مصاحبه با مبلّغان نمونه (4) موسى الرضا روحانى زاده از مبلغان نمونه هجرت بلندمدت
نام نشریه: مبلغان ، مهر و آبان 1387 ، شماره 108
· شما عوامل افزایش جمعیت مخاطبان را در چه چیزهایى مىبینید؟
به نظر حقیر چند چیز باعث ازدیاد جمعیت در مساجد مىشود كه به اختصار عرض مىكنم:
- نظم امام جماعت: نظم امام جماعت نقش بسزایى در این امر دارد.
حضرت علىعلیهالسلام در وصیت به حسن و حسینعلیهماالسلام فرمود: «شما و همه فرزندان و كسانم و هر كه نوشتهام به او مىرسد را به تقواى خدا و نظم داشتن در كارتان سفارش مىكنم.» اگر امام جماعت با تأخیر در مسجد براى نماز حاضر شود، مردم از حضور در نماز جماعت خسته و دلزده مىشوند.
- حضور جدى و مستمر روحانى در محل تبلیغ: برخى مردم از آن سوى شهر یا روستا به قصد مسجد حركت مىكنند. در مقابل، امام جماعت هم باید در مسجد حاضر و نماز جماعت منعقد باشد؛ اما حضور نامرتب امام جماعت در مسجد، باعث ایجاد تردید و دلسردى نمازگزاران نسبت به حضور امام جماعت خواهد شد.
- اطلاعرسانى به نمازگزاران درباره غیبتهاى احتمالى: امام جماعت به منظور احترام و تكریم نمازگزاران شایسته است از قبل غیبتش را به نمازگزاران اطلاع دهد.
- مراعات حال مؤمنان: امام جماعت باید به منظور رعایت حال مؤمنان بهویژه در حین اقامه نماز و نیز در مجالس عمومى دیگر، اعم از اعیاد ملى و مذهبى و یا ایام شهادت ائمهعلیهمالسلام به چند نكته توجه كند:
1. ارائه سخنان مفید و مختصر در مجالس با در نظر گرفتن حال اقشار مختلف؛
2. اقامه نماز، متناسب با سن نمازگزاران.
3. برخورد بىطرفانه، دلسوزى پدرانه و دقت در صحبت و كلام.
· براى هدایت افراد خطاكار چگونه برخورد مىكنید؟
مثل اكثر نقاط كشور متأسفانه در محلّ تبلیغ بنده هم چنین افرادى هستند. به لطف خدا و با برخورد دوستانه و دلسوزى، تغییر مسیر دادهاند.
براى نمونه در یكى از شبها، شخصى تا در منزل با من آمد و گفت: «گرفتار اعتیاد شدهام و از زندگى و خودم سیرم و امیدى به آینده ندارم و احساس مىكنم كه مىتوانید كمكم كنید. دست مرا بگیرید و كمكم كنید.»
من هم چون سابقه اقامه نماز در بهزیستى قم داشتم، از آن طریق توانستم راهى را براى ترك اعتیاد فرد مورد نظر پیدا كنم. الحمد للّه وى ترك كرد و در حال حاضر، مشغول كار و زندگى شده است و مىگوید بعد از خدا شما زندگى را به من برگرداندید.
· درصد افرادى كه جهت رفع مشكلات خود به عنوان مشاور به شما مراجعه مىكنند كم است یا زیاد، شما چگونه مشاوره مىدهید؟
نسبتاً زیاد هستند؛ حضورى، تلفنى و یا با نامه. به عنوان نمونه در یكى از روزهاى ماه مبارك رمضان بود كه از محلّ تبلیغ به یك روستاى دیگر مىرفتم تا ظهرها، نماز و منبر در آنجا برقرار باشد. دو خواهر با هم نزد من آمدند و یك پاكت نامه دادند و گفتند كه تا رمضان تمام نشده است و شما به روستاى ما مىآیى جواب نامه را بدهید. من نامه را گرفتم و به خانه آمدم.
دیدم در نامه نوشته شده است: ما دو خواهر هستیم كه از شدت اذیت و آزار پدر بهویژه ضرب و شتم وى در عذابیم و مىخواهیم از منزل فرار كنیم. چه صلاح مىدانید. در ضمن، پدرم هر روز براى نماز و سخنرانى در مسجد حاضر مىشود.»
در پاسخ به درخواست آنان، روش صحبتهایم در منبر عوض شد و در باره محبت به فرزندان، بهویژه مهربانى با دختران سخن گفتم؛ مثلاً گفتم كه این فرزندان چند سالى در خانه پدر و مادر مهمان هستند و با ازدواج، این مهمانى به پایان مىرسد و... . پاسخ نامه را هم دادم و آنان از تصمیم قطعى خود برگشتند.
زنانى هم به من نامه مىدادند كه شوهرمان معتاد است. یكى از آنها نوشته بود: تمام اشیاى قیمتى من را فروخته و حتى به گوشوارههاى دخترم رحم نكرده است. حاج آقا این چه زندگانى است كه من دارم؟ مدتى است تصمیم به خودكشى گرفتهام؛ امّا از زمانى كه به كلاسهاى شما مىآیم به زندگى امیدوار شدهام. مرا كمك كنید. البته من در آن محل كلاس آیین زندگى و مهارتهاى زندگى داشتم. بنده، در مقام پاسخگویى، جواب منطقى به آنان مىدادم و آنان را از این عمل زشت و ناپسند منصرف مىكردم.
· برخورد شما با طرفداران جناحهاى مختلف سیاسى موجود در محلّ تبلیغ به چه صورت است؟
خیلى محتاطانه و بىطرف، به طورى كه همه مردم را به همكارى دعوت مىكنم؛ بهویژه در بحث انتخابات براى همه افرادى كه مورد تأیید شوراى محترم نگهبان بودند، احترام قائل بودم و سعى مىكردم كه كلیات انتخابات را بگویم و مردم را به امر انتخابات دعوت كنم و مردم بهویژه جوانان را از توهین كردن به رقیب همدیگر برحذر مىداشتم.
· چه نوآوریهایى در دنیاى تبلیغ داشتهاید، لطفاً توضیح دهید؟
نوآورى كه از خود نداشتم؛ ولى بعضى سنتهاى حسنه فراموششده را زنده كردهام؛ براى نمونه، ساعتى از روزهاى جمعه را به عیادت بیماران اختصاص مىدهم. كسى كه از دنیا مىرود، همه را تشویق مىكنم كه براى او نماز وحشت اقامه كنیم. به زیارت قبولى افرادى كه از حج، كربلا و... مىآیند، مىروم.
همچنین حدود شش ماه، بین نماز مغرب و عشا همه را براى اقامه نماز غفیله تشویق مىكردم؛ بهگونهاى كه بنده با بلندگو مىخواندم و دیگران هم مىخواندند تا نماز غفیله در مسجد، رایج شد.
افزودن دیدگاه جدید