مجموعه داستان 18 بانو روایت شگرف از زندگی بانوانی است که روزی بر سر دو راهی سخت دست به انتخابی زیبا زدند و تصمیم گرفتند که مسیر زندگیشان را تغییر دهند و فصل تازهای را با سیمایی جدید و سیرتی خدایی در زندگی خود آغاز نمایند. این روایتها که با انگیزه حرکت از مسیر ناراستیها به سوی هدایت همراه است، گویای آن است که تا منزل حضرت دوست راهی نیست.
داستان 18 بانو
4 محتوا
من مانتویی بودم، اما نه مانتویی بدحجاب. حجابم متوسط رو به پایین بود و به حجاب چندان مقید نبودم و به داشتن و نداشتنش زیاد اهمیت نمیدادم. نه موهایم را به عمد بیرون میگذاشتم و نه تلاش میکردم روسریام را جلوتر بکشم تا موهایم را زیر روسری مخفی کنم...
برادر یعنی آدم قلدری که به محض لباس پوشیدنت و حاضر شدنت برای بیرون رفتن از اتاقش بیرون میآید، چپ چپ نگاهت میکند و با صدای بلند که مادر هم از آشپزخانه بشنود، میگوید: «خانم باز با این سر و وضع کجا قراره تشریف ببرن؟!».
مجموعه داستان ۱۸ بانو روایت شگرف از زندگی بانوانی است که روزی بر سر دو راهی سخت دست به انتخابی زیبا زدند و تصمیم گرفتند که مسیر زندگیشان را تغییر دهند و فصل تازهای را با سیمایی جدید و سیرتی خدایی در زندگی خود آغاز نمایند.