تبلیغ سبز از افق مدینه تا کرانههای خزر
نام نشریه: مبلغان، شماره 56
یكی از رهبران سیاسی و مذهبی كه علم و سیاست را با هم در میدان كار درآمیخت، فقیه سیاستمدار و عالم زاهد و مؤسس دین مبین اسلام در بلاد دیلم، «ناصر الحّق اُطْرُوش» (1) است كه موفق شد در اواسط قرن سوم از راه تبلیغ، مردم دیلم را از طریق زرتشتی خارج و به دین مقدس اسلام رهنمون گرداند.
در این مقال، به شرح حال و مبارزات و چگونگی ورود این سید جلیل القدر و رهبر آگاه و فقیه عالی مقام، جدّ مادری سید مرتضی، علم الهدی و سید رضی (گرد آورنده كتاب نهج البلاغه) به دیلم اشاره میشود.
نسب و تولد
ابومحمّد حسن بن ابوالحسن علی بن حسین بن علی بن عمر الاشرف بن علی زین العابدین بن الحسین الشهید كه نسب او با چهار واسطه به حضرت سجاد علیه السلام منتهی میشود، ملقب به ناصر كبیر و ناصر الحق و معروف به اُطْرُوش است كه در سال 225 ه. ق در مدینه منوره در بیت فضیلت و شرافت دیده به جهان گشود. مادرش،ام ولد و اهل خراسان بود. وی طویل القامه و گندمگون و جامع خصال كمالیه و محاسن نفسانیه بود.
آل ابی طالب علیه السلام از زمان خلفای بنی امیه و بنی العباس همیشه در حال مبارزه و درگیری و در نتیجه، رنج و شكنجه و تبعید بودند؛ زیرا آنان خلافت را كه بعد از رحلت پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله از مسیر واقعی و حقیقی خود خارج شده بود، حق بنی امیه و بنی العباس نمیدانستند؛ لذا علویان علَم مخالفت با آنان را در اطراف و اكناف مملكت اسلامی برمی افراشتند و خلفای اموی و عباسی همیشه از دست ایشان در زحمت بودند.
مهمترین پناهگاه علویان، ایران بود و هجوم سادات و علویان در زمان ولیعهدی حضرت رضا علیه السلام به ایران بیشتر گردید و بعد از شهادت آن حضرت و تغییر اوضاع سیاسی، علویان مهاجر متواری و در سراسر ایران پراكنده شدند. یكی از مناطق مورد علاقه علویان نواحی شمالی ایران، خصوصا دیلمان بود؛ زیرا هم دیلمیان از همان نخست هواخواه سادات و علویان بودند و هم دیار دیلم به جهت صعب العبور و كوهستانی بودن، نقطه امنی برای علویان به شمار میرفت و لذا عده زیادی از علویان راهی این منطقه شدند و مردم دیلم هم از آنها نگه داری و پذیرایی كردند و تحت حمایت خویش قرار دادند و وسائل زندگی و معیشتی آنان را فراهم ساختند. علویان پناهنده كه با اصول عقاید اسلام علوی آشنایی داشتند، در تماس و معاشرت با مردم دیلم آنها را تحت تأثیر قرار دادند و با تعالیم دین مبین اسلام آشنا ساختند.
معرفی دیلم و دیلمیان
دیلمان یا دیلم امروزه بخش كوچكی است كه در كوهستانهای جنوب شهرستان لاهیجان واقع شده است؛ امّا در زمانهای گذشته گیلان و طبرستان (مازندران) و گرگان و قُومِس (حدود دامغان و سمنان (2) ) و قسمتی از آذربایجان و ری و قزوین (3) را شامل میشده است. البته، دیلمان در سالیان متمادی طول و عرض جغرافیایی متفاوتی داشته است كه در زمان آل بویه یا آل دیالمه وسعت جغرافیایی دیلمان در بیشترین حد خود بوده است.
و امّا درباره دیلمیان، ذكر دو نكته در اینجا مناسب است:
نكته اول: دیلمیها مردمی بسیار دلاور و بی باك بودند و قبل از اینكه اسلام را بپذیرند جزء خطرناكترین دشمنان مسلمانان محسوب میشدند. به همین جهت، مسلمانانی كه نذر میكردند به جهاد بروند تا به دفاع از ثغور اسلامی بپردازند، بیشتر ترجیح میدادند در شهر قزوین اقامت كنند؛ زیرا این شهر سر حدّ معروف دیلم بود. از اینرو، درباره قزوین و اقامت در آن، در اخبار و احادیث به «باب الجنّة» تعبیر شده است. (4)
نكته دوم: تركیب و تلفیق شجاعت ذاتی و سختی معابر نظامی، وجود دیوار بلند سلسله جبال البرز، رطوبت و باتلاقها و بارندگی زیاده از حدّ، آن چنان قدرتی به وجود آورده بود كه هیچ یك از خدایان قدرت را یارای مقاومت و ورود با قهر و غلبه و نیرنگ به این سرزمین نبود.
حال با این دو نكته، پی به عظمت ابتكار و خلاّقیت و نبوغ سیاسی و دینی و فرهنگی مبلّغ بزرگ دین، ناصر الحّق میبریم كه بدان اشاره خواهیم نمود.
ناصر الحق و طبرستان
ناصر كبیر یا ناصر الحق، سومین علوی بود كه در طبرستان حكمرانی داشته است و دومین نفر از علویان به شمار میرود كه وارد خاك دیلمیان شد و به مدت 14 سال به تبلیغ و ارشاد پرداخت و دین مقدس اسلام را در این بلاد رواج داد. دو حاكم قبلی طبرستان عبارت اند از:
1. حسن بن زید (داعی كبیر) : وی مؤسس سلسله داعیان علوی است و با لشكری از دیلمیها توانست برای اولین بار در سال 250 ه. ق به جنگ سامانیان برود و طبرستان و استرآباد (گرگان) را تصرف نماید. وی بعد از 20 سال حكومت در سوم رجب سال 270 ه. ق در آمل درگذشت.
2. محمد بن زید (داعی صغیر) : او برادر حسن بن زید بود و بعد از 16 سال حكومت در سال 287 ه. ق وفات یافت. ناصر الحق یكی از اركان مهم این حكومتها بود. مرد جوانی كه علاوه بر دارا بودن علم فقاهت و ادبیات، سیاست را به خوبی آموخت و یكی از چهرههای برجسته سیاسی و دستگاه علویان بود. (5)
در حكومت داعی صغیر، اسماعیل سامانی به آمل كه مركز حكومتی علویان بود لشكر كشید وآن را متصرف شد. داعی صغیر در این لشكركشی شهید شد و اسماعیل سامانی به مدت 14 سال در آنجا حكومت كرد.
ناصر الحق به كمك امیران گیلانی توانست در سال 301 ه. ق بعد از چهل روز نبرد سنگین، او را شكست دهد و آمل را باز پس گیرد و بعد از آن به مدت 3 سال بر طبرستان حكومت كرد. البته، این حكمرانی غیر از حكمرانی وی است كه به مدت 14 سال همراه با تبلیغ و تبیین اسلام در گیلان داشته است. بنابراین، ناصر الحق سومین حاكم طبرستان و اولین حاكم علوی در گیلان به شمار میآید. (6) و او بعد از داعی كبیر و داعی صغیر سومین حاكم علوی است كه بر طبرستان و به مدت 3 سال (304 ـ 301 ه. ق) حكومت نمود.
ناصر الحقّ و دیلمان و گیلان
مورّخان ورود ناصر الحقّ به گیلان و دیلمان را در سال 287 ه. ق میدانند. یحیی بن عبداللّه علوی (7) كه بعد از واقعه خونین «فخ» (8) متواری بود، با راهنمایی و توصیه فضل بن یحیی برمكی كه پدرش، یحیی بن خالد برمكی، وزیر هارون بود، روانه دیلمان شد و چون میدانست اهالی دیلمان به آل محمّد محبت و علاقه زیادی دارند، از عراق عجم به جانب دیلمان رهسپار و در سال 174 یا 175 ه. ق در این دیار متوطن شد و بیرق اسلام برافراشت و مسجدی را در رودبار گیلان بنا نهاد؛ ولی مدت اقامت وی خیلی طول نكشید. وی در سال 176 ه. ق با نیرنگ و توطئه و امان نامه هارون به بغداد رفت و به شهادت رسید. (9)
ناصر الحق، به عنوان دومین علوی، پس از یك قرن بعد از یحیی به دیار دیلم رفت و چون از قبل مقداری از اوصاف دیلمیان را شنیده بود، با مدیریت و لیاقت خویش به عنوان مبلغی مدیر مدبّر، شجاع، آگاه و زمان شناس توانست دیلمیان را از طریق زرتشتی (10) خارج و با تبلیغ و ترویج احكام نورانی اسلام، مردم این دیار را مسلمان نماید و لذا او را مؤسس دین الهی در دیار دیلم میخوانند.
او به قدری محبوبیت داشت كه وقتی مشغول ترویج دین اسلام گردید، حُكام محلی نسبت به او بدبین شده و كار آنان با ناصر به خشونت گرایید و در صدد مقابله نظامی با او برآمدند. ناصر كبیر با پشتوانه مردمی توانست لشكری گران تدارك ببیند و بر ضد حكام محلی كه مقرّ آنان شهر رودبار گیلان بود، شورش نماید و آنان را شكست دهد.
ناصر در میان همین مردم زیست و از نزدیك شاهد بود كه مردم این دیار اوصاف برجسته خوبی دارند. با اینكه آنان مسلمان نبودند، امّا آداب و رسوم نیكویی داشتند و اگر چه با خود میپنداشتند كه اسلام آداب و رسوم آنان را منسوخ و آیین و قوانین جدیدی بر آنان تحمیل میكند، امّا در عمل میدیدند كه ناصر، اغلب كارهای آنان را تأیید میكند و لذا مردم این دیار با درایت و هوشمندی (نه با زور شمشیر و قهر و غلبه و یا فرار از جزیه و یا سایر ملاحظات همچون بیم از خلفای عرب) جذب فرهنگ غنی اسلام شدند.
شیوهای را كه وی به كار برد، میتواند برای هر مبلّغی كه در مسیر اهداف الهی قدم بر میدارد، الگوی مناسبی باشد.
آداب و رسوم مثبت و منفی دیلمیان
قرآن كریم، پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله را برای همگان الگویی شایسته معرفی كرده است. همان طوری كه پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله در میان اعراب جاهلی میزیست و پارهای از سنتهای آنان را كه مطابق با عقل و شرع مقدس الهی بود، تأیید و سنتهای غلط را منسوخ میكرد و آنها را به تدریج از بین میبرد، مبلغان دینی ما نیز در روستاها و شهرها باید از این سنت پسندیده پیامبر صلی الله علیه و آله تأسی نمایند. دیلمیان هم مانند سایر مردم ایران دارای آداب و رسومی بودند كه برخی از آنها درست و شایسته و بعضی از آنها نادرست و خلاف واقع بود. ناصر الحق به مدّت 14 سال روی اوصاف خوب مردم به طور دقیق و سنجیده كار كرد و با تلاش و مرارت طاقت فرسای خود صفات ناپسند ایشان را از بین برد.
ناصر الحق، این سرباز فداكار اسلام، به خوبی میدانست كه مردم این دیار دارای صفات عالی انسانی، همچون روحیه بسیجی و سلحشوری و جانبازی و ایثارگری، مخصوصا روحیه فرمانبری و فرمان پذیری از رهبری، طرفداری از مظلومان و دشمنی با ظالمان و ستمگران هستند و لذا با آموزههای دینی خود توانست آنان را بسیج كرده، دولت سبز علوی را در كرانههای دریای خزر بنا نماید و به دادگری و عدالت اسلامی بپردازد.
او در پرتو این حكومت شیعی برخلاف سایر نقاط ایران كه اغلب سنی مذهب بودند، آیین كفر و ضلالت را از بین برد و زمینهای كشاورزی را از حكام محلی باز پس گرفت و بین كشاورزان بی بضاعت تقسیم نمود. او با كمك و یاری همین مردم، بعد از 14 سال توانست برای دفاع از حریم عدالت و گسترش دولت شیعی به طبرستان حمله نماید و با شكست سامانیان، خود بر اریكه قدرت و عدالت تكیه زند و به ترویج مذهب شیعه بپردازد.
فضایل ناصر الحق
ناصر الحق، مردی ذوفنون بود. هم قدرت مالی و بدنی والایی داشت و هم در زهد و عبادت و طاعت الهی بسیار كوشا بود. در عدالت و مردم داری نیز یگانه دوران بود. طبری میگوید: «مردم جهان كسی را همتای اطروش ناصرالحق در دادگری و حسن سیرت و برپا داشتن حق ندیده اند.» (11)
سید مرتضی علم الهدی (نوه دختری ناصر الحق) در شرح مسائل ناصریه ضمن توصیف جدش میگوید: «امّا ابومحمد ناصر كبیر، فضیلت او در علم و زهد و فقاهت اظهر من الشمس است و او كسی است كه دین مقدس اسلام را در بلاد دیلم نشر داد و مردم را از غرقاب ضلالت و جهالت نجات داد و به شاهراه هدایت دلالت نمود.» (12)
تألیفات
ناصر الحق دارای تألیفات فراوانی در فقه، اصول، تفسیر، اصول دین، شعر، حدیث و كلام است. برخی تألیفات او را تا 100 و 300 كتاب دانسته اند كه برخی از آنها ذكر میشود:
1. كتاب بسط در علم كلام؛
2. كتاب كبیر فی الامامة؛
3. كتاب فدك؛
4. كتاب موالید الائمه و انسابهم الی صاحب الامر علیه السلام؛
5. كتاب فصاحت ابی طالب علیه السلام؛
6. كتاب المستر شد (این كتاب را شیخ بهایی ذكر كرده است) ؛
7. كتاب اصول؛
8. مسائل ناصریات؛
9. كتاب الامالی در بیان اخبار و فضائل اهل البیت علیهم السلام؛
و كتب: الطلاق، الطهارة، الصلوة، الصیام، الرهن، القسامه، الایمان و النذور، الحدود، الغصب، و....
باقیات الصالحات
یكی از ثمرات ورود ناصر الحق به دیار دیلمان، كاشتن نهال اسلام و تشیع بود كه بعد از بیست و اندی سال از رحلت ناصر، دنیای اسلام از محصول شیرین این درخت تنومند بهره مند گردید و آن میوه شیرین از گلستان دیلم، خروج جوانان رشید و برومند و شیعه و محبّ اهل بیت علیهم السلام، به نام آل بویه یا دیالمه بود (بویه روستایی است از توابع رود سر و در 30 كیلومتری دیلمان) .
مردم دنیا وامدار فداكاری و خدمات این فرزندان غیور شیعی هستند كه فقط فهرست خدمات این بزرگان كه از سال 325 تا 447 ه. ق در فارس و كرمان و عراق عجم و عراق عرب حكمفرمایی داشتند و فقهایی چون شیخ مفید، سید رضی، سید مرتضی، شیخ طوسی و سلاّر دیلمی و غیره در كنف حمایت آنان به نشر معارف و فرهنگ و فقه علوی پرداختند، در این مختصر نمیگنجد.
در زمان آل بویه برای اولین بار دولت شیعی مستقل تشكیل شد و مراسم مذهبی به رسم شیعه رواج یافت. روز عاشورا به دستور معزالدوله به طور رسمی تعطیل اعلام شد و به اهل بغداد دستور داده شد كه بازار را تعطیل و همگی در ماتم سیدالشهداء شركت نمایند و روز غدیر خم نیز، روز جشن وشادمانی اعلام و مردم مشغول جشن و سرور و آذین بندی معابر و ترویج سایر شعائر شیعی شدند. (13)
وفات
ناصر الحق كه اغلب عمر خویش را به زهد و ورع و پارسایی و ارشاد خلق و تدریس و تعمیر و آبادانی بلاد گذراند، سرانجام در شب جمعه 25 شعبان سال 304 ه. ق در حالی كه عمر شریفش 79 سال بود، دار فانی را وداع گفت و در روز جمعه در شهر آمل در مدرسهای كه خود بنا كرده بود، دفن گردید و بر قبر او گنبد و بارگاهی ساخته شد و مزار ارباب علم و عرفان گردید. (14)
· پاورقــــــــــــــــــــی
1. ناصر الحق ملقب به اطروش و اصم كه به معنای ناشنوا میباشد بدان جهت بود كه رافع بن هرثمه با تازیانهاش به او زده و یا در یكی از محاربات جراحتی به سرش رسیده كه موجب ناشنوایی و ثقل سامعه وی شده بود و لذا بدین لقب مشتهر گردید. (ریحانه الادب، محمد علی مدرسی، ج6، ص146) .
2. احسن التقاسیم، محمد بن احمد مقدسی، ص353؛ آل بویه، علی اصغر فقیهی، ص38.
3. صورة الارض، ابن حوقل، ص119.
4. شاهنشاهی عضدالدوله، علی اصغر فقیهی، ص4؛ گیلان در گذرگاه زمان، ص212.
5. جهت اطلاع بیشتر به تاریخ طبرستان و رویان و مازندران، تألیف ظهیر الدین مرعشی مراجعه شود.
6. فرمانروایان گیلان، را بینوی فرانسوی، ص114؛ پیشینه تاریخی فرهنگی لاهیجان، محمد علی قربانی، ص353.
7. درباره شرح حال این علوی مهاجر، ر. ك: سادات متقدمه گیلان، شیخ محمد مهدوی؛ منتهی الامال، شیخ عباس قمی؛ تاریخ گیلان و دیلمستان، ظهیر الدین مرعشی.
8. محلی در نزدیكی مكّه كه در آنجا بین حسین بن علی بن الحسن با هادی عباسی در سال 169 ه. ق واقعه خونین معروف رخ داد. ر. ك: سادات متقدمه، ص146.
9. سادات متقدمه گیلان، ص147؛ پیشینه تاریخی فرهنگی لاهیجان، ص340.
10. مردم دیلمان همانند سایر مردم ایران باستان دارای مذهب زرتشتی بودند و عقیده به معاد جسمانی داشتند.
11. لغت نامه دهخدا، ص2889؛ پیشینه تاریخی فرهنگی لاهیجان، ص82.
12. ریحانة الادب، ج6، ص99؛ سادات متقدمه گیلان، ص382.
13. درباره آل بویه و خدمات آنان دو كتاب مستقل به نامهای «آل بویه» و «شاهنشاهی عضدالدوله» تألیف شده است.
14. سادات متقدمه گیلان، ص423.
افزودن دیدگاه جدید