یادداشت تبلیغی؛

پوشش، شرایط و حدود آن برای زنان

تاریخ انتشار:
تاریخ نیاز انسان به پوشش، به قدمت آفرینش وی بر کره زمین باز می‌گردد. انسان‌ها از آغاز زندگی تا کنون، همیشه از هر نوع برهنگی گریزان بوده‌اند؛ نه ‌تنها آدمیان که بسیاری از حیوانات نیز به ‌طور طبیعی و غریزی، نوعی پوشش و استتار دارند.
پوشش بانوان

پایگاه اطلاع رسانی بلاغ| ره توشه ماه رمضان۱۴۰۰(ویژه خانواده)، پوشش، شرایط و حدود آن برای زنان.
کاری از گروه تولید محتوای معاونت فرهنگی وتبلیغی دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم.

مقدمه

پوشش، از مسائل مهم در زندگی انسان‌هاست. این موضوع را می‌توان از زوایا و رویکردهای گوناگون تاریخی، جامعه‌شناختی، روان‌شناختی، هنری و دینی مورد مطالعه قرار داد؛ اما مقصود از پوشش در این مقاله بررسی حدود و شرایط آن برای زن بر اساس مبانی اسلام است. همواره در طول تاریخ اسلام، با این واقعیت مواجه بوده‌ایم که برخی، واجبات را سبک شمرده و آنها را ضایع کرده‌اند. برخی نیز پا از حدود و احکام الهی فراتر نهاده‌اند، رخصت‌ها و مباح‌ها را ممنوع کرده‌اند  و به اصطلاح «کاتولیک‌تر از پاپ» شده‌اند. این در حالی است که قرآن به صراحت می‌گوید: «ای کسانی که ایمان آورده‌اید، از خدا و پیامبرش جلو نیفتید».[1]

اهمیت پوشش

تاریخ نیاز انسان به پوشش، به قدمت آفرینش وی بر کره زمین باز می‌گردد. انسان‌ها از آغاز زندگی تا کنون، همیشه از هر نوع برهنگی گریزان بوده‌اند؛ نه ‌تنها آدمیان که بسیاری از حیوانات نیز به ‌طور طبیعی و غریزی، نوعی پوشش و استتار دارند. وجود سرما و گرما، سوزش آفتاب و باد و بوران در تنوع و تفاوت انواع لباس در زندگی انسان تأثیر فراوان داشته است، اما احساس نیاز انسان به پوشیدگی، تنها معلول گرما و سرما نیست؛ بلکه فطرت انسان به‌گونه‌ای است که از برهنگی پرهیز دارد و پوشش را حصار امن و زیبایی برای خویش می‌داند. انسان خود را بدون پوشش، آسیب‏‌پذیرتر و در تیررس دشمن احساس می‌کند.

قرآن پوشیدگی را یکی از نعمت‌های بهشتی می‌شمارد و بدبختی و شقاوت انسان‌ها را نتیجه پذیرش وسوسه‌های شیطان و محصول ساده‌اندیشی و طمع‌ورزی و تبلیغات دروغین او می‌داند و تصریح می‌کند که نخستین گام در هبوط آدم، خوردن میوه ممنوعه و پیدایش برهنگی است: «فَأَکَلَا مِنْهَا فَبَدَتْ لَهُمَا سَوْآتُهُمَا؛[2] سرانجام هر دو از آن خوردند و عورتشان آشکار شد».

قرآن پوشش را در جای دیگر نعمتی آسمانی می‌شمارد و می‌فرماید: «یَا بَنِی آدَمَ قَدْ أَنزَلْنَا عَلَیْکُمْ لِبَاسًا یُوَارِی سَوْءَاتِکُمْ وَرِیشًا وَلِبَاسُ التَّقْوَیَ ذَلِکَ خَیْرٌ ذَلِکَ مِنْ آیَاتِ اللّهِ لَعَلَّهُمْ یَذَّکَّرُونَ؛[3] هان ای آدمیان! پوششی که زشتی‌هایتان را بپوشاند، بر شما فرود آوردیم و اسباب آراستگی برای شما قرار دادیم و جامۀ پارسایی بهتر است؛ این از نشانه‌های خداست؛ باشد که متذکر شوند».

امام صادق(علیه السلام) نیز در ارزش‌گذاری این نعمت الهی فرموده است:

و اما لباس ظاهری، پس آن نعمتی است که عورت‌های بنی‌آدم به آن پوشیده می‌شود و آن، کرامتی است که خداوند فرزندان آدم را به آن گرامی داشته و به ‌جز آنان، موجودات دیگر مشمول این کرامت نیستند و آن برای مؤمنان، وسیله‌ای برای ادای فرایض و انجام تکالیف الهی است و بهترین لباس تو، آن لباسی است که تو را از یاد خدا و از انجام وظایف لازم مانع نشود؛ بلکه تو را به یاد و سپاسگزاری و اطاعت پروردگار متعال نزدیک کند و تو را به خودبینی، خودنمایی، زینت‌ دادن خود، افتخار کردن و خودستایی وا ندارد؛ زیرا اینها همه از آفات دین و سبب قساوت و تیره ‌بودن قلب است.[4]

پوشش زنان

رعایت پوشش به سبک اسلامی و بر اساس توصیه‌های قرآن و اهل‌بیت: از سوی زنان، محافظ و نگهبانی است که سبب امنیت و آرامش آنان خواهد بود؛[5] زیرا پوشش با معیارهای اسلامی، مانع تحریک شهوات و نگاه‌های آلوده و فسادانگیز به حریم پاک زنان می‌شود و جامعه را از هر گونه بی‌بندو‌باری بیمه می‌کند. بر همین اساس در آموزه‌های دینی برای پوشش زنان هنگام رویارویی با نامحرمان و ورود در عرصه‌های اجتماعی، شرایط و حدودی تعیین شده که در ادامه به آن اشاره می‌شود.

شرایط پوشش زنان

1. خوشبو نبودن لباس

پوشش با لباس‌‌های خوشبو از سوی زنان در خارج از منزل، یکی از عوامل تحریک شهوت مردان است که این امر می‌تواند زمینۀ به‌ گناه ‌افتادن افراد را فراهم کند. امام صادق(علیه السلام) در پرهیز زنان از چنین پوششی می‌فرماید: «لَا یَنْبَغِی لِلْمَرْأَةِ أَنْ تُجَمِّرَ ثَوْبَهَا إِذَا خَرَجَتْ مِنْ بَیْتِهَا؛[6] سزاوار نیست که زن با لباس خوشبو از خانه خارج شود».

2. نازک و بدن‌نما نبودن

پوشش زنان با لباس‌‌های نازک و بدن‌نما، یکی از نمادهای فرهنگ برهنگی بیگانگان است که دشمنان اسلام تلاش فراوانی می‌کنند تا با ترویج آن در جوامع اسلامی، باورهای دینی را تضعیف و زمینه به ‌انحراف‌ کشیدن مردان به‌ویژه جوانان را فراهم کنند. رسول‌خدا(صلی الله علیه و آله) چنین پوششی را به ‌شدت نهی کرده و فرموده است: «هَلَاکُ نِسَاءِ أُمَّتِی فِی‌ الْأَحْمَرَیْنِ الذَّهَبِ وَالثِّیَابِ الرِّقَاق؛[7] نابود شدن زنان امت من در دو چیز است: یکی طلا و دیگری لباس‌ها». آن حضرت در سرزنش مردانی که به زنان خود اجازۀ پوشیدن لباس نازک در برابر نامحرمان را دهند، فرمود: «هرکسی از زنش اطاعت کند، خداوند او را با صورت وارد آتش خواهد کرد». عرض شد یا رسول‌الله منظور از اطاعت چیست؟ فرمود: «تَطْلُبُ مِنْهُ ... الثِّیَابَ الرِّقَاقَ؛[8] اینکه زنش از او بخواهد تا در حضور نامحرم لباس نازک بپوشد و او نیز اجازه دهد».

3. شبیه ‌نبودن به پوشش مردان

یکی دیگر از ویژگی‌های پوشش زنان که در آموزه‌های اسلام به آن توجه شده است، شبیه ‌نبودن آن با پوشش مردان است. امام صادق(علیه السلام) فرموده است: «کَانَ رَسُولُ اللَّه... وَ یَنْهَی الْمَرْأَةَ أَنْ تَتَشَبَّهَ بِالرِّجَالِ فِی لِبَاسِهَا؛[9] رسول‌خدا(صلی الله علیه و آله) زنان را نهی می‌کرد از اینکه همانند مردان لباس بپوشند». امام علی(علیه السلام) نیز فرموده است: «لَعَنَ رَسُولُ اللَّهِ ... وَالْمُتَشَبِّهَاتِ مِنَ النِّسَاءِ بِالرِّجَالِ؛[10] رسول‌خدا(صلی الله علیه و آله) لعن کرده است زنانی که خود را به شکل مردان در می‌آورند».

4. لباس شهرت و انگشت‌نما نبودن

یکی دیگر از خصوصیات پوشش زنان، مشهور و انگشت‌نما نبودن آن است؛ زیرا این لباس سبب جذب نگاه نامحرمان به زنان می‌شود و دیده‌‌ها را به سوی او می‌کشاند؛ در نتیجه زمینۀ انحراف بییندگان را فراهم می‌کند. امیرمؤمنان علی(علیه السلام) فرموده است: «اِنَّ رسولَ الله  نَهَی أَنْ تَلْبَسَ الْمَرْأَةُ إِذَا خَرَجَتْ منْ بیتهاَثَوْباً مَشْهُوراً أَوْ تَتَحَلَّی بِمَا لَهُ صَوْتٌ یُسْمَعُ؛[11] رسول‌خدا(صلی الله علیه و آله) زن را از پوشیدن لباسی که او را مشهور و انگشت‌نما کند و از زینت‌ کردن به زیور‌‌هایی که صدا ایجاد می‌کند و سبب جلب توجه نامحرم می‌شود، نهی کرده است».

5. زینتی ‌نبودن

یکی از مسائل مورد توجه در پوشش زنان که می‌تواند زمینه‌ساز چشم‌چرانی مردان باشد، پوشش‌‌های زینت داده ‌شده است. بر همین اساس در روایتی از امام صادق(علیه السلام) درباره شرایط پوشش زن در خارج از خانه نقل شده که فرمود: «لَا یَنْبَغِی لِلْمَرْأَةِ أَنْ تُجَمِّرَ ثَوْبَهَا إِذَا خَرَجَتْ مِنْ بَیْتِهَا؛[12] برای زن شایسته نیست هنگامی که از خانه‌اش خارج می‌شود لباس‌‌های خود را زینت دهد».

حد پوشش زنان

حد پوشش زنان در برابر افراد محرم و نامحرم متفاوت است که در این بخش به آن اشاره می‌شود.

1. در برابر نامحرم

لزوم پوشاندن تمام بدن زن به غیر از گردی صورت و دستان تا مچ در برابر نامحرم، در دین اسلام امری مسلم و قطعی است. بر همین اساس حرمت آشکار کردن بدن زن در برابر نامحرم به ‌جز گردی صورت و دستان تا مچ، مورد اجماع همه فقهای اسلام است.[13] دلیل این حکم، آیه 31 سوره نور است که خداوند در آن خطاب به پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) فرموده است:

و قُل لِلْمؤمنات یغْضُنَ مِن اُبصارهنَّ و یحفَظنَ فُرُوجَهُنَّ و لا یبدینَ زینَتَهُنَّ الّا ما ظَهَرَ منها و لِیضربنَ یجُمُرهنَّ علی جُیُوبِهِنَّ؛[14] به زنان مؤمن بگو چشم‌‌های خود را فرو گیرند و دامان خویش را حفظ کنند و زینت خود را جز آن مقدار که نمایان است؛ آشکار نکنند و اطراف روسری‌‌های خود را بر سینه خود افکنند [تا گردن و سینه با آن پوشانده شود].

«خُمُر» در این آیه، جمع «خِمار» جامه‌ای است که زن سر خود را با آن می‌پیچد[15] و اضافی آن را به سینه‌اش آویزان می‌کند و «جُیوب» جمع «جیب» به معنای سینه‌‌هاست و معنای آیه، این است که به زنان دستور بده تا اطراف مقنعه‌‌ها را به سینه‌های خود بیندازند و آن را بپوشانند.[16]

یکی دیگر از آیات قرآن بر پوشش کامل زنان در برابر نامحرم تأکید دارد، آیه 59 سوره احزاب است. خداوند در این آیه به پیامبر(صلی الله علیه و آله) فرمود:

یا ایها النّبی قُل لِاَزواجِکَ و بَناتِکَ و نِساءِ المُؤمنینَ یُدنینَ عَلَیهِنَّ مِن جَلابیبهِنَّ ذلکَ اَدنی اَن یُعرَفنَ فَلا یُؤذَینَ و کانَ غفوراً رحیماً؛[17] به همسران و دخترانت و زنان مؤمنان بگو جلباب‌های [روسری‌‌های بلند] خود را بر خویش فرو افکنند. این کار برای اینکه شناخته شوند و مورد آزار قرار نگیرند، بهتر است و خداوند همواره آمرزنده و رحیم است.‌‌

«جَلابیب»، جمع «جِلباب» است و آن، جامه‌ای سرتاسری است که تمامی بدن را می‌پوشاند[18] یا روسری مخصوصی است که صورت و سر را پوشش می‌دهد و منظور از جمله «مقداری از جلباب خود را پیش بکشند»، این است که آن را به‌گونه‌ای بپوشند که زیر گلو و سینه‌‌هایشان در دید حاضران پیدا نباشد و مراد از جمله «ذلکَ اَدنی اَن یُعْرَفنَ فَلا یُؤْذَینَ»، این است که پوشاندن همه بدن به شناخته ‌شدن به اینکه اهل عفت و حجاب و صلاح و سوادند، نزدیک‌تر است؛ در نتیجه وقتی به این عنوان شناخته شدند، دیگر اذیت نمی‌شوند؛ یعنی اهل فسق و فجور متعرض آنان نمی‌شوند.[19]‌‌

2. در برابر محرم

در قرآن آشکار کردن زینت زنان در برابر محارم از جمله شوهر، پدر، پدر شوهر، پسر، پسر شوهر، برادر، پسر برادر، پسر خواهر و زنان جایز شمرده شده است: «وَ لَا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلَّا لِبُعُولَتِهِنَّ أَوْ ءَابَائهِنَّ أَوْ ءَابَاءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ أَبْنَائهِنَّ أَوْ أَبْنَاءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنیِ إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنیِ أَخَوَاتِهِنَّ أَوْ نِسَائهِنَّ».[20] البته حد آشکار کردن زینت‌‌ها برای شوهر و محارم دیگر فرق می‌کند. پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله) در متفاوت ‌بودن حد پوشش زن در برابر شوهر و محارم دیگر فرموده است: «لِلزَّوجِ ما تَحتَ الدَرّع وللابن والاَخِ ما فَوْقَ الدَّرعِ؛[21]‌ قسمت‌‌هایی از بدن زن که در پشت پیراهن است، تنها شوهرش می‌تواند نگاه کند و غیر از محدوده یک پیراهن (که گفته‌اند درازای آن باید تا زانوهای پا را بپوشاند)، پسران و برادران او می‌توانند ببینند».

پوشاندن زینت از نامحرم

یکی از مسائل زمینه‌ساز انحرافات جنسی در جامعه، به نمایش گذاشتن زینت‌‌های زنان در برابر نامحرمان است. بر همین اساس در آموزه‌های قرآن به زنان سفارش شده است که زینتی‌‌های خود را در رویارویی با نامحرمان آشکار نکنند و آن را از دید آنان پوشیده دارند.[22] رسول‌خدا9 خطاب به حَولاء فرمود:

یا حَولاء مَن کانَت مِنکُنَّ تُؤمِنُ بالله والیوم الاخِرِ لا تَجْمَلُ زینَتَها لِغَیرِ زوجها ولا تُبدی خِمارَها ومَعصَمها واَیُّما إمرأةٍ جَعَلَت شَیئاً مِنْ ذلکَ لغَیر زَوجها فَقَد اَفسَدَت دینَها و اَسخَطَت رَبَّها علیها؛[23] ای حَولاء![24] هر زنی که به خدا و قیامت ایمان داشته باشد، نباید زینت خویش را برای غیر شوهرش قرار دهد و نباید در برابر نامحرمان مقنعه یا روسری خود را از سرش بردارد و هر زنی چنین کند؛ همانا دینش را فاسد کرده و خشم و غضب خداوند را برای خود فراهم نموده است.‌‌

در سخنی دیگر از آن حضرت آمده است: «اما انّه لَیسَ مِنکُنَّ إمرأةٌ تُحَلّی ذَهَباً تُظهِرَهُ الّا عُذِّبَت به؛[25]‌‌ همانا هر زنی که خود را به وسیلۀ طلا زینت کند و آنها را برای نامحرمان آشکار سازد، به سبب آن عذاب خواهد شد».

پوشاندن مو

درباره پیامد اخروی بی‌توجهی زنان به پوشاندن مو از نامحرم، نقل است امام علی(علیه السلام) فرموده است:

دَخَلْتُ أَنَا وَ فَاطِمَةُ3 عَلَی رَسُولِ اللَّهِ فَوَجَدْتُهُ یَبْکِی بُکَاءً شَدِیداً فَقُلْتُ لَهُ فِدَاکَ أَبِی وَأُمِّی یَا رَسُولَ اللَّهِ مَا الَّذِی أَبْکَاکَ؟ فَقَالَ یَا عَلِیُّ لَیْلَةَ أُسْرِیَ بِی إِلَی السَّمَاءِ رَأَیْتُ نِسَاءً مِنْ أُمَّتِی فِی عَذَابٍ شَدِیدٍ فَأَنْکَرْتُ شَأْنَهُنَّ فَبَکَیْتُ لِمَا رَأَیْتُ مِنْ شِدَّةِ عَذَابِهِنَّ ثُمَّ ذَکَرَ حَالَهُنَّ إِلَی أَنْ قَالَ فَقَالَتْ فَاطِمَةُ3 حَبِیبِی وَقُرَّةَ عَیْنِی أَخْبِرْنِی مَا کَانَ عَمَلُهُنَّ؟ فَقَالَ أَمَّا الْمُعَلَّقَةُ بِشَعْرِهَا فَإِنَّهَا کَانَتْ لَا تُغَطِّی شَعْرَهَا مِنَ الرِّجَالِ؛ روزی من و فاطمه3 به خانه پیامبر(صلی الله علیه و آله) وارد شدیم و مشاهده کردیم که آن حضرت به ‌شدت اشک می‌ریزد. عرض کردم: «پدر و مادرم به فدایت ای رسول‌خدا‌‌! سبب گریه شما چیست؟». فرمود: «یا علی‌! شب معراج که مرا به سوی آسمان بالا بردند، زنانی از امتم را دیدم که دچار عذاب شدیدی هستند. از دیدن احوال آنان گریه می‌کنم» و سپس عذاب هر کدام از آنان را توصیف کرد تا اینکه فاطمه3 پرسید: «ای حبیب من و ای نور چشم من‌‌! آنان در دنیا چه کاری کرده بودند که به آن عذاب‌‌ها گرفتار شده‌اند؟». فرمود: «آن زنانی که به موهای سر خود آویزان شده بودند، کسانی بودند که در دنیا موهای سرشان را از مردم نامحرم نمی‌پوشاندند».[26]‌‌

نگارنده: حجت‌الاسلام والمسلمین عیسی عیسی‌زاده

فهرست منابع

ابن ‌ابی‌فراس؛ مسعود بن عیسی؛ مجموعۀ ورام؛ قم: انتشارات مکتبة الفقیه، [بی‌تا].
ابن‌منظور، محمد بن مکرم؛ لسان العرب؛ قم: ادب الحوزه، 1405ق.
اردبیلی، احمد بن محمد؛ زبدة البیان فی براهین القرآن؛ به کوشش رضا استادی و علی‌اکبر زبانی‌نژاد؛ چ2، قم: انتشارات مؤمنین، 1378.
دهخدا، علی‌اکبر و دیگران؛ لغت‌نامه؛ تهران: مؤسسۀ لغت‌نامه و دانشگاه تهران، 1373ش.
زبیدی الحنفی، محمد بن محمد؛ تاج العروس؛ به کوشش علی شیری؛ چاپ اول، بیروت: دار الفکر، 1414ق.
صدوق، محمد بن علی؛ علل الشرایع؛ چاپ اول، قم: کتاب‌فروشی داوری، 1385ق
عیون اخبار الرضا(علیه السلام)؛ به کوشش و ترجمۀ حمیدرضا مستفید و علی‌اکبر غفاری؛ چاپ اول، تهران: نشر صدوق، 1372ق.
طباطبایی، سید محمدحسین؛ المیزان فی تفسیر القرآن؛ چاپ سوم، قم: انتشارات اسلامی، 1393ق.
طبرسی، حسن بن فضل؛ مکارم الاخلاق؛ ترجمه سید ابراهیم میرباقری؛ چاپ دوم، تهران: فراهانی، 1365ش.
طوسی، محمد بن حسن؛ التبیان فی تفسیر القرآن؛ به کوشش احمد حبیب العاملی؛ بیروت: احیاء التراث العربی، [بی‌تا].
 المبسوط فی فقه الامامیه؛ تصحیح سیدمحمدتقی کشفی؛ چاپ سوم، تهران: المکتبة المرتضویة لاحیاء الآثار الجعفریه، 1387ق.
عمید، حسن؛ فرهنگ عمید؛ تهران: انتشارات امیرکبیر، 1363ش.
قلعه‌جی، محمد؛ معجم لغة الفقهاء؛ بیروت: دار النفائس، 1408ق.
کلینی، محمد بن یعقوب؛ الکافی؛ تصحیح علی‌اکبر غفاری و محمد آخوندی؛ تهران: دار الکتب الاسلامیه، 1407ق.
متقی هندی، علاء‌الدین علی بن حسام؛ کنز العمال فی سنن الاقوال والافعال؛ به کوشش صفوة النسا؛ بیروت: مؤسسة الرسالة، 1413ق.
منسوب به امام صادق(علیه السلام)؛ مصباح الشریعه؛ ترجمه حسن مصطفوی؛ چاپ اول، تهران: انجمن اسلامی حکمت و فلسفه ایران، 1360ش.
نوری، حسین بن محمدتقی؛ المستدرک الوسائل ومستنبط المسائل؛ تصحیح گروه پژوهشی آل البیت:؛ چاپ اول،، بیروت: مؤسسۀ آل البیت:، 1408ق.
النووی، یحیی بن شرف؛ المجموع شرح المهذّب؛ بیروت: دار الفکر، [بی‌تا].

[1]. حجرات: 1.

[2]. طه: 121.

[3]. اعراف: 26.

[4]. منسوب به امام صادق(علیه السلام)؛ مصباح الشریعة؛ ترجمه حسن مصطفوی؛ ص30.

[5]. احزاب: 59.

[6]. محمد بن یعقوب کلینی؛ الکافی؛ ج 5، ص 519.

[7]. ابن‌ ابی‌فراس، مسعود بن عیسی؛ مجموعه ورام؛ ج 1، ص 4.

[8]. محمد بن یعقوب کلینی؛ الکافی؛ ج 5، ص 517.

[9]. فضل بن حسن طبرسی؛ مکارم الاخلاق؛ ص 118.

[10]. محمد بن علی صدوق؛ علل الشرائع؛ ج 2، ص 602.

[11]. علاء‌الدین علی بن حسام متقی هندی؛ کنز العمال؛ ج 16، ص 381.

[12]. محمد بن یعقوب کلینی؛ الکافی؛ ج 5، ص 519.

[13]. محمد بن حسن طوسی؛ المبسوط؛ ج 1، ص 87؛ یحیی بن شرف النووی؛ المجموع شرح المهذب؛ ج 3، ص 167.

[14]. نور: 31.

[15]. محمد بن حسن طوسی؛ التبیان فی تفسیر القرآن؛ ج 7، ص 430.

[16]. سید محمدحسین طباطبایی؛ المیزان فی تفسیر القرآن؛ ج 15، ص 112.

[17]. احزاب: 59.

[18]. محمد بن محمد زبیدی؛ تاج العروس؛ ج 1، ص 373 و 374.

[19]. سید محمدحسین طباطبایی؛ المیزان فی تفسیر القرآن؛ ج 16، ص 339 و 340.

[20]. نور: 31.

[21]. احمد بن محمد اردبیلی؛ زبدة البیان؛ ص 554؛ فضل بن حسن طبرسی؛ مجمع البیان فی تفسیر القرآن؛ ج 7، ص 271.

[22]. نور: 31 و 60؛ احزاب:  33.

[23]. حسین بن محمدتقی نوری؛ مستدرک الوسائل؛ ج 14، ص 243.

[24]. زنی عطر­فروش که نام اصلی او زینب العطاره بود.

[25]. علاءالدین علی بن حسام متقی هندی؛ کَنز العمال؛ ج 16، ص 388.

[26]. محمد بن علی صدوق؛ عیون اخبار الرضا(علیه السلام)؛ ج 2، ص 11.

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • آدرس های صفحه وب و آدرس های ایمیل به طور خودکار به پیوند تبدیل می شوند.