هر روز با یک منبر

شاخصه های زندگی عاقلانه

تاریخ انتشار:
عقلانیت و خردگرایی، درآموزه‌های دینی مورد تأکید قرار گرفته است تا آنجا که در قرآن کریم ۴۹ بار از مشتقات ماده «عقل» استفاده شده و واژه‌هایی مانند «یتفکرون، و یتدبرون» بسیار در قرآن آمده است.در این نوشتار برخی از شاخصه‌های جامعه عقلانی بیان و تبیین شده است.

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی بلاغ ، متن ره توشه ماه مبارک رمضان ۱۳۹۹؛شاخصه های زندگی عاقلانه، حجت‌الاسلام والمسلمین احمد لقمانی

مقدمه
عقلانیت و خردگرایی، در آموزه‌های دینی مورد تأکید قرار گرفته است تا آنجا که در قرآن کریم ۴۹ بار از مشتقات ماده «عقل» استفاده شده و واژه‌هایی مانند «یتفکرون، و یتدبرون» بسیار در قرآن آمده است. امام رضا(علیه السّلام) نیز فرموده است: «صَدِيقُ‏ كُلِّ‏ امْرِئٍ‏ عَقْلُهُ‏ وَ عَدُوُّهُ‏ جَهْلُهُ‏؛  دوست هر انسانی عقل او و دشمن او، جهل اوست». در روایات دیگر نیز عقل، ابزارى براى شناخت حقایق تلقى شده است؛ چنانکه رسول‌خدا(صلی الله علیه و آله و سلّم) فرموده است: «مَا قَسَمَ اللَّهُ لِلْعِبَادِ شَيْئاً أَفْضَلَ‏ مِنَ‏ الْعَقْل‏؛  خداوند چیزی بهتر از عقل برای بندگانش قسمت نکرده است». یکی از اهداف بلند انبیا که در صدد جامعه عقلانی بودند، افزایش خرد جمعی بوده است؛ چنانچه امام علی(علیه السّلام) فرمود: «وَ يُثِيرُوا لَهُمْ‏ دَفَائِنَ‏ الْعُقُول‏؛ و توانمندی‌های نهفته عقول را ظهور دهند»؛ زیرا خرد جمعی موجب افزایش بلوغ فکری می‌شود. در جامعه عقلانی است که مردم رهبرانی را انتخاب می‌کنند که شایسته رهبری هستند. در جامعه‌ای که عقل افول کند، رهبران ظالم و قانون‌شکن بر مسند قدرت قرار می‌گیرند؛ چنانکه در عصر امام حسین(علیه السّلام) حاکمیت جهل مقدس موجب  قرار گرفتن نابخردان بر مسند قدرت و شهادت امام(علیه السّلام) شد. بر همین اساس است که امام علی(علیه السّلام) از جامعه‌ای که شور با شعور جابه‌جا شود، به خدا پناه می‌برد و می‌فرماید:«نَعُوذُ بِاللَّهِ‏ مِنْ‏ سُبَاتِ‏ الْعَقْل‏؛ به خدا پناه می‌بریم از خاموشی عقل». استاد مطهری پیرامون نقش عقل در شناخت اصول دین می‌فرماید: «شما کدام مذهبی را در دنیا پیدا می‌کنید که به اندازه قرآن برای عقل احترام قائل شده باشد...»  و نیز می‌فرماید: «یک حمایت فوق‌العاده‌ای از عقل را در متون اسلام می‌بینیم و در هیچ دینی از ادیان دنیا به اندازه اسلام، از عقل یعنی از حجیت عقل و از سندیت و اعتبار عقل حمایت نشده است».  در این نوشتار برخی از شاخصه‌های جامعه عقلانی بیان و تبیین شده است.
1. شناخت جایگاه عقل و خرد در زندگی
درک و دریافت عقل و تأثیر آن در امروز و فردای زندگی، باعث انگیزه‌ای فراوان در دستیابی به این موهبت الهی می‌شود. رسول‌خدا(صلی الله علیه و آله و سلّم) در این باره فرموده است: «برترین موهبت خداوند به بندگان، عقل است؛ زیرا خواب عاقل برتر از بیداری جاهل، و افطار عاقل بهتر از روزه‌داری جاهل است و نشستن عاقل، افضل از قیام جاهل است و خداوند، هیچ پیامبر و رسولی را مبعوث نکرده، مگر با عقل کامل».  
2. آراستگی به علم و دانایی 
یکی از شاخصه‌های مهم جامعه عقلانی، آراستگی به علم است؛ زیرا فراگیری علم و دانش، آدمی را از نادانی دور، و زمینه تقویت خردورزی را فراهم می‌کند. از همین روست که امام علی(علیه السّلام) فرمود: «الْعَقْلُ‏ وَ الشَّهْوَةُ ضِدَّانِ‏ وَ مُؤَيِّدُ الْعَقْلِ‏ الْعِلْمُ...؛ عقل و شهوت، دو دشمن‌اند و تحصیل علم و دانش، مایه تقویت عقل است» و نیز فرمود: «حَقٌ‏ عَلَى‏ الْعَاقِلِ‏ أَنْ‏ يُضِيفَ‏ إِلَى‏ رَأْيِهِ‏ رَأْيَ‏ الْعُقَلَاءِ وَ يَجْمَعَ إِلَى عِلْمِهِ عُلُومَ الْحُكَمَاءِ؛ سزاوار است انسان عاقل، رأى خردمندان را به رأى خود بیفزاید و دانش علما و حکما را بر دانش خویش اضافه نماید».
 آدمى باید زمان خود را بشناسد و از مقتضیات آن آگاه باشد، خویشتن را با پیشرفت‌هاى علمى منطبق کند و براى ادامه زندگى به شرایط لازم مجهّز شود؛ زیرا جامعه بدون علم، جامعه عقب‌گرا و عقب‌مانده از قافله تمدن است. از همین روست که امام صادق(علیه السّلام) فرمود: «عَلَى‏ الْعَاقِلِ‏ أَنْ‏ يَكُونَ‏ عَارِفاً بِزَمَانِهِ‏، مُقْبِلًا عَلى‏ شَأْنِه؛ بر خردمند است که زمان خود را بشناسد و به کار خویش بپردازد». 
3. زمان‌شناسی و بصیرت‌افزایی
شناخت زمان و پیش‌آمدهای آن، توجه به نیازها و دوری از غافلگیر شدن در حوادث، یکی از نتایج جدایی‌ناپذیر زندگی عاقلانه است. کسی که خردمندانه زندگی می‌کند، هیچ‌گاه بازیچه دست این و آن نمی‌شود؛ چه در مسائل کوچک خانواده و چه در مسائل بزرگ جامعه و کشور و حتی مسائل جهانی؛ از همین روست که فرموده‌اند: «لَا يُلْسَعُ‏ الْعَاقِلُ‏ مِنْ‏ جُحْرٍ مَرَّتَيْنِ؛ انسان عاقل از یک سوراخ دو بار گزیده نمی‌شود». امام صادق(علیه السّلام) نیز فرموده است: «الْعَالِمُ‏ بِزَمَانِهِ‏ لَا تَهْجُمُ‏ عَلَيْهِ‏ اللَّوَابِس؛ عالمِ آگاه به زمان، مسائل پیچیده بر او شبیخون نمی‌زند». 
4. خوش‌سخنی در زندگی
یکی از نویسندگان می‌گفت:
طرح جلدی توسط یکی از طراحان برای کتابم انجام شده بود. من فراموش کرده بودم هزینه آن را بپردازم. روزی یکی از دوستان مشترک من و طراح که برای انجام کاری نزد ایشان رفته بود، مرا دید و شکلاتی به من تقدیم کرد و با خوش‌سخنی بسیار گفت: «فلانی! طراح این شکلات را به من داد تا تقدیم شما کنم و سلام رساند». ناگهان متوجه فراموش کردن پرداخت هزینه شدم!
بسیاری از مشکلات را می‌توان با چهره باز و سخن شیرین و دلنشین حل کرد؛ زیرا بشاشت و گشاده‌رویی در برخوردهای اجتماعی، مایه جلب محبت مردم و قرب و نزدیکی به خداوند است.  از همین روست که امام علی(علیه السّلام) در معرفی کم‌عقل‌ترین کم‌عقلان فرمود: «أَسْفَهُ‏ السُّفَهَاءِ الْمُتَبَجِّحُ بِفُحْشِ الْكَلَامِ؛ نادان‌ترین نادانان، کسی است که با فحش دادن به مردم، شاد و خرسند شود».
انسان بزرگوار و بردبار، هرگز زبان به فحش و بدگویی نمی‌گشاید: «مَا أَفْحَشَ‏ كَرِيمٌ‏ قَطُّ؛ آدم بزرگوار و با شخصیت هرگز فحش نمی‌دهد» و نیز فرموده‌اند: «مَا أَفْحَشَ‏ حَلِيمٌ؛ بردبار ناسزا نمی‌گوید».
خانمی که برای طلاق به دادگاه مراجعه کرده بود، درباره علت طلاقش می‌گفت:
همسرم علی‌رغم همه خوبی‌هایش، نمی‌خواهد بفهمد من همسر او و مادر دو فرزندش هستم. در مجالس با دست انداختن من، مایه تفریح می‌شود و من بسیار خجالت‌زده می‌شوم. هر چه از او خواهش و التماس کرده‌ام، بی‌فایده است. من آدم شوخ و بذله‌گویی نیستم تا با او مانند خودش رفتار کنم. چون خواهش‌هایم فایده‌ای ندارد، اگر چه می‌دانم بعد از طلاق دچار مشکلات بسیاری خواهم شد؛ اما می‌خواهم از او جدا شوم. 
5. رضایت به مال اندک با فهم و حکمت
روزی امام موسی بن جعفر(علیه السّلام) به هشام بن حکم فرمود: «إِنَّ‏ الْعَاقِلَ‏ رَضِيَ‏ بِالدُّونِ‏ مِنَ‏ الدُّنْيَا مَعَ‏ الْحِكْمَةِ وَ لَمْ يَرْضَ بِالدُّونِ مِنَ الْحِكْمَةِ مَعَ الدُّنْيَا؛ انسان عاقل از زندگی اندک و ناچیز دنیا با فهم و حکمت، راضی و خشنود است و از زندگی عالی و مرفه دنیا، با کمی علم و فهم ناراضی و آزرده‌خاطر است».
حکمت، نیرویی نورانی و درونی است که به وسیله آن حق و واقعیت قضایا به خوبی درک، و هر عملی متقن و محکم انجام می‌شود.  حکیم نیز کسی است که قدر و منزلت خویش را می‌داند و بر اعضای خود لگام دارد؛  یعنی سنجیده سخن می‌گوید، سنجیده می‌شنود و سنجیده رفتار می‌کند.
6. پرهیز از هرزه‌گویی و هرزه‌شنوی
شیوۀ سخن گفتن، به اندازۀ موضوع سخن مهم است؛ زیرا مردم بیشتر از آنکه قدرت قضاوت داشته باشند، گوشی برای شنیدن دارند.  چه بسا یک جملۀ کوتاهی که دوستی‌های دیرینه را به دشمنی مبدل کرده و حتی سرنوشت کشورها را دگرگون ساخته است. 
سکوت یا خاموشی در پاره‌ای مواقع، برتر از سخن گفتن و در همه عرصه‌ها عالی‌تر از هرزه‌گویی است؛ چنانکه امام علی(علیه السّلام) فرموده است: «الصَّمْتُ‏ وَقَارٌ، الْهَذَرُ عَارٌ،  الْحَصَرُ خَيْرٌ مِنَ‏ الْهَذَرِ...؛ خاموشی تمکین و وقار، و هرزه‌سرایی یا بیهوده‌گویی، عیب و عار است. عاجز بودن از حرف زدن، بهتر از هرزه و پوچ گفتن یا بسیار گفتن است».
این زبان چون سنگ و هم آهن وَشَست        وآنچه بجهد از زبان چون آتش است

سنگ و آهن را مزن بر هم گزاف        گه ز روی نقل و گه از روی لاف

زآن که تاریک است و هر سو پنبه زار        در میان پنبه چون باشد شرار

ظالم آن قومی که چشمان دوختند        ز آن سخن‌ها عالمی را سوختند

عالمی را یک سخن ویران کند        روبهان مرده را شیران کند 

رسول‌خدا(صلی الله علیه و آله و سلّم) ‌فرموده است: «التَّوَدُّدُ إِلَى‏ النَّاسِ‏ نِصْفُ‏ الْعَقْلِ‏ وَ الرِّفْقُ‏ نِصْفُ‏ الْمَعِيشَةِ؛ دوستی و مهربانی با مردم، نیمی از عقل است و رفق و مدارا، نیمی از [رفاه و راحتی] زندگانی می‌باشد.
7. ادب و احترام به دیگران
احترام به شخصیت مردم، باعث جلب مهر و محبت و رمز پیروزى و شادکامى است. از این رو یکى از مهم‌ترین عوامل سازگارى در خانواده و اجتماع، احترام به شخصیت و عزت نفس تمام افراد در خانواده و اجتماع است.
انسان از احترام دیگران نسبت به خود، خشنود و دلشاد مى‌شود و آن را بزرگ‌ترین نیکى درباره خود می‌داند؛ هم‌چنانکه از اهانت و تحقیر دیگران ناراحت و خشمگین مى‌شود و آن را بدترین رفتار نسبت به خود مى‌داند. در واقع انسان به طور طبیعى، دوستدار کسى است که به او نیکى کرده است و دشمن کسى است که به او بدی کرده است؛ چنانکه رسول‌خدا(صلی الله علیه و آله و سلّم) فرموده است: «جُبِلَتِ‏ الْقُلُوبُ‏ عَلَى‏ حُبِّ‏ مَنْ‏ أَحْسَنَ‏ إِلَيْهَا وَ بُغْضِ‏ مَنْ‏ أَسَاءَ إِلَيْهَا؛ دل‌ها بر دوست داشتن آن کس که بر آن‌ها نیکی کند و دشمن داشتن آن کس که به آن‌ها بدی نماید، سرشته شده است». 
در روایتی آمده است: مردى نزد رسول اکرم(صلی الله علیه و آله و سلّم) آمد و عرض کرد: «به من چیزى بیاموزید که به وسیله آن داخل بهشت شوم». حضرت فرمود: «آنچه را که دوست دارى مردم نسبت به تو رفتار کنند، تو نیز درباره مردم همان‌طور عمل کن و آنچه را که میل ندارى درباره تو عمل کنند، تو هم نسبت به مردم آن طور رفتار مکن». 
همان‌طور که ما از اهانت دیگران آزرده‌خاطر و ناراحت مى‌شویم و ممکن است از خود عکس‌العمل موهن نشان دهیم، اهانت ما نیز براى دیگران ناراحت‌کننده و دردناک است؛ بنابراین اگر با عکس‌العمل موهن آنان مواجه شدیم، باید خویشتن را ملامت نماییم. از همین روست که در روایات، ادب را برترین معیار عقل‌گرایی و بهترین همراه و همنشینی در خردورزی دانسته‌اند: «الدِّينُ وَ الْأَدَبُ نَتِيجَةُ الْعَقْل؛ دینداری و ادب‌ورزی، ثمرۀ خردمندی است».        
از خدا جوییم توفیق ادب        بی ادب محروم ماند از لطف رب

بی ادب تنها نه خود را داشت بد        بلکه آتش در همه آفاق زد

در میان قوم موسی چند کَس        بی ادب گفتند کو سیر و عدس

منقطع شد خوان و نان از آسمان        ماند رنج زرع و بیل و داسِمان

از ادب پرنور گشته است این فلک       وز ادب معصوم و پاک آمد ملک 

8. پرهیز از تعصب و استبداد رأی 
جمود فکری، تعصب خشک یا استبداد رأی، یکی از آسیب‌های رایج میان صاحبان هوش چشمگیر و استعداد عالی است. عالمان اخلاق این رخداد تلخ را «تکیه کردن به حکم هوای نفس» دانسته‌اند که نوعی انعطاف‌ناپذیری و جزم‌گرایی را به همراه می‌آورد و فرد را به لغزشگاه‌های انحصارطلبی یا پرتگاه‌های استبدادپیشگی می‌کشاند. از همین روست که امام علی(علیه السّلام) فرموده است: «حَقٌّ‏ عَلَى‏ الْعَاقِلِ‏ أَنْ‏ يُضِيفَ‏ إِلَى‏ رَأْيِهِ رَأْيَ الْعُقَلَاءِ وَ يَضُمَّ إِلَى عِلْمِهِ عُلُومَ الْحُكَمَاءِ؛ سزاوار است انسان خردمند، رأی خردمندان را به رأی خود بیفزاید و آگاهی خویش را با به‌دست آوردن دانش حکیمان و دانایان افزون سازد». اهمیت این مسأله تا آنجاست که خداوند خطاب به رسول‌اکرم(صلی الله علیه و آله و سلّم) فرموده است: «وَ شاوِرْهُمْ فِي الأَمْرِ: و در کارها با آنان مشورت کن». امام رضا(علیه السّلام) درباره مشورت کردن پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلّم) با یارانش فرموده است: «إِنَّ رَسُولَ‌اللَّهِ(صلی الله علیه و آله و سلّم) كَانَ‏ يَسْتَشِيرُ أَصْحَابَهُ‏ ثُمَّ‏ يَعْزِمُ‏ عَلَى‏ مَا يُرِيدُ؛ رسول‌خدا(صلی الله علیه و آله و سلّم) پیوسته از اصحابش در کارها مشورت‌خواهی می‌کرد و سپس برای انجام دادن خواسته‌اش تصمیم می‌گرفت».
مشورت ادراک و هشیاری دهد        عقل‌ها مر عقل را یاری دهد

گفت پیغمبر بکن ای رأی زن        مشورت کالمُستَشارُ مُؤتَمَن 

9. مهربانی با مردم
آفرینش بر اساس رحمت و مهربانی آفریدگار بنا شده است: «كَتَبَ رَبُّكُمْ عَلى‏ نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ: پروردگارتان رحمت را بر خود مقرر کرده». کتاب انسان‌ساز قرآن و واژه واژۀ سخنان پروردگار نیز همراه با آرامش و مهرورزی برای دین‌باوران نازل شده است: «وَ نُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ ما هُوَ شِفاءٌ وَ رَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنينَ:  و ما آنچه از قرآن فرستادیم، شفا[ی دل] و رحمت [الهی] برای اهل ایمان است». فرستادگان پروردگار و سرسلسلۀ رسولان نیز برای رحمت و مهربانی به جهانیان مبعوث شده‌اند: «وَ ما أَرْسَلْناكَ إِلاَّ رَحْمَةً لِلْعالَمين». 
در میان کارهای خیر و پسندیده، مهربانی نسبت به همنوعان و حتی حیوانات، از ممتازین حسنات است که سبب ریزش برکات الهی می‌شود، چنانکه امام علی(علیه السّلام) ‌فرموده است: «بِبَذْلِ‏ الرَّحْمَةِ تُسْتَنْزَلُ‏ الرَّحْمَةُ؛ با مهربانی و رحمت، رحمت الهی فرو می‌بارد».
ای صاحب کرامت، شکرانه سلامت        روزی تفقّدی کن درویش بی نوا را 

امام علی(علیه السّلام) در توصیه‌‌ای به دوستان، صالحان و پیروان خویش فرموده است: 
قلب خود را به مهربانی با مردم و دوست داشتن آنان عادت دهید که نرمی و محبت به انسان‌ها، شادی و آشتی با آنان را فراهم می‌کند، دلیل زیرکی و نجابت فرد است، تندی مخالفت و یا دشمنی را می‌کاهد، کلید درست‌اندیشی و سلوک راه است، باعث سرافرازی و نجات و زمینه‌ساز ریزش رحمت الهی و فراوانی برکات است. کسی که رحم نمی‌کند، رحم نمی‌شود و همان‌گونه که مهربانی و گذشت می‌کنید، به شما مهربانی می‌شود. 
افزون بر آثار مهرورزی در زندگی فردی و اجتماعی، مهربانی در خانواده یا زندگی زناشویی نیز برکات فراوان می‌آفریند و کینه‌ها و کدورت‌های ویرانگر را دور می‌کند؛ چنانکه رسول‌خدا(صلی الله علیه و آله و سلّم) فرموده است: «إنَّ الرَّجُلَ إذا نَظَرَ إلَى امرَأَتِهِ وَ نَظَرَت إلَيهِ نَظَرَ الله تَعالى إلَيهِما نَظَرَ الرَّحَمَةِ؛ به راستی چون مردی به همسرش و همسرش به او از روی مهر بنگرد، خداوند بزرگ آن دو را با دیدۀ مهر بنگرد».
10. راستی 
برترین نشانه عاقل واقعی، آن است که به دروغ آلوده نمی‌شود؛ گر چه میل فراوانی به گفتن آن داشته باشد؛ چنانکه امام کاظم(علیه السّلام) ‌فرموده است: «إِنَّ‏ الْعَاقِلَ‏ لَا يَكْذِبُ‏ وَ إِنْ‏ كَانَ‏ فِيهِ‏ هَوَاهُ؛: به درستی که عاقل دروغ نمی‌گوید؛ گر چه میل او به دروغ باشد». رسول‌خدا(صلی الله علیه و آله و سلّم) درباره ریشه دروغگویی فرموده است: «دروغگو، دروغ نمی‌گوید؛ مگر به خاطر حقارتی که در نفس خود احساس می‌کند».
امام صادق(علیه السّلام) نیز به گونه‌ای لطیف و دلنشین وظیفه عاقل را توصیه کرده و فرموده است: «يَنْبَغِي‏ لِلْعَاقِلِ‏ أَنْ‏ يَكُونَ‏ صَدُوقاً لِيُؤْمَنَ عَلَى حَدِيثِهِ وَ شَكُوراً لِيَسْتَوْجِبَ الزِّيَادَةَ؛ سزاوار است شخص عاقل راستگو باشد تا به سخنش اعتماد کنند و سپاسگزار نعمت‌ها باشد تا باعث افزایش نعمت‌ها گردد».
11. نیکوسازی کارها و تدبیر درست و بجا
کوشش درست و دقیق و تدبیر شایسته و عمیق، نماد دلسوزی و خردمندی است تا افزون بر خوب کار کردن، کار خوب کردن نیز تحقق یابد و رهاورد این دو، کارنامه‌ای روشن و برکت‌آفرین برای انسان رقم زند. امام علی(علیه السّلام) این ویژگی عاقلان را در سخنی زیبا ترسیم کرده و فرموده است: «الْعَاقِلُ‏ مَنْ‏ أَحْسَنَ‏ صَنَائِعَهُ‏ وَ وَضَعَ‏ سَعْيَهُ فِي مَوَاضِعِهِ؛ عاقل کسی است که ساخته‌های خود را نیکو بسازد و کوشش خود را در جایی که لازم است، به کار اندازد».
سپردن کارها به غیر متخصصان و کم‌خردان که به دور از برنامه‌ریزی و آینده‌نگری سرمایه‌های ملی را هدر می‌دهند، رهاوردی جز نابودی سرمایه‌های یک مرز و بوم، تلف کردن اندیشه‌ها و استعدادهای پر فروغ ندارد و افزون بر آن، راه را برای کارهای عالمانه و پیشرفت‌های هوشمندانه مسدود می‌کند. از این ‌روست که امام علی(علیه السّلام) فرموده است: «قِوَامُ‏ الْعَيْشِ‏ حُسْنُ التَّقْدِيرِ وَ مِلَاكُهُ حُسْنُ التَّدْبِيرِ؛ مایه سامان‌یابی زندگی، برنامه‌ریزی درست و ملاک آن، تدبیر کارشناسانه است».
 
فهرست منابع
کتب
ابن‌شعبه حرانى، حسن بن على؛ تحف العقول؛ چاپ دوم، قم: جامعه مدرسین، 1404ق.
امینی، ابراهیم؛ آیین همسرداری؛ چاپ بیست و نهم، قم: بوستان کتاب، 1389ش.
بستانى، فؤاد افرام؛ فرهنگ ابجدى‏؛ ترجمه رضا مهیار؛ چاپ دوم، تهران: انتشارات اسلامی‏، 1375ش.
پاینده، ابوالقاسم؛ نهج الفصاحة؛ چاپ چهارم، تهران: دنیای دانش، 1382ش.
تمیمى آمدى، عبدالواحد بن محمد؛ تصنیف غررالحکم و دررالکلم‏؛ تصحیح مصطفی درایتی؛ چاپ اول، تهران: دانشگاه تهران‏، 1366ش.‏
حافظ شیرازی، شمس‌الدین محمد؛ دیوان غزلیات؛ به کوشش خطیب رهبر؛ تهران: نشر صفی علیشاه، 1388ش.
شریف الرضی، محمد بن حسین‏؛ نهج‌البلاغة؛ تصحیح صبحی صالح؛ قم: هجرت‏، 1414ق.
قرشى، على اکبر؛ قاموس قرآن؛ چاپ ششم، تهران: دارالکتب الاسلامیه، 1412ق.
کلینى، محمد بن یعقوب؛ الکافی؛ چاپ اول، قم: دارالحدیث، ‏1429ق.
لیثى واسطى، على بن محمد؛ عیون الحکم و المواعظ؛ چاپ اول، قم: دارالحدیت، 1376ش.
مطهرى، مرتضى؛ مجموعه آثار؛ چاپ هشتم، قم: صدرا، 1372ش‏.
سایت
سایت گنجور؛ اشعار جلال‌الدین محمد مولوی بلخی.

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • آدرس های صفحه وب و آدرس های ایمیل به طور خودکار به پیوند تبدیل می شوند.