مینا باهنر

بررسی نقش «رضا» به قضای الهی در سبك زندگی رضوی - 1

تاریخ انتشار:
امام هشتم در راستای خرسندی به قضای الهی و بهره مندی از مقام صبر كه از ارزشمندترین مقامات عرفانی است، مورد رضا و پسند خداوند در آسمان و مورد رضای رسول خدا، امامان و دوست و دشمن در زمین گردید.
امام رضا علیه السلام

چكیده
هر یك از امامان دوازده گانه با وجود برخورداری از كمالات و فضایل اخلاقی در حد كامل و تمام، به نوعی بیانگر تجلی یكی از اسماء و صفات الهی بوده، بیش از دیگران در ظهور آن صفت خوش درخشیده اند. امام هشتم در راستای خرسندی به قضای الهی و بهره مندی از مقام صبر كه از ارزشمندترین مقامات عرفانی است، مورد رضا و پسند خداوند در آسمان و مورد رضای رسول خدا، امامان و دوست و دشمن در زمین گردید.
«مقام رضا» كه در عرفان از مقامات عالی به شمار می‎ رود و برخی آن را عالی ترین مقام عرفانی قلمداد كرده اند، در سایه ی استكمال بندگی، معرفت، صبر و سایر فضایل اخلاقی به دست می آید و از طرفی، خود، زمینه ساز آثار و فواید ارزنده ای در زندگی انسان، از جمله سكینه و آرامش، سلامتی جسم و روح، نفی حزن و اندوه و... می گردد.
از آنجایی كه بر شیعیان و مریدان حضرتش اقتدا از چنین پیشوایی ضرورت دارد، لازمه ی حركت در مسیری كه به عنوان «سبك زندگی رضوی» نامیده می‎ شود، شناخت حقیقت «رضا» و بررسی علل و عوامل ایجاد آن و نیز بیان آثار و فواید برخورداری از این مقام متعالی در زندگی انسان است.
مقدمه
در طول تاریخ اسلام، زندگی پیامبر گرامی و ائمه اطهار (علیهم السلام)، اسوه نیكویی برای همه انسان ها و به ویژه شیعیان بوده است. هر یك از این بزرگواران، با حركت در مسیر بندگی و عبودیّت حضرت حق به رشد رسیده و راه را جهت پیمودن صراط مستقیم برای پیروانشان هموار ساخته اند.
در مسیر سیر الی الله كه با نیت قربت آغاز می شود و سرتاسرش چیزی جز عبودیت نیست، تخلق به اخلاق الهی و بهره مندی از فضایل و كمالات انسانی، لازم است. به همین دلیل، پیشوایان این طریق، روح خود را در حدّ اعلا به كسب این صفات اعتلا بخشیده و علاوه بر آن، هر كدام در صفتی مانند كرم، جود، صدق، رضا و... مظهر و نماینده ی خاص گردیده اند تا به این طریق معلوم گردد كه:
یكم: كسب كمالات اخلاقی امكان پذیر بوده و دوم: برترین ها و امهات صفاتی كه لازمه ی پیمودن مسیر بندگی می باشد، كدام است. بنابراین، به دنبال چگونگی كسب تحصیل این كمالات برآمده، از فواید و آثار آن بهره مند گردند.
از آنجایی كه بررسی سبك و سیره ی زندگی هر كدام از این انوار و تمسك به گفتار و كردار متعالی شان وظیفه ی اصلی پیروان راستین ایشان می باشد و گرچه نمی توان ادعا كرد كه با یك بررسی اجمالی، تمام ابعاد شخصیتی امامان بزرگوار بر ما مكشوف گردیده، لكن با بضاعتی اندك می توان جرعه ای از دریای بی كران وجودیشان را نوشید و با همان جرعه سیراب شد.
در این راستا سعی شده است در حدّ بضاعت، به نكته ای لطیف درباره ی لقب امام هشتم، علی بن موسی الرضا (علیه السلام) پرداخته شود و نقش و تأثیر این لقب و عنوان، یعنی «رضا» در سبك و سیره ی رضوی ارزیابی گردد. هدف اصلی از انجام این تحقیق، بررسی نقش مقام «رضا» در سبك و سیره ی رضوی است كه در ضمن این هدف، پرسش های زیر مطرح می گردد:
چرا امام هشتم به لقب «رضا» معروف شده اند؟ «مقام رضا» در عرفان اسلامی از چه جایگاهی برخوردار است؟ «مقام رضا» چگونه حاصل می گردد و به عبارتی، مقدمات مقام رضا كدام اند؟ و سرانجام، آثار و فواید برخورداری از این مقام چیست؟ پاسخ به این پرسش ها برای شناختن و به تبع آن، پیروی از سبك و سیره ی رضوی ضرورت دارد، و در این صورت است كه این معرفت و اقتدا در كنار آن محبتی كه شیعیان به ویژه ایرانیان نسبت به امام هشتم دارند، انگیزه ای برای تكمیل عهد و تجدید بیعت با ولایت امام بر حق می گردد.
مفهوم «رضا» در لغت، روایت ها و اصطلاح عرفانی
«رضا» در فارسی به مفهوم خشنودی و رضایت است. (2) این واژه نقطه مقابل «سَخَط» به معنای ناخشنودی می باشد. (3) راضی به كسی می گویند كه بر آنچه بر او مقدر شده، خشمگین و ناراضی نمی گردد و از عمل اندك خود، خشنود نیست. (4)
بنابراین، «رضا» ضدّ سخط است «و عبارت است از ترك اعتراض بر مقدّرات الهیه در باطن و ظاهر، قولاً و فعلاً» (5).
بنابر روایت ها، رضا سرآمد طاعت الهی است. (6) همچنین در روایتی از امام سجاد (علیه السلام) نقل شده است: «بالاترین درجه ی زهد، پایین‎ترین درجه  ی ورع و بالاترین درجه ی ورع، پایین ترین درجه ی یقین و بالاترین درجه ی یقین، پایین ترین درجه ی رضاست. » (7) بر اساس این روایت، رضا، بالاترین درجه ی یقین می باشد و نسبت به مقامات زهد و ورع و یقین، از جایگاه والایی برخوردار است.
پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) به نقل از جبرئیل در تفسیر رضا فرموده: راضی كسی است كه به آنچه از دنیا به او می رسد، یا نمی رسد، خشمگین نمی گردد و از نفس خود نیز به كمیِ عمل رضا نمی گردد. (8) در روایت های دیگری از ائمه اطهار (علیهم السلام) اصل رضا در اعتماد به خداوند سبحان دانسته شده كه این خود، ثمره ی یقین است و نیز رضا، یقین، تسلیم و قناعت از مفاهیم مرتبط به هم معرفی گشته اند. (9)
در اصطلاح عرفانی، رضا، مقامی شریف و بلكه، نهایت مقامات است. (10) همچنین بنا بر نظر عرفا، اگر كسی در این مقام قرار گرفت، گویا گامی در بهشت برداشته، زیرا روح و فرح كه از لوازم اهل بهشت است، در رضا و یقین قرار دارد. نیز تسمیه ی نگهبان بهشت به «رضوان» به همین معنا اشاره می‎ كند.
رضا از یقین متولد می گردد. (11)  بیشتر صوفیان معتقدند، رضا، ثمره ی محبت كامل به خداست و عبارت است از اینكه «قلب بنده در تحت حكم خداوند ساكن باشد و به تقدیر اذعان كند و معتقد شود كه خداوند در قسمت، غلط نكرده و هیچ گاه خطایی بر قلم صنع نرفته است و هركه را هرچه داده، بجا داده، پس حسد نبرد و به داده ی خدا اعتراض نكند، بلكه هرچه واقع شود، همه را خیر بیند و به آن راضی باشد و به عقیده ی صوفیه، این است معنای آیه ی «رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَ رَضُوا عَنْهُ».
صوفی كاملی كه در مقام رضا واقع باشد، حتی در پیشامد بلا، لب به دعا نگشاید، یعنی طلب از خداوند كه قضا را تغییر دهد، خلاف رضا باشد. صوفی متوكل و راضی طبعاً «آن بین» است؛ یعنی پیوسته به فكر حال است؛ نه به گذشته كاری دارد و نه خود را به آینده مشغول می سازد؛ به قول جلال الدین رومی:
صوفی ابن الوقت باشد ای رفیق*** نیست فردا گفتن از شرط طریق (12)
برخی عرفا رضا را در ترك اختیار دانسته و بعضی سكونت و آرامش قلب در برابر فرمان و قضای الهی معنا كرده اند. همچنین رضا،  شادمانی قلب به گذشت قضا و یا پذیرفتن حكم الهی با شادمانی بیان شده است. (13)
در دیدگاه عرفانی، رضا و محبت هرگز از بنده مفارقت نمی كنند، نه در دنیا و نه در آخرت، برخلاف خوف و رجا كه در آخرت از انسان مفارقت كنند. (14)
با توجه به آنچه گفته شد، می توان به این نتیجه رسید كه متعلق رضا، امور تكوینی و مربوط به مسائلی است كه از دایره ی تكلیف انسان خارج است و این مسئله، هیچ منافاتی با امور تكلیفی انسان ندارد. بنابراین، انسانی كه به مقام رضا رسیده، از باب انسان بودن خود، مكلف به انجام اموری چون تلاش در زندگی، بهره گرفتن از مسببات در عالم هستی، دعا كردن و... است.
هیچ كدام از این امور با رضا منافاتی ندارد و اگر عده ای ترك این امور را به دلیل برخورداری از مقام رضا جایز می دانند، مفهوم واقعی رضا را متوجه نشده اند و برداشت صحیح و درستی از آن ندارند.
شاید در اینجا شبهه ای مطرح گردد كه پس چرا صوفی كامل در مقام رضا لب به دعا نمی گشاید؟ در پاسخ باید گفت: همان گونه كه اشاره گردید، او از خداوند، طلب تغییر قضا را ندارد و این خلاف رضاست، وگرنه خداوند، خود، دعا را كلید سعادت و رسیدن انسان به حاجات دانسته است.
امام رضا (علیه السلام) و دلیل ملقّب شدن به صفت «رضا»
درباره ی اینكه چرا امام هشتم به صفت «رضا» ملقّب شده اند، دلایل متعددی ذكر شده است كه به مهم ترین آنها اشاره می گردد:
1- معروف ترین و مشهورترین دلیل برای این عنوان، براساس حدیثی می باشد كه در بحارالانوار بیان شده است. ذیل این حدیث، آمده است: «به او نام رضا داده شد، زیرا خدای متعال از وی در آسمانش راضی بود و نیز پیامبر و ائمه پس از او در زمینش. » (15)
2- «مخالف و موافق، شیعه و سنّی، او را پسندیدند و آن حضرت مورد رضا و پسند همه بود. » (16)
3-اینكه امام هشتم به رضای خداوند راضی بود و این خصلت ارزشمند را كه مقامی بالاتر از مقام صبر است، به طور كامل داشت و به این ترتیب، بر مشكلات پیچیده ی عصر خود، با صبر و متانت غلبه كرد. (17)
4- «چون مأمون از بنی عباس بود- بنی عباس با حكومت آل علی (علیهم السلام) مخالف بودند- و حضرت علی بن موسی (علیه السلام) را به ولایتعهدی برگزید، همه از مخالف و موافق به او راضی شدند و مصداق «رضا من آل محمد» در حقّ آن حضرت، صادق آمد و به آن لقب، موسوم و مشهور شد. » (18)
5-برخی معتقدند مأمون این لقب را به دلیل پذیرش ولایتعهدی او از سوی امام برگزید، در حالی كه خلاف این قول، به دو دلیل ثابت می شود:
نخست به دلیل اینكه حضرت رضا (علیه السلام) پیش از این ماجرا نیز به این صفت معروف بود و دیگر اینكه فرزندشان امام جواد (علیه السلام) این قضیه را به صراحت رد می كند و همان حدیث معروف را می گوید و سپس در پاسخ به این پرسش كه چرا دیگر امامان با اینكه آنان نیز مورد رضای خدا و پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) بودند به این صفت نامیده نشدند، فرمود: «زیرا دشمنان و مخالفانش از وی رضایت داشتند، همان طور كه دوستان و موافقانش از او راضی بودند و هیچ یك از پدرانش چنین نبودند. از این رو از میان آنها، پدرم ملقب به «رضا» گردید. » (19)
با بررسی موارد بالا می توان به این نتیجه رسید كه صفت «رضا» درباره ی امام هشتم صفتی دوسویه است: از یك سو خدا، پیامبر، دوست و دشمن، موافق و مخالف از امام رضایت داشتند و از سوی دیگر، امام به مقامی عالی ای دست یافته بود كه به واسطه ی آن توانست بر مشكلات عصر خویش، فایق آید و با پرورش این صفت عالی در خود، كه بالاتر از مقام صبر است، به آرامش و امنیت خاطر دست یافت، و شاید این همان تعبیر دیگر رضا به قضای الهی است.
نكته ی مهمی كه باید در نظر گرفت، این است كه به هرحال، این لقب را به هر دلیلی كه بیان كرده اند، موضوعی فراتر از تحلیل های یاد شده است و مورد اول، یعنی از جانب وحی بودن آن بر بقیه غلبه می كند، چنان كه پیامبر در تعیین نام حسن و حسین فرمودند: «ما كنتُ لاسبقَ ربّی باسمِه»؛ در انتخاب نام بر پروردگارم پیشی نخواهم جست. (20)
در اینجا ممكن است این شبهه پیش آید كه آیا رضایتمندی امام رضا (علیه السلام) كه در بیشتر تعبیرها از آن به «رضا به حكم قضا» عنوان می شود، به این معنا بوده كه او در برابر هرگونه پیشامدی و به ویژه پذیرش ولایتعهدی و سفر به ایران، اظهار ناتوانی كرده و به این دلیل كه حكم به ظاهر، از طرف مأمون، اما در حقیقت، از سوی خداوند بوده، چاره ای جز اطاعت و فرمان برداری ندیده،  به آن تن در داده است؟ در صورت مثبت بودن پاسخ، دو اشكال اساسی مطرح می گردد: نخست اینكه چگونه می توان این قضیه را پذیرفت، در حالی كه مقام رضا از عالی ترین مقامات عرفانی است و عارف با گذر از مقامات متعددی به این مرحله می رسد.
اگر این گونه تصور شود، هر انسان ضعیفی در برخورد با كوچك ترین مشكل و عدم به كارگیری عقل و منطق، می تواند با توجیه رضایتمندی به قضای الهی، خود را آرام سازد. این تفكر، به در نظر گرفتن هیچ سیر و سلوكی نیاز ندارد. حال آنكه این خلاف فرض ماست.
اشكال دیگر اینكه امام رضا (علیه السلام) به عنوان امامی معصوم در مرتبه ی خاصی قرار دارد كه اقتدا به ایشان بر شیعیان واجب است، پس چطور ممكن است انسانی كه در این مرتبه قرارگرفته و از نهایت قوّت نفس و اراده برخوردار می باشد، رفتاری از خود نشان دهد كه بیانگرِ ضعف نفس و اراده است.
با تأمل در سیره ی رضوی، می توان به این نتیجه رسید كه تعبیر «رضا به حكم قضا» تعبیری بسیار عمیق و دقیق بوده، رضایتمندی امام از جریان سرنوشت، با اشراف كامل بر كلّ جهان هستی و علم بر تقدیر و تدبیر آن، از سوی خداوند صورت پذیرفته است.
با بررسی دقیق زندگی امام رضا (علیه السلام) و به طور ویژه، از زمان برخورد و واكنش او در برابر پیشنهاد ولایتعهدی مأمون تا لحظه ی شهادتش می توان این مدعا را اثبات كرد.
آنگونه كه تاریخ نویسان در مورد قضیه ی ولایتعهدی امام رضا (علیه السلام) و نحوه ی پیشنهاد آن از طرف مأمون به امام و برخورد امام با آن نوشته اند، گفت وگوهای فراوانی میان امام و مأمون صورت پذیرفته، امام تا دو ماه به جِدّ از پذیرفتن آن خودداری ورزید تا در نهایت، مأمون به اجبار و تهدید، او را به پذیرش آن واداشت.
با این حال، واكنش امام در عین پذیرش، نشان دهنده ی ذكاوت و زیركی امام بود. شرایطی كه امام در برابر این پذیرش از خود نشان داد، دلیل بر آن است كه او در عین اجبار، دست به بهترین انتخاب زد و هیچ وقت خود را مجبور و عاجز ندید. امام با اینكه می دانست سرانجام، به دست مأمون كشته می شود و قضای الهی بر این امر تحقق می گیرد،  با رضایت به این نوع قضا، تمام تلاش خود را در انتخاب بهترین قدر انجام داد. (21)
همچنین عملكرد امام در طول مدت ولایتعهدی و اقدامات هوشمندانه ی ایشان بر ضدّ مأمون و عدم سكوت امام در برابر ستم حكومت، نشان دهنده ی حركت آن امام همام در مسیر اجداد بزرگوارش بود. (22)
 

منبع :  همایش ملی سبک زندگی رضوی (مقالات برگزیده)، مشهد، بنیاد پژوهشهای اسلامی، چاپ اول (1393).
--------------------------
پی نوشت:
1. مدرس دانشگاه آزاد اسلامی واحد شهرضا، گروه معارف اسلامی.
2. عمید، حسن، فرهنگ عمید، ج2: 1046؛ دهخدا، علی اكبر، لغت نامه ی دهخدا، ج1.
3. رك: ابوالحسین احمد بن فارس بن زكریا، معجم مقاییس اللغه، ج2: 402.
4. رك: الفیومی، احمد بن محمد بن علی، مصباح المنیر فی غریب الشرح الكبیر للرافعی، ج1و2، ص229.
5. نراقی، ملااحمد، معراج السعادة، ص746.
6. محمدی ری شهری، میزان الحكمة، ج4، ص 143.
7. همان جا.
8. همان،  ص 145.
9. همان جا.
10. سراج، ابونصر، ترجمة اللمع فی التصوف،  ص 106.
11. كاشانی، عزالدین، مصباح الهدایة و مفتاح الكفایة، ص 399.
12. غنی، قاسم، تاریخ تصوف در اسلام، ج2، ص 312 و 313.
13. رك:  كلاباذی، ابوبكر محمد بن اسحاق، التعرف لمذهب اهل التصوف، ص120.
14. سجادی، سیدجعفر، فرهنگ اصطلاحات و تعبیرات عرفانی، ص 421.
15. قرشی، باقرشریف، پژوهشی دقیق در زندگانی امام علی بن موسی الرضا (علیه السلام)، ص 44.
16. محمدی اشتهاردی، محمد، نگاهی بر زندگی امام رضا (علیه السلام)،  ص 14.
17. رك: همان، ص 14.
18. محمدزاده، مرضیه، علی بن موسی الرضا (علیه السلام)، ص 84.
19. قرشی، باقرشریف، همان، ص44.
20. معینی، محمدجواد، ترابی، احمد، امام علی بن موسی الرضا (علیه السلام)، ص16.
21. رك: شریف قرشی، همان، ص 438-456؛ ماهوان، محمدعلی، زندگانی هشتمین امام شیعیان حضرت رضا (علیه السلام)، ص51؛ قرائتی، محسن، زندگانی امام هشتم (علیه السلام)، ص 10.
22. رك: موحدی ساوجی، علی، بررسی تحلیلی ولایتعهدی حضرت رضا (علیه السلام)، ص165.

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • آدرس های صفحه وب و آدرس های ایمیل به طور خودکار به پیوند تبدیل می شوند.