استفاده از روش قرآنی در سیره تبلیغی امام رضا (ع)

تاریخ انتشار:
چكیده نهال اسلام توسط پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) غرس گردید و خود ایشان تا پایان عمر به تبلیغ این دین...
نویسنده: هادی وکیلی - حسن نظری
نام نشریه: سایت راسخون، برگرفته از كتاب همایش ملی سبز زندگی رضوی (مقالات برگزیده)

چكیده

نهال اسلام توسط پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) غرس گردید و خود ایشان تا پایان عمر به تبلیغ این دین پرداختند. مسئله تبلیغ به قدری اهمیت داشت كه در جای جای قرآن كریم به آن اشاره رفته است. پس از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)، این وظیفه‌ی خطیر بر دوش امامان نهاده شد. امامان شیعه بنابر موقعیت زمانی و مكانی از روش‌های متعدد برای تبلیغ دین بهره می‌بردند. امام رضا (علیه السلام) به عنوان هشتمین امام، هنگامی‌ به امامت رسید كه جهان اسلام چه از لحاظ جغرافیایی و چه از لحاظ فرهنگی، قابل مقایسه با پیش نبود. بنابراین، طبیعی بود كه شیوه‌های تبلیغی امام با توجه به مخاطبان خویش، متفاوت باشد. یكی از شیوه‌های مهم در سیره‌ی تبلیغی ایشان، استفاده از روش قرآنی بود. چون در این دوره حسّاس، نزاع میان اهل حدیث و عقل‌گرایان به اوج خود، رسیده بود. پس، امام درصدد برآمد تا با تبلیغ قرآنی به مسلمانان بفهماند كه قرآن، بهترین و مهم‌ترین منبع برای فهم دین اسلام است. این نوشتار به شیوه‌ی توصیفی- تحلیلی تدوین گشته و نگارنده كوشیده است تا گوشه‌ای از سیره‌ی تبلیغ قرانی امام هشتم (علیه السلام) را تبیین كند.

كلیدواژه‌ها: قرآن، امام رضا (علیه السلام)، روش تبلیغ، سیره‌، دین اسلام.

مقدمه

جایگاه تبلیغ نسبت به مكتب، همانند جایگاه قلب نسبت به بدن است. همان‌گونه كه بدن بدون قلب، حتی با داشتن مغزی قوی كارایی نخواهد داشت، مكتب نیز حتی با داشتن پایه‌های منطقی و اعتقادی قوی، بدون تبلیغ به حیات شایسته‎ی خود، نخواهد رسید. اسلام نیز پیروان خویش را به صورت مستقیم و غیرمستقیم، بر تبلیغ این دین فرامی‌خواند. خداوند در آیه 39 سوره‌ی احزاب می‌فرماید: «الَّذِینَ یُبَلِّغُونَ رِسَالاَتِ اللَّهِ وَ یَخْشَوْنَهُ وَ لاَ یَخْشَوْنَ أَحَداً إِلاَّ اللَّهَ». در آیه 99 سوره مائده نیز می‌فرماید: «مَا عَلَى الرَّسُولِ إِلاَّ الْبَلاَغُ». بنابراین، هر مسلمانی وظیفه دارد، به اندازه‌ی وسع خویش، در راه تبلیغ دین اسلام بكوشد. اما باید این نكته را در نظر داشت كه تبلیغ دین، شرایط ویژه‌ای دارد؛ شرایطی كه برخاسته از دل مكتب و همچنین ناظر بر عمل مبلّغ و واكنش مخاطب است. بنابراین، مبلّغ باید پیام‌های خود را از كتاب و سنت بگیرد. جمله «یُبلّغونَ‌ رِسالاتِ الله» در آیه‌ی ذكر شده، ناظر بر همین معناست. (3) از طرف دیگر، مبلّغی كه می‌خواهد پیامی ‌را برساند، پیش از هر چیز باید پیام و زوایای آن را به خوبی بشناسد. بنابراین، اگر بخواهد برای نفوذ در مردم، هرچه را بدان علم ندارد، به خورد مردم دهد، بزرگ‌ترین ضربه را بر پیكره پیام فرود آورده است. امام صادق (علیه السلام) می‌فرماید: «العاملُ علی غیرِ بصیرهٍ كالسّائرِ علی غیر الطّریق لا یزیدُه سُرعهُ السّیر الا بُعداً» (4).
نكته سوم هم اینكه مبلّغ باید مخاطب را بشناسد و تبلیغ را با توجه به حالات و روحیات وی به انجام رساند. از این نظر، معصومان (علیهم السلام) شناختی بسیار وسیع از مردم و مخاطبان خود، داشتند. می‌دانستند كه مردم از نظر ظرفیت‌ها و استعدادهای طبیعی و اكتسابی، متفاوت‌اند و تأثیرپذیری آنان از تبلیغات نیز تفاوت دارد. از این رو، در تبلیغات خود، ظرفیت فكری و روحی مخاطبان را در نظر می‌گرفتند. (5) با توجه به این نكته‌ها، اگر ما سیره‌ی تبلیغی امام رضا (علیه السلام) را مورد بررسی قرار دهیم، خواهیم دید كه ایشان در تبلیغ دین، این سه مورد را صد در صد مدنظر داشتند. یعنی پیام خویش را از دل كتاب خدا و سنت برگرفته بودند؛ نسبت به آن و زوایایش كاملاً آگاهی داشتند و همچنین با توجه به مخاطب، ‌روش‌های گوناگونی را به كار می‌بردند.
این مقاله در صدد است تا سیره‌ی تبلیغ قرآنی امام هشتم را مورد مطالعه قرار دهد. امام رضا (علیه السلام) در جای جای زندگانی نظری و عملی خویش، قرآن را جاری می‌ساخت و بسیاری از شبهات را با آن پاسخ می‌گفت. نوشته پیش‌رو، از بخش‌های متعددی تشكیل شده است. ابتدا لازم بود، توضیح مختصری در مورد تبلیغ و همچنین معانی آن داده شود تا تفاوت تبلیغ دینی و غیردینی مشخص گردد. سپس اشاره‌ی كوتاهی بر زندگی نامه حضرت شده است. در ادامه، اوضاع فكری و فرهنگی جهان اسلام مقارن با دوران امامت امام رضا (علیه السلام) مورد بررسی قرار گرفته است. از بخش‌های مهم مقاله، هماهنگی قرآن و عترت و همچنین تجلی قرآن بر سیره‌ی نظری و عملی امام می‌باشد. بخش پایانی نیز اختصاص دارد به پاسخ‌گویی امام به شبهات با قرآن. در پایان نیز نتیجه‌گیری و فهرست منابع و مآخذ آورده شده است.

تبلیغ چیست؟

واژه‌ی تبلیغ از ماده‌ی «بلَغَ» است، به معنای رسیدن به آخرین حد و بالاترین مرحله. بنابراین، تبلیغ كه بر وزن «تفعیل» می‌باشد، به مفهوم رساندن یك شیء به پایان مقصد موردنظر است. (6) این كلمه از نظر اشتقاق نظایر فراوانی دارد؛ مانند بلوغ، بلیغ و... همه‌ی این‌ها به معنای رسیدن به نهایت مقصد، چه مكانی و چه زمانی می‌باشد. (7)

تعریف اصطلاحی:

«تبلیغ عبارت است از روش یا روش‌های مهم به هم پیوسته برای بسیج و جهت دادن به نیروهای اجتماعی و فردی از طریق نفوذ در شخصیت، افكار، عقاید و احساسات آن‌ها جهت رسیدن به یك هدف مشخص كه این هدف ممكن است سیاسی، نظامی، مذهبی، فرهنگی، اقتصادی و... باشد. همچنین ممكن است این هدف مشروع یا نامشروع باشد. بنابراین، تبلیغ یك وسیله است و بسته به خواستِ كسی كه آن را در دست دارد، می‌تواند در جهت اهداف مختلف به كار رود.» (8)

تبلیغ دینی:

تبلیغ دین، اصطلاحی است به معنای رساندن پیام الهی. در این نوع تبلیغ، مبلّغ تنها باید از روش‌های مناسب، شایسته و مشروع استفاده كند. این امر، مستلزم آشنایی مبلّغ با شیوه‌های مناسب تبلیغ است. اگر دایره‌ی تبلیغ دینی را تنگ‌تر كنیم، می‌رسیم به تبلیغ اسلامی ‌كه عبارت است از: «هرگونه فعالیت نظام مندی كه به قصد گسترش علمی، عاطفی و رفتاری اسلام صورت می‌گیرد.» (9) تبلیغات اسلامی ‌به خودی خود، ‌با تبلیغی كه اكنون غرب آن را به كار می‌برد، تفاوت دارد. از دیدگاه غرب، تبلیغات باید در افكار عمومی، تغییرهای مناسب را به سود هدف‌های تعیین شده‌ی اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و نظامی ‌به وجود آورد، بدون اینكه جامعه از صحّت و ضرورت این تغییرها آگاهی یابد، در حالی كه از دیدگاه اسلام، تعریف تبلیغات، جز ابلاغ و رساندن پیام نیست، آن هم به منظور بسط آگاهی، نه حذف آن. (10)
امام رضا (علیه السلام) نیز در سیره‌ی تبلیغی خویش، اصول و روش‌های تبلیغ دینی را به كار می‌برد و هیچ گاه كسی را مجبور به قبول سخنان خود، نكرد. این خود، ‌شیوه‌ای مستحكم در تبلیغ اسلام و استفاده از روش قرآنی بود؛ چرا كه خداوند می‌فرماید: ««لاَ إِکْرَاهَ فِی الدِّینِ قَدْ تَبَیَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَیِّ» (11).

اشاره‌ی كوتاهی بر زمان و مكان زندگانی امام رضا (علیه السلام)

بنابر قول مشاهیر علمای شیعه، امام رضا (علیه السلام) در سال 148ق. در شهر مدینه متولد شد: «ولد بالمدینة سنة ثمانٍ و اربعین و مائة من الهجرة» (12). سال شهادت ایشان نیز به گواهی اكثر منابع، سال 203ق. می‌باشد: «و قبض بطوس من خراسان فی قریةٍ یقال لها سناباذ فی آخر صفر و قیل انّه توفّی فی شهر رمضان لسبع بقین منه یوم الجمعة من ثلاثٍ و مائتین و له یومئذٍ خمس و خمسین سنة و كانت مدّة امامته و خلافته بعد ابیه عشرین سنة» (13)، علی بن موسی الرضا (علیه السلام) در آخرین روز از ماه صفر در منطقه‌ی طوس خراسان و در قریه‌ای به نام سناباد به شهادت رسیدند و برخی گفته‌اند، شهادت ایشان، هفت روز مانده به پایان ماه رمضان سال 203ق. می‌باشد. ایشان بعد از پدرشان، به مدت بیست سال امامت و ولایت نمودند.
بنابراین، زمان و مكان زندگانی امام (علیه السلام) تا حدودی روشن شد. زمان زندگی ایشان، نیمه دوم قرن دوم هجری و اوایل قرن سوم هجری می‌باشد؛ یعنی دوره‌ای كه بنی عباس به اوج عظمت و شكوه رسیدند و كشورها یكی پس از دیگری، تسلیم مسلمانان می‌شد. بنابراین، نیاز به تبیین صحیح دین اسلام، بیش از پیش ضروری به نظر می‌رسید.

اوضاع فكری و فرهنگی جهان اسلام همزمان با ایام امامت امام رضا (علیه السلام)

مدت امامت بیست ساله ایشان، مصادف بود با اوج اقتدار خلفای بنی عباس. ده سال نخست، همزمان با خلافت مستبدانه‌ی‌ هارون الرشید بود. پنج سال بعدی، در خلافت متزلزل امین گذشت و در نهایت، پنج سال آخر، مصادف شد با خلافت مأمون. این خلیفه با درایت و دوراندیشی هر چه تمام‌تر، اوضاع آشفته‌ی جهان اسلام را بهبود بخشید و دوباره اقتدار دوران خلافت پدرش را احیا كرد. امام رضا (علیه السلام) در این مدت می‌بایست در جبهه‌های مختلف، رسالت امامت را به انجام برساند.
از یك سو، نگاه اعتقادی جامعه‌ی اسلامی ‌با چالشهای جدی رو به رو شده و از دیگر سو، امام، نگران پدیدار شدن انحراف در سنت نبوی است. به دیگر سخن، هم در نگرش و اعتقاد دینی، آسیب‌های جدی بر پیكره امت اسلامی‌ وارد شده است و هم در ناحیه عمل اجتماعی و فردی، از سنت نبوی فاصله گرفته‌اند. (14) در این دوره حساس، امام می‌بایست راه درستِ فهم دین را به مسلمانان آموزش دهد. لقب «عالم آل محمد» را پدرش به او داد. امام كاظم (علیه السلام) مدام به دیگر فرزندانش توصیه می‌كرد، در مسائل دینی به برادرشان، علی بن موسی (علیه السلام) رجوع كنند: «هذا اخوكُم علیُّ بنُ موسی عالمُ آل محمدٍ فاسألوه عن دینكم و احفظوا ما یقولُ لكم». (15)
امام رضا (علیه السلام) نیز برای انجام این رسالت، از شیوه‌های متعددی بهره می‌برد. هم روش عقلی را در نظر داشت و هم بر روش نقلی تكیه می‌نمود. بیشترین تأكید امام برای تبیین دین، بر روی قرآن بود و برای همین، جای جای زندگانی ایشان، به نوعی تفسیر آیات الهی بود.

قرآن و عترت، دو نور واحد

قرآن به عنوان كتاب آسمانی مسلمان‌ها، روش شناخت حق از باطل را به خوبی مشخص كرده است. هر كس آیات قرآن را بخواند، بفهمد و بدان عمل كند، به یقین، راه درست را پیموده است. اما شناخت قرآن، شرایط ویژه‌ای می‌طلبد. از جمله‌ی این شرایط، طهارت از هر پلیدی و پاكی از هرگونه آلودگی است. خداوند سبحان می‌فرماید: «إِنَّهُ لَقُرْآن کَرِیم‌ فِی کِتَابٍ مَکْنُونٍ‌ *لاَ یَمَسُّهُ إِلاَّ الْمُطَهَّرُونَ‌» (16)؛ هر آینه این قرآنی است گران قدر. در كتابی پوشیده و محفوظ، كه جز پاكان دست بر آن نزنند.
خداوند متعال پس از بیان این شرط مهم، دارندگان این شرط را نام می‌برد: «إِنَّمَا یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیراً» (17)؛ ‌ای اهل بیت پیامبر! همانا خداوند می‌خواهد پلیدی را از شما دور كند و شما را پاك دارد.
پس خودِ‌ قرآن بیان می‌كند كه كسی جز اهل بیت، آن را درك نمی‌كند و به كنه‌اش نمی‌رسد، و این همان همراهی حقیقی میان ثقلین است كه از حدیث رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) به دست می‌آید. (18) امام علی (علیه السلام) می‌فرماید: «نفایس قرآن نزد اهل بیت است. آنان گنج‌های علوم خدایی هستند. اگر لب به سخن بگشایند، راست می‌گویند و اگر سكوت اختیار كنند، كسی نمی‌تواند بر آنان سبقت جوید.» (19)
نخستین مرجع در تفسیر و عمل به قرآن، همانا پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) بود. ایشان دین اسلام را استوار ساخت و رسالت تبیین قرآن را به نیكوترین شیوه به انجام رساند و در گفتار و كردار، آینه تمام نمای قرآن بود. اما دوران محدود رسالت ایشان و همچنین سطح فكری و فرهنگی عموم مسلمانان، باعث شد تا این رسالت عظیم بر دوش وارثان علم پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) نهاده شود. (20) امام صادق (علیه السلام) در حدیثی می‌فرماید: «پیوسته خداوند از میان ما خاندان، كسی را برمی‌گزیند كه كتاب او را از نخست تا به انجامش می‌آموزد.» (21)
از آنجا كه مجموع محتوای قرآن، عقاید، اخلاق و اعمال است و همه‌ی این امور مربوط به انسان می‌باشد، پس جایگاه وجود خارجی مضامین قرآن، نفس انسان است. بنابراین، اگر كسی قرآن را بشناسد و به آن عمل كند، چنین كسی قرآن ناطق است، مانند عترت پاك پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)، زیرا علوم و معارف قرآن در نفوس شریف ایشان جا دارد. پس انسان كامل و امام معصوم، قرآنِ مجسم است. (22)
این هماهنگی میان قرآن و عترت به گونه‌ای بود كه شاعران وقتی می‌خواستند امامان را ستایش كنند، به این ویژگی ایشان اشاره می‌كردند. «ابونواس» شاعر در قصیده‌ای كه به امام رضا (علیه السلام) تقدیم كرده، اهل بیت را دانا به كتاب الهی می‌شناساند:

فأنتم الملأ الأعلی و عندكُم... علمُ الكتابِ و ما جاءت به السّور (23)

یعنی: شما سروران و بزرگان مردمانید و علم كتاب و آنچه سوره‌های قرآن آورده، نزد شماست.
شاعر دیگری كه شهرتش را مدیون قصیده‌های زیبایی است كه درباره‌ی امام رضا (علیه السلام) سروده، «دعبل خزاعی» می‌باشد. این شاعر، معروف‌ترین قصیده‌اش را این گونه آغاز می‌كند:

مَدارسُ آیاتٍ خلَت من تلاوةٍ... و مَنزلُ وحیٍ مُقفِرُ العَرصاتِ (24)

یعنی: مكتب‌ها از صدای تلاوت قرآن خالی گشته و خانه‌ی وحی خداوندی به ویرانی كشیده شده است.
دعبل خزاعی این شعرها را با توجه به اوضاع آن زمان سروده و مرادش این است كه چون امامان را از حقشان بازداشتند و كسان دیگری جز ایشان، مقام خلافت را عهده‌دار شدند، توجه مردم به قرآن كم شد. این بدان معناست كه همانا قرآن و عترت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)، دو نور واحدند و وجود یكی، مستلزم وجود دیگری است. امام رضا (علیه السلام) هم به این امر واقف بود و در رفتار و گفتار خویش، اهمیت این كتاب آسمانی را به مردم گوشزد می‌كرد.

اهمیت قرآن در گفتار و رفتار امام (علیه السلام)

اولیای دین و امامان معصوم، آنچه از علوم و معارف در اختیار انسان‌ها می‌گذاشتند، از قرآن می‌دانستند. امام رضا (علیه السلام) نیز بنا به روش پدران بزرگوارش، این كتاب مقدس را سرلوحه‌ی زندگانی خویش، قرار داده بود. با مطالعه سیره‌ی آن امام، می‌توان به توجه گسترده‌ی آن حضرت به آیات قرآنی در تمام زوایای زندگی خود، پی برد. ایشان چنان قرآن را با زندگی روزمر‌ه‌ی خود، عجین كرده بود كه تمام سخنان، پاسخ‌ها و مثال‌های آن حضرت، برگرفته از قرآن بود. از ابراهیم بن عباس نقل شده كه می‌گفت: «ما رأیتُ الرضا (علیه السلام) سُئل عَن شَیءٍ قطُّ الا عَلمَه... و كان كلامُه و جوابُه و تمثُله انتزاعاتٍ من القرآن» (25) ؛ هرگز ندیدم سؤالی از [امام] رضا پرسیده شود، مگر اینكه بدان علم داشت... و همه گفتارها و جواب‌ها و مثال‌هایش برگرفته از قرآن بود.
تلاوت قرآن، جزو برنامه‌های اصلی زندگی امام بود و هر سه روز یك بار آن را ختم می‌كرد: «كان ابی الحسن (علیه السلام) یختم القرآن فی كلّ ثلاث و یقولُ: لو انّی اردتُ اَختِمُه فی أقربَ من ثلاثٍ لخَتمتُ و لكنی ما مررتُ بآیهٍ قطُّ الا فَكَّرتُ فیها و فی أیّ شیء اُنزلَت و فی أیّ وقتٍ، فلذلك صِرتُ أختمه فی كلِّ ثلاث» (26) ؛ ابوالحسن (علیه السلام) هر سه روز، یك بار قرآن را ختم می‌كرد و می‌گفت: اگر بخواهم می‌توانم در كمتر از سه روز هم آن را ختم كنم، ‌اما به آیه‌ای برنخوردم، مگر اینكه در موردش تفكر كردم كه در چه باره و چه وقتی نازل شده است. برای همین آن را هر سه روز، یكبار ختم می‌كنم.
روایت یاد شده، بیانگر این است كه امام (علیه السلام) توجه ویژه‌ای به معانی آیات الهی داشت. به همین خاطر، هنگام تلاوت قرآن، خود را مخاطب سخن پروردگار می‌دانست. از «رجاء بن ابی ضحاك» كه مأمور آوردن امام از مدینه به مرو بود، نقل شده: «بیشتر شب را به تلاوت قرآن می‌پرداخت و هرگاه به آیه‌ای می‌رسید كه در آن ذكر بهشت یا جهنم به میان آمده بود، می‌گریست و از خداوند می‌خواست كه ایشان را اهل بهشت قرار دهد، نه از دوزخیان» (27).
بسیار اتفاق می‌افتاد كه امام، پس از اتمام تلاوت سوره‌ای از قرآن، جمله‌هایی را بیان می‌كرد، كه نشان دهنده‌ی ارتباط واقعی‌اش با قرآن بود. به عنوان مثال، بعد از قرائت سوره توحید می‌گفت: «كذلك الله ربُّنا» (28) ؛ یعنی نه تنها در قرآن می‌خوانم كه خداوند یكتاست و كسی همتای او نیست، بلكه به آن ایمان دارم.
حدیث‌هایی هم كه از ایشان در مورد قرآن روایت شده، به خوبی جایگاه آن كتاب آسمانی را در گفتار حضرت بیان می‌دارد. «ریان بن صلت» نقل می‌كند كه به امام رضا (علیه السلام) گفتم: «یابنَ رسولِ الله! ما تقولُ فی القرآنِ؟ كلامُ اللهَ لا تتجاوزوه و لا تطلبوا الهُدی فی غیرِه فتَضَِلّوا» (29)؛ ‌ای فرزند رسول خدا! نظر شما در مورد قرآن چیست؟ فرمود: قرآن، كلام خداست. از آن پیشی نگیرید و هدایت را در غیر آن طلب نكنید كه گمراه خواهید شد.
محمد بن موسی رازی از پدرش روایت كرده كه یكی از روزها در محضر حضرت رضا (علیه السلام) سخن از قرآن به میان آمد. امام فرمود: «قرآن در اثر گذشت زمان، كهنه نشده، اثرش را از دست نمی‌دهد، زیرا برای همه زمان‌هاست، بلكه حجت و برهان برای همه‌ی انسان‌ها در طول زندگی می‌باشد.» (30)
این‌ها نمونه‌های اندكی بود از اهمیت قرآن در رفتار و گفتار امام رضا (علیه السلام). آن بزرگوار به خوبی می‌دانست كه اگر قرار است از طریق قرآن، دین اسلام را تبلیغ كنند، ابتدا باید مردم را با ویژگی‌های منحصر به فردش آشنا سازند، زیرا انسان هنگامی‌كه از اهمیت چیزی آگاه نباشد، نسبت به آن بی اعتنا خواهد بود، اما حضرت (علیه السلام) با این رفتار و گفتار خویش، مردم را با قرآن آشنا می‌ساخت تا در مرحله بعدی بتواند تبلیغات مؤثری انجام دهد.

تجلی قرآن در سیره‌ی نظری امام (علیه السلام)

مبلّغ نباید تبلیغ را به صورت یك شغل ببیند و در زمان و مكانی خاص به آن بپردازد، بلكه زندگی‌اش باید زندگی تبلیغی باشد و از هر موقعیت مناسبی استفاده كند. خداوند در قرآن از قول حضرت نوح (علیه السلام) می‌فرماید: «قَالَ رَبِّ إِنِّی دَعَوْتُ قَوْمِی لَیْلاً وَ نَهَاراً» (31). این پیامبر الهی در همه حال، قوم خدا را به سوی خدا فرامی‌خواند و به نوعی، زندگی‌اش زندگی تبلیغی بود. امام رضا (علیه السلام) نیز چنین بود و از هر فرصتی برای تبلیغ قرآنی بهره می‌برد. پاسخ‌هایی كه امام رضا (علیه السلام) به پرسش‌های گوناگون می‌داد، به طور عمده مبتنی بر آیات قرآن كریم بود. از سوی دیگر، تفسیرهای زیادی از ایشان در موضوع آیات قرآنی به جای مانده است. هر دو مورد، یعنی پاسخ پرسش‌ها براساس قرآن و تفسیر قرآن، جزء سیره‌ی نظری ایشان محسوب می‌شود و ما در این بخش به چند نمونه از این‌ها اشاره خواهیم كرد.
از جمله مواردی كه هم در قرآن كریم و هم در گفتار امام بر آن‌ها تأكید شده، احترام به پدر و مادر، صله‌ی رحم و نوع برخورد با دیگران است. امام رضا (علیه السلام) می‌فرماید: «خداوند شكرگزاری از خودش را قرین سپاسگزاری از پدر و مادر قرار داده است. پس هر كس از آن‌ها تشكر نكند، خداوند را شكر نگزارده است، زیرا خداوند در قرآن فرموده: «أَنِ اشْکُرْ لِی وَ لِوَالِدَیْکَ» (32) ؛ یعنی انسان مأمور شده كه شكر پدر و مادر را به جا آورد، همان گونه كه به شكر خدا امر شده است.» (33)
در حدیث دیگری به مردم توصیه می‌كند كه با خویشاوندان، صله‌ی رحم داشته باشند. در ادامه روایت، بهترین روش صله‌ی رحم را آزار نرسانیدن به آن‌ها می‌شناساند. همانگونه كه خداوند در كتاب خویش، فرموده است: «لاَ تُبْطِلُوا صَدَقَاتِکُمْ بِالْمَنِّ وَ الْأَذَى» (34). پس آزار نرسانیدن به دیگران، بهترین راه انجام صله‌ی رحم است. (35)
در نوع برخورد انسان با دیگران، حدیث‌های متعددی از امام نقل شده كه به نوعی تفسیر آیات قرآن است. ایشان در توضیح آیه‌ی: «فَاصْفَحِ الصَّفْحَ الْجَمِیلَ‌» (36) گذشت و عفوی را زیبا و ارزشمند می‌داند كه در آن مؤاخذه و عتاب نباشد. (37) همچنین به نقل از پدران بزرگوارشان، در تفسیر آیه «أَکَّالُونَ لِلسُّحْتِ» (38). به معنای «رشوه خورنده‌ی مال حرام» فرمود: «مراد، شخصی است كه حاجت برادرش را برآورده كند و سپس هدیه او را بپذیرد.» (39) در مورد ازدواج و زندگی زناشویی نیز روایت‌های متعددی از امام رضا (علیه السلام) نقل شده كه این‌ها نیز همه برگرفته از سخنان خداوند در قرآن است. محمد بن اسماعیل از امام رضا (علیه السلام) روایت می‌كند كه فرمود: «سزاوار نیست برای تو كه ازدواج كنی، مگر با زن مورد اعتماد؛ زیرا خداوند- عزوجلّ-می‌فرماید: «لزَّانِی لاَ یَنْکِحُ إِلاَّ زَانِیَةً أَوْ مُشْرِکَةً وَ الزَّانِیَةُ لاَ یَنْکِحُهَا إِلاَّ زَانٍ أَوْ مُشْرِک وَ حُرِّمَ ذلِکَ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ‌» (40) ؛ مرد زناكار جز با زنی زناكار یا مشرك ازدواج نمی‌كند، و زن زناكار را جز مردی زناكار یا مشرك به همسری نمی‌گیرد و این ازدواج بر مؤمنان حرام گردیده است، پس مرد و زن مؤمن می‌بایست با كسانی چون خودشان ازدواج كنند.» (41)
شخصی به نام «العباسی» روایت می‌كند كه از امام رضا (علیه السلام) درباره‌ی نفقه زن پرسیدم، فرمود: میان دو مكروه قرار داده شده است. گفتم: فدایتان شوم، این دو مكروه را نمی‌شناسم. امام گفت: خداوند تو را رحمت كند، مگر نمی‌دانی كه خداوند، اسراف و بخل را مكروه شمرده است؟ سپس این آیه را تلاوت فرمود: «وَ الَّذِینَ إِذَا أَنْفَقُوا لَمْ یُسْرِفُوا وَ لَمْ یَقْتُرُوا وَ کَانَ بَیْنَ ذلِکَ قَوَاماً» (42) ؛ بندگان واقعی، كسانی‌اند كه چون مالی را هزینه كنند، نه اسراف می‌ورزند و نه تنگ می‌گیرند، ‌بلكه هزینه كردن آنان در حدّ اعتدال است. (43)
این‌ها نمونه‌های اندكی بود از تجلی قرآن در سیره‌ی نظری امام (علیه السلام)، در ادامه به بررسی تجلی قرآن در سیره‌ی عملی آن امام بزرگوار می‌پردازیم.

تجلی قرآن در سیره‌ی عملی امام (علیه السلام)

در قرآن می‌خوانیم: «وَ مَنْ أَحْسَنُ قَوْلاً مِمَّنْ دَعَا إِلَى اللَّهِ وَ عَمِلَ صَالِحاً وَ قَالَ إِنَّنِی مِنَ الْمُسْلِمِینَ‌» (44) ؛ و كیست نیك گفتارتر از آن كه به سوی خدا فراخواند و عمل صالح انجام داد و گفت، من از تسلیم شدگان در برابر خدایم؟
رفتار امام رضا (علیه السلام) همانند گفتارشان، تفسیر قرآن كریم بود. گفتارشان تفسیر علمی ‌به شمار می‌رفت و رفتارشان تفسیر عملی. همین رفتارهای قرآنی امام بود كه بسیاری از مسلمانان و حتی پیروان سایر ادیان را شیفته ایشان كرد و این، بهترین روش برای تبلیغ دین شمرده می‌شد. دینی كه پایه آن، قرآن بود و اگر قرار بود، تبلیغ شود، می‌بایست قرآن نیز جزء جدانشدنی آن باشد. یكی از نویسندگان در این باره چنین می‌گوید: «امام رضا (علیه السلام) با اخلاق خاص شریف و شگفتش ممتاز بود كه این در جذب هر دو گروه شیعه و سنّی كمك می‌كرد. او این اخلاقیات را از اصل پیام الهی گرفته بود كه به وی سپرده شده بود تا از آن حمایت كند و وارث آن باشد.» (45) یكی از اصحاب حضرت نیز روایت می‌كند: «هنگامی‌كه او را دیدم، این كلام خدای متعال را متذكر شدم كه می‌فرماید: آنان همواره پاسی از شب را بیشتر نمی‌خوابند.» (46)
بنابراین، تعجبی نیست كه ما در جای جای زندگی ایشان، قرآن را حاضر می‌یابیم. در روایت‌ها آمده كه هرگاه حضرت غذا می‌خورد، كاسه بزرگی نزدیك سفره می‌گذاشت و از بهترین جای هر طعامی‌ كه در سفره بود، مقداری برمی‌داشت و در آن كاسه قرار می‌داد. سپس امر می‌فرمود، كه میان مسكینان پخش كنند. آن وقت، این آیات را تلاوت می‌نمود: «فَلاَ اقْتَحَمَ الْعَقَبَةَ* وَ مَا أَدْرَاکَ مَا الْعَقَبَةُ *فَکُّ رَقَبَةٍ* أَوْ إِطْعَام فِی یَوْمٍ ذِی مَسْغَبَةٍ* یَتِیماً ذَا مَقْرَبَةٍ* أَوْ مِسْکِیناً ذَا مَتْرَبَةٍ» (47).
خداوند متعال در این آیه، به گردنه‌ی دشوارگذری اشاره می‌كند كه عبور از آن، مستلزم آزادی بنده یا اطعام یتیمان و تهی دستان است. امام نیز با آن كارشان، راه گذشتن از گردنه را نشان می‌داد. (48)
هنگامی ‌كه حضرت در خراسان بود، گروهی از صوفیان نزد ایشان آمدند و از اینكه امام، لباس فاخر پوشیده و بر تخت تكیه زده، انتقاد كردند. امام در جواب، داستان حضرت یوسف را یادآوری كرد كه آن پیامبر خدا نیز لباس‌های فاخر می‌پوشید و بر تخت تكیه می‌زد. سپس آیه‌ی 32 سوره اعراف را برایشان تلاوت نمود: «قُلْ مَنْ حَرَّمَ زِینَةَ اللَّهِ الَّتِی أَخْرَجَ لِعِبَادِهِ»؛ یعنی كسی حق ندارد زینتی را كه خداوند برای بندگانش پدید آورده، حرام كند. (49)
شخصی به امام رضا (علیه السلام) عرض كرد: به خداوند سوگند، تو بهترین مردم هستی. حضرت به آن شخص فرمود: ‌ای مرد! به خداوند قسم نخور. بهتر از من، آن كسی است كه تقوایش بیشتر باشد، زیرا خداوند در قرآن می‌فرماید: «إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاکُمْ» (50). پس آن كسی برتر است كه باتقواتر باشد و امامی ‌كه تقوا نداشته باشد، به نصّ صریح قرآن، هیچ بر دیگران برتری ندارد. (51)
ریان بن صلت می‌گوید: «خدمت حضرت رضا (علیه السلام) رسیده، عرض كردم: یابن رسول الله! مردم می‌گویند شما ولایتعهدی مأمون را پذیرفتی، با اینكه زاهد و پارسا هستی؟ امام فرمود: خدا می‌داند، من به میل خود، نپذیرفتم... وای بر آن‌ها! مگر نمی‌دانند یوسف با اینكه پیامبر بود، مجبور شد متصدی گنجینه‌های عزیز مصر شود. آن‌گاه آیه‌ی 55 سوره یوسف را تلاوت نمود: «قَالَ اجْعَلْنِی عَلَى خَزَائِنِ الْأَرْضِ إِنِّی حَفِیظ عَلِیم‌». (52)
یكی از ویژگی‌‌های بارز امام، پایبندی به عهد و پیمان بود. این پایبندی به قدری برایشان اهمیت داشت كه در عهدنامه‌ای كه با خط خویش، برای مأمون نوشت و ولایتعهدی را برعهده گرفت، این نكته را یادآوری كرد كه من نسبت به این عهدنامه پایبندم. سپس به این گفته خداوند اشاره فرمود: «أَوْفُوا بِالْعَهْدِ إِنَّ الْعَهْدَ کَانَ مَسْئُولاً» (53). بنابراین، وظیفه من در برابر این عهد، وفای به آن است. (54)
یكی از یاران امام رضا (علیه السلام) نقل می‌كند: خدمت ایشان رسیدم. حضرت می‌خواست وضو بگیرد. جلو رفتم تا آب بریزم، ولی ایشان مانع شد. وقتی علت را پرسیدم، آیه 110 سوره‌ی كهف را تلاوت فرمود: «فَمَنْ کَانَ یَرْجُو لِقَاءَ رَبِّهِ فَلْیَعْمَلْ عَمَلاً صَالِحاً وَ لاَ یُشْرِکْ بِعِبَادَةِ رَبِّهِ أَحَداً». پس شایسته نیست در عبادت خداوند برای خود، شریك گیرم. (55)
این روایت‌ها و گزارش‌‌های تاریخی، گوشه‌ی مختصری از سیره‌ی قرآنی امام هشتم (علیه السلام) بود، والّا اگر با دقت نظر بیشتری به زندگانی او نگاه بیندازیم، خواهیم دید كه تمام عمر پربركتش در راستای دستورهای الهی بود و عملی از وی نمی‌بینیم كه مغایر با كتاب خداوندی باشد.

پاسخ به پرسش‌ها و شبهه‌ها با استناد به قرآن

قرآن و سنت، دو مرجع مهم برای پاسخ دادن به پرسش‌ها و شبهه‌ها به شمار می‌روند. بنابراین، مبلّغ نباید از پیش خود، سخن و باوری را به مردم تحمیل نماید؛ زیرا این كار علاوه بر اینكه صدمات جبران ناپذیری به دین وارد می‌كند، به شدت از جانب خداوند متعال نهی شده است. خداوند در قرآن می‌فرماید: «وَ لاَ تَقُولُوا لِمَا تَصِفُ أَلْسِنَتُکُمُ الْکَذِبَ هذَا حَلاَل وَ هذَا حَرَام لِتَفْتَرُوا عَلَى اللَّهِ الْکَذِبَ إِنَّ الَّذِینَ یَفْتَرُونَ عَلَى اللَّهِ الْکَذِبَ لاَ یُفْلِحُونَ‌» (56) ؛ و شما نباید از پیش خود، چیزی را حلال و چیزی را حرام كنید و به خدا نسبت دهید تا بر خدا دروغ بندید. همانا كسانی كه بر خدا دروغ می‌بندند، رستگار نخواهند شد.
امام رضا (علیه السلام) نیز برای پاسخ‌گویی به پرسش‌ها و شبهه‌های مسلمانان، به قرآن و سنت متمسك می‌شد. در این میان، قرآن اهمیت ویژه‌ای داشت، زیرا نخست اینكه تحریف در آن راه نیافته بود و دوم، مورد قبول همه‌ی مسلمانان بود. در این بخش چند نمونه از پاسخ‌گویی امام به شبهه‌ها را با تمسك به قرآن به عنوان بخش پایانی ذكر خواهیم كرد.
یكی از مسائلی كه آن روزها در جامعه‌ی اسلامی ‌به شدت رواج یافته بود، موضوع آواز و آوازخوانی بود. در این دوره، به دلیل رفاه عمومی‌ جامعه و سرازیر شدن غلامان و كنیزكان به سرزمین‌های اسلامی ‌و آشنا شدن مردم با آداب و رسوم دیگر ملت ها، آوازخوانی و مجالس طرب انگیز، به یكی از سرگرمی‌های مسلمانان تبدیل شد. حتی دربار خلیفه‌ی مسلمانان، از این امر مستثنا نبود و نوازندگان و خوانندگان بسیاری همچون ابراهیم موصلی در قصر خلیفه به آوازخوانی اشتغال داشتند. امام (علیه السلام) كه شاهد این اوضاع بود، با توجه به نصّ قرآن، آوازخوانی را حرام اعلام كرد. استناد امام به این آیه بود: «وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یَشْتَرِی لَهْوَ الْحَدِیثِ لِیُضِلَّ عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ بِغَیْرِ عِلْمٍ وَ یَتَّخِذَهَا هُزُواً أُولئِکَ لَهُمْ عَذَاب مُهِین‌» (57). برطبق این آیه، كسانی كه سخنان بیهوده را میان مردم انتشار می‌دهند و قرآن را به استهزا می‌گیرند، دچار عذاب خواركننده‌ای خواهند شد. از نظر امام رضا (علیه السلام) نیز پرداختن به آواز و آوازخوانی، كار بیهوده‌ای بود كه مؤمنان واقعی به آن گرفتار نمی‌شدند. (58)
از علی بن یقطین روایت شده كه از امام رضا (علیه السلام) پرسیدند: آیا حرمت شرب خمر در كتاب خداوند آمده است؟ حضرت فرمود: آری، تحریم گشته است. عرض شد: یا ابالحسن! این حرمت در كجای قرآن دیده می‌شود؟ ایشان پاسخ داد: در آنجا كه خداوند متعال می‌فرماید: «قُلْ إِنَّمَا حَرَّمَ رَبِّیَ الْفَوَاحِشَ مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَ مَا بَطَنَ وَ الْإِثْمَ وَ الْبَغْیَ بِغَیْرِ الْحَقِّ» (59) ؛ بگو: همانا پروردگار من فقط كارهای زشت، چه آشكارشان و چه نهانشان و نیز گناه و ستم را كه نارواست، حرام كرده است. سپس حضرت ادامه داد: مراد از «الاثم» همان خمر است كه خدای متعال در جای دیگری می‌فرماید: «یَسْأَلُونَکَ عَنِ الْخَمْرِ وَ الْمَیْسِرِ قُلْ فِیهِمَا إِثْم کَبِیر وَ مَنَافِعُ لِلنَّاسِ...» (60) ؛ اگر از تو درباره‌ی شراب و قمار پرسیدند، بگو در آن دو، گناهی بزرگ و سودهایی برای مردم است. البته گناهشان بزرگتر از سودشان است. بنابراین، حضرت با استناد به آیات قرآن، و تفسیر یك آیه با آیه دیگر، این پرسش فقهی را با زیبایی و ظرافت پاسخ گفتند. (61)
یكی از واجباتی كه در دین اسلام اهمیت خاص دارد و حتی قبولی نماز در گرو انجام آن است، پرداختن زكات می‌باشد. وقتی از امام (علیه السلام) درباره‌ی علت وضع این فریضه از جانب خداوند سؤال شد، حضرت به این آیه استناد نمود: «لَتُبْلَوُنَّ فِی أَمْوَالِکُمْ وَ أَنْفُسِکُمْ» (62). یعنی خداوند با این كار می‌خواهد شما را بیازماید و همچنین دیگر مردمان نیز از فقر و گرسنگی رنج نبرند. (63)
فضل بن شاذان از امام پرسید كه چرا در نجاست‌هایی مثل بول و غایط، غسل واجب نیست؟ امام پاسخ داد: در این صورت، مردم به مشقّت می‌افتادند؛ زیرا خداوند، بر هیچ كس جز به مقدار توانایی‌اش تكلیف معین نمی‌كند، و سپس این آیه را تلاوت نمود: «لاَ یُکَلِّفُ اللَّهُ نَفْساً إِلاَّ وُسْعَهَا» (64). اگر قرار بود بعد از این امور، انسان غسل كند، به سختی و مشقت فراوان می‌افتاد. (65)
این چند روایت، نمونه‌ی مختصری بود از تبیین مسائل دینی با تمسك به قرآن، كه از این نمونه‌ها در سیره‌ی امام هشتم فراوان دیده می‌شود. خوانندگان محترم را به كتاب‌های عیون اخبارالرضا (علیه السلام) و همچنین مسند الامام الرضا (علیه السلام) بخش تفسیر قرآن ارجاع می‌دهیم.

نتیجه‌گیری

با توجه به آنچه یاد شد، می‌توان اهمیت قرآن را در سیره‌ی امام رضا (علیه السلام) به روشنی دید. این اهمیت، وقتی دوچندان می‌شود كه ما اوضاع فكری و فرهنگی دوران ایشان را مدنظر قرار دهیم. حضرت رضا (علیه السلام) با تأكید بر قران و شیوه قرآنی، یادآوری كرد كه در مسائل دینی خود، باید ابتدا به این كتاب رجوع كرد و در مرحله‌ی بعد، از عقل و حدیث معتبر كمك گرفت. این بزرگوار با گفتار و همچنین روش عملی خویش، جهت به كارگیری احكام قرآن و نشر و تلاوت و تدبّر در آیات آن، عظمت آن كتاب مقدس را به پیروان دین اسلام آموزش داد.

پی‌نوشت‌ها:

1. دانشیار گروه تاریخ دانشگاه فردوسی مشهد.
2. دانشجوی كارشناسی ارشد تاریخ تشیّع، دانشگاه فردوسی مشهد.
3. سبحانی، جعفر، «ارزش تبلیغ و مقام تبلیغ»، نشریه فلسفه و كلام، ش 72، زمستان 1388، ص 63.
4. كلینی، محمد بن یعقوب، الاصول من الكافی، ج1، ص 42.
5. یوسفیان، نعمت الله، «‌روش پیشوایان در تبلیغ دین»، فصلنامه پیام، ش91، پاییز 1387، ص78.
6. ناجی، محمدرضا، شرایط موفقیت تبلیغ، ص 17.
7. عضیمه، صالح، معناشناسی واژگان قرآن، ص 124.
8. صادقی نیری، رقیه و حاجی زاده، مهین، «روشهای دعوت و تبلیغ قرآنی از دیدگاه علامه طباطبایی»، نشریه علوم قرآن و حدیث، ش22، بهار و تابستان 1390، ص22.
9. كاویانی، محمد، روان شناسی و تبلیغات با تأكید بر تبلیغ دینی، ص363.
10. زورق، محمدحسن، مبانی تبلیغ، ص 315.
11. بقره (2) : 256.
12. طبرسی، فضل بن حسن، اعلام الوری باعلام الهدی، ص 313؛ مفید، محمد بن محمد، الارشاد، ص 247.
13. همان.
14. طاهری وحدتی، حسین، «حكمت عملی در سیره‌ی امام رضا (علیه السلام)»، ماهنامه پژوهشی اطلاعات حكمت و معرفت، ش32، آبان 1387، 25.
15. معروف الحسنی، ‌هاشم، سیره‌ی الائمه الاثنی عشر، ص 346.
16. واقعه (56) : 77-79.
17. احزاب (33) : 33.
18. جوادی آملی، عبدالله، قرآن حكیم از منظر امام رضا (علیه السلام)، ص 78.
19. نهج البلاغه، خطبه 146.
20. خرقانی، حسن، «امام رضا (علیه السلام) و رسالت تبیین قرآن»، مجله الهیات و حقوق دانشگاه علوم اسلامی ‌رضوی، سال چهارم، زمستان 1383، ص163.
21. بحرانی، سیدهاشم، البرهان فی تفسیر القرآن، ص 19.
22. جوادی آملی، همان، ص 32.
23. ابن شهرآشوب، محمد بن علی، مناقب آل ابی طالب، ص 336.
24. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج49، ص 239.
25. حرعاملی، محمد بن الحسن، وسائل الشیعة، ج6، ص 217.
26. طبرسی، همان، ص 327.
27. حرعاملی، همان، ج6، ص 217.
28. مجلسی، همان، ج49، ص94.
29. ابن بابویه، محمدبن علی، عیون اخبارالرضا (علیه السلام)، ج1، ص 62.
30. عطاردی، عزیزالله، اخبار و آثار حضرت امام رضا (علیه السلام)، ص 498.
31. نوح (71) : 5.
32. لقمان (31) : 14.
33. معروف الحسنی، همان، ص 417.
34. بقره (2) : 264.
35. ابن شعبه الحرانی، ابومحمد حسن بن علی، تحف العقول عن آل الرسول، ص 328.
36. حجر (15) : 85.
37. دیلمی، حسن بن ابی الحسن، اعلام الدین فی صفات المؤمنین، ص 307.
38. مائده (5) : 42.
39. ابن بابویه، همان، ج1، ص 31.
40. نور (24) : 3.
41. شریف القرشی، محمدباقر، پژوهشی دقیق در زندگانی امام علی بن موسی الرضا (علیه السلام)، ص 546.
42. فرقان (25) : 67.
43. عطاردی، عزیزالله، مسند الامام الرضا (علیه السلام)، ج1، ص 363.
44. فصلت (41) : 33.
45. معروف الحسنی، همان، ص 348.
46. شریف القرشی، همان، ص 74.
47. بلد (90) : 11-16.
48. قمی، شیخ عباس، منتهی الآمال، ص 463.
49. اربلی، علی بن عیسی، كشف الغمه، ص 100.
50. حجرات (49) : 13.
51. عطاردی، عزیزالله، اخبار و آثار حضرت امام رضا (علیه السلام)، ص 65.
52. مجلسی، همان، ص 118.
53. اسراء (17) : 34.
54. ابن شهرآشوب، همان، ص 365.
55. مجلسی، همان، ص 95.
56. نحل (16) : 116.
57. لقمان (31) : 6.
58. حرعاملی، همان، 230.
59. اعراف (7) : 33.
60. بقره (2) : 219.
61. عزیزی، عباس، فضایل و سیره‌ی امام رضا (علیه السلام) در آثار علامه حسن زاده‌ی آملی، ص 29.
62. آل عمران (3) : 186.
63. ابن بابویه، همان، ج1، ص 96.
64. بقره (2) : 286.
65. همان: 112.

منابع تحقیق:
-قرآن كریم، براساس ترجمه‌ی تفسیرالمیزان.
-امام علی (علیه السلام)، نهج البلاغه، ترجمه‌ی علامه جعفری، به نشر، مشهد، 1384.
-ابن بابویه، محمد بن علی، عیون اخبارالرضا (علیه السلام)، مؤسسه‌ی الاعلمی للمطبوعات، بیروت، 1404ق.
-ابن شعبة الحرانی، ابومحمد حسن بن علی، تحف العقول عن آل الرسول، مؤسسه الاعلمی للمطبوعات، بیروت، 1394ق.
-ابن شهرآشوب، محمدبن علی، مناقب آل ابی طالب، دارالاضواء، بیروت، بی تا.
-اربلی، علی بن عیسی، كشف الغمة فی معرفة الائمة، دارالكتب الاسلامی، بیروت، 1401ق.
-بحرانی، سیدهاشم، البرهان فی تفسیر القرآن، بعثت، قم، ‌1405ق.
-جوادی آملی، عبدالله، قرآن حكیم از منظر امام رضا (علیه السلام)، ترجمه زینب كربلایی، چاپ ششم، مركز نشر اسراء، قم، 1387.
-حرعاملی، محمد بن الحسن، وسائل الشیعه، دار احیاء التراث العربی، بیروت، 1403ق.
-خرقانی، حسن، «امام رضا (علیه السلام) و رسالت تبیین قرآن»، مجله الهیات و حقوق دانشگاه علوم اسلامی رضوی، سال چهارم، زمستان 1383.
-دیلمی، حسن بن ابی الحسن، اعلام الدین فی صفات المؤمنین، مؤسسه آل البیت لاحیاءالتراث، قم، 1408ق.
-زورق، محمدحسن، مبانی تبلیغ، سروش، تهران، 1368.
-سبحانی، جعفر، «ارزش تبلیغ و مقام تبلیغ»، نشریه‌ی فلسفه و كلام، ش72، زمستان 1388.
-شریف القرشی، محمدباقر، پژوهشی دقیق در زندگانی امام علی بن موسی الرضا (علیه السلام)، ترجمه سیدمحمد صالحی، دارالكتب الاسلامیه، تهران، 1382.
-صادقی نیری، رقیه؛ حاجی زاده، مهین، «روشهای دعوت و تبلیغ قرآنی از دیدگاه علامه طباطبایی»، نشریه علوم قرآن و حدیث، ش22، بهار و تابستان 1390.
-طاهری وحدتی، حسین، «حكمت عملی در سیره‌ی امام رضا (علیه السلام)»، ماهنامه پژوهشی اطلاعات حكمت و معرفت، ش32، آبان 1387.
-طبرسی، فضل بن الحسن، اعلام الوری باعلام الهدی، دارالكتب الاسلامیة، بیروت، چاپ سوم، بی تا.
-عزیزی، عباس، فضایل و سیره‌ی امام رضا (علیه السلام) در آثار علامه حسن زاده آملی، صلاة، بی جا، 1381.
-عضیمه، صالح، معناشناسی واژگان قرآن، ترجمه سیدحسین سیدی، آستان قدس رضوی، مشهد، 1380.
-عطاردی، عزیزالله، اخبار و آثار حضرت امام رضا (علیه السلام)، كتابخانه صدر، تهران، 1368.
-__، مسند الامام الرضا (علیه السلام)، مكتبة الصدوق، تهران، 1392ق.
-فضل الله، محمد جواد، تحلیلی از زندگانی امام رضا (علیه السلام)، ترجمه سیدمحمدصادق عارف، بنیاد پژوهشهای آستان قدس رضوی، مشهد، 1366.
-قمی، شیخ عباس، منتهی الآمال، هجرت، قم، چاپ نهم، 1375.
-كاویانی، محمد، روان شناسی و تبلیغات با تأكید بر تبلیغ دینی، پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، تهران، چاپ سوم، 1389.
-كلینی، محمد بن یعقوب، الاصول من الكافی، دارالتعارف، بیروت، چاپ چهارم، 1401ق.
-مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ترجمه موسی خسروی، كتاب فروشی اسلامیه، تهران، 1398ق.
-معروف الحسنی، هاشم، سیره‌ی الائمة الاثنی عشر، دارالتعارف للمطبوعات، بیروت، 1409ق.
-مفید، محمد بن محمد، الارشاد، مؤسسة آل البیت لاحیاء التراث، بیروت، 1316ق.
-ناجی، محمدرضا، شرایط موفقیت تبلیغ، سازمان تبلیغات اسلامی، تهران، 1370.
-نساجی زواره، اسماعیل، «بازتاب انوار قرآنی در سیره‌ی و سخنان امام رضا (علیه السلام)»، نشریه فلسفه و كلام، ش9، آذر 1385.
-یوسفیان، نعمت الله، «روش پیشوایان در تبلیغ دین»، فصلنامه پیام، ش91، پاییز 1387.
منبع مقاله :
همایش ملی سبک زندگی رضوی (مقالات برگزیده)، مشهد، بنیاد پژوهشهای اسلامی، چاپ اول (1393).

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • آدرس های صفحه وب و آدرس های ایمیل به طور خودکار به پیوند تبدیل می شوند.