نگاهی به سیره اجتماعی امام حسن مجتبی(علیه السلام)

تاریخ انتشار:
یکی از ویژگی‌های اخلاقی امام حسن(علیه السلام)، ارج نهادن به «کرامت انسانی» است؛ چنانکه در سیره اجتماعی آن حضرت می‌توان اوج اکرام و بزرگداشت مؤمن را مشاهده کرد.
نگاهی به سیره اجتماعی امام حسن مجتبی(علیه السلام)

پایگاه اطلاع رسانی بلاغ| ره توشه ماه رمضان۱۴۴۳، نگاهی به سیره اجتماعی امام حسن مجتبی(علیه السلام).
کاری از گروه تولید محتوای معاونت فرهنگی وتبلیغی دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم.

حجت‌الاسلام والمسلمین سید محمدرضی آصف‌آگاه اشکوری*

مقدمه

خداوند در قرآن می‌فرماید: «وَ جَعَلْناهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنا وَ أَوْحَيْنا إِلَيْهِمْ فِعْلَ الْخَيْراتِ وَ إِقامَ الصَّلاةِ وَ إيتاءَ الزَّكاةِ وَ كانُوا لَنا عابِدينَ؛[1] ما آنان را امامانی قرار دادیم که به امر ما هدایت کنند و انجام خیرات، اقامه نماز و دادن زکات را به آنان وحی کردیم و آنان پرستش‌کنندگان ما بودند». بر اساس این آیه، شیعه باید سیره امامان: را الگوی زندگی خویش قرار دهند؛ زیرا تمسک به سیره اهل‌بیت:، موجب رستگاری و تخلف از سیره ‌ایشان، موجب هلاکت می‌شود؛ چنانکه در زیات جامعه کبیره می‌خوانیم: «... وَ فَازَ مَنْ تَمَسَّكَ بِكُمْ وَ أَمِنَ مَنْ لَجَأَ إِلَيْكُمْ وَ سَلِمَ مَنْ صَدَّقَكُمْ وَ هُدِيَ مَنِ‏ اعْتَصَمَ‏ بِكُمْ‏ مَنِ اتَّبَعَكُمْ فَالْجَنَّةُ مَأْوَاهُ وَ مَنْ خَالَفَكُمْ فَالنَّارُ مَثْوَاهُ ...؛[2] هر که به شما تمسک جست، به رستگاری رسید و هر که به شما پناه آورد، ایمنی یافت. کسی که شما را تصدیق نمود، سالم ماند و هر که متمسک به شما شد، هدایت یافت. کسی که از شما پیروی کرد، بهشت جای اوست و هر که با شما مخالفت ورزید، آتش جایگاه اوست». این نوشتار می‌کوشد برخی از زوایای سیره اجتماعی امام مجتبی(علیه السلام) را تبیین نماید.

نمود‌هایی از سیره اجتماعی امام حسن(علیه السلام)

1. حفظ کرامت انسانی   

«کرامت انسانی»، یکی از اساس‌‌ترین ویژگی‌های انسان و بیانگر ارزشمندی و والایی ذاتی انسان و برتری او نسبت به موجودات دیگر است؛ چنانکه قرآن می‌فرماید: «وَ لَقَدْ کَرَّمْنَا بَنِی آدَمَ وَ حَمَلْنَاهُمْ فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ وَ رَزَقْنَاهُم مِّنَ الطَّیِّبَاتِ وَ فَضَّلْنَاهُمْ عَلَى کَثِیرٍ مِّمَّنْ خَلَقْنَا تَفْضِیلاً؛[3] به راستى ما فرزندان آدم را گرامى داشتیم و آنان را در خشکى و دریا [بر مرکب‌ها] بر نشاندیم و از چیزهاى پاکیزه به ایشان روزى دادیم و آن‌ها را بر بسیارى از آفریده‌هاى خود برترى آشکار دادیم».

علامه طباطبایی; در تفسیر این آیه شریفه فرموده است: «مراد از آيه، بيان حال جنس بشر است؛ صرف‌نظر از کرامت‌های خاص و فضایل روحی و معنوی که به عده‌ای اختصاص داده است».[4] آیت‌الله جوادی آملی نیز می‌فرماید: «صيانت از كرامت انسانی در انديشه حقوق اسلامی، كرامت از آن فضایل برجسته‌ای است كه خدای سبحان فرشتگان را به اين وصف ستود و انسان‌های وارسته را به اين وصف موصوف كرد».[5]

بر این اساس حفظ کرامت انسانی در آيات قرآن و سيره معصومان: مورد تأكيد قرار گرفته و توجه به ارزش ذاتی او از جهت انسان بودن، اهميت ويژه‌ای داشته و رنگ و نژاد و جنس و زبان و حتی دين افراد، اين ارزش را تحت تأثير قرار نداده است. این در حالی است که متأسفانه امروزه کرامت و ارزش انسان، مسئله‌ای است که در برخی جوامع بشری فراموش شده است. ملت‌های استعمارگر برای رسیدن به اهداف استعماری خود، از هیچ ظلم و ستمی نسبت به انسان‌های دیگر دریغ نمی‌کنند. نعمت‌هایی چون عقل، حق حیات و استفاده طبیعی از آنچه خداوند مسخر انسان ساخته است، حق مسلم هر انسانی است. [6]

یکی از ویژگی‌های اخلاقی امام حسن(علیه السلام)، ارج نهادن به «کرامت انسانی» است؛ چنانکه در سیره اجتماعی آن حضرت می‌توان اوج اکرام و بزرگداشت مؤمن را مشاهده کرد:

مردی نامه‌ای را به دست امام حسن(علیه السلام) داد که در آن حاجت خود را نوشته بود. امام(علیه السلام) بدون اینکه نامه را بخواند، به او فرمود: «حاجتت چیست؟». شخصی عرض کرد: «ای فرزند رسول‌خدا! خوب بود نامه‌اش را می‌خواندی و می‌دیدی حاجتش چیست و آن‌گاه بر طبق حجتش پاسخ می‌دادی؟». امام(علیه السلام) فرمود: «بیم آن دارم که خدای تعالی تا به این مقدار که من نامه‌اش را می‌خوانم، از خواری مقامش مرا مورد مؤاخذه قرار دهد».[7]

در روایت آمده است امام حسن(علیه السلام) به مسئول اموال خود فرمود: «ما مجموعاً چقدر پول داریم« و او عرض کرد: «دوازده هزار درهم». حضرت به او دستور داد همه را بیاورد. او عرض کرد: «این، مخارج سال ماست و چیزی باقی نمی‌ماند». امام(علیه السلام) فرمود: «توکلت به خدا زیاد باشد». او تمام آن اموال را آورد و حضرت همه را به فقیر داد و فرمود: «این مال کم را قبول کن و گویا تو چیزی به ما نفروختی و ما هم چیزی از تو نخریدیم (آبروی تو کاملاً محفوظ است) و این هم مال اندکی بود که ما در بساط داشتیم».[8]  

2. تواضع و فروتنی

 یکی از گزاره‌های ­اخلاق دینی، تواضع و فروتنی است؛ چنانکه خداوند خطاب به رسول اعظم(صلی الله علیه و آله) فرموده است: «وَ اخْفِضْ جَناحَكَ لِلْمُؤْمِنينَ؛[9] بال [عطوفت] خود را براى مؤمنان فرود آر». تواضع، حالت خشوع و خضوع درونی است که نشانه‌های آن در رفتار آشکار می‌شود. تواضع به معنای قرار دادن نفس در مرتبه پايين‌تر است.[10] «خفض الجناح كناية عن اللين و الرفق و التواضع»،[11] بر این اساس خَفض جَناح، كنايه از فروتنی همراه با محبت است.[12]

یکی از آموزه‌های اخلاقی امام حسن(علیه السلام)، فروتنی است؛ چنانکه راوی می‌گويد:

حسن بن علی(علیه السلام) بر فقرایی عبور کرد که آنان خرد‌ه‌های نان را بر روی زمين گذاشته بودند و آن‌ها را بر می‌داشتند و می‌خوردند. آنان به آن حضرت عرض کردند: «ای فرزند دختر رسول‌خدا! برای خوردن ناهار جلو بيا». امام(علیه السلام) نزد آنان رفت و نشست و فرمود: «خداوند افراد متکبر و مغرور را دوست ندارد». سپس همراه آنان شروع به خوردن نمود تا اينکه از خوردن دست کشيدند... سپس آنان را به ميهمانی خود دعوت، به آنان غذا و لباس داد.[13]

  يكى از بزرگان نقل کرده‌اند: زمانی يكى از طلاب بيمار شد. مرحوم حاج شيخ عبدالكريم حائرى;، دارويش را تهيه كرد و به منزل برد و به خانواده دستور داد كه آن را آماده كنند. سپس خودش دارو را به حجره آن طلبه آورد و حتى به خادمش نداد كه بياورد.[14]

نظر کردن به درویشان منافی بزرگی نیست

سلیمان با چنان حشمت نظرها بود با مورش[15]

3. عفو و صفح

آموز‌‌های دینی گویای جایگاه و اهمیت عفو و بخشش از خطا‌های یکدیگر است؛‌ زیرا برقراری رابطه دوستانه میان هم‌نوعان بدون عفو و گذشت امکان ندارد. از این رو عفو و گذشت از نظر عقل و آموزه‌های وحیانی، رفتاری ارزشی و هنجاری پسندیده است. خداوند در آیات متعددی بر اهمیت و ارزشمندی عفو و گذشت تأکید کرده و حتی از صاحبان حق خواسته است که از حق خویش بگذرند و اشتباه دیگران را نادیده بگیرند: «وَ لا تَسْتَوِي الْحَسَنَةُ وَ لاَ السَّيِّئَةُ ادْفَعْ بِالَّتي‏ هِيَ أَحْسَنُ؛[16] و نيكى و بدى يكسان نيست؛ به شيوه‌اى كه آن بهتر است، پاسخ گوى».

یکی از ویژگی‌های سیره اجتماعی امام حسن(علیه السلام)، بخشش خطای دیگران است؛ چنانکه وقتی حضرت دید پای گوسفند شکسته است، پرسید: «چه کسی شکسته است؟». غلام حضرت عرض کرد: «من شکستم. می‌خواستم شما را ناراحت کنم». حضرت تبسمی کرد و فرمود: «این‌ها به خاطر این است که تو آزاد نیستی». سپس او را آزاد کرد و هدیه خوبی به او داد.[17] بر این اساس امام حسن(علیه السلام) از شیعیان انتظار دارد که نه تنها خطاهای دیگران را به سادگی ببخشند؛ بلکه خطای او را با هدیه جبران کنند؛ زیرا قرآن مردم را افزون بر عفو، به صفح و نادیده ­گرفتن خطای دیگران سفارش می­کند: «وَ لْيَعْفُوا وَ لْيَصْفَحُوا أَلا تُحِبُّونَ أَنْ يَغْفِرَ اللَّهُ لَكُمْ؛[18] و بايد كه ببخشند و درگذرند. آيا دوست نمى‌داريد كه خداوند شما را بيامرزد؟». در تفاوت معنایی «عفو» و «صفح» گفته‌اند که صفح، یک مرتبه برتر و بلیغ‌تر از عفو است؛ زیرا در عفو  نکوهش زبانی نفی نشده است، اما در صفح افزون بر بخشش خطا، به خطاکار روی خوش نشان داده می‌شود و هیچ نوع شماتتی نسبت به او انجام نمی‌شود؛ چنانکه شهید مطهری; می‌نویسد:

صفح... با عفو تفاوت دارد. وقتى كسى كار خطايى مى‌كند، هم استحقاق معاقبه و مجازات دارد و هم استحقاق ملامت. عفو، گذشت از مجازات است؛ ولى صفح يك درجه بالاتر است. صفح اين است كه انسان نه تنها آن مجازات معمول را انجام نمى‌دهد؛ بلكه اصلًا نامش را هم نمى‌برد، به روى طرف هم نمى‌آورد، اسمش را هم نمى‌برد و لهذا اولياءاللَّه هميشه مقامى بالاتر از عفو دارند؛ يعنى عفو آن‌ها به‏صورت صفح است.[19]    

در دوران زعامت آیت‌الله سید ابوالحسن اصفهانی; در شبی از شب‌ها که ایشان در نجف اشرف نماز مغرب و عشا را به جماعت می‌خواندند، شخصی بین دو نماز فرزند ایشان را شهید کرد. وقتی این پیرمرد هفتاد ساله از شهادت فرزندش باخبر شد، بسیار بردباری و صبوری و بزرگواری از خود نشان داد و فرمود: «لا حول و لا قوۀ الا بالله» و نماز عشا را خواند و قاتل فرزند را هم عفو کرد.[20]

چاره دفع بلا نبوَد ستم

چاره، احسان باشد و عفو و کرم[21]

بدی را بدی سهل باشد جزاء

اگر مَردی احسِن الی مَن اساء[22]

4. بخشش مالی

بذل و بخشش در راه خدا، یکی از ویژگی‌های اخلاقی امام حسن(علیه السلام) است که زبانزد خاص و عام می‌باشد تا آنجا که امام(علیه السلام) به «کریم» موصوف شد. البته همه ائمه: کریم بودند، اما کریم بودن امام حسن مجتبی(علیه السلام) صفات دیگرش را تحت‌الشعاع قرار داد؛ چنانکه امام(علیه السلام) در طول عمر خود دو بار اموال خود را در راه خدا تقسیم کردند و سه بار نیز ثروت خود را با فقرا به طور مساوی تقسیم نمود.[23] در روایتی آمده است: «خَرَجَ الْحَسَنُ بْنُ عَلِیٍّ(علیه السلام) مِنْ مَالِهِ مَرَّتَيْنِ وَ قَاسَمَ‏ اللَّهَ‏ مَالَهُ‏ ثَلَاثَ‏ مَرَّاتٍ‏ ...؛[24] آن حضرت دو بار تمامی دارایی خویش را در راه خدا دادند و سه بار اموال خود را با خدا تقسیم کردند...». نقل شده است امام حسن7 سوار اسب زیبایی بود، فردی دست بر سر اسب کشید و گفت: «می‌خواهم صاحب آن باشم». حضرت از اسب پایین آمد و اسب را به او بخشید.[25]

بخشش تنها این نیست که انسان به فقرا کمک مالی کند؛ بلکه گاهی واسطه‌گری، راهنمایی و وادار کردن دیگران به انفاق، کمتر از خود انفاق ثواب ندارد. گاهی ائمه: چنین روشی داشتند. روزی فقیری از امام حسن(علیه السلام) درخواست کمک کرد. اتفاقاً در آن هنگام امام(علیه السلام) پولی در بساط نداشت و از طرف دیگر از اینکه فرد تهیدستی از در خانه‎اش نا امید برگردد، ابا داشت؛ از این رو فرمود: «آیا حاضری تو را به کاری راهنمایی کنم که به مقصودت برسی؟». عرض کرد: «چه کاری؟». فرمود: «امروز دختر خلیفه از دنیا رفته و او عزادار شده و هنوز کسی به او تسلیت نگفته است. نزد وی برو و با سخنانی که به تو یاد می‌دهم، به وی تسلیت بگو که از این راه به هدف خود می‌رسی». عرض کرد: «چگونه تسلیت بگویم؟». فرمود: «وقتی نزد خلیفه رسیدی، بگو خدا را سپاس که او را با نشستن تو بر قبرش پوشیده داشت و با نشستنش بر قبرت مورد هتک حرمت قرار نداد؛ یعنی اگر دخترت پیش از تو از دنیا رفته و زیر خاک پنهان شده، در عوض زیر سایه پدر بوده؛ ولی اگر تو پیش از او از دنیا می‌رفتی، دخترت پس از مرگ تو دربه‌در می‌شد و ممکن بود مورد هتک حرمت واقع شود». مرد فقیر به این ترتیب عمل کرد. این جمله‌های عاطفی در روان خلیفه اثر عمیقی بر جای نهاد و از حزن و اندوه وی کاست و دستور داد جایزه‌ای به مرد فقیر بدهند. آن‌گاه پرسید: «این سخن از آن خودت بود؟». گفت: «نه، حسن بن علی(علیه السلام) آن را به من آموخته است». خلیفه گفت: «راست می‌گویی. او منبع سخنان فصیح و شیرین است».[26]

امام حسن(علیه السلام) سعی می‌کرد ضمن تشویق دیگران به دستگیری از مستمندان، موارد انفاق را نیز بیان کند؛‌ زیرا امام(علیه السلام) با این کار عملاً به نیازمندان می‌فهماند که جز در موارد خاص تقاضای کمک نکنند؛ زیرا ممکن است این امر موجب تنبلی انسان شود. روزی عثمان در کنار مسجد نشسته بود، مرد فقیری از او کمک مالی خواست. عثمان پنج درهم به وی داد. آن فقیر گفت: «مرا نزد کسی راهنمایی کن که کمک بیشتری کند». عثمان به امام حسن(علیه السلام) و امام حسین(علیه السلام) اشاره کرد. وی پیش ایشان رفت و درخواست کمک نمود. امام مجتبی(علیه السلام) فرمود: «درخواست کردن از دیگران جایز نیست، مگر در سه مورد: دیه‌ای به گردن انسان باشد که از پرداخت آن عاجز است یا بدهی و دَینی کمرشکن داشته باشد که توان ادای آن را ندارد و یا فقیر و درمانده گردد و دستش به جایی نرسد. کدام یک از این موارد برای تو پیش آمده است؟». عرض کرد: «اتفاقاً گرفتاری من یکی از همین سه چیز است. آن‌گاه حضرت پنجاه دینار به وی داد و به پیروی از آن حضرت، امام حسین(علیه السلام) چهل و نه دینار به وی عطا کردند. فقیر هنگام برگشت از کنار عثمان گذشت، عثمان گفت: «چه کردی؟». جواب داد: «تو کمک کردی، ولی هیچ نپرسیدی پول را برای چه منظوری می‌خواهم؟ اما امام حسن7 در مورد مصرف پول از من سؤال کرد؛ آن‌گاه پنجاه دینار عطا فرمود». عثمان گفت: «این خاندان کانون علم و حکمت و سرچشمه نیکی و فضیلت هستند. نظیر آن‌ها را کی می‌توان یافت؟».[27] 

آبرو هرگز ندارد آن‌که در هر صبح و شام

پیشِ دُونان،[28] پشت را بهر دو نان خم می‌کند[29]

5. رعایت ادب در نشست و برخاست

 آداب معاشرت، نمایش از رفتار انسان در روابط اجتماعی و حضور در جمع است. در بسیاری از موقعیت‌ها، رعایت جزیی‌ترین مسائل اخلاقی می‌تواند سبب جلب دیگران شود و محبوبیت اجتماعی انسان را افزایش دهد. بر این اساس یکی از آداب اجتماعی، رعایت حرمت انسان است که در نشست و برخواست و هم‌صحبت شدن با دیگران ظهور می‌کند؛ یعنی در آموزه‌های دینی حسن معاشرت تا بدان اندازه گسترده و دقیق است که حتی چگونگی برخورد با یک تازه‌وارد از مجلس و جا باز کردن برای وی مورد توجه قرار گرفته است. یکی از آموزه‌های سیره اجتماعی امام مجتبی(علیه السلام)، رعایت آداب نشست و برخاست است؛ یعنی امام(علیه السلام) در جزیی‌ترین مسائل مانند نشست و برخاست، آداب اجتماعی را رعایت می‌کرد تا الگویی برای ما شیعیان باشد. نقل شده است که روزی امام حسن(علیه السلام) در مکانی نشسته بود و هنگامی که خواست از آنجا برود، فقیری وارد شد. امام(علیه السلام) به آن مرد فقیر خوش‌آمد گفت و با او ملاطفت کرد و سپس به او فرمود: «‌ای مرد! تو وقتی نشستی که ما برای رفتن برخاستیم، آیا اجازه رفتن به من می‌دهی؟». مرد فقیر عرض کرد: «آری، ‌ای پسر رسول‌خدا».[30] 

6. رعایت حقوق حیوانات

حیوانات، موجودات زنده‌ای هستند که برخی از آن‌ها به انسان‌ها خدمت می‌کنند. از این رو در آموزه‌های دینی برای حیوانات حقوق تعریف شده است که از جمله آن، تأمین غذای آن‌هاست؛ چنانکه پیامبر فرموده است: «مَا مِنْ‏ دَابَّةٍ إِلَّا وَ هِيَ‏ تَسْأَلُ‏ اللَّهَ‏ كُلَ‏ صَبَاحٍ اللَّهُمَّ ارْزُقْنِي مَلِيكاً صَالِحاً يُشْبِعُنِي مِنَ الْعَلَفِ وَ يُرْوِينِي مِنَ الْمَاءِ؛[31] هیچ جنبنده‌اى نیست، جز آنکه هر صبح از پروردگار درخواست مى‌کند: خدایا! صاحبى نیکوکار نصیبم كن كه سیر و سیرابم سازد». امام باقر(علیه السلام) نیز فرموده است: «خداى والا سیراب كردن تشنگان را دوست دارد و کسى که حیوانى تشنه‌كام یا جز آن را سیراب كند، خدا او را در روزى كه سایه‌اى جز سایه او نیست؛ در سایه عرش خود جاى مى‌دهد».[32] بر این اساس امام حسن(علیه السلام) با حیوانات کریمانه برخورد می‌کرد؛ چنانکه نجیح می‌گوید:

 حسن بن علی(علیه السلام) را دیدم که غذا می‌خورد و سگی کنار اوست. هر لقمه‌ای که می‌خورد، لقمه‌ای به سگ می‌دهد. عرض کردم آیا اجازه می‌دهی سگ را با سنگ برانم؟ حضرت فرمود: «دَعْهُ‏ إِنِّي‏ لَأَسْتَحْيِي‏ مِنَ‏ اللَّهِ‏ عَزَّ وَ جَلَ‏ أَنْ‏ يَكُونَ‏ ذُو رُوحٍ‏ يَنْظُرُ فِي‏ وَجْهِي‏ وَ أَنَا آكُلُ‏ ثُمَ‏ لَا أُطْعِمُهُ؛[33] آن سگ را به حال خود واگذار. من از خدا شرم دارم که حیوان دارای روحی به من نگاه کند و من چیزی بخورم و به آن حیوان ندهم».

در روایت دیگری آمده است که روزی امام(علیه السلام) دید غلامی قُرص نانی در دست داشت، تکه‌ای خود می‌خورد و تکه‌ای به سگی که پیش رویش بود، می‌داد. امام(علیه السلام) از انگیزه‌اش پرسید، غلام گفت: «از خدا شرم دارم خود بخورم و به آن سگ چیزی ندهم». امام(علیه السلام) پیش مولای غلام رفت و غلام را با باغی که در آن زندگی می‌کرد، خرید. سپس غلام را آزاد کرد و باغ را به او بخشید.[34] 

فهرست منابع

کتب

ابن شهرآشوب مازندرانى، محمد بن علی، مناقب آل ابيطالب، چاپ اول، قم: علامه، 1379ق.
پیشوایی، مهدی، سیره پیشوایان، چاپ چهارم، قم: مؤسسه تحقیقاتی و تعلیماتی امام صادق(علیه السلام)، ۱۳۷۵ش.
رسولی محلاتی، سید هاشم، زندگانی امام حسن(علیه السلام)، چاپ ششم، تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1376ش.
قریشی، باقر شریف، حیاة الإمام الحسن(علیه السلام)، تحقیق: مهدی باقر قرشی، چاپ اول، [بی‌جا]: انتشارات مهر دلدار، 1429ق.
صدوق، محمد بن علی، من لایحضره الفقیه، تصحیح علی‌اکبر غفاری، چاپ دوم، قم‏: دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسين حوزه علميه قم‏، ‏1413ق.
طبرسی، حسن بن فضل، مکارم الاخلاق، چاپ چهارم، قم: الشریف الرضی، 1412ق.
طباطبایی، سید محمدحسین، الميزان فی تفسير القرآن، چاپ پنجم، قم: دفتر انتشارات اسلامى جامعه‏ مدرسين حوزه علميه قم، 1417ق.
فخر رازی، محمد بن عمر، مفاتیح الغیب، چاپ سوم، بیروت: دار احیاء التراث العربی، 1420ق.
مجلسی، محمدباقر، زندگانی حضرت زهرا3 و امام حسن(علیه السلام) (ترجمه ج 43 بحارالانوار)، ترجمه محمد روحانی علی‌آبادی، مهام، 1377ش.
ـــــــــــــــــ، بحارلانوار، چاپ دوم، بیروت: دار احیاء التراث العربی، 1403ق.
مختاری، رضا، سیمای فرزانگان، چاپ 26، قم: بوستان کتاب، 1397ش.
مصطفوی، حسن، التحقیق فی كلمات القرآن الكریم؛ چاپ اول، تهران: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی‏، ‏1368ش.‏
مکارم شیرازی، ناصر، اخلاق در قرآن، قم: مدرسه امام علی بن ابیطالب، 1377ش.
نشریات

سلیمی زارع، مصطفی و کاظم قاضی‌زاده، «کرامت انسانی در پرتو قرآن و روایات»، فصلنامه بینات، شماره 53، بهار 1386، ص 95 ـ 68.
سایت‌ها

پایگاه اطلاع‌رسانی حوزه، «دیدگاه آیت‌الله جوادی آملی درباره کرامت انسان»، 06/07/1391، کد خبر: 93916.
پرتال فرهنگی راسخون، «آشنایی با سیره امام حسن(علیه السلام)»، 07/02/1399، کد مطلب: 1517277.

* پژوهشگر پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی.

[1]. انبیا: 73.

[2]. محمد بن علی صدوق، من لا يحضره الفقيه، ج ‏2، ص 613.

[3]. اسراء: ۷۰. 

[4]. سید محمدحسین طباطبایی، الميزان فی تفسير القرآن، ج ‏13، ص 156.

[5]. پایگاه اطلاع‌رسانی حوزه، «دیدگاه آیت‌الله جوادی آملی درباره کرامت انسان»، 06/07/1391، کد خبر: 93916.                                                                                               https://hawzah.net/fa/News/View/93916

[6]. مصطفی سلیمی زارع و کاظم قاضی‌زاده، «کرامت انسانی در پرتو قران و روایات»، مجله بینات، ص 70.

[7]. سید هاشم رسولی محلاتی، زندگانی امام حسن(علیه السلام)، ص 339.

[8]. پرتال فرهنگی راسخون، «آشنایی با سیره امام حسن(علیه السلام)»، 07/02/1399، کد مطلب: 1517277.

https://rasekhoon.net/lifestyle/show/1517277

[9]. حجر: 88.

[10]. حسن مصطفوى، التحقیق فی كلمات القرآن الكریم، ج ‏13، ص 131.

[11]. محمد بن عمر فخر رازی، مفاتيح الغيب، ج ‏19، ص 162.

[12]. ‌ناصر مكارم شیرازی، اخلاق در قرآن، ج 2، ص 72.

[13]. محمدباقر مجلسی، بحارالأنوار، ج ‏43، ص 352.

[14]. رضا مختاری، سیمای فرزانگان، ص 288.

[15]. دیوان حافظ، غزل 278.

[16]. فصلت: 35.

[17]. باقر شریف قریشی، حیاة الإمام الحسن7، ج 1، ص 214.

[18]. نور: 22.

[19]. مرتضی مطهری، مجموعه ‏آثار، ج ‏27، ص 390 .

[20]. رضا مختاری، سیمای فرزانگان، ص 273 و 274.

[21]. محمد مولوی بلخی، مثنوی معنوی، دفتر ششم، بیت 2990.

[22]. مصلح‌الدین سعدی، بوستان، باب دوم، بخش 23.

[23]. مهدی پیشوایی، سیره پیشوایان، ص 90 و ۹۱.

[24]. محمد بن علی ابن شهرآشوب مازندرانی، مناقب آل أبی‌طالب، ج ‏4، ص 14.

[25]. همان، ص 357.

[26]. محمدباقر مجلسی، زندگانی حضرت زهرا3 و امام حسن(علیه السلام) (ترجمه ج 43 بحارالأنوار)، ترجمه محمد روحانی علی‌آبادی، ص 396.

[27]. محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج 43، ص 262.

[28]. حقیران، فرومایگان.

[29]. فرخی یزدی.

[30]. سید هاشم رسولی محلاتی، زندگانی امام حسن(علیه السلام)، ص 330.

[31]. محمد بن  علی صدوق، من لایحضره الفقیه، ج 2، ص 289.

[32]. حسن بن فضل طبرسی، مکارم الأخلاق، ص 135.

[33]. محمدباقر مجلسی، بحارالأنوار، ج 53، ص 352.

[34]. سید هاشم رسولی محلاتی، زندگانی امام حسن مجتبی(علیه السلام)، ص 336.

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • آدرس های صفحه وب و آدرس های ایمیل به طور خودکار به پیوند تبدیل می شوند.