مصاحبه با مبلغان نمونه‏ (2)سید اسماعیل كریمى سروكلائى‏ مبلغ نمونه هجرت بلندمدت حوزه علمیه قم‏

تاریخ انتشار:
· حضرتعالى عوامل افزایش جمعیت مخاطبان را در چه چیزهایى مى‏دانید؟ ارتباط اجتماعى قوى، صبر و حوصله زیاد در گوش كردن...

نام نشریه: مبلغان، شماره 106

· حضرتعالى عوامل افزایش جمعیت مخاطبان را در چه چیزهایى مى‏دانید؟

ارتباط اجتماعى قوى، صبر و حوصله زیاد در گوش كردن به مشكلات اهالى، تبلیغ چهره به چهره، گشاده‏رویى در برخورد با اهالى و جوانان، بى‏طرفى در مشكلات و اختلافات محل تبلیغ، برخورد پدرانه در رسیدگى به امور اهالى.

باید مردم را با عمل خود به سوى خدا بخوانیم. همچنین لازم است متواضعانه برخورد كنیم و منطقى باشیم تا مردم ما را از خودشان بدانند و سخن ما تأثیر كند.

· آیا براى حل مشكلات تبلیغ و روش برخورد با مسائل مختلف، آموزشهاى خاصى لازم است؟ این آموزشها تا چه اندازه مؤثرند؟

آموزشها بسیار مؤثر هستند؛ زیرا در آنها از روشهاى مختلف واز تجارب بزرگان استفاده مى‏شود. یادم هست یك سال، قبل از ماه مبارك رمضان، استادمان حجت الاسلام سید احمد خاتمى در یكى دو جلسه درباره سخنرانى در آن ماه مبارك صحبت مى‏كردند. استاد، در یك قسمت از صحبتهاى خود فرموده بود كه سعى نكنید در سخنرانى، شنوندگان را مطلب‏باران كنید؛ مثلاً در یك سخنرانى، 10 حدیث، 20 آیه و 30 شعر بخوانید؛ بلكه سعى كنید مطالب خوبى آماده كنید و همان مطالب را با آرامش و با احساس بیان كنید. این سخن، خیلى مؤثر بود و باعث شد همان سال، تبلیغ مؤثر و خوبى داشته باشم.

· براى ارتقاى رفتارهاى بهنجار و اخلاقى محل تبلیغ چه مى‏توان كرد؟ حضرتعالى در این خصوص چه اقداماتى انجام داده‏اید؟

در بیشتر موارد، تبلیغ چهره به چهره و درگیر كردن افراد به كارهاى فرهنگى به‏گونه‏اى كه خودشان را متولى یكى از كارهاى فرهنگى بدانند مؤثر است.

· به كسانى كه جهت كمك و یارى به شما مراجعه مى‏كنند چگونه یارى مى‏رسانید؟

بعضى از افراد كه مراجعه مى‏كنند مشكلات روحى دارند؛ یعنى فكر مى‏كنند كه یك دنیا مشكل دارند؛ ولى در واقع، معضلى ندارند. بیشتر با گفتگو و گفتن روایات و آیات، براى حل گرفتاریها تلاش مى‏كنم. روش دیگر، آشنایى با مشكلات دیگران است كه بسیارى از مراجعه‏كنندگان، وقتى متوجه مشكلات بزرگ دیگران مى‏شوند مشكل خودشان را خیلى كوچك مى‏بینند.

بعضى مخاطبان، مشكل اقتصادى دارند كه در صورت امكان كمكهاى مردمى و زكات به صورت آبرومندانه به آنان داده مى‏شود. گاهى نیز افرادى را به كمیته امداد معرفى و كارشان را پیگیرى مى‏كنم. در این‏باره چند مورد داشتیم كه تحت پوشش كمیته امداد قرار گرفتند.

بعضى هم، مشكل ادارى دارند كه اگر كارى از دستم برآید، به شرطى كه حقى از دیگران ضایع نشود، براى رفع آن، تلاش مى‏كنم.

· رابطه شما با هیئت امناى مسجد چگونه است؟ چگونه با هم تعامل دارید؟

براى اوّلین‏بار كه براى دیدن روستاى محل تبلیغ آمده بودم، جلسه‏اى با هیئت امنا و معتمدان روستا داشتم. آنان گفتند كه براى ماه مبارك رمضان، فلان مبلغ، و در ماه محرم، فلان مبلغ مى‏دهیم و ماهانه هم، فلان مبلغ مى‏توانیم كمك كنیم و بیشتر نمى‏توانیم.

من در همان جلسه گفتم آقایان، من براى پول اینجا نیامدم. نیامدم كه درباره پول و مسائل مادى صحبت كنم. تنها انتظارى كه از شما دارم این است كه مرا در برنامه‏هاى فرهنگى وتبلیغى یارى كنید كه بحمد اللّه این سخن تأثیر گذاشت و تاكنون هم درباره مسائل مادى، صحبتى با هیئت امنا نداشته‏ام. البته ایشان، كمكهاى خوبى مى‏كنند.

جالب اینكه تمام كارهایى كه در مسجد انجام مى‏شود، اوّل با این حقیر هماهنگى مى‏شود و بدون هماهنگى و مشورت، كارى انجام نمى‏شود.

· براى جذب كمكهاى مردمى به مسجد، چه روشى دارید؟ این روش چقدر مؤثر بوده است؟

وقتى مردم بدانند كمكى كه براى كارهاى خیر مى‏دهند، واقعاً در آن زمینه هزینه مى‏شود، با طیب خاطر كمك مى‏كنند.

پس از یك سال كه از حضور در محل تبلیغ گذشته بود و شناخت كافى از اهالى پیدا كرده بودم، دیدم وضع مسجد، بسیار نامناسب است. نه نمایى دارد، نه سرویس بهداشتى زنانه‏اى و نه وضوخانه‏اى. سرویس بهداشتى و وضوخانه مردانه هم خیلى كثیف و نامناسب بود و واقعاً در شأن مسجد نبود.

خلاصه، در روز عید فطر، صمیمانه با اهالى صحبت كردم كه اثر كرد. گفتم اوّلین كسى كه پول مى‏دهد خودم هستم و دومین نفر هم خانمم است كه یك قطعه از طلاهاى خود را داد. آن روز، خیلى پول و طلا جمع شد و خیلى از افراد قول دادند كه كمك كنند. چند روز بعد، نماكار براى مسجد آوردیم. وقتى مردم دیدند واقعاً مسجد در حال آباد شدن است، پول و كمكها مثل سیل آمد.

كارهایى را كه انجام شد، نام مى‏برم:

1. آجرنماى چهار طرف مسجد و كتیبه گذارى؛

2. سنگ كارى و سفید كارى ورودى مسجد؛

3. احداث سرویس بهداشتى و وضوخانه زنانه.

4. تعمیر و نوسازى سرویس بهداشتى و وضوخانه مردانه؛

5. موزائیك كارى حیاط بیرونى مسجد؛

6. توسعه بناى زینبیه؛

7. احداث سرویس بهداشتى و وضوخانه با تمام امكانات براى زینبیه؛

8. نماى بیرونى و داخلى حسینیه و زینبیه؛

9. خرید زمین براى خانه عالم و واگذار كردن به سازمان تبلیغات؛

10. خرید یك قطعه زمین براى یكى از فقراى محل و واگذارى به بهزیستى براى ساخت خانه؛

11. برنامه‏هاى فرهنگى، از قبیل: برگزارى یاواره شهدا در هر سال، شبى با شهداى گمنام كه حدود 700 نفر اطعام شدند، نماز باران و پخت‌اش نذرى براى 1000 نفر كه بازتاب وسیعى داشت و در فروردین 1387 ش در شبكه استانى سمنان و شبكه 1 و 2 پخش شد و برگزارى كلاسهاى تابستانى.

تمامى این برنامه‏هاى عمرانى و ارشادى با هزینه‏هاى مردمى انجام شد.

عوامل موفقیت در این زمینه عبارت‏اند از: توكل بر خداى رحیم و كریم، هماهنگ بودن هیئت امنا، هیئت عزادارى و شورا با روحانى، اخلاص و نیز هماهنگ بودن با رابط هجرت و سازمان تبلیغات در برنامه‏هاى فرهنگى.

در منطقه ما كشاورزى و دامدارى رونق دارد. هر سال، یك‏بار دامهایى، جمع‏آورى و در مزایده فروخته مى‏شود. آنچه از این راه به دست مى‏آید، تحت نظر روحانى و هیئت امناء براى امور خیریه هزینه مى‏شود.

همچنین پولى كه در ماه محرم جمع مى‏شود - كه مبلغ قابل توجهى است - تحت نظر روحانى و هیئت امناء در امور خیر هزینه مى‏شود.

· نظر خود را درباره مجلّه مبلّغان بفرمایید. چه استفاده‏هایى از آن كرده‏اید؟

مجله مبلّغان مجله بسیار خوبى است. بنده از قسمتهاى تبلیغى در ایام و مناسبتها و تجربیات بزرگان وعلما بسیار استفاده كرده‏ام.

· یكى از خاطرات شیرین خود را براى خوانندگان بیان بفرمایید.

در طول این چند سال هجرت، خاطرات خوبى دارم كه یكى از آنها را بیان مى‏كنم:

وقتى دوستان و فامیل به سفرهاى زیارتى، به‏ویژه مكه و مدینه مى‏رفتند، حسرت مى‏خوردم و در مخیله من نمى‏گنجید كه مكه بروم. سال گذشته (1386) اواخر فروردین بود كه هنگام بعد از ظهر، فكر مى‏كردم كه خدایا آیا روزى ما مى‏شود كه مكه برویم؟

در همین فكر بودم كه غروب شد و براى اقامه نماز جماعت به مسجد رفتم. بعد از نماز مغرب و عشا به منزل آمدم. نشسته بودم كه تلفن زنگ زد. گوشى را برداشتم. رابط هجرت استان سمنان، حاج آقاى رضوى بود. گفت: «آقاى كریمى مكه مشرف مى‏شوى؟» گفتم: «بله.‌» گفت: «پول دارى؟» گفتم: «اگر خدا بخواهد پولش را هم فراهم مى‏كند.‌» گفت: «پس اسمت را مى‏دهم به هجرت، شما هم گذرنامه را آماده كن.‌»

واقعاً باور نمى‏كردم كه به مكه و مدینه مشرف بشوم و این را یك موهبت الهى دانستم. و پیش خودم فكر كردم شاید به خاطر چهار سال حضور و تبلیغ و فعالیت در یكى از نقاط گرمسیر كشور، خدا این توفیق را به من داده است. این سفر زیارتى را صرفاً دعوت از طرف حضرت حق دانستم. دو ماه نكشید كه به مكه رفتم. این ماجرا از خاطرات شیرین زندگى من است.

بدرقه واستقبال اهالى در بازگشت از این سفر، بسیار چشمگیر بود و وقتى آمدم تمامى هزینه‏هاى پذیرایى از مهمانها و شام را اهالى دادند كه واقعاً مرا شرمنده محبتهاى خودشان كردند.

پدر خانمم مى‏گفت: «وقتى دیدم این همه مردم براى استقبال تو آمدند، اشك از چشمانم در آمد.‌» راست مى‏گفت. در یك روز گرم تابستان، جمعیتى بسیار زیاد به استقبال آمدند.

· براى حضرتعالى از خداوند متعال آرزوى توفیق بیشتر داریم و از اینكه وقت خود را در اختیار ما گذاشتید، از شما تشكر مى‏كنیم.

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • آدرس های صفحه وب و آدرس های ایمیل به طور خودکار به پیوند تبدیل می شوند.