داستانی عجیب و خواندنی درباره انقلابی‌های دیروز و منحرفان امروز

تاریخ انتشار:
قهرمان «آواز ابابیل» متوجه می‌شود هم‌رزمانش نیز هر یک به نوعی در درازمدت به انحراف از انقلاب اسلامی کشیده‌ شده‌اند و این موضوع از همه چیز برایش سخت‌تر و ناگوارتر است.
انقلابی‌های دیروز و منحرفان امروز

به گزارش بلاغ به نقل از فارس: رمان «آواز ابابیل» نوشتۀ مجید پور ولی کلشتری رمانی است با موضوع انقلاب اسلامی که  انتشارات شهرستان ادب آن را منتشر کرده است. آنچه در ادامه می‌خوانید یادداشتی است بر این کتاب:

آواز ابابیل، آسیب‌شناسی انقلاب پنجاه‌ و هفت است. این رمان در 18 فصل، با زبانی روان و نثری سلیس، ابعاد مختلفی از جامعه، سیاست و خرد فردی را بررسی می‌کند. نویسندۀ این کتاب درباره رویکرد شخصی‌اش در پرداختن به چنین موضوعی می‌گوید: «این اثر نه پژوهش است و نه تحقیق، دل‌نوشته است، غصه‌ های این و آن، حرف دل خیلی‌ها است. من هم با سواد کمی که داشتم آن را نوشتم و طبق قاعده یک جاهایی کمبودهایی دارد. آواز ابابیل دربارۀ انحراف انقلاب است از آن مسیری که آغاز کرد. خیلی‌ها از این حرف‌ها خوششان نمی‌آید اما خوش آمدن یا نیامدن آن‌ها، مسیر فکری جامعه را تغییر نمی‌دهد.»

**رزمنده‌ای که همه چیز را فراموش کرد

داستان دربارۀ رزمنده‌ای، به نام حبیب ابریشم است او بیست سال پیش، در بحبوحۀ جنگ تحمیلی در عملیات کربلای پنج، مجروح شده و بر اثر اصابت گلوله به گیج‌گاهش دچار فراموشی می‌شود. او با خانواده‌ای کُرد در شمال عراق، در حالی که هیچ تصویری از گذشته و خانوادۀ واقعی‌اش ندارد زندگی می‌کند، تا اینکه در سال 89 به علت تصادفی ناگهانی حافظه‌اش باز می‌گردد و از آن پس به دنبال خانواده‌اش، زنش لیلا و دخترش هانیه همه جا را می‌کاود که شاید ردی از آن‌ها پیدا کند اما از آنجا که او هیچ مدرکی برای اثبات هویتش ندارد نمی‌تواند حبیب ابریشم بودنش را ثابت کند؛ «این واقعاً عجیبه. نه شناسنامه، نه گواهینامه، نه کارت ملی، نه عقدنامه، شما هیچی ندارین. من نمی‌دونم شما چه‌طور توی این شهر زندگی می‌کنین؟»

آن‌ها به او می‌گویند تو مرده‌ای؛ نه شناسنامه‌ای داری، نه اوراق هویتی، اما او دست‌بردار نیست و به جست‌وجویش ادامه می‌دهد. در این مسیر خانمی به نام حوا ماندگار با او همراه شده و به او در پیدا کردن خانواده‌اش کمک می‌کند و در این راه، سختی‌های فراوانی را متحمل می‌شود. این در حالی است که هم‌رزمانش نیز هر یک به نوعی در درازمدت به انحراف از انقلاب اسلامی کشیده‌ شده‌اند و این موضوع از همه چیز برایش سخت‌تر و ناگوارتر است؛ «یه ضرب‌المثل سیاسی معروف میگه انقلاب فرزندان خودش را می‌بلعه اما انگار اینجا فرزندان انقلاب دارن یکی‌یکی انقلاب رو می‌بلعن.» تا اینکه در نیمۀ پایانی داستان متوجه می‌شویم همسر حبیب ابریشم، لیلی، چند سالی است مرده و حالا او در پی جستن دخترش، هانیه، برمی‌آید و بقیۀ ماجرا.

**حضور میرحسین موسوی و بنی صدر در داستان

شخصیت‌های فرعی داستان واقعی‌اند و بدون پرده‌پوشی و سانسور، به داستان وارد می‌شوند، نقش خود را بازی می‌کنند و در حد یک تیپ باقی می‌مانند، زیرا هر کدام نقشی هرچند بسیار کوتاه در پیش‌برد خط داستان دارند و نه بیشتر. برای مثال شخصیت‌هایی هم‌چون شهرام جزایری، محسن مخملباف، بنی‌صدر، میرحسین موسوی در آواز ابابیل حضور دارند. از این رو داستان در پاره‌ای موارد در کنار خط روایی و هنری‌اش وارد عرصۀ تحلیل سیاسی هم می‌شود و رنگ و بوی نقد سیاسی به خود می‌گیرد و به نوعی زندگی افراد سیاسی در این رمان به عنوان هم‌رزمان شهید بازسازی می‌شود. داستان با زاویۀ دید سوم شخص نقل می‌شود اما در پاره‌ای موارد به دلیل اشراف به داستان و حال و هوای آدم‌ها و حوادث حاشیه‌ای به دانای کل هم نزدیک می‌شود.

شیوه‌ای که نویسنده در ارائۀ داستان اتخاذ می‌کند دارای طراحی و کیفیت نگارش بالایی است و در هر موضوع و حادثه، بسط کافی وجود دارد. چرا که پرداختن به مسائل مذهبی هر چند در قالب اجتماعی‌اش چندان کار ساده‌ای نیست و هنر خاص و رویکرد زیرکانۀ خودش را می‌طلبد. در رمان آواز ابابیل دریچه‌های مختلفی از این دست موضوعات به روی مخاطب گشوده می‌شود؛ مسئلۀ جنگ، خانم حوا و زندگی‌اش، فیلمی که قرار است در مورد امام زمان ساخته شود، موضوع ولایت‌پذیری و...

**داستان ولایت مداری و دین پذیری

در این راستا نویسنده با روش دیالوگ‌سازی‌های تحلیلی و شفاف کردن ایده‌های شخصیتی و از همه مهم‌تر، تفسیر روایت داستان تا جایی که به بی‌طرفی داستان لطمه وارد نکند، به هدف اصلی خود که همان ولایت‌مداری و دین‌پذیری است، نائل آمده.

لحن شخصیت‌ها بیشتر رسمی و مؤدبانه است، گویی زبان واحدی برای افراد مختلف در داستان پیش‌بینی و طراحی شده است. از طرفی ما با رمانی پر از دیالوگ و گفت و شنود مواجه هستیم. آنچه در این میان نقطۀ امید به شمار می‌رود حرف‌های فلسفی و معناداری است که در کلام بیشتر آدم‌ها گنجانده شده؛ «باد داره ما رو با خودش می‌بره»، «این روزها کم میشه که یه دوست قدیمی به گرده دنبال یه آشنای قدیمی»، «من از پوست آدم‌ها خیلی چیزها می‌فهمم». نویسندۀ آواز ابابیل با بهره‌گیری از دیالوگ‌های تفکربرانگیز داستان را درگیر روایتی خاص می‌کند.

فضای داستان در اواخر دهۀ 80 اتفاق می‌افتد، هرچند اصل و اساس قصه به دورۀ جنگ و دفاع مقدس برمی‌گردد و شخصیت‌های داستان مدام به گذشته نظر داشته و گریز می‌زنند. با این وجود، روایت رمان نزدیک به همین سال‌هاست، دوره‌ای با فراز و فرودهای متفاوت و البته حساس در عرصۀ سیاست. در این فضا رویدادها و وقایع اجتماعی و سیاسی رنگ و بوی خاصی به خود می‌گیرد و به نوعی گروه‌های چپ‌گرای افراطی مجال تازه‌ای برای ابراز دیدگاه‌های خود می‌یابند و در این میان، بازار نشر، مطبوعات و سینما در ارائۀ این رویکرد، نقش بارزی ایفا می‌کنند. در این گیر و دار است که مجید پورولی دست به قلم می‌برد و رمان آواز ابابیل را می‌نویسد؛ نوشتاری روشن و شفاف با بن‌مایه‌ای سیاسی-ولایی که در جای‌جای داستان مشاهده می‌شود.

**کمی درباره نویسنده

مجید پورولی کلشتری، متولد بهمن ماه سال 1354 در تهران است. او وارد شدن به عالم ادبیات و داستان را مدیون مادرش می‌داند‎‎‎‎‎‎؛ «مادرم در کارهای خلاقانۀ ادبی و مقولۀ شعر و ادبیات صاحب‌ذوق بود، همین‌طور پدربزرگم. شاید این ذوق، ارثی است.» وی  لیسانس ادبیات نمایشی دارد و جزء نویسندگان پرکار دفاع مقدس است. گویی دغدغۀ اصلی‌اش پرداختن به مسائلی است که به انقلاب و جنگ و از آن فراتر، اسلام مربوط است و در این زمینه، بیش از بیست جلد کتاب تألیف کرده است که برخی از آن‌ها عبارتند از: فصل خواب خرگوش‌ها، نهنگی بزرگ‌تر از اقیانوس هند، ما از دوکوهه آمده‌ایم، چلچله‌های کاغذی، انسان مه‌آلود، مورچه‌ها مرده می‌خورند‏، من پسر باد هستم. پورولی کلشتری، تا کنون جوایزی همچون برگزیدۀ جایزۀ کتاب سال دفاع مقدس، جشنوارۀ گام اول و نامزد جایزۀ ادبی یوسف را از آن خود کرده است.

رمان آواز ابابیل، توسط انتشارات شهرستان ادب در 200 صفحه سال 1390 و تیراژ 2500 جلد به چاپ رسیده است.

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • آدرس های صفحه وب و آدرس های ایمیل به طور خودکار به پیوند تبدیل می شوند.