یادداشت تبلیغی

3678 محتوا

طبق نقل مشهور مورّخین، امام سجاد(ع) در سال 38 هـ ق متولد شده و در سال 94 هـ ق به شهادت رسیده اند. بنابراین، امام سجاد(ع) 2 سال آخر عمر مبارک حضرت علی(ع)، 10 سال دورۀ امامت امام مجتبی(ع) و 11 سال دورۀ امامت سید الشهدا(ع) را درک کرده اند.

این خطبه دارای معانی و مفاهیم بسیار والا و ارزشمندی است که در نوع خود کم نظیر یا بی نظیر است و به گونه ای است که از طرفی اصالت و حقانیّت مقام رهبری اهل بیت(ع) را اثبات می کند و از طرف دیگر، رهبری غاصبانه و ظالمانه فرزند معاویه را جلوه گر می سازد.

مصیبت عطش امام حسین(ع) ، اعظم مصایب است، زیرا جبرئیل هم وقتی برای حضرت آدم(ع) روضه می خواند، به «مصیبت عطش» اشاره می کند. وقتی پروردگار عالم اراده فرمود که توبه ی آدم(ع) را قبول نماید، پرده از جلوی چشمش برداشته شد ودر ساق عرش، اسامی خمسه ی آل عبا را دید .

نجم ماه جمادی الاولی سال پنجم یا ششم هجرت بود که ولادت «زینب» دختر علی (ع)مردم مدینه را شادمان کرد. مولود را نزد پدر آوردند تا نامگذاری کند. او فرمود: «من در این کار بر رسول خدا سبقت نمی گیرم». صبر کردند تا پیامبر (ص) از سفر بازگشت.

حادثه کربلا، مانند بسیاری از رخدادهای تاریخی دیگر، فراموش نشده و مشعل فروزان آن، همه جا را فرا گرفته و جاودانه گشته است. این امر را می توان در حوزه­اي چون خدا محوری و ستم ستیزی امام حسین علیه السلام و یاران او جست وجو کرد.

مقاله حاضر در صدد مقایسه دو رویکرد «دینی » و «لیبرال » به مسئله تعلیم و تربیت است. حضور مفهوم «جامعه مدنی» در عرصه فرهنگی اخیر کشور اسلامی و نقش لیبرالیسم به عنوان یکی از ارکان اصلی این پدیده ضرورت چنین بحثی را ایجاب می کند.

در اين مقاله، نويسنده كوشيده است با به كارگيرى شيوه تحليل محتوا و با مرور بر سوره مباركه يوسف و بررسى ديدگاه هاى تفسيرى ذيل آن، به برداشت هايى روان شناسانه دست يابد.

این نوشتار، ترجمه مقاله جورج ماوردس، (George Mavrodes) مى باشد که در نقد دیدگاه اخلاقى راسل و تاکیدى بر دیدگاه اخلاقى کانت ارائه شده است.

يكى از شرايط لازم براى دست يابى به سلامت روان، برخوردارى از يك نظام ارزشى منسجم مى باشد و تحقيقات انجام شده نيز عامل پيدايش بسيارى از ناسازگارى ها و نابهنجارى هاى روانى را تضادهاى ارزشى و عدم استقرار يك نظام ارزشى سازمان يافته در فرد مى دانند.

در پرتو ارتباط عميق و ستودنى دين و اخلاق، تنها سؤال طبيعى [و بجا] اين است كه آيا اخلاق نوعى وابستگى ذاتى به دين دارد؟