فرصتهاى تبلیغى را دریابیم (5)؛ تاثیر آگاهیهاى مخاطبان در تبلیغ

تاریخ انتشار:
چكیده مطالب شماره‌های قبل در شماره‌های پیشین بیان گردید كه مبلغ باید از فرصتها جهت ترویج معارف دینی استفاده كند و...
نویسنده: محمدحسن نبوی
نام نشریه: مبلغان، شماره 45

چكیده مطالب شماره‌های قبل

در شماره‌های پیشین بیان گردید كه مبلغ باید از فرصتها جهت ترویج معارف دینی استفاده كند و در مواردی خود فرصت سازی كرده، سپس به تبلیغ دین بپردازد. جهت شناخت فرصتهای مناسب در محل تبلیغ آگاهی نسبت به مسائل ذیل گوشزد گردید:

تحصیلات مخاطبان، آداب و رسوم، ملكات یا مفاسد اخلاقی، تعداد معتادان، مقدار آگاهیهای دینی مردم، شبهات مطرح در جامعه، پایگاهها و اماكن تبلیغی، نهادهای مردمی، سازمانها و ادارات، تعداد اماكن تفریحی، امكان ساخت و احداث اماكن مذهبی، هیئات و نیروهای فرهنگی و بالاخره پیروان ادیان و مذاهب.

در ادامه، به صورت فشرده درباره تحصیلات مخاطبان، آداب و رسوم اجتماعی، ملكات یا مفاسد اخلاقی و بحث اعتیاد و راههای جلوگیری از آن مطالبی بیان گردید و در این مقاله به بحث آگاهیهای دینی مردم خواهیم پرداخت.

فرهنگ دینی

در هر جامعه‌ای اعتقادات، باورها، آداب و سنن، آگاهیها و رفتارهایی كه در بین عموم یا غالب مردم پذیرفته شده باشد، فرهنگ مردم نامیده می‌شود؛ از اینرو اعتقادات، رفتارها و آگاهیهای دینی مردم، فرهنگ دینی آنان به شمار می‌آید.

شناخت فرهنگ محل تبلیغ - بویژه فرهنگ دینی آن - برای مبلغ لازم و ضروری است و علاوه بر شناخت فرهنگ دینی، آگاهی نسبت به سطح و گستره فرهنگ دینی و حدود عمق و ریشه داری آن نیز برای انجام تبلیغ كارشناسانه ضرورت دارد.

در زمینه آگاهیهای دینی مردم، مبلغ باید حیطه آگاهیهای آنان را بشناسد؛ آیا احكام دینی می‌دانند؟ آیا در تاریخ اسلام و یا تحلیل مسائل سیاسی آگاهی دارند؟ و...

ممكن است در جامعه‌ای افراد مسئله دان و مطلع از احكام شرعی وجود داشته باشند لیكن همین افراد نسبت به اعتقادات ضعیف باشند. از سوی دیگر ممكن است تعداد معدودی نسبت به احكام آشنایی داشته باشند لیكن تعداد آنان محدود باشد؛ بطوریكه در حد فرهنگ مردم به حساب نیاید، زیرا فرهنگ به شاخصهایی گفته می‌شود كه در بین اكثر مردم شایع است.

حال، مبلغ به عنوان مسئول فرهنگ دینی محل تبلیغ، باید در این زمینه مردم را به خوبی بشناسد و حیطه و گستره شاخصهای فرهنگی را مشخص كند.

پس از اطلاع دقیق از فرهنگ دینی مردم، مبلغ می‌تواند كاستیها و نیازمندیهای مخاطبان خود را مشخص كند و برای تامین هر یك از نیازها برنامه‌ریزی خاص داشته باشد.

امام علی علیه السلام در توصیف پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله می‌فرماید: «طبیب دوار بطبه » ؛ (1) یعنی او پزشكی بود كه علم خویش را برای معالجه بیماران در مناطق مختلف می‌چرخاند.

اگر مبلغ هم بخواهد طبیبی باشد كه پس از شناخت دقیق بیماری مردم، داروی معرفتی خود را تجویز كند و بیمار را از رنج جهل و گمراهی برهاند، باید اول مخاطبان خویش را معاینه كند. اگر بیماری عام و شایعی در بین آنان بود و بصورت فرهنگ در آمده بود، ناچار به درمان عمومی روی آورد و در غیر این صورت شیوه مناسب دیگری اتخاذ كند.

در نتیجه مبلغ باید نسبت به مسائل ذیل در مورد مخاطبان آگاهی یابد تا در مسیر اصلاح فرهنگ دچار مشكل نشود:

1. باورها و آگاهیهای عمومی مردم نسبت به احكام، عقاید، تاریخ اسلام و رفتار آنان براساس معارف دینی تا چه حدی است و نیازمندیهای آنان كدام است؟

2. گروههای خاص مانند: بسیج، بانوان، جوانان، كودكان، معلمان و... تا چه اندازه با معارف دینی آشنا بوده، كاستیهای آنان هم به لحاظ معرفتی و هم به لحاظ رفتاری چیست؟

3. افراد خاصی كه نیازمند سرمایه گذاری ویژه می‌باشند كدامند و چگونه می‌توان با آنان ارتباط برقرار كرد و زمینه رشد و تعالی آنها را فراهم ساخت.

از آنجا كه مبلغان برای تغییر، تصحیح و رشد فرهنگ دینی مردم بیش از هر چیز عرصه تبلیغ گفتاری را در اختیار دارند، می‌توانند در زمینه تبلیغ گفتاری برنامه‌ریزی كرده و سعی كنند از همین طریق به محدوده اعتقادات و باورهای مردم و رفتار آنان راه یافته، براساس معارف ثقلین به تصحیح آنها همت گمارند.

اركان تبلیغ گفتاری

هر مبلغ به دنبال آن است كه پیام خود را به مخاطبان خویش رسانده، از درك آن اطمینان حاصل كند. در نتیجه در این نوع تبلیغ، سه ركن اساسی وجود دارد: پیام دهنده، پیام و گیرنده پیام.

اگر پیام دهنده در فضا و شرایط مناسبی پیام را ارسال كند و گیرنده پیام هم در موقعیت مناسبی باشد، تبادل پیام به خوبی انجام می‌گیرد، كه این مقوله خود دارای بحث ویژه‌ای است و باید بطور مستقل مورد كنكاش قرار گیرد.

اما به تناسب بحث درباره تاثیر مقدار آگاهی مخاطبان در این فرایند باید چند نكته را متذكر شویم:

1. اگر پیام دهنده بداند مطلبی كه می‌خواهد ابلاغ كند، مخاطب نسبت به آن هیچ اطلاعی ندارد، كار برای او آسان است؛ زیرا از هر جای موضوع مطلبی بیان كند برای مخاطب از تازگی برخوردار بوده، و جذاب خواهد بود. مثلا اگر مطلبی درباره جامعه شناسی یا روانشناسی - با چهارچوبهای پذیرفته شده علمی خودش - برای شخصی عامی مطرح شود، مخاطب احساس می‌كند هر چه دریافت كرده، جدید و تازه است.

اما در معارف دینی معمولا مخاطبان از پیشینه اطلاعاتی برخوردار بوده، به تناسب آگاهیهای خودشان از مبلغ انتظار دارند حرف تازه‌ای بیان كند و آنان را با فضای جدیدی آشنا سازد.

اگر مخاطب احساس دریافت مطلب جدید نداشته باشد، نسبت به سخنران و سخنرانی بی‌میل می‌شود و كم كم از فضای القاء پیام فاصله می‌گیرد.

2. مطلب دیگری كه نباید از آن غافل بود آن است كه گاهی دیده می‌شود افرادی احكام می‌دانند و یا تاریخ اسلام را فرا گرفته اند؛ از اینرو مبلغ از بیان این مباحث پرهیز می‌كند، در حالیكه با كمی دقت معلوم می‌شود تعداد این افراد بسیار ناچیز است. هرگز آگاهی 20% از مردم نسبت به احكام شرعی، نمی‌تواند مانع بیان احكام برای 80% باقی مانده باشد.

برنامه‌ریزی

پس از كسب اطلاعات مورد نیاز و مشخص شدن سطح آگاهیهای دینی و گستره این آگاهیها در سه بخش عموم مردم، گروههای خاص و افراد خاص و در نتیجه مشخص شدن نیازهای معارفی مخاطبان، مبلغ می‌تواند برای بخشهای مذكور برنامه‌ریزی تبلیغی كرده و براساس برنامه، كار تبلیغی خود را بنیان نهد.

الف) سطح عموم

برای سخنرانیهای عمومی باید چند نكته مورد توجه قرا گیرد:

1. ابتدا باید نیازهای برآورد شده اولویت بندی شود.

برخی از مسائل و معارف، از واجبات اعتقادی عملی مردم است و آنان در معرض بی‌اعتنایی و ترك واجبات و یا عمل به محرمات هستند. این مسائل و معارف باید در اولویت تبلیغی قرار گیرد.

از باب نمونه ممكن است مبلغ به این نتیجه برسد كه مخاطبان او از جهت تحلیل مسائل سیاسی بسیار قوی و یا در حد قابل قبول‌اند، لیكن احكام وضو، غسل و یا قرائت نماز را نمی‌دانند و نسبت به تاریخ پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله هم بی‌اطلاعند، همچنین در مورد نعمتهای بهشت و عذابهای جهنم آگاهی ندارند. طبیعی است كه احكام وضو، غسل و قرائت نماز در اولویت است و در مراحل بعدی باید به تبیین معارف دیگر پرداخت.

2. در سخنرانیهای عمومی نباید مبلغ به جذب یكی دو نفر از افراد باسواد توجه كرده و از نیاز غالب مخاطبان غافل گردد.

گاهی مبلغ بخاطر حضور یكی دو مستمع فرهیخته، به مغلق گویی و بیان مطالب عمیق و كم فایده برای عموم روی آورده، عمر اكثر مخاطبان را تضییع می‌كند و در صورت تسخیر آن دو مستمع، خود را موفق می‌انگارد، غافل از آنكه منبر او بجای پایگاه نشر نور به میدان مسابقه و برتری جویی تبدیل شده است.

3. سخنرانی باید از نظم منطقی برخوردار باشد تا مخاطب در یك سیر آرام، از مقدمات به اصل بحث رسیده، پیام گوینده را به طور شفاف درك كند؛ نه آنكه سخنان گوینده به حدی پراكنده باشد كه در نهایت هدف اصلی - كه تامین نیاز معرفتی او بود - برآورده نشود.

امیرالمؤمنین علی علیه السلام می‌فرماید: «احسن الكلام ما زانه حسن النظام و فهمه الخاص و العام؛ (2) بهترین سخن آن است كه نظم خوب، آن را زینت كند و خواص و عموم مردم آن را درك نمایند.»

این روایت از سویی بر لزوم نظم در سخنرانی دلالت دارد و از سوی دیگر بر انتقال پیام به عموم مردم و خواص تاكید می‌كند؛ نه آنكه سخنرانی فقط برای یكی دو نفر جذاب باشد و عامه مردم بی‌بهره بمانند.

4. در سخنرانیهای عمومی نمی‌توان به دلیل اطلاع مردم و یا بیان مطلبی در یك سخنرانی، از تذكر نسبت به آن مطلب خصوصا در زمینه مباحث اخلاقی خودداری كرد.

اگر چه مردم همه می‌دانند دروغ، غیبت و تهمت حرام است و مبلغ هم در مورد آن چند جلسه بصورت مستقل مباحثی بیان كرده است، لیكن در مباحث عام، لازم است همچنان برخی از مطالب گذشته را تكرار كند تا در فرهنگ رفتاری آنان نهادینه شود. قرآن كریم می‌فرماید: «و ذكر فان الذكری تنفع المؤمنین » (3) ؛ «و پیوسته تذكر ده، زیرا تذكر مؤمنان را سود می‌بخشد.»

5. برای نوآوری در تبلیغ نمی‌توان حكم جدیدی به اسلام اضافه و یا حكمی را حذف كرد؛ زیرا این روش بدعتگذاران است، لیكن با تغییر در شیوه القاء پیام، گستره استدلالها، نقل احادیث و اقوال علماء، ایجاد ارتباط با مسائل روزمره زندگی، بیان داستان، شعر، ضرب المثل و... می‌توان به سخنرانی تازگی و طراوت بخشید.

ب) گروههای خاص

در هر شهر، روستا و محل تبلیغی، گروههایی وجود دارند كه به هر دلیل در كنار یكدیگر قرار گرفته و تشكل خاصی را بوجود می‌آورند. این تشكلها گاهی رسمی و در برخی از موارد به صورت غیر رسمی شكل می‌گیرند مانند: نیروهای بسیج، سپاه، ادارات محل، هیئآت، كشاورزان، دامداران، جوانان، ورزشكاران و... مبلغ پس از اطلاع از سطح فرهنگ دینی هر گروه، لازم است به آسیبها، مشكلات و نیازهای معرفتی و احكامی هر گروه توجه كند و پس از مشخص كردن این آسیبها و نیازها و با توجه به سطح آگاهیهای آنان، برنامه‌ریزی تبلیغی داشته باشد.

طبعا برنامه در جهت رشد آگاهیها، كاهش آسیبها و مشكلات و پاسخگویی به نیازهای تبلیغی آنان می‌باشد.

اگر مبلغ به تناسب هر منطقه برای این گروهها جلسات خاص داشته باشد، بهتر می‌تواند به هدف خود - كه رشد فرهنگ دینی مردم است - نائل گردد.

سرمایه گذاری برای گروهها، اگر تعداد آنان ناچیز باشد كار شایسته‌ای نیست؛ بلكه در هر محل باید گروهها از جهت كمی و كیفی و حساسیت گروه در فرهنگ اجتماعی، مورد ارزیابی قرار گرفته، در صورت صلاحدید برای آنان سرمایه گذاری شود. از باب نمونه اگر گروه قصابها سه نفر بیشتر نیستند و گروه تشكیل داده‌اند، در مقابل گروه 50 نفره جوانان، سرمایه گذاری طولانی برای آنان خطا و ناصواب است.

ج) افراد خاص

مخاطبان خاص به دو دلیل كاملا مغایر، می‌توانند خاص تلقی شوند.

1. كسانیكه از اطلاعات بسیار خوب یا پذیرش اجتماعی بالا در بین مؤمنین برخوردارند.

2. افرادی كه در محل به دلیل خلافها و گناهان زیاد مشكل آفرینند.

برای دسته اول با اختصاص زمان ویژه، باید همكاری و همدلی آنان را در فعالیتهای تبلیغی از طرق ذیل به تناسب توانمندیهایشان جلب كرد:

1. مشورت در مسائل فرهنگی؛

2. بیان مشكلات محل برای آنان؛

3. بكارگیری آنان برای جذب گروههای اجتماعی؛

4. فعال سازی آنان برای هدایت خطاكاران؛

5. تشكیل جلسات برای كودكان و نوجوانان و استفاده از این افراد برای اداره جلسات؛

6. و....

برای هدایت دسته دوم - كه سردمداران خلاف و خطا در محل هستند - نیز باید زمان خاصی را در نظر گرفته، با دعوت از آنان در مسجد و در وقتهای خلوت با آنان صحبت كرده، سنگ صبور آنها گشت و سپس آرام آرام پس از جذب، به نصیحت و هدایت آنان روی آورد. اگر این افراد به مسجد و مذهب بپیوندند، به خوبی می‌توانند تعداد زیادی از خلافكاران را با خود همراه سازند.

پی نوشت:

1) بحار الانوار، ج 34، ص 239.

2) غرر الحكم، ص 210.

3) ذاریات/55.

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • آدرس های صفحه وب و آدرس های ایمیل به طور خودکار به پیوند تبدیل می شوند.