مسیر
گروه تولید محتوا

رئیس گروه تولید محتوا خبر داد؛
به همت گروه تولید محتوای معاونت فرهنگی و تبلیغی دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، فصلنامه علمی-تخصصی ره توشه ماه محرم ۱۴۰۱ منتشر شد.

رئیس گروه تولید محتوا خبر داد؛
حجت الاسلام آزادیان بیان کرد: به منظور تهیه محتوای تبلیغی برای اوقات فراغت دانش آموزان عزیز در تابستان ۱۴۰۱ گروه تولید محتوا معاونت فرهنگی تبلیغی دفتر تبلیغات اسلامی اقدام به تهیه و نشر پاورپونت های آموزشی در دو مقطع ابتدایی و متوسطه اول نموده است.

یادداشت تبلیغی؛
مردی پس از پنج سال زندگی مشترک، همسرش را به علت آنکه بیشتر وقتش را بیرون از خانه می گذراند، طلاق داد. این مرد، درحالیکه بهشدت ناراحت بود، به قاضی دادگاه خانواده گفت ...

نفس های سوخته
یکبار وسوسه شدم و همراه عمهام مواد مصرف کردم. حالم خیلی بد شد، انگار که مرا آتش زدند. مات و مبهوت شده بودم و خشکم زده بود. عمهام برایم قرص آورد؛ ولی حالم خوب نشد. از آن روز به بعد، هربار که به خانه آنها میرفتم، با عمهام مواد مصرف میکردم...

داستان ۱۸ بانو
** لپتاپم مقابلم باز بود. میخواستم ببینم رنگ سال برای نوروز امسال چه رنگی است. عادت داشتم لباسهایم را به رنگ سال انتخاب کنم. همیشه «سِت» کردن رنگ لباس، کفش، کیف و لاک ناخنهایم برایم از هر چیزی در زندگی مهمتر بود...

ره توشه راهیان نور تابستان در فرمت پاورپوینت جهت دانلود در سایت بارگذاری شده است.

یادداشت تبلیغی؛
مردی زن دوم گرفته بود و از زن اوّلش پنهان میکرد. گاهی دور از چشم همسر اوّل به منزل زن دوم میرفت. بعد از گذشت دو سال، زنی فتنهگر نزد زن اوّل آمد و گفت: آیا خبر داری که شوهرت زن دوم گرفته؟ ...

یادداشت تبلیغی
امام کاظم فرموده: «رَجُلٌ مِنْ أَهْلِ قُمَّ یدْعُو النَّاسَ إِلَى الْحَقِّ یجْتَمِعُ مَعَهُ قَوْمٌ كَزُبَرِالْحَدِیدِ لَاتُزِلُّهُمُ الرِّیاحُ الْعَوَاصِفُ وَلَایمَلُّونَ مِنَ الْحَرَبِ وَلَایجْبُنُونَ وَ عَلَى اللَّهِ یتَوَكَّلُونَ وَ الْعاقِبَةُ لِلْمُ

سیلاب زندگی
بعد از دو سال که از زندگی ما میگذشت، متوجه رابطه شوهرم با منشی دفترش شدم. با نارحتی، موضوع را با او در میان گذاشتم. همسرم با تمام وقاحت گفت: «می خواهم تو را طلاق بدهم و با منشی دفترم ازدواج کنم.» در یک چشم بههمزدن ...

یادداشت تبلیغی
از ديدگاه اسلام طلب فرزند و كثرت نسل مطلوبيت ذاتي دارد. یعنی با قطع نظر از شرايط اجتماعي و سياسي مربوط به فرد و جامعه مطلوبيت دارد و ريشه در جنبه معنوي و فرامادي حيات انسان دارد.

داستان ۱۸ بانو
از آدمهای چادری و مذهبی بدم میآمد. هیچ وقت روزه نگرفته بودم. در دوران دانشگاه من از کیش آمده بودم و فرهنگ دوستانم با فرهنگ من تفاوت داشت. در خوابگاه دانشگاه، همه محجبه و مذهبی بودند و همنشینی با آنها بر من کمی اثر گذاشته بود...

نفس های سوخته
پسر نوجوان با نگاهی بی رمق و صورتی رنگپریده مقابلم نشست. رگههایی از درد اعتیاد در وجودش خودنمایی میکرد. با صدایی ناتوانتر از نگاهش، شروع به صحبت کرد و گفت:

شمیم عفاف
زمانی که دبیرستان بودم، ازدواج کردم؛ در آن دوران، همسرم دانشجوی دانشگاه صنعتی شریف بود. همراه او به تهران آمدم و در خوابگاه دانشجویی زندگی خود را آغاز کردیم.

یادداشت تبلیغی
نوشتار حاضر سعی دارد تا نگاهی تازه به شیوه «وداع » حضرت محمد(صلی الله علیه وآله والسلم) وحضرت زین العابدین (علیه السلام )وحضرت صادق(علیه السلام ) با ماه مبارک رمضان، داشته باشد.

یادداشت تبلیغی
محققان بر این باورند که امام علی(ع) خطبههای ۲۸ و ۴۵ و حکمت ۴۲۸ نهج البلاغه را در روز عید فطر و در ضمن یک خطبه بیان نموده است.

یادداشت تبلیغی
قدس، دفتر خونین شجاعت و مقاومت اسلامی است. هرگلبرگ این دفتر، یادمان حماسه ای ماندگار، فریادی بی کرانه و مظلومیتی بی مرز است.

یادداشت تبلیغی
مراد از قدر، تقدیر و اندازه گیرى است و شب قدر شب اندازه گیرى است و خداوند متعال دراین شب حوادث یک سال را تقدیر میکند و زندگى، مرگ، رزق، سعادت و شقاوت انسانها و امورى ازاین قبیل را دراین شب مقدر میگرداند.

یادداشت تبلیغی
این نوشتار کوتاه می کوشد تا نگاه نوبه شیوه های تبلیغی امام علی (علیه السلام) در سیره تبلیغی آنحضرت داشته باشد، بلکه بتوان با استفاده ازاین شیوه ها، راهگشایی تبلیغی برای مبلغان امروزی معرفی کرد.

رئیس گروه تولید محتوا گفت:
حجت الاسلام آزادیان گفت: در عرصه های عمومی، خانواده و مناطق مشترک شیعه و اهل سنت مقالاتی در ره توشه مبلغان اعزامی دفتر تبلیغات اسلامی ارائه شده است که قابل ارائه در سفرهای تبلیغی می باشند.

یادداشت تبلیغی؛
برای تأثیرگذاری تبلیغ، باید راهبرد مناسب آن در هر قشر و منطقه، مناسب و منطبق با زمان و مکان باشد. بر این اساس، تبلیغ در مناطق مشترک نیز از ویژگیهای خاصی برخوردار است که با توجه به اهمیت موضوع، برخی از بایستههای تبلیغ در آن مناطق به اختصار ذکر میشود

یادداشت تبلیغی؛
در این مقاله تلاش شده است به پاسخ برخی از پرسشهایی که شیعیان در مناطق مشترک بیشتر مورد سؤال قرار میگیرند، پرداخته شود.

یادداشت تبلیغی؛
همزاد با انقلاب اسلامی، عزم سلطه استکباری آمریکا و غرب بر نابودی نظام جمهوری اسلامی و تمام ارزشهای بنیادی آن استوار شد. آنها هیچگاه راضی به ادامه حیات این نظام با حفظ مبانی ارزشی آن نشدند و همواره ساختار هجوم و مقابله را تغییر دادند و همه اشکال مقابله

یادداشت تبلیغی؛
قرآن کریم تأکید فراوانی بر حکومت الهی و اجرایی شدن دستورات خداوند روی زمین دارد؛ تا آنجا که خداوند از نشانه هایی که صالحان به حکومت میرسند، اجرای فرائض الهی و در رأس آنها اقامه نماز، زکات و امر به معروف و نهی از منکر را برشمرده است.

یادداشت تبلیغی؛
مراسم تشییع جنازه شهید سلیمانی، نشان از جایگاه رفیع این شهید عزیز در نزد ملت ایران اعم از قومیتها و مذاهب مختلف و جامعه اهل سنت است. این نوشتار میکوشد جایگاه و خدمات شهید سلیمانی را از دیدگاه اهل سنت بررسی کند.

یادداشت تبلیغی؛
برخی از صاحبان اندیشه و عالمان اهلسنت، به گوشههایی از فضایل حضرت فاطمه زهرا(سلام الله علیها)، این گلواژه آفرینش پرداختهاند. نوشتار پیش رو میکوشد برخی از فضایل وجود مقدس حضرت فاطمه(سلام الله علیها) را در منابع اهلسنت تبیین کند.

یادداشت تبلیغی؛
تاریخ، نمایشگر زنانی است که در عرصه ایمان، عمل صالح و پیمودن مدارج رشد و کمال گوی سبقت را از دیگران ربودهاند و نامشان در زمره اسوهها و نقشآفرینان تاریخ ثبت شده است. قرآن از زنانی نام برده است که در زمان خود الگوی مردم بودهاند.

یادداشت تبلیغی؛
سالمند در خانواده، موهبتی الهی و گوهری گرانبها در صدف زندگی و صندوقچه اسرار تاریخ است که از نگاه نافذش، بصیرت میدرخشد و قلبش جز محبت و یاد خدا چیزی در خود ندارد؛ از این رو سالمندان زمینه فیض الهی را فراهم میکنند و وجودشان برکت است.

یادداشت تبلیغی؛
اصل وفاداری بین زن و مرد از اموری است که با طبیعت بشری سازگاری دارد. اسلام دین فطرت است و به این امر با روشنترین حالت تأکید کرده است. درواقع تولید نسل از مقاصد طبیعت است که خداوند آن را در قالب ازدواج ریخته و همراه با تعهد قرار داده است.

یادداشت تبلیغی؛
یکی از مبانی نظری اسلام، خداباوری است که در تشکیل خانواده، استحکام و دوام آن نقش بسزایی دارد. اهتمام اسلام به تربیت اعتقادی و تحقق اخلاق خدامحور در خانواده، بر اساس نقش باورها در رشد انسان و نیز توجه به کارکردهای خاص خانواده است.

یادداشت تبلیغی؛
حقّ فرزندت بر تو این است که بدانی او از توست و در نیک و بد زندگی و خیر و شرش، وابسته به تو است و آگاه باشی که در حوزه سرپرستی وی، مسئول ادب و تربیت سالم او هستی و وظیفه داری که او را به پروردگارش راهنمایی کنی و در اطاعت از فرمانهای الهی یاریاش نمایی.

رئیس گروه تولید محتوا خبر داد؛
به همت گروه تولید محتوای معاونت فرهنگی و تبلیغی دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، فصلنامه علمی تخصصی ره توشه ماه مبارک رمضان ۱۴۴۳(ه.ق) ویژه مبلغان منتشر شد.

داستان های واقعی با موضوع حجاب و عفاف
با دست، آرام به کتف شوهر این خانم زدم و بهش گفتم: «ببخشید آقا!» مرد برگشت به من نگاه کرد و جواب داد: بفرمایید، فرمایشی بود؟ گفتم: «خیر، نمیخواستم مزاحمتون بشم. راستش میخواستم ببینم اجازه میدید به خانمتون نگاه کنم؟» ...

داستان های واقعی و عبرت آموز درباره اعتیاد؛
چهارساله و عزیز دردانه پدر بودم که کنار بساط شرابخوریاش مینشستم و شیرینزبانیهایم او را کیفور میکرد. همین شیرینزبانیها بود که پدرم مرا همپیمانه خود کرد. یک تفاوت بزرگ در خانه ما وجود داشت؛ مادرم زنی نمازخوان و مقید بود؛ اما پدرم مردی الکلی ...

به همت گروه تولید محتوا؛
به همت گروه تولید محتوا معاونت فرهنگی و تبلیغی دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، کتاب «بایسته های تبلیغ فرهنگ جهاد و شهادت» انتشار یافت

به همت گروه تولید محتوا؛
به همت گروه تولید محتوا معاونت فرهنگی و تبلیغی دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم و در راستای زنده نگهداشتن یاد و خاطری شهدای هشت سال دفاع مقدس و آشنا کردن عموم افراد جامعه با سیره و خاطرات شهدا، کتاب «همسران زمینی و سرداران آسمانی» منتشر شد.

داستان ۱۸ بانو؛
در همان سن و سال کم و اوایل سن تکلیف به این نتیجه رسیدم که همسن و سالانم که حجاب ندارند، بهتر و راحت تر بازی میکنند. من هم به پیروی از آنها، احساس کردم حجاب مانع بازی و فعالیتم میشود و به همین راحتی حجاب را کنار گذاشتم ...

یادداشت تبلیغی:
پنج سال پیش که دختر کوچکی بودم، مرا نامزد پسرخاله ام کردند؛ ولی من اصلاً نمیدانستم نامزد شده ام. تا اینکه در چهارده سالگی فهمیدم که نامزد هستم؛ اما من این پسر را اصلاً دوست ندارم. هر چه به پدر و مادرم میگویم، به حرفم توجه نمی کنند ...

داستان های واقعی با موضوع حجاب و عفاف
وقتی وارد اتوبوس شدم، کمی ترسیدم از اینکه سفر سختی در پیش داشته باشم. نمیدانستم با این همه دختران کمحجاب و آرایشکرده چگونه باید برخورد کنم؛ بهویژه چند نفر از آنها که خیلی شیطنت هم داشتند ...

رئیس گروه تولید محتوا خبر داد؛
رئیس گروه تولید محتوا معاونت فرهنگی و تبلیغی دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم از انتشار کتاب "اخلاق و معنویت در مکتب شهید سلیمانی" خبر داد.

داستان های واقعی و عبرت آموز درباره اعتیاد؛
پدرم وضع مالی مناسبی داشت. از نظر امکانات، خیلی چیزها برایم فراهم بود؛ اما دریغ از کمی محبت و توجه از سوی والدینم. بعدها متوجه این شدم که مادرم فقط به دلیل وضع مالی پدرم با او ازدواج کرده است و هیچگاه فرزندی نمیخواسته .... .

داستان ۱۸ بانو؛
ماه محرم بود با خودم گفتم: «محرم مال امام حسین(ع) است و به خدا هم هیچ ربطی ندارد». اندکی مراعات کردم و مانتوی بلندتری پوشیدم. ظاهرم در ایام محرم بهتر شده بود. اربعین همان سال دو نفر از همکارانم که راهی کربلا بودند، از من خواستند که همراهشان بروم...

داستان های واقعی و عبرت آموز درباره اعتیاد؛
با توجه به اصرار آرزو، هوس کردم شیشه مصرف کنم و روز بعد، به خانهاش رفتم و با هم پای بساط نشستیم. آرزو دوباره از فواید شیشه و بیخطر بودن آن گفت و یادم داد که چطور از این مواد استفاده کنم. پس از مصرف، چند ساعتی حالت و احساس عجیبی داشتم ...

داستان ۱۸ بانو؛
پیامک پدر محمد را پاک نکردم. میخواستم به همه نشان دهم که به میل خودم چادری شدم و اجباری در کار نیست. وقتی در شهرستان بعضی از اقوام محمد مرا با چادر میدیدند و میگفتند: «به اجبار حاج آقا بالاخره چادری شدی». پیامک را نشانشان میدادم و میگفتم ...

توسط رئیس گروه تولید محتوا اعلام شد؛
رئیس گروه تولید محتوا معاونت فرهنگی و تبلیغی دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم بیان کرد: برنامه های هفته پژوهش معاونت فرهنگی و تبلیغی دفتر تبلیغات اسلامی در تاریخ ۲۲ و ۲۳ آذر ماه برگزار می شود.

داستان های واقعی با موضوع حجاب و عفاف| قسمت چهارم
لیلا حسین، نام زنی است که در مصاحبه با شبکه اهلالبیت تیوی اظهار میدارد به جهت شیفتگی به زیباییهای حجاب، از دین یهودی به دین اسلام مشرف شده و حجاب کامل را برگزیده است.

داستان های واقعی و عبرت آموز درباره اعتیاد؛
اولینبار که او را دیدم از رفتار جدی و کمی خشنش یکه خوردم. با خودم فکر کردم آیا میتوانم با چنین شخصی کار کنم؟ آخر او مدیر شرکتی بود که من به عنوان منشی قرار بود در آنجا کار کنم. من احتیاج مالی نداشتم؛ ولی ...

داستان ۱۸ بانو؛
کسی به من ابراز احساسات نمیکرد؛ در حالی که من دوست داشتم از طرف دیگران تأیید شوم. دوست داشتم دیگران به من بگویند تو خیلی خوبی، تو از همه بهتری، خیلی خوشگلی و از اینگونه حرفها که بسیاری از خانمها دوست دارند بشنوند، اما ...

عوامل و زمينههای طلاق؛
اختلاف سلیقه بر سر خرید مانتو، زندگی نوپای زن و شوهر جوان را به بنبست کشاند و تصمیم گرفتند از یکدیگر جدا شوند. این در حالی است که خانواده هایشان با جدایی آنان مخالف هستند. این زن و مرد جوان، پشت در شعبه ۲۶۸ دادگاه خانواده نشسته و منتظر بودند ...

داستان های واقعی با موضوع حجاب و عفاف| قسمت سوم
لبهای پُرخنده دخترکان بیحجابی که از کنارش رد میشدند، گواهی از به سخرهگرفتن پوشش او در این گرمای وحشتناک میداد. گاهی هم کسی بود که متلکی بیندازد و او را به بغل دستیاش نشان دهد. گرمت نیست؟ این چیه پوشیدی توی این گرما؟

داستان های واقعی و عبرت آموز درباره اعتیاد؛
مأموران با شنیدن ادعاهای دختر دانشجو، به بررسیهای تخصصی دست زدند و پی بردند «الاسدی» یک نوع ماده مخدر سوییسی بوده و از طریق اروپا وارد ایران شده است. فریماه نیز با اطلاع از اینکه دستمالها اعتیادآور هستند، سوار اتوبوس یا مترو میشود و ...

یادداشت تبلیغی:
من همیشه موهایم را اتو میکردم و از دستبند و زیورآلات استفاده میکردم. لاک، جزء جدا نشدنی زندگیام بود و جانم به کلکسیون لاکهایم بند بود! فکر میکردم اگر این کارها را نکنم، به من میگویند: «دختر چقدر اُملی؟!». دوست داشتم همیشه خوشگلتر از بقیه باشم ...

یادداشت تبلیغی:
مردی شصتوپنج ساله بعد از چهلوپنج سال زندگی مشترک با همسرش، احساس کرده زندگیاش تباه شده و به دادگاه خانواده رفت و خطاب به قاضی گفت: زنم سیوپنج سانتیمتر از من بلندتر است و به دلیل همین اختلاف، فکر میکند خیلی از من سرتر است و دیگر مرا دوست ندارد...

داستان های واقعی با موضوع حجاب و عفاف| قسمت دوم
روزها میگذشت و من به مدرسه میرفتم و هر روز مدیر برای پدرم نامه میفرستاد و از او میخواست که مرا بیحجاب به مدرسه بفرستد. فرانسه را بهاصطلاح مهد آزادی میدانند ...

یادداشت تبلیغی:
فکر میکردم باید بزرگ شوم و اینچنین بود که ادای بزرگترها را در میآوردم و همیشه مدادی را که مشق مینوشتم، مانند سیگار روی لب میگذاشتم و کت خودم را روی دوشم میانداختم...

یادداشت تبلیغی:
برادر یعنی آدم قلدری که به محض لباس پوشیدنت و حاضر شدنت برای بیرون رفتن از اتاقش بیرون میآید، چپ چپ نگاهت میکند و با صدای بلند که مادر هم از آشپزخانه بشنود، میگوید: «خانم باز با این سر و وضع کجا قراره تشریف ببرن؟!».

... مدتی از زندگی ما می گذشت و من با خود کلنجار میرفتم؛ تا اینکه همسرم زبان باز کرد و گفت: «بله، قصد طلاق دارم و به اصرار پدر و مادرم با تو ازدواج کردهام.» الآن فقط حسرت این را میخورم که ای کاش بیشتر تحقیق میکردم.