خاطره تبلیغی (2)

تاریخ انتشار:
روش: تبلیغ از راه دور شیوه: از طریق تلفن   گرچه دوریم از بساط قرب همت دور نیست    ...
نویسنده: مرتضی دانشمند
نام نشریه: مبلغان، شماره 64

روش: تبلیغ از راه دور

شیوه: از طریق تلفن

گرچه دوریم از بساط قرب همت دور نیست                            بنده شاه شمائیم و ثناخوان شما

(حافظ)

به جوانان مسجد یكی از شهرستانها قول داده بودم كه شب نیمه شعبان آنجا باشم. مشكلی پیش آمد و نتوانستم در آن شب آنجا باشم. در قم بودم امّا دلم آنجا پیش جوانان عزیزی بود كه مسجد را چراغانی كرده بودند.

پیش از غروب نیمه شعبان تلفن به صدا درآمد. صدا آشنا بود. یكی از جوانان مسجد گفت: برنامه‌ای به ذهنش رسیده است. پرسیدم: چه برنامه ای؟ گفت: آیا می‌توانید چند كلامی درباره نیمه شعبان تلفنی صحبت كنید تا برای مردم پخش كنیم؟

ماندم چه جوابی بدهم. به خودم نگاه كردم. خودم را لایق نمی‌دیدم. به عشق و شور آنها نگاه كردم و با توجه به آن قبول كردم. گفت: ما چند برنامه داریم: قرائت قرآن، تواشیح، پذیرائی و یكی هم برنامه شما.

بیست دقیقه پس از نماز عشاء تلفن مجددا به صدا درآمد. همان صدا گفت: حاج آقا آماده هستید؟ گفتم: انشاء الله. گفت: هم اكنون صدایتان از بلندگوی مسجد پخش می‌شود. (1)

«بسم الله الرحمن الرحیم» گفتم. سپس ابیاتی از حافظ را كه متناسب با نیمه شعبان یافتم خواندم:

ای پادشه خوبان داد از غم تنهایی                           دل بی تو به جان آمد وقت است كه بازآیی

دائم گل این بستان شاداب نمی‌ماند                                  دریاب ضعیفان را در وقت توانایی

مشتاقی و مهجوری دور از تو چنانم كرد                   كز دست بخواهد شد پایاب شكیبایی

ای درد توام درمان در بستر بیماری                                   وی یاد توام مونس در گوشه تنهایی

در دایره قسمت ما نقطه تسلیمیم                            لطف آنچه تو اندیشی حكم آنچه تو فرمایی

حافظ شب هجران شد بوی خوش وصل آمد                         شادیت مبارك باد‌ای عاشق شیدایی

سپس گفتم: میلاد مسعود آخرین منجی جهان را به همه دوستان و عزیزان بویژه نمازگزاران مسجد امام حسین علیه السلام تبریك می‌گویم. من از شهر قم و در جوار كریمه اهل بیت حضرت معصومه علیهاالسلام كه هم خواهر، هم دختر و هم عمه امام است، نائب الزیاره شما هستم. در این شب تعداد زیادی زائر وارد شهر قم شده اند كه همه یك حرف در دل و یك نغمه بر لب دارند: «دل بی تو به جان آمد وقت است كه بازآیی».

در این فرصت كوتاه من تنها به ذكر سخنی از پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله و خاطره‌ای از یكی از عالمان بسنده می‌كنم. پیامبر صلی الله علیه و آله فرمودند: اگر از عمر جهان تنها یك روز مانده باشد، خداوند آن روز را طولانی می‌كند تا مردی از خاندان مرا برانگیزاند. كسی كه همنام و هم كنیه من است. او جهان را پر از عدل و داد خواهد كرد پس از آنكه پر از ظلم و ستم شده باشد.

امّا خاطره: در كتاب جنة المأوی آمده است كه شیخ سلماسی نقل می‌كند كه در نجف اشرف برای زیارت به حرم مطهّر حضرت علی علیه السلام رفتم. به حرم كه رسیدم دیدم سید بحرالعلوم هم آنجاست. دیدم سید این بیت را با خود زمزمه می‌كند: «چه خوش است صوت قرآن ز تو دلربا شنیدن».

پیش او رفتم. پرسیدم: چرا این شعر را می‌خوانید؟ گفت: وقتی وارد حرم شدم، حضرت حجت علیه السلام را دیدم. داشت قرآن می‌خواند. من تنها چیزی كه به ذهنم رسید، همین مصرع بود.

آنگاه با چند دعا سخن را به پایان رساندم.

به نظر می‌رسد در مواردی كه امكان حضور فیزیكی مبلّغ در محل تبلیغ نباشد، استفاده از چنین روشهایی بویژه با توجه به زمانهای خاص (مثل نیمه شعبان) و مكانهای خاصّ (جوار حرم) می‌تواند تا حدود بسیاری فضای معنوی حرم را در آشیانهایی كه دلهای كبوتریش برای زیارت پر می‌زنند، تداعی كند.

· پاورقــــــــــــــــــــی

1. اگر گوشی طرف مقابل كه در مسجد قرار دارد، دارای دستگاه بلندگو باشد، می‌توان میكروفون را جلو آن گذاشت تا صدا را بگیرد و از طریق بلندگوی مسجد پخش كند.

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • آدرس های صفحه وب و آدرس های ایمیل به طور خودکار به پیوند تبدیل می شوند.