عشایر

2 محتوا

بعد از ناهار تصمیم گرفتم به دیدن روستا و اهالی آن بروم. از مدرسه که بیرون آمدم، مرد میانسالی را دیدم که در کنار چادرخانه اش به صورت نیم خیز نشسته و مشغول سیگار کشیدن بود و به تپه ها و کوه های روبرویش خیره شده بود...