علیرضا مزروعی

دین یابی در حوزه تبلیغ و تربیت دینی

تاریخ انتشار:

 

هر چند دشمنان سعی می نمایند ناهنجاری های فرهنگی و اجتماعی چون بدپوشی و تغییر رفتار جوانان و نوجوانان را تابوشکنی در حوزه اخلاق و دین گریزی در حوزه عقیده معرفی کنند و آن را محصول شکاف و گسست نسل ها در جامعه ایران ، بعنوان یک بحران ایدئولوژیکی جلوه دهند و دین ستیزی و گریز از هنجارهای عقیدتی خصوصاً میان جوانان و نوجوانان را فضای غالب در جامعه ایران بنمایانند و به منظور تحت تاثیر قراردادن جوانان و نوجوانان و استحاله فرهنگی در عرصه فن آوری ارتباطات با بکارگیری حداکثر ظرفیت تکنولوژی جدید رسانه ای و امواج چون ماهواره و اینترنت و ده ها سایت فارسی زبان از تولید و انتشار مدلهای فرهنگی از نوع غربی چون اباحه گری و... فروگذار نیستند و هر روز نیز بر تبلیغات گسترده و همه جانبه و فراگیر رسانه های خود با استفاده از تکنولوژی مدرن می افزایند.

اما واقعیت این است که با تامل به عمق لایه های درونی جامعه بسیاری از ناهنجاری های فرهنگی و اجتماعی چون پدیده بدپوشی میان بسیاری از جوانان و نوجوانان نه از رهگذر تابوشکنی در حوزه اخلاق و نه رویکرد دین گریزی در حوزه عقیده است بلکه با توجه به ویژگی ها و زمینه های تربیتی، عاطفی و احساسی جوانان و نوجوانان می بایست از منظر سوء رفتار دینی مورد مداقه و کارشناسی قرار گیرد.

«بی دینی» در شرایطی است که یک یا چند محور اصلی دین حذف شده و کم ارزش می گردد: فرد منکر آنها شده اظهار تنفر می کند و توهین می نماید و ارزش های غیر دینی را به آنها ترجیح می دهد. «سوء رفتار دینی» در شرایطی است كه فرد در عقیده و آراء و ارزش ها خود را مسلمان می داند ولی در رفتار به دلایل گوناگون دچار ضعف و مشکل است. تفکیک هر یک از موارد فوق در حوزه جامعه شناختی دینی بسیار حائز اهمیت می باشد.

اهمیت دینداری و تربیت دینی در جامعه اسلامی بر کسی پوشیده نیست. تربیت دینی به معنای متخلق شدن به اخلاق الهی است که هدف بعثت تمام پیامبران می باشد و در نظام اسلامی متعالی ترین هدف تلقی می شود.

پیامبر گرامی اسلام(صلی الله علیه و آله و سلم) نیز هدف اصلی رسالت خود را به کمال رساندن خلق های کریم و منش های بزرگوارانه معرفی کرده است :

«بعثت لأتمم مکارم الاخلاق»1

اخلاق نیک و زدودن زشتی ها و آراستگی به خوبی ها یکی از عوامل مهم بهره مندی از سعادت دنیوی و اخروی است.

از نظر قرآن انسان یک تکون و خلقت جسمی دارد و یک انشاء خلقی که این انشاء خلق دوم شخصیت و انسانیت را شکل می دهد. آنچه متعلق به تعلیم و تربیت است همان انشاء خلق دیگر است: «ثم انشأناه خلقاً آخر.» در انسان استعدادهای بالقوه ای نهفته است که بر اثر تعلیم و تربیت شکوفا می شود و از انسان خلیفه الله می سازد . از نظر اسلام تعلیم و تربیت به انسان بینش می دهد که انسان با آن دست به انتخاب احسن می زند.

قرآن کریم نیز صراحتاً، تعلیم و تربیت را یکی از اهداف اساسی بر انگیختن پیامبر اکرم (ص) دانسته و می فرماید:

هو الذی بعث فی الامیین رسولا منهم یتلوعلیهم آیاته و یزکیهم و یعلمهم الکتاب والحکمه.2

او کسی است که در میان جمعیت درس نخوانده رسولی از خودشان برانگیخت که آیاتش را به آنان می خواند و آنان را تزکیه می کند و به آنان کتاب (قرآن) و حکمت می آموزد و مسلماً پیش از آن در گمراهی آشکاری بودند.

نگاهی به میراث علمی عالمان برجسته در طول ادوار تاریخ نشان می دهد که موضوع تربیت و اخلاق به طور ویژه مورد توجه قرار گرفته است.

آثار ارزشمندی مانند «رسائل اخوان الصفا و خلان الوفا»، «السعاده و الاسعاد فی السیره الانسانیه»،  «تهذیب الاخلاق و تطهیر الاعراق»، «اخلاق ناصری»، «احیاء علوم الدین»، «المحجه البیضاء فی تهذیب الاحیاء»،  «المراقبات فی اعمال السنه»، «جامع السعادات» و ده ها اثر خرد و کلان و در بسیاری از کتاب های اخلاقی، ابواب خاصی را به بخش های مختلف اخلاق کاربردی اختصاصی می دادند. به عنوان مثال،  در کتاب های ارزشمند «احیاء العلوم» و «المحجه البیضاء» مباحثی مانند «اخلاق دانش و دانشجویی»، «اخلاق جنسی»، «اخلاق معیشت» و امثال آن در اهمیت موضوع نوشته های مستقلی نیز به رشته تحریر در می آمد. به عنوان مثال، در باب «اخلاق دانشجویی» می توان به کتاب های ارزشمندی چون « آداب المتعلمین»، نوشته خواجه نصیرالدین طوسی، «منیه المرید فی آداب المفید و المستفید» نوشته شهید ثانی و «آداب المتعلمین» نوشته میرزا محمد تنکابنی اشاره کرد.

تعلیم و تربیت دینی باید بر سه حوزه شناختی، عاطفی و رفتاری اثر بگذارد. در صورت عدم تحقق این فرایند جامعه دچار مشکلات جدی فرهنگی می گردد. تربیت دینی و آسیب شناسی آن، موضوع پیچیده ای است که هر گونه تجویزی برای آن نیاز به یک جامع اندیشی، ژرف نگری و دین اندیشی با احاطه به مبادی معرفت شناسی در حوزه های مختلف علوم انسانی و تکنولوژی آموزشی و رسانه ای دارد.

ورود به موضوع «آسیب شناسی تربیت دینی» بدون تمایزگذاری میان رویکردهای مختلف روش شناختی و قرائت های گوناگون دین شناختی در تربیت دینی امکان پذیر نیست. بنابراین قبل از هر چیز باید بین دین «خودبنیاد فطری» و دین «دگربنیاد عاریه ای» تمایز اساسی قایل شد تا بتوان به سازه ها و انگاره های پنهان آسیب شناسی در تربیت دینی پی برد.

پس از تبیین درست روش شناختی و قرائت صحیح دین شناختی در تربیت دینی، می توان گفت که بهبود نظام تعلیم و تربیت به ویژه تحقق تربیت دینی در نسل کنونی و آینده جز از طریق رویکرد سیستمی به شبکه گسترده نظام فرهنگی و آموزشی، آسیب شناسی وضع موجود و شرایط مساعد اجتماعی امکان پذیر نیست.

به عبارت دیگر غفلت از همبستگی علی بین عوامل و مؤلفه های تربیت دینی در شبکه گسترده فرهنگی و آموزشی شاید از شایع ترین خطاهای تربیت دینی شمرده شود.

باید در تجربه تبلیغ و تربیت دینی به خوبی بازخوانی و بازنمایی کرد؛ اینکه «چرا» و «چگونه» بین «درون داد» و «برون داد»، بین آنچه در مقام تبلیغ و ترویج دین و تربیت دینی «قصد» می شود و آنچه در مقام عمل و رفتار بخشی از نسل جوان و نوجوان «کسب» شده است ناهمگونی و بلکه در پاره ای از موارد «وارونگی» رخ داده است؟ آنجا که تربیت دینی از رهیافت طبیعی، فطری و خودانگیخته آن به سوی رهیافت های اکتسابی و بیرونی سوق داده شده است «آسیب زایی تربیت دینی» بیش از هر زمان رخ نمایی کرده است.

تامل در این زمینه که آیا شبکه گسترده فرهنگی و آموزشی از شورای عالی انقلاب فرهنگی و سایر وزارتخانه ها و سازمان ها و نهادهای مرتبط در امر تعلیم و تربیت، فرهنگ و آموزش در جهت تربیت دینی جوانان و نوجوانان توفیق داشته است یا خیر، و احیاناً چه عواملی و موانعی در برابر تحقق تربیت دینی نسل جوان و نوجوان وجود دارد از ضروریات است.

برای نمونه حجاب از ارزنده ترین نمودهای فرهنگی، اجتماعی در تمدن ایران اسلامی می باشد که پیشینه آن به قبل از ورود اسلام می رسد، اما در فرهنگ اسلامی به اوج تعالی و منتهای ارزش و اعتبار خود می رسد.

حجاب و عفاف پدیده مذهبی ارزشی مهمی در تعالیم اسلامی می باشد و توجه به زمینه های فرهنگی اجتماعی به عنوان بستر آن بسیار شایسته و لازم می نماید و اشاعه و تعمیق آن نیازمند آموزش های بنیادین و مداوم در خانواده، مدرسه، دانشگاه و اجتماع است.

بدیهی است که در کنار شرایط مساعد اجتماعی برای ارزش تلقی کردن و الگوپذیری این فرهنگ، نیازمند درونی و نهادینه شدن آن در وجود افراد می باشد. بدون شک رسیدن به این هدف نیازمند مشارکت و توجه جدی همه نهادها و دستگاه ها به صورت مستمر و هدفمند می باشد.3

هر جامعه ای ارزش ها، هنجارها، آداب و رسوم و به طور کلی فرهنگ خود را از طریق فرایند اجتماعی شدن به نسل و نسل های بعدی منتقل می کند.

هدایت فرد در زمینه اجتماعی و فراهم ساختن موجبات رشد اجتماعی ایجاب می کند که مربیان و پدر و مادر آگاه و به طور کلی مراکز تربیتی و آموزش جامعه، افراد را با میراث فرهنگی جامعه آشنا سازند و از طریق شرکت دادن افراد در گروه های کوچک و بزرگ اجتماعی، برای ایجاد علاقه به حیات جمعی، لذت بردن از زندگی جمعی و ایجاد مهارتهای اجتماعی به افراد کمک کنند.

فرایند اجتماعی عبارت است از تاثیر متقابل افراد و گروههای اجتماعی بر یکدیگر،  به طوری که هر فرد یا گروه، محرک فرد یا گروه دیگر شود و در نتیجه، رفتار افراد به صورتی رضایت آمیز تغییر کند و حیات جمعی به طور معقول ادامه یابد.4

جامعه شناسان و روان شناسان درباره دین معتقدند که وقتی پیام دینی به افراد عرضه شد و مورد پذیرش قرار گرفت با اهداف و منافع و عقاید پیشین، تربیت خانوادگی و محلی و ملی ترکیب می شود و خصوصیت ویژه ای پیدا می کند، نتایج ناخواسته ای را بوجود می آورد که مورد انتظار نیست. به این جریان پیامدهای دینداری گفته می شود. حال ممکن است این پیامد مثبت باشد که به آن کارکردهای مثبت دینی می گویند و ممکن است پیامدهای منفی به همراه داشته باشد که به آن کارکردهای منفی یا آسیب های دینداری می گویند.

بنابراین آسیب دینی یعنی بروز و ظهور رفتارهایی که مورد انتظار دین نیست و حتی به اصل دین لطمه می زند اما از سوی بعضی دینداران انجام می شود.

حال این سوال مطرح می گردد که چرا دینداران دچار آسیب های رفتار دینی می گردند؟ در پاسخ به این سوال نظرات متعددی ارائه شده است که تنها به نظریه روانی دین اشاره می گردد: دیدگاه روانی دین معتقد است که انسان ها از نظر ویژگی های فردی و روانی تفاوت های اساسی دارند.

هر فردی خصوصیات خاص خود را دارد. آموزش هر مسئله ای برای انسان باید با توجه به ویژگی های روانی افراد باشد.5

اگر این مسئله رعایت نشود امر آموزش و تربیت آسیب زا می گردد، داستان موسی و شبان در مثنوی مولوی ما را از سیرت اخلاقی و اجتماعی یعنی رعایت فهم و استعداد مخاطب آگاه می کند.

در بیان توجیه الهی و خداشناسی داستان موسی و شبان در مثنوی مولوی نمونه ای از این شیوه تربیتی است.6

بنابراین یکی از مسائل مهم جامعه امروز چگونگی ارائه مفاهیم محتوا و ارزش های مذهبی و دینی و نحوه تفهیم آنها به جوانان و نوجوانان و در غایت اثر بخشی پیام می باشد.

فطرت انسان و رابطه او با دین

قرآن کریم می فرماید :فاقم وجهک للدین حنیفاً فطرت الله التی فطر الناس علیها لا تبدیل لخلق الله ذلک الدین القیم و لکن اکثر الناس لا یعلمون.7

پس روی خود را متوجه آیین خالص پروردگار کن! این فطرتی است که خداوند انسان ها را بر آن آفریده؛ دگرگونی در آفرینش الهی نیست. این است آیین استوار؛ ولی بیشتر مردم نمی دانند.

علی(علیه السلام) در روایتی خطاب به پیشگاه الهی عرضه می دارد:

اللهم خلقت القلوب علی ارادتک و فطرت العقول علی معرفتک8

خدایا تو قلب ها را با ارادت و محبت خود و عقل ها را با معرفت خود سرشته ای.

و در دعای عرفه امام حسین(علیه السلام) آمده است:

چگونه از چیزی که در وجودش به تو نیازمند است به تو استدلال می توان کرد؟ آیا برای غیر تو ظهوری هست که برای تو نیست تا آشکارکننده تو باشد؟ تو کی غایب بوده ای تا دلیل و راهنما نیاز داشته باشی و بر تو دلالت کند و کی دور بوده ای تا آثار و نشانه ها ما را به تو برسانند؟ کور باد دیده ای که تو را با آن نشانه ها حاضر نبیند و قرین زیان باد معامله بنده ای که برای او، بهره ای از دوستی ات را قرار نداده ای.9

در قرآن لغت «فطرت» در مورد انسان و رابطه او با دین آمده است: «فطره الله التی فطر الناس علیها» یعنی آنگونه خاص از آفرینش که ما به انسان داده ایم؛ یعنی انسان به گونه ای خاص آفریده شده است. این کلمه ای که امروز می گویند «ویژگی های انسان» اگر ما برای انسان یک سلسله ویژگی ها در اصل خلقت قائل باشیم، مفهوم فطرت را می دهد. فطرت انسان یعنی ویژگی هایی در اصل خلقت و آفرینش انسان.10

بدون شک تعلیمات اسلامی بر اساس قبول یک سلسله فطریات است ؛ یعنی همه آن چیزهایی که امروز مسائل انسانی و ماوراء حیوانی نامیده می شوند و اسم آنها را «ارزش های انسانی» می گذاریم، از نظر معارف اسلامی ریشه ای در نهاد و سرشت انسان دارند؛ که اصالت انسان و انسانیت واقعی انسان در گرو قبول فطریات است. این، حرف مفت است که ما برای انسان فطریات قائل نشویم یعنی ریشه ای در نهاد انسان برای اینها قائل نشویم و دم از «اومانیزم» و اصالت انسان بزنیم.11

هدایت فطری و هدایت به اصطلاح اکتسابی

انسان ها دارای دو گونه هدایت هستند: هدایت فطری و هدایت به اصطلاح اکتسابی و... . قرآن می خواهد بگوید که تا کسی چراغ هدایت فطری اش روشن نباشد هدایت اکتسابی برای او فایده ندارد.

این در واقع همان مطلب است که انسان انسانیت فطری خودش را حفظ نکرده باشد [تعلمیات انبیا برای او] فایده ندارد، یعنی تعلیمات انبیا برای اشخاص مسخ شده و انسانیت را از دست داده مفید نیست. و تجربه و واقعیت نیز همین را نشان می دهد.12

متخصصین تعلیم و تربیت معتقدند که میزان اعتقاد به دین و ثبات و قوام آن در بزرگسالی به میزان کارآمدی آموزش های دینی در دوران کودکی بستگی دارد. توجه به افزایش آسیب پذیری دینی و مذهبی در میان نسل جدید در جامعه ما، اهمیت توجه به محتوای آموزشهای مذهبی را بیش از پیش روشن می نماید.

از آنجائی که حس دین اساساً در طبیعت و فطرت کودک به ودیعه نهاده شده است تنها زمینه سازی روانی عاطفی لازم است تا خود فرد بدون القا و اجبار بیرونی به کشف و شکوفایی آن دست یابد و آموزش ها و تعالیم مذهبی نیز باید در جهت یاری کردن کودک برای چگونگی کشف آن از طریق خویش باشد تا اینکه بطور آماده و از برون در اختیار وی قرار گیرد و در غیر این صورت مطمئناً در پرورش حس مذهبی او اختلال و کندی ایجاد شده، و با ارائه مطالب و مواد صوری دینی انگیزه درونی کنجکاوی ذاتی، عشق وجودی و نیاز فطری وی کاهش می یابد.

 طبق یک پژوهش به مطالعه 8 مورد از دانش آموزان که به صورت آزادانه و آگاهانه به دفتر مشاوره دبیرستان مراجعه کرده اند و همگی آنان تردید و نوسان در دینداری و بی دینی داشته اند. در روابط پدر و مادر، مدرسه و ارزش هایی نظیر نماز، قرآن، مسجد و... بررسی گردیده و با یک پژوهش بالینی دقیق، به این نتیجه رسیده اند که فرآیند بی دینی با تربیت و اعتقادات دینی سخت، در سال های کودکی شروع شده است و در سال های بعد پیگیری و توجیه نداشته است.

و در انتها حالت دین با ابهام،  تعرض، بیم و اضطراب همراه بوده است که با درونی شدن و افسردگی یا برونی شدن و پرخاشگری همراه بوده است. همچنین ایجاد وسواس های فکری اضطرابی در رقابت، حسادت و ترس از مرگ را از عوامل ایجاد کننده فرایند بی دینی در دانش آموزان می توان ذکر کرد.13

رهاورد و راهکارهای پژوهش ضرورت بر فطرت الهی انسانی در تربیت دینی و آسیب زدایی بی دینی است که بر فطرت الهی انسان تکیه کند . همان فطرتی که در بلوغ و نوجوانی آن را با صفات عاقل، بالغ و مختار بودن در معیارهای دین بیان می نمائیم.

طرح جهت دار بودن فرآیندهای دینی را می توان چنین ترسیم نمود:

فرد با فطرت الهی

فرآیندهای پویای تربیت دینی به سوی خدا

خدا در فطرت انسان

کنش های آزادانه، آگاهانه و آفرینندگی

مجتمع های فرهنگی، آموزشی و پرورشی

آزادی، آگاهی و آفریندگی مطلق

در اینجا برای تقریب ذهن خوانندگان در فهم شفاف از تفاوت «دین یابی» و «دین دهی» می توان از تمثیل «چاه» و «حوض» بهره گرفت. چاه از درون می جوشد و تولید کننده آب است. اما حوض از بیرون آب را دریافت می کند. چشمه جوشان دین جویی و دین یابی در فطرت آدمی به ودیعه نهاده شده است، حال آنکه عده ای به تعبیر مولوی وابسته به «آب ناودانی» هستند که از برون به آنها می ریزد!

در دین یابی «حس دینی»، «پرورش» می یابد و در دین دهی معلومات و محفوظات دینی «گسترش» می یابد.

در فرآیند تربیت دینی معطوف به رهیافت «دین یابی»، شوق و خوف درونی جایگزین تشویق و تنبیه بیرونی می شود و دین «کنش لذتبخش» خود را در همه ابعاد زندگی توسعه می دهد، اما در تربیت دینی معطوف به «دین دهی»، کنش های آدمی در اخلاق و رفتار بی ریشه و آسیب زا می شود.14

اگر نیازهای بنیادی فطری انسان درست تربیت نشود و تنها با قواعد بازدارنده، تحقیر، سرزنش و تهدید آن را محدود سازیم، فرد را دچار بیماری ساخته ایم.

فردی متدین پرورده می شود که در تربیت دینی و سیر و سلوک به سوی خدا بر آزادی، آگاهی و آفرینندگی او تکیه کرده باشیم.

از آنجا که یکی از نیازهای انسان میل به زیبایی و جمال دوستی است، در تربیت دینی نیز می توان کمال استفاده مطلوب را از این گرایش ذاتی نمود. اگر شبکه گسترده فرهنگی و آموزشی و تبلیغ تربیتی بتواند پیام خود را به شکلی زیبا و هنرمندانه به مخاطب خود منتقل سازد توانسته است پلی میان طبیعت بشری (میل به زیبایی) و تربیت بزند.

توجه قرآن به مسئله جهان و زیبایی و نیز اهتمام تدوین به آن اهتمام بیش از پیش به این مسئله را در تربیت نسل جوان کشور ضروری می نماید.

می توان گفت کلید تربیت اسلامی عشق است که با جاذبه زیبایی و معنویت می تواند قلب آدمی را مهیای کمال کند اگر تربیت دینی بر اساس عشق و زیبایی باشد انتظار دریافت پاداش و ترس از مجازات در آن معنا نخواهد داشت واعمال و رفتار دینی بر اساس عشق و علاقه قلبی و شهودی انجام خواهند گرفت.

هدف از تربیت دینی پرورش شور و شوق فطری افراد نسبت به جلال و جمال الهی است. هدف عشق ورزی به دین است نه انتقال دین. نقش خانواده، مدرسه و پیام آوران دینی نیز تنها انتقال و انباشت اطلاعات دینی در ذهن مخاطبین نیست، بلکه ایجاد شرایط مناسبی است که مخاطبین خصوصاً جوانان خود بتوانند به فهم عمیق دین نایل شوند و آنان تنها نقش راهنما را دارند.

اگر شیوه تربیت دینی الهام گرفته از شیوه های پیامبرانه و خصوصاً پیامبر گرامی اسلام باشد احساس و رغبت دینی در افراد پرورش خواهد یافت.

تربیت دینی امری درونی، شهودی و اشراقی است و از طریق زمینه سازی و مکاشفه حاصل می شود. پس دین یابی، یک فرایند درونی، فاعلی و شخصی است؛ حال آنکه «دین دهی» یک امر بیرونی و اقتباسی است. به نظر می رسد منشأ تربیت دینی فرآیندی خودانگیخته دارد و ایمان راستین را نمی توان به صورت «تحکمی» و «ساختگی» پدید آورد. بلکه باید زمینه ای فراهم کرد که فرد بتواند آن را از درون احساس کند و نه اینکه از بیرون اقتباس نماید.

اگر بتوانیم شیوه «اکتشافی» را در تربیت دینی جایگزین شیوه «اکتسابی» کنیم بسیاری از آفات تربیت دینی بر طرف خواهد شد و حس مذهبی مبتنی بر ایمان درونی که سرشار از زایندگی، معنایابی و لذت پایان ناپذیر است، ایجاد می گردد.

ما هر نوع اتخاذ روش نادرست و تبلیغات صوری و اشباع افراطی «حس نیاز دینی» را در جوانان از بین خواهد برد و آنچه را که از دل آنها می جوشد و فوران می کند خاموش خواهد کرد. راه برون شدن از این بن بست تربیت دینی، تغییر روش ها در تبلیغات دینی و تربیت دینی است که مکانیزم «خدایابی» را جایگزین «خدادهی» کند. اتخاذ شیوه های عرفانی برای آموزش دین و ایجاد زمینه های دین جویی بسیار حائز اهمیت است.

توجه به این ضرورت ها منجر به ایجاد انگیزه های درونی در مخاطبین گشته که با استفاده از این خود انگیختگی و فطرت خداجوی می توان به تربیت دینی مناسب دست یافت.

----------------------------------------------

پی نوشت ها:

1- محمد باقر مجلسی، بحارالانوار، ج 67، باب 59، حدیث 18

2- سوره جمعه، آیه2

3- راهکارهای اجرایی فرهنگ عفاف و حجاب، دبیرخانه شورای فرهنگ عمومی، سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگی و ارشاد اسلامی

4- دکتر علی شریعتمداری، رسالت تربیت و علمی مراکز آموزشی، سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی دانشگاه ها

5- همایش آسیب شناسی تربیت دینی، دفتر همکاری مشترک سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی و جهاد دانشگاهی ( ساجد )

6- مولوی، مثنوی معنوی

7- سوره روم، آیه30

8- محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج95، ص403

9- شیخ عباس قمی، مفاتیح الجنان، دعای عرفه

10- استاد شهید مرتضی مطهری، مجموعه آثار جلد3

11- همان

12- همان

13- همایش آسیب شناسی تربیت دینی، دفتر همکاری مشترک سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی و جهاد دانشگاهی (ساجد)

14- همان

 

منبع: سایت راسخون

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • آدرس های صفحه وب و آدرس های ایمیل به طور خودکار به پیوند تبدیل می شوند.