سید محمد عموی حضرت ولی عصر(عجل الله تعالی فرجه الشریف ) - 1

تاریخ انتشار:
ابو جعفر، سید محمّد دارای اخلاق والا و ادب بسیار برجسته بود و این کمالات او را از دیگران متمایز می ساخت تا آنجا که بسیاری از شیعیان بر این باور بودند که پس از امام هادی منصب امامت به او می رسد.
محمد بن علی الهادی علیهماالسلام

محمد بن علی الهادی (ع)
سيّد محمّد با كنيه ابوجعفر، فرزند بزرگ امام هادى عليه السلام، مشهور به سید محمد (که در اصطلاح محلی به سبع الدُجَیل (شیرمرد دجیل) معروف است)، و فردى جليل القدر و عظيم الشّأن بود؛ بگونه اى كه شيعيان و جز آنان گمان مى كردند امامت بعد از پدر به وى خواهد رسيد زيرا نزد شيعيان معروف بود كه امامت به پسر بزرگ منتقل خواهد شد در صورتى كه عيب و نقصى نداشته باشد. و محمّد نه تنها عيب و نقصى نداشت كه وجودش مجمع كمالات اخلاقى و نفسانى بود. ليكن مرگ او در زمان حيات پدرش بر اين پندار خاتمه داد.
وى در مدينه بدنيا آمد، و هنگامى كه پدرش به دستور خليفه عباسى از مدينه به سامراء آورده شد او كودك بود و در مدینه ماند، محمّد پس از چند سال اقامت در مدينه به پدر پيوست و مدتى نزد آن حضرت بود ولى تصميم گرفت دوباره به مدينه باز گردد. در راه بازگشت چون به قريه «بلد»[1] رسيد بيمار شد و در حالى كه سنّش متجاوز از بيست سال بود در سال 252 در همانجا درگذشت و هم اكنون قبرش بين سامرّا و بغداد معروف است، بقعه او همواره مقصد زيارت شيعيان بود، و در سال 1311 ه به دستور آية اللّه العظمى ميرزا محمد حسن شيرازى ساختمان بقعه تجديد بنا و توسعه يافت، و نيم قرن بعد مرحوم حاج آقا محمد قمى- فرزند آية اللّه حاج آقا حسين طباطبايى قمى- ساختمان باشكوه و وسيعى با صحن و سرا و گنبدى بزرگ بپا ساخت كه تاكنون پابرجاست، و هم اكنون بقعه اين امام زاده كه در 50 كيلومترى شمال بغداد قرار دارد، يكى از زيارتگاههاى مهم عراق بشمار مى رود.[2] و مردم از همه طبقات بويژه دانشمندان، فقها و بزرگان مجتهدين و محدّثين به زيارتش مى روند. و در طول اين مدّت مرقد شريفش منشأ كرامات فراوانى بوده، بيماران زيادى شفا يافته و گرفتاران و حاجتمندان فراوانى به بركت توسّل به صاحب اين قبر، حاجت روا گشته اند.
بعضى از بزرگان همچون عالمان جليل القدر ميرزا محمّد تهرانى و نيز علّامه بزرگوار شيخ محمّدعلى اردوبادى هر كدام كتابى درباره معجزات و كراماتى كه از اين امامزاده جليل القدر ديده شده نوشته اند.[3]
وى نه تنها نزد شيعه بلكه نزد اهل سنّت و اعراب باديه هم از جايگاه رفيعى برخوردار است. آنان نيز احترام او را دارند و از جنابش مى ترسند؛ از اين رو هرگز قسم دروغ به او نمى خورند و پيوسته از اطراف براى او نذر مى برند و مرقدش فصل الخصومه بسيارى از اختلافات و مشاجرات است؛ چرا كه وقتى امر منتهى به قسم به امامزاده محمّد مى شود منكر از قسم خوردن نكول مى كند و حق را به طرف دعوا مى دهد، مبادا مورد خشم و نفرين آن بزرگوار قرار گيرد.[4]
بنابر قول شيخ كلينى زمانى كه محمّد، فرزند امام هادى عليه السلام فوت كرد گروهى از بنى هاشم براى عرض تسليت به خانه امام هادى عليه السلام رفتند؛ ديدند براى آن حضرت در صحن منزل بساطى گسترده اند و متجاوز از يكصد و پنجاه نفر از آل ابى طالب، بنى عباس و قريش گرد آن بزرگوار نشسته اند. در اين هنگام امام حسن عليه السلام- در حالى كه گريبان خود را در مرگ برادر چاك زده بود- وارد شد و كنار پدر ايستاد. پس از ساعتى امام هادى عليه السلام رو به او كرد و فرمود:
 «يا بُنَىَّ احْدِثْ للَّهِ شُكْراً فَقَدْ احْدَثَ فيكَ امْراً»[5]
پسرم! تازه كن شكر خداى را كه خداوند تازه كرد در حقّ تو امرى را.
چند روايت ديگر نيز بدين مضمون وجود دارد.[6] ممكن است در اين روايات تصوّر «بداء» شود و گفته شود اراده خدا نخست بر امامت محمّد فرزند بزرگ امام هادى عليه السلام تعلّق گرفته بود، ليكن براى خدا «بداء» حاصل شد و به فرزند ديگرش امام حسن عليه السلام تعلّق گرفت. در صورتى كه چنين نسبتى به خدا محال است چون مستلزم نسبت جهل به  ذات باريتعالى است.
تأمّل در مضمون سخن امام عليه السلام مى رساند كه اين روايات ارتباطى با مسأله «بداء» ندارد.
مضمون روايات اين است كه خداوند با مرگ محمّد امامت امام عسكرى عليه السلام را براى شيعيان- كه معتقد بودند محمّد به خاطر كمالات و شايستگيها و نيز پسر بزرگ بودنش، جانشين پدر خواهد شد- آشكار ساخت و مرگ او در حيات پدرش موجب شد هر گونه شك و ترديدى نسبت به امامت امام عسكرى عليه السلام از دلها زدوده شود.
اين روايت بيانگر مقام و منزلت محمّد نزد خداوند است؛ چه آنكه بر اين مطلب دلالت دارد كه هر چند او امام نبود و اراده خدا بر امامت برادر بزرگوارش ابومحمّد تعلّق گرفته بود، ولى تالى تلو امام عليه السلام بود؛ چون مستفاد از مجموع روايات وارد شده در اين زمينه اين است كه در ديد مردم شرايط و مقتضيات امامت- از جمله فرزند بزرگ امام بودن و برخوردارى از شايستگيها و كمالات نفسانى- در وجود ابوجعفر نيز فراهم بوده است؛ ولى آنان غافل از اين بودند كه مرتبه اكمل و اتمّ اين شرايط و مقتضيات در وجود مبارك برادرش ابومحمّد عليه السلام جمع است. به همين جهت اراده خداوند بر امات آن گرامى پس از پدر تعلّق گرفته است و اين مسأله بعد از فوت محمّد براى مردم آشكار شد.[7]
تولد، نسب و فرزندان
سید محمد، در حدود سال ۲۲۸ق در روستای صریا در نزدیکی مدینه متولد شد. بنا بر قول مشهور، او فرزند اول امام هادی(ع)[8] و بزرگتر از امام حسن عسکری(ع) بود. مادرش حدیث (یا سلیل) نام داشت.[9]
وقتی امام هادی به دستور متوکل عباسی، به سامرا احضار شد، محمد (که آن زمان تقریبا پنج ساله بود) در صریا ماند.
فرزندان
از کتاب «بحر الانساب» نقل شده که سید محمد، نُه فرزند پسر داشته که برخی از آنها در شهرهای خوی و سلماس در ایران مدفون هستند. نسل او تنها از دو تن از پسرانش به نام احمد و علی ادامه یافته است.[10]
شایستگی های اخلاقی
ابو جعفر، سید محمّد دارای اخلاق والا و ادب بسیار برجسته بود و این کمالات او را از دیگران متمایز می  ساخت تا آنجا که بسیاری از شیعیان بر این باور بودند که پس از امام هادی منصب امامت به او می  رسد.
«الکلانی» درباره شخصیت او چنین می  گوید:
خدمت ابوجعفر، محمّد بن علی در آغاز شکوفایی و سن کم رسیدم و از او باوقارتر، بزرگوارتر، جلیل  تر و پاکیزه  تر ندیدم. در آن هنگام امام حسن عسکری- در حجاز- کودک بود و ابوجعفر او را بسیار می  ستود. ابو جعفر همواره ملازم برادرش امام حسن عسکری بود و از او جدا نمی  شد حضرت نیز آموزش و تربیت او را به عهده گرفته از علوم، معارف و آداب خویش او را بهره  مند می  ساخت.[11]
از آنجا که سید محمد شایستگی هایی داشت، شیعیان تصور می  کردند وی امام بعدی است. اما پس از درگذشت وی در زمان حیات امام هادی(ع)، شیعیان با راهنمایی امام هادی(ع)، از جانشینی امام حسن عسکری (ع) در امر امامت آگاه شدند.[12]

 

منبع: ضیاءالصالحین
-----------------------------
پی نوشت:

[1] بين سامرّا و بغداد و در فاصله حدود سى كيلومترى سامرّا قرار دارد.
[2] نگاه كنيد به: المجدى: 130، مراقد المعارف: 2/ 262.
[3] الامام الهادى من المهد الى اللحد، ص 137.
[4] ر. ك: النجم الثّاقب، ص 114.
[5] كافى، ج 1، ص 326.
[6] ر. ك: همان مدرك.
[7] :على رفيعى‏، تاريخ زندگانى امام هادى(ع)، ص: 14.
[8] طوسی، محمد بن حسن،الغیبه،قم، دار المعارف الإسلامیة، ۱۴۱۱ق،ص:۲۰۰.
[9] مجلسی، بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، تهران‏، اسلامیة،۱۳۶۳ش، ج۵۰، ص۲۳۷-۲۳۸.
[10] سبع الجزیره.
[11] قرشی، باقر شریف، زندگانی امام حسن عسکری (ع)‏، ترجمه سید حسن اسلامی‏، قم‏، جامعه مدرسین‏، ۱۳۷۵ش‏، ص:۲۳.
[12] قرشی، زندگانی امام حسن عسکری (ع) ، ،ص:۲۳.

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • آدرس های صفحه وب و آدرس های ایمیل به طور خودکار به پیوند تبدیل می شوند.