فعالیت های اجتماعی امام هادی (ع)

تاریخ انتشار:
موقعیت و محبوبیت امام در مدینه چنان با اقتدار و صلابت توأم بود که فرماندار شهر، قدرت موضع گیری علیه آن حضرت و تحمیل امری را بر ایشان نداشت و در حقیقت تشکیلات حضرت هادی (ع)، دولتی در درون دستگاه خلافت عباسی بود که مستقل و تحت رهبری او اداره می شد.
امام هادی علیه السلام

مقدمه:
از مجموع 33 سال و اندی دوران امامت امام هادی (ع)، حدود سیزده سال در مدینه سپری شد. آن پیشوای پاکان در این مدت، با استفاده از آشفتگی های دستگاه خلافت، به گسترش و تبیین آموزه های عبادی و فکری اسلام می پرداخت. موقعیت و محبوبیت امام در مدینه چنان با اقتدار و صلابت توأم بود که فرماندار شهر، قدرت موضع گیری علیه آن حضرت و تحمیل امری را بر ایشان نداشت و در حقیقت تشکیلات حضرت هادی (ع)، دولتی در درون دستگاه خلافت عباسی بود که مستقل و تحت رهبری او اداره می شد.
نفوذ اجتماعی امام در مدینه، از دید کارگزاران حکومت عباسی پنهان نبود و همین امر سبب شد که آنان از ناحیه حضرت احساس خطر کنند و وجود ایشان را در مدینه به زیان رژیم عباسی بدانند. بر اساس شواهد تاریخی و گفت وگوهای آن حضرت با افراد می توان نمایی از خدمات و فعالیت های اجتماعی امام هادی (ع) و تلاش های آن حضرت را به تصور کشید:
1 - ارتباط مداوم با امام
گروه زیادی از شهرهای شیعه نشین هم چون عراق، ایران و مصر برای استفاده از محضر او به سوی مدینه می شتافتند و کسب فیض می کردند. علی رغم محدودیت های ایجاد شده از سوی حکومت عباسی،امام (ع) در هر فرصت و موقعیتی حتی به هنگام گذر از خیابان، با افراد و گروه های مختلف مردم دیدار می کرد. مهم ترین موضوعی که در این دیدارها مطرح می شد، مسئله امامت بود که معمولاً به منظور هدایت افراد، یا تقویت ایمان آنان و یا ابلاغ امر امامت به دیگران صورت می گرفت.
2 - طرح مسئله امامت
فتح بن یزید گرگانی می گوید: در مسافرتی که در محضر امام (ع) بودم، فرمودند: هر کس از خدا بترسد، دیگران از او بترسند و هر که از خدا اطاعت کند، دیگران از او پیروی خواهند کرد. ای فتح! هر کس خدا را فرمان برد، از خشم بندگان نهراسد و هر کس خدا را به خشم آورد، باید بداند که روزی دچار خشم بندگان خواهد شد.
آن حضرت با آماده سازی ذهن مخاطب و با تلاوت آیات قرآنی، مسئله پیروی از رسول خدا (ص) و «اولی الامر» را پیش کشید و اطاعت آنان را به اطاعت خداوند پیوند داد؛ از جمله به آیات: «یا ایها الذین آمنوا اطیعوا الله و اطیعوا الرسول و اولی الامر منکم»(1) و «یا لیتنا اطعنا الله و اطعنا الرسولا»(2) استناد فرمود.
فتح، از خدمت امام (ع) مرخص شد، اما سخت تحت تأثیر سخنان آن حضرت قرار گرفته بود و شب را با اندیشیدن درباره مسائل مطرح شده، سپری کرد.
روز بعد مجدداً به خدمت امام (ع) رسید و گفت: اجازه می دهید درباره مسئله ای که از دیشب فکرم را مشغول داشته، بپرسم؟ امام (ع) اجازه داد و افزود: خداوند هیچ کس را بر غیبش آگاه نکرد، مگر کسی را که برگزید، هم چون پیامبر (ص)، و هر آن چه از اسرار غیب نزد پیامبر (ص) باشد، نزد عالِم نیز هست و هر آن چه رسول خدا (ص) از آن آگاهی دارد، جانشینان او نیز آگاهی دارند. ای فتح! شاید شیطان فریبت داده و با القای مطالبی، تو را دچار تردید کرده است، تا از راه خدا و «صراط مستقیم» منحرف کند. فتح با شنیدن سخنان امام (ع)، به اشتباه خود پی برد و وسوسه های شیطانی را از خود دور ساخت و به امامت آن حضرت معتقد گشت.(3)
امام هادی (ع) در این دیدار، متناسب با درک و آمادگی طرف، جایگاه امامت را در نظام اعتقادی و عملی اسلام با استناد به قرآن تشریح کرد و با اعلام آگاهی از علم غیب و آگاه کردن طرف از آن چه در فکر او می گذرد، شبهه ها و وسوسه های شیطانی را از ذهن او دور ساخت. مسئله امامت و تبیین و تحکیم پایه های آن، در سخنان ارزنده امام دهم (ع) که معمولاً برای عموم القا می شد و در دسترس همگان بود، متجلّی است.
3 - تقویت پایگاه های مردمی
از ویژگی های مهم امامان معصوم(ع)، داشتن جایگاه مردمی است و چون دشمنان آنان و حکم رانان اموی و عباسی، بر اهمیت این پایگاه و نقش آن در تداوم خط امامت واقف بودند، همواره سعی می کردند توده های مردم را از امامانشان دور سازند و میان امت جدایی افکنند. این سیاست در هر زمان به گونه ای اجرا می شد.
هر چه نقش محوری آنان در حفظ و تداوم اسلام ناب محمدی و ستیز با قدرت های اهریمنی در سطح جامعه بیش تر روشن می شد، اعمال سیاست محدودیت دستگاه خلافت، نسبت به آنان فزون تر می گشت. سیاست یاد شده، ارتباط امام هادی (ع) را با مردم محدود کرد، ولی از همین ارتباط محدود و رهنمودهای امام (ع) به دوستان و شیعیانشان، به نقش آن حضرت در رهبری و جهت دهی مردم و گسترش بینش های مکتبی و کوتاه کردن دست های ظلم و ستم قدرت های طاغوتی پی خواهیم برد.
4 - یاری محرومان و بینوایان
امام با محرومان و بینوایان هم ارتباطی تنگاتنگ داشت و افرادی که در تأمین معاش دچار مشکلاتی می شدند و پناه گاهی نمی یافتند و عوامل حکومتی هم از آنان حمایت نمی کردند، پرسش کنان به سوی خانهامام هادی (ع) راهنمایی می شدند و آن حضرت آنان را یاری می فرمود. امام، خمس، صدقات، زکات و دیگر اموالی را که شیعیان از نواحی گوناگون به محضر ایشان تقدیم می کردند، غالباً برای کمک به درماندگان اختصاص می داد.
آن حضرت گاهی سرمایه ای را به فقیران می داد تا با آن به کسب و کار بپردازند و با استقلال اقتصادی، عزت و آبروی خود را حفظ کنند. مسافران درمانده نیز از امدادهای اقتصادی امام برخوردار بودند و هیچ گاه حضرت اجازه نداد هیچ مسلمانی در مدینه گرسنه سر بربالین نهد یا کودک یتیمی به دلیل بی سر و سامانی، اشک حسرت ریزد. افرادی که فاقد سلامتی جسمانی بودند نیز با کمک های امام هادی (ع) به زندگی خود ادامه می دادند و هرگاه حضرت پولی نداشت،از افراد معتبر مبلغی را قرض می گرفت و در اختیار نیازمندان می نهاد و اجازه نمی داد گرفتاران مزبور سرگردان و افسرده شوند.(4)
امام هادی (ع) در بیان دیگران
- ابو فلاح حنبلی: «ابوالحسن علی، فرزند محمدجواد بن رضا بن موسی بن جعفر صادق، علوی حسینی، معروف به هادی، فقیه، امام و متعبّد بود. او یکی از امامانی است که غلات شیعه، آن ها را معصوم می دانند.»(5)
- یافعی در وصف آن حضرت گفته است: «امام هادی (ع) فردی متعبّد، فقیه و پیشوا بود.»(6)
- ابوالفداء می گوید: «علی النقی، یکی از امامان دوازده گانه از نظر امامیه، و او علی زکی، فرزند محمدجواد است.... »(7)
- ابن شهر آشوب در توصیف حضرت امام هادی (ع) نوشته است: «چهره اش از همه مردم جاذب تر، و گفتارش صادق تر بود. در ملاحمت و کمال، از همه برتر بود. هنگامی که سکوت می کرد، هیبت و وقارش بالا می رفت و وقتی سخن می گفت، نورانیتش افزون می گشت. او از خانواده رسالت و امامت و کانون وصایت و خلافت بود.
از شاخه ای بود که درختش درخت عظیم نبوت بود، که زمان بهره وری از آن، از زمان گرفتنش، چندان فاصله نداشت. میوه ای بود از درخت رسالت که زمان چیدنش با زمان انتخابش، نزدیک بود.»(8)
- ابن صباغ مالکی، از برخی از اهل علم نقل کرده: «فضایل ابوالحسن علی بن محمد هادی (ع) خیمه اش را بر زمین کرامت برافراشته، طناب هایش را به آسمان ها کشیده است. هر فضیلتی که گفته شود، او زینت بخش آن است، هر کرامتی که یاد شود، او فضیلت آن است.
هر ستایشی که به عمل آید، تفضیل و اجمالش، نزد اوست. هر بزرگداشتی که انجام شود، آثار آن برای او آشکار است. شایستگی او از جهت خصایص نیک و مجد و کرامتی است که در گوهر ذات او نهاده شده است و وی را از عیوب و نواقص حفظ می کند؛ چنان که شترچران، شتر بچه خود را از حوادث نگاه می دارد. نفس او پاک و منزه و مهذّب، اخلاقش نیکو و رفتارش پسندیده و صفاتش با فضیلت است.»(9)
- ابن حجر می گوید: «علی هادی، وارث دانش و سخاوت پدرش بوده است.»(10)
- ابن عنبسه، نسب شناس گوید: «امام هادی (ع) به دلیل اقامتش در سر من رأی، به عسکری ملقّب بود و به آن حضرت عسکری می گفتند. مادرش امّ ولد (کنیز) بود. امام هادی (ع) در نهایت فضل و ارج بود.»

 

منبع: معارف اسلامی - زمستان سال 1387 شماره 74 - فعالیت های علمی و فرهنگی امام هادی (ع)
-------------------------
پی نوشت:
1) نساء (4) آیه 59.
2) احزاب (33) آیه 66.
3) مسعودی، اثبات الوصیه، ص 199 - 198.
4) مرتضی مدرّسی چهاردهی، زندگانی دهمین پیشوای شیعه حضرت امام هادی، ص 79.
5) باقر شریف قریشی، تحلیلی از زندگانی امام هادی (ع)، ترجمه محمدرضا عطایی، ص 37 و 38.
6) همان.
7) همان.
8) ابراهیم امینی، الگوی فضیلت امام هادی (ع)، ص 344 - 343.
9) همان، ص 345 - 344.
10) باقر شریف قریشی، تحلیلی از زندگانی امام هادی (ع)، ترجمه محمدرضا عطایی، ص 40.

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • آدرس های صفحه وب و آدرس های ایمیل به طور خودکار به پیوند تبدیل می شوند.