معجزات پیامبر/ تحدی قرآن؟

تاریخ انتشار:
آیا کسی که علم و آگاهی به لغت عربی داشته باشد و بتواند کلمات و آیه ای همچون قرآن بیاورد، می تواند سوره ای مثل هم سوره های قرآن بیاورد؟
پیامبر اکرم، حضرت محمد صلوات الله علیه، پیام خدا، رسول خدا، پیامبر اعظم، رسول الله

 آیا کسی که علم و آگاهی به لغت عربی داشته باشد و بتواند کلمات و آیه ای همچون قرآن بیاورد، می تواند سوره ای مثل هم سوره های قرآن بیاورد؟

پاسخ مناسبی که می توان برای این شبهه داد آن است که هرکس علم یا قدرت و توانایی بر ساختن و گفتن یک واژه و کلمه ای داشته باشد هرگز مستلزم این نخواهد بود که او می تواند یک کلام و عبارت فصیح و بلیغ با محتوای زیبا و دیگر ویژگی های خاص همچون سوره ای از سوره های قرآن بیاورد. این مسأله شبیه این مطلب است که کسی ادعا کند، چون شخصی می تواند یک یا چند آجر را در ساختمانی روی هم بگذارد پس حتماً می تواند یک آپارتمان بلند و محکم را، با ساخت و ساز مهندسی خاص خودش بسازد. یا مانند آن است که گفته شود، همه کسانی که به لغت عرب آگاهند، توانایی بر ایراد سخنرانی و سرودن قصائد و اشعار زیبا را با آن فنون و قواعد خاص خودش دارد.[1] بدیهی است که هیچ عاقلی همچون ادعایی را قبول نمی کند. چرا که بین این دو توانایی فاصله فراوانی است باید آنها را از هم تفکیک کرد. افزون بر آن خود بزرگان صاحب سخن و ادیبان عرب عصر قرآن، چه دوست و چه دشمن همگی به این مسأله اعتراف کردند که زیبایی، روانی، نظم و محتوای بسیار بلند قرآن، فوق توان بشر است و هیچ کدام از ما که متخصص و کارشناس این ادبیات عرب هستیم نمی توانیم مثل آن را بیاوریم.

برای اثبات این مطلب می توان از اسناد و مدراک تاریخی شاهد آورد، از باب نمونه به برخی از آنها اشاره می کنیم، قبل از بیان شواهد تاریخی آن، دقّت در مسأله تحدی قرآن و چگونگی آن ضروری است. از آنجا که یکی از ویژگی های اعجاز قرآن تحدی و مبارزه طلبی است خداوند متعال در قرآن بارها به مناسبت های مختلف در مقاطع متعدد به شیوه های متفاوت، ناباوران و مدعیان را به مبارزه و هم آوردی فرا خوانده است و از همة آنها خواسته که مانند آن و شبیه آن را بیاورند. لذا برای اینکه عجز و ناتوانی آنها را نشان بدهد، چندین مرتبه، عرب های متعصب و غیرتی را که واقعاً متخصص در فن سخن وری و فصاحت و بلاغت بودند، به شدیدترین و تکان دهنده ترین بیان تحدّی کرده، است لکن از آن زمان تاکنون، احدی توان مقابله با قرآن را نداشته است.

در یک مرحله تحدی قرآن به آوردن مثل قرآن است. می فرماید: ﴿فَلْیَأْتُوا بِحَدِیثٍ مِثْلِهِ إِنْ کَانُوا صَادِقِینَ﴾؛ پس اگر راست مى‏ گویند سخنى مثل آن بیاورند. (سوره طور، آیه 34). سپس دعوت به آوردن، ده سوره را مطرح می کند و می فرماید: ﴿أَمْ یَقُولُونَ افْتَرَاهُ قُلْ فَأْتُوا بِعَشْرِ سُوَرٍ مِثْلِهِ مُفْتَرَیَاتٍ وَادْعُوا مَنِ اسْتَطَعْتُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنْ کُنْتُمْ صَادِقِینَ﴾؛ یا مى‏ گویند این [قرآن] را به دروغ ساخته است بگو اگر راست مى‏ گویید ده سوره برساخته‏ شده مانند آن بیاورید و غیر از خدا هر که را مى‏ توانید فرا خوانید. (سوره هود، آیه 13) آنگاه برای آن که از اعتبار مدّعیان بکاهد و عجز آنها را ثابت کند پیشنهاد یک سوره می دهد و تصریح می کند از هر کسانی که می توانید کمک بگیرید: ﴿أَمْ یَقُولُونَ افْتَرَاهُ قُلْ فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِثْلِهِ وَادْعُوا مَنِ اسْتَطَعْتُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنْ کُنْتُمْ صَادِقِینَ﴾؛ اگر راست می گویید، سوره ای مثل آن بیاورید و هر که را جز خدا می توانید فرا بخوانید. (سوره یونس، آیه 38) و برای آخرین بار با قاطعیت هر چه تمام تر، عجز و ناتوانایی نهایی و ابدی را برای تمام جهانیان اعلام می فرماید که: ﴿قُلْ لَئِنِ اجْتَمَعَتِ الْإِنْسُ وَالْجِنُّ عَلَى أَنْ یَأْتُوا بِمِثْلِ هَذَا الْقُرْآنِ لَا یَأْتُونَ بِمِثْلِهِ وَلَوْ کَانَ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ ظَهِیرًا﴾؛ اگر تمام انس و جن گرد هم آیند و بخواهند همانند این قرآن را بیاورند، هرگز نمی توانند، گرچه همگی پشت در پشت یکدیگر قرار بگیرند. (سوره اسراء، آیه 88)

اما اعتراف مخالفان: لبید بن مغیره مخزونی که به گل سرسبد عرب، ریحانه العرب و امیر سخن در میان مشرکان معروف بود، وقتی سروش روح افزای کلام الهی را شنید با تمام کینه ورزی و دشمنی، لب فرو بست و خانه نشین شد و هنگامی که مورد سرزنش دیگر مشرکان قرار گرفت در جواب گفت: «به خدا قسم این سخنان نه شعر و سحر است و نه هذیان گویی دیوانگان. بلکه این گفته ها از کلام الهی است».[2] در جایی دیگر می گوید: سوگند به خدا، کلامی از محمد شنیدم که نه از قبیل سخن انسان است و نه همچون سخن جن، همانا کلام او بسیار شیرین و زیباست ... سخن او از دیگر سخنان برتر است و هیچ کلامی بر آن برتری نتواند جست.[3] عتبه بن البعید از مشاهیر و بزرگان قریش روزی با تشویق دوستان خود برای قانع کردن و انصراف پیامبر (صلّی الله علیه و آله) نزد او رفت و مطالبی گفت. سپس پیامبر خدا (صلّی الله علیه و آله) آیات اول سوره فصلت را تلاوت کرد، او چنان مجذوب و متحیر گشت که دیگر هیچ سخنی نگفت، وقتی دوستانش چهره دگرگون او را دیدند و جویای حال او شدند گفت: «همانا من سخنی را شنیدم که سوگند به خدا نه شعر است و نه سحر و نه کهانت، آن گونه که شما می پندارید.»[4] اما غیر این مسأله که نمونه های بسیاری دارد. می توان به رسوایی هم آوردان هم اشاره کرد کسانی که با عناد خویش نمی خواستند این حقیقت را باور کنند و با تمام توان دست به مبارزه با قرآن زدند. اما نه تنها موفق نشدند. بلکه برای همیشه در تاریخ رسوا و مفتضح شدند، افرادی چون «مسیلمه کذاب»، «سجاع بنت الحارث»، «اسود الانسی»، «ابن مقنع» و ... .[5] حاصل آن که با توجه به آنچه گذشت معلوم می شود که اولاً، درست است که خداوند تحدّی و مبارزه طلبی اش در سطح یک آیه نیست. بلکه تحدّی به سوره و بخشی همانند قرآن، هر چند بسیار کوچک است. لکن بشر هرگز توانایی آوردن مثل آن را نداشته است و نخواهد داشت.

ثانیاً: توانایی آوردن یک آیه شبیه قرآن مستلزم توانایی داشتن بر آوردن سوره ای همچون قرآن نیست. ثالثاً، درست است که واژه و الفاظ استفاده شده در قرآن بعضاً همان مواردی است که در لغت عرب استعمال شده است. اما ترکیب، ترتیب جملات، سبکِ ساختاری و ادبی جدید لغات، رسایی و شیوایی و روانی عبارات، معانی و معارف بلند مطالب، تشریع و وضع قوانین عالی آن، اشارات علمی و پرده برداشتن از اخبار غیبی آن، آن هم به واسطه فردی اُمی و درس نخوانده، قرآن را کاملاً متفاوت از ساخته های ادبی و هنری بشر عادی کرده است.

 

پی نوشت:

[1] . خوئی، ابوالقاسم، البیان فی تفسیر القرآن، ص 83؛ علوی، امیر یحیی، الطراز فی اسرار البلاغة و حقائق اعجاز، ج 3، ص 411 و 412.

[2] . ر.ک: طبری، ابو جعفر محمد بن جریر، جامع البیان فی تفسیر القرآن.

[3] . طبرسی، قضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج 5، ص 387؛ ابن هشام، عبد الملک، السیره النبویه، تصحیح مصطفی السقا، ابراهیم الأبیاری و عبدالحفیظ شلبی، ج1، ص 288.

[4] . سیرة ابن هشام، همان، ص 313 ـ 314.

[5] . ابن هشام، عبد الملک، السیره النبویه، ج 4، ص 247 و 223؛ معرفت، محمد هادی، التمهید، ج 4، ص 227 ـ 256.

 

منابع:

1. خوئی، ابوالقاسم، البیان فی تفسیر القرآن، انتشارات امید، چاپ هشتم، 1416ق.

2. علوی، امیر یحیی، الطراز فی اسرار البلاغة و حقائق اعجاز، بیروت، دارالکتب العلمیه، ج 3، بی تا.

3. طبری، ابو جعفر محمد بن جریر، جامع البیان فی تفسیر القرآن، بیروت، دارالمعرفة، بی تا.

4. طبرسی، قضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، قم، مکتبة آیة الله مرعشی نجفی، چاپ عرفان، 1404ق.

5. ابن هشام، عبد الملک، السیره النبویه، تصحیح مصطفی السقا، ابراهیم الأبیاری و عبدالحفیظ شلبی، دارالوفاق، بیروت، ۱۳۷۵ق.

6. معرفت، محمد هادی، التمهید، ج 4، قم، انتشارات مؤسسه نشر اسلامی وابسته به جامعه مدرسین، چاپ دوم، 1416.

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • آدرس های صفحه وب و آدرس های ایمیل به طور خودکار به پیوند تبدیل می شوند.