تبلیغ در خارج از کشور، فرصتها و تهدیدها؛ کفتگو با حجتالاسلام والمسلمین عباس صفوی (امام جمعه ایرانیان استانبول)
نام نشریه: مبلغان، دی و بهمن 1389 ، شماره 136
حجتالاسلام و المسلمین عباس صفوی سالها است که در عرصه تبلیغ دینی، در خارج از کشور فعالیت میکند. او مدتها در ایتالیا، اتریش و ترکیه به تبلیغ مشغول بوده و کولهباری از تجربه دربارة تبلیغ در خارج از کشور دارد.
ایشان از سوی سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی و به منظور تبلیغ دینی در میان ایرانیان مقیم استانبول به ترکیه اعزام شده است. دفتر کار وی در مسجد بؤیوک والده خان، مسجد تاریخی ایرانیان مقیم استانبول در منطقه مرجان است.
با توجه به اینکه تبلیغ در خارج از کشور، از موضوعاتی است که کمتر بدان پرداخته شده، با ایشان درباره این مهم و فرصتها و تهدیدهای آن به گفتگو نشستیم.
· با تشکر از شما برای حضور در این مصاحبه لطفاً بفرمایید: رسالت دینی و فرهنگی یک مبلغ به عنوان نماینده در خارج از کشور چیست؟
o فرهنگ، یک معنای عام دارد. آنچه وظیفه ما است، بخش فرهنگ دینی است. فرهنگ دینی هم در کشورهای مختلف متفاوت است. خارج از کشور فضای خاصی است. نوع ارتباطات، نوع فرهنگ حاکم و نوع آداب و رسوم، شرایطی را فراهم میکند که ابتدا انسان باید آن فضا را بشناسد، آنگاه ابزار لازم را فراهم کند و بعد با زبان همان مردم تبلیغ کند. نوع نگرش شما در شهر قم در مورد تبلیغ یک نوع است و در اروپا نوعی دیگر. در قم با یک خانم کمحجاب صحبت نمیکنید؛ ولی در اروپا وقتی میخواهید تبلیغ کنید، ناگزیر هستید، حتی با یک خانم بیحجاب هم صحبت کنید. اصلاً آن شخص با فرهنگی رشد کرده که با فرهنگ رایج در ایران متفاوت است. خانواده، محیط و عوامل مختلف، شرایطی را فراهم آورده که شخص گرچه مسلمان و شیعه است؛ اما اینگونه رشد نموده است. مبلّغ اگر بخواهد با نگرش داخل کشور با مخاطب برخورد کند، نمیتواند با آنها ارتباط برقرار کند. باید فضا را بشناسد و شرایط را درک کند و مطابق با این شرایط برخورد کند.
در ترکیه اگر زمانی یک خانم میخواست به دانشگاه برود، یا شغلی داشته باشد، حجاب مهمترین مانع وی بود، الان هم قانوناً ممنوع است؛ بنابراین برخی خانوادهها به هر دلیل، فرزندشان را توجیه کرده بودند که اولویت شما رفتن به دانشگاه است؛ در عین حال، نمازت را هم بخوان. الان خانمهایی هستند که حجاب ندارند؛ ولی نماز میخوانند، روزه میگیرند و سعی میکنند خود را عفیف نگه دارند.
در کشورهای اروپایی هم یک جوّ سنگین و مسموم علیه اسلام حاکم است. مردم اروپا دائماً بمباران تبلیغاتی میشوند و نسبت به دین و مشخصاً دین اسلام و نهادهای اسلامی و روحانیت، مورد سوء تبلیغات قرار میگیرند؛ بهگونهای که واقعاً مردم از اسلام میترسند. بهخصوص بعد از واقعه یازدهم سپتامبر، این فضا چند برابر شد؛ به نحوی که حتی برخی واقعاً از اینکه همسایهشان مسلمان باشد، ترس دارند.
مبلّغ اگر در این جوّ سنگین کار مثبت انجام دهد، واقعاً هنر کرده است. باید آن فضای مسموم را بشکند و خودش هم درست حرکت کند؛ یعنی با رفتارش مردم را به اسلام دعوت کند. از امام صادقعلیهالسلام هم اینچنین روایت است: «كُونُوا دُعَاةً لِلنَّاسِ بِغَیرِ أَلْسِنَتِكُمْ؛ (1) مردم را با غیر زبان به دین دعوت کنید.» یعنی با عمل خود.
مبلّغ باید از نظر رفتاری و گفتاری به شدت مواظب عملکرد خود باشد تا بتواند بر آن جوّ مسموم غلبه کند. البته تا حدود زیادی این جوّ از بین رفته است؛ اما رسانهها، دائما بمباران تبلیغاتی میکنند و خبرهای کذب منتشر میکنند. مشکل انسان قرن بیست و یکم این است که انسان آنقدر بمباران تبلیغاتی میشود که حتی فرصت فکر کردن هم ندارد. باید بتوانیم این فرصت را فراهم کنیم و بگوییم به سخن ما هم گوش کنید و ببینید ما چه میگوییم. من نیامدهام به تو بگویم که مسلمان شو؛ بلکه میخواهم بگویم اسلام هم هست. ببین اسلام چه میگوید. اگر دیدید مناسب است، قبول کنید.
· کدامیك از کشورها، برای تبلیغ دینی شرایط مناسبتری دارند و در کدامیک، شرایط مناسب نیست و مشخصاً وضعیت ترکیه در این میان چگونه است؟
o در برخی کشورها زمینه فعالیتهای دینی بیشتر است. بعضی کشورها نیز محدود است و در بعضی کشورها اصلاً اجازه فعالیت داده نمیشود. بعضی کشورها هم فقط به ایران اجازه فعالیت نمیدهند. مثلاً در اروپا در بعضی کشورها مانند اتریش شرایط فراهم است؛ در برخی کشورها نیز محدودیت وجود دارد، مانند فرانسه؛ در انگلیس هم شرایط مناسبتر است؛ این بستگی به سیاست کلی و عمومی کشور هدف و دولت و نظام حاکم بر آن دارد. الان مشخصاً در ترکیه با توجه به اینکه 90 درصد مردم مسلماناند و طبق آمار رسمی سه میلیون شیعه در ترکیه زندگی میکنند، کاملاً زمینه فراهم است. علاوه بر اینها، 23 میلیون علوی در ترکیه زندگی میکنند؛ مابقی هم عموماً سنّی حنفی هستند. در ترکیه اکثر مسلمانان غیر علوی و غیر شیعه، نسبت به اهلبیتعلیهمالسلام ارادت دارند. نشانهاش هم این است که در استانبول مسجدی نیست که نام امام حسن و امام حسینعلیهالسلام بر دیوار آن نقش نشده باشد. یعنی ابتدا نام الله، محمدصلیاللهعلیهوآله، نام چهار خلیفه و نام امام حسن و امام حسین را نقش میکنند. در محرم هم مخصوصاً در تاسوعا و عاشورا، فضای حاکم بر رسانهها فضای حزنانگیز است. نسبت به برخی خلفا مثل معاویه، بعضاً لعن هم میکنند؛ لذا فضا کاملاً آماده است؛ به جهت اینکه تشیع یک تاریخ طولانی در ترکیه دارد. علویان ترکیه شیعیانی هستند که در طول تاریخ همان انحرافاتی را که دراویش در ایران پیدا کردهاند، در ترکیه دچار آن شدهاند. البته علویها گروههای مختلفی دارند. این گروه به سرعت در حال چرخش به سمت شیعه هستند؛ یعنی بازگشت به اصل خود. من هرگاه با علویان صحبت میکنم، میگویم آنچه ما از شما میخواهیم، این است که به اصلتان بازگردید. شما در اصل شیعه بودهاید،؛ منتهی به مرور زمان از معارف شیعه دور نگه داشته شدهاید؛ یعنی شرایطی که سلاطین بوجود آوردند، شما را دور نگه داشته است و کم کم نسبت به نماز و روزه انحراف پیدا کردهاید.
با این شرایط اوضاع کاملاً مساعد است. اینجا اختلاف بدان حد در میان شیعه و سنی معنا ندارد؛ مثلاً در نماز جمعه، جمعیت قابل توجهی از اهلسنّت شرکت میکنند. علویان مستبصر هم میآیند. مشکل ما در اینجا فقط مشکل برنامهریزی است. نهادهای مختلف در بخش دینی فعالیت میکنند. اگر بخواهیم کارمان پیش برود و به آن نتیجه مورد نظر برسیم، باید کاملاً هماهنگی برقرار باشد. این هماهنگی را باید یک نهاد در ایران عهدهدار باشد و شورایی تشکیل دهند و آن شورا هم تعیین کننده سیاست بلندمدت در كشورهایی مثل ترکیه یا در کشوری دیگر باشد. الان متأسفانه ناهماهنگی وجود دارد؛ مثلاً یک نهاد، در بخش دینی نهاد دیگر را قبول ندارد. اینجا مجمع جهانی اهلبیتعلیهمالسلام فعال است؛ جامعة المصطفی فعال است و بخشهای مختلف. اگر بین همه اینها هماهنگی باشد و هر کدام وظیفهشان را بدانند، قطعاً ثمرات، بالاتر از این خواهد بود.
· آیا شما مینشینید تا مردم به سوی شما بیایند، یا اینکه به سوی مردم میروید؟ مثلاً با یک توریست چطور ارتباط میگیرید؟ صبر میکنید توریست به شما احتیاج پیدا کند و به سمت شما بیاید یا خیر؟ اگر اینگونه است، توریست چگونه متوجه شود که مركزی هست تا بیاید و مشکلش را مطرح کند؟ و اگر قرار است شما به سمت آنها بروید، در این مورد چه کارهایی کردهاید یا خواهید کرد؟
o اگر بخواهیم فضایی فراهم کنیم، قدم اول این است که مکان مناسبی وجود داشته باشد. ایرانیان مقیم که بعد از مدتی با این مراکز آشنا میشوند و تقریباً ارتباطشان شکل گرفته است و نوع برنامهها را میدانند؛ حتی خیلی از آنها میپرسند که برنامهتان برای فلان مناسبت در کجا است و چه میکنید. میماند ایرانیان توریست که به نسبت فصول کم و زیاد میشوند. اینها معمولاً هدفشان گردش است؛ ولی گاهی در مناسبتهای خاصی مثل محرم و رمضان یا ولادت و شهادت برخی ائمهعلیهمالسلام در اینجا حضور دارند. باید فضایی فراهم شود که بدانند شبهنگام یا ظهر، جایی هست که بروند و نمازشان را بخوانند. اولین قدم در بحث توریستها، این است که بتوانیم فضای مناسب را فراهم کنیم و توریست که به کشور میآید، بداند یک فضای آماده و مستعد هست و حتی اگر سؤالی داشت، بتواند با تلفن سؤالش را مطرح کند، یا بیاید و عبادتش را انجام دهد. اگر بتوانیم این مقدار فضا را آماده کنیم، جوابگو هست؛ اما در بخشهای دیگر باید جلو برویم و طرح و برنامه بدهیم و کمکم اعتمادی که لازمه پیشبرد کار دینی است، ایجاد کنیم.
در اینجا مهمترین مسئله، اعتماد به روحانی و مبلّغ امور دینی است. باید بداند این روحانی که آمده، واقعاً به عنوان تبلیغ دین آمده نه برای مادیات و وجهة اجتماعی. اگر مردم واقعاً این را بدانند، جلو میآیند و اعتماد متقابل به وجود میآید؛ منتهی باید از ابزار مدرن استفاده کرد، مانند تلفن همراه که بهترین وسیله برای ارتباط است؛ مثلاً از طریق پیامک حدیث هفته ارسال کنند یا مناسبتها را اعلام کنند. همینطور اینترنت وسیله مفیدی برای برقراری ارتباط است، خصوصاً برای کسانی که فرصت کافی ندارند؛ مانند پزشکان که در طول هفته درگیرند و دو روز برای آنها باقی میماند، که یک روز اختصاص به خانوادههایشان دارد و یک روز مختص استراحت است. باید سیستم اطلاعرسانیمان قوی باشد. یک بار خانمی آمده بود و میگفت: «من دو سال پیش آمده بودم و در مسجد ایرانیان عقدم را خوانده بودم. تا امروز نمیدانستم در این مسجد نماز جمعه برگزار میشود و در مناسبتهای مختلف برنامه دارد.» جمعیت اینجا را دید و تعجب کرد. شماره تماس گرفت و گفت اگر میشود ما را هم مطلع کنید.
گاهی برخوردهای ظاهری، انسانها را متحول میکند. مثلاً در اتریش یک بار خانمی به بنده زنگ زد و گفت كه برای مرکز اسلامی، نذر جهت مراسم عزاداری داریم. وقتی آمد، خودش خواست که پاکتهای نذری را در انبار قرار دهد. من با ایشان خداحافظی کردم و برنامه محرم را در پاکتی قرار دادم و به ایشان دادم. متوجه شدم که در آن سوی خیابان هم خانمی کاملاً بیحجاب ایستاده و ظاهراً همراه این خانم است و او را کمک میکند. من یکی از آن برنامهها را به او دادم و تشکر هم کردم و گفتم كه این مجموعه به هر حال متعلق به ایرانیان و شیعیان است. آنها رفتند و دیگر خبری از آنها نشد. بعد از چند ماه خانم سفیر ایران، در مجلسی به بنده گفت که آن خانم بیحجاب، محجبه شده است. میگفت من تا به حال به مراکز اسلامی نرفته بودم. دوستم نذری داشت و من هم به ایشان کمک کردم. از نزدیک هم یک روحانی و اهل علم ندیده بودم و اصلاً از آنها میترسیدم. آنقدر تبلیغات سوء شده بود که اصلاً باور نمیکردم آن روحانی از مسجد خارج شود و میگفتم شاید اگر مرا ببیند، به من فحش هم میدهد؛ اما دیدم که رفتار خیلی خوبی داشتند و بعد در برنامه شرکت کردم.
ما باید با برخوردهای صحیح عاطفی و الهی و انسانی، این فرصت را فراهم کنیم. خودمان هم عامل به اسلام باشیم. عالم بیعمل اثر ندارد و یکجا کار را خراب میکند.
· آیا یک نفر میتواند نیازهای خیل جمعیت ایرانیان مقیم استانبول و نیز شیعیان را برآورده کند؟
o قطعاً یک نفر کفایت نمیکند. باید تقسیمبندی کرد و برای هر بخش مسئولی در نظر گرفت؛ مانند بانوان، جوانان، کودکان و غیره. حداقل ده پانزده نفر نیاز است تا برنامهریزی کنند و هر بخش را فعال سازند. برنامههایی مثل اردوی ایران در اینجا به شدت مورد نیاز است؛ چرا که باعث میشود ایرانیان از اصالت خود دور نمانند وارتباطشان با کشور مادر و زبان، فرهنگ و هویتشان حفظ شود. راهش این است که مرتب به عنوان زیارت و یا بازدید از شهرهایی مثل اصفهان، به ایران بروند. در اینجا بعضاً کسانی هستند که بیش از سی سال است که به ایران نرفتهاند؛ در حالی که ایران همسایه ترکیه است و بعد مسافت در اینجا معنا ندارد. ایرانیان مقیم استانبول هم عموماً آذربایجانی هستند؛ اما رفت و آمد کم است؛ به این دلیل که نتوانستهایم در آنان انگیزه ایجاد کنیم. خیلیها میترسند که اگر به ایران بروند، کجا بمانند و چه کنند و حتی بعضی تسلط کافی به زبان فارسی ندارند.
انشاءالله تلاش میکنیم، سیستم اطلاعرسانی و بخش فرهنگی را تقویت کنیم و جوانان را به میدان بکشیم و به مرور زمان حضور جوانان را افزایش دهیم. اصلاً اصل هدف از راهاندازی کانون جوانان اهلبیتعلیهمالسلام این است که این کانون، بخش تبلیغی، رسانهای و تبلیغات در داخل و خارج مسجد را عهدهدار شود. جوانند و با انرژی، منتهی باید امکانات را فراهم کرد. اعتقادم این است که اگر امکانات را فراهم و از ابزار مدرن استفاده کنیم، و اصل مهم جلب اعتماد را فراهم کنیم، میتوان حضور مردم را در صحنه داشت. باید مخاطبان، احساس کنند که فضایی آماده و فراهم است و آنها میتوانند نیازهای معنویشان را تأمین کنند.
· از شرکت شما در این مصاحبه کمال تشکر را داریم و برای شما آرزوی موفقیت در انجام وظایفتان میکنیم.
پینوشـــــــــــــتها:
(1). الکافی، ج2، ص78.
افزودن دیدگاه جدید