خاطرات طلاب از همراهی آیت الله طالقانی در مسجد هدایت

تاریخ انتشار:
با گسترش فعالیت های مسجد هدایت و تعامل دوسویه میان مردم و مسجد به تدریج اقشار مختلفی در این مسجد حضور یافتند، در این میان اما حضور طلاب پررنگ تر بود، طلبه های جوانی که به شور حضور در مسجد هدایت و گوش دادن به سخنرانی آیت الله طالقانی به این مسجد می آمدند.
طالقانی

به گزارش بلاغ به نقل از شبستان، سیدهادی خسروشاهی از معدود طلابی بود که از قم به تهران می آمد و در جلسات مسجد هدایت شرکت می کرد. او درباره چگونگی آشنایی خود با آیت الله طالقانی و شرکت در جلسات مسجد هدایت می گوید:

«آشنایی من با آیت الله طالقانی از مسجد هدایت آغاز شد و حضو در مسجد هدایت و در بعضی از جلسات عمومی و مراسم، جشن های مذهبی انجمن اسلامی دانشجویان یا انجمن اسلامی مهندسین، موجب تقویت و گسترش این آشنایی و بعد «رفاقت» گردید.

من حداقل ماهی یکی دوبار برای شرکت در جلسات تفسیر مسجد هدایت و یا حضور در جلسات مختلف انجمن اسلامی دانشجویان از قم به تهران می آمدم. از طلاب قم در این قبیل جلسات کسی شرکت نمی کرد. شاید بعدها آقایان علی حجتی کرمانی و محمد مجتهد شبستری هم گهگاهی شرکت می کردند.

اما آن کسی که تقریبا حضور مستمر و شاید نیمه دائم داشت، من بودم و به همین دلیل به طور طبیعی شناخت من از آقایان بیشتر از دیگران است.

محمد توسلی از شخصیت های دیگری است که از همان آغاز کودکی با چنین محافلی آشنا شده بود. او پس از آنکه در دانشگاه پذیرفته شد و به عضویت انجمن اسلامی دانشجویان در آمد، ارتباط خود با مسجد هدایت و آیت الله طالقانی را مداوم و مستمر حفظ کرد. توسلی درباره این آشنایی و تاثیرات آن می گوید:

«من اولین آشنایی ام با آیت الله طالقانی در دوران دبستان بود. ما جلسات مذهبی در خیابان شاهپور تهران، میدان شاهپور و خیابان مولوی داشتیم. در پانزدهم شعبان یکی از این سال ها از ایشان دعوت کرده بودیم که برای ما سخنرانی کند.

آن خاطره ای که من از ایشان دارم، این بود که وقتی ما در سنین مثلا بین 13 تا 15 سال از ایشان دعوت کردیم، ایشان با رویی گشاده استقبال کردند و دعوت ما را پذیرفتند در صورتی که ما توجه نداشتیم که ایشان چه اهداف راهبردی را دنبال می کنند و چگونه مایل هستند که بذرهای اندیشه شان را در ذهن نوجوانان برپا کنند و بعد ها این بذرها شکوفه بشود و تحول اجتماعی به وجود بیاورد.

آنچه که ایشان در آن برنامه مطرح می کردند که هیچ گاه من فراموش نمی کنم، راجع به فلسفه انتظار بود. این برداشت های انحرافی که از انتظار بود که نوعی خمودی و بی عملی حاصل آن بود، ایشان به یک فلسفه پویایی و حرکت و آماده شدن برای نسلی که نوجوان است و نیاز به زمینه های پویایی و شکوفایی دارد، تبدیل کردند که خوب خیلی هم موثر بود و هنوز این خاطره در ذهن من هست بنابراین آشنایی من از آن دوران بود.

اما آشنایی نزدیک با آیت الله طالقانی از همان سال های 1335 بود که من وارد دانشگاه تهران شدم و به عنوان عضو انجمن اسلامی دانشجویان در برنامه های مسجد هدایت شرکت می کردم.

 از همان سال ها تا آخرین روزهای حیات ایشان، من ارتباط نزدیک فکری و اجتماعی با ایشان داشتم. حالا چه دورانی که دانشجو بودم، چه دورانی که در نهضت آزادی ایران عضو شدم، چه دورانی که از خارج از کشور برگشتم ایشان لطف و محبت ویژه ای داشتند» .

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • آدرس های صفحه وب و آدرس های ایمیل به طور خودکار به پیوند تبدیل می شوند.