تبلیغ در سیره و گفتار عارفان (11)؛ امر به معروف و نهی از منكر در سیره عارفان

تاریخ انتشار:
یكی از بایسته‌های تبلیغ و از وظایف مهم مبلغان و مروجان دین الهی، «امر به معروف‌» و «نهی از منكر» است. این دو اصل...
نویسنده: رحیم کارگر
نام نشریه: مبلغان، شماره 30

یكی از بایسته‌های تبلیغ و از وظایف مهم مبلغان و مروجان دین الهی، «امر به معروف‌» و «نهی از منكر» است.

این دو اصل اساسی، جایگاهی بس ارجمند در فرهنگ انسان ساز اسلام داشته و حیات و بالندگی جامعه دینی و خیر و سعادت دنیا و آخرت مردم بدان وابسته است.

امام عارفان حضرت باقر علیه السلام می‌فرماید:

«ان الامر بالمعروف و النهی عن المنكر، سبیل الانبیاء و منهاج الصلحاء. فریضة عظیمة بها تقام الفرائض و تامن المذاهب و تحل المكاسب و ترد المظالم و تعمر الارض و ینتصف من الاعداء و یستقیم الامر فانكروا بقلوبكم و الفظوا بالسنتكم و صكوا بها جباههم و لاتخافوا فی الله لومة لائم.

فان اتعظوا و الی الحق رجعوا فلا سبیل علیهم انما السبیل علی الذین یظلمون الناس و یبغون فی الارض بغیر الحق اولئك لهم عذاب الیم. هنا لك فجاهدوهم بابدانكم و ابغضوهم بقلوبكم غیر طالبین سلطانا و لا باغین مالا و لامریدین ظفرا حتی یفیئوا الی امرالله و یمضوا علی طاعته (1) ؛

همانا امر به معروف و نهی از منكر، راه پیامبران و طریقه نیكان است. فریضه‌ای است بزرگ كه فرائض [دیگر] به وسیله آن برپا می‌شود و راه‌ها ایمن می‌گردد و كسب‌ها حلال و آنچه به ستم گرفته شده، رد می‌شود و زمین آباد می‌گردد. و از دشمنان انتقام كشیده می‌شود و كار سامان می‌یابد. پس با دل هایتان [از كارهای منكر و ناشایسته] انكار [و نفرت] كنید و با زبان هایتان دور افكنید و پیشانی‌های مرتكبان را با این كار سخت بكوبید و در راه خدا از سرزنش هیچ سرزنش كننده‌ای نترسید.

پس اگر پند پذیرفتند و به سوی حق برگشتند، ایرادی بر آنان نیست، جز این نیست كه ایراد بر كسانی است كه به مردم ستم می‌نمایند و در زمین به ناحق تجاوز می‌كنند. برای آنان عذابی دردناك است. و در این مورد، با بدن هایتان با آنان مبارزه كنید و با دل هایتان دشمنشان دارید، بی آن كه سلطنتی را خواستار شده و یا به مالی تجاوز كنید و یا اراده پیروزی را داشته باشید، تا آن كه به سوی امر خدا برگردند و به راه طاعت او بروند.‌»

عالم ربانی مولی مهدی نراقی رحمه الله درباره اهمیت و جایگاه «امر به معروف و نهی از منكر» می‌نویسد:

«امر به معروف و نهی از منكر، بزرگ‌ترین مراسم دینی و امر مهمی است كه خداوند، پیامبران را بر آن برانگیخت و بعد از ایشان، جانشینان و اوصیا منصوب كرد و نائبان ایشان را بهترین نفوس قدسی از علما قرار داد؛ بلكه مدار و محور گردش آسیای همه آیین‌ها و ادیان است (2).‌»

شهید مطهری رحمه الله در رابطه با ارزش و ضرورت این دو فرضیه الهی، می‌گوید:

«اصل امر به معروف و نهی از منكر در اسلام، اصلی است كه به تعبیر امام باقر علیه السلام، پایه و استوانه سایر فرایض اسلامی است. این اصل، مسلمان را در حال یك انقلاب فكری مداوم و اصلاح جویی جاودان و مبارزه پی گیر و ناآرام با فسادها و تباهی‌ها نگه می‌دارد (3).‌»

«امر به معروف و نهی از منكر، یگانه اصلی است كه ضامن بقای اسلام است. به اصطلاح، علت «مبقیه‌» است. اصلا اگر این اصل نباشد، اسلامی نیست.

اگر می‌خواهید عزت داشته باشید و دیگران روی شما حساب كنند، امر به معروف و نهی از منكر را ترك نكنید (4).‌»

«امر به معروف و نهی از منكر، موضوعی نیست كه از بین برود، همیشه وجود دارد و باید در راس مسائل قرار گیرد. همیشه باید مطرح شود تا آن را فراموش نكنیم.

امر به معروف و نهی از منكر همین است كه‌ای انسان: تو تنها از نظر شخصی و فردی در برابر ذات پروردگار، مسؤول و متعهد نیستی. تو در مقابل اجتماع خود هم، مسؤولیت و تعهد داری (5).‌»

تبلیغ، تجلی‌گاه امر به معروف و نهی از منكر

امر به معروف و نهی از منكر، بر تك تك آحاد جامعه اسلامی واجب و ضروری است و ترك آن گناهی بزرگ محسوب می‌شود؛ اما مسؤولیت انجام آن برای مبلغان دین الهی، این مجاهدان عرصه ارشاد و هدایت، چندین برابر دیگران است.

اصولا جدایی و انفكاكی بین تبلیغ و امر به معروف و نهی از منكر نیست. تبلیغ عرصه عملی و واقعی این دو فریضه بزرگ است و مبلغان، دعوت كنندگان همیشگی مردم به معروف‌ها و نیكی‌ها و بازدارندگان آنان از منكرات و بدی‌ها هستند.

صاحب كتاب اخلاقی «جامع السعادات‌» ، امر به معروف و نهی از منكر را از وظایف اساسی علمای دین، و عدم توجه به آن را باعث تباهی و فساد جامعه می‌داند:

«درهر عصر و روزگاری، مردانی كه به تایید الهی مؤیدند، با نهضت خود، به اقامه این سنت (امر به معروف و نهی از منكر) بر می‌خیزند؛ بی آن كه در راه خدا، از ملامت و سرزنش مردمان اندیشه كنند.

اینان علمای قوی النفس و دیندارند كه باعلم خود، سعی و كوشش می‌كنند و اشخاص سعادتمندی كه نفوذ و قدرت دارند، در اجرا و تحقق آن دامن همت بر میان می‌بندند.

در نتیجه مردمان به طاعات و خیرات راغب می‌گردند و بركات زمین و آسمان بر رویشان گشوده می‌شود.

در هر دوره و زمانی كه عالم عاملی یا فرمانروای عادلی برای احیای آن، قیام نكرد و سهل انگاری نمود، بازار فساد رونق می‌گیرد و اعمال خلاف دین گسترش می‌یابد و شهرها به تباهی كشانده می‌شود و مردم در دام پیروی از شهوات و هوا و هوس گرفتار می‌گردند و نشانه‌های هدایت و تقوا از میان می‌رود (6).‌»

عالم ربانی، سید جعفر كشفی نیز موعظه و تبلیغ را با امر به معروف و نهی از منكر مرتبط دانسته و می‌نویسد:

«واعظان و مذكران از علما، پس ایشان طایفه‌ای می‌باشند كه مشغول به وعظ مردمان و امر به معروف و نهی از منكر به خصوصه می‌باشند.

معنای «موعظه‌» ، امر به معروف است و تشویق و ترغیب نمودن در آن و امیدوار كردن بندگان را به رحمت خداوند. و معنای نهی از منكر، تهدید و تخویف نمودن و ترسانیدن بندگان را از سخط خداوند؛ چنان كه امیرالمؤمنین علیه السلام فرمودند:

«الا اخبركم بالفقیه حق الفقیه من لم یقنط من رحمة الله و لم یرخص لهم فی معاصی الله و لم یترك القرآن رغبته الی غیره (7).‌»

یعنی، آیا خبر ندهم شما را به فقیه حق فقیه [و به عالم درست و تمام] ، او كسی است كه مایوس نگرداند مردمان را از رحمت خدای [و ایمن نگرداند ایشان را از عذاب خدای] و رخصت ندهد ایشان را در معصیت خدای و ترك نكند قرآن را به نحوی كه راغب و مستمسك به غیر آن از كتاب‌های دیگر باشد (8).‌»

عارف كامل امام خمینی قدس سره می‌گوید: «از عظیم‌ترین مصادیق امر به معروف و نهی از منكر و شریف‌ترین و دقیق‌ترین و شدیدترین آن‌ها از نظر تاثیر و دلنشین‌ترین آن‌ها - مخصوصا اگر آمر و ناهی، از علمای دین و رؤسای مذهب (اعلی الله كلمتهم) باشد - آن است كه از شخصی صادر شود كه خودش لباس معروف را - چه واجب و چه مستحبش را - پوشیده (و به آن عمل كرده باشد و از منكر [و حرام] بلكه از مكروه دور باشد و به اخلاق انبیا و اهل معنویت متخلق باشد... تا آن كه با كار و روش و اخلاقش آمر و ناهی باشد و مردم به او اقتدا نمایند (9).‌»

عالم متقی، شیخ عباس قمی رحمه الله در رهنمودهای اخلاقی به مبلغان می‌نویسد:

«بر اهل منبر و روضه خوان‌ها است كه در كار خویش، اموری را پاس دارند تا در زمره بزرگ شماران شعائر الهی قرار گیرند و بر ارشاد و هدایت بندگان خدا، توفیق یابند. [یكی از این امور این است كه] امر به معروف و نهی از منكر كنند. پیامبر اسلام فرمود: «اذا ظهرت البدع فی امتی فیظهر العالم علمه و الا فعلیه لعنة الله و الملائكة و الناس اجمعین (10) ؛ وقتی بدعت‌ها (مطالب نو پیدای مخالف دین) پیدا شد، بر عالم است كه آنچه را حق است، به مردم بگوید و علمش را آشكار كند، وگرنه لعنت و نفرین خدا، فرشتگان و همه مردم ب ر او باد.‌»

و نیز روایت شده است كه امیر المؤمنین علیه السلام، در خطبه‌ای پس از حمد و ستایش خداوند فرمود:

«اما بعد فانه انما هلك من كان قبلكم بحیث ما عملوا من المعاصی و لم ینههم الربانیون و الاحبار عن ذلك فانهم لما تمادوا فی المعاصی نزلت بهم العقوبات، فمروا بالمعروف و انهوا عن المنكر و اعلموا ان الامر بالمعروف و النهی عن المنكر لم یقربا اجلا و لن ینقصان من رزق ان الامر ینزل من السماء الی الارض كقطر المطر الی كل نفس بما قدر الله زیادة او نقصانا (11) ؛

عامل تباهی و هلاكت پیشینیان آن بود كه خدا را نافرمانی می‌كردند، ولی عالمان آنان، بازشان نمی‌داشتند، چون نافرمانی آنان ادامه یافت [و عالمان آنان را جلوگیر نشدند] ؛ عقوبت‌ها بر آنان فرو ریخت. بنابراین امر به معروف و نهی از منكر كنید و بدانید كه امر به معروف و نهی از منكر نه اجل را نزدیك می‌كند و نه روزی را كم می‌نماید؛ زیرا روزی [هركس] چونان قطره‌های باران از بالا، به اندازه‌ای كه خداوند مقدر كرده است؛ كم یا زیاد، برسد (12).‌»

درباره آیت الله حاج میرزا علی آقا شیرازی رحمه الله نوشته شده است: «او اجرای امر به معروف و نهی از منكر را با موعظه و منبر پیش گرفت. چنین روشی موجب می‌شد كه مردم به شیوه‌ای مستقیم از بدی‌ها و نیكی‌ها آگاهی یابند. كسی جامعه را به سوی خوبی فرا می‌خواند كه در نیكی ذوب شده و هیچ گونه تكلف و تحمیلی، رنگ تعهد و پیام او را به خود نگرفته بود.

او مشاهده می‌كرد در جامعه انسان‌هایی دیده می‌شوند كه از حیث روانی دچار هزار ضعف می‌باشند و این نابسامانی‌ها با كرامت و شرافت آنان، منافات داشت و داروی این دردها را موعظه (امر به معروف و نهی از منكر) ، تشخیص داد. لذا در كنار تدریس، بحث، تحقیق و طبابت، این برنامه را ضرورتی اجتناب ناپذیر برای آحاد مردم دانست. سخنان برخاسته از دلی كه به نور ایمان و صفای معنویت روشن شده، می‌تواند افراد را از خودخواهی - كه مادر تمام رذیلت‌ها است - بیرون آورد (13).‌»

شرایط و آداب عرفانی امر به معروف و نهی از منكر

امر به معروف و نهی از منكر، شرایط و آداب و مراتب زیادی دارد كه در كتاب‌های اخلاقی و عقیدتی بدان‌ها اشاره شده و رعایت آن‌ها بر تك تك آمران به معروف و ناهیان از منكر، لازم و بایسته است.

پیشوای عارفان حضرت صادق علیه السلام در روایتی به این امر مهم اشاره كرده، وظایف و بایسته‌های اخلاقی آمران به معروف و ناهیان از منكر را چنین بر می‌شمرد:

«صاحب امر به معروف، باید دانای حلال و حرام باشد، به آنچه امر می‌كند، خود عامل باشد و از آنچه نهی می‌كند، باز ایستد. خیر خواه مردم و مهربان و با رفق و مدارا باشد. با گفتار نیك مردم را بشناسد، تا با هركس به فراخور حال و منزلت او رفتار نماید. به مكر نفس و كیدهای شیطان بصیر و بینا باشد. بر آنچه به او می‌رسد، صبر كند. در پی انتقام جویی و شكایت بر نیاید، عصبیت وحمیت به كار نبرد. نیت خود را برای خدا خالص كند. از او كمك بخواهد و خشنودی او بجوید. اگر با او مخالفت و جفا شد، شكیبایی ورزد و اگر با وی موافقت شد و امر و نهیش پذیرفته گشت، سپاس گوید، كار خود را به خدا واگذارد و از عیب خود غافل نشود (14).‌»

در این جا به پاره‌ای از آداب و شرایط اخلاقی و عرفانی «امر به معروف‌» و «نهی از منكر» اشاره می‌شود كه بیشتر آن‌ها مربوط به مبلغان و عالمان دین است و رعایت آن‌ها بر ایشان ضروری‌تر و بایسته‌تر است و از ذكر سایر شرایط و مراتب - كه در كتاب‌های اخلاقی بیان شده - پرهیز می‌گردد.

یكم: عدالت

عدالت و گناه نكردن، صفت و ویژگی اصلی مبلغان آمر به معروف و ناهی از منكر است. این شرط و وظیفه، برای سایر افراد واجب نیست؛ اما ضرورت و لزوم آن برای مبلغان و عالمان دین، امری روشن و بدیهی است.

در این رابطه عالم ربانی مولی مهدی نراقی رحمه الله می‌نویسد:

«كسی كه امر به معروف و نهی از منكر می‌كند، لازم نیست عادل باشد و یا به آنچه امر ونهی می‌كند، حتما عمل نماید؛ زیرا اولا دلایل وجوب آن مطلق و بدون قید و شرط است. ثانیا بر كسی كه فعل حرامی را انجام می‌دهد و در دیگری نیز آن را مشاهده می‌كند، دو چیز واجب است: یكی ترك آن و دیگر نهی از آن. و اگر یكی از آن دو را ترك كرد، وجوب دیگری از میان نمی‌رود؛ زیرا در غیر این صورت، امر و نهی جز بر معصوم، واجب نخواهد بود و بنابراین باب امر به معروف و نهی از منكر، به كلی بسته می‌شود.... آنچه درباره لازم نبودن شرط عدالت در امر به معروف و نهی از منكر یاد كردیم، در مورد افراد رعیت و مردم معمولی است كه از منكر آگاه می‌شوند. اما شخصی كه خود را در منصب اصلاح حال مردم و ارشاد و هدایت آنان و بیان احكام الهی به نیابت از رسول الله صلی الله علیه و آله و ائمه معصومین علیهم السلام قرار داد، ناچار باید دارای عدالت و تقوا و علم به كتاب خدا و سنت (احادیث) و دیگر شرایط... باشد. بنابراین انكار و تقبیح [وارد شده در روایات] ، مخصوص او است و نه عامه مردم (15).‌»

دوم: اصلاح و خودسازی

یكی دیگر از آداب و شرایط امر به معروف و نهی از منكر این است كه مبلغان، قبل از مبادرت به این فریضه الهی، به تزكیه و تهذیب نفس و خودسازی بپردازند.

كسی كه بدون اصلاح نفس خود، درصدد راهنمایی و هدایت دیگران باشد، بهره‌ای از این كار نخواهد برد و سخنان و مواعظ او تاثیری در شنوندگان نخواهد داشت.

عارف ربانی حاج شیخ محمد بهاری همدانی در رابطه با مراحل و مراتب امر به معروف می‌نویسد:

«بدان كه در حدیث آمده است كه دانشمندان، وارثان پیامبران اند. شكی نیست و بی گمان كه مراد از این ارث، درهم‌ها و دینارها نیست، بلكه ارث بردن از حیث رسالت و تبلیغ احكام و بازگرداندن مردمان از راه‌های كج به سوی جاده مستقیم و تا آن جا كه امكان دارد، حفظ و نگه داری آنان در راه مستقیم است. بنابراین شخص دانشمند، باید اموری را مراعات كند تا این وراثت برای او محقق شود... یكی از آن امور این است كه وقتی می‌بیند مردم بر انجام دادن امور ناپسند مواظبت دارند، اگر با اجتماع تمامی شرایط، قادر بر دفع آن‌ها می‌باشد، در خانه خویش ننشیند و به این ترتیب عمل كند كه:

ابتدا بر خود او واجب است كه از اصلاح نفس خود آغاز كند و بر انجام دادن طاعات و ترك محرمات مواظبت كند. سپس اهل محل و شهر و پس از آن حومه شهر و اهل روستاها و بادیه‌ها و هم چنین تا دورترین نقاط عالم، به مقداری كه توان دارد... (16).‌»

علامه راغب اصفهانی نیز نوشته است:

«بزرگ‌ترین قبایح آن است كه انسانی فرمان ناپذیر، به دیگران دستوری دهد و با بی خیالی، دیگران را از بدی باز دارد. كسی كه در نظر دیگران به آلودگی شهره است، دعوت به حكمت كند و در خود عیوبی ببیند ولی به اصلاح آن‌ها نپردازد و غیر خود را نصیحت نماید، اما به خود خیانت كند!؟

پس اولین مرحله نصیحت آن است كه نسبت به نفس خود انسان باشد؛ چون كسی كه به خود خیانت كند، كمتر می‌تواند دیگران را نصیحت كند (17).‌»

اصولا بهترین امر به معروف و نهی از منكرآن است كه با عمل و رفتار باشد. عالم ربانی سید جعفر كشفی رحمه الله نقل می‌كند:

«وارد شده است كه «العالم من یؤدب الناس بفعله قبل قوله؛ یعنی؛ عالم آن كسی است كه تادیب بنماید مردمان را به كردار خودش، پیش از گفتار خود (18).‌»

در این رابطه داستان جالب و شگفت انگیزی از عالم الهی، مرحوم آخوند ملاعباس تربتی نقل شده است.

یكی از محافظان فرزند آخوند ملا كاظم خراسانی نقل می‌كند:

«در ایام زمستان برای سركشی به املاك آقا، به نیشابور رفته بودیم. در مراجعه به مشهد در راه، بین شریف آباد و مشهد برفگیر شدیم و در قهوه خانه «حوض حاج مهدی‌» ماندیم... غیر از ما جمعی دیگر نیز به همان قهوه خانه پناه آورده بودند. شب فرا رسیده بود كه اتومبیلی از طرف مشهد رسید و چهار نفر از جوانان پولدار و خوشگذران مشهد كه چهار خانم را با خود داشتند به سبب برف و تاریكی به همین قهوه خانه آمدند.

آمدن آن‌ها در آن شب تاریك برفی در میان كوهستان، بزم عشرتی مجانی برای مسافران به وجود آورد. جوانان بطری‌های مشروب و خوراكی‌ها را چیدند و زنان، بعضی به خوانندگی و بعضی به رقص پرداختند. در گرماگرم این بساط، در قهوه خانه باز شد و مرحوم حاج آخوند، با سه چهار نفر كه از تربت به مشهد می‌رفتند و مركبشان الاغ بود، از ناچاری برف و تاریكی شب، رو به همین قهوه خانه آورده بودند و از صاحب قهوه خانه اجازه می‌خواستند كه به آن‌ها جایی بدهد و او گفت: سكوی آن طرف خالی است. حاج علی اكبر می‌گفت: من با مشاهده این وضع هراسان شدم و گفتم كه نكند از جانب حاج آخوند نسبت به این‌ها تعرضی بشود یا از جانب این‌ها به آن مرد اهانت گردد. آماده شدم كه اگر خواستند به حاج آخوند اهانت كنند، در مقام دفاع برآیم... لكن حاج آخوند وارد قهوه خانه شد، به طوری كه گویا نه كسی را می‌بیند و نه چیزی می‌شنود. به سوی آن سكو رفت و چون نماز مغرب و عشا را نخوانده بودند، از قهوه چی پرسیدند: قبله كدام طرف است؟ و او سمت قبله را نشان داد.

حاج آخوند به نماز ایستاد و آن چهار نفر به وی اقتدا كردند. یكی اذان گفت و حاج آخوند اقامه گفت و وارد نماز شدند. من هم غنیمت دانستم، وضو گرفتم و اقتدا كردم. چند نفر دیگر نیز از مسافران، از بزم عشرت رو برگردانده و به صف جماعت پیوستند. قهوه چی نیز گفت: غنیمت است یك شب اقلا نمازی پشت سر حاج آخوند بخوانیم.

خلاصه وقتی كه از نماز فارغ گشتیم، از جوان‌ها و خانم‌ها اثری نبود. بساط خود را جمع كرده بودند و نفهمیدیم كه در آن شب برفی، به كجا رفتند (19).‌»

سوم: پذیرش نصایح دیگران

آمران به معروف و ناهیان از منكر - به خصوص علما و دانشمندان - باید حرف دیگران را در مورد خود بپذیرند و از ارشاد و امر به معروف آن‌ها، ناراحت نشوند.

دانشمند اخلاقی، سید عبدالله شبر درباره صفت ناپسند برخی از علما و ارشاد كنندگان می‌نویسد:

«گروه دیگری مشغول امر به معروف و نهی از منكر مردم شده و خود را فراموش كرده اند. و هنگامی كه كسی او را به معروفی امر كند، ناراحت شده، ریاست طلبی می‌كند و خود را برتر از آن می‌داند كه دیگری او را راهنمایی كند! و اگر در هنگامی كه مرتكب عمل ناشایستی شد، كسی او را نهی كند، غضب می‌كند كه من خودم دیگران را امر و نهی می‌كنم؛ حالا تو مرا نهی می‌كنی؟! این گروه از این كار خود، هدفی جز ریاست ندارند (20).‌»

حاج میرزا علی آقا شیرازی نمونه‌ای واقعی از علما و عارفان ربانی است كه با دل و جان، پذیرای سخنان و نصیحت‌های دیگران بود و از آن استقبال می‌كرد.

«حاج میرزا علی آقا ضمن آن كه دیگران را موعظه می‌نمود و با بیاناتش به اصلاح افراد مبادرت می‌ورزید، خیلی مشتاق بود كه توسط اشخاص، خطاهای خودش تصحیح گردد و برخورد تلخ صادقانه را بر سخن‌های شیرین و توام با تملق كاذبانه ترجیح می‌داد.

او با آن مراتب علمی و كمالات ایمانی، خویشتن را محتاج می‌دید كه از جانب ناصحان و برادران ایمانی، دوستانه و صمیمانه سخن حق را بشنود و به آن گوش بسپارد و اگر در عمل به دستورات دینی و خصوصیات اخلاقی، كاستی دارد، به وی تذكر دهند.

خود را مبرای از لغزش نمی‌دانست و می‌گفت: بنده‌ای از عباد پروردگار هستم كه اگر خدای مرا كفایت نكند، موفق نخواهم شد، و به دوستان و آشنایان از علما و افرادی كه با آن‌ها انس داشت، گوشزد می‌نمود كه ملاحظاتی در برابرش نداشته باشند (21).‌»

چهارم: نرمی و مدارا

برخورد نیك و پسندیده، خوش خلقی در گفتار و رفتار، نرمی و مدارا و نصایح دوستانه، از اركان اساسی امر به معروف و نهی از منكر به شمار می‌رود و تاثیرات و نتایج آن را فزون‌تر می‌كند.

ابو حامد غزالی می‌نویسد:

«واعظی [یكی از خلفا را] با درشتی و خشونت نصیحت می‌كرد، خلیفه به او گفت: «ای مرد! مهربان باش، زیرا خداوند كسی را بهتر از تو، پیش كسی بدتر از من فرستاد و به او دستور داد كه به نرمی و مهربانی با او گفت و گو كند. «و قولا له قولا لینا لعله یتذكر او یخشی‌» (22) ‌»

عالم ربانی علامه نراقی رحمه الله توصیه می‌كند:

«كسی كه امر به معروف و نهی از منكر می‌كند، باید خوشخو و بردبار و شكیبا و قوی النفس باشد تا اگر نسبت به وی ناسزا گفته شد، پریشان خاطر و مضطرب نگردد؛ زیرا بیشتر مردم، پیرو هوا و هوس اند و اگر از میل و خواستشان باز داشته شوند، بر آنان گران می‌آید و چه بسا درباره بازدارنده، زبان بگشایند و سخنان درشت و زشت گویند و حتی كار را به بی ادبی و دشنام گویی بكشانند.

و نیز باید با مردم به رفق و مدارا رفتار كند كه موعظه با رفق و ملایمت و نرمی در دل بیشتر مردم اثر بهتر و بیشتری دارد (23).‌»

البته بر مبلغ و آمر به معروف است كه در عین نرمی و مدارا، جدی و كوشا باشد و در اجرای این دستور الهی سستی و كوتاهی نكند. درباره عالم ربانی مرحوم بافقی آمده است:

«این مرد بزرگ درامر به معروف و نهی از منكر، فوق العاده كوشا بود و در تمام شهر قم، ریش تراشی را قدغن كرد و از سلمانی‌های قم تعهد گرفته بود كه ریش نتراشند. رضا خان كه از نهی از منكرهای مرحوم بافقی به ستوه آمده و آن را مخالف با منویات خود می‌دید، دستور داد آگهی كنند كه كسی حق نهی از منكر را ندارد و مردم در اعمال و كارهای خود آزادند.

پس از آن به مناسبت فرا رسیدن ایام عید و تحویل سال، خانواده سلطنتی، بدون رعایت حجاب و با وضع زننده‌ای در حرم حضرت معصومه علیها السلام جلوی مردم ظاهر شدند. مرحوم بافقی پیام داد: اگر شما مسلمانید، چرا به این صورت به حرم آمده اید و اگر مسلمان نیستید، این جا جای شما نیست و اعلام كرد مردم بعد از ظهر آن روز در حرم تجمع كردند و خود سخنرانی كرد و با صدای رسا، بانگ برآورد كه آیا در میان شما یك نفر برخورد نیك و پسندیده، خوش خلقی در گفتار و رفتار، نرمی و مدارا و نصایح دوستانه، از اركان اساسی امر به معروف و نهی از منكر به شمار می‌رود و تاثیرات و نتایج آن را فزون‌تر می‌كند.

مرد رشید نیست كه جلوی این اهانت‌ها و جسارت‌ها به احكام قرآن را بگیرد. اكنون كار به جایی رسیده كه به طور علنی با امر به معروف و نهی از منكر مخالفت می‌كنند....

این كار منجر به این شد كه رضا شاه خود به قم بیاید و با مرحوم آیت الله بافقی روبرو شود و او را مورد ضرب و شتم قرار دهد (24).‌»

پنجم: پرهیز از غرور و خود فریفتگی

امر به معروف و نهی از منكر مراتبی دارد كه یكی از آن‌ها منع و انكار به زبان است. در این جا ممكن است برخی از مبلغان و عالمان، دچار آفتی شوند كه صاحب «جامع السعادات‌» بدان اشاره كرده، می‌نویسد:

« [یكی از مراتب امر به معروف و نهی از منكر] منع و انكار به زبان است یعنی، ابتدا با پند و نصیحت و اگر اثر نكرد با ترساندن و باز داشتن تا آن جا كه نوبت به سخنان تند و درشت برسد. مثل این كه بگوید:‌ای نادان! با پروردگارت مخالفت مكن! در اینجا دامی بزرگ برای شیطان هست كه بسا بیشتر واعظان را شكار می‌كند. بنابراین هر عالم اندرزگویی، باید این دام را با نور بصیرت ببیند. آن دام این است كه شیطان هنگام وعظ و ارشاد، در نزد او حاضر می‌شود و خود بینی و برتری او را به سبب علمی كه دارد، در دلش وسوسه می‌كند و كسی را كه مورد موعظه قرار می‌دهد، نادان و خوار و پست می‌نماید. و چه بسا قصدش از وعظ، خوار ساختن و جاهل شمردن طرف و اظهار بزرگی و شرافت خویش به داشتن علم باشد.

این حالت آفتی است بزرگ و متضمن كبر و ریا می‌باشد. سزاوار است كه هر واعظ دینداری از این آفت غفلت نكند و با نور بصیرت، عیوب خود و زشتی درون خویش را بشناسد و نشانه پاك بودن نفس از این آفت، این است كه اگر آن گناهكار با پند شخصی دیگر، پند پذیرد، یا خود از معصیت باز ایستد، دوست‌تر دارد تا به وسیله وعظ او پند گیرد (25).‌»

عارف كامل امام خمینی قدس سره می‌گوید: «سزاوار است كه آمر به معروف و ناهی از منكر در امر و نهی و مراتب انكارش مانند پزشك معالج مهربان و پدر با شفقت كه مراعات مصلحت مرتكب را می‌نماید، باشد... قصدش را فقط برای خدای متعال و رضایت او قرار دهد و این كارش را از آلودگی‌های هواهای نفسانی و اظهار بزرگی، خالص نماید و نفس خودش را منزه نداند و برای آن بزرگی یا برتری بر مرتكب نبیند؛ كه چه بسا برای شخص مرتكب گناه - ولو گناهان كبیره باشد - صفات خوب نفسانی باشد كه مورد رضایت خدا می‌باشند و خداوند متعال او را به خاطر این صفات دوست دارد، اگر چه كار او مورد بغض خداوند می‌باشد و چه بسا آمر و ناهی عكس او باشد، اگر چه بر خودش پوشیده است (26).‌»

ششم: داشتن علم و دانش

یكی دیگر از شرایط امر به معروف و نهی از منكر، داشتن دانش و آگاهی لازم درباره انواع گناهان و حرام‌های الهی و شناساندن دقیق آن‌ها به مردم است. از آن جایی كه مبلغان و واعظان، نسبت به دیگران علم و اطلاع زیادتری نسبت به احكام و فرمان‌های الهی دارند، باید اهمیت بیشتری نیز بدان قائل شوند و جلوی اشتباه و بد فهمی دیگران را بگیرند.

عالم ربانی مولی مهدی نراقی رحمه الله می‌نویسد:

« [یكی از شرایط وجوب امر به معروف و نهی از منكر] علم به معروف و منكر بودن فعل است؛ تا از غلط و اشتباه در امان باشد... بنابراین هر كه به وجوب یا حرمت هر امری علم قطعی دارد و می‌داند كه در آن اختلافی نیست و ضروری دین یا مذهب یا اجماع قطعی یا از كتاب و سنت و یا از قول علما است، بر او است كه امر و نهی كند (27).‌»

· پاورقــــــــــــــــــــی

1) فروع كافی، ج 5، كتاب الجهاد، باب الامر بالمعروف و النهی عن المنكر، ص 56.

2) جامع السعادات، ج 2، ص 317.

3) مجموعه آثار، ج 2، ص 248.

4) حماسه حسینی، ج 2، ص 76 و 45.

5) همان، ص 51 و 53.

6) جامع السعادات، ج 2، ص 312 و 313.

7) بحارالانوار، ج 2، ص 48.

8) میزان الملوك و الطوائف، ص 169.

9) تحریر الوسیله، ج 2، ص 321.

10) بحارالانوار، ج 54، ص 234.

11) همان، ج 97، ص 74.

12) مجله حوزه، شماره 47، ص 91 و 92.

13) ناصح صالح، ص 178.

14) جامع السعادات، ج 2، ص 326.

15) همان، ص 324 و 325.

16) تذكرة المتقین، ص 129.

17) بر كرانه سعادت، ص 261 و 167.

18) میزان الملوك و الطوائف، ص 175.

19) فضیلت‌های فراموش شده، ص 128 و 129.

20) الاخلاق، ص 326 و 327.

21) ناصح صالح، ص 205.

22) الاربعین، ص 94 و 95.

23) جامع السعادات، ج 2، ص 325.

24) حكایات گزیده، ص 106.

25) جامع السعادات، ج 2، ص 327 و 328.

26) تحریرالوسیله، ج 2، ص 321.

27) جامع السعادات، ج 2، ص 321.

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • آدرس های صفحه وب و آدرس های ایمیل به طور خودکار به پیوند تبدیل می شوند.