مسیر
کربلا

داستان ۱۸ بانو؛
ماه محرم بود با خودم گفتم: «محرم مال امام حسین(ع) است و به خدا هم هیچ ربطی ندارد». اندکی مراعات کردم و مانتوی بلندتری پوشیدم. ظاهرم در ایام محرم بهتر شده بود. اربعین همان سال دو نفر از همکارانم که راهی کربلا بودند، از من خواستند که همراهشان بروم...

امام حسین(علیهالسلام) کوفیانی که امام را به کوفه دعوت کرده، ولی خیانت کردند و در سپاه یزید قرار گرفتند را نفرین کرد.

این تلقى که اکثریت مردم کوفه متزلزل و دودل بودند درست نیست زیرا امیرالمؤمنین (ع) با کمک مردم کوفه در جنگ جمل و نهروان پیروز و با کمک آنها در جنگ صفین تا پیروزى پیش رفت.

دنیا طلبی باعث شد تا کوفیان، حاضر به از دست دادن دنیای خود نباشند و اگر آن را در خطر میدیدند به سرعت عقبنشینی میکردند.

سرهای مقدس شهدای کربلا به همراه سر مقدس امام حسین(ع) به کوفه نزد ابن زیاد، سپس به شام نزد یزید بردند. از اینرو؛ سر مقدس حضرت عباس بن علی(ع) نیز همراه سرهای شهدا بوده است.

غالب ساکنان کوفه را اهل سنت و کسانی تشکیل میدادند که اصلا به ائمه اطهار(علیهمالسلام) اعتقادی نداشته و هرگز امامت آنان را قبول نداشتند.

شب یازدهم محرم را اسرای اهلبیت در یک خیمه نیمسوخته سپری نمودند، که چه شب سختی را بعد از یک روز پر سوز و از دست دادن عزیزان و غارت اموال و اسارت و سوختن خیمهها و اهانتها و... داشتهاند.

شرکت زنان در کربلا از آن جهت که جایگاه رفیع این گروه را در تحولات اجتماعی، سیاسی و فرهنگی به نمایش می گذارد، بسیار چشمگیر است.

پس از واقعه جانسوز عاشورا، امام سجاد علیه السلام در هنگام اسارت در کوفه و شام، بدون هیچ ترس و واهمه ای از دستگاه جبار بنی امیه، با خطبه های آتشین خود به روشنگری جامعه نسبت به چنین واقعه اسفباری پرداخت.

بعید هم نیست بخاطر خباثت باطنی لشکر کوفه و شام روسری یا مقنعه ای از سر زنی کشیده شده باشد و در آن هنگام سر او نمایان شده باشد اما این عیب و مذمتی بر اهل بیت (ع) نیست.

توجه به جنبه عرفانی شخصیت حضرت زینب(س) از نیازهای امروز جامعه ما به شمار میرود نغزترین جملهای که از جنبه اخلاق و عرفانی درباره کربلا گفته شده، عبارت«ما رایت الا جمیلا» است.

گذران روزها، ماهها و سالها، خاطره سوزناک کربلا را از ذهن مسافران این سفر پربلا پاک نکرد.

اسرا به دستور عمر سعد، شب یازدهم محرم در کربلا نگه داشته شدند و بعد از ظهر روز یازدهم، ابتدا به کوفه نزد ابن زیاد برده شدند و سپس عبیدالله بن زیاد، گروهی از جمله شمر و طارق بن مُحَفِّز را همراه اسیران به دربار یزید در شام فرستاد.

وز دوازدهم محرم، اهل بیت به شهر کوفه وارد شدند. ابن زیاد دستور داد سرهای شهدا را بر سر نیزه ها نصب کنند و پیش روی اهل بیت وارد شهر کنند.

مردم با دیدن حالت زار ذرّیه ی پیامبر(ع) و سرهای بر نیزه و بانوان و مخدّرات در هودج های بدون پوشش، صدا به گریه بلند نمودند. زینب دختر علی(ع) خطبه می خواند گویا با زبان امیرمؤمنان علی(ع) سخن می گوید.

ای آفتاب زمین خورده ماهِ نیزه حسین طلوع كرده سرت در پگاهِ نیزه حسین پناهگاهِ یتیمانم و بدونِ پناه خودت بگیر مرا در پناهِ نیزه حسین

به رأس رفته روی نیزه ها قبولم کن شبی میان همین روضه ها قبولم کن به حرمت غم آل عبا قبولم کن

هرچه زدند شوکتِ من کم نشد حسین در مجلس یزید، سرم خم نشد حسین با خطبه ای که من سرِ بازار خوانده ام آن نقشه ای که داشت، فراهم نشد حسین

آغاز روضه بود به نام خدا؛ حسین شاعر نوشت اول این روضه؛ یا حسین خون جای اشک بر ترک گونه ها نشست نام تو بر لب آمد و کوه از کمر شکست