مبلّغان و مهدویت
نام نشریه: مبلغان، شماره 106
مهدویت استمرار نبوت و بقیه امامت است. بنابراین تمام وظایفى كه شیعه در برابر امامت دارد، در مورد آخرین راهنماى آسمانى هم بر عهده اوست. تمام نیازهایى كه بشریت به رهبر آسمانى دارد، نسبت به ساحت حضرت مهدى و امام زمانعلیه السلام هم صادق است.
عقیده شیعه درباره امام زمانعلیه السلام براى بسیارى از مردم جهان و حتى براى برخى شیعیان در هالهاى از ابهام قرار دارد، تبیین این عقیده بدون هر گونه كاهش و افزایش وظیفهاى است كه بر عهده مبلغان گرامى و عموم معتقدان به امامت است.
مهدویت در عقل، فطرت، قرآن و احادیث اهل بیتعلیهم السلام جایگاهى خاص دارد. مهم آن است كه این جایگاه براى بشریت امروز ترسیم گردد.
نیاز به رهبرى الهى
انسان نسبت به موضوع مهم امامت و رهبرى، در برابر یك سه راهى قرار گرفته است.
1. پذیرش امامت و رهبرى منصوب از سوى خدا و اولیاى الهى؛
2. پذیرش رهبرى و فرماندهى قدرتمندان ستمگر داخلى و خارجى؛
3. اعلام بىنیازى از هر گونه پیشوا و رهبر زمینى و آسمانى.
راستى در این «سه راهى مرگ و زندگى» راه نجات و رهایى كدام است؟
آیا بشر مىتواند بدون حاكم و سلطان و رئیس و زمامدار و امام و پیشوا زندگى اجتماعى خویش را اداره كند؟ آیا پذیرش و تسلیم در برابر كسانى كه با قدرت نظامى یا قدرت تبلیغاتى و رسانهاى و یا به دلیل تركیبى از قدرت اقتصادى و رسانهاى و نظامى بر سرنوشت جامعه حاكم مىشوند، منطقى و معقول است؟
عقیده شیعه در مسئله امامت و از جمله در مورد امام زمانعلیه السلام این است: امامت، مقامى آسمانى است كه باید از سوى آفریننده هستى به كسى داده شود و پیامبر اعظمصلى الله علیه وآله در عصر خویش دوازده پیشواى پس از خود را به جامعه بشرى معرفى كرده است. ایمان در عالىترین اوج، دانش در حدّ تأمین تمام نیازهاى فكرى، اخلاقى و رفتارى بشریت، و پارسایى و تقوا در مرز عصمت و دورى از هر گونه گناه بزرگ و كوچك، از ویژگیهاى پیشوایان آسمانى است.
از دیدگاه شیعه، مسئله رهبرى جامعه بشرى در طول تاریخ و در زمان ما و آینده بشریت هیچگاه با انتخاب از پایین حل نشده و نخواهد شد، رهبرى بخشى از دین الهى است كه مثل دیگر معارف و احكام و قوانین الهى باید از سوى خداوند به بشریت ابلاغ و اعلام گردد.
سیوطى نویسنده تفسیر «الدر المنثور» از دانشوران بزرگ اهل سنت مىگوید:
«لَمَّا كانَ یوْمُ غَدیرِ خُمٍّ - وَ هُوَ یوْمُ ثَمانِى عَشَرَ مِنْ ذِى الْحَجَّةِ - قالَ النَّبِىُصلى الله علیه وآله مَنْ كُنْتُ مَولاهُ فَعَلِىٌّ مَوْلاهُ فَاَنْزَلَ اللَّهُ: «اَلْیوْمَ اَكْمَلْتُ لَكُمْ دینَكُمْ»؛ (1) روز غدیر خم - كه هیجدهم ذى حجه است - پیامبر خداصلى الله علیه وآله فرمود: هر كس من مولاى اویم، على مولاى اوست. پس از آن این آیه نازل شد كه «الیوم اكملت لكم دینكم.»
مهدویت در تفكر شیعى تداوم امامت، مكمّل رسالت و بخشى از شریعت و شرط اجراى كامل عدالت در جهان بشرى است.
نظام رهبرى الهى
مهدویت در تفكر شیعى پس از امام حسن عسكرىعلیه السلام اعلام نشده است؛ بلكه نظام رهبرى الهى توسط خود رسول اعظمصلى الله علیه وآله و در زمان آن بزرگوار بارها و با عبارتهاى گوناگون یادآورى گردیده است و حتى پیامبران قبلى نوید ظهور مصلح جهانى را دادهاند.
در مسند احمد بن حنبل آمده است. كه مسروق گفته ما نزد عبداللَّه بن مسعود صحابى معروف نشسته بودیم. او به ما قرآن آموزش مىداد. مردى به وى گفت: اى ابا عبدالرحمن! آیا از پیامبر پرسیدید این امت چند خلیفه خواهد داشت؟ عبداللَّه بن مسعود گفت: از روزى كه به عراق آمدهام كسى غیر از تو این موضوع را نپرسیده است. سپس گفت: آرى ما از این موضوع سؤال كردیم، رسول خداصلى الله علیه وآله فرمود: «یمْلِكُ هذِهِ الاُْمَّةَ اِثْنا عَشَرَ خَلیفَةً كَعِدَّةِ نُقَباءِ بَنى اِسْرائیل؛ (2) دوازده خلیفه به شماره نقباى بنى اسرائیل زمام كار این امّت را به دست خواهند گرفت.»
كاملترین و بارزترین نقطه معرفى امامت و مهدویت در زندگى رسول اعظمصلى الله علیه وآله در جریان سفر تاریخى حجة الوداع، غدیر خم و در حضور انبوه حاجیان مسلمان بوده است.
رسول اكرمصلى الله علیه وآله در این خطبه با عبارات گوناگون از حضرت مهدىعلیه السلام یاد كرده است: «مَعاشِرَ النَّاسِ! اَلنُّورُ مِنَ اللَّهِ عَزَّ وَجَلَّ مَسْلُوكٌ فِىَّ ثُمَّ فى عَلِىُّ بْنِ اَبى طالِبٍ ثُمَّ النَّسْلِ مِنْهُ اِلَى الْقائِمِ الْمَهْدى الَّذى یأْخُذُ بِحَقِّ اللَّهِ وَ بِكُلِّ حَقٍّ هُوَ لَنا؛ (3) هان، اى مردم! آن نور خدایى [كه خداوند فرموده آمَنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَالنُّورِ الَّذى اَنْزَلَ مَعَهُ...] در من نهاده شده و پس از من در على بن ابىطالبعلیهما السلام و نسل او تا مهدى قائمعلیه السلام قرار دارد. او كه حق خدا و تمام حقوق ما را باز مىستاند.»
در مورد دیگر فرمود:
«مَعاشِرَ النَّاسِ! من امر امامت و خلافت را در نسل خود تا روز قیامت باقى مىگذارم. آنچه مأمور به تبلیغ آن بودم گفتم؛ براى حاضران و غائبان و آنها كه هستند و نسلهایى كه مىآیند، حجّت باشد. حضار به غائبان برسانند، و پدران به فرزندان ابلاغ كنند.
و به زودى امامت را پس از من عدهاى به عنوان پادشاهى به ظلم و زور غصب مىكنند. خداوند متجاوزان و غاصبان را لعن كند.» (4)
باز در فرازى از خطبه غدیر فرمود:
«مَعاشِرَ النَّاسِ! اَلا وَ اِنّى رَسُولٌ وَ عَلِىٌّ اَلاِْمامُ وَالْوَصِىُّ مِنْ بَعْدى وَالاَْئِمَّةُ مِنْ بَعْدِهِ وُلْدُه؛ (5) هان اى گروه مردم! بدانید من پیامبرم و على امام و وصى پس از من است و امامان پس از او، فرزندانش خواهند بود.»
«اَلا اِنَّ خاتِمَ الأَْئِمَّةِ مِنَّا الْقائِمُ الْمَهْدى؛ بدانید خاتم امامان از ما قائم مهدى خواهد بود.»
«اَلا اِنَّهُ الظَّاهِرُ عَلَى الدّینِ؛ اوست كه بر همه ادیان پیروز خواهد شد.»
«اَلا اِنَّهُ الْمُنْتَقِمُ مِنَ الظّالِمینَ؛ بدانید اوست كه از ظالمان انتقام خواهد گرفت.»
«اَلا اِنَّهُ فاتِحُ الْحُصُونِ وَ هادِمُها؛ بدانید اوست كه دژها را فتح كند و ویران نماید.»
«اَلا اِنَّهُ غالِبُ (قاتل) كُلِّ قَبیلَةٍ مِنْ اَهْلِ الشِّرْكِ وَ هادیها؛ اوست كه بر هر قبیله از اهل شرك پیروز خواهد شد و هدایت خواهد كرد.»
«اَلا اِنَّهُ الْمُدْرِكُ بِكُلِّ ثارٍ لاَِوْلِیاءِ اللَّهِ؛ اوست كه از خون تمام اولیاء اللَّه انتقام خواهد گرفت.»
«اَلا اِنَّهُ النَّاصِرُ لِدینِ اللَّهِ (عَزَّوَجَلَّ)؛ اوست كه دین خداى را یارى خواهد كرد.»
«اَلا اِنَّهُ الْغَرَّافُ مِنْ بَحْرٍ عَمیقٍ. اَلا اِنَّهُ یسِمُّ كُلَّ ذى فَضْلٍ بِفَضْلِهِ وَ كُلَّ ذى جَهْلٍ بِجَهْلِهُ؛ اوست كه از دریایى ژرف آب بر مىدارد. فضیلت هر كس را مىشناسد و نادانى هر نادان را مىنماید.»
«اَلا اِنَّهُ خِیرَةُ اللَّهِ وَ مُخْتارُهُ؛ او انتخاب شده و برگزیده خداست.»
«اَلا اِنَّهُ وارِثُ كُلِّ عِلْمٍ وَالْمُحیطُ بِكُلِّ فَهْمٍ؛ او وارث هر دانش و آگاه از هر درك و فهم است.»
«اَلا اِنَّهُ الْمُخْبِرُ عَنْ رَبِّهِ عَزَّوَجَلَّ وَالمُشَیدُ لاَِمْرِ آیاتِهِ؛ او از خداى خویش خبر مىدهد و آیات او را ب ر مىافرازد و استوار مىدارد.»
«اَلا اِنَّهُ الرَّشیدُ السَّدیدُ؛ او راهیافته و استوار است.»
«اَلا اِنَّهُ الْمُفَوَّضُ اِلَیهِ؛ او كسى است كه كارها به او سپرده شده است.»
در ادامه مىفرماید:
«آگاه باشید، پیشینیان به او بشارت دادهاند، او حجّت باقى الهى است كه پس از او حجتى نخواهد بود. و هیچ حقى نیست مگر اینكه با اوست و هیچ نورى نیست مگر نزد اوست. هیچ كس بر او پیروز نخواهد شد و هیچ كس علیه او یارى نخواهد شد.»
«اَلا اِنَّهُ وَلِىُّ اللَّه فى اَرْضِهِ وَ حُكْمُهُ فى خَلْقِهِ وَ اَمینُهُ فى سِرِّهِ وَ عَلانِیتِهِ؛ (6) بدانید، او ولىّ خدا در زمین است و داور خدا در میان خلق و امین الهى در پیدا و پنهان.» خطبه غدیر كه طولانىترین خطبه نقل شده از رسول خداست، جامعترین منشور عقیدتى، فقهى، اخلاقى و عالىترین رهنمودهاى سیاسى پیامبر گرامىصلى الله علیه وآله محسوب مىشود.
مهدویت در این خطبه جایگاه بلندى دارد و آغاز امامت و پایان آن، یك جا اعلام شده است.
موضعگیرى مردم در برابر مهدویت
همان گونه كه انسانها در پذیرش ولایت علوى سه گونه موضعگیرى دارند:
1. انكار ولایت علوى؛
2. شك در ولایت علوى؛
3. قبول ولایت علوى،
در مسئله مهدویت هم بشر همین سه نوع موضعگیرى را داشته و خواهد داشت.
برخى ولایت مهدوى و وجود امام منصوب از سوى خدا و پیامبر را انكار مىكنند.
برخى در حال شك و تردید نسبت به این مسئله سرنوشت ساز زندگى مىكنند. و گروهى محدود، رهبرى الهى و اجتماعى مهدى آل محمّدصلى الله علیه وآله را پذیرفته و براى تحقق آن تلاش مىكنند.
وظایف مبلّغان
مبلّغان دین در زمینه مهدویت هم، چون توحید و عدل و امامت و مسئله رستاخیر و قیامت وظایفى بزرگ بر عهده دارند: خودسازى، اصلاح عقیدتى، اخلاقى، اصلاح قوانین، نهادها و رفتارها و ساختارهاى اجتماعى براساس اهداف مهدوى، رسالت بزرگ همه معتقدان به مصلح آسمانى است.
مبلّغان با آگاهى از قرآن و سخنان پیامبر بزرگوار باید مهدویت را به عنوان یك عقیده اسلامى به جهان بشریت و فرق مختلف مسلمان برسانند و زمینه ظهور آن عزیز را فراهم آورند.
- دفاع عقلانى از شبهات مخالفان؛
- گسترش معرفت مهدوى؛
- اطاعت مهدوى؛
- ولایت مهدوى؛
- محبت مهدوى؛
- عدالت مهدوى؛
- زیارت مهدوى؛
- ترسیم اهداف و آرمانهاى امام عصرعلیه السلام، وظیفه پیروان آن بزرگوار در دنیاى امروز است.
تربیت نیروهاى مؤمن به اهداف و آرمانهاى آن بزرگوار و سازماندهى آنان در كل جهان و كمك به خودسازى براى یارى و كمك به آن پیشواى نور، بخشى از وظایف مبلغان و سربازان جبهه فرهنگى اسلام است.
پیامبران و امامان و همه اولیاى الهى جز با یارى خدا و بندگان صالح او پیروز نمىشوند؛ از اینرو روشهاى یارى امام زمانعلیه السلام را باید به نسل امروز و فردا آموخت.
مبلغان گرامى باید راهكارهاى یارى و نصرت آن بزرگوار را براى بشریت ترسیم كنند و براساس اهداف آن بزرگوار شیوههاى عمل را انتخاب نمایند.
وظایف انسانها نسبت به امام زمانعلیه السلام و عموم اولیاى الهى دو بعد مثبت و منفى دارد و شامل بایدها و نبایدهاست. مبلغان گرامى باید با كمك اندیشمندان حوزه و محققان دنیاى اسلام فهرست بایدها و نبایدهاى مربوط به ساحت قدس مهدوى را استخراج كنند و خود قبل از دیگران به یارى امام عصر برخیزند.
«بایدها» نسبت به خدا و اولیاى الهى عموماً عبارت است از:
1. ایمان به خدا (امام نماینده خدا و پیامبرصلى الله علیه وآله در جهان هستى است)؛
2. ایمان به رسول خدا و پیامبران الهى؛
3. ایمان به اوصیاى پیامبران؛
4. ایمان به كتب آسمانى؛
5. ایمان به ملائكة اللَّه؛
6. ایمان به روز قیامت؛
7. معرفت اولیاء اللَّه؛
8. تسلیم در برابر داورى اولیاى الهى؛
9. پرداخت سهم امام؛
10. اقرار به فضائل امامان؛
11. ذكر مناقب امامان؛
12. طرفدارى از پیشوایان اهل بیتعلیهم السلام؛
13. اقتداى عملى در زندگى به امامان؛
14. كتمان اسرار پیشوایان؛
15. انجام مستحبات به نیابت از امامان، (حج، عمره، زیارت، صدقه، نماز مستحبى و...)؛
16. حفظ ارتباط با امام؛
17. دعا و نیایش براى پیروزى آنان و درود و صلوات و سلام بر آنان؛
18. بیعت با پیشوایان حق؛
19. دوستى با دوستان آنان؛
20. اعلام برائت و نفرت از دشمنان ایشان.
در برابر، «نبایدهایى» وجود دارد كه توضیح آن براى شیفتگان حضرت مهدىعلیه السلام و عموم بشریت ضرورى است و مبلّغان گرامى باید نمونههاى امروزى این معارضه و مبارزه با امام عصرعلیه السلام را بر جامعه تشریح و تبیین كنند.
1. انكار اولیاى الهى در زبان و عمل؛
2. شك در مقام اولیاى الهى در زبان و عمل؛
3. اعتراض به اولیاى الهى در سخن و سیره؛
4. جهل و ناآگاهى نسبت به آنان؛
5. افتراء و دروغ بستن بر ایشان؛
6. هتك احترام آنان؛
7. ادعاى دروغین نیابت آنان؛
8. غصب حقوق شرعى آنان؛
9. افشاى اسرار اهل بیتعلیهم السلام؛
10. كمك به دشمنان امام زمان و دیگر اولیاء اللَّه.
نشناختن امام زمان و انكار و تردید یا مخالفت با آن بزرگوار، ریشه همه مفاسد سیاسى، اقتصادى و اجتماعى امروز جهان و پیدایش جاهلیت نوین است.
در روایت نبوى (7) دو موضوع سبب مرگ جاهلى «میتةً جاهلیةً» شناخته شده است:
1. نداشتن امام و نشناختن و انكار پیشواى الهى؛
2. نوشیدن شراب و میگسارى.
خداوند دو حجّت براى راهنمایى خلق قرار داده است. كسى كه امام زمان خویش را نشناسد، از حجت و راهنماى بیرونى خویش را محروم كرده است و كسى كه مشروب مىنوشد خود را از حُجّتِ درونى «عقل» بى بهره مىسازد. باید توجه داشت كه «مهدى گریزى» همان اندازه عاقلانه است كه عقل ستیزى! قبول نداشتن امام و نشناختن و شكّ در وجود او همان اندازه براى «جامعه» زیانبار است كه نداشتن عقل و خرد براى هر فرد از افراد جامعه بشرى. والسلام.
پینوشـــــــــــتها:
1) الدرّ المنثور، ج2، ص259.
2) منتخب الاثر، ص 14.
3) خطبه غدیریه با ترجمه فارسى، ص88.
4) احتجاج طبرسى، ص 70 - 85.
5) همان، ص 96.
6) بحار الانوار، ج 37، ص214.
7) احادیث مربوط به اینكه زندگى بدون امام، زندگى در عصر جاهلیت و سبب مرگ جاهلى است در كتاب شریف الكافى ج1، ص184، 377، 378، 397 و جلد دوم صفحات 20 و 21 مكرر آمده است. احادیث مربوط به شرابخوارى در جلد ششم همان كتاب باب شارب الخمر، صفحه 400 مكرّر وجود دارد.
افزودن دیدگاه جدید