دویدم و دویدم به کربلا رسیدم کنار نهر آبی لب هاي تشنه دیدم یه باغبون خسته با یک دل شکسته کنار باغ تشنه زانو زده نشسته
محرم کودکانه
36 محتوا
چشم کبوتر خیس است از غم زیرا رسیده ماه محرم او نیز، چون من اندوه دارد بر شانه از درد یک کوه دارد پر می زند باز تا کربلایت
یک لحظه ببند چشم خود را تا قصهاي آشنا ببینی پایان قشنگ کربلا را از دختر کربلا ببینی
غربت و غم می باره از آسمون قد تموم دونههاي بارون تو کوچهها بوی محرم مییاد ادور دورا حضرت آدم مییاد
امام سوم ما که مشهوره تو دنیا با ظالمان میجنگید با مظلومان می خندید قرآن زیاد میخونده تو سختیها نمونده
یارِ امام برادرش حُر و علیاکبرش برای ما مسلمونا برای قرآن و خدا تا باقی باشه دین ما دین پیامبر خدا