مدح و ستایش بزرگان اهل سنت نسبت به امام باقر(ع)

تاریخ انتشار:
علمای اهل سنت، امام باقر (علیه السلام) را از فقهای بی‌نظیر مدینه می‌شمارند، کسی‌که از ذریه پاک پیامبر اکرم است و علوم او را نشات گرفته از علم الهی می‌دانند که از پیامبر اسلام، نسل به نسل به ایشان منتقل شده است
امام باقر

 مدح و ستایش بزرگان اهل سنت نسبت به امام باقر(ع)

علمای اهل سنت، حضرت امام باقر (علیه السلام) را از فقهای بی‌نظیر مدینه می‌شمارند، کسی‌که از ذریه پاک پیامبراکرم است و علوم او را نشات گرفته از علم الهی می‌دانند که از پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) به حضرت امیر و فرزندان مطهرش یکی پس از دیگری منتقل شد تا امامت به او رسید، و به‌خاطر همین او را لقب باقر داده‌اند، چرا که علوم را شکافت و تمام زوایای اصول و فروع آن را آشکار کرد و تا اوج آن را توسعه داد.

علمای بزرگ اهل سنت معتقدند که سخنان مفید و اندیشه‌های این امام، همراه با مواعظ، چنان محکم و مستدل و حکمت آمیز است که در آن روزگاران کسی به هم‌پای او نرسد و این ویژگی‌های ممتاز باعث گردید که شاگردان او و فرزندش امام صادق (علیهما السلام) بالغ بر شش هزار نفر برسند و این در نوع خود بی‌نظیر است و حاکی از قدرت علمی و اخلاق معنوی این بزرگواران را دارد که امت اسلامی از خوشه خرمن اینان بهره‌ها ببرند و به شاگردی اینان مفتخر گردند.

لذا آن‌چه در این مختصر می‌آید اندکی از فضائل و مناقب امام باقر (علیه السلام) در منابع اهل سنت است که بزرگان علمای اهل سنت نسبت به این امام ابراز عقیده کرده‌اند، از جمله:

شمس الدین ذهبی در کتاب خود می‌نویسد: «ابوجعفر محمد بن علی (علیه السلام) در برگیرنده دانش، رفتار نیکو، بزرگ‌منشی، انسانیت، راست‌گویی، و متانت در رفتار بود و شایستگی جانشینی رسول خدا (صلی الله علیه و آله) را داشت. او کسی است که علم را شکافت و با پنهان و آشکارش آشنا شد. او پیشوا، مجتهد، تالی تلو کتاب خدا و بلند مرتبه بود، به او نیز ارادت داریم چرا که صفات کمال را در او یافته‌ایم.»[1] هم‌چنین ابن عماد حنبلی درباره او می‌نویسد: او از فقهای بزرگ مدینه بود و بدان جهت او را باقر لقب دادند که علم را شکافت و اصول و خفایای آن را آشکار کرد و آن را گسترش داد، او یکی از ائمه دوازده‌گانه به اعتقاد امامیه است.[2]

و هم‌چنین ابن عساکر در کتاب تاریخ خود می‌نویسد: «ابوجعفر محمد بن علی (علیه السلام) فردی درست‌کردار و راست‌گو بود که احادیث زیادی نیز از او روایت شده و هرگز کسانی‌که از او روایت کرده‌اند با او به مجادله برنخاستند.»[3]

دمیری شافعی در کتاب «حیاه الحیوان» خود در مورد امام باقر (علیه السلام) می‌گوید: «به محمد بن علی بن زین العابدین بن حسین بن علی ابن ابی‌طالب (علیهم السلام)، باقر گفته می‌شود؛ برای این‌که علم را شکافت و از راهی رسا به آن وارد شد.»[4]

ابن کثیر در کتاب خود می‌نویسد: «او محمد بن علی بن الحسین بن علی بن ابی‌طالب ابوجعفر الباقر (علیهم السلام) است که از تابعین ارجمند و بسیار بلند‌مرتبه است و یکی از شخصیت‌های برجسته امت اسلامی، در دانش و بزرگی به‌‌شمار می‌آید و از جمله امامان دوازده‌گانه شیعه می‌باشد.»[5]

زرکلی یکی دیگر از علمای بزرگ اهل سنت می‌نویسد: «ابوجعفر الباقر (علیه السلام) پنجمین امام از پیشوایان دوازده‌گانه امامیه است. او مردی پارسا و عابد بود و آراء و اقوال بسیاری از او در زمینه تفسیر قرآن و دیگر علوم در دست اوست.»[6]

و هم‌چنین قاضی محمد احمد کنعان یکی دیگر از اینان می‌نویسد: «ابوجعفر الباقر (علیه السلام) از تابعین ارجمند است و یکی از بزرگان علمی است که برجستگی بسیاری از نظر رفتار، بزرگ‌منشی و شرف دارد. او یکی از پیشوایان دوازده‌گانه شیعه است که هیچ بزرگی در ارجمندی به او نمی‌رسد و بسیار فراتر از آن‌چه در گستره وهم و خیال بگنجد جایگاه رفیع دارد.»[7]

و باز ابوزهره یکی دیگر از ایشان در ستایش از امام باقر (علیه السلام) می‌نویسد: «محمد فرزند زین العابدین، وارث او در امامت، علم و نیل به هدایت بود و لذا مورد توجه علمای کشورهای اسلامی بود. هیچ کس به زیارت مدینه نمی‌آمد، مگر آن‌که وارد خانه او شده و از آن حضرت علم فرا می‌گرفت.»[8]

و هم‌چنین ابن عماد حنبلی در مورد حضرتش می‌گوید: «ابوجعفر محمد الباقر بن علی بن الحسین بن علی بن ابی‌طالب (علیهم السلام) از دانشمندان مدینه بود و بسیاری همانند ابوسعید خدری و جابر از او روایت کرده‌اند، او را باقر می‌نامیدند، چرا که علم را شکافته بود اصل آن را می‌شناخت و با ناپیدای آن آشنا بود و او بود که دامنه دانش را گسترش داد.»[9]

هم‌چنین ابن صباغ مالکی می‌گوید: «محمد بن علی بن الحسین (علیه السلام) با وجود علم و فضل و بزرگواری و ریاست و امامت، اهل جود و بخشش به خاص و عام بود، او مشهور به احسان و کرم بر همگان بود، او با کثرت عیال و متوسط الحال بودن در مال، معروف به فضل و احسان و بخشش و کرم بود.»[10]

پی‌نوشت:

[1]. سیراعلام النبلاء، ذهبی، موسسه الرساله، بیروت، لبنان، ج4 ص401، ص402.
[2]. شذرات الذهب، ابن عماد حنبلی، دار احیاء التراث العربی، بیروت، لبنان، ج1 ص149.
[3]. تاریخ دمشق، ابن عساکر، دار احیاء التراث العربی، بیروت، لبنان، ج57 ص212.
[4]. حیاه الحیوان، دمیری شافعی، دار الکتب العلمیه ، بیروت، لبنان، (1424ق)، ج1ص135.
[5]. البدایه و النهایه، ابن کثیر دمشقی، داراحیاء التراث العربی، بیروت، لبنان، ج9ص338.
[6]. الاعلام، زرکلی، دارالعلم، بیروت، لبنان، ج6ص270.
[7]. وفیات الاعیان و المشاهیر، قاضی محمد احمد کنعان، موسسه المعارف، بیروت، لبنان، ص157.
[8]. الامام الصادق، ابوزهره، مطبعه احمد علی، قاهره، مصر، ص22.
[9]. شذرات الذهب، ابن عماد حنبلی، دار احیاء التراث العربی، بیروت، لبنان، ج2 ص72.
[10]. الفصول المهمه، ابن صباغ مالکی، موسسه دار الحدیث، سازمان چاپ و نشر، قم، ایران، تحقیق سامی عزیزی، ص204.

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • آدرس های صفحه وب و آدرس های ایمیل به طور خودکار به پیوند تبدیل می شوند.