یادداشت تبلیغی

درس هایی از زندگانی امام هفتم علیه السلام

تاریخ انتشار:
زندگانی کوتاه ۵۵ ساله امام موسی بن جعفر سراسرش اسوه، الگو و درس است از همین رو چند مورد از سیره عملی امام علیه السلام که امروز حیاتی ترین درس برای همه ما است آورده می شود.
درس هایی از زندگانی امام هفتم علیه السلام

پایگاه اطلاع رسانی بلاغدرس هایی از زندگانی امام هفتم علیه السلام

نگارنده: «مبلغ نخبه و استاد حوزه های علمیه حجت الاسلام و المسلمین سید محمدتقی قادری»

*******

زندگانی کوتاه ۵۵ ساله امام موسی بن جعفر سراسرش اسوه، الگو و درس است. از همین رو چند مورد از سیره عملی امام علیه السلام که امروز حیاتی ترین درس برای همه ما است آورده می شود.

*******

1) تربیت نسل صالح: یکی از برجسته ترین خصوصیت و سیره عملی امام هفتم (ع) که الگو و اسوه برای پیروانش خواهد بود و کمتر به آن توجه می شود و با القای دشمنان تشیع به امر منفی تبدیل می شود تربیت فرزند نیست بلکه تربیت نسل صالح است چرا که:

اولا: در شرایطی که بنی العباس با آگاهی کامل در مقام نسل کشی و برداشتن نسل سادات از کره زمین بودند امام (ع) با ازدواج متعدد بنابر قول شیخ طوسی صاحب (۳۷) فرزند دختر و پسر شدند(الارشاد ج ص) اجازه ندادند که بنی العباس به هدف شوم خود دست پیدا کنند.

ثانیا: تمام فرزندان امام(ع) علاوه بر مقام امامت علی بن موسی الرضا (ع) بقیه صاحب فضل، مجاهدت وکرامت اند و ملجا و پناهگاه برای مسلمین اند که برخی شهره افاقند چون حضرت رضا(ع) و حضرت معصومه(س) و احمد و محمدبن موسی معروف به شاه چراغ و برخی دیگر امامزادگان واجب التعظیم و ملجا برای درمندگان می باشند. 

ثالثا: آنچه که امام (ع) را کانون توجه ویژه محققین قرار داد آنست که حضرت نسل سازی کرد و تحولات علمی و سیاسی هزار و دویست چند ساله در عصر غیبت کبرا توسط ساداتی رقم خورد که از نسل آن حضرت بوده اند چون سید رضی وسید مرتضی و حضرت امام خمینی که معمار انقلاب اسلامی است و یا پادشاهان صفویه که پایه گزار مذهب رسمی تشیع درایران اند.

رابعا: نکته کلیدی و مهم این است این نسل سازی و تربیت فرزندان مجاهد و فاضل و صاحب کرامت در شرایطی انجام گرفته است که امام (ع) یا در زندان بسر می بردند و یا تحت شرایط سخت امنیتی حاکمان عباسی قرار داشتند.

*******

2) صاحب نفس و صاحب دل: در شرایطی که حاکمان بنی العباس برای اینکه کسی به مفاسد اخلاقی و زن بارگی آنها اعتراض نداشته باشد همه را به فساد کشانده بودند و همه خانه را به خانه های بدنام و محلی برای ساز و آواز و میخانه تبدیل کرده بودند ولی امام(ع) صاحب دل و صاحب نفسی بود که با نفس گرم و مسحابیش انسان های مرده در لجن زار معصیت را زنده و باکوتاه ترین کلمات آن خانه معصیت را تبدیل به محل عبادت و صاحب آن را به عارف و سالک تربیت می کرد و پیامی داشت به همه هدایت گران راه هدایت به دل است نه به حرف و هنر در سخنوری از جمله آن برخورد امام با بشرحافی است که:(بشر که خانه اش مرکزی شده بود برای رقص وآواز امام (ع) که از جلوی خانه اش می گذشت کنیزکی دید که از آن خانه خارج شده است از وی پرسید صاحب خانه شما آزاده ست یا برده? کنیز پاسخ داد آزاد است امام فرمود چون آزاده است خود را زاد در معصیت می بیند بشر از تاخیر در بازگشت کنیزش پرسید کنیز از آنچه که بین او و امام گذسته بود به ویژه جمله کوتاه امام:(صاحب خانه آزاد است یا برده) برای بشر بیان کرد همین جمله کوتاه امام آنچنان بشر را جابجا کرد بدون آنکه کفشی بپوشد پا برهنه خود را به امام رساند نه تنها از گذشته اش توبه کرد بلکه تبدیل به انسان جدید و عار و سالکی شد که دیگران از کلاس عارفانه اش و اصل به حضرت حق می شدند: الکنی والالقاب ،ج۴ص۱۶۵) .

*******
3) جاذبه بی نهایت: در موقعیتی که دستگاه حاکمیت بنی العباس با استفاده از سه اصل زر، زور، تزویر در مقام تثبیت حاکمیت بر مردم بودند امام (ع) که علم وشجاعتش آمیخته با حلمش بود با کظم غیض کردن با جاذبه بی نهایت و دافعه در حد ضرورتش از سربازان پیاده نظام دشمن برای خدای خود دوست سازی می کرد و هارون امپراطور بزرگ در مقابل امام کم می اورد شخص کثیفی رسما مقابل امام (ع) به امام علی(ع) سب می کرد شیعیان از حضرت خواستند اجازه دهد که او را به قتل برسانند امام نه تنها اجازه نداد بلکه به مزرعه آن شخص رفت و از پرسید انتظار چقدر سود از آن داری گفت: دویست دینار حضرت سیصد دینار به وی پرداخت آن شخص خجالت کشید پیشانی امام را بوسید و از امام حلالیت طلبید و فردا به نماز آمد و پیش از نماز وقتی چشمش به امام افتاد این آیه را تلاوت کرد: ( الله اعلم حیث یجعل رسالته) و دوستان امام از تغییر رفتار آن شخص به شگفت در آمدند: (الارشاد، ج۲ص۲۳۳) و جاذبه آن چنان تاثیر گذار بود هارون وقتی حضرت را به هر زندانبان تحویل می داد با اینکه از مهره های حاکمیت بودند تبدیل به خدمتگذار امام می شدند و هارون مجبور به ا نتقال امام(ع) از زندانی به زندان دیگر می شد.

*******
4) خداباوری: در شرایطی که جامعه به دلیل فرهنگ منحط عباسی خاک روی فطرت خدادی خود ریخته مشغول لهو و لعب بوده و خود را از لذت عبادت محروم کرده بودند امام(ع) همان شخصیت استکبار ستیزی که به دلیل شجاعتش در برابر امپراطوری چون هارون حبس و زندان ماندن را به قیمت جانش خریده بود آن چنان (خداباوری و خدا ترسی) با وجودش تنیده بود که زندان را به محل معاشقه با خدای خود قرار داد که هارون را هم از کثرت عبادتش به شگفتی وا داشت(عیون اخبا الرضا ج۲ص۹۵).

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • آدرس های صفحه وب و آدرس های ایمیل به طور خودکار به پیوند تبدیل می شوند.