مصاحبه با مبلّغان نمونه (1) حجة الاسلام علىاصغر حاجى بابایى
نام نشریه: مبلغان ، شماره 105
مبلّغ ارجمند جناب حجت الاسلام علىاصغر حاجى بابایى، اكنون كه حضرتعالى، یكى از مبلّغان نمونه دفتر همكارى حوزه و آموزش و پرورش شناخته شدهاید، افتخار داریم از تجربیات ارزندهتان در مجله مبلغان استفاده كنیم.
* * *
· بفرمایید عوامل جذب و استقبال مخاطبان شما چه چیزهایى بوده است؟
ضمن تشكر از زحمات شما و حسن ظنّى كه به حقیر داشتهاید امیدوارم بتوانم در پاسخ به سؤالات شما، تقوا را رعایت كنم.
عوامل جذب مخاطبان كه باید در مبلغ باشد عبارتند از:
الف. پاكى و معنویت
جاذبترین انسانها، پیامبران الهى و معصومان - علیهمالسلام - بودهاند كه به جرأت مىتوان گفت، بارزترین خصوصیت آنان در جذب مردم آنروز، امروز و فردا، پاكى و معنویت آنان بوده و هست و این مهم را با خلوص نیت در كارها به دست آوردهاند.
این حقیقت، انكارناپذیر است كه «وَ الَّذِینَ جَهَدُوا فِینَا لَنَهْدِینَّهُمْ سُبُلَنَا»؛ (1) «و كسانى كه در راه ما جهاد كردند، ما آنها را به راههاى خویش راهنمایى مىكنیم.»
از اینرو، هر چه بر خلوص خویش بیفزاییم به معصومان - علیهمالسلام - شبیهتر مىشویم و جاذبه بیش ترى خواهیم داشت و البته كه خداوند عزّوجلّ نیز به وعده خود عمل مىكند و راههاى خویش را به ما نشان مىدهد و ما را به آنها هدایت خواهد كرد. این خلوص، اصلىترین شعار ماست كه باید به آن آراسته شویم.
ب. اخلاق حسنه
این خلقیات، شامل تواضع در برابر مخاطبان، پیشىگرفتن در سلامكردن و توجه ویژه به آنها مىشود. البته از صبر فراوان در برابر سؤالات و حتّى احیاناً رعایتنشدن احترام از سوى مخاطب نیز نباید غافل شد.
ج. استفاده از هنر، مانند: خط خوش
د. ظاهرى منظم، پاكیزه و به روز داشتن
هر چند لباس مقدس روحانیت تقریباً همیشه به یك شكل است؛ ولى اگر از زیرشلوارى به جاى شلوار استفاده شود یا رنگهاى لباسها با هم سازگار و شبیه نباشند، این پوشش، به روز نیست.
ه. استفاده از ابزار و علوم روز
این مسئله از كاراترین مسائلى است كه بهویژه در مجامع علمى دبیرستان و دانشگاه، شیرینى معارف اسلامى را به كام مخاطبان نشانده است.
و. طرح موضوعات و مسائل روز و نیازهاى مخاطب
· آیا جوان بزهكار در محل تبلیغ شما وجود داشته یا دارد؟ براى جذب او چه كرده یا مىكنید؟
براى جذب این نوع افراد از شیوه معصومان - علیهمالسلام - استفاده مىكنم كه از جمله برخورد با احترام و تواضع و حوصله و تحمّل آنها است.
سعى مىكنم براى آنها ارزش قائل شوم و از آنها سراغى بگیرم. به درد دلهایشان گوش دهم و سنگ صبورشان باشم.
· درصد افرادى كه جهت رفع مشكلات خود، به عنوان مشاوره به شما مراجعه مىكنند كم است یا زیاد؟ شما چگونه مشاوره مىدهید؟
از شهرهاى مختلف، حتّى گاهى از شهرهایى كه تا به حال در عمرم به آنجا نرفتهام تماس مىگیرند؛ مجرد و متأهل.
فى الجمله حقیر در مشاورهها با توكل به خدا و توسل به حضرت بقیة اللّه الاعظم - علیهالسلام - ابتدا درد دلهاى آنها را مىشنوم؛ سپس نقاط قوت و مثبت آنها را برایشان نقل مىكنم (از لابهلاى سخنان خودشان). این كار، نوعى همراهى با مُراجِع است كه او را آرام و جذب مىكند و آمادگى لازم براى شنیدن نقاط منفى را در او ایجاد مىكند.
قبل از گفتن نقاط مثبت، اگر در خاطرم باشد، از آنها براى اینكه مرا براى شنیدن درد دلها و یا حتّى انتقادات خود، لایق دیدهاند، تشكر مىكنم. پس از توجهدادن آنها به صفات خوبشان، از محبت و علاقه امام زمان - علیهالسلام - به صاحبان این صفات و بهویژه نسبت به خودشان، صحبت مىكنم. اینكار، خیلى جواب مىدهد؛ چون اهل بیت - علیهمالسلام - بر قلبها حكومت مىكنند.
بعد از آن، آرام آرام، اشتباهات آنها را گوشزد كرده، از آنان براى جبران گذشته و بازگشت به معنویت دعوت مىكنم.
به نظر حقیر، كسانى كه به مشاور پناه مىآورند، به «عدم الرجاء» بیشتر مبتلا شدهاند تا به «عدم الخوف»؛ در نتیجه روى امید آنان به رحمت، مغفرت و كمك الهى، بیشتر سرمایهگذارى مىكنم.
بازگشت به معنویت، محور اصلى ما در مشاوره است. امام حسین - علیهالسلام - فرمودند: «خدایا! كسى كه تو را دارد، چه ندارد؟ و كسى كه تو را ندارد، چه دارد؟»
دانشمندان امروز نیز به این مهم رسیدهاند؛ مثلاً دكتر كارل یونگ مىگوید: «در سى سال گذشته، تمام مریضهایى كه از سراسر دنیا به من مراجعه كردهاند، منشأ اصلى بیماریشان، دورى از معنویت بوده است. و هیچكدام هم كاملاً بهبود نیافتهاند. مگر اینكه به معتقدات مذهبى بازگشتهاند.»
· برخورد شما با طرفداران جناحهاى مختلف موجود در محل تبلیغ، به چه صورت است؟
اصل خداپرستى و حفظ مكتب اهل بیت - علیهمالسلام - چیزهایى نیست كه بتوان با طرفدارى از جناحى خاص یا محكومكردن جناحى دیگر با آنها بازى كرد.
بنده به نقاط وحدت روى مىآورم و طورى برخورد مىكنم كه ما را طرفدار، دوستدار و دلسوز خویش ببینند. البته نه به این معنا كه، از مقدسات خویش دست برداشته باشیم؛ بلكه بدینمعنا كه هر چند اختلافنظر داریم؛ ولى برادرى ما در جاى خود باقى است و اختلافات به دلیل تفاوت سلیقه یا عدم آگاهى است وگرنه ما دشمن هم نیستیم.
· چه نوآوریهایى در دنیاى تبلیغ داشتهاید؟ لطفاً توضیح دهید.
تابستان سال 1385 در اردوگاه فرهنگى - تفریحى شهید آوینى؛ منسوب به كمیته امداد حضرت امام خمینىرحمه الله واقع در اوشون فشم، شمال شرق تهران از دستگاههایى به نام «پنج خانه الهى» و «گردونه امتیاز» به اضافه دیگر وسایل، براى دانشآموزان مقطع راهنمایى و متوسطه استان تهران استفاده مىكردم و استفادهكنندگان، بیش از هزار نفر بودند و در حدود ده دوره اردو، این برنامه اجرا شد كه غیر از كارهاى الكترونیكى، تقریباً بقیه مراحل ساختن این دستگاهها را خودم انجام دادم.
روشهاى مختلفى را هم براى استفاده از این دستگاهها ابداع كردم كه همه در قالب مسابقههاى پرشور صورت مىگرفت. فیلم و عكس برنامهها هم موجود است. معارف اسلامى از طریق این مسابقهها به بچهها ارائه مىشد.
· چنانچه غیر از موارد فوق، فعالیتها یا موفقیتهایى داشته و یا پیشنهاد و انتقادى دارید، بفرمایید.
خدا مىداند كه در هدایت، پس از جذب مردم، حتّى جوانانشان، مشكل خاصى نداریم. حوزه، دریاى معنویت و علم است؛ امّا آنچه به نظر مىرسد بخش اعظمى از دلایل عقبماندگى را به خود اختصاص داده است، فقدان ارتباط اجتماعى صحیح با مردم است كه ناشى از ناآگاهى و گاهى خدایى ناكرده تكبر در برابر مردم است.
در واقع طبق تعالیم بلند اسلامى باید بپذیریم كه هیچ كس نمىتواند دلیلى بىخدشه بر این مطلب بیاورد كه من از فلانى، نزد خداوند عزّوجل، بهتر و بالاترم؛ حتّى اگر بى نماز باشد. اگر از غیب هم خبر آورند كه تو بهترى، شكى نیست كه حداقل خدمت به این گونه افراد، نزد خداوند (جلّت عظمته)، بسیار ارزشمند است و شاید واجب. مگر نه این است كه پیامبر اعظم9 از یهودىِ بىادبى كه زباله بر سرشان مىریخت، عیادت كرد؟ مگر نه این است كه امام جواد - علیهالسلام - به شخصى كه پدرش ناصبى بود دستور محبت بیشتر به پدر ناصبى داد؟ مگر نه این است كه حضرت موسى على نبینا وآله و علیه آلاف التحیة والثناء از آوردن لاشه گندیده سگى به محضر الهى، به عنوان پستترین مخلوق، پرهیز كرد كه شاید او پستترین نباشد؟ و مگر نه این است كه... .
پس چرا در برابر مردمى كه حداقل محّبت اهل بیت - علیهمالسلام - را در سینه دارند تواضع نداشته باشیم؟ و چرا خود را برتر از آنان مىبینیم؟ دستورها و سنت اهل بیت - علیهمالسلام - براى چه زمانى و چه كسانى است؟ آیا خودمان نباید به آنها عمل كنیم؟ چرا نباید طبیب دوّار بطبّه باشیم؟ چرا منتظریم تا به سراغمان آیند؟
امّا پیشنهادهاى حقیر به مبلغان كه دست یكایك آنان را به قصد قربت مىبوسم:
1. باور كنیم كه مردم بهویژه جوانان، بسیار ارزشمندند و خدمت به آنان در راستاى تقویت دین است.
2. كلمه چهار حرفى سلام كه نام مبارك حضرت حق است، اعجاز مىكند. پیامبر رحمتصلىاللهعلیهوآله نیز فرمودند به بچهها سلام مىكنم تا پس از من (این عمل نیكو) باقى بماند. خدا مىداند كه در بسیارى موارد، به هیچ تذكرى نیاز نیست. فقط سلام كنیم و برویم؛ خدا مىداند كه چقدر جذب مىشوند.
3. مبلغان موفق، بهویژه خوشاخلاق و متواضع را به مراكز فرهنگى، مانند: مدارس و دانشگاهها اعزام كنیم. این مهم، انجام شده است؛ ولى به نظر مىرسد، خیلى خیلى كم است.
4. جلساتى داخلى براى مبلغان باشد كه در كنار آموزش راههاى جذب، تجربیات خود را در اختیار دیگران قرار دهند و من چقدر مشتاق این جلسات هستم.
· با تشكر از شما كه در این مصاحبه شركت كردید.
پینوشــــــــتها:
1) عنكبوت/69.
افزودن دیدگاه جدید