مسیر
شیوه های ترویج فرهنگ حجاب

شمیم عفاف
زمانی که دبیرستان بودم، ازدواج کردم؛ در آن دوران، همسرم دانشجوی دانشگاه صنعتی شریف بود. همراه او به تهران آمدم و در خوابگاه دانشجویی زندگی خود را آغاز کردیم.

داستان های واقعی با موضوع حجاب و عفاف
با دست، آرام به کتف شوهر این خانم زدم و بهش گفتم: «ببخشید آقا!» مرد برگشت به من نگاه کرد و جواب داد: بفرمایید، فرمایشی بود؟ گفتم: «خیر، نمیخواستم مزاحمتون بشم. راستش میخواستم ببینم اجازه میدید به خانمتون نگاه کنم؟» ...

داستان های واقعی با موضوع حجاب و عفاف
وقتی وارد اتوبوس شدم، کمی ترسیدم از اینکه سفر سختی در پیش داشته باشم. نمیدانستم با این همه دختران کمحجاب و آرایشکرده چگونه باید برخورد کنم؛ بهویژه چند نفر از آنها که خیلی شیطنت هم داشتند ...