رفتن به محتوای اصلی
یادداشت تبلیغی؛

«تحلیل سیمای حکومت امام علی علیه السلام در نهج البلاغه»

تاریخ انتشار:
یکی از مشخصه حکومت امام علی علیه السلام «ساده زیستی» و پرهیز از هرگونه «زندگی اشرافی» است، به این معنا کارگزارانی که در حکومت امام امیرالمؤمنین علی علیه السلام مسؤلیت پذیرفته بودند که مکلف اند زندگی شخصی آنان درسطح پایین تر ین طبقات جامعه و همسان با فقراء محرومین داشته باشند‌؛ از همین روست وقتی به زندگی شخصی او که در اوج قدرت و حاکمیت و برخورداری از ثروت است می‌ نگریم؛ می‌ بینیم که جز پیراهنی وصله دار و خوراکی بسیار ساده و سخت، بهره ای از دنیا ندارد
«تحلیل سیمای حکومت امام علی علیه السلام در نهج البلاغه»

پایگاه اطلاع رسانی بلاغ«تحلیل سیمای حکومت امام علی علیه السلام در نهج البلاغه»

مجموعه یادداشت ها «تحلیل سیره نظری و عملی امام امیرالمومنین علی علیه السلام در نهج البلاغه»| قسمت دوم

نگارنده: «مبلغ نخبه حجت الاسلام و المسلمین سید محمدتقی قادری»

*******

یکی از موضوعات مهم و کاربردی آشنایی و معرفت پیداکردن با مشخصه های حکومت امام امیرالمؤمنین علی علیه السلام است بی واسطه ترین و سند مکتوب و گویای منبع شناخت در این راستا خطبه ها و نامه های اما م علیه السلام در نهج البلاغه است، در یادداشت پیشین دو مشخصه از سیمای حکومت امام علیه السلام با استناد به نهج البلاغه مورد تحلیل قرار گرفت، در بخش سوم مشخصه های دیگری را مورد تحلیل قرار می دهیم.

*******

سومین مشخصه سیمای حکومت امام علی علیه السلام «مردمی بودن» کارگزاران نظام اسلامی بوده است، به این معنا امام علیه السلام که در راس حکومت بوده اند چند مرتبه ذاتی داشتند، چراکه علاوه بر مقام امامت انتصابی که شخص رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم از ناحیه خدواند متعال وی را براین مقام منصوب کرده بوند، دارای مقام عرشی عصمت علمی و عملی، ولایت تکوینی و تشریعی، دارای علم غیب و شرافت خانوادگی داماد و پسر عموی پیامبر و اولین مؤمن به آن حضرت و بدون سابقه شرک در بین خوبان اصحاب پیامبر بود، و کارگزاران امام نیز به اعتبار نصب امام علیه السلام نیز صاحب مرتبه قابل احترام و تکریم مقابل دیگران می شدند ولی نکته کلیدی در همین است این مراتب ذاتی و اعتباری برای امام علیه السلام و کارگزارانش تعین ایجاد نمی کرد که دیوار بلندی بین آنان و مردم ایجاد شود و فاصله معناداری با مردم پیداکنند، بلکه ارزش و حرمت حکومت در همین بود خودشان با پایین ترین طبقات مردم یکسان می دانستند، بلکه بیشترین وقت انان در کنار محرومین و کارگشایی برای آنان بوده است از همین رو در نامه به مالک اشتر می نویسند:

«وَاجْعَلْ لِذَوِي الْحَاجَاتِ مِنْکَ قِسْماً تُفَرِّغُ لَهُمْ فِيهِ شَخْصَکَ، وَتَجْلِسُ لَهُمْ مَجْلِساً عَامّاً فَتَتَوَاضَعُ فِيهِ لِلَّهِ الَّذِي خَلَقَکَ، وَتُقْعِدُ عَنْهُمْ جُنْدَکَ وَأَعْوَانَکَ مِنْ أَحْرَاسِکَ وَشُرَطِکَ; حَتَّى يُکَلِّمَکَ مُتَکَلِّمُهُمْ غَيْرَ مُتَتَعْتِع، فَإِنِّي سَمِعْتُ رَسُولَ اللهِ صلّى الله عليه و آله و سلم يَقُولُ فِي غَيْرِ مَوْطِن، لَنْ تُقَدَّسَ أُمَّةٌ لاَ يُؤْخَذُ لِلضَّعِيفِ فِيهَا حَقُّهُ مِنَ الْقَوِيِّ غَيْرَ مُتَتَعْتِع». ثُمَّ احْتَمِلِ الْخُرْقَ مِنْهُمْ وَالْعِيَّ، وَنَحِّ عَنْهُمُ الضِّيقَ وَالاْنَفَ يَبْسُطِ اللهُ عَلَيْکَ بِذَلِکَ أَکْنَافَ رَحْمَتِهِ، وَيُوجِبْ لَکَ ثَوَابَ طَاعَتِهِ. وَأَعْطِ مَا أَعْطَيْتَ هَنِيئاً، وَامْنَعْ فِي إِجْمَال وَإِعْذَار:پس بخشى از وقت خود را به كسانى اختصاص ده كه به تو نياز دارند، تا شخصا به امور آنان رسيدگى كنى، و در مجلس عمومى با آنان بنشين و در برابر خدايى كه تو را آفريده فروتن باش، و سربازان و ياران و نگهبانان خود را از سر راهشان دور كن تا سخنگوى آنان بدون اضطراب در سخن گفتن با تو گفتگو كند، من از رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله و سلّم بارها شنيدم كه مى فرمود: ملّتى كه حق ناتوانان را از زورمندان، بى اضطراب و بهانه اى باز نستاند رستگار نخواهد شد».
پس درشتى و سخنان ناهموار آنان را بر خود هموار كن، و تنگ خويى و خود بزرگ بينى را از خود دور ساز تا خدا درهاى رحمت خود را به روى تو بگشايد، و تو را پاداش اطاعت ببخشايد، آنچه به مردم مى بخشى بر تو گوارا باشد، و اگر چيزى را از كسى باز مى دارى با مهربانى و پوزش خواهى همراه باشد»)

با استناد به همین سبک و سیره علوی است که رهبر معظم انقلاب اسلامی حضرت آیه الله خامنه ای خطاب به کارگزاران نظام جمهوری اسلامی می فرمایند:

«فرمان امام به مالک اشتر است. در آنجا خیلی حرف هست؛ یک دریا مروارید در این فرمان امام وجود دارد، یک تکّه‌اش این است که فرمود: وَ اِنَّما عِمادُ الدّینِ وَ جِماعُ المُسلِمینَ وَ العُدَّةُ لِلاَعداءِ العامَّةُ مِنَ الاُمَّة. عِمادُ الدّین» یعنی تکیه‌گاه دین. شما جامعه‌ی اسلامی هستید؛ )

امیرالمؤمنین [این را] به ملّت خودش میفرماید، خطاب به ما هم هست. خیلی خب، جامعه‌ی اسلامی هستید، تکیه‌گاه اسلامتان امّتند، بدنه‌ی مردمند. جِماعُ المُسلِمین» یعنی آن بدنه‌ی اصلی جامعه، بدنه‌ی اصلی این اجتماع مسلمانی. وَ العُدَّةُ لِلاَعداء؛ عُدَّة» یعنی ذخیره‌ی روز مبادا؛ آن چیزی که نگه میداریم برای روز مبادا. وَ العُدَّةُ لِلاَعداء؛ این ذخیره‌ی در مقابل دشمن، چه کسانی هستند؟ اَلعامَّةُ مِنَ الاُمَّة؛ یعنی توده‌ی مردم. من یک وقتی چند سال قبل از این، یک تکّه‌هایی از این نامه را برای مسئولین مطرح کردم که آنجا حضرت مقایسه میکند بین خاصّه و عامّه؛ خاصّه» یعنی نورچشمی‌ها، عامّه» یعنی توده‌ی مردم. بیانات عجیبی درباره‌ی خاصّه ذکر میکند، بیانات عجیبی درباره‌ی عامّه ــ توده‌ی مردم ــ ذکر میکند. تکیه‌ی حضرت به این است که به توده‌ی مردم تکیه کنید.
وقتی یک رئیس‌جمهوری با توده‌ی مردم اُنس میگیرد، حرف میزند، کار میکند، میرود در دل مردم، یک عدّه‌ای از آنج
قادری: ا بلند میشوند میگویند این پوپولیسم است»! اهانت میکنند. نه، این مردم‌داری است؛ این نشان گرفتن نقطه‌ی اصلی است. توده‌ی مردم همه‌کاره‌اند. البتّه کیفیّت کار کردن با توده‌ی مردم یک هنر بزرگی است؛ آن به جای خود محفوظ.۱۴۰۲/۱۰/۱۹»

*******

چهارمین مشخصه حکومت امام علی علیه السلام «ساده زیستی» و پرهیز از هرگونه «زندگی اشرافی» است، به این معنا کارگزارانی که در حکومت امام امیرالمؤمنین علی علیه السلام مسؤلیت پذیرفته بودند که مکلف اند زندگی شخصی آنان درسطح پایین تر ین طبقات جامعه و همسان با فقراء محرومین داشته باشند‌؛ از همین روست وقتی به زندگی شخصی او که در اوج قدرت و حاکمیت و برخورداری از ثروت است می‌ نگریم؛ می‌ بینیم که جز پیراهنی وصله دار و خوراکی بسیار ساده و سخت، بهره ای از دنیا ندارد و خود حضرت امیر(علیه السلام) در این باره می‌ فرمایند:و الله لقد رقّعت مدرعتی هذه حتّی استحییتُ من راقعها. و لقد قال لی قائلٌ: ألا تُنبذُها عنک؟ فقلتُ: أُغرب عنّی، فعند الصّباح یحمد القومُ السُّری»[ خطبه 160، ص 316.]؛ به خدا سوگند این پیراهن پشمین خود را چندان وصله زده ام که از وصله کننده اش شرمسارم. کسی به من گفت: آن را دور نمی‌ اندازی؟ به او گفتم: از من دور شو، که هنگام صبح مردم، رهروان شب را ستایش می‌ کنند. [کنایه از این‌که آینده متعلّق به صابران و استقامت کنندگان است]

و همچنین هارون بن عنتره مى‏ گويد: در شهر خورنق [پايتخت پادشاهان حيره.]هوا سرد بود، امام علی(عليه السلام) را ديدم كه قطيفه اى برخود پيچيده و از سرما رنج مى ‏برد، گفتم از بيت المال سهمى بردار. امام علی(عليه السلام) پاسخ داد: چيزى از مال شما برنمى ‏دارم و اين قطيفه را كه مى‏ بينى برخود پوشانده ‏ام آن را از مدينه همراه آورده‏ ام.(كامل ابن اثير ج 2 ص 44 - و - تذكرة الخواص ص 108 - و - كشف الغمّه ج 1 ص 203.)

احنف بن قيس وقتى به دربار شام رفت و غذاهاى رنگارنگ او را ديد به گريه افتاد. معاويه گفت: چرا گريه مى‏ كنى؟ پاسخ داد: يك شب هنگام افطار خدمت امام علی (عليه السلام) رفتم به من فرمود: برخيز با حسن و حسين‏(عليهما السلام) همسفره باش، و خود به نماز ايستاد، وقتى نماز امام علی(عليه السلام) به پايان رسيد ظرف دربسته اى را جلوى امام علی(عليه السلام) گذاشتند، بگونه ‏اى در پوش غذا بسته بود كه ديگرى نتواند آنرا باز كند، امام دَر پوش غذا را برداشت و آرد جو را در آورد و تناول كرد. به حضرت اميرالمؤمنين(عليه السلام) عرض كردم: شما اهل سخاوت مى‏ باشيد، پس چرا غذاى خود را پنهان مى‏ كنيد؟
فرمود: اين كار از روى بخل ورزى نيست، مى خواهم فرزندانم از روى دلسوزى چيزى به آن مانند روغنى يا دوغى» نيافزايند.
عرض كردم: مگر حرام است؟ فرمود:
نه اما رهبر امّت اسلامى بايد در خوراك و لباس مانند فقيرترين افراد جامعه زندگى كند تا الگوى بينوايان باشد، و فقرا بتوانند مشكلات و تهيدستى را تحمّل كنند.( ينابيع المودة ص 172)به دنبال اصل«ساده زیستی» حاکمان دینی است وقتى حضرت اميرالمؤمنين‏(عليه السلام) به عاصم بن زياد كه ترك لذّت‏هاى حلال كرده بود اعتراض كرد و رهنمود داد كه نبايد از حلال الهى و از زندگى لازم و مناسب پرهيز داشت، عاصم بن زياد به صورت اعتراض گفت:

يا اميرالمؤمنين! شما هم كه از لباس‏هاى بسيار ساده و غذاهاى ساده استفاده مى‏ كنيد و بسيارى از لذّت‏هاى حلال را ترك كرده ‏ايد!!
حضرت اميرالمؤمنين علی(عليه السلام)

در پاسخ او فرمود:«وَيْحَكَ لَسْتُ كَأنْتَ اِنَّ اللَّهَ فَرَضَ عَلَى أئِمَّةِ الْعَدْلِ اَنْ يُقَدِّرُوا اَنْفُسَهُم بِضَعَفَةِ النَّاسِ كَيْلايَتَبَيَّغَ بِالْفَقيرِ فَقْرُهُ( خطبه 209 نهج ‏البلاغه) :واى بر تو، من همانند تو نيستم چون رهبر جامعه اسلامى مى‏ باشم همانا خداوند بر امامان عادل واجب كرده است كه چونان ضعيف‏ترين انسانها زندگى كنند تا تهيدستى بر محرومان و فقرا فشار نياورد»

از همین رو امام علیه السلام وقتی مطلع می شوند که عثمان بن حنیف به مهمانی اشراف رفته ان اورا به شدت مورد توبیخ قرار می دهند و خطاب به وی می نویسند:

«أَمَّا بَعْدُ يا ابْنَ حُنَيفٍ فَقَدْ بَلَغَنِي أَنَّ رَجُلًا مِنْ فِتْيةِ أَهْلِ الْبَصْرَةِ دَعَاک إِلَى مَأْدُبَةٍ فَأَسْرَعْتَ إِلَيهَا تُسْتَطَابُ لَک الْأَلْوَانُ وَ تُنْقَلُ إِلَيک الْجِفَانُ مَا ظَنَنْتُ أَنَّک تُجِيبُ إِلَى طَعَامِ قَوْمٍ عَائِلُهُمْ مَجْفُوٌّ وَ غَنِيهُمْ مَدْعُوٌّ فَانْظُرْ إِلَى مَا تَقْضَمُهُ مِنْ هَذَا الْمَقْضَمِ فَمَا اشْتَبَهَ عَلَيک عِلْمُهُ فَالْفِظْهُ وَ مَا أَيقَنْتَ بِطِيبِ وُجُوهِهِ فَنَلْ مِنْهُ :اي فرزند حنيف، شنيده ام مردي از جوانان اهل بصره تو را به خوان گسترده اي از طعام دعوت نموده و تو بر سر آن خوان با شتاب حضور يافتي.طعام هاي رنگارنگ
براي تو خوش آمده و کاسه هاي گوناگون پياپي بر سر سفره تو آورده شده است.و من گمان نداشتم تو خوردن غذاي قومي را بپذيري که فقراي آنان مورد اعراض قرار گيرند و بي نيازانشان بر سر طعام دعوت شوند.پس بنگر چه چيز خوردني از اين طعام مي جوي و مي بلعي، پس آنجا که شناسايي غذا براي تو مشکل است، آن را بينداز و در آن مورد که به پاکيزگي اصل و هدفهايش يقين کردي تناول نما.

 از آنجایی که جمهور ی اسلامی تکرار نظامی علوی است و ساده زیستی یک قاعده است در اصل 142 قانون اساسى جمهورى اسلامى ایران چنین نوشته شده است: دارایى رهبر یا اعضاى شوراى رهبرى، رئیس جمهور، نخست وزیر، وزیران و همسر و فرزندان آنان قبل و بعد از خدمت، توسط دیوان عالى کشور رسیدگى مى‏شود که بر خلاف حق افزایش نیافته باشد» اعلام میزان دارائی‌های امام خمینی(س) در روز 24 بهمن ماه سال 1359 بر اساس این اصل قانون اساسی صورت گرفته است فهرست دارایی های حضرت امام بر اساس نامه ایشان چنین است:

۱- دارایی غیر منقول (با ذکر مشخصات):

الف- یک باب منزل مشتمل بر بیرونی و اندرونی در قم، محله باغ قلعه که معروف است.

ب- قطعه زمینی است ارث پدری است و به حسب اطلاع حضرت آقای پسندیده مشاع است بین این جانب و معظمٌ له و ورثه مرحوم اخوی (آقای هندی) که اجاره سهمیه این جانب از قرار اطلاع آقای اخوی، سالی چهار هزار ریال است که داده نمی شود. «۱»

۲- دارایی منقول اعم از نقدی، موجودی یا سپرده بانکی، سهام و اموال غیر منقول دیگر با ذکر قیمت تقریبی:

الف- وجه مختصری است در تهران که نذورات و هدایای شخصی است.

ب- اثاث منزل ندارم، مختصر اثاثی است در قم و تهران، مِلک همسرم می باشد.

دو قطعه قالی در منزل است، داده اند که اگر خواستم بابت خمس حساب کنم، و مال این جانب و ورثه نیست باید به سادات فقیر بدهند.

چند جلد کتاب، بقیه کتبی است که در زمان شاه مخلوع به غارت رفت و نمی دانم چقدر است و چند جلد کتاب که در مدتی که در تهران هستم از طرف مؤلفین هدیه شده است که قیمت تقریبی آن را نمی دانم، ولی قدر قابلی نیست، اثاثی که در منزل مسکونی فعلی در تهران است مِلک صاحبان منزل است، احمد اطلاع دارد.

۳- کلیه وجوهی که در بانکها یا در منزل یا نزد اشخاص است که آقای پسندیده مطلع هستند، به استثنای وجه مختصری که اشاره شد، وجوه شرعیه می باشد و مِلک این جانب نیست، و ورثه این جانب در آنها حقی ندارند و تکلیف آنها را به حسب وصیت تعیین نموده ام. تاریخ 24 دى ماه 1359- 7 ربیع الاول 1401. روح اللَّه الموسوی‏

به دلیل همین است رهبر معظم انقلاب اسلامی آیه الله خامنه ای در دیدار مسئولان و کارگزاران نظام مى فرمایند:

برادران نمى شود ما در زندگى مادى مثل حیوان بچریم و بغلتیم و بخواهیم مردم به ما به شکل یک اسوه نگاه کنند: مردمى که خیلیشان از اولیات زندگى محرومند... من و شما، همان طلبه یا معلم پیش از انقلابیم» اما حالا مثل عروسى اشراف عروسى بگیریم؟ مثل خانه اشراف درست کنیم، مثل حرکت اشراف در خیابان ها حرکت کنیم؟ اشراف مگر چه گونه بودند؟ چون آنها فقط ریششان تراشیده بود، ولى ما ریشمان را گذاشته ایم، همین کافى است؟ نه، ما هم مترفین مى شویم. والله در جامعه اسلامى هم ممکن است مترف به وجود بیاید. از آیه شریفه و اذا اردنا نهلک قریةً امر نام مترفیها ففسقوا فیها» ؛ (سوره اسراء آیه 16)، بترسیم. (حدیث ولایت، ج 7، ص 52).

افزودن دیدگاه جدید

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • آدرس های صفحه وب و آدرس های ایمیل به طور خودکار به پیوند تبدیل می شوند.