رفتن به محتوای اصلی

القاء شبهات دینی به مخاطبان فضای مجازی!

تاریخ انتشار:
چگونه برخی شبهات دینی را توسط فضای مجازی وارد افکار میکنند؟ /روش برخورد با شبهات مجازی
فضای مجازی

به گزارش بلاغ به نقل از شفقنا؛ امروزه پرسش‌های جهت‌دار و شبهات دینی با انگیزه‌های گوناگون و توسط افراد و گروه‌های مختلفی تولید و به شیوه‌های گوناگونی توزیع می‌شود. در وضعیت کنونی به سبب گسترش امکانات رسانه‌ای و آشنایی اکثر مردم با ابزارهای جدید ارتباطی، زمینه شیوع شایعات و شبهات دینی به صورت هول‌انگیزی فراهم آمده و تولید و توزیع شبهه بدون وقفه در حال ورود به افکار مردم است.سایت پاسخ به شبهات یک پرسش برخواسته از فضای مجازی را به خوبی پاسخ گفته است.
متن پرسش وپاسخ مطرح شده به شرح زیر است:
در یک عکسی، دو تصویر قرار دادند؛ یکی از طبیعت بسیار زیبا و دیگری و از افراد بسیار لاغر اندام و فقیر. می‌گویند چطور ادعا می‌کنید که این همه زیبایی طبیعت و … کار خداست. اما این وصع فلاکت کار او نیست؟!
پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس – شبهه): لابد انتظار دارند که گفته شود: زیبایی‌های طبیعت، کار همان طبیعت یا بشر است، اما در ظلم، فقر و فلاکت آدمیان، نه طبیعت نقش دارد و نه انسان‌های ظالم و جنایتکار، بلکه مستقیم کار خداست!
قرار دادن تصاویر منتخب در کنار هم – نوشتن حکایت از یک مردی بود، مؤمن ولی ظالم – یک زنی بود فاسق، ولی دلسوز – و سایر انشاها و عکس‌هایی که این روزها در فضای مجازی به وفور منتشر می‌گردد، یک امر اختیاری است که متناسب با حال و احوال و مقاصد بیان کننده، تدوین می‌شوند و به راحتی و به سرعت نیز امکان معکوس نمودن آنها وجود دارد. بنابراین هیچ کدام “دلیل عقلی” ندارند و بر برهانی استوار نمی‌باشند که شما بخواهید اهمیت دهید، پیرامون آن بحث کنید و یا حتی نقد نمایید و اگر چنان چه در موضع قبول و یاد رد، خود را مخاطب آنها قرار دهید و ملزم به پاسخی در تأیید یا تکذیب نمایید، حتماً منفعل شده و بازی خورده‌اید و نویسنده یک عکس، نقاشی، شعر یا جمله‌ای دیگر را منتشر می‌کند.
انکار خدا یا دشمنی با او:
انحراف از حق نیز درجات و مراتب خود را دارد. در مقوله‌ی توحید می‌توانید، سه مرحله‌ی کلی را تعریف نمایید:
۱- شرک: قرار دادن شریک برای او. حال یا به سبک جاهلانه و سنّتی بت‌پرستی، یا به سبک پیشرفته‌تر یهودی، که خدا را قبول داشته و دارند، اما دست او را بسته دیده و خود را فعال ما یشاء می‌دانند، و یا به سبک مدرن، که خدا را قبول دارند، اما صاحبان زر و زور و تزویر را رب (صاحب اختیار و تربیت کننده‌ی امور خود و جهانیان) می‌دانند! آنها به صورت نظری، بحث از توحید دارند، ولی در عمل همان‌ها را بندگی می‌کنند.
۲- انکار: گام پس از شرک، انکار و تکذیب وجود خداوند متعال است، همان که اصطلاحاً به آن «الحاد و کفر» نیز گفته می‌شود. در این مرحله، انسان جاهل، متکبر، غافل و نافرمان، چون می‌بیند که این “شرک” مزاحم اوست و نمی‌تواند اطاعت از خداوند متعال و اطاعت از شیطان درون (نفس حیوانی) و شیطان برون (قدرت‌ها) را با هم داشته باشد و باید یکی را حذف نماید، خداوند سبحان را حذف می‌کند و منکر وجودش می‌شود. هر چند که خودش می‌داند دلیلی بر انکار و الحاد وجود ندارد. او گمان دارد که وجود خداوند متعال، بستگی به تأیید یا تکذیب او دارد؛ بنابراین اگر نفی و تکذیب کرد، دیگر خدا و معادی نیست و می‌تواند با خیالی آسوده، به ظلم و فساد خود ادامه دهد!
۳- دشمنی: اما گام بعدی، نه شرک است و نه انکار؛ بلکه چون ابلیس لعین با خدا دشمن می‌شود. به انسان می‌گوید: چرا شریک می‌گیری، در حالی که می‌دانی خداوند سبحان، در هیچ امری شریک ندارد و مگر مخلوق می‌تواند شریک خالق شود؟ و بعد می‌گوید: چرا تکذیب و انکار می‌کنی؟ مگر عقل نداری؟! مگر تو یا دیگران، خالق هستید و می‌توانید حتی یک مگس را خلق کنید؟ یا مگر مالکیت و ربوبیت عالَم به دست شماست که حتی مالک نفع و ضرر خودتان نیز نیستید و به رغم پیشرفت‌های علمی، هنوز ندانسته‌های شما به مراتب بیشتر از دانسته‌هایتان می‌باشد.
پس، نه تنها رد و انکار و تکذیب نکنید، بلکه به وجود و نیز وحدانیت و ربوبیت او اذعان کنید، ولی (به جای شیطان) او را دشمن بدانید و با او دشمنی کنید!
الف – اگر دقت نمایید، به ویژه در فضای مجازی، دشمنان خدا، اسلام و مسلمانان، و دشمنان انسان و انسانیت، از حدّ انکار و تکذیب گذشته‌اند؛ نفی و تکذیب نمی‌کنند، بلکه با ایراد گرفتن از او و افترا و تهمت زدن به او، به وجودش اذعان می‌کنند، ولی با او دشمنی می‌کنند و در دل‌ها بذ دشمنی می‌کارند.
به همین سؤال به عنوان نمونه دقت کنید! نمی‌گوید که خلقت طبیعت زیبا کار خدا نیست، بلکه زیبایی خلقت را در کنار تصاویر ناخوشایند از فقر و نکبت انسان قرار می‌دهد و می‌گوید: “این نیز کار خداست”! این یعنی دشمنی.
ب – اگر کسی وجود خداوند متعال را قبول نداشته باشد، اصلاً با معتقدان او بحث نمی‌کند؛ نه خلقت طبیعت زیبا را کار خدا می‌داند و نه فقر و بدبختی و فلاکت را به او نسبت می‌دهد، چرا که اصلاً وجودش را قبول ندارد. اما کسی که دشمن است و نسبت به خداوند رحمان و رحیم، بغض و عناد دارد، چنین می‌کند.

کار خدا:
موضوع بحث را به دو قسمت کنیم: یکی خلقت زمین، آسمان‌ها، جانداران و از جمله انسان و طبیعت زیبا یا سایر مناظر و وقایعی که به تناسب ساختار و قوانین حاکم بر طبیعت، در زمین و آسمان‌ها و وجود بشر و ارتباطاتش و محصول رفتارهایش و … رخ می‌دهد – و دیگری فعل خدا و کار خدا، به ویژه در بدبختی‌های نوع بشر.

خلقت:
در مورد خلقت، می‌گوییم: اگر خدا را منکرید، باید نه طبیعت را کار او بدانید و نه بدبختی‌های بشر را؛ بلکه باید حیات را یک پدیده‌ی پوچ، بی‌حکمت، بی‌هدف و بازی یا تصور بدانید. اما خودتان نیز می‌دانید که نظام خلقت، بسیار علیمانه، حکیمانه، قانونمند و بالتبع هدفدار می‌باشد – و خودتان می‌دانید که هیچ چیزی همین‌طوری و از هیچ به وجود نمی‌آید – و خودتان می‌دانید که نه شما خالق خود و این عالَم هستی هستید و نه دیگرانی که چون شما از صفات مخلوق برخوردارند.
خداوند متعال در مورد خلقت زمین و آسمان‌ها و هر چه در آنهاست و نیز ربوبیت و رزاقیت آن، سؤالی طرح می‌کند که “عقل سلیم” به آن پاسخ درست می‌دهد و “قلب مریض”، هیچ پاسخی به جز سفسطه و شعارهای پوچ و بی‌منطق ندارد:

« أَمْ خُلِقُوا مِنْ غَیْرِ شَیْءٍ أَمْ هُمُ الْخَالِقُونَ »
– یا آنها بی هیچ (از هیچ و بدون هیچ علت و عاملی) آفریده شده‌اند، یا خود خالق خویشند؟!

« أَمْ خَلَقُوا السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ بَلْ لَا یُوقِنُونَ »
– آیا آنها آسمان‌ها و زمین را آفریده‌اند؟! (نه) بلکه آنها جویای یقین نیستند!

« أَمْ عِنْدَهُمْ خَزَائِنُ رَبِّکَ أَمْ هُمُ الْمُصَیْطِرُونَ »
– آیا خزاین پروردگارت نزد آنهاست؟! یا بر همه چیز عالم سیطره دارند؟!

« أَمْ لَهُمْ سُلَّمٌ یَسْتَمِعُونَ فِیهِ فَلْیَأْتِ مُسْتَمِعُهُمْ بِسُلْطَانٍ مُبِینٍ » (الطّور، ۳۵ تا ۳۸)
– یا نردبانی دارند (که به آسمان بالا می‌روند) و بوسیله آن اسرار وحی را می‌شنوند؟! (اگر) کسی که از آنها این ادّعا را دارد دلیل روشنی بیاورد!

بدبختی، فقر و فلاکت انسان:
ابلیس لعین، پس از آن که دید ادعاهای متکبرانه‌اش به جایی نرسید و توجیهاتش نیز او را نجات نداد، گناه استکبار، سرپیچی و توبه نکردن [به خاطر همان تکبرش] را نیز متوجه خداوند سبحان نمود و گفت: “حال که تو مرا گمراه کردی، من نیز چنین و چنان می‌کنم”. دقت شود در عین حال که گناه کفر و عنادش را متوجه خدا می‌کند، برای فاعلیت خودش اعتبار قائل است و می‌گوید: «من نیز چنین و چنان می‌کنم»! و سپس همین مواضع را به بشر منحرف تعلیم داده و همین حرف‌ها را با وسوسه به او القا می‌کند. چرا که او دشمن آشکار است و می‌خواهند بندگان خدا، به جای او با پروردگارشان دشمنی کنند، تا به سرنوشت او دچار شوند!

بنابراین، هم ابلیس رجیم می‌دانست که به او تا مدتی در برخی از امور “اختیار” داده شده است، هم سایر شیاطین جنّ و انس، این را می‌دانند. منتهی جهت توجیه و تطهیر ظلم خود به دیگران، گناهشان را [العیاذ بالله] متوجه خداوند سبحان می‌کنند. آنها نمی‌گویند: «خدایی نیست»؛ بلکه می‌گویند: «او هست، اما این چنین بد کرده است»!

نکته:
یک – دقت کنیم که بشر به رغم اختیارات محدودی که دارد، نمی‌تواند از سلطه‌ی خداوند قادر و دایره‌ی هستی و قوانین مترتبه از ناحیه‌ی او خارج شود. «لا یُمکِنُ الفِرار مِن حکُومَتِک – امکان فراری از حکومت (و حاکمیت) تو وجود ندارد».
از جمله قوانینی که خداوند متعال بر خلقت انسان حاکم نموده، همین موهبت “عقل و اختیار” می‌باشد؛ و همین “عقل و اختیار” است که قرار گرفتن در مقابل گزینه‌های متفاوت برای انتخاب، و بالتبع ضرورت هدایت و وحی را ایجاب می‌نماید. همین “عقل و اختیار” است که عقل و جهل، پاکی و خباثیت، تقوا و فسق، عدل و ظلم … را معنا و امکان می‌بخشد و بالتبع معاد و “کیفر و پاداش” را ایجاب می‌کند.
ب – بله، به یک معنا، فعال ما یشاء خداوند متعال است و هیچ حول و قوه‌ای جز او وجود ندارد؛ اما معنایش این نیست که العیاذ بالله، خداوند سبحان (مبرای از هر گونه نقص، کاستی و نیستی و منزه از توصیفات بندگان)، نمی‌داند، یا خطا می‌کند یا ظلم می‌نماید!
بلکه یعنی، او جهان و انسان را خلق نموده است. “قادر” است، یعنی قدرها و اندازه‌ها را او خلق و وضع نموده است، و بر اساس همان اندازه‌ها هدایت می‌کند:

« سَبِّحِ اسْمَ رَبِّکَ الْأَعْلَى * الَّذِی خَلَقَ فَسَوَّى * وَالَّذِی قَدَّرَ فَهَدَى » (الأعلی، ۱ تا ۳)
ترجمه: منزّه شمار نام پروردگار بلندمرتبه‌ات را! * همان خداوندی که آفرید و منظم کرد * و همان که اندازه‌گیری کرد و (سپس) هدایت نمود.
بنابراین، اگر کسی جهت رشد و هدایت را پیش‌گرفت، او هدایتش می‌کند و اگر کسی جهت کفر و انحراف و ظلم را پیش گرفت، او گمراهش می‌کند. یعنی طبق اراده، مشیت، علم، حکمت و قوانین و ربوبیت او، حتماً گمراه می‌شود. محال است که کسی با کفر و ظلم، رشد کند، به کمال و قرب الهی برسد و در بهشت فردوس جای گیرد.

ج – بنابراین، انسان تا وقتی در دنیاست، در برخی از امور [که مورد امر نهی پروردگار قرار گرفته است]، اختیار دارد؛ برخی این اختیار را “انتخاب‌”های صحیح و کمال‌بخش به کار می‌برند و برای خود و جامعه‌ی بشر مفید و پُر خیر و برکت می‌شوند، اما برخی دیگر بر اساس جهل، غفلت، تکبر، خودپرستی (اومانیسم)، از قالب انسانیت خارج شده و “کالانعام بلهم اضل – حیوان بلکه پست‌تر” می‌گردند؛ بالتبع حرص آنان نیز مانند حرص حیوانات، بلکه بدتر می‌شود و به یک دیگر ظلم می‌کنند و در نتیجه این فقر، بدبختی و فلاکت پدید می‌آید.

د – و البته دشمنان خدا که به اوج انحراف رسیده‌اند و برای توجیه و تطهیر خود، عصیان، طغیان و ظلم‌شان را متوجه خداوند سبحان می‌کنند!
مشارکت و هم‌افزایی (سؤال به همراه نشانی لینک پاسخ، جهت ارسال به دوستان در فضای مجازی)

●- عکسی از زیبایی طبیعت و فقر انسان را در کنار هم قرار داده و می‌پرسند: «چطور آن را کار خدا می‌دانید و این را کار خدا نمی‌دانید»؟! پاسخ چیست؟

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • آدرس های صفحه وب و آدرس های ایمیل به طور خودکار به پیوند تبدیل می شوند.