شیخ مرتضی انصاری، اسوه فضیلت​ - 1

تاریخ انتشار:
شیخ اسدالله انصاری معروف به امین الواعظین تهرانی نیز در کتابش به نام «حدائق الادب» به نقل از کتاب «مشیخة الجابریة»، پدران شیخ انصاری را تا جابربن عبدالله انصاری نوشته است.
شیخ مرتضی انصاری

تولد
مرتضی، بزرگ ترین فرزندِ شیخ محمد امین بود که در روز عید غدیر سال 1214 ه .ق در شمال غربی بقعة سبز قبای شهر دزفول، در خاندان با فضل و ادب به دنیا آمد.[1] شب قبل از تولدش، مادرش در خواب می بیند که حضرت صادق(ع)، قرآنی مُذَهَّب به وی می دهد، که خوابش را به «فرزند جلیل القدر» تعبیر می نمایند. مسلماً این رؤیایی صادقه بود که باعث شد مادرش وی را هیچ گاه بدون وضو شیر ندهد.[2]
پدرش که از عالمان راستین و مبلغان دین مبین اسلام بود، در سال 1248 ه .ق در اثر بیماری طاعون در خارج از شهر دزفول درگذشت و مادرش نیز که دختر شیخ یعقوب و از زنان پرهیزگار روزگار خود بود در سال 1279 ه . ق در نجف اشرف از دنیا رفت و شیخ را با غم و اندوهی فراوان، تنها گذاشت.[3]
نسب شیخ
در انتساب شیخ و خاندانش به جابربن عبدالله انصاری، صحابی معروف پیامبر(ص) هیچ گونه شک و تردیدی نیست؛ زیرا گذشته از شجره نامه هایی که در دسترس بعضی از افراد این خاندان می باشد، شیخ اسدالله انصاری معروف به امین الواعظین تهرانی نیز در کتابش به نام «حدائق الادب» به نقل از کتاب «مشیخة الجابریة»، پدران شیخ انصاری را تا جابربن عبدالله انصاری نوشته است.[4]
تحصیلات
از همان کودکی، آثار بزرگی، نبوغ و هوش سرشارش، هویدا بود.
شیخ پس از فراگیری قرآن، گذراندن دوران مکتب و دروس سطح در نزد عمویش شیخ حسن انصاری، در سال 1232 ه . ق در سن هجده سالگی به همراه پدربزرگوارش به طرف عتبات عالیات حرکت نمود. ایشان بنا به سفارش شیخ حسین انصاری در کربلا با سید محمد مجاهد، فرزند سید علی (صاحب ریاض) آشنا شد و به مدت چهار سال در محضر ایشان و شریف العلمای مازندرانی شاگردی کرد و به درس و بحث پرداخت و در هنگام هجوم داود پاشا به کربلا، به همراه علما به کاظمین مهاجرت نموده و پس از چند روزی به دزفول بازگشت.[5]
شیخ در حدود یک سال و یا بیش تر در دزفول ماند و برای بار دوم به کربلا بازگشت و یک سال و اندی از محضر شریف العلماء استفاده کرد و پس از آن به نجف رفته؛ در درس شیخ موسی کاشف الغطاء حاضر شد و بعد به دزفول بازگشت.[6]
شیخ در سال 1240 ه . ق به قصد زیارت حرم امام رضا(ع) از دزفول خارج شد. وقتی وی به همراه برادرش شیخ منصور به بروجرد رسید، بنا به درخواست شیخ اسدالله مشهور به حجت الاسلام بروجردی به مدت یک ماه در آنجا ماند و پس از آن به اصفهان رفته، در درس حاج سید محمد باقر شفتی رشتی معروف به حجت الاسلام رشتی که ریاست دینی اصفهان را بر عهده داشتند، شرکت کرد. از این شرکت در کلاس خاطره هایی نیز وجود دارد که به شرح زیر است: سید در هنگام درس اشکالی را بر شاگردان القاء کرد. شیخ مرتضی که در پایین مجلس نشسته بود، پاسخ اشکال را به یکی از شاگردان گفت و از درس خارج شد. هنگامی که شاگرد پاسخ اشکال را داد، سید گفت: «این جواب را یا حضرت حجت بن الحسن(ع) به تو تلقین کرده است یا شیخ مرتضی نجفی. هنگامی که آن شاگرد ماجرا را گفت: سید به جستجوی شیخ پرداخت. وقتی که مکان اقامت ایشان را یافت، عزم دیدار نمود که شیخ گفت: «به زحمت ایشان راضی نیستم» و به همراهی برادرش به سوی خانه سید روانه شد که در میانة راه با سید دیدار کرد و سید ایشان را به منزل برد. شیخ نیز که اصرارهای فراوان سید را در ماندن و اقامت در اصفهان دید، به بهانة دیدار مادر از اصفهان به سوی دزفول حرکت کرد.[7]
از دیگر سفرهای ایشان سفر به کاشان بود که بواسطة عظمت و بزرگی ملا احمد نراقی;، چهار سال در درسهای وی شرکت کرد و پس از آن، وقتی خواست به سوی مشهد حرکت کند، ملا اجازة [اجتهاد] مبسوطی برای وی صادر نمود و در آن، شیخ را به بهترین عبارتها ستود.
شیخ و برادرش پس از کاشان، چند ماهی را در مشهد مقدس، ماندند و پس از آن به سوی تهران حرکت نمودند، مدتی را در مدرسه «مادر شاه» ساکن شدند.[8] شیخ و برادرش پس از 6 سال مسافرت دوباره به دزفول بازگشتند و با استقبال اهالی شهر روبرو شدند.[9]
شیخ پس از 4 سالی که در دزفول ساکن بود، دوباره به سوی نجف اشرف حرکت کرد؛ در حالی که دو تن از مردان بزرگ علمی شیعه در آن روزگار؛ یعنی شیخ علی، فرزند شیخ جعفر کاشف الغطا و شیخ محمد حسن (صاحب جواهر) در رأس حوزه بودند.
اساتید وی به شرح زیر هستند:
1. شیخ حسین انصاری دزفولی؛
2. شریف العلماء؛ ملا محمد یا محمد شریف مازندرانی؛
3 و 4 شیخ موسی و شیخ علی کاشف الغطاء؛
5. سید محمد مجاهد، فرزند سید علیِ صاحب ریاض؛
6. حاج ملا احمد نراقی.
شاگردان شیخ
شاید بتوان گفت بیش تر مجتهدان و عالمان معروف شیعه در میانة قرن سیزدهم تا اوایل قرن چهاردهم، شخصیتهایی هستند که از مکتب علمی شیخ انصاری برخاسته اند. به قولی در جلسه درس شیخ نزدیک به پانصد نفر حاضر می شدند و البته میرزا محمد همدانی، شاگرد شیخ، شمار شاگردان ایشان را تا سه هزار نفر یا بیش تر گزارش می کند.[10]
شاگردان درجه اول و ممتاز شیخ چهار نفرند که عبارتند از:
1. میرزای شیرازی (میرزا محمد حسن شیرازی)؛
2. میرزای رشتی (حاج میرزا حبیب الله رشتی)؛
3. آقا حسن نجم آبادی تهرانی؛
4. آقا سید حسین کوه کمره ای.
برخی دیگر از شاگردان شیخ عبارتند از:
1. حاج شیخ جعفر شوشتری؛
2. سید جمال الدین اسدآبادی؛
3. آخوند محمد کاظم خراسانی.[11]
آثار علمی
علی رغم اینکه چشم شیخ ضعیف بود و همچنین به مسئولیتهای مرجعیت و ریاست علمی حوزه و تدریس اهتمام داشت، بیش از سی جلد کتاب، از آن بزرگوار به یادگار مانده است که عبارتند از:
رساله هایی در ارث، تقیه، تیمم، خمس، زکات، صلاة، تقلید، رضاع، خلل، حاشیه بر استصحاب قوانین، مناسک حج، حاشیه بر نجاة العباد شیخ محمد حسن نجفی، حاشیه بر حاشیة بغیة الطالب، کتاب طهارت، کتاب رجال، رساله ای در قطع، ظن، اصالة البرائة، استصحاب، تعادل و تراجیح، (که در این پنج رساله) به نام فرائد الاصول یا رسائل به چاپ رسیدند)، رساله ای در قاعده «لا ضرر و لا ضرار»، «قضاء عن المیت»، مسئله مشتق، مواسعه و مضایقه، «التسامح فی ادلة السنن»، رساله در قاعده «مَنْ مَلِکَ شَیْئاً مَلِکَ الْاِقْرَارُ بِهِ»، مکاسب یا متاجر (کتاب درسی حوزه)، اصول فقه، رساله ای در رد کسانی که اخبار را قطعیة الصدور می دانند، قرعه، حواشی متفرقه بر عوائد نراقی، رساله ای در ردّ حرام بودن متعه.[12]
مقام علمی شیخ
دربارة مقام علمی شیخ انصاری گفته اند: سید حسین کوه کمره ای که از عالمان روزگار شیخ بوده و مجلس درس نیز داشته است، روزی پیش از آمدن شاگردان، در محل درس حاضر شد و در گوشة مسجد، شیخ ژولیده ای را با چند نفر شاگرد در حال تدریس دید. سید حسین به درس او گوش داد و احساس کرد که وی بسیار محققانه بحث می کند. روز دیگر، زودتر آمد و به درس شیخ گوش داد. وقتی تدریس او را دید، اعتقادش بیش تر شد و احساس کرد که از خودش فاضل تر است و اگر شاگردانش به جای درس او، در درس این شیخ حاضر شوند، بهره بیش تری خواهند برد، از اینرو، روز دیگر به شاگردانش گفت: این شیخ که در آن گوشه با چند نفر شاگرد نشسته است، برای تدریس از من شایسته تر است و خود من نیز از او بهره می برم، همه با هم به درس او می رویم». از آن روز سید حسین و شاگردانش در مجلس درس شیخ حاضر شدند.[13]
شیخ از نگاه دیگران
1. علامه نوری: خداوند بر جابر بن عبدالله انصاری تفضّل نمود و از صُلب او، مردی برون آورد که ملت و دین را به علم و زهد و عبادت و کیاست یاری کرد و علمای گذشته به رتبه او نرسیدند و رجال علم بعد از او هم به آن رتبه و مقام نخواهند رسید.[14]
2. علامه کاشف الغطاء - استاد شیخ - : «به خدا سوگند! او مجتهد علی الاطلاق است» و در شأن وی به شیخ جعفر شوشتری می گوید: «هر چیزی در هنگام شنیدن بیش از دیدن جلوه می کند، به جز شیخ مرتضی که دیدنش از شنیدن وصف او عظیم تر و والاتر است».[15]
3. آیت الله العظمی آقا موسی زنجانی: «شیخ در حوزه های علمیه به عنوان فقیهی زاهد و عالمی وارسته و اصولی نوآور شناخته شده است تا آنجا که در میان متأخران، لقب شیخ مطلق و مؤسس و خاتم الفقهاء و المجتهدین ویژه اوست و در شأن او گفته اند: «هو تالِی العصمةِ علماً و عَمَلاً؛ او از نظر علم و عمل بعد از معصوم قرار دارد.»[16]
4. میرزا حبیب الله رشتی: «شیخ سه چیز ممتاز داشت: علم، سیاست، زهد. سیاست را به حاج میرزا محمد حسن شیرازی و علم را به من داد و زهد را با خود به قبر برد.»[17]
5. ملا احمد نراقی: «بهره ای که من از این جوان بردم، بیش از بهره ای بود که او از من برد. در سفرهای گوناگون بیش از پنجاه مجتهد مسلّم دیدم که هیچ یک مانند شیخ مرتضی نبودند.»[18]
 

پی نوشت:
[1]. فقهای نامدار، عقیقی بخشایشی، صدر، کتابخانه آیت الله مرعشی نجفی، چ2، 1372، ص323.
[2]. زندگی و شخصیت شیخ انصاری، حاج مرتضی انصاری، قم، دبیرخانه کنگره بزرگداشت دویستمین سالگرد شیخ اعظم انصاری، چ1، 1373، ص77.
[3]. همان، صص78 .
[4]. زندگی و شخصیت شیخ انصاری، ص80.
[5]. نامداران راحل، کریم جوانشیر، سالار، 1375، چ1، ص103.
[6]. فقهای نامدار، ص 324.
[7]. دریای فقاهت، سید عبدالرضا موسوی، مرکز پژوهشهای اسلامی صدا و سیما، چ اول، 1382، ص17 16.
[8]. فقهای نامدار، ص326.
[9]. زندگی و شخصیت شیخ انصاری، ص92.
[10]. دریای فقاهت، ص23.
[11]. دریای فقاهت، ص24.
[12]. ریحانة الادب، مدرسی تبریزی، محمد علی، چاپ حیدری، انتشارات خیام، چ4، 1374، ج1، ص193.
[13]. گلشن ابرار، ص339، «برگرفته از عدل الهی، شهید مرتضی مطهری».
[14]. زندگی و شخصیت شیخ انصاری، ص98.
[15]. اندیشه های سیاسی شیخ انصاری، مهاجر، محسن، قم، دبیرخانه کنگره دومین سالگرد میلاد شیخ انصاری، چ اول، 1373، ص5.
[16]. ابعاد شخصیت شیخ انصاری، سید موسی شبیری زنجانی، قم، چ اول، 1373، ص15.
[17]. زندگی و شخصیت شیخ انصاری، ص262.
[18]. همان، ص91.

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • آدرس های صفحه وب و آدرس های ایمیل به طور خودکار به پیوند تبدیل می شوند.