یادداشت تبلیغی؛

تحلیلی جامع از شخصیت علی اکبر «سلام الله علیه»

تاریخ انتشار:
یازدهم شعبان سال روز ولادت حضرت علی اکبر سلام الله علیه است، اگر بخواهیم همراه ارادت عاشقانه، بر سطح معرفت و شناختمان نسبت به شخصیت آن حضرت بیفزاییم امکان ندارد مگر آنکه چند نکته به درستی تحلیل و تفسیر شود، و به چند پرسش کلیدی در راستای شخصیت آن حضرت پاسخ داده شود.
تحلیلی جامع از شخصیت علی اکبر «سلام الله علیه»

پایگاه اطلاع رسانی بلاغ| تحلیلی جامع از شخصیت علی اکبر «سلام الله علیه»

نگارنده: «مبلغ نخبه حجت الاسلام و المسلمین سید محمدتقی قادری»

یازدهم شعبان سال روز ولادت حضرت علی اکبر سلام الله علیه است، اگر بخواهیم همراه ارادت عاشقانه، بر سطح معرفت و شناختمان نسبت به شخصیت آن حضرت بیفزاییم امکان ندارد مگر آنکه چند نکته به درستی تحلیل و تفسیر شود، و به چند پرسش کلیدی در راستای شخصیت آن حضرت پاسخ داده شود؛

******

1- «دلایل بزرگتر بودن علی اکبر از امام سجاد علیه السلام» 
هرچند در سن حضرت علی اکبر علیه السلام بین مورخان اختلاف نظر وجود دارد ولی ابن‏ ادریس حلی در خاتمه‏ی کتاب حج سرائر (ص ۶۵۵) می‏نویسد: علی اکبر در زمان خلافت عثمان به دنیا آمده است و عمر شریف آن حضرت بین بیست و پنج و بیست و هفت سال بوده است و مرحوم محدث قمی در (نفس المهموم، ص ۱۹۲) و مقرم در «رساله علی اکبر» این قول بیست و هفت ساله بودن را به دلایل ذیل بر سایر اقوال که سن آن حضرت را «18، 19، 23»دانسته اند ترجیح داده ‏اند.

دلیل اول: اتفاق مورخان و نسب شناسان است. 
از همین رو مقرم می‏نویسد: «علی اکبر در روز عاشورا نزدیک بیست و هفت سال داشته و مورخان و نسبت شناسان بزرگتر بودن او را از امام سجاد علیه ‏السلام که در آن روز بیست و سه ساله بوده تأکید می‏کنند و بر آن اتفاق دارند(علی اکبر، ص ۱۲).
محمد بن ادریس می‏نویسد: درباره ‏ی سن و بزرگتر بودن علی اکبر از امام سجاد علیه السلام باید به خبرگان و نسب شناسان رجوع نمود مانند زبیر بن بکار، ابوالفرج اصفهانی، بلاذری، مزنی، صاحب کتاب لباب اخبار الخلفاء، عمری، صاحب کتاب زواجر و مواعظ، ابن‏قتیبه، در کتاب معارف، محمد بن جریر طبری، ابن ‏ابی‏ الازهر، ابوحنیفه‏ ی دینوری و ابوعلی بن همام.
ابن ‏ادریس می‏ افزاید: همه ‏ی این نویسندگان و دانشمندان و نسب شناسان بزرگ بر بزرگتر بودن علی اکبر از امام سجاد علیه‏ السلام اتفاق نظر دارند و آنان در اظهار نظر دراین باره از دیگران آگاه‏ ترند(سرائر، ج ۱، مزار حج، ص ۶۵۶-۶۵۵.)

دلیل دوم: تولد او در عصر خلافت عثمان
محمد بن ادریس حلی می‏نویسد: این علی بن الحسین (همان که مادرش لیلی) است در زمان خلافت عثمان به دنیا آمده است. (همان)
محدث قمی نیز این نظر را تأیید می‏کند(نفس المهموم، ص ۱۹۲).
مقرم در رساله‏ ی خود می‏نویسد: علی اکبر در یازدهم ماه شعبان سال ۳۳ هجری دو سال قبل از کشته شدن عثمان به دنیا آمد(علی اکبر، ص ۱۲).

دلیل سوم: حضرت علی اکبر از جد بزرگوارش حضرت امیرالمؤمنین علی علیه ‏السلام روایت نقل می‏کند.(محدث قمی، نفس المهموم، ص ۱۹۲)
توضیح اینکه اگر حضرت علی اکبر دو سال قبل از کشته شدن عثمان به دنیا آمده باشد، تقریبا هفت سال از زندگی پر بارش در زمان حیات جدش امیرالمؤمنین بوده و با این حساب، نقل روایت می‏تواند صحیح و دال بر بیست و هفت سالگیش در کربلا باشد.

دلیل چهارم: بوالفرج اصفهانی می‏نویسد: «ثم دعی یزید لعنه الله بعلی بن الحسین[علیه‏ السلام ]فقال له مااسمک قال علی قال اللعین او لم یقتل الله علیا قال قد کان لی اخ اکبر منی یسمی علیا فقلتموه... (مقاتل الطالبین، ص۸۰):یزید لعنة الله علیه علی بن الحسین امام زین العابدین[علیه ‏السلام] را طلبید، هنگامی که آمد، از او پرسید، اسمت چیست؟ امام سجاد فرمود: علی. یزید لعنة الله علیه گفت: آیا خداوند علی را در کربلا نکشت؟ امام فرمود: من برادر بزرگتری داشتم که نام او نیز علی بود و شما او را در کربلا شهید کردید...

این عبارت نص صریحی است بر اینکه علی بن الحسین شهید از امام سجاد علیه‏ السلام بزرگتر بوده است و طبق نقل مشهور و صحیح، امام سجاد علی بن الحسین الاوسط است و علی بن الحسین الاصغر کودک شیرخواره امام حسین بوده است.

عمری که یکی از نسب شناسان بزرگ است در کتاب المجدی می‏نویسد: کسانی که بصیرت و شناخت کافی نسبت به فرزندان امام حسین علیه ‏السلام و تاریخ زندگی آنان ندارند، گمان می‏کنند که علی بن الحسین الاصغر یعنی امام سجاد علیه ‏السلام در کربلا کشته شده است (محمد به ادریس، سرائر، مزار حج، ص ۶۵۵)

تستری می‏نویسد: امام سجاد علیه ‏السلام در روز عاشورا تقریبا مردی بیست و دو ساله بود و علی اکبر از او بزرگتر بوده است، پس هیجده ساله بودن علی اکبر معقول نیست.(قاموس الرجال، ج ۶، ص ۴۶۱)

در نتیجه حضرت علی اکبر علیه السلام از امام سجاد علیه السلام بزرگتر بوده است.

******

2- «دلایل عصمت علی اکبر علیه السلام» 
هرچند از نظر کلامی تنها کسی منصب نبوت و امامت را دارد بایست دارای مقام عصمت علمی و عملی را داشته باشد، ولی به این معنا نیست که غیر از انبیاء وائمه علیهم السلام نمی توانند معصوم باشد، چراکه عصمت مراتبی دارد و اولیاء الهی چون حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام، و حضرت زینب سلام الله علیها می توانند معصوم باشند، برای عصمت حضرت علی اکبر سلام الله علیه علاوه براینکه هیچ دلیلی بر منع عصمت حضرت وجودندارد، بلکه چند دلیل قابل تامل برعصمت آن حضرت وجودارد.

دلیل اول: بر عصمت علی اکبر علیه السلام زیارتنامه امام حسین علیه السلام در نیمه ماه رجب و شعبان است که شیخ مفید و شیخ طوسی آن را نقل کرده اند، چرا که در دو فراز از این زیارتنامه که سلام برعلی اکبر است تعبیراتی در خطاب به آن حضرت آمده است که معنایی جز عصمت نمی توان فهمید از همین رو در این زیارتنامه می خوانیم: «السَّلَامُ عَلَیك أَیهَا الصِّدِّیقُ الطَّیبُ الزَّكی الْحَبِیبُ الْمُقَرَّبُ وَ ابْنَ رَیحَانَةِ رَسُولِ اللهِ السَّلَامُ عَلَیك مِنْ شَهِیدٍ مُحْتَسِبٍ وَ رَحْمَةُ اللهِ وَ بَرَكاتُهُ مَا أَكرَمَ مَقَامَك وَ أَشْرَفَ مُنْقَلَبَك أَشْهَدُ لَقَدْ شَكرَ اللهُ سَعْیك وَ أَجْزَلَ ثَوَابَك وَ أَلْحَقَك بِالذِّرْوَةِ الْعَالِیةِ حَیثُ الشَّرَفُ كلُّ الشَّرَفِ وَ فِی الْغُرَفِ كمَا مَنَّ عَلَیك مِنْ قَبْلُ وَ جَعَلَك مِنْ أَهْلِ الْبَیتِ الَّذِینَ أَذْهَبَ اللهُ عَنْهُمُ الرِّجْسَ وَ طَهَّرَهُمْ تَطْهِیراً صَلَوَاتُ اللهِ عَلَیك وَ رَحْمَةُ اللهِ وَ بَرَكاتُهُ وَ رِضْوَانُهُ»

از اینکه در فراز نخست آمده: «السَّلامُ عَلَیْکَ'أَیُّهَاالصِّدِّیقُ الطَّیِّبُ الزَّکِیُّ الْحَبِیبُ الْمُقَرَّبُ:تو را ای سید طیب طاهر خدا تو را رساند به قله شرف چنانچه که پیش از این دنیا بر تو علی اکبر منت نهاد و تو را از اهل بیت قرار داد».
نیز در فراز بعدی آمده است: «وَ أَلْحَقَکَ بِالذِّرْوَةِ الْعَالِیَةِ حَیْثُ الشَّرَفُ کُلُّ الشَّرَفِ کَمَا مَنَّ عَلَیْکَ مِنْ قَبْلُ
وَ جَعَلَکَ مِنْ أَهْلِ الْبَیْتِ الَّذِینَ أَذْهَبَ اللَّهُ عَنْهُمُ الرِّجْسَ وَ طَهَّرَهُمْ تَطْهِیراً»

صرفا نگفته « مِنْ أَهْلِ الْبَیْتِ» که بگوییم تشریفاتی است. بلکه گفته «الذین اذهب اللَّهُ عَنْهُمُ الرِّجْسَ وَ طَهَّرَهُمْ تَطْهِیراً: یعنی ایشان را داخل عصمت کردند. نص بر عصمت حضرت علی اکبر است».
مثل سلمان و اباذر نگفت «منا اهل البیت» تشریفاتی نگفت. بلکه گفت: «الذین اذهب اللَّهُ عَنْهُمُ الرِّجْسَ وَ طَهَّرَهُمْ» که در داخل آیه تطهیرند دلیل برعصمت حضرت علی اکبر علیه السلام است.

دلیل دوم: برعصمت علی اکبر علیه السلام تشبیه آن حضرت به جدش رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم در کلام حضرت سید الشهدا ء علیه‌السلام در روز عاشورا است که به هنگام بدرقه در رفتن به میدان جنگ فرمودند: «اللَّهُمَّ اشْهَدْ عَلى‏ هؤُلاءِ الْقَوْمِ، فَقَدْ بَرَزَ إِلَیْهِمْ غُلامٌ اشْبَهُ النَّاسِ خَلْقاً وَ خُلْقاً وَ مَنْطِقاً بِرَسُولِکَ مُحَمَّدٍ صلى الله علیه و آله، کُنَّا إِذَا اشْتَقْنا إِلى‏ نَبِیِّکَ نَظَرْنا إِلى‏ وَجْهِهِ:خدایا! بر این گروه ستمگر گواه باش که اینک جوانى به مبارزه با آنان مى‌‏رود که از نظر صورت و سیرت و گفتار، شبیه‏‌ترین مردم به رسول تو، حضرت محمّد صلى الله علیه و آله است. ما هر زمان که مشتاق دیدار پیامبرت مى‏‌شدیم، به چهره او مى‏‌نگریستیم.»

چنین شباهتی«اشْبَهُ النَّاسِ خَلْقاً وَ خُلْقاً وَ مَنْطِقاً بِرَسُولِکَ مُحَمَّدٍ صلى الله علیه و آله» بین حضرت علی اکبر علیه السلام با جدش رسول الله صلی الله را نمی توان منهای عصمت داشتن آن حضرت تصور نمود.

******

3- منزلت وجایگاه رفیع خانوادگی 
در منزلت و اصالت خانوادگی علی اکبر همین بس که از صلب پدری چون حضرت امام حسین علیه السلام، و از رحم مادر با فضیلتی چون(( لیلی)) مشهور به ام لیلی متولد شده است، لیلی پدرش ابی مره بن عروه بن مسعود ثقفی، مادرش میمونه دختر آبی سفیان صخره بن حرب بن امیه است، از همین رو نسب ام لیلی ازطرف پدر به قبیله ثقیف و ازطرف مادر به بنی امیه می رسد.

 عروة بن مسعود دارای مقام والایی در میان قریش داشت، به گونه ای که وقتی پیامبر اسلام(ص) به پیامبری مبعوث شد قریش در عناد و لجـبازی مـی گفتند: اگر بناست پیغمبری از میان قریش مبعوث گردد، دو نفر بیشتر نمی توانند باشند، یا ولید بن مغیره مخزمی که اهل مکه است و یا عروة بن مسعود ثقفی که اهل طائف اسـت. قـرآن کریم نیز این حکایت و گفتار قریش را در سوره مبارکه زخرف آیه 31 نقل می نماید:((لَولا نُزّلَ هذا القُرآنُ عَلی رَجُلٍ مِنَ القَریَتَینِ عَظیمٍ: چرا این قرآن بر مرد بـزرگ یکی از این دو شهر نازل نمی شود؟)) 

به سبب شرافت عروه در میان قوم خود قریش او را در واقعۀ حدیبیه برای عقد قرارداد صـلح نزد پیامبر اکرم(ص) فرستادند. او در آن هنگام کافر بود و در سال نهم هجرت اسلام آورد و به سـوی قبیله اش بازگشت و خود بـر بـام خانۀ بلندی که داشت رفت واسلام خود را آشکار ساخت و آنان را به این دین دعوت نمود. امّا آنان باران تیر را به سویش گشودند و یکی از آن ها بر [قلب] او اصابت نمود و غرقه در خون خـویش به زمین افتاد گفتند: خون خود را به چه حساب می گذاری؟ گفت: این لطفی بود که خداوند به آن مرا گرامی داشت و شهادتی بود که پروردگار نصیبم ساخت، تنها درخواستم این است کـه مـرا در کنار شهیدانی که با رسول خدا(ص) کشته شده اند دفن نمایید:.واقـدی،ج5\370،تهذیب التهذیب، عـسقلانی، ج 4\187 نهایه ابن اثیر، ج4\30؛ حاکم نیشابوری،: ج3\615).

******

4- ویژگی شخصیتی علی اکبر علیه السلام
هر چند گزارشات تاریخی نسبت به زندگانی 25 ساله علی اکبر بسیار کم و کوتاه است، ولی با مراجعه به همین گزارشات بسیار کوتاه و تعبیراتی شامخی که امام حسین علیه السلام در روز عاشورا نسبت به آن حضرت داشته اند، می توان به ابعاد شخصیتی حضرت علی اکبر پی برد.

نخستین ویژگی علی اکبر علیه السلام آنست: که وی در بین بنی هاشم به بیان حضرت سیدالشهدا ء علیه السلام((اشْبَهُ النَّاسِ خَلْقاً)) به رسول خدا بوده است به این معنا از نظر فيزيکی چهره و صورت شبیه ترین فرد به رسول‌الله بوده است، بگونه ای که همه آن کسانی که رسول خدا را درک نکرده بودند ولی مشتاق بودند که تصویری از رسول الله (ص) داشته باشند، یا درک کرده بودند ولی دلتنگ آن حضرت می شدند می توانستند با نگاه به سیما و چهره علی اکبر سیما و چهره پیامبر خدا را ببینند از همین رو سید الشهدا ء در روز عاشورا فرمودند: ((کُنَّا إِذَا اشْتَقْنا إِلى‏ نَبِیِّکَ نَظَرْنا إِلى‏ وَجْهِهِ: ما هر زمان که مشتاق دیدار پیامبرت مى‏‌شدیم، به چهره او مى‏‌نگریستیم)).

دومین ویژگی حضرت علی اکبر علیه السلام ((اشْبَهُ النَّاسِ خُلْقاً)) به رسول خدا بوده است به این معنا در سلوک رفتاری عبادی، اجتماعی، سیاسی شبیه رفتار پیامبر اکرم داشته است و همانگونه که پیامبر در برابر پیشنهاد کفار به عمویش ابوطالب فرمودند که به آنان بگوید: «یا عم لو وضعت الشمس فی یمیینی و القمر فی یساری ما ترکت الامر حتّی یظهره الله او اهلک فیه ما ترکه؛(سیره ابن هشام، ج1، ص293) ای عمو اگر خورشید را در دست راست من و ماه را در دست چپ من قرار دهند، دست از دعوت الهی بر نمی‌دارم تا اینکه امر خدا را آشکار کنم یا جان بر سر این راه گذارم).

پس از پنجاه سال از رحلت پیامبر در روز عاشورا وقتی از طرف سپاه منسوب به همان کفارپیشنهاد شد که علی اکبر به یزید بن معاویه بپیوندد؛ او همانند جدش این پیشنهاد را رد کرد و سازش ناپذیری را ثابت کرد وگفت: « اِنَّ قَرابَةَ رَسولِ اللهِ اَحَقُّ أَنْ ترعی:رعایت خویشا وندی رسول خدا(ص) به حقیقت تر نزد یکتراست:وقعة الطف،ص 276 .

و یا آن هنگام که عمر بن سعد با دیدن وی در میدان جنگ از او خواست که صحنه جنگ را ترک کند تا در امان باشد، علی اکبر این پیشنهاد را رد کرد و گفت:
اَنا عَلِيُّ بنُ الحُسينُ بنُ عَلِيٍّ          نَحنُ و بيتُ اللهِ اَولي بالنَّبِيِّ
مِن شَبَثٍ و شَمَرٍ ذاكَ الدَّنِيّ           اَضرِبُكُم بِالسَّيفِ حَتّي يَنثَني
ضَربُ غُلامٍ هاشِميٍّ عَلَوِيٍّ          و لا اَزالُ الـيومَ اَحـمي اَبي
تااللهِ لا يَحكُمُ فينا اِبنُ الدَّعِيّ:

من علي پسر حسين پسر علي (ع) هستم، به خانه خدا سوگند،كه ما به نبّي(ص) نزديكتر و اولي هستيم، تا شبث و شمر فرومايه، آنقدر با شمشير به شما مي زنم تا شمشير تاب بردارد، شمشير زدن جوان هاشمي علوي بخدا قسم پیوسته امروز از پدرم حمایت می کنم تا فرزند زنازاده در میان ما حکومت نکند:ارشاد، ج2، ص267)).

سومین ویژگی حضرت علی اکبرعلیه السلام((اشْبَهُ النَّاس مَنْطِقاً)) به رسول خدا بوده است به این معنا همانگونه که جدش امام علی علیه السلام فرمودند: ((الْمَرْءُ مَخْبُوءٌ تَحْتَ لِسَانِه(حکمت 35نهج البلاغه) مرد در زير زبانش نهفته است)) يعنى حالت شخص در سخن نگفتن او پنهان مى ماند، توضيح آن كه ارزش آدمى به مقدار عقل اوست و مقدار عقل از ارزش سخن گفتن و كلام شخص به دست مى آيد چون سخن است كه دليل عقل مى باشد. پس اگر همچون حكما و دانايان سخن گفت، روشن مى شود كه او هم داناست و اگر همچون نادانان سخن گفت معلوم مى شود كه از آن قبيل است و ما بين اين دو مرتبه مراتب نسبى وجود دارد: (ترجمه شرح نهج البلاغه ابن میثم،ج 5 ص552).

علی اکبر سخن نمی گفت و ساکت بود، اما وقتی به سخن در می آمد نشان می داد که تکرار وجود جدش رسول خداست، که در اوج فصاحت و بلاغت و درکمال ادب سخن می گفت از همین رو درگزارش واقعه عاشورا آمده است: ((وقتی امام حسین (ع) از منزلگاه «قصر بنی مقاتل» گذشت، روی اسب چشمان او را خوابی ربود و پس از بیداری «انا لله و انا الیه راجعون» گفت و سه بار این جمله و حمد الهی را تکرار کرد. علی اکبر وقتی سبب این حمد را پرسید، حضرت فرمود: در خواب دیدم سواری می گوید این کاروان به سوی مرگ می رود. پرسید: مگر ما بر حق نیستیم؟ فرمود: چرا. حضرت علی اکبر گفت: «فاننا اذن لا نبالی ان نموت محقین» پس باکی از مرگ در راه حق نداریم!:)) 

با توجه به همین سه ویژگی است که امام حسین علیه السلام به هنگام رفتن علی اکبر به میدان جنگ فرمود: (اللَّهُمَّ اشْهَدْ عَلى‏ هؤُلاءِ الْقَوْمِ، فَقَدْ بَرَزَ إِلَیْهِمْ غُلامٌ اشْبَهُ النَّاسِ خَلْقاً وَ خُلْقاً وَ مَنْطِقاً بِرَسُولِکَ مُحَمَّدٍ صلى الله علیه و آله، کُنَّا إِذَا اشْتَقْنا إِلى‏ نَبِیِّکَ نَظَرْنا إِلى‏ وَجْهِهِ:خدایا! بر این گروه ستمگر گواه باش که اینک جوانى به مبارزه با آنان مى‌‏رود که از نظر صورت و سیرت و گفتار، شبیه‏‌ترین مردم به رسول تو، حضرت محمّد صلى الله علیه و آله است. ما هر زمان که مشتاق دیدار پیامبرت مى‏‌شدیم، به چهره او مى‏‌نگریستیم.))

چهارمین ویژگی علی اکبر علیه السلام که وی را سرآمد و ستاره شهدای کربلا پس از امام حسین علیه السلام قرارداده است، این است آن حضرت درسال ((33 یا35)) از هجرت در زمان خلافت عثمان متولد شده و در دهم محرم سال 61 به شهادت رسیده است،( اعیان الشیعه، ج8، ص 206)دراین مدت توفیق درک محضر چهار امام معصوم امام علی، امام حسن، امام حسین، امام سجاد عليهم السلام را پیدا کرده است و همین امر موجب شد که آنچنان درکسب کمالات قدسی ومعنوی پیش برود و بدرخشدکه تجلی تمام انبیاء آزادم تا خاتم گردد، تاجایی که در روز عاشوراء حضرت امام حسین علیه السلام آن هنگام که علی اکبر عازم میدان جنگ می شود پشت سرش این آیه را تلاوت نماید: ((إِنَّ اللَّهَ اصْطَفى‌ آدَمَ وَ نُوحاً وَ آلَ إِبْراهِيمَ وَ آلَ عِمْرانَ عَلَى الْعالَمِينَ‌(آیه 33/ال عمران) :براستى كه خداوند، آدم و نوح و خاندان ابراهيم و خاندان عمران را بر جهانيان برگزيد.)) 

و این درخشش در کسب کمالات بگونه ای بود که حتی معاویه بن ابی سفیان که ((الد الخصام)) به اهل بیت علیهم السلام بوده است به این درخشش اعتراف کرده و در گزارش تاریخی آمده است: ((روزی معاویه از اطرافيانش پرسيد: "چه كسي در اين زمان براي خلافت مسلمانان برديگران برتري دارد و براي حكمراني بر مردم از ديگران سزاوارتر است؟" اطرافیان متملق به ستايش خليفه پرداختند و او را لايق اين منصب معرفي كردند. ولی معاويه گفت: "نه چنين نيست،((اولي الناس بهذا الامرعلي بن الحسين بن علي، جدّه رسول اللّه و فيه شجاعة بني‏هاشم و سخاه بني اميه و هو ثقيف)) شايسته ‏ترين افراد براي امر حكومت، علي اكبر فرزند حسين است كه جدّش رسول خدا است و شجاعت بني ‏هاشم، سخاوت بني اميه و زيبايي قبيله ثقيف را در خود جمع كرده است:مقاتل الطالبین، ص80، 114))

******

به دلیل همین درخشش است که امام باقر علیه السلام در زیارت عاشوراء نام علی اکبر علیه السلام را مستقل از سایر شهدای کربلا آورده و فرمودند: ((اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ و عَلى اَصْحابِ الْحُسَيْنِ)).

دیدگاه‌ها

جعفر آزادمنش 15:12 - 1400/12/21

بسیار عالی.وقابل استفاده

سعید 17:57 - 1400/12/23

بسیار عالی بود

ج.ر 20:10 - 1401/09/20

اجرتون با خدا
عالی بود

امجد 14:08 - 1401/12/13

عالی مثل همیشه

فاطمه 14:51 - 1402/12/02

عالی بود ممنون

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • آدرس های صفحه وب و آدرس های ایمیل به طور خودکار به پیوند تبدیل می شوند.