهرۀ خدا نگاه می‌کند.» نظر، رؤیت حسّی نیست. الآن دارم همۀ شما را می‌بینم. این، رؤیت حسی است؛ ولی نظر، توجه و عنایت است. فرمود: اوّل ماه رمضان که فرا می‌رسد، خداوند به روزه‌دار واقعی نظر می‌کند.

حضرت شعیب(ع) دید که جوانی غرق گناه و معصیت است، عرضه داشت: خدایا! جوان با اینکه معصیت می‌کند، ولی امکانات خوبی دارد و از لحاظ جسمی سالم است! گاهی بعضی‌ها می‌پرسند: فلانی، آدم بدی است؛ ولی وضع زندگی‌اش خوب و سالم است و خانه دارد، یا فلان منطقه با اینکه معصیت می‌کنند، ولی وضع خوبی دارند، باران هم آمده؛ اما چرا من که مؤمنم، بچه‌ام مریض است و گرفتارم؟ خطاب شد: «ای شعیب! به او بگو نظر و توجه‌ام را از قلبت گرفته‌ام،[19] قلبت واژگون است. قلبی که واژگون است، دیگر شیرینی گفت‌وگو با من را احساس نمی‌کند.»

ماجرای دو نامه برای مرحوم فلسفی

خدا رحمت کند مرحوم فلسفی را که زبان گویای اسلام بود. می‌فرمود: یک روز، دو نامه از سوی دو نفر از مراجع عالی‌قدر نجف به دست من رسید که هر دو نامه را دارم. حضرت آقای صدیقی که خدمتشان رسیده بود، گفتند: نامه‌ها را دیدم. خلاصه دو نامه آمده بود و شاید بی‌اطلاع از هم نوشته بودند. جالب این بود که مضمون هر دو یکی بود. هر دو بزرگوار در نامه‌هایشان نوشته بودند: زبان گویای اسلام! حوزۀ نجف دارد از هم می‌پاشد، وضع طلاب و شیعیان در نجف خیلی خراب است. بازاری‌ها و پول‌دارها را جمع کن و به آنها بگو که کمک کنند تا در مقابل حمله‌ای که دشمنان به اسلام دارند، حوزه سقوط نکند. چیزی از حوزۀ نجف باقی نمانده و در حال فروپاشی است و فقر بیداد می‌کند.

من هر دو نامه را برداشتم و آمدم قم خدمت حضرت آیت‌الله بروجردی ـ اعلی الله مقامه الشریف ـ گفتم: صلاح می‌دانید پول‌دارها و بازاری‌ها را جمع کنم؟ تا با سخنرانی، عنایتی و توجهی به اینها بدهم. ایشان سرش را پایین انداخت و گفت: خود می‌دانید. من، مانع کار شما نمی‌شوم؛ ولی دوست ندارم برای کار دین به کسی رو بیندازم. حوزه صاحب دارد، ما صاحب داریم، بالاخره خودشان توجه می‌کنند. حوزۀ شیعه نباید این طور ضعیف بماند.

از سخنان آیت‌الله بروجردی برداشت کردم که راضی نیست. چند روز بعد، دوباره خدمت ایشان رفتم و دیدم خیلی شاد و خوشحال هستند، فرمودند: آقای فلسفی خوب شد نگفتید، الحمدلله حل شد. محترمانه هم حل شد. آن‌که باید می‌رساند، رساند. ما هم فرستادیم و ان‌شاءالله حوزۀ نجف از این وضعیت بیرون می‌آید.

این، همان توجه و نظر است. در طول تاریخ، مناعت طبع علما و بزرگان ما اجازه نداد به کسی رو بیندازند. به قول آن آقا که خودش هم روحانی نیست، می‌گوید: روحانیون هیچ قرارداد استعماری را امضا نکردند، آزاد بودند. درِ خانۀ هیچ کس را نزدند که بیا خمست را بده! کدام نمایندۀ مرجع درِ خانۀ شما آمده؟ بحمدلله، این سیر خودجوش بوده و هست.

اگر کسی اوّل ماه رمضان را درک کند، خدا به او نظر می‌کند. در مناجات شعبانیه می‌گوییم: «فَلا تَجعَلنِی مِمَّن صَرَفتَ عَنهُ وَجهَکَ»؛ خدایا نظر تو برنگردد. در حدیث داریم کسی که خدا از او روبرگرداند، شیطان زود به او نظر می‌کند. این‌هایی که از انقلاب برمی‌گردند و به کشورهای بیگانه پناهنده می‌شوند، مخصوصاً اگر کسی سرش به تنش بیارزد و دانشمند باشد، فوری جذبش می‌کنند. اگر نظر خدا برگشت، به خودت واگذار می‌شوی و شیطان جذبت می‌کند. نبی مکرم اسلام(ص) فرمود: «روزه‌دار، پنج جایزه دارد: 1. نظر خدا؛ 2. «الْمَلَائِكَةَ يَسْتَغْفِرُونَ‏ لَهُمْ‏ فِي‏ لَيْلِهِمْ‏ وَ نَهَارِهِمْ‏؛ تمام شبانه‌روز ماه رمضان، ملائکه برای روزه‌دار طلب مغفرت می‌کنند و می‌گویند: خدایا او را بیامرز؛ 3. فرمود: «یَأمُرُ جَنَّتَهُ تَزَيَّنِي لِعِبَادِي؛ خداوند در اوّل ماه رمضان به بهشت فرمان می‌دهد: خودت را برای بندۀ من زینت کن.»

تا عمر تمام نشود، نمی‌میری

خداوند آقا سید احمد خوانساری را رحمت کند؛ ایشان ـ که قبرش در مسجد بالا سر حرم حضرت معصومه(س) است ـ بسیار آدم بزرگ و عجیبی بود و حالات عرفانی داشت. فرمود: در جلسه‌ای عزرائیل را دیدم، خیلی زیبا بود. پرسیده بود: چطور است که مردم از عزرائیل خوششان نمی‌آید؛ اما من در عمرم کسی را به‌زیبایی عزرائیل ندیده بودم. با عزرائیل گفت‌و‌گو کردم، گفتم: چرا سراغ من نمی‌آیید، خیلی پیر شده‌ام؟ ـ نود و هشت سال عمرش بود و زمان امام خمینی; از دنیا رفت ـ عزرائیل نگاهی کرد و گفت: فرشته‌ای که رزق تو را می‌دهد، هنوز ته صندوقچه‌اش مقداری از رزق تو هست؛ تا تمام نشود، من مأموریتی برای گرفتن جان تو ندارم.»

4. وقتی ماه تمام شود، در آخرین شب ماه رمضان، «غَفَرَ لَهُمْ‏ جَمِيعاً»، خداوند همه گناهانش را می‌آمرزد. کسی بلند شد و گفت: آیا منظورتان شب قدر است؟ فرمود: نه، شب عید؛ چون مزد کار را آخر می‌دهند.

5. فرمود: بوی دهان آنها ـ که به‌ظاهر بوی خوشی نیست ـ نزد خدا مانند مشک و عنبر است.[20]

اما برای این پنج جایزه، شروطی هست. پیغمبر گرامی اسلام حضرت محمد(ص) فرمود: «مَن تَمَسّک فی شَهرِ رَمضان». این وام، مبلغش خیلی بالا است و ضامن می‌خواهد تا به بهشت بگویند آماده شو، ملائکۀ شب‌وروز برایت دعا کنند، خدا نظر لطف به تو بیندازد و شب آخر ماه رمضان بخشیده شوی.

شرایط روزه

پیغمبر اکرم(ص) فرمود: «إِنَ‏ مَنْ‏ تَمَسَّكَ‏ فِي‏ شَهْرِ رَمَضَانَ‏ بِسِتِ‏ خِصَالٍ»، شش ضامن و مدرک می‌خواهد و شش شرط دارد. اگر کسی شش مدرک را ارائه کرد: «غَفَرَ اللَّهُ لَهُ ذُنُوبَهُ»، جایزه‌ها را به او می‌دهیم. این شش سند و شرط عبارت‌اند از:

1. «أَنْ يَحْفَظَ دِينَهُ»؛ دینش را حفظ کند و نگذارد اعتقاداتش ضعیف شود.

2. «وَ يَصُونَ نَفْسَهُ»؛ خودش را کنترل کند. در بازار و خیابان و کوچه و در دنیایی که فتنه‌ها و آماج معصیت رو آورده، خودش را حفظ نماید.

3. «وَ يَصِلَ رَحِمَهُ»؛ در ماه رمضان به خویشانش سر بزند. ماه رمضان، ماه رفع کدورت است. شب‌ها به خانه بستگان برود و کدورت‌ها را دور بریزد.

4. «وَ لَا يُؤْذِيَ جَارَهُ»؛ همسایه‌اش را اذیت نکند. با دادوفریاد، زن و بچه‌اش را آزار ندهد.

5. «وَ يَرْعَى إِخْوَانَهُ»؛ حقوق مردم را رعایت کند.

6. «وَ يَخْزُنَ لِسَانَهُ»؛ زبانش را کنترل کند.[21]

سه مورد از شش موردی که بیان شد، به حق مردم برمی‌گردد: رَحِم (خویشان)، همسایه و مردم، و سه مورد دیگر مربوط به خود انسان می‌شود: کنترل زبان، حفظ دین و نگهداری خویش. حضرت فرمود: اگر کسی در ماه رمضان به این شش ویژگی دست یابد، از جایزه‌هایی که گفته شد، بهره‌مند می‌شود.

تا چشم روی هم بگذارید، ماه رمضان تمام می‌شود. تا به خود بجنبید، می‌بینید ماه رجب و شعبان تمام شد و روز اوّل رمضان آغاز شد. رمضان، آداب دارد؛ دو رکعت نماز شکر بخوانید. حدیث داریم که اگر افطار و سحر را با خواندن «إنا أنزلناه» شروع کنید، خداوند میان سحر و مغرب پاداش شهدا را به شما می‌دهد.

روایت داریم که هرکس وقت افطار صدقه بدهد، اگرچه به اندازه یک قرص نان باشد، این عمل او، مانع آتش دوزخ می‌شود.

حالت پیامبر(ص) در ماه رمضان

روایت داریم وقتی ماه رمضان می‌شد، «تغیَّر لونُ رسول الله؛[22] پیغمبر اکرم(ص) رنگشان عوض می‌شد و نماز و دعایش افزایش می‌یافت. باید در ما تحولی پیدا شود. رمضان، دانشگاه انسان‌سازی و خودسازی است؛ به شرط اینکه در دانشگاه ثبت نام کنی، واحد بگیری و خوب هم واحد بگذرانی. دانشجویی که واحد نگذراند، حذف می‌شود و اگر واحد بگیرد، ولی نمره نیاورد، باز حذف می‌شود. در این دانشگاه انسان‌سازی، خودمان را برای اصلاح‌شدن آماده کنیم.

سیره علامه طباطبایی(ره)

ماه رمضان، ماه ولایت است. مرحوم شهید مطهری(ره) می‌فرماید: «علامه طباطبایی; هنگام افطار می‌آمد کنار ضریح حضرت معصومه(س) ضریح را می‌بوسید و بعد می‌رفت خانه افطار می‌کرد. علامه طباطبایی(ره) همه افطارهای خود را با بوسه‌زدن به حرم حضرت معصومه(س) باز می‌کرد.» 

منبع: ره توشه رمضان ۹۴

--------------------------------------

پی نوشت:

* عضو هيئت علمي جامعة المصطفي و از مبلّغان نخبه دفتر تبليغات اسلامي.

[1]. يونس، آيه 57.

[2]. مجلسی، بحار الأنوار، ج 95، ص 334.

[3]. محمد محمدی ری‌شهری، حِكم النبي، ج 37، ص 6.

[4]. کلینی، الکافي، ج 4، ص 88: «مَا مِنْ‏ عَبْدٍ صَالِحٍ‏ يُشْتَمُ فَيَقُولُ إِنِّي صَائِمٌ سَلَامٌ عَلَيْكَ لَا أَشْتِمُكَ كَمَا شَتَمْتَنِي إِلَّا قَالَ الرَّبُّ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى اسْتَجَارَ عَبْدِي بِالصَّوْمِ مِنْ شَرِّ عَبْدِي فَقَدْ أَجَرْتُهُ مِنَ النَّارِ.»

[5]. مجلسی، بحار الأنوار، ج 93، ص 346.

[6]. بقره، آيه 185.

[7]. حرّ عاملی، وسائل الشيعه، ج 10، ص 311؛ شیخ صدوق، کتاب من لايحضره الفقيه، ج 3، ص 159: «عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ(ع) قَالَ: نَزَلَتِ‏ التَّوْرَاةُ فِي‏ سِتٍ‏ مَضَيْنَ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ وَ نَزَلَ الْإِنْجِيلُ فِي اثْنَتَيْ عَشْرَةَ مَضَتْ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ وَ نَزَلَ الزَّبُورُ فِي لَيْلَةِ ثَمَانَ عَشْرَةَ مَضَتْ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ وَ نَزَلَ القرآنُ (الْفُرْقَانُ) فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ.»

[8]. کلینی، الکافي، ج 4، ص 64؛ حرّ عاملی، وسائل الشيعه، ج 10، ص 396: پيغمبر(ص) فرمود: «إِنَ‏ اللَّهَ‏ عَزَّ وَ جَلَّ وَكَّلَ‏ مَلَائِكَتَهُ‏ بِالدُّعَاءِ لِلصَّائِمِينَ وَ قَالَ أَخْبَرَنِي جَبْرَئِيلُ(ع) عَنْ رَبِّهِ أَنَّهُ قَالَ مَا أَمَرْتُ مَلَائِكَتِي بِالدُّعَاءِ لِأَحَدٍ مِنْ خَلْقِي إِلَّا اسْتَجَبْتُ لَهُمْ فِيهِ.»

[9]. نهج البلاغه، خطبه 121: «إِنَّ الشَّيْطَانَ يُسَنِّي لَكُمْ طُرُقَهُ‏ وَ يُرِيدُ أَنْ يَحُلَّ دِينَكُمْ عُقْدَةً عُقْدَة.»

[10]. حسین نوری، مستدرك الوسائل، ج 7، ص 426؛ شیخ صدوق، فضائل الأشهر الثلاثه، ص 141: پيغمبر اکرم(ص) فرمود: «إِذَا اسْتَهَلَ‏ رَمَضَانُ‏ غُلِّقَتْ‏ أَبْوَابُ‏ النَّارِ وَ فُتِّحَتْ أَبْوَابُ الْجِنَانِ وَ صُفِّدَتِ الشَّيَاطِينُ؛ هرگاه هلال ماه رمضان پديد آيد، درهاي دوزخ بسته و درهاي بهشت باز مي‌شود و شياطين به زنجير كشيده مي‌شوند.»

[11]. زخرف، آیه 36.

[12]. زخرف، آیه 36.

[13]. علق، آیه 14.

[14]. غاشیه، آیه 17.

[15]. در قم و برخی شهرها، مرسوم است که در ایام عزاداری حضرت ابا عبدالله(ع) کاروانی از شتر راه می‌افتد.

[16]. عبس، آیه 24.

[17]. قیامت، آیات 22 ـ 23.

[18]. شیخ طوسی، تهذیب الاحکام، ج 6، ص 121.

[19]. لطیف راشدی، داستان‌های معنوی، ص 363.

[20]. مجلسی، بحار الأنوار، ج 93، ص 364؛ شیخ صدوق، الخصال، ج 1، ص 317؛ شیخ صدوق، فضائل الأشهر الثلاثه، ص 130: «عَنِ النَّبِيِّ(ص) قَالَ: أُعْطِيَتْ‏ أُمَّتِي‏ فِي‏ شَهْرِ رَمَضَانَ‏ خَمْساً لَمْ يُعْطَهُنَّ أُمَّةُ نَبِيٍّ قَبْلِي أَمَّا وَاحِدَةٌ فَإِذَا كَانَ أَوَّلُ لَيْلَةٍ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ نَظَرَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَيْهِمْ وَ مَنْ نَظَرَ اللَّهُ إِلَيْهِ لَمْ يُعَذِّبْهُ أَبَداً وَ أَمَّا الثَّانِيَةُ فَإِنَّ خُلُوفَ أَفْوَاهِهِمْ حِينَ يُمْسُونَ عِنْدَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ أَطْيَبُ مِنْ رِيحِ‏ الْمِسْكِ‏ وَ أَمَّا الثَّالِثَةُ فَإِنَّ الْمَلَائِكَةَ يَسْتَغْفِرُونَ لَهُمْ فِي لَيْلِهِمْ وَ نَهَارِهِمْ وَ أَمَّا الرَّابِعَةُ فَإِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَأْمُرُ جَنَّتَهُ أَنِ اسْتَغْفِرِي وَ تَزَيَّنِي لِعِبَادِي فَيُوشِكُ أَنْ يَذْهَبَ عَنْهُمْ نَصَبُ الدُّنْيَا وَ أَذَاهَا وَ يَصِيرُوا إِلَى جَنَّتِي وَ كَرَامَتِي وَ أَمَّا الْخَامِسَةُ فَإِذَا كَانَ آخِرُ لَيْلَةٍ غَفَرَ لَهُمْ جَمِيعاً فَقَالَ رَجُلٌ فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ يَا رَسُولَ اللَّهِ فَقَالَ أَ لَمْ تَرَ إِلَى الْعُمَّالِ إِذَا فَرَغُوا مِنْ أَعْمَالِهِمْ وُفُّوا.»

[21]. حسین نوری، مستدرک الوسائل، ج 7، ص 370.

[22]. ابن طاووس، إقبال الاعمال، ج 1، ص 20.

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • آدرس های صفحه وب و آدرس های ایمیل به طور خودکار به پیوند تبدیل می شوند.