به مناسبت روز جوان

ويژگی ‏های شخصيتی جوان

تاریخ انتشار:
از نگاه مكتب آسماني اسلام، جوان در صورتي شخصيتي راستين خواهد داشت كه بتواند خواسته ‏هاي نفساني خود را كنترل كند و از گناهان بپرهيزد .خواهش‏ هاي نابه ‏جاي غريزي، همواره شخصيت جوان را تهديد مي ‏كند.

پایگاه اطلاع رسانی بلاغ|

پي ‏ريزي شخصيت

از نگاه مكتب آسماني اسلام، جوان در صورتي شخصيتي راستين خواهد داشت كه بتواند خواسته ‏هاي نفساني خود را كنترل كند و از گناهان بپرهيزد .خواهش‏ هاي نابه ‏جاي غريزي، همواره شخصيت جوان را تهديد مي ‏كند. اگر جوان اين خواسته‏ ها را مهار نكند، مي ‏تواند خطري جدي در راه شخصيت‏ طلبي جوان باشد.

نشان دادن شايستگي

جوانان، شيفته اظهار وجود و دل ‏باخته ابراز شايستگي هستند و براي رسيدن به آن از هيچ كوششي دريغ نمي ‏كنند. بنابراين جواني كه از برقراري ارتباط با افراد و ابراز لياقت ناتوان است، غمگين و افسرده مي ‏شود. در اين راستا، وظيفه خانواده و جامعه اين است كه به اين حس غريزي جوان توجه كنند و با ارضاي اين حس طبيعي، زمينه شكوفايي استعدادهاي او و نشاط و شادابي وي را فراهم آورند

مسئله تقليد

حس تقليد يكي از خواسته‏ هاي دروني است كه در همه افراد بشر وجود دارد و در نسل جوان شديدتر است. معمولاً نوجوانان و جوانان براي ساختن شخصيت خود و برگزيدن صفت‏ هاي لازم از ديگران تقليد مي ‏كنند. آنها با توجه به حس تشخّص ‏طلبي و خودنمايي، از افراد مشهور و ممتاز، پيروي و نسبت به قهرمانان واقعي يا افسانه ‏اي ابراز علاقه مي ‏كنند. آنان دوست دارند تاريخ زندگي اين افراد را به دقت بخوانند. بنابراين، معرفي الگوهاي جامع و مناسب براي جوانان از سوي مسئولان فرهنگي جامعه در اولويت قرار دارد.

توقع تكريم

بي ‏شك، جوانان مي ‏خواهند ديگران به شخصيتشان احترام بگذارند. آنها از پدر و مادر انتظار دارند كه با آنان برخورد كودكانه نداشته باشند. اگر اين خواسته طبيعي به شكلي صحيح و بدون هيچ ‏گونه افراط و تفريط برآورده شود، جوانان مي ‏توانند به آساني، خود را با جامعه تطبيق دهند و با اجتماع سازگار شوند. والدين نيز در اين باره وظيفه دارند كه به صورت صحيح و كنترل شده به آنان آزادي و استقلال دهند و آنان را در تنگنا قرار ندهند. جوانان هم بايد در ارضاي تمايل آزادي و استقلال‏ طلبي، حد و حدود خود را بشناسند تا همواره رابطه آنها با والدين بر اساس دوستي و احترام متقابل استوار باشد.

شرافت ‏دوستي

دوران حساس جواني، دوران شرافت ‏دوستي و عزت ‏خواهي است. جوانان به ‏طور طبيعي، عاشق سربلندي هستند و از چيزي كه سبب كمترين تحقير و اهانتي به آنها شود، گريزان و متنفرند. اگر جوانان بتوانند اين خواسته فطري را در خود زنده و حاكم كنند و رفتار و گفتار خود را با آن هماهنگ سازند، به سعادت واقعي خواهند رسيد و چنانچه بر خلاف اين عمل كنند، سعادتمند نخواهند شد.

علاقه‏ مندي به دين

گرايش فطري به دين و اخلاق، به تقدير حكيمانه الهي در نهاد بشر نهاده شده و در دوران جواني به ‏صورت جهش احساسات مذهبي آشكار مي‏ شود. در نتيجه، زمينه را براي دين ‏باوري او فراهم مي ‏آورد. بايسته است مربيان آگاه از اين تمايل فطري و كشش‏ هاي روحاني به شايسته ‏ترين صورت استفاده كنند و آن را همواره در ضمير جوانان زنده و بيدار نگه دارند.

اثرگذاري دوست بر شخصيت جوان

دوست خوب و شايسته در همه دوران زندگي بسيار ارزشمند است، ولي براي نسل جوان اهميت ويژه ‏اي دارد. آنها تحت تأثير دوست خوب و بافضيلت، شخصيت خود را تقويت مي‏ كنند و استعدادهاي خود را بارور مي ‏سازند. با توجه به اين مسئله، نداشتن رفيق شايسته و دوست صميمي، مايه محروميت ‏هايي در دنيا و احتمالاً خسارت‏ هايي در آخرت مي ‏شود. در اين ميان، مصيبت بسيار بزرگ، هم‏ نشيني و رفاقت با افراد فاسد و ناباب است كه جوان را به گمراهي مي ‏كشاند.

قرآن در اين زمينه مي ‏فرمايد: «يا وَيْلَتي لَيْتَني لَمْ أَتَّخِذْ فُلانًا خَليلاً؛ واي بر من! اي كاش فلان مرد [پليد و گناه ‏كار] را دوست نمي ‏گرفتم [و به هم‏ نشيني با وي تن نمي ‏دادم[)[1]

اولياي گرامي اسلام، خطر رفاقت‏ هاي ناسالم را يادآور شده و پيروان خود را از هم ‏نشيني با افراد فاسد و تبه ‏كار بر حذر داشته ‏اند. حضرت علي عليه ‏السلام در اين زمينه مي ‏فرمايد:
از دوستي با كساني كه انديشه‏ شان، خطا و كردارشان، ناپسند است، بر حذر باش؛ چه آدمي به خوي و منش دوستش خو مي ‏گيرد و به انديشه و كردار وي معتاد مي ‏شود.»[2]

در اين باره، شعر مولوي شنيدني است:

دلا نزد كسي بنشين كه او از دل خبر دارد
به زير آن درختي رو كه او گُل‏هاي تر دارد

در اين بازار عطاران مرو هر سو چو بيكاران
به دكان كسي بنشين كه در دكان شكر دارد

ترازو گر نداري پس تو را زو ره زند هر كس
يكي قلبي بيارايد، تو پنداري كه زر دارد

به هر ديگي كه مي ‏جوشد مياور كاسه و منشين
كه هر ديگي كه مي ‏جوشد، درون چيزي دگر دارد

نه هر كِلكي شكر دارد، نه هر زيري زبر دارد
نه هر چشمي، نظر دارد، نه هر بحري، گُهر دارد[3]

 

پی نوشتها:

-------------------------------

[1] فرقان: 28

[2] شرح نهج البلاغه، ابن ابى الحديد، قم، كتاب ‏خانه آيت الله مرعشى نجفى، 1404ه . ق، ج20، حكمت 147.

[3] مولوى بلخى، ديوان كبير، ص173.

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • آدرس های صفحه وب و آدرس های ایمیل به طور خودکار به پیوند تبدیل می شوند.