یادداشت تبلیغی؛

«شرح و تفسیر دعای روز اول ماه رمضان»

تاریخ انتشار:
از منظر آیات قرآن کریم و احادیث ماثوره اهل بیت علیهم السلام بین عمل و رفتار هرشخص با نیت و اراده شخص نسبت به آن عمل رابطه تنگاتنگ وجود دارد بگونه ای که نمی توان رفتار و عمل شخص را با نیت و قصدی که نسبت به انجام آن عمل دارد تفکیک کرد.

پایگاه اطلاع رسانی بلاغ|«شرح و تفسیر دعای روز اول ماه رمضان»
نگارنده: «مبلغ نخبه حجت الاسلام و المسلمین سید محمدتقی قادری»

«اللهمَّ اجعل صِیامی فیهِ صِیامَ الصائِمین، وَ قِیامی فیهِ قِیامَ القائِمین وَنَبِّهْنِي فِيْهِ عَنْ نَوْمَةِ الغافِلِينَ وَهَبْ لِي جُرْمِي فِيهِ يا ألهَ العالَمِينَ، وَاعْفُ عَنِّي يا عافِيا عَنِ المُجْرِمِينَ: خداوندا! روزه‌ام را در این ماه روزه روزه‌داران قرار ده، و شب زنده‌داری‌ام را شب زنده‌داری شب زنده‌داران، و بیدارم کن در آن از خواب بی‌خبران، و ببخش گناهم را در آن ای معبود جهانیان، و از من درگذر، ای در گذرنده از گنه‌کاران.»

در این دعای اول روز ماه مبارک رمضان، روزه دار و شخص صائم چهار خواسته را از حضرت پروردگار درخواست می کند، برای اینکه معرفت و شناخت همه جانبه ای از هر یک از چهار خواسته در این دعای شریف پیدا کنیم با بیان نکاتی که بستر و زمینه چنین معرفتی را برای ما فراهم می سازد به شرح هر یک از فراز ها خواهیم پرداخت؛

*******

شرح و تفسیر فراز اول: «اللَّهُمَّ اجْعَلْ صِيامِي فِيْهِ صِيامَ الصَّائِمِينَ: خداوندا! روزه‌ام را در این ماه روزه روزه‌داران قرار ده»

اولین درخواست صائم و روزه دار از پیشگاه حق تعالی این است که روزه روزهای ماه رمضان وی را در مرتبه روزه داران واقعی قراردهد، درک و معرفت و تحلیل همه جانبه این درخواست و اینکه مرتبه روزه داران واقعی چیست؟ مبتنی بر توضیح دونکته است؛

نکته اول؛ این است از منظر آیات قرآن کریم و احادیث ماثوره اهل بیت علیهم السلام بین عمل و رفتار هرشخص با نیت و اراده شخص نسبت به آن عمل رابطه تنگاتنگ وجود دارد بگونه ای که نمی توان رفتار و عمل شخص را با نیت و قصدی که نسبت به انجام آن عمل دارد تفکیک کرد.

از همین روست که در آیه (84)سوره اسراء آمده است: «قُلْ كُلٌّ يَعْمَلُ عَلى‌ شاكِلَتِهِ فَرَبُّكُمْ أَعْلَمُ بِمَنْ هُوَ أَهْدى‌ سَبِيلًا: بگو هر كس بر ساختار و خُلق و خوى خويش عمل مى‌كند، پس پروردگارتان داناتر است به كسى كه به هدايت نزديك‌تر است».

و همچنین رسول همه خوبی ها فرمودند: «إِنَّمَا اَلْأَعْمَالُ بِالنِّيَّاتِ وَ إِنَّمَا لِكُلِّ اِمْرِئٍ مَا نَوَى فَمَنْ كَانَتْ هِجْرَتُهُ إِلَى اَللَّهِ وَ رَسُولِهِ فَهِجْرَتُهُ إِلَى اَللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ مَنْ كَانَتْ هِجْرَتُهُ إِلَى دُنْيَا يُصِيبُهَا أَوِ اِمْرَأَةٍ يَتَزَوَّجُهَا فَهِجْرَتُهُ إِلَى مَا هَاجَرَ إِلَيْهِ: پيغمبر اكرم صلّى اللّٰه عليه و آله فرمود ارزش اعمال فقط‍‌ بستگى دارد به نيت هر كس آنچه را نيت نموده نصيبش می گردد در مسأله حركت و هجرت هر كس با انگيزه الهى و قصد ديدار رسول خدا صلّى اللّٰه عليه و آله مهاجرت كند چنين هجرتى به طرف خدا و رسول است و هر كس به منظور رسيدن به دنيا و يا دستيابى به زنى و ازدواج با او مهاجرت كند چنين هجرتى به طرف خدا نيست و بطرف همان هدف است. بحارالأنوار (جلد ۶۷و۶۸) / ترجمه موسوی همدانی; ج ۱ ص ۴۴۵»

بنابراین در فرهنگ اسلامی نیت نه تنها شرط صحت عمل است بلکه جان و نردبان صعود به عالم معنا و رضوان الهی است از همین روست که درسوره فاطر آیه 10 آمده است «مَنْ كانَ يُرِيدُ الْعِزَّةَ فَلِلَّهِ الْعِزَّةُ جَمِيعاً إِلَيْهِ يَصْعَدُ الْكَلِمُ الطَّيِّبُ وَ الْعَمَلُ الصَّالِحُ يَرْفَعُهُ وَ الَّذِينَ يَمْكُرُونَ السَّيِّئاتِ لَهُمْ عَذابٌ شَدِيدٌ وَ مَكْرُ أُولئِكَ هُوَ يَبُورُ :هر كس خواهان عزّت است، پس عزّت، همه از آن اوست (و به هر كه بخواهد مى‌دهد.) تنها سخن (و عقيده‌ى) پاك به سوى او بالا مى‌رود، و كار شايسته آن را بالا مى‌برد، و كسانى كه براى انجام بدى‌ها نقشه مى‌كشند، برايشان عذاب سختى است و نيرنگ آنان است كه تباه مى‌شود.»

نکته دوم؛ همانگونه در فلسفه تشریع روزه ماه رمضان درآیه (۱۸۳) سوره بقره آمده است: «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنوا كُتِبَ عَلَيكُمُ الصِّيامُ كَما كُتِبَ عَلَى الَّذينَ مِن قَبلِكُم لَعَلَّكُم تَتَّقون:ای افرادی که ایمان آورده‌اید! روزه بر شما نوشته شده، همان‌گونه که بر کسانی که قبل از شما بودند نوشته شد؛ تا پرهیزکار شوید» کسب تقوا است، وغرض از کسب تقوا عروج و صعود به عالم قدس وعالم معنا است و این صعود، روح و موتور محرکه اش نیت و انگیزه ای است که پشت ترک مفطرات روزه قراردارد چرا که در روایت آمده است روزه به تناسب انگیزه و نیت شخص به سه مرتبه تقسیم می شود؛

1- روزه عام: و آن عبارت از این است که نیت وغرض روزه دار از روزه گرفتن تنها امساک و خوددارى از مبطلات روزه است که در روایات به این نوع روزه اشاره شده، على(علیه السلام) مى فرمایند: «کَمْ مِن صَائِم لَیْسَ لَهُ مِنَ الصِّیامِ إلاّ الظَّمَأ...; چه بسا روزه دارانى که از روزه خود جز تشنگى، بهره اى ندارند».(بحارالانوار، ج 96، ص 294.) همچنین رسول خدا(صلى الله علیه وآله) فرموده اند: «رُبَّ صَائِم حَظُّهُ مِن صِیامِه الجُوعُ والعَطَشُ; چه بسا روزه دارى که بهره اش از روزه گرفتن، گرسنگى و تشنگى است».(همان مدرک، ص 289.) این افراد چشم، گوش و زبانشان روزه نیست بلکه مشغول گناه است.

2- روزه خاص: این است روزه دارعلاوه بر اینکه از مبطلات روزه خوددارى مى کند اعضاء و جوارحش روزه دارد و از گناهان چشم، گوش، زبان، دست و پا و سایر جوارح نیز اجتناب مى کند امام على (علیه السلام) مى فرمایند: «اَلصِّیِامُ اجتنابُ المَحارِمِ کَما یَمْتَنِعُ الرَّجُلُ مِنَ الطَّعامِ وَالشَّرابِ; روزه دورى کردن از حرام هاست، آن گونه که انسان از خوردن و آشامیدن دورى مى کند».(بحارالانوار، ج 96، ص 294.3)

حضرت زهرا(علیهاالسلام)مى فرمایند: «ما یَصْنَعُ الصائِمُ بِصِیامِهِ إِذا لَمْ یَصُنْ لِسانَهُ وَسَمْعَهُ وَبَصَرَهُ وَجَوارِحَهُ; اگر روزه دار زبان و گوش و چشم و اعضا و جوارح خود را نگه ندارد، روزه به چه کارش مى آید؟».(دعائم الاسلام، ج 1، ص 268.)

3- روزه اخص: عبارت از این است که روزه دار نه تنها از مبطلات روزه اجتنا ب میکند و همچنین اعضا و جوارح او هم از گناه دورى می نماید بلکه، دل او هم روزه دارد و تمام توجّه او به خداوند متعال است از همین روست که امام على(علیه السلام) مى فرمایند: «صَوْمُ القلبِ خَیْرٌ مِن صیامِ اللِّسانِ، و صِیامُ اللِّسانِ خَیرٌ من صِیامِ البَطْنِ; روزه قلب بهتر است از روزه زبان و روزه زبان بهتر است از روزه شکم».(میزان الحکمه، ج 5، ص 471).
این دسته سوم اند که از بالاترین مرتبه معنوی در بین روزه داران برخوردارند و در این دعا صائم و روزه دار از حق تعالی درخواست می کند که به وی توفیق کسب این مرتبه (اخص) از روزه داری را عنایت کند از همین رو می فرماید: «اللهمَّ اجعل صِیامی فیهِ صِیامَ الصائِمین: خدایا قرار ده روزه‌ام را در این ماه روزه روزه‌داران واقعی».

*******
شرح فراز دوم: «وَ قِیامی فیهِ قِیامَ القائِمین: و شب زنده‌داری‌ام را شب زنده‌داری شب زنده‌داران» 

شرح و تفسیر این خواسته دوم روزه دار از حق تعالی مبتنی بر بیان دو نکته است؛

نکته اول؛ نمازشب در بین نوافل از جایگاه و مرتبه خاصی از منظر قرآن و احادیث اهل بیت علیهم السلام برخوردار است چرا که از یک طرف قرآن کریم در سوره اسراء، آيه (79) رسول گرامی اسلام را مکلف به سحر خیزی و انجام نافله شب می کند و می فرماید: «وَ مِنَ اللَّیلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ نافِلَةً لَک عَسی أَنْ یبْعَثَک رَبُّک مَقاماً مَحْمُوداً»؛ «و پاسی از شب را [از خواب برخیز و] قرآن [و نماز] بخوان! این یک وظیفه اضافی برای توست؛ امید است که پروردگارت تو را به مقامی در خور ستایش برانگیزد!»

در سوره مزمّل ( آيه 4- 1) نیز از پیامبر صلی الله علیه و آله دعوت به خواندن نماز شب می نماید؛ «یا آیها الْمُزَّمِّلُ. قُمِ اللَّیلَ إِلَّا قَلِیلًا. نِصْفَهُ أَوِ انْقُصْ مِنْهُ قَلِیلًا. أَوْ زِدْ عَلَیهِ وَ رَتِّلِ الْقُرْآنَ تَرْتِیلًا»؛ «ای جامه به خود پیچیده! شب را جز کمی، بپاخیز! نیمی از شب را، یا کمی از آن کم کن، یا بر نصف آن بیفزا و قرآن را با دقّت و تأمّل بخوان».

در سوره سجده، آيه (16 و 17) نیز خداوند متعال نماز شب را از اوصاف پرهیزگاران دانسته و با لحن بسیار شوق آور از شب بیداران زنده دل یاد کرده و می فرماید: «تَتَجافی جُنُوبُهُمْ عَنِ الْمَضاجِعِ یدْعُونَ رَبَّهُمْ خَوْفاً وَ طَمَعاً وَ مِمَّا رَزَقْناهُمْ ینْفِقُونَ. فَلا تَعْلَمُ نَفْسٌ ما أُخْفِی لَهُمْ مِنْ قُرَّةِ أَعْینٍ جَزاءً بِما کانُوا یعْمَلُونَ»؛ «پهلوهای آنها از بستر خواب فاصله می گیرد (از خواب برمی خیزند) و پروردگارشان را از روی بیم و امید می خوانند و از آنچه به آنان داده ایم انفاق می کنند. هیچ کس نمی داند که به پاداش عملشان چه چشم روشنی ها برای آنان پنهان و ذخیره شده است».

و در روایات اهل بیت علیهم السلام نیز شب از اهمیت و جایگاه و منزلت ویژه در بین مستحابت دارد چرا که، در وصاياى پيامبر گرامى(صلى الله عليه وآله) به مولانا على بن ابيطالب(عليه السلام) آمده كه چهار مرتبه فرمود: «عَلَيكَ بِصَلاةِ اللَّيْلِ»(من لايحضره الفقيه، ج ‏4، ص 18)؛ (بر تو باد نماز شب و لازم كن بر خود نماز شب را).

در جاى ديگر پيامبر(صلى الله عليه وآله) فرمودند: «آنقدر جبرئيل مرا به نماز و عبادت شب و شب زنده دارى سفارش كرد كه گمان كردم بهترين افراد امت من هرگز نمى خوابند» (بحار الأنوار، ج ‏84، ص 139).

جابر بن عبدالله انصارى گفت شنيدم از رسول خدا(صلى الله عليه وآله) كه مى فرمود: «مَا اتَّخَذَ اللّهُ اِبْرَاهِيمَ خَلِيلاً اِلاّ لاِطْعَامِ الطَّعَامِ وَ الصَّلَاةِ بِاللَّيْلِ وَ النّاسُ نِيَام»(الخصال، ج1، ص84)؛ (خداوند، ابراهيم(عليه السلام) را دوست و خليل نگرفت مگر براى اطعامِ طعام و نماز شب در حالى كه مردم در خواب بودند).

امام امّت در كتاب «چهل حديث» خود در ذيل اين حديث چنين گويند: «اگر نبود براى نماز شب جز اين يك فضيلت كفايت مى كرد، ولى براى اهلش و آن امثال من نيست، ماها نمى دانيم خَلعت خلَّت چه خلعتى است، و دوست گرفتن حق تعالى بنده را چه مقامى است، تمام عقول عاجز است از تصوّر آن، تمام بهشت ها را اگر به خليل دهند، به آن ها نظر نكند، تو نيز اگر محبوب عزيز يا صدّيق محبوبى داشته باشى و بر تو وارد شود، از هر ناز و نعمتى غفلت كنى، و به جمال محبوب و لقاء صديق از آنها مستغنى گردى با آن كه اين مثل خيلى بى تناسب و فرق بين المشرقين است».

نکته دوم‌؛ این است هر چند نفس نماز شب خواندن و دردل شب به را و نیاز پرداختن توفیق الهی است ولی باید به این حقیقت عارفانه و عاشقانه توجه داشت نماز شب اهل معنا و سلوک، معنای دیگری دارد، تنها به خواندن نافله شب نیست بلکه دست یابی و رسیدن به روح وجان و سر نمازشب است که آنان را آنچنان بی قرارمی کند که عاشقانه عارفانه در دل شب به رسیدن و یافتن سران اشک می ریزند و بی تابی می کنند.

ازهمین روست که در این دعا با زبان روزه امام معصوم علیه السلام از خداوند متعال این چنین درخواست می کند: (اللهمَّ اجعل، وَ قِیامی فیهِ قِیامَ القائِمین : و شب زنده‌داری‌ام را شب زنده‌داری شب زنده‌داران»

با توجه به مضامین همین دعاهای و خواسته ها است عارف و سالک الی الله حضرت امام خمینی، نه تنها به شدت هشدار می دهند که ازخواندن نمازشب غفلت نشویم، بلکه به کسانی که توفیق نمازشب پیدامی کنند هشدارمی دهد تنها به خواندن نمازشب خود راضی نکنند بلکه با کسب اخلاص به روح و سر آن راه پیدا کنند.

از همین رو مى فرمايد: «اى واى به حال ما اهل غفلت كه تا آخر عمر از خواب برنمى خيزيم و در سُكر (و مستى) طبيعت باقى هستيم؛ بلكه هر روز بر مستى و غفلت ما مى افزايد، جز مقام حيوانيّت و مأكل و مشرب و منكح آنها چيز ديگرى نمى فهميم، و هر چه مى كنيم گرچه از سنخ عبادات هم باشد باز براى اداره بطن و فرج مى كنيم... ولى باز نا اميد نبايد شد، ممكن است پس از مدتى بيدارىِ شب و انس و عادت به آن، خداى تعالى كم كم دستگيرى فرمايد و با يك لطف خفىّ، خلعت رحمت بر تو بپوشاند، ولى از سرّ عبادت مجملا غافل مباش و همه را به تجويد قراءات و تصحيح ظاهر فقط مپرداز، اگر نمى توانى مُخَلَّص شوى، لااقل براى آن قرة العينى كه حق تعالى مخفى فرموده بكوش و يادى از فقير عاصىِ حيوان سيرت كه از همه درجات به حيوانيّت قناعت كرده ـ اگر مايل شدى ـ بكن، و با توجه به خلوص نيّت بخوآن «اللّهُمَ ارْزُقْنِى التَّجافِىَ عَنْ دارِ الغُرُور وَ الاِنابَةَ اِلى دارِ الخُلُودِ وَ الاِسْتِعْدادَ لِلمُوْتِ قَبْلَ حُلُولِ الفَوْتِ»؛ (خدايا دورى از دار فريب و [اين دنيا] را روزى من گردان و رجوع به سوى خانه هميشگى و آخرت و آمادگى براى مرگ را قبل از رسيدن فوت نصيب من گردان).(چهل حدیث امام خمینی رضوان الله تعالی علیه، ص304، 205).

*******

شرح فراز سوم: «وَنَبِّهْنِي فِيْهِ عَنْ نَوْمَةِ الغافِلِينَ: و بیدارم کن در آن از خواب بی‌خبران» 
شرح وتفسیر خواسته سوم روزه دار ازحق تعالی در این فراز سوم نیز مبتنی بر بیان و توضیح دو نکته است؛

نکته اول؛ غفلت در لغت به معنای پوشیده و مخفی بودن است، لسان العرب) 
با توجّه به این معنای لغوی، این واژه در معنایی دیگر نیز به کار رفته است و آن زمانی است که مسئله وموضوعی به دلیل بی توجهی بر انسان پوشیده شده و از ذهن انسان می رود. از این رو «غفلت» به سهو و لغزشی اطلاق شده است که انسان را به خاطر کمی مراقبت و هشیاری فرا می‌گیرد. المفردات فی الفاظ القرآن) 

از همین رو در کتاب «التحقیق فی کلمات القرآن» واژه غفلت اینگونه معنا شده است: «غفلت، غایب شدن چیزی از خاطر انسان و عدم توجّه به آن است و گاهی در مورد بی‌توجهی و روگردانی از چیزی نیز استعمال شده است. پس غفلت عبارت است از نبود تذکّر و یادآوری.» (برقی، احمد خالد، محاسن، دارالکتب الاسلامیه، قم، 1371).

بنابراین می توان گفت «غفلت» یعنی بی توجهی کردن و از دست دادن فرصت ها و آنچه که می توانست زمینه ساز سعادت و رشد معنوی ومادی، دنیایی و اخروی انسان باشد.
نکته دوم؛ این است در آیات و روایات عوامل متعددی برای غفلت و بی توجهی کردن نسبت به فرصت ها ذکر شده است که هرکدام به تنهایی می تواند سرنوشت خطرناکی برای انسان رقم بزند و او را تا «اسفل السافلین» ساقط نماید که به برخی از این عوامل اشاره می کنم، شاید توجه به هریک ما را از این خواب غفلت خارج کند.

1- فراموشی و غفلت از «یاد و ذکر خدا» در آینه آیات و روایات یکی از مهم‌ترین عامل سقوط انسان‌ها به دره‌های گمراهی شمرده می‌شود؛ زیرا انسان برای عبودیت و معرفت خداوند پا به عرصه دنیا گذاشت تا در پرتو آن به اوج ارزش‌های معنوی و تعالی روح دست یابد.

از این جهت کسى که به بیماری نسیان مبتلا شود، حقیقت انسانى خویش را از یاد مى‌برد و فراموش مى‌کند که در نظام عالم ذره‌اى ناچیز است که براى تداوم حیات هر لحظه نیازمند فیض و عطاى الهى است.

از همین رو شیطان با ابزارهای فریبنده‌ای که در اختیار دارد تلاش می کند انسان را از یاد و ذکر الهی غافل کند؛ قران در آیه 19 سوره مجادله می‌فرماید: «اسْتَحْوَذَ عَلَیْهِمُ الشَّیْطانُ فَأَنْساهُمْ ذِکْرَ اللَّهِ أُولئِکَ حِزْبُ الشَّیْطانِ أَلا إِنَّ حِزْبَ الشَّیْطانِ هُمُ الْخاسِرُون؛ شیطان بر آنان مسلّط شده و یاد خدا را از خاطر آن‌ها برده آنان حزب شیطانند؛ بدانید حزب شیطان زیانکارانند.» 

بر اساس این آیه، نسیان یاد خدا، از عادت‌های لشکر شیطان شمرده می‌شود، لذا تمام تلاش حزب شیطان آن است که سرمایه خداخواهی را از جوامع بشری بگیرد تا آنها را به اوج مذلّت بکشاند. از این جهت خداوند در آیه‌ای دیگر به انسان‌ها هشدار می‌دهد مانند کسانی نباشند که خدا را فراموش کردند:‌ «وَ لَا تَکونُوا کالَّذِینَ نَسُوا اللَّهَ فَأَنسَاهُمْ أَنفُسَهُمْ أُوْلَئِک هُمُ الْفَاسِقُونَ؛ و چون کسانى مباشید که خدا را فراموش کردند و او نیز آنان را دچار خود فراموشى کرد.» (حشر19)

و همچنین در آیه(205) سوره اعراف می فرماید:«وَاذْکُرْ رَبَّکَ فِی نَفْسِکَ تَضَرُّعًا وَخِیفَةً وَدُونَ الْجَهْرِ مِنَ الْقَوْلِ بِالْغُدُوِّ وَالْآصَالِ وَلَا تَکُنْ مِنَ الْغَافِلِینَ :پروردگارت را در دل خود، از روی تضرع و خوف، آهسته و آرام، صبحگاهان و شامگاهان، یاد کن و از غافلان مباش.»

و همچنین امام سجاد(ع) در روایتی فرمود:
«وای بر تو اى فرزند آدم، شکمبارگی و پرخوری، و تمایل نفسانی، و سرمستی و یا مستی سیری، و غرور ثروت و قدرت، همه از چیزهایى است که آدمى را در کارها کُند مى‏‌کند و از عمل باز مى‏‌دارد و یاد خدا را به فراموشى مى‌‏سپارد و انسان را از نزدیک‏ شدن مرگ غافل مى‏‌کند و چنان است که گویى انسان مبتلا به دوستى دنیا، از می‌گُسارى گیج و منگ شده است‏؛ وَیْحَکَ یَا ابْنَ آدَمَ أَنَّ قَسْوَةَ الْبِطْنَة وَ کِظَّةَ الْمِلْأَةِ وَ سُکْرَ الشِّبَعِ وَ غِرَّةَ الْمُلْکِ مِمَّا یُثَبِّطُ وَ یُبْطِئُ عَنِ الْعَمَلِ وَ یُنْسِی الذِّکْرَ وَ یُلْهِی عَنِ اقْتِرَابِ الْأَجَلِ حَتَّى کَأَنَّ الْمُبْتَلَى بِحُبِّ الدُّنْیَا بِهِ خَبَلٌ مِنْ سُکْرِ الشَّرَاب‏.»

عاقلی که در اندیشه خداست و خداترس است و کارهایش خدایی است، باید نفس خود را تمرین دهد و آن را با گرسنگی آشنا سازد تا عادت کند که به انباشته ساختن شکم تمایلی از خود نشان ندهد؛ اسب‌های ویژه مسابقات را با این روش آماده و لاغر می‌کنند؛ وَ أَنَّ الْعَاقِلَ عَنِ اللَّهِ الْخَائِفَ مِنْهُ الْعَامِلَ لَهُ لَیُمَرِّنُ نَفْسَهُ وَ یُعَوِّدُهَا الْجُوعَ حَتَّى مَا تَشْتَاقَ إِلَى الشِّبَعِ وَ کَذَلِکَ تُضَمَّرُ الْخَیْلُ لِسَبْقِ الرِّهَان‏» (تحف العقول، ص273).

2- پیروی از «نفس امّاره و هوی و هوس» و اطاعت کردن از خواسته ها و هواهای بی پایان تمایلات درونی می تواند انسان را چنان سرگرم خود کند که دیگر اصل و فلسفه آفرینش و زندگی فراموش شود. از این رو خداوند، رفاه و آسایش (اعراف آیه ۹۵ و ۱۳۴ تا ۱۳۶ و یونس آیه ۱۲ و هود آیه ۱۰) را به عنوان زمینه ساز غفلت آدمی بر می شمارد؛ زیرا رفاه زدگی و آسایش زیادی موجب می شود که آدمی سرگرم پاسخ گویی به هواهای نفسانی شود و از مسیر کمالی و فلسفه آفرینش دور و غافل گردد.

نفس امّاره اژدهای نهفته در باطن انسان آنچنان خطرناک است که حضرت یوسف (علیه‌السّلام) با آن مرتبه بلند، از آن می‌ترسد و درباره‌ی آن خطاب به خداوند عرض می‌کند: «وَاِلاّ تَصْرِفْ عَنّی کَیْدَهُنَّ اَصْبُ اِلَیْهِنَّ وَاَکُنْ مِنَ الْجاهِلینَ؛ (آیه 33، سوره یوسف) (خدایا! ) اگر کید و مکر زنان (مصر) را از من برنگردانی، به آن‌ها گرایش می‌کنم؛ و (در آن صورت) از جاهلین خواهم بود.» و همچنین در آن وقتی که از صحنه پیروز بیرون آمده بود باز می‌گفت خدا! اگر تو نباشی بدبخت می‌شوم.

نفس امّاره‌ای که به قول مولوی:
«نفس اژدهاست او کی مرده است» 
«از غم بی‌آلتی افسرده است» 

اگر جایی، یا وقتی کاری به انسان نداشته باشد برای این است که آب ندارد شنا کند و زمینه ندارد که کار کند.

از مرحوم مقدس اردبیلی، مرجع تقلیدی که بارها خدمت امام زمان (علیه‌السّلام) رسید، سؤال کردند: آقا! اگر شما در خانه‌ای باشید، کسی نباشد جز یک زن نامحرم، زنا می‌کنی یا نه؟ مرحوم مقدس نفرمود: نه؛ فرمود: پناه می‌برم به خدا که چنین صحنه‌ای برای من جلو بیاید. از این جمله استفاده می‌کنیم که نفس اماره پیر و جوان ندارد؛ زن و مرد و مقدس و غیر مقدس ندارد؛ همه و همه باید از او بترسند؛ زیرا دائماً با ما در جنگ است.

از حضرت موسی بن جعفر(علیه‌السّلام) روایتی است که پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) عده‌ای را به جنگی فرستاد. وقتی برگشتند آن حضرت به آنها فرمود: «مرحبا به گروهی که جهاد اصغر را گذراندند و جهاد اکبر بر ایشان باقی مانده. گفتند: جهاد اکبر چیست؟ فرمود: «جهاد با نفس» سپس فرمود: «اَفْضَلُ الْجِهادِ مَنْ جاهَدَ نَفْسَهُ الَّتی بَیْن جَنْبَیْهِ؛ (الأمالی (للصدوق) ج1 ص466) یعنی بالاترین جهاد، جهاد با نفس است.»

راستی که جنگ با نفس امّاره، جنگ بزرگی است؛ و این جنگ در درون ما همیشه هست، بُعد ملکوتی ما با بُعد ناسوتی ما همیشه در جنگ است. معمولاً هم در انسان‌ها این نفس امّاره این هوی و هوس غلبه دارد. غفلت از نفس امّاره و یک آن هوس‌رانی، یک عمر پشیمانی به دنبال دارد.

3- «همنشینی و مجالست با فاسدان و مفسدان» و دوری از مجالست با انسان های صالح ازعوامل غفلت است. ازهمین روست قرآن در توصیف این دسته از مردم درعالم قیامت می فرماید: «يَاوَيْلَتىَ‏ لَيْتَنىِ لَمْ أَتخَّذْ فُلَانًا خَلِيلًا لَّقَدْ أَضَلَّنىِ عَنِ الذِّكْرِ بَعْدَ إِذْ جَاءَنىِ وَ كَانَ الشَّيْطَنُ لِلْانسَنِ خَذُولًا:ای وای! کاش فلانی را دوست خود نگرفته بودم! او بود که مرا به گمراهی کشانید؛ پس از آن که قرآن به من رسیده بود و شیطان همواره فروگذارنده انسان است.» 

راز و سر نهی از نشست و برخاست با انسان های ناصالح، فاسد و مفسد دراین است، ارتباط با این دسته از طبقه اجتماعی موجب غفلت از وظیفه اصلی و دوری از ذکر و یاد خدا و موجب از دست دادن فرصت طلایی که دخالت مستقیم در سعادت دنیوی و اخروی دارد می شود، در روایت همنشینی با فاسدان و مفسدان را یکی از نشانه های غافلان شمرده شده است.

ازهمین روست امام صادق (ع) در روایتی فرمود:«الصَّدَاقَةُ مَحْدُودَةٌ فَمَنْ لَمْ تَکُنْ فِیهِ تِلْکَ الْحُدُودُ فَلَا تَنْسُبْهُ إِلَى کَمَالِ الصَّدَاقَةِ وَ مَنْ لَمْ یَکُنْ فِیهِ شَیْ‏ءٌ مِنْ تِلْکَ الْحُدُودِ فَلَا تَنْسُبْهُ إِلَى شَیْ‏ءٍ مِنَ الصَّدَاقَةِ أَوَّلُهَا أَنْ یَکُونَ سَرِیرَتُهُ وَ عَلَانِیَتُهُ لَکَ وَاحِدَةً وَ الثَّانِیَةُ أَنْ یَرَى زَیْنَکَ زَیْنَهُ وَ شَیْنَکَ شَیْنَهُ وَ الثَّالِثَةُ أَنْ لَا یُغَیِّرَهُ مَالٌ وَ لَا وِلَایَةٌ وَ الرَّابِعَةُ أَنْ لَا یَمْنَعَکَ شَیْئاً مِمَّا تَصِلُ إِلَیْهِ مَقْدُرَتُهُ وَ الْخَامِسَةُ أَنْ لَا یُسْلِمَکَ عِنْدَ النَّکَبَاتِ.» (الکافی (ط - الإسلامیة)، ج‏2، ص639) یعنی «دوستى حدودى دارد و این حدود در هر کس نباشد، او را دوست کامل نشمار و در هرکه نباشد، او را به دوستى نسبت نده: اول اینکه آشکار و نهانش با تو یکى باشد، دوم اینکه زینت تو را زینت خود و عیب تو را عیب خود بداند (احتمالاً یعنی فضیلت‌های دوست برایش پررنگ جلوه کند و از عیب‌های او چشم‌پوشی کند و به روی او نیاورد)، سوم اینکه مال و مقام، حال او را تغییر ندهد و چهارم اینکه آنچه در توان دارد از تو مضایقه نکند و پنجم اینکه تو را به هنگام مصیبت‏‌ها رها نکند.

امام حسن مجتبی علیه‌السلام در روایتی نزدیک به مضمون حدیث قبل به یکی از فرزندانش فرمود: ای پسرم، با احدی رفاقت نکن تا آنکه بدانی کجاها می‌رود و از کجاها می‌آید؛ و زمانی که از حالش خوب آگاه شدی و معاشرتش را پسندیدی، با او برادری کن؛ به شرط اینکه معاشرت بر اساس چشم‌پوشی از لغزش و همراهی در سختی باشد؛ یا بُنَیَّ لا تُواخِ اَحَدًا حَتّی تَعْرِفَ مَوارِدَهُ وَ مَصادِرَهُ فَإِذَا اسْتَنْبطْتَ الْخُبْرَهَ وَ رَضیتَ الْعِشْرَهَ فَآخِهِ عَلی إِقالَهِ الْعَثْرَهِ وَ الْمُواساهِ فِی الْعُسْرَهِ» (تحف العقول، ، ص233»

4- ازمنظر آیات و روایات توجه داشتن بی اندازه به دنیا و«غرق شدن درمظاهر دنیوی» و غافل شدن از آسیب ها و ضررهایی که در پشت این دل بستگی دنیوی وجود دارد یکی از عوامل مهم غفلت است، چراکه مظاهر دنیوی اگر به اندازه خودش توجه شود نه تنها فرصت سوز نیست بلکه زمینه ساز سعادت دنیا و آخرت و فراهم کننده آرامش روحی و روانی است، ولی اگر بیش از آنچه که لازم است مورد توجه قرار بگیرد فرصت سوز و موجب حسرت و ناامیدی و زمینه ساز خسران دنیا و آخرت خواهد بود، قرآن کریم به انسان هشدار می دهد که نبایست دلبستگی به مظاهر دنیوی پیداکند وغر ق در آن شود.

از همین رو است که درآیه (9) سوره منافقون آمده است: «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لا تُلْهِكُمْ أَمْوالُكُمْ وَ لا أَوْلادُكُمْ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ»؛ ای اهل ایمان! مبادا مال و فرزندانتان شما را از یاد خدا غافل کند. کلمه «تلهی» از مصدر «الهاء» گرفته شده، و این کلمه به معنای مشغول و سرگرم شدن به کاری و غفلت از کاری دیگر است، و منظور از «الهاء اموال و اولاد از ذکر خدا» این است که اشتغال به مال و اولاد، انسان را از یاد خدا غافل کند، چون خاصیت زینت حیات دنیا همین است که آدمی را از توجه به خدای تعالی باز می‌دارد هم چنان که درآیه (44) سوره کهف می فرماید: «المالُ وَ البَنُونَ زيِنَة الحیاةِ الدُّنیا» و اشتغال به این زینت دل را پر می‌کند، و دیگر جایی برای ذکر خدا و یاد او باقی نمی‌ماند.

و در آیه (7 و 8) سوره یونس می‌فرماید: «إِنَّ الَّذِينَ لَا يَرْجُونَ لِقَاءَنَا وَ رَضُواْ بِالحْيَوةِ الدُّنْيَا وَ اطْمَأَنُّواْ بهِا وَ الَّذِينَ هُمْ عَنْ ءَايَاتِنَا غَافِلُون* أُولَٰئِكَ مَأْوَاهُمُ النَّارُ بِمَا كَانُوا يَكْسِبُونَ‏» آنها که ایمان به ملاقات ما (در قیامت) ندارند و به زندگی دنیا خشنود شدند و بر آن تکیه کردند و آن‌ها که از آیات ما غافلند (همه) آنها جایگاهشان آتش است، به خاطر کارهایی که انجام می‌دادند!»

و همچنین امام باقر(ع) خطاب به جابر می‌فرماید: «یَا جَابِرُ إِنَّ الْمُؤْمِنَ لَا یَنْبَغِی لَهُ أَنْ یَرْکَنَ وَ یَطْمَئِنَّ إِلَى زَهْرَةِ الْحَیَاةِ الدُّنْیَا وَ اعْلَمْ أَنَّ أَبْنَاءَ الدُّنْیَا هُمْ أَهْلُ غَفْلَة»؛[تحف العقول ج1 ص286] جابر! شایسته نیست انسان با ایمان متکى و دلگرم به زرق و برق این زندگى باشد، بدان‌ که فرزندان (و دلباختگان) دنیا اهل غفلت‌اند.‏

به دلیل آسیب جدی که «غفلت» در سرنوشت انسان رقم می زند امام علیه السلام یکی از خواسته های روزه داران را بیداری از خواب غفلت می داند و از خدا می خواهد روزه دار از چنین خواب غفلت بیدار کند. می فرماید:«وَنَبِّهْنِي فِيْهِ عَنْ نَوْمَةِ الغافِلِينَ: و بیدارم کن در آن از خواب بی‌خبران»

*******

شرح و تفسیر فراز چهارم: «وَهَبْ لِي جُرْمِي فِيهِ يا ألهَ العالَمِينَ، وَاعْفُ عَنِّي يا عافِيا عَنِ المُجْرِمِينَ»

شرح و تفسیر این فراز چهارم از دعای اولین روز از ماه رمضان که طلب مغفرت آمرزش گناهان است مبتنی بر بیان دو نکته است؛

نکته اول؛ در اینکه توبه پذیری خداوند متعال به چه کیفیتی است، و حق تعالی چگونه توبه کنندگان را مورد مغفرت خویش قرار می دهد. در بین مفسرین و عرفاء دو دیدگاه و نظریه وجود دارد؛

* دیدگاه اول این است بخشش و مغفرت و توبه پذیری حق تعالی نظیر و شبیه دادگستری است که مجرمی را به دلیل توبه و ندامت مورد عفو قرار می دهند، ولی پرونده اتهامی وی را بایگانی می کنند که اگر مجددا مرتکب شد آن پرونده را به اجراء در می آورند، خداوند متعال هر چند توبه را می پذیرد ولی پرونده معصیت کاران را ثبت و ضبط می نماید واگر مجددا مرتکب معصیت شد پرونده گذشته را مفتوح می نماید.

* نظریه دوم، دیدگاه مرحوم کمپانی و حضرت امام خمینی رضوان الله تعالی علیهما است که معتقدند توبه پذیری حق تعالی براین است: پرونده ای که برای معصیت کاران توسط وکیل ثبت و ضبط شده است را ازبین برده و محو می کند و هیچ اثری از آن باقی نمی ماند، چرا که:

اولا: در آیه(۷۰) سوره (فرقان) آمده است: إِلَّا مَنْ تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ عَمَلًا صالِحاً فَأُوْلئِكَ يُبَدِّلُ اللَّهُ سَيِّئاتِهِمْ حَسَناتٍ وَ كانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحِيماً: مگر كسانى كه توبه كنند و ايمان آورند و عمل صالح انجام دهند. پس اينان (كسانى هستند كه) خداوند بدى‌هايشان را به نيكى تبديل مى‌كند، و خداوند آمرزنده و مهربان است.»

از تعبییر در آیه مبارکه «یبدل السیات باالحسنات» می یابیم که حق تعالی نه تنها توبه پذیرفته می پذیرد بلکه به برکت توبه، سئیه محو می شود و اثری از آن نمی ماند بلکه مهمتر این است سئیه وی تبدیل به حسنه می شود آنچنان چهره معصیت کار باز سازی می شود که هیچ کس توجه به گذشته وی نمی کند.

بنابراین وقتی کسی توبه مى‌كند و ایمان به خدا مى‌آورد دگرگونى عمیقى در سراسر وجودش پیدا مى‌شود، و به خاطر همین تحول و انقلاب درونى سیئات اعمالش در آینده تبدیل به حسنات مى‌شود، اگر در گذشته مرتكب قتل نفس مى‌شد در آینده دفاع از مظلومان و مبارزه با ظالمان را جاى آن مى‌گذارد، و اگر زناکار بود بعدا عفیف و پاك‌دامن مى‌شود و این توفیق الهى را در سایه ایمان و توبه پیدا مى‌كند. 

ثانیا: خداوند به لطف و كرمش و فضل و انعامش بعد از توبه كردن سیئات اعمال او را محو مى‌كند، و به جاى آن حسنات مى‌نشاند، چنان كه در روایتى از ابوذر از پیامبر اسلام مى‌خوانیم: روز قیامت كه مى‌شود بعضى از افراد را حاضر مى‌كنند خداوند دستور مى‌دهد گناهان صغیره او را به او عرضه كنید و کبیره‌ها را بپوشانید، به او گفته مى‌شود تو در فلان روز فلان گناه صغیره را انجام دادى، و او به آن اعتراف مى‌كند، ولى قلبش از كبائر ترسان و لرزان است. 

در اینجا هر گاه خدا بخواهد به او لطفى كند دستور مى‌دهد بجاى هر سیئه حسنه‌اى به او بدهید، عرض مى‌كند پروردگارا! من گناهان مهمى داشتم كه آنها را در اینجا نمى‌بینم. ابوذر مى‌گوید: در این هنگام پیامبر تبسم كرد كه دندان‌هایش آشكار گشت سپس این آیه را تلاوت فرمود (فَأُوْلئِكَ یبَدِّلُ اللَّهُ سَیئاتِهِمْ حَسَناتٍ‌).

ثالثا: هنگامى كه انسان توبه كند و ایمان آورد آن آثار سوء گناهان گذشته از روح و جانش برچیده مى‌شود، و تبدیل به آثار خیرمى‌گردد، و این است معنى تبدیل سیئات به حسنات:تفسير نمونه، ج۱۵، ص۱۶۰»

نکته دوم؛ از آنجایی بر پایه کلام و سخن رسول رحمت ماه رمضان ماه رحمت و مغفرت ویژه است چرا که فرمودند:

«شَهرُ رَمَضانَ شَهرُ اللّه عَز َّوَ جَلَّ وَ هُوَ شَهرٌ يُضاعِفُ اللّه‏ فيهِ الحَسَناتِ وَ يَمحو فيهِ السَّيِّئاتِ وَ هُوَ شَهرُ البَرَكَةِ: ماه رمضان، ماه خداست و آن ماهى است كه خداوند در آن حسنات رامی افزاید و گناهان را پاک می کند و آن ماه برکت است. بحار، ج۹۳، ص ۳۴۰)

رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم به همین دلیل در این دعای اولین روز ماه مبارک رمضان به روزه دار می آموزد که از رحمت واسعه حق تعالی استفاده کند و از پیشگاه ربوبیتش طلب عفو و مغفرت نماید و بگوید:

«وَهَبْ لِي جُرْمِي فِيهِ يا ألهَ العالَمِينَ، وَاعْفُ عَنِّي يا عافِيا عَنِ المُجْرِمِينَ: خداوندا! ببخش گناهم را در آن ای معبود جهانیان، و از من درگذر، ای در گذرنده از گنه‌کاران.»

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • آدرس های صفحه وب و آدرس های ایمیل به طور خودکار به پیوند تبدیل می شوند.