بالاترین ارزشها در پرتو تبلیغ

تاریخ انتشار:
از آنجا كه آدمی موجودی ممتاز با ويژگيهايی خاص در گردونه هستی است و می‌تواند از حيوان پست‌تر و يا از ملك برتر گردد، در...
نویسنده: محمدحسن نبوی
نام نشریه: مبلغان،شماره 79

از آنجا كه آدمی موجودی ممتاز با ويژگيهايی خاص در گردونه هستی است و می‌تواند از حيوان پست‌تر و يا از ملك برتر گردد، در حقيقت بعد انسانی و معنوی او مهم ترين جايگاه او به شمار می‌رود.

همه پيامبران الهی برای حركت انسان به سوی جايگاه ارزشمند معنوی او می‌كوشيدند، و كسانی كه در اين راه گام نهند، بی‌ترديد در مسير انبياء و رسولان خواهند بود؛ راهی كه بهترين انسانهای روی زمين برگزيده‌اند.

امروز عالمان دين از سويی بايد دين را به خوبی بشناسند و از سوی ديگر، در ترويج آن بكوشند.

برخی بر اين باورند كه بايد عالم باشند و استفاده از علم و دانش آنان، وظيفه مردم است و هيچ تكليفی برای نشر معارف ندارند؛ اما در روايات، حركت و تلاش جهت بيان و تبيين دين برای مردم از جايگاه ويژه‌ای برخوردار است.

در روايات معصومين عليهم السلام، بيان معارف دينی تكليف عالمان قلمداد گرديده است. اميرالمؤمنين علی عليه السلام می‌فرمايد: «مَا أَخَذَ اللَّهُ مِيثَاقاً مِنْ أَهْلِ الْجَهْلِ بِطَلَبِ تِبْيَانِ الْعِلْمِ حَتَّی أَخَذَ مِيثَاقاً مِنْ أَهْلِ الْعِلْمِ بِبَيَانِ الْعِلْمِ لِلْجُهَّالِ لِأَنَّ الْعِلْمَ قَبْلَ الْجَهْلِ؛(1)

خداوند قبل از آنكه از نادانان در دريافت علم عهد [و پيمان] گيرد، از اهل علم در بيان علم برای نادانها پيمان گرفت؛ زيرا علم قبل از نادانی است.»

از اين روايت به خوبی معلوم می‌شود كه ابتدا عالمان موظف‌اند علم خود را بيان كنند و بعد از آن، نادانها مكلّف به يادگيری هستند.

لازم به ذكر است كه دانستن معارف و احكام الهی منحصر به روحانيون نيست؛ بلكه هر كس مطالبی از دين بداند و افرادی نسبت به آن آگاهی نداشته باشند، بايد آگاهيهای خود را به آنان بياموزد. بديهی است روحانيون به دليل علم بيشتر، تكليف گسترده تری دارند.

پيامبر اسلام صلی الله عليه وآله می‌فرمايد:

«أَرْبَع يَلْزَمْنَ كُلَّ ذِی حِجًی وَ عَقْلٍ مِنْ أُمَّتِی قِيلَ يَا رَسُولَ اللَّهِ مَا هُنَّ قَالَ اسْتِمَاعُ الْعِلْمِ وَ حِفْظُهُ وَ نَشْرُهُ عِنْدَ أَهْلِهِ وَ الْعَمَلُ بِهِ؛(2) چهار چيز همواره با هر دانای عاقلی از امت من همراه است. سؤال شد:‌ای رسول خدا! آن چهار چيز كدام است؟ حضرت فرمودند: شنيدن علم، حفظ نمودن آن، بيان آن برای اهل اش و عمل به آن.»

جايگاه هدايت كافران

از بين همه فعاليتهای تبليغي، هدايت افراد گمراه و كافر به دين مبين اسلام از اهميت بيشتری برخودار می‌باشد. اميرالمؤمنين علی عليه السلام فرمودند:

«إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ صلی الله عليه وآله قَالَ لِی يَوْمَ الْخَيْبَرِ لَأَنْ يَهْدِی اللَّهُ بِكَ رَجُلًا وَاحِداً خَيْر لَكَ مِمَّا طَلَعَتْ عَلَيْهِ الشَّمْسُ؛(3) همانا پيامبرصلی الله عليه وآله در روز خيبر به من فرمودند: اگر خداوند يك نفر را به وسيله تو هدايت كند، برايت بهتر از هر چيزی است كه خورشيد بر آن می‌تابد.»

امام هادی عليه السلام از پدران بزرگوارش عليهم السلام و آنان از علی عليه السلام نقل می‌كنند كه حضرت فرمودند:

«لَمَّا كَلَّمَ اللَّهُ مُوسَی بْنَ عِمْرَانَ عليه السلام قَالَ مُوسَی إِلَهِی مَا جَزَاءُ مَنْ دَعَا نَفْساً كَافِرَةً إِلَی الْإِسْلَامِ قَالَ يَا مُوسَی آذَنُ لَهُ فِی الشَّفَاعَةِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ لِمَنْ يُرِيدُ؛(4) هنگامی كه خداوند با حضرت موسی ابن عمران عليه السلام سخن گفت، آن حضرت پرسيد: خداوندا! پاداش كسی كه فرد كافری را به اسلام دعوت كند چيست؟ پاسخ آمد:‌ای موسي! در قيامت به او اجازه می‌دهم كه شفاعت هر كس را خواست انجام دهد.»

تحصيل برای هدايت

از روايات قبل به خوبی فهميده می‌شود كه تبليغ برای هدايت انسانها به اسلام و راه حق از جايگاه بسيار ارزشمندی برخوردار است، از اين رو بسيار شايسته است كه طلاب و روحانيون با علوم و دانشهايی خود را همراه سازند كه بتوانند چنين امر خطير و ارزشمندی را به عهده گيرند. پرداختن به تحصيل اين علوم نيز از اجر و پاداش ويژه‌ای برخوردار است.

علی عليه السلام از پيامبرصلی الله عليه وآله نقل می‌كنند كه فرمودند:

«مَنْ خَرَجَ يَطْلُبُ بَاباً مِنْ عِلْمٍ لِيَرُدَّ بِهِ بَاطِلاً إِلَی حَقٍّ أَوْ ضَلَالَةً إِلَی هُدًی كَانَ عَمَلُهُ ذَلِكَ كَعِبَادَةِ مُتَعَبِّدٍ أَرْبَعِينَ عَاماً؛(5) كسی كه در پی يافتن دری از علم بيرون رود به هدف آنكه باطلی را به سوی حق كشاند، يا گمراهی را به هدايت وارد كند، اين عمل مانند چهل سال عبادت عابد می‌باشد.»

چه زيباست كه مبلغان با اين نيّات به تحصيل علم بپردازند و هدفمند تلاش كنند كه هم نتيجه بخش‌تر است و هم هر بابی از آن، اجری بسيار؛ به اندازه عبادت چهل سال دارد.

تقويت فرهنگی شيعيان

پس از پيامبرصلی الله عليه وآله، عده‌ای در مقابل اهل بيت عصمت و طهارت ايستاده و در انحراف و گمراهی مردم كوشيدند؛ تا آنجا كه در زمان يزيد، توهين و صبّ به اميرالمؤمنين علی عليه السلام در سخنرانيهای آنان به صورت رويّه‌ای مستمرّ در آمد. اين حركت همواره در طول تاريخ ادامه يافته و معاندان، برای گمراه كردن شيعيان و دور كردن آنان از اهل بيت عليهم السلام تلاش بی‌وقفه داشته‌اند.

ائمه اطهارعليهم السلام به ياران و دوستدارانشان تقويت علمی و فرهنگی شيعيان را سفارش می‌نمودند، و امروز اين تكليف بر دوش علماء شيعه می‌باشد.

امام موسی بن جعفرعليهما السلام می‌فرمايد: «مَنْ أَعَانَ مُحِبّاً لَنَا عَلَی عَدُوٍّ لَنَا فَقَوَّاهُ وَ شَجَّعَهُ حَتَّی يُخْرِجَ الْحَقَّ الدَّالَّ عَلَی فَضْلِنَا بِأَحْسَنِ صُورَتِهِ وَ يُخْرِجَ الْبَاطِلَ الَّذِی يَرُومُ بِهِ أَعْدَاؤُنَا و دَفْعَ حَقِّنَا فِی أَقْبَحِ صُورَةٍ حَتَّی يُنَبِّهَ الْغَافِلِينَ وَ يَسْتَبْصِرَ الْمُتَعَلِّمُونَ وَ يَزْدَادَ فِی بَصَائِرِهِمُ الْعَالِمُونَ بَعَثَهُ اللَّهُ تَعَالَی يَوْمَ الْقِيَامَةِ فِی أَعْلَی مَنَازِلِ الْجِنَانِ وَ يَقُولُ يَا عَبْدِی الْكَاسِرَ لِأَعْدَائِی النَّاصِرَ لِأَوْلِيَائِی الْمُصَرِّحَ بِتَفْضِيلِ مُحَمَّدٍ خَيْرِ أَنْبِيَائِی وَ بِتَشْرِيفِ عَلِی أَفْضَلِ أَوْلِيَائِی وَ يُنَاوِی مَنْ نَاوَاهُمَا وَ يُسَمَّی بِأَسْمَائِهِمَا وَ أَسْمَاءِ خُلَفَائِهِمَا وَ يُلَقَّبُ بِأَلْقَابِهِمْ فَيَقُولُ ذَلِكَ وَ يُبَلِّغُ اللَّهُ جَمِيعَ أَهْلِ الْعَرَصَاتِ فَلَا يَبْقَی كَافِر وَ لَا جَبَّار وَ لَا شَيْطَان إِلَّا صَلَّی عَلَی هَذَا الْكَاسِرِ لِأَعْدَاءِ مُحَمَّدٍ صلی الله عليه وآله وَ لَعَنَ الَّذِينَ كَانُوا يُنَاصِبُونَهُ فِی الدُّنْيَا مِنَ النَّوَاصِبِ لِمُحَمَّدٍ وَ عَلِی صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهِمَا؛(6) كسی كه به دوست ما در مقابل دشمن كمك كند و او را تقويت كرده و تحريك كند تا حقی را كه دلالت بر فضيلت ما دارد به بهترين شكل معلوم كند و باطلی را معلوم كند كه دشمنان ما آن را می‌خواهند، و حق ما را در بدترين شكل نفی می‌كنند، تا اينكه غافلان را آگاه سازد و علم آموزان بينا شوند و بر بينش عالمان افزوده گردد، در روز قيامت، خداوند او را در والاترين منازل بهشت بر می‌انگيزد و می‌فرمايد:‌ای بنده من كه شكننده دشمنانم و ياور دوستانم بوده، به فضيلت محمدصلی الله عليه وآله كه برترين پيامبرانم است و شرافت علی عليه السلام كه با فضيلت ترين دوستانم می‌باشد تصريح كردي! [بنده‌ای كه] دشمنی می‌كند با كسی كه با آنان دشمنی كند و به نام آنها و نام جانشينان آنها ناميده می‌شود و به لقبهای آنان لقب می‌گيرد. پس اين جمله را خداوند می‌گويد و به همه اهل عرصات می‌رساند، پس هيچ كافر و ظالم و شيطانی باقی نمی‌ماند، مگر آنكه به اين فرد شكننده دشمنان محمدصلی الله عليه وآله درود می‌فرستد و كسانی كه به پيامبر در دنيا دشنام می‌دادند - از دشنام دهندگان به پيامبر و علی عليه السلام - لعن می‌كند.»

در روايت ديگری از امام حسن مجتبی عليه السلام نقل شده است كه به مردی كه برايشان هديه‌ای آورده بود فرمودند: «أَيُّمَا أَحَبُّ إِلَيْكَ أَنْ أَرُدَّ عَلَيْكَ بَدَلَهَا عِشْرِينَ ضِعْفاً عِشْرِينَ أَلْفَ دِرْهَمٍ أَوْ أَفْتَحَ لَكَ بَاباً مِنَ الْعِلْمِ تَقْهَرُ فُلَانَ النَّاصِبِی فِی قَرْيَتِكَ تُنْقِذُ بِهِ ضُعَفَاءَ أَهْلِ قَرْيَتِكَ إِنْ أَحْسَنْتَ الِاخْتِيَارَ جَمَعْتُ لَكَ الْأَمْرَيْنِ وَ إِنْ أَسَأْتَ الِاخْتِيَارَ خَيَّرْتُكَ لِتَأْخُذَ أَيَّهُمَا شِئْتَ فَقَالَ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ فَثَوَابِی فِی قَهْرِی ذَلِكَ النَّاصِبَ وَ اسْتِنْقَاذِی لِأُولَئِكَ الضُّعَفَاءِ مِنْ يَدِهِ قَدْرُهُ عِشْرُونَ أَلْفَ دِرْهَمٍ قَالَ بَلْ أَكْثَرُ مِنَ الدُّنْيَا عِشْرِينَ أَلْفَ أَلْفِ مَرَّةٍ فَقَالَ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ فَكَيْفَ أَخْتَارُ الْأَدْوَنَ بَلْ أَخْتَارُ الْأَفْضَلَ الْكَلِمَةَ الَّتِی أَقْهَرُ بِهَا عَدُوَّ اللَّهِ وَ أَذُودُهُ عَنْ أَوْلِيَاءِ اللَّهِ فَقَالَ الْحَسَنُ بْنُ عَلِی عليه السلام قَدْ أَحْسَنْتَ الِاخْتِيَارَ وَ عَلَّمَهُ الْكَلِمَةَ وَ أَعْطَاهُ عِشْرِينَ أَلْفَ دِرْهَمٍ فَذَهَبَ فَأَفْحَمَ الرَّجُلَ فَاتَّصَلَ خَبَرُهُ بِهِ فَقَالَ لَهُ إِذْ حَضَرَهُ يَا عَبْدَ اللَّهِ مَا رَبِحَ أَحَد مِثْلَ رِبْحِكَ وَ لَا اكْتَسَبَ أَحَد مِنَ الْأَوِدَّاءِ مَا اكْتَسَبْتَ اكْتَسَبْتَ مَوَدَّةَ اللَّهِ أَوَّلًا وَ مَوَدَّةَ مُحَمَّدٍ صلی الله عليه وآله وَ عَلِی ثَانِياً وَ مَوَدَّةَ الطَّيِّبِينَ مِنْ آلِهِمَا ثَالِثاً وَ مَوَدَّةَ مَلَائِكَةِ اللَّهِ رَابِعاً وَ مَوَدَّةَ إِخْوَانِكَ الْمُؤْمِنِينَ خَامِساً فَاكْتَسَبْتَ بِعَدَدِ كُلِّ مُؤْمِنٍ وَ كَافِرٍ مَا هُوَ أَفْضَلُ مِنَ الدُّنْيَا أَلْفَ مَرَّةٍ فَهَنِيئاً لَكَ هَنِيئاً؛(7) آيا به جای هديه، بيست برابر آن كه بيست هزار درهم است بدهم و يا بابی از علم به سويت بگشايم كه فلان ناصبی در روستايتان را شكست دهی و ضعيفان شيعه محل خود را نجات بخشي، كدام يك را بيشتر دوست داري؟ اگر خوب انتخاب كردی هر دو را به تو می‌دهم؛ اما اگر بد انتخاب كردی تو را بين اين دو مخيّر می‌كنم كه هر كدام را خواستی انتخاب كني.

پاسخ داد:‌ای پسر رسول خدا! پاداش من در شكست ناصبی و نجات ضعفاء شيعه از دست او، آيا به اندازه بيست هزار درهم می‌ارزد؟ حضرت فرمود: بلكه بيشتر از دنيا [به اندازه] بيست ميليون مرتبه. گفت:‌ای فرزند رسول خداصلی الله عليه وآله! پس چگونه آنكه كم ارزش‌تر است را انتخاب كنم، بلكه آنكه با فضيلت‌تر است را انتخاب می‌كنم كه با او دشمن خدا را مغلوب كنم و از دوستان خدا دفاع كنم.

امام حسن بن علی عليهما السلام فرمودند: درست انتخاب كردی و به او آن برهان را آموختند و بيست هزار درهم به او بخشيدند.

او رفت و آن مرد را با دليل مجاب كرد، سپس خبر اين قضايا به حضرت عليه السلام رسيد، آن حضرت هنگامی كه آن مرد به ملاقات ايشان آمد فرمودند:

ای بنده خدا! هيچ كس مانند تو سود نكرد و هيچ كس از دوستان مانند تو درآمد نداشت.

تو در مرتبه اول، دوستی خدا و در مرحله دوم، دوستی پيامبرصلی الله عليه وآله و علی عليه السلام و در مرتبه سوم، دوستی اهل بيت پاكشان را و در مرتبه چهارم، دوستی ملائكه خداوند را و در مرتبه پنجم، دوستی مؤمنين را به دست آوردي، پس از آن به اندازه هر مؤمن و كافر چيزی كسب كردی كه آن چيز از دنيا هزار مرتبه ارزشمندتر است؛ پس گوارايت باد، گوارا.»

در اينجا روايت بسيار زيبای ديگری نقل شده است. امام حسن عسكری عليه السلام نقل می‌كنند: «مردي، شخصی را نزد امام زين العابدين عليه السلام آورد كه گمان می‌كرد او قاتل پدرش می‌باشد. آن مرد به قتل اعتراف كرد و قصاص بر او واجب گشت. از او خواست كه وی را ببخشد، تا خداوند ثواب زياد به او عطا كند و گويا خود ولی دم نيز از قصاص خوشش نمی‌آمد.

امام عليه السلام به شاكی - كه ولی دم بود - و توان قصاص داشت، فرمودند: اگر تو در اين مرد فضيلتی سراغ داري، جنايت او را ببخش و از گناه او در گذر. او گفت:‌ای پسر رسول خداصلی الله عليه وآله! او بر من حقی دارد، ليكن به حدّی نمی‌رسد كه كشتن پدرم را ببخشم. حضرت فرمودند: پس چه تصميم داري؟ او گفت: اراده كرده‌ام قصاص كنم، پس اگر خواست به خاطر حق او حاضرم در مورد ديه خون پدرم با او مصالحه كنم و از او می‌گذرم.

علی ابن الحسين عليهما السلام فرمودند: حق او بر تو چيست؟

او پاسخ داد كه: او به من توحيد و نبوت محمّد رسول خداصلی الله عليه وآله و امامت علی و ائمه عليهم السلام را تلقين كرد. امام علی بن الحسين عليهما السلام فرمودند: خون پدرت به اندازه اين تلقين نيست، بلكه به خداوند سوگند! اين ارزش خون همه اهل زمين را دارد؛ از اولين تا آخرين، غير از انبياء و ائمه عليهم السلام كه فقط اگر اين بزرگواران كشته شوند، چيزی ارزش ديه خون آنان را ندارد. او پاسخ داد: آري.

امام علی ابن الحسين عليهما السلام به قاتل فرمودند: آيا ثواب تلقين شهادات به اين فرد را برای من قرار می‌دهی تا ديه تو را بپردازم و از مرگ نجات يابي؟ گفت:‌ای پسر رسول خداصلی الله عليه وآله! من به اين نيازمندم و تو از آن بی‌نياز. هر آينه گناهان من بزرگ است و گناه من نسبت به اين مقتول بين من و اوست، نه بين من و اين ولی دم.

حضرت فرمودند: پس تسليم مرگ شدن را بيش از گذشتن از اين تلقين دوست داري؟ گفت: آري،‌ای پسر رسول خداصلی الله عليه وآله.

حضرت به ولی مقتول فرمودند:‌ای بنده خدا! بين گناه اين فرد نسبت به تو و نعمتی كه به تو داده، سنجشی انجام ده. پدرت را كشت و او را از لذت دنيا محروم ساخت و تو را از بهره مندی از پدر در دنيا محروم كرد. بدان اگر صبر كردی و تسليم مصيبت شدي، رفيق پدرت در بهشت خواهی بود. او به تو ايمان آموخت، پس بهشت هميشگی را برای تو واجب ساخت و از عذاب دائم الهی نجات بخشيد، پس احسان او به تو به مراتب بيش از جنايت او بر تو است.

از اين رو يا او را می‌بخشي، به خاطر احسانی كه به تو كرده است، من هم حديثی از فضيلت رسول خدا برای شما دو نفرنقل می‌كنم كه برای تو بهتر از دنيا و هر آنچه در اوست می‌باشد و يا اينكه از عفو خودداری می‌كنی تا اينكه ديه را به تو ببخشم تا با او مصالحه كنی و حديث را فقط برای او می‌گويم. پس آنچه از دست می‌دهی از اين جهت بهتر از دنيا و آنچه در اوست می‌باشد، اگر با آن روايت عبرت گيري.

جوان گفت:‌ای پسر رسول خدا! از او گذشتم؛ بدون ديه و هر چيز ديگر؛ فقط به خاطر خدا و آنچه شما در مورد او خواستيد، پس‌ای فرزند رسول خدا، حديث را برايمان بيان فرما...».(8)

از اين روايات، جايگاه آموزش دين به مردم معلوم می‌گردد. روحانی و طلبه بودن در موقعيت تبليغ، ارشاد و هدايت انسانها، دارای جايگاه بسيار ارزشمندی است، اگر مبلّغ قدر و منزلت آن را بداند.

آموزش معارف دين

تاكنون درباره هدايت كافران و منافقان و نجات شيعيان از دست شبهه افكنان و دشمنان اهل بيت عصمت و طهارت عليهم السلام روايات بسيار ارزشمندی بيان گرديد. اكنون درباره بيان معارف و مسائل دينی برای شيعيان مطالبی را مطرح خواهيم كرد:

در رواياتی از ضعفاء شيعه با عنوان ايتام آل محمد ذكر گرديده كه خود قابل تأمل و توجه است. اگر انسان به يتيمی رسيدگی كند، برای خود سعادت می‌داند و همين گونه نيز هست، و رسيدگی به يتيمان اهل بيت حتما از سويی تكليف و از سوی ديگر سعادت بسيار والايی خواهد بود.

«أَبِی مُحَمَّدٍ الْعَسْكَرِی عليه السلام قَالَ قَالَ الْحَسَنُ بْنُ عَلِی عليهما السلام فَضْلُ كَافِلِ يَتِيمِ آلِ مُحَمَّدٍ الْمُنْقَطِعِ عَنْ مَوَالِيهِ النَّاشِبِ فِی رُتْبَةِ الْجَهْلِ يُخْرِجُهُ مِنْ جَهْلِهِ وَ يُوضِحُ لَهُ مَا اشْتَبَهَ عَلَيْهِ عَلَی فَضْلِ كَافِلِ يَتِيمٍ يُطْعِمُهُ وَ يَسْقِيهِ كَفَضْلِ الشَّمْسِ عَلَی السُّهَا؛(9) امام حسن عسكری عليه السلام از امام حسن مجتبی عليه السلام نقل می‌كنند كه فرمودند:

كسی كه يتيم آل محمد را تحت كفالت خود گيرد و كسی را كه از امامان خويش بريده و در جهل خود گرفتار آمده از نادانی خارج ساخته و شبهات او را برطرف سازد، فضيلت او نسبت به كسی كه كفالت يتيمی را به عهده گرفته و او را غذا و آب می‌دهد، مانند فضيلت خورشيد است بر ستاره سُها (ستاره‌ای كه بسيار كم نور است.)

نياز مردم كره زمين به خورشيد نسبت به نيازشان به ستاره سُها قابل قياس نيست.

در روايت ديگری نيز امام حسن عسكری عليه السلام از امام موسی بن جعفرعليهما السلام نقل می‌كنند كه:

«فَقِيه وَاحِد يُنْقِذُ يَتِيماً مِنْ أَيْتَامِنَا الْمُنْقَطِعِينَ عَنَّا وَ عَنْ مُشَاهَدَتِنَا بِتَعْلِيمِ مَا هُوَ مُحْتَاج إِلَيْهِ أَشَدُّ عَلَی إِبْلِيسَ مِنْ أَلْفِ عَابِدٍ لِأَنَّ الْعَابِدَ هَمُّهُ ذَاتُ نَفْسِهِ فَقَطْ وَ هَذَا هَمُّهُ مَعَ ذَاتِ نَفْسِهِ ذَاتُ عِبَادِ اللَّهِ وَ إِمَائِهِ لِيُنْقِذَهُمْ مِنْ يَدِ إِبْلِيسَ وَ مَرَدَتِهِ فَذَلِكَ هُوَ أَفْضَلُ عِنْدَ اللَّهِ مِنْ أَلْفِ أَلْفِ عَابِدٍ وَ أَلْفِ أَلْفِ عَابِدَةٍ؛(10) يك فقيه كه يتيمی از ايتام ما را نجات دهد؛ يتيمی كه از ما بريده و از زيارت ما برای فراگيری آنچه كه بدان احتياج دارد محروم گشته، بر شيطان سخت‌تر است از هزار عابد؛ برای اينكه همه همّت عابد، نجات خود اوست؛ اما اين فرد عالم همتش برای نجات خود و بندگان و كنيزان خداست برای اينكه آنان را از دست شيطان و لشكريانش نجات بخشد. پس اين عالم نزد خداوند از يك ميليون مرد عابد و يك ميليون زن عابده با فضيلت‌تر است.»

پاداش اخروی تبليغ

زيباترين حركت انسانی در فرهنگ اسلام، راهنمايی و آموزش معارف دين به مردم می‌باشد. اگر آدمی كمی دقت كند، اين امر خود بسيار لذت بخش بوده، آرامش توصيف ناپذيری برای اهل توجه دارد؛ اما اجر و پاداش اخروی اين فعاليت انسان ساز در لسان روايات شنيدنی است.

امام موسی بن جعفرعليهما السلام از پدرانشان عليهم السلام و آن بزرگواران از پيامبرصلی الله عليه وآله نقل می‌كنند كه فرمود:

«مَنْ يَشْفَعْ شَفَاعَةً حَسَنَةً أَوْ أَمَرَ بِمَعْرُوفٍ أَوْ نَهَی عَنْ مُنْكَرٍ أَوْ دَلَّ عَلَی خَيْرٍ أَوْ أَشَارَ بِهِ فَهُوَ شَرِيك وَ مَنْ أَمَرَ بِسُوءٍ أَوْ دَلَّ عَلَيْهِ أَوْ أَشَارَ بِهِ فَهُوَ شَرِيك؛(11) كسی كه در امر نيكی كمك كند يا امر به معروف يا نهی از منكر كند و يا بر خيری مردم را راهنمايی و يا بدان اشاره نمايد، پس او در آن شريك است و كسی كه به بدی راهنمايی و يا اشاره كند، در آن شريك خواهد بود.»

مبلغ گرامي! آنچه را كه از خير و نيكی به مردم می‌آموزيد و آنان انجام می‌دهند، شما در آن شريك هستيد.

«عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ عليه السلام قَالَ إِنَّ الرَّجُلَ لَيَتَكَلَّمُ بِالْكَلِمَةِ فَيَكْتُبُ اللَّهُ بِهَا إِيمَاناً فِی قَلْبِ آخَرَ فَيَغْفِرُ لَهُمَا جَمِيعاً؛(12)

امام صادق عليه السلام می‌فرمايد:

هر آينه مردی سخنی بيان می‌كند و خداوند بدينوسيله ايمان در قلب ديگری قرار می‌دهد، پس خداوند هر دوی آنان را می‌آمرزد.»

امام صادق عليه السلام از پيامبر اكرم صلی الله عليه وآله نقل می‌كند كه فرمود:

«يَجِی ءُ الرَّجُلُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَ لَهُ مِنَ الْحَسَنَاتِ كَالسَّحَابِ الرُّكَامِ أَوْ كَالْجِبَالِ الرَّوَاسِی فَيَقُولُ يَا رَبِّ أَنَّی لِی هَذَا وَ لَمْ أَعْمَلْهَا فَيَقُولُ هَذَا عِلْمُكَ الَّذِی عَلَّمْتَهُ النَّاسَ يَعْمَلُ بِهِ مَنْ بَعْدَك؛(13) مردی در روز قيامت می‌آيد كه برای او حسنات [بسياری است] مانند ابر متراكم و كوههای برافراشته، پس می‌گويد: خدايا اين حسنات از كجاست، در حالی كه من آنها را انجام نداده ام؟ پس پاسخ می‌دهد: اين علم توست كه به مردم آموختی و آنان بعد از تو بدان عمل كردند.»

و در روايت ديگری از پيامبر صلی الله عليه وآله نقل شده كه فرمودند:

«أَلَا أُحَدِّثُكُمْ عَنْ أَقْوَامٍ لَيْسُوا بِأَنْبِيَاءَ وَ لَا شُهَدَاءَ يَغْبِطُهُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ الْأَنْبِيَاءُ وَ الشُّهَدَاءُ بِمَنَازِلِهِمْ مِنَ اللَّهِ عَلَی مَنَابِرَ مِنْ نُورٍ فَقِيلَ مَنْ هُمْ يَا رَسُولَ اللَّهِ قَالَ هُمُ الَّذِينَ يُحَبِّبُونَ عِبَادَ اللَّهِ إِلَی اللَّهِ وَ يُحَبِّبُونَ عِبَادَ اللَّهِ إِلَی قَالَ يَأْمُرُونَهُمْ بِمَا يُحِبُّ اللَّهُ وَ يَنْهَوْنَهُمْ عَمَّا يَكْرَهُ اللَّهُ فَإِذَا أَطَاعُوهُمْ أَحَبَّهُمُ اللَّهُ؛(14) آيا خبر ندهم به شما از گروه هايی كه از انبياء و شهداء نيستند، ولی در قيامت، انبيا و شهداء آرزوی جايگاه آنان را دارند، به جهت جايگاه آنها نزد خداوند كه بر منبرهايی از نور هستند. سؤال شد:‌ای رسول خدا! اينان كيانند؟

پيامبر فرمودند: اينان بندگان خدا را نزد خداوند مورد علاقه قرار می‌دهند و بندگان خدا را نزد من دوست داشتنی قرار می‌دهند. سپس فرمودند: مردم را به آنچه خدا دوست می‌دارد امر می‌كنند و آنها را از آنچه خداوند ناپسند می‌داند نهی می‌كنند. پس هنگامی كه مردم اطاعت كردند خداوند آنها را دوست می‌دارد.»

انشاء الله همگی جايگاه حساس روحانی و عالم دين بودن را شناخته و با تمام وجود و علاقه در جهت نشر معارف دينی و نجات بندگان خدا از ضلالت، و دستگيری از ايتام آل محمدصلی الله عليه وآله و داشتن آخرتی آباد و سعادتمند كه مورد علاقه انبياء و شهداء است موفق باشيم. با تلاش، پيگيری و دلسوزی برای هدايت انسانها و خستگی ناپذيری و كوشش، می‌توان به چنين مقصدی نايل شد.

· پاورقــــــــــــــــــــی

1) بحارالأنوار، ج 2، ص 23.

2) همان، ج 1، ص 168.

3) همان، ج 32، ص 447.

4) همان، ج 2، ص 15.

5) همان، ج 1، ص 181.

6) همان، ج 2، ص 10.

7) همان، ج 2، ص 8.

8) همان، ج 2، ص 12.

«قَالَ أَبُو مُحَمَّدٍ الْحَسَنُ الْعَسْكَرِی عليه السلام إِنَّ رَجُلًا جَاءَ إِلَی عَلِی بْنِ الْحُسَيْنِ عليه السلام بِرَجُلٍ يَزْعُمُ أَنَّهُ قَاتِلُ أَبِيهِ فَاعْتَرَفَ فَأَوْجَبَ عَلَيْهِ الْقِصَاصَ وَ سَأَلَهُ أَنْ يَعْفُوَ عَنْهُ لِيُعْظِمَ اللَّهُ ثَوَابَهُ فَكَأَنَّ نَفْسَهُ لَمْ تَطِبْ بِذَلِكَ فَقَالَ عَلِی بْنُ الْحُسَيْنِ عليه السلام لِلْمُدَّعِی لِلدَّمِ الْوَلِی الْمُسْتَحِقِّ لِلْقِصَاصِ إِنْ كُنْتَ تَذْكُرُ لِهَذَا الرَّجُلِ عَلَيْكَ فَضْلًا فَهَبْ لَهُ هَذِهِ الْجِنَايَةَ وَ اغْفِرْ لَهُ هَذَا الذَّنْبَ قَالَ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ لَهُ عَلَی حَقّ وَ لَكِنْ لَمْ يَبْلُغْ أَنْ أَعْفُوَ عَنْ قَتْلِ وَالِدِی قَالَ فَتُرِيدُ مَا ذَا قَالَ أُرِيدُ الْقَوَدَ فَإِنْ أَرَادَ لِحَقِّهِ عَلَی أَنْ أُصَالِحَهُ عَلَی الدِّيَةِ صَالَحْتُهُ وَ عَفَوْتُ عَنْهُ فَقَالَ عَلِی بْنُ الْحُسَيْنِ عليه السلام فَمَا ذَا حَقُّهُ عَلَيْكَ قَالَ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ لَقَّنَنِی تَوْحِيدَ اللَّهِ وَ نُبُوَّةَ مُحَمَّدٍ رَسُولِ اللَّهِ وَ إِمَامَةَ عَلِی وَ الْأَئِمَّةِ عليه السلام فَقَالَ عَلِی بْنُ الْحُسَيْنِ عليه السلام فَهَذَا لَا يَفِی بِدَمِ أَبِيكَ بَلَی وَ اللَّهِ هَذَا يَفِی بِدِمَاءِ أَهْلِ الْأَرْضِ كُلِّهِمْ مِنَ الْأَوَّلِينَ وَ الآْخِرِينَ سِوَی الْأَنْبِيَاءِ وَ الْأَئِمَّةِ عليه السلام إِنْ قُتِلُوا فَإِنَّهُ لَا يَفِی بِدِمَائِهِمْ شَی ء أَنْ يُقْنَعَ مِنْهُ بِالدِّيَةِ قَالَ بَلَی قَالَ عَلِی بْنُ الْحُسَيْنِ لِلْقَاتِلِ أَ فَتَجْعَلُ لِی ثَوَابَ تَلْقِينِكَ لَهُ حَتَّی أَبْذُلَ لَكَ الدِّيَةَ فَتَنْجُوَ بِهَا مِنَ الْقَتْلِ قَالَ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ أَنَا مُحْتَاج إِلَيْهَا وَ أَنْتَ مُسْتَغْنٍ عَنْهَا فَإِنَّ ذُنُوبِی عَظِيمَة وَ ذَنْبِی إِلَی هَذَا الْمَقْتُولِ أَيْضاً بَيْنِی وَ بَيْنَهُ لَا بَيْنِی وَ بَيْنَ وَلِيِّهِ هَذَا قَالَ عَلِی بْنُ الْحُسَيْنِ عليه السلام فَتَسْتَسْلِمُ لِلْقَتْلِ أَحَبُّ إِلَيْكَ مِنْ نُزُولِكَ عَنْ هَذَا التَّلْقِينِ قَالَ بَلَی يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ فَقَالَ عَلِی بْنُ الْحُسَيْنِ لِوَلِی الْمَقْتُولِ يَا عَبْدَ اللَّهِ قَابِلْ بَيْنَ ذَنْبِ هَذَا إِلَيْكَ وَ بَيْنَ تَطَوُّلِهِ عَلَيْكَ قَتَلَ أَبَاكَ حَرَمَهُ لَذَّةَ الدُّنْيَا وَ حَرَمَكَ التَّمَتُّعَ بِهِ فِيهَا عَلَی أَنَّكَ إِنْ صَبَرْتَ وَ سَلَّمْتَ فَرَفِيقُكَ أَبُوكَ فِی الْجِنَانِ وَ لَقَّنَكَ الْإِيمَانَ فَأَوْجَبَ لَكَ بِهِ جَنَّةَ اللَّهِ الدَّائِمَةَ وَ أَنْقَذَكَ مِنْ عَذَابِهِ الدَّائِمِ فَإِحْسَانُهُ إِلَيْكَ أَضْعَافُ أَضْعَافِ جِنَايَتِهِ عَلَيْهِ فَإِمَّا أَنْ تَعْفُوَ عَنْهُ جَزَاءً عَلَی إِحْسَانِهِ إِلَيْكَ لَأُحَدِّثُكُمَا بِحَدِيثٍ مِنْ فَضْلِ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله عليه وآله خَيْر لَكَ مِنَ الدُّنْيَا بِمَا فِيهَا وَ إِمَّا أَنْ تَأْبَی أَنْ تَعْفُوَ عَنْهُ حَتَّی أَبْذُلَ لَكَ الدِّيَةَ لِتُصَالِحَهُ عَلَيْهَا ثُمَّ أَخْبَرْتُهُ بِالْحَدِيثِ دُونَكَ فَلَمَا يَفُوتُكَ مِنْ ذَلِكَ الْحَدِيثِ خَيْر مِنَ الدُّنْيَا بِمَا فِيهَا لَوِ اعْتَبَرْتَ بِهِ فَقَالَ الْفَتَی يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ قَدْ عَفَوْتُ عَنْهُ بِلَا دِيَةٍ وَ لَا شَی ءٍ إِلَّا ابْتِغَاءَ وَجْهِ اللَّهِ وَ لِمَسْأَلَتِكَ فِی أَمْرِهِ فَحَدِّثْنَا يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ بِالْحَدِيثِ قَالَ عَلِی بْنِ الْحُسَيْنِ عليه السلام إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ صلی الله عليه وآله لَمَّا بُعِثَ إِلَی النَّاسِ كَافَّةً بِالْحَقِّ بَشِيراً وَ نَذِيراً إِلَی آخِرِ مَا سَيَأْتِی فِی أَبْوَابِ مُعْجِزَاتِهِ صلی الله عليه وآله"

9) بحارالأنوار، ج 2، ص 3.

10) همان، ص 5.

11) همان، ج 2، ص 24.

12) همان، ص 73.

13) همان، ص 18.

14) همان، ص 24.

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • آدرس های صفحه وب و آدرس های ایمیل به طور خودکار به پیوند تبدیل می شوند.