سلوك اجتماعى مبلّغ

تاریخ انتشار:
جلب رضايت مردم از آنجا كه ماهيت تبليغ يك فعاليت اجتماعی است و مبلّغ به دنبال تأثير گذاری بر آحاد جامعه خويش است،...
نویسنده: محمدحسن نبوی
نام نشریه: مبلغان، شماره 86

جلب رضايت مردم

از آنجا كه ماهيت تبليغ يك فعاليت اجتماعی است و مبلّغ به دنبال تأثير گذاری بر آحاد جامعه خويش است، سلوك اجتماعی او از جايگاه حساس و دقيقی برخوردار می‌باشد.

مبلّغ برای آنكه مردم را ابتدا جذب كرده، سپس به تأثيرگذاری بر آنها بپردازد، لازم است به لحاظ سلوك و رفتار اجتماعی از توانمندی بالايی برخوردار باشد.

فراوان ديده می‌شود كه مبلّغ تنها به دليل رفتار زيبا و پسنديده اجتماعی در بين مردم نفوذ كرده و آنان را به راه قرآن و اهل بيت عصمت و طهارت عليهم السلام هدايت نموده است، تا آنجا كه مبلّغان موفق گاهی تا چند نسل بعد از مخاطبان خويش را متأثر از رفتار و منش اجتماعی خود ساخته اند؛ پدران از آموزه‌ها و رفتارهای پندآموز آنان برای فرزندان و نسلهای بعد حكايت كرده و آنان را تحت تأثير قرار می‌دهند.

در مقابل، افرادی هم يافت می‌شوند كه به لحاظ تبليغ گفتاری و سخنوري، چيره دست و پر توان‌اند؛ ليكن به دليل ناتوانی در سلوك اجتماعي، آموزه‌های خويش را بی‌تأثير می‌سازند.

در بحث سلوك اجتماعي، محورهايی قابل بررسی است؛ ليكن در اين مقال به يكی از مباحث مبنايی كه «جلب رضايت مردم‌» است می‌پردازيم.

تلاش برای جلب رضايت مردم، علاوه بر آنكه به لحاظ سياسی دارای اهميت می‌باشد، از نظر دينی هم مسئله‌ای قابل تأمل و شايسته دقت است. مبلّغ در عرصه فعاليتهای اجتماعی در صورتی می‌تواند موفق عمل كند كه بتواند اعتماد مردم را جلبكرده، قلبهای آنان را با خود همراه سازد.

برخی بر اين باورند كه رضايت مردم را به هيچ وجه نمی‌توان به دست آورد؛ از اين رو پرداختن به اين مقوله را بی‌نتيجه و عبث می‌پندارند.

حكومتهای به ظاهر آزاد دنيا با پذيرش لزوم تحصيل رضايت مردم، سعی می‌كنند حكومت و قدرت خويش را برگرفته از علاقه و تمايل مردم نشان دهند و با نظريه پردازيها و تصويب قوانين بسيار، اين كليدی ترين نشانه دموكراسی را از نظر شكلی پاس دارند. زمامداران در اين نظامها می‌كوشند تا صورت مسئله را به گونه‌ای طرح كنند كه به عامه مردم بقبولانند حكومت در چهارچوب رضايت آنان شكل گرفته است. همچنين چه بسا از فريب و نيرنگ برای رسيدن به خوشنودی مردم بهره جويند تا آنان را وادار سازند كه ناخودآگاه در مسير اهداف و مطامع ايشان قرار گيرند.

اما در حكومت علوي، خدمت به عامّه مردم و جلب رضايت آنان، مسئله‌ای اساسی است.

در تبليغ، ارشاد و هدايت مردم نيز توجه به ميل و علاقه آنان از ارزش بالايی برخوردار است.

علاقه مردم به مبلّغ

روحانی در صورتی موفق خواهد بود كه از پشتوانه محبت مردم برخوردار باشد، نه اينكه مردم حضور او را بارگرانی بر دوش خويش احساس كنند. اميرالمؤمنين عليه السلام می‌فرمايد:

«وَ أنّ أفضلَ قُرَّةِ عينِ الوُلاةِ استقامةُ العدلِ فی البلاد و ظُهورُ مَوَدَّةِ الرَّعيَّةِ و أِنَّه لا تَظْهَرُ مودّتُهم أِلّا بِسلامةِ صُدورِهم و لا تَصِحُّ نصيحتُهم اِلاّ بِحيطتهم؛(1) بهترين چشم روشنی برای حاكمانْ برپايی عدالت در شهرها و ابراز علاقه مردم [به آنان] است و اين محبت ابراز نمی‌شود مگر در صورتی كه دلهای مردم آرام باشد. نصيحت و خير خواهی مردم نيز باقی نخواهد ماند مگر آنكه به حفظ حكمرانان و حضور در گرد آنان علاقه مند باشند.»

گرچه خطاب در اين جملات به حاكمان است، ليكن در عرصه تبليغ می‌توان از اين جمله‌های نورانی مطالبی را استنباط كرد:

1. رضايت مردم يكی از بهترين و ارزشمندترين نمود موفقيت [كسانی] است كه به نحوی وظيفه خدمت به آنان را بر عهده گرفته‌اند، از اينرو بايد در تحصيل و تقويت آن كوشيد و نسبت به آن اهتمام ورزيد.

2. اگر مردم در دلْ خدمتگزاران خودشان را دوست داشته باشند، محبت خود را به آنان ابراز می‌كنند.

3. شهروندان در صورتی خيرخواه و نصيحت گوی خدمتگزاران خود خواهند بود كه :

الف. از روی محبت گرداگرد آنان جمع شوند.

ب. آنان را باری سنگين بر دوش خود احساس نكنند.

ج. هر لحظه منتظر شكست و منزوی شدن آنان نباشند.

رضايت مردم به تصميمگيری

بر اساس دستورات اميرالمؤمنين عليه السلام لازم است هنگام تصميم گيری و برای آغاز يا ادامه فعاليت تبليغی يا عمراني، يكی از ملاكهای مهم را رضايت مردم دانست.

«ولْيَكُنْ اَحَبَّ الأُمورِ اِليكَ أَوسَطُها فی الحقّ و أَعمُّها فِی الْعَدْلِ و أجمَعُها لِرضَی الرَّعيّةِ فاِنّ سُخْطَ العامّةِ يُجْحِفُ بِرضَی الخاصّةِ و اِنّ سُخْطَ الخاصَّةِ يُغْتَفَرُ مع رِضَی العامّةِ؛(2)

بايد دوست داشتنی ترين كارها نزد تو كاری باشد كه بهترين(3) از جهت حق و عمومی ترين از نظر عدالت است و بيشترين رضايت مردمی را به دنبال بياورد؛ زيرا نارضايتی عمومی رضايت خواص را از بين می‌برد و نارضايتی خواص با رضايت عمومی مردم جبران می‌شود.»

در اينجا يك ملاك ارزشمند در تصميم گيری فراروی رهبران جامعه قرار می‌گيرد كه هنگامی كه بنا باشد از بين راههای مختلف برای حل مشكل و يا انجام كاری يكی انتخاب گردد، بايد گزينه‌ای انتخاب شود كه علاوه بر رعايت حق، موجب فراگيری عدالت گردد و بيش از همه رضايت عمومی را به دنبال داشته باشد؛ گرچه عده‌ای از خواصّ ناراحت شوند.

رضايت خدا يا مردم

برای دريافت محدوده اهتمام به رضايت مردم ورعايت رضای الهي، در منابع دينی مطالب فراوانی وجود دارد كه تأمين رضايت مردم را در صورتی ارزشمند قلمداد می‌كند كه در كنار آن مخالفت با دستورات دينی نباشد. برای تبيين اين مطلب توجه به نكات ذيل ضروری است:

1. در واژه اسلام و مسلم مفهوم تسليم نهفته است، البته تسليم در برابر خداوند و دستورات او، نه تسليم در برابر دشمنان و معاندين و شياطين، و اين امر تحقق خارجی نمی‌يابد مگر با اطاعت از دستورات دين. يك مبلغ در صورتی كه رضايت مردم را بی‌اعتنايی به اوامر الهی احساس كرد هرگز به آن نمی‌انديشد.

2. قرآن مجيد می‌فرمايد: «وَ ما كانَ لِمُؤْمِنٍ وَلا مُؤْمِنَةٍ اِذا قَضَی اللَّهُ وَ رَسُولُهُ اَمْراً اَنْ يَكُونَ لَهُمُ الْخِيَرَةُ مِنْ اَمْرِهِمْ وَ مَنْ يَعْصِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ فَقَدْ ضَلَّ ضَلالاً مُبينا‌»؛(4) «هر گاه خدا و رسول او فرمانی را صادر كنند، هيچ مرد و زن مؤمنی حق ندارد خود را در امور شخصی خويش، مختار بداند و كسی كه خدا و رسولش را نافرمانی كند، حتماً به گمراهی آشكار مبتلا شده است.»

از اين آيه چنين استنباط می‌شود:

الف. مؤمنين در مقابل دستورات خدا و رسولش حق عمل بر خلاف آن را ندارند، گرچه در امور شخصی آنان باشد، چه رسد به مسائل اجتماعي.

ب. اگر خداوند و رسولش در موضوعی حكمی را صادر نكردند، انسانها بر اساس تجارب و تحقيقات خويش می‌توانند راهی را برگزينند و اينجا ميدان اختيار مسلمانان در استفاده از علوم و فنون بشری است. ليكن در موردی كه دين فرمانی را صادر كرده، از آنجا كه اطاعت از آن دستورات ضامن سعادت بشر است، فردی كه ايمان به خدا، قرآن و پيامبرصلی الله عليه وآله داشته باشد، راهی غير از راه دين را بر نمی‌گزيند.

حال اگر اين اطاعت موجب سرخوردگی و بی‌رغبتی از جانب مردم باشد، در كانون فكری و رفتاری يك مسلمان هيچ تأثيری نخواهد داشت.

3. اميرالمؤمنين علی عليه السلام با صراحت كامل در هنگام تعارض رضايت الهی و اميال مردم چنين می‌فرمايد: «وَ لا تُسْخِطِ اللَّهَ بِرِضی اَحَدٍ مِنْ خَلْقِهِ فَاِنَّ فِی اللَّهِ خَلَفاً مِن غَيْرِهِ وَ لَيْسَ مِنَ اللَّهِ خَلَفٌ فی غَيْرِهِ؛(5) خدا را در راضی نگهداشتن مردم به خشم نياور؛ زيرا خشنودی خدا جايگزين هر چيزی بوده، اما هيچ چيز جايگزين خشنودی خدا نمی‌شود.»

4. در جای ديگر اميرمؤمنان عليه السلام سرآغاز تمام فتنه‌ها را پيروی از هواهای نفسانی و مخالفت با كتاب اللَّه بيان می‌دارد و می‌فرمايد:

«انّما بَدْءُ الْفِتَنِ اهواءٌ تُتَّبَعْ و اَحكامٌ تُبْتَدَعْ يُخالَفُ فيها كتابُ اللَّه و يَتَولّی عليها رجالٌ رجالاً علی غيرِ دينِ اللَّهِ؛(6) همانا آغاز پديد آمدن فتنه‌ها هواپرستی و بدعت گزاری است؛ نوآوريهايی كه قرآن با آن مخالف است و گروهی از اين طريق بر خلاف دين خدا بر گروهی ديگر حاكم می‌شوند.»

نتيجه آنكه، رضايت مردم در طول رضايت الهی است؛ يعنی ما وظيفه داريم ابتدا، رضايت الهی را مد نظر قرار دهيم و پس از آن برای جلب رضايت مردم تلاش كنيم. و در اين راستا هر چه كوشش كنيم خود يكی از عوامل مهم جلب رضای الهی است.

· پاورقــــــــــــــــــــی

1) نهج البلاغه، نامه 53.

2) همان.

3) كلمه «أوسط‌» در اين قسمت از سخن آن حضرت به معنای «بهترين‌» و «ارزشمندترين‌» است؛ هر چند برخی از مترجمان نهج البلاغه، آن را «ميانه روي‌» يا «ميانه ترين‌» معنا كرده‌اند.

4) احزاب / 36.

5) نهج البلاغه، نامه 27.

6) همان، خطبه 50.

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • آدرس های صفحه وب و آدرس های ایمیل به طور خودکار به پیوند تبدیل می شوند.