فرهنگ: در آمدی بر ارتباط و وسایل ارتباطی
نام نشریه: پژوهشهای اجتماعی اسلامی، تابستان 1375، شماره 9
انسان بـه سبب برخورداری از روح جمعی، ارتباط با دیگران را ضروری میدانسته است و این ارتباطات در قرون نـخستین بـه صـورت حرکات و علائم و اصوات و پس از آن، از راه زبان و خط و امثال اینها انجام میشد.اکنون که عصر پیشرفت علوم و تـکنولوژی است، مسأله ارتباطات بین انسانها به صورت پیچیده و زنجیرهای وجود دارد.
انقلاب اطّلاعاتی در سراسر جـهان صورت گرفته است.با ارتـباط مـیان رایانههای شخصی و اداری با«اینترنت»، شبکه اطّلاعاتی غیر دولتی و بدون نظارت متمرکز، مردم میتوانند هر چیزی را از جمله موارد ممنوع سیاسی، مذهبی، سنّتی و فرهنگی ببینند و بخوانند و هرگونه مانعی را در راه ارتباطات آزاد به کمک فنآوری امروز از سـر راه بردارند.
منظور از انقلاب اطّلاعاتی این است که مردم میتوانند نهادهایی مانند دولتها را پشت سر بگذارند و به هرگونه اطّلاعاتی دست یازید، به گونهای که پیش از این، چنین توانایی را نداشتند و تصوّر آن را هم نمیکردند.تفاوت ایـن گـونه رسانههای
پژوهش های اجتماعی اسلامی » شماره 9 (صفحه 74)
اطّلاعاتی با تلویزیون به سبب دو سویه بودن و حتّی چند سویه بودن آنهاست و از این رو، تأثیر آنها بر عقاید و اندیشه و تفکّر مردم بیشتر است و هر گاه اندیشه یک فرد دگرگون شود و ایـن دگـرگونی بر جامعه پیروز و حاکم گردد، فرهنگ اجتماعی و مشترک جامعه را دگرگون میسازد و در برابر، فرهنگی را جایگزین میکند که سازندگان این نوع تکنولوژی خواستار آن هستند.
نابسامانیهایی که عصر ارتباطات در فرهنگ ملّی کشورها ایجاد کـرده، ضـرورت تدوین سیاستی را برای کشورهای در حال توسعه، به یک ضرورت ملّی و یا مهمتر از آن به یک نیاز اصلی تبدیل کرده است، چرا که اخیرا بر اساس گزارشی از خبرگزاری یونایتدپرس، دسترسی گـسترده و بـیضابطه چـینیها به شبکه«اینترنت»، باعث گسترش فـساد و تـباهی در چـین شده و ارزشهای اخلاقی جامعه و بویژه نسل جوان آن را در معرض خطر جدّی قرار داده است.
گفتگوی خبری شبکه«cnn»با دایانا دوگان، مدیر بینالمللی مخابرات جهان در امریکا حـاکی از هـمین نـگرانی است، او میگوید:
«کنترل بزرگراه اطّلاعاتی برای جلوگیری از انتقال تصاویر و مـطالب مـبتذل و مستهجن و رعایت قوانین و سنّتهای فرهنگی توسّط«اینترنت»غیر ممکن است، حتّی قوانینی بر اساس پیمان«هلسینکی» وجود دارند که بر اساس آنـ، دولتـها حـق افراد را برای مبادله اطّلاعات به رسمیّت شناختهاند، امّا همین دولتـها سعی میکنند با وضع قوانین و مقرّراتی دسترسی به «اینترنت را محدود کنند.» 1
امروزه مشکل مسائل ارتباطات را تنها ماهوارهها و تلویزیون و ویـدیو ایـجاد نـمیکنند.بلکه کامپیوتر که عصر جدید و فصل تازهای را برای پیشرفت انسان در زمینه ارتـباطات بـه وجود آورده، این معضل را چند برابر کرده است.برای انسانی که بتواند با پیشرفت علوم و تکنولوژی در حـجمی بـسیار انـدک، بیش از یکصد هزار تراتزیستور قرار دهد، دیگر جایی برای مقابله با امـواج رادیـویی و تـصویری باقی نمیگذارد و مقابله با آن، کار را بسیار دشوار کرده است.
تجربه بسیاری از کشورهای در حال توسعه در سـالهای اخـیر نـشان داده است که هرگونه سیاستگذاری و اجرا در زمینه مسائل مربوط به«فرهنگ»و«ارتباطات» بدون شناخت مبتنی بـر یـافتههای تحقیقاتی و علمی، محکوم به شکست خواهد بود.
از دهه هشتاد میلادی، بحث نوگرایی و فرانوگرایی از رسـانهها و هـنر و ادبـیّات و معماری و...، که از مصادیق فرهنگ به شمار میروند، آغاز شده و اظهارنظرهای گوناگونی در این زمینه ابـراز شـده است، که با نظرهای پیشین فرق دارد؛مثلا عقیده آنان در مورد رسانهها، حضور روزافـزون مـخاطبان و مـشارکت آنان در رسانههاست، چرا که رسانه مورد ادّعای فرانوگرایان(پست مدرنیستها) باید پاسخگوی همه نیازهای مخاطب خود
پژوهش های اجتماعی اسلامی » شماره 9 (صفحه 75)
بـاشد، و ایـن سخن از این دیدگاه که نیازهای مخاطب رسانهها متعلّق به یک عصر و زمـان و یـک نـگاه معیّنی نیست، درست است.
1-مطالعه در زمینه ارتباطاتبطور کلّی مطالعات مربوط به مطبوعات و رادیو و تلویزیون و سینما و دیگر وسائل ارتـباطی در دو سـو دنـبال میشوند.برخی از متخصّصان و محقّقان، ارتباطات و وسایل ارتباط جمعی را بعنوان یکی از پدیدههای گوناگون اجـتماعی تـلقّی میکنند و آنها را از جنبههای گوناگون مخصوصا با توجّه به محتوای پیامهایی که در اختیار افراد میگذارند، مورد مـطالعه قـرار میدهند.بعضی دیگر خود وسایل ارتباطی را بدون توجّه به محتوای پیامهای آنها مـطالعه مـیکنند.این گروه، وسایل ارتباطی را از عوامل بسیار مؤثّر و حـتّی قـاطع تـغییرات زندگی بشری میشناسند و با اعتقاد به ایـنکه فـرهنگ و تمدّن انسانی در مراحل گوناگون تاریخی تحت الشّعاع وسایل ارتباطی بوده است، چگونگی تـأثیر ایـن وسایل در جوامع را بررسی میکنند.
بنابراین، مطالعه در زمـینه ارتـباطات جمعی نـیز مـانند هـمه مطالعات علوم اجتماع، ساختار معیّنی نـدارد و بـه سبب نامحدود بودن و پیچیده بودن قلمرو آن، روشهایی گوناگون پیدا میکند.
بیشک وسایل ارتـباط جـمعی از پدیدههای اجتماعی در حال تحوّل و توسعه بـه شمار میروند، زیرا رخـدادها و مـسائل جدید زندگی بشر و محیط اجـتماعی آنـ، در هر روز و هر ساعت در حال دگرگونی هستند و محتوای پیامهای آنها را دگرگون میسازند.نیز پیشرفتهای تـکنولوژی بـطور، پیوسته حوزه عمل این وسـایل را گـسترش میدهند.
1-1نگرشهای گـوناگون در زمینه ارتباطاتدر مورد مـطالعات و تـحقیقات ارتباطات جمعی میتوان دو نـگرش و مـکتب مهم را از هم متمایز ساخت.نخستین مکتب به تأثیر پیامهای ارتباطی در جوامع توجّه دارد و بر این اسـاس، وضـع ادارهکنندگان و دستاندرکاران وسایل ارتباطی، محتوای پیـامهای ارتـباطی، پیامگیرندگان و آثـار اجـتماعی پیـامها را مورد مطالعه قرار مـیدهد.این همان مکتب جامعهشاسی ارتباطات است.
دوّمین مکتب، برای وسایل ارتباطی و جریان دگرگونیهای جوامع انسانی نقشی بسیار مـؤثّر و تـعیینکننده را باور دارد که مارشال مک لوهان کـانادایی از جـمله کـسانی اسـت کـه وسایل ارتباط جـمعی را خـاستگاه تحوّلات جوامع انسانی میشناسد.
وی از وسایل ارتباطی به عنوان امتداد و گسترش حواس انسان، در هر یک از اعصار سهگانه سـنّتی، جـدید و مـعاصر یاد میکند که به ترتیب بر نـوع روابـط نـاشی از انـتقال پیـام بـه صورت شفاهی، مکتوب یا توسّط رسانه
پژوهش های اجتماعی اسلامی » شماره 9 (صفحه 76)
الکترونیکی استوارند، تناسب قوی و تردیدناپذیری میان نوع فرهنگ و ابزار خاص ارتباطی کشف کرده است، که سوّمین مشخّصه دوره تمدّن بشری از لحاظ«مک لوهان»، اسـتفاده مجدّد از حس شنوایی، امّا در سطحی بسیار گستردهتر است.حس شنوایی و بینایی که به ترتیب حواس انحصاری دوران اوّل و دوّم تاریخ انسانی بودهاند، در عصر رسانههای الکترونیکی ناکافی شدهاند و انسان ملزم شده است که برای اسـتفاده از آنـچه این وسایل عرضه میکنند، به همزمانی کاربرد این حواس بپردازد 2 .
2-1نگاهی گذرا به تاریخچه ارتباطات الف)عصر کشاورزی و عصر صنعتدر این دوره، بیشتر ارتباطات دهان به دهان و یا سینه به سینه و در داخل گروههایی بـسیار کـوچک جریان داشت.در جهانی بدون روزنامه و رادیو یا تلویزیون، تنها راه رساندن پیام به انبوه پیامگیران، گردآوردن مردم بود.این اجتماع مردم، در واقع نخستین رسانه انـبوه را تـشکیل میداد.
در غرب، در قرون وسطی، کلیسای کـاتولیک بـه دلیل سازماندهی گسترده آن، نزدیکترین چیز به رسانه انبوه پایدار بود و تنها رسانهای بود که میتوانست یک پیام را به جمعیّتهای انبوه سرتاسر مرزهای سـیاسی انـتقال دهد، (چنان که در اسـلام در قـرون نخستین، اوّلین رسانه انبوه پایدار، مسجد بود) 3 .بعدها در عصر صنعت، ایجاد ثروت که بر تولید انبوه کارخانهای مبتنی بود، به ارتباطات بیشتری در دوردست نیاز داشت و سبب پیدایش اداره پست و تلگراف و تـلفن شـد، امّا کارخانههای جدید به نیروی کار همگنی نیاز داشتند 4 ، و بدین ترتیب رسانههای ابنوهی مبتنی بر تکنولوژی جدید پا به عرصه وجود نهاد.وانگهی هر یک از اینگونه رسانهها با به وجود آمدنشان زنـدگی مـردم و نگرش انـسانها را نسبت به محیط خودشان دگرگون ساخت و به گفته مک لوهان، اختراع خطّ الفبایی، صنعت چاپ اروپایی و وسـایل ارتباطی الکترونی معاصر همانند رادیو و تلویزیون را باید اساس تحوّلاتی دانست کـه در طـول تـاریخ بشر در فرهنگ جوامع پدید آمدهاند.
وی با بررسی تاریخ رسانهها چنین ادامه میدهد، زندگی قبیلهای گروههای کوچک انسان در اعـصار قـدیم ناشی از ارتباط شفاهی یعنی بیان لفظی و ادراک سمعی بود.فرهنگ این دوره نیز جنبه شـفاهی دارد و نـمونههای آنـ، نقل اشعار و افسانهها و نمایش و تراژدی میباشند.
وی میگوید:با اختراع خطّ الفبایی و مخصوصا توسعه چاپ، این نوع زنـدگی را از میان میبرد و فرهنگ را نیز دگرگون میسازد 5 .«مک لوهان»همچنین بر این باور است کـه در حال حاضر تحت تـأثیر وسـایل ارتباطی الکترونی، انسانها وارد مرحله جدیدی از زندگی اجتماع شدهاند 6 .در این
پژوهش های اجتماعی اسلامی » شماره 9 (صفحه 77)
عصرب به انسان، برونراهبر یا دگرراهبر اطلاق میشود، چرا که در عصر ارتباطات جمعی و نفوذ اینگونه رسانهها در حریم منازل، هر شخصی از آنها الگو مـیگیرد، زیرا انسان اصولا الگوپذیری است و برای اعمال و رفتار خویش به دنبال الگوها و ارزشها میگردد و در این عصر، الگوی انسانها رسانههای جمعی میشوند و به راهی میروند که اساسا از طریق این وسایل تجویز شـده بـاشد.بنابراین، صاحبان اینگونه وسایل و نیز طرّاحان این وسایل، راهبران اندیشه و عمل انسانها میشوند 7 .
رسانهها از چند سو به فکر و اندیشه انسان احاطه پیدا میکنند و به گونهای در یکدیگر آمیختهاند که توان اندیشیدن را از انسان سـلب مـیکنند، به طوری که اگر تلویزیون که خود یک رسانه است، برنامهای بخواهد پخش کند، روزنامهها در مورد آن تبلیغ میکنند، تلفنها برای اظهار نظر به صدا در میآیند و رادیو اینگونه اظهارنظرها را کـه بـیشتر تکچین و از حقیقت علمی خارج است، پخش میکند و یا خبری که از تلویزیون پخش میشود، خوراک روزنامهها و تلکسهای خبری میشود و ماشینهای حروفچینی الکترونیکی به حرکت در میآیند و آن را با سرعتی وصفناپذیر به چـاپ مـیرسانند. ایـن هماهنگی و درآمیختگی رسانهها بطور مـستقیم بـر انـسانها غلبه پیدا میکند.
در حقیقت این نفوذ متقابل متراکم است که رسانههای منفرد را به یک سیستم تبدیل کرده است.این امر در ترکیب با جـهانی شـدن، قـلمرو اقتدار هر رسانه و مجرا و انتشار با تکنولوژی واحـدی را در بـاطه با دیگران، محدود میکند، امّا به کلّ نظام رسانهها، قدرت ارتقاء یافته عظیمی میبخشد که میتواند به سراسر کـره زمـین نـفوذ کند.بنابراین، آنچه در کار است تصویرسالاری و تبلیغسالاری نیست، بلکه درهمآمیختگی رسانههاست.
ب)عصر فـرا صنعتی(الکترونیکی)در این دوره، ارتباطات تنها به رسانهای نوشتاری(روزنامه، مجلاّت، کتب و...)محدود نمیشوند.بین سالهای 1950 و 1970 میلادی تعداد فرستندههای رادیویی در ایالات مـتّحده از 2336بـه 5359 دسـتگاه افزایش یافت.در دورانی که رشد جمعیّت فقط 35 درصد بود، فرستندههای رادیـویی 129 درصـد افزایش یافتند.این بدان معنی است که به جای اینکه برای هر 65 هزار آمریکایی یک فرستنده رادیـویی وجـود داشـته باشد، امروزه برای هر 38 هزار آمریکایی یک فرستنده موجود است؛یعنی اینکه شـنونده مـعمولی مـیتواند از میان برنامههای بیشتری به انتخاب بپردازد و یا به عبارتی دیگر، توده پیامگیران بین فـرستندههای بـیشتری تـوزیع شدهاند 8 .
اکنون اگر فرض شود در سال 1970 جمعیّت امریکا حدود 200 میلیون نفر(با
پژوهش های اجتماعی اسلامی » شماره 9 (صفحه 78)
تناسبی که یاد شده اسـت)و 5349 فـرستنده و رشد جمعیّت 35 درصد بوده باشد، در سال 1995 جمعیّت امریکا حدود 300 میلیون نفر و تعداد فـرستندهها 13960 دسـتگاه مـیشود و رشد جمعیّت در حالی که 43 درصد رشد نشان میدهد، تعداد فرستنده از 129 درصد به 161 درصد افـزایش مـییابد؛یعنی برای هر 20 هزار نفر یک فرستنده کافی خواهد بود.از این تناسب به خـوبی پیـداست کـه سازندگان تکنولوژی رسانهها تلاششان برای مهار کردن فرهنگ عامّه مردم و جایگزین کردن فرهنگی که خـود بـدان گرایش دارند، خواهد بود.
حمله برقآسای رسانههای همگانی عصر جدید به گونهای است کـه مـغزهای انـسانها را در انقیاد خود میگیرند.
تافلر مینویسد:
«آنچه به ظاهر به چشم میخورد یک رشته رخدادهای نامربوط است که در واقع مـوجی از تـحوّلات بـه هم پیوسته را تشکیل میدهند که سراسر افق رسانههای ما را از روزنامه و رادیو از یـک طـرف و مجلّه و تلویزیون از طرف دیگر در بر میگیرد.» 9
بنابراین، این دوره در واقع، عصر جدیدی را به وجود آورده است؛عصر رسانههای غیر تـودهای؛رسانههایی کـه پیدایش آنها تمامی رسانههای عصر صنعت را به زیر کشانده و همه آنها را مـغلوب خـود گردانیده است.این یک سپهر جدید اطّلاعاتی هـمگام بـا مـسائل فنّی در حال پیدایش است و این امر، تـأثیر گـستردهای را بر آنچه که در سر داریم خواهد داشت، زیرا اگر ما همه آنها را در نـظر آوریـم، این تحوّلات، نگرش و تصویر مـا را از جـهان و توانایی مـا را در مـعنی دادن بـه آن به گونه شگفتانگیزی دگرگون خواهد کـرد و ایـن دستاورد تأثیر رسانههای جدید عصر الکترونیک است.
3-1 تعریف ارتباطکلمه«ارتباط»که در علوم ارتباطات به کار مـیرود، مـفاهیم گوناگونی همانند انتقال و انتشار آگاهیها و انـدیشهها، ایجاد گپیوستگی و اشتراک فـکری و هـمکاری عمومی را در بر میگیرد.
دانشمندان و متخّصصان علوم ارتـباطات در ایـن زمینه تعاریفی را یاد کردهاند، که بیشتر آنها تعریف به مصادیق شیء میباشند.
ادوین امری امـریکایی مینویسد:
«ارتباط عـبارت از فنّ انتقال اطّلاعات و افکار و رفـتارهای انـسانی از یـک شخص به شـخص دیـگر است.بطور کلّی هر فـرد بـرای ایجاد ارتباط با دیگران و انتقال پیامهای خود به ایشان از وسایل مختلف استفاده میکند؛مثلا وقـتی انـسان میخندد و یا نگاه میکند، با نـگاه و لبـخند، نشاط خـود را بـه دیـگری نشان میدهد.همچنین هنگامی کـه شخصی به شخص دیگر«صبح بخیر»میگوید، با بیان شفاهی، دوستی و
پژوهش های اجتماعی اسلامی » شماره 9 (صفحه 79)
صمیمیّت خویش را به او میفهماند. به هـمین تـرتیب، موقعی که انسان به دیگری نـامه مـینویسد، بـا بـیان کـتبی مقصود خود را بـه نـظر او میرساند و با وی ارتباط برقرار میکند.» 10
کلود شانون و وارن وبور، دو دانشمند دیگر امریکایی چنین میگویند:
«ارتباط عبارت است از تمام روشهایی کـه از طـریق آن مـمکن است ذهنی بر ذهن دیگر تأثیر بـگذارد.این عـمل نـه تـنها بـا نـوشته یا صحبت کردن بلکه حتّی با موسیقی، هنرهای تصویری، تئاتر و غیره عملا تمام رفتارهای انسانی عملی است.» 11
انجمن بینالمللی تحقیقات ارتباط جمعی، درباره ارتباط چنین تعریفی را ارائه داده است:
«وقتی ارتـباط گفته میشود، منظور روزنامهها، نشریّهها، مجلّهها، کتابها، رادیوها، تلویزیونها، ارتباط دور(تلفن، تلگراف، کابلهای زیردریایی)است. همچنین ارتباط، چگونگی تولید و توزیع کالاها و خدمات مختلفی را که وسایل و فعّالیّتهای فوق به عهده دارند و مـطالعات و تـحقیقات مربوط به محتوای پیام و نتایج و آثار آنها را در بر میگیرد.» 12
ریموند ویلیامز انگلیسی در کتاب ارتباطات خود در تعریف ارتباط مینویسد:
«اصطلاح«ارتباطات»به تأسیسات و وسایلی که وظیفه انتقال افکار و اخبار و رفتارهای انسان را به عهده دارند، اخـتصاص داده شـده و اصطلاح«ارتباط» برای معرّفی جریان انتقال و دریافت پیامها به کار میرود.» 13
چارلز مولی دانشمند جامعهشناس امریکایی در اینباره مینویسد:
«ارتباط، مکانیسمی است که روابط انسانی بر اساس و بـه وسـیله آن به وجود میآید و تمام مـظاهر فـکری و وسایل انتقال و حفظ آنها در مکان و زمان بر پایه آن توسعه پیدا میکند.ارتباط حالات چهره، رفتارها، حرکات، طنین صدا، کلمات، نوشتهها، چاپ، راهآهن، تلگراف، تـلفن و تـمام وسایلی که اخیرا در راه غـلبه بـر مکان و زمان ساخته شدهاند، همه را در بر میگیرد.» 14
این تعریف، تقریبا یکی از بهترین و جامعترین تعاریفی است که ارائه شده است، امّآ در آن، نکتههایی درخور توجّه وجود دارد:
نخست اینکه در این تعریف، چند عنصر و مـعیار کـلّی به چشم میخورد:
الف.ارتباط، اساس و وسیله روابط انسانی تلقّی شده است.
2.ارتباط، مکانیسمی است که تمامی مظاهر فکری و وسایل انتقال آن در مکان و زمان توسّط آن توسعه پیدا میکند.
ج.لازمه برقراری ارتباط بین انسانها، نمادگذاری و مظهرسازی مانند کـلمات، عـلامات، تصویر و...میباشد.
د.عنصر و مـعیار نهایی، وسیله انتقال
پژوهش های اجتماعی اسلامی » شماره 9 (صفحه 80)
است که موضوع و محتوای روابط انسانی را از شخصی به شخص دیگر یا از گروهی به گروه دیـگر، منتقل میکند.
دوّم، «ارتباط»یک مکانیسم جمعی است که در آن واحد انجام میپذیرد و تقدّم و تـأخّر آن فـقط بـا دقّ عقلی لحاظ میشود. بنابراین، با هر نوع درآمیختگی انسان با خودش، یا با دیگران و یا اشـیاء و مـحیط خارج وی، میتوان گفت ارتباط برقرار شده است.پس نتیجه میگیریم که با هـر نـوع روابـط و یا رفتاری که از انسان با برخورد با دیگران و یا محیط خارجیش به هر شکلی کـه سرزند و آنها نیز به این نوع حالات پاسخ مناسب دهند و این نوع رفـتارها و پاسخها در آن واحد انجام پذیـرد، ارتـباط برقرار شده است.امّا ارتباطات به مجموعه رسانههایی اطلاق میشود که به صورت انبوه از آن استفاده میشود، مانند:رادیو و تلویزیون که سیلی از اطّلاعات را دارد جامعه میکنند. این اطّلاعات در حقیقت، ذهنها و اندیشهها را فعّال و به فعلیّت نـزدیک میسازد 15 .
4-1 انواع ارتباطارتباط به چند دسته تقسیم میشود:
الف.ارتباط مستقیم:در اینگونه ارتباط، شخص پیامدهنده و شخص پیامگیرنده، چهره به چهره به انتقال پیامهای خود مبادرت میکنند که این نوع انتقال اطّلاعات را ارتباط مستقیم یا شـخصی گـویند.اینگونه ارتباط به دلیلی شخصی و مستقیم بودن، دارای آثار و ارزش شخصی و فردی است. ب.ارتباط غیر مستقیم:در اینگونه ارتباط، به دلیل پراکندگی بین انسانها و گستردگی جوامع، برای انتقال پیام بین پیامدهنده و پیامگیرنده از وسایل چـاپی و نـوشتاری و شفاهی غیر حضوری و حتّی تصاویر و علائم استفاده میشود. بدینسان، گاهی اوقات پیام ارسالی میتواند سالها بلکه قرنها باقی بماند و اثری که پیامدهنده میخواهد از آن بهرهبرداری کند، برای زمانهای طولانی قـابل دسـترسی باشد، در حالی که در ارتباط مستقیم و شخصی، اثر آن دفعی و آنی است.
ج.ارتباط جمعی:در وسایل ارتباط جمعی، یا از راه روزنامهها و نشریّههای پر تیراژ اقدام به ارسال پیام میشود، یا توسّط رادیو و تلویزیون که بین گـروههای وسـیع انـسانها ارتباط برقرار میکنند.امروزه وسایل ارتـباطی جـدید، مـانند:ویدئو، تلویزیونهای کابلی، ماهوارهها و کامپیوتر نیز میتوانند به ارتباط مستقیم یا غیر مستقیم تبدیل شوند و انسانها بتوانند با یکدیگر طیف وسیعی از گـروههای انـسانی را تـحت پوشش قرار دهند و به ارسال پیام مبادرت کنند.
5-1 نـقش ارتـباطات در ساختار نظام ارتباطیارتباطات در هر جامعه دارای دو محور و نقش مهم هستند:
1-انجامدهی2-اطّلاعرسانی.اگر این ارتباطات وجود نداشته باشند، جامعه
پژوهش های اجتماعی اسلامی » شماره 9 (صفحه 81)
انجام و بقای خود را از دست میدهد و مـتلاشی میشد.
انسانها بـا تـغییر شرایط و تنوّع و تغییر حرفهها و شغلها و تخصّصها و...، به اطّلاعات بیشتری نـیاز دارند تا بتوانند به زندگی خود ادامه دهند.همانگونه که جامعه انسانی روزبروز در حال توسعه و پیشرفت است، نیاز بـه اطـّلاعات نـیز امری ضروری و اجتناب ناپذیر است؛بعنوان نمونه، آن گاه که نخستین خودرو سـاخته شـد، انسان برای زندگی با این وسیله جدید به انبوهی از اطّلاعات نیاز پیدا کرد، از جمله اطّلاعات فـنّی ویـژه خـودرو، اطّلاعات فنّی مربوط به رانندگی، اطّلاعات فنّی ترافیک و امثال اینها.
بنابراین، هر چه جـلوتر مـیرویم بـا مسائل جدید تکنولوژی و پدیدههای تازهتر روبرو میشویم که متقابلا به اطّلاعات جدیدتری نیاز خـواهیم داشـت.اگر جـامعهای نظام ارتباطی نداشته باشد، از انسجام آن کاسته شده، از حرکت باز خواهد ایستاد.
جدایی بین انسان و تکنولوژی و انـسان بـا خودش در عصر حاضر، سبب ایجاد شکافهای خطرناکی شده که به بحرانهای بزرگی انـجامیده اسـت.شکافی کـه بین انسانها و تکنولوژی قرار گرفته است به دلیل تحوّلات سریعی است که تکنولوژی پیـدا مـیکند و فرهنگ عامّه و نظام فرهنگی جوامع نمیتوانند خود را بسرعت با تغییرات تکنولوژیکی سازگار کـنند و در نـتیجه مـوجب بروز تضاد و تعارض میشود. در این صورت، نظام ارتباطی میتواند نقش مؤثّری در پر کردن این شکاف و یـا کـاستن آن داشته باشد و بخشی بزرگ از این مسؤولیّت را رسانههای جمعی به دوش میکشند.
نظام ارتباطی و ساختارهای جـدید تـکنولوژی بـیشتر وظیفه انطباق را بر عهده دارند.اگر از علم و تکنولوژی جدید غفلت کنیم، قدرت انطباق را جهان امروز از دسـت خـواهیم داد و دیـگر قادر به شناسایی نیازهای انسان نخواهیم بود تا تاریخ صحیح و مطابق بـا نـیاز به آنان بدهیم، و اگر از گذشته و سنّت خود غافل شویم، به نوعی بحران هویّت دچار خواهیم شـد کـه فرهنگ جامعه که زیرساز آن فرهنگ گذشتگان است، به خطر خواهد افتاد.
بنابراین، نظام ارتـباطی جـدید، عهدهدار اداره کردن و سازمان دادن و حفظ رابطه متعادل بـین دو نـیروی عـلم و تکنولوژی در جامعه است، به گونهای که جـامعه بـا حفظ استمرار و پایداری خود، توانایی انطباق و دگرگونی را هم داشته باشد.
6-1 ارتباطات و ممیّزههای آن الف)عناصر ارتباطیبرای هر ارتـباطی دو عـنصر پذیرفتنی است:1-انتقال پیام2-مشارک در پیام.
هر یک از ایـن دو واژهـ«انتقال»و «مشارکت»مبیّن مـقولهای هـستند کـه ارتباط نامیده میشود.این واژه در کاربرد متداول
پژوهش های اجتماعی اسلامی » شماره 9 (صفحه 82)
ارتـباط ریـشه دارند و در بخش اعظم ادبیّات تئوریک آن رسوخ کردهاند، ولی شدّت ظهور«انتقال»و اختفای«مشارکت»به حدّی اسـت کـه در حقیقت این دو را از ممیّزههای ارتباط خارج سـاخته است.
اگر قرار باشد ارتباطات را یـک بـنیاد و یک رشته علمی و نه تـنها یـک ابزار به شمار آوردیم، باید بتوانیم بگوییم که چه چیزی ارتباط است و چـه چـیزی ارتباط نیست، و چه معیارهایی بـاید در مـورد پدیـده ارتباط اعمال شود؟
ب)ابعاد نـظری ارتباطاتآنچه در ایـن بحث بدان پرداخته شـده اسـت، مسأله ارتباط از دید فلسفی است و از این رو، معیارهای آن عبارتند از:
1-آفرینش یک پدیدآورنده توسّط تعبیرکننده
2-اعتقاد به وجود مشارکت
3-قصد
4-موضع تعبیرکننده.
امّا دیـد غـیر فلسفی ارتباط، آن را تا حدّ یک کـارکرد ابـزاری، بیاهمّیّت مـیسازد و تـأثیر دیـدگاه ارتباطی فلسفی را بر حـیات فکری محدود میکند.
ج)فرق بین ارتباط و غیر ارتباطبرای روشن شدن موضوع، فرضی را میآوریم و سپس به تحلیل آن میپردازیم، اگـر فـرض شود فرکانس و امواج رادیویی منظّمی در فـضا بـه گـوش مـا بـرسد چه برداشتی مـیتوانیم از آنـ داشته باشیم؟، (چنان که در سال 1968، گروهی از ستارهشناسان که در مورد امواج رادیویی فضا بررسی میکردند، بر حـسب اتـّفاق یـک منبع امواج رادیویی را که نوسانهای منظّمی نـشان مـیداد، کـشف کـردند، کـه تـا آن زمان هیچ چیز شبیه به آن کشف نشده بود.)
با دقّت نظر در این فرض، تا حدودی فرق بین ارتباط و غیر ارتباط مشخّص میشود.اگر نوسانهای موردنظر، از یک فرهنگ سرچشمه بگیرند، در ایـن صورت در حیطه ارتباطات قرار دارند و جزئی از موضوعات مورد علاقه این بحث قرار میگیرند و اگر خاستگاه آنها یک پدیده فیزیکی و طبیعی باشد، در این صورت از حیطه تخصّصی علم ارتباطات بیرون خواهند بـود و جـزء علوم فیزیکی قرار خواهند گرفت.
پس هر مکانیسمی از روابط انسانی اگر از یک فرهنگ سرچشمه بگیرد و خاستگاه رفتارها، کردارها، باورها و...انسانی قرار گیرد، ارتباط صورت گرفته، جزء علوم ارتباطات قلمداد میشود.در غـیر ایـن صورت، جزء علوم تخصّصی ارتباطات به شمار نمیآید.
د)ابعاد کارکردی1.کنشهای غیر عمدی(غیر آگاه):این یکی از عناصر و ممیّزههای ارتباطات است. ممکن نیست که از ارتباط سخن به میان بـیاید، بـدون اینکه مفهوم قصد را مطرح
پژوهش های اجتماعی اسلامی » شماره 9 (صفحه 83)
سازیم؛به عـنوان نـمونه، چشمک زدن و پرش پلکهای چشم هر یک دارای یک پیام است.اگر چشم زدن از روی قصد باشد، یک کنش و یک حرکت ارتباطی است که حامل یک پیام فرهنگی اسـت، در حـالی که پرشهای پلک چشم(تیک عـصبی)یک کـنش غیر ارادی و غیر عمدی است و حامل پیام طبیعی و فیزیکی بدن، یعنی بر نوعی بیماری عصبی میباشد(و همچنین است فرضی که بدان اشاره شد).
2.کنشهای عمدی(آگاه):الیزابت آنسکوبت، فیلسوف انگلیسی مینویسد:
«هنگامی که درباره کنش عمدی سـخن مـیگوییم نباید در پی مشخّصههای خاص باشیم، بلکه آن کنش را به مقوله خاصّی از رفتارها نسبت میدهیم که پاسخ به سؤال «چرا»در مورد آنها کاربرد دارد.در این مورد«چرا»سؤالی درباره مقصود است، نه علّت.» 16
سؤال از علّت، در حقیقت سـؤال از هـدف و مقصود اسـت، زیرا برای پیدایش هر چیزی در خارج از چهار مرحله علّت بینیاز نیستیم:علّت فاعلی، علّت مادّی، علّت صوری و عـلّت غایی.چنانچه این را مورد مداقّه قرار دهیم، در خواهیم یافت که هدف و مـقصود، کـه هـمان علّت غایی در سلسله علل چهارگانه است، در مرحله چهارم قرار گرفته است، امّا در مسیر انجام یک عمل بـرای بـه وجود آوردن یک چیز، در رتبه نخست قرار خواهد گرفت.بنابراین، «چرا»را نمیتوان تنها سؤال دربـاره مـقصود دانـست، بلکه علّت را نیز شامل خواهد شد.
پیام و ایجاد معنیماهیّت اساسی ارتباط آن است که هر کس ارتباط برقرار مـیکند، شرکتکنندهای در فرایند ارتباط است با نقشی منحصر به فرد و جایگاه خاصّی که در آن قـرار دارد.در معنای واقعی، فردی کـه در یـک کنش ارتباطی شرکت میکند، در درون آن قرار دارد.بنابراین، وی در آن کنش دارای موضعی است و این موضع هرگز نمیتواند موضع یک بیگانه باشد، چیزی به نام مشاهدهگر عینی ارتباط وجود ندارد.نکته مهمّی را که باید دریافت این اسـت که معیارهای تعیین ارتباط و غیر ارتباط، باید از موضع خود فرد تعیین شود؛«این علامت یک پدیدآورنده دارد، و از روی قصد فرستاده میشود.بنابراین از موضع من، ارتباط است.»
نوع ارتباط بین افراد و ارسال پیامها و دریافت آنها همگی برگرفته از نـوع تـجربیّات بشر است.برای نخستین بار فیلسوف آلمانی، ایمانوئل کانت در قرن هیجدهم، این فکر را مطرح کرد که برای آنکه تمام تجربههای بشری معنیدار شوند، باید توسّط برخی از شکلوارههای تجارب قبلی مرتّب و سـازماندهی شـوند 17 .
بدینسان معانی، فرایند تجربیّات بشر است(که گاه آن را به«تبادر»تعبیر میکنند) و ارتباطات فراگرد معناست.پیامها شکل
پژوهش های اجتماعی اسلامی » شماره 9 (صفحه 84)
خارجی یک ارتباط هستند، امّا معانی شکل درونی ارتباط.پیام در برگیرنده معنایی نیست، امّا معانی همگی در درون پیامگیرنده شـکل میگیرند.
بنابراین، هـر پیامی دارای یک نوع ارتباط است، بدین معنی که مثلا آثار و اشیای باقی مانده از گذشتگان، همگی دارای یک پیام هستند که بر اساس تجربههای قبلی انسان که به صورت نقل سـینه بـه سـینه و فرهنگی به بشر امروزی انـتقال پیـدا کـرده است، معنایی را در درون هر انسانی شکل میدهد، امّا این پیامهاست که از این آثار به انسان منتقل میشود، ولی معانی بر اساس همان تـجربیّات گـذشتگان در درون انـسان شکل میگیرند.پس آنچه انتقالپذیر است، پیام است و مـعانی قـابلیّت انتقالپذیری ندارند.
7-1 ضرورت ارتباطچنان که گفته شد، انسان موجودی اجتماعی است؛یعنی همیشه به گونه اجتماعی زیست میکرده و میکند.این نکته را اگر در تـاریخ زیـستی بـشر مطالعه کنیم و به عقب برگردیم، در خواهیم یافت. بنابراین، بسادگی مـعلوم میشود که از زمان تشکیل جامعه، مهمترین امر در زندگی اجتماعی بشر، ایجاد رابطه با همنوعانش بوده است، و برای بـرقرار کـردن ارتـباط میان خود و مبادله اطّلاعات و اندیشهها و افکار خود بین افراد انسانی، کـه از شـرایط ضروری زندگی جمعی و اجتماعی است، به وسایلی خاص نیاز دارد.
الف)زبان وسیله ارتباطانسان برای درک اشیاء نیاز به فکر دارد و بـا قـوّه تـفکّر میتواند آنها را بشناسد و تجزیه و تحلیل کند.فکر انسان قادر است علاوه بر ادراکـ اشـیای خـارجی، تصویر اشیاء و مسائلی را که در ذهن منعکس میشوند، در یک لحظه ادراک کند.در ضمن این را نباید فـراموش کـرد کـه فکر بتنهایی و بطور مطلق وجود ندارد و برای ظهور آن وسیلهای مادّی باید موجود باشد و آنـ«زبان»است.زبان مـهمترین وسیله ارتباط افراد بشر و پایه همه نهادهای اجتماعی افراد بشر است و همچون نـهادهای اجـتماعی در بـرخورد با جوامع و بر اثر فشار نیازهای گوناگون بشر در معرض تغییر و تحوّل و دگرگونی است.
ب)نقش زبان در نـحوه ارتباطزبان گـفتاری مانند هر ابزار دیگری دارای نقش و وظیفهای است.چنان که نقش چشم، دیدن و نقش گـوش، شـنیدن اسـت، نقش اصلی زبان نیز بیان اندیشه و فکر و اطّلاعات و انتقال آن به دیگران است. بنابراین، بـرای زبـان یک نقش ایجاد ارتباط و یک وظیفه تکیهگاه اندیشه و افکار میشود تصوّر کرد.
1-ایجاد ارتـباط:زبان بـرای ایـجاد ارتباط میان افراد و گروههای اجتماعی به کار میرود؛به عنوان نمونه، زبان عربی یا فارسی ابـزاری اسـت کـه عربزبانان و فارسیزبانان به وسیله آن میتوانند با یکدیگر ارتباط برقرار کنند و عمل فهمیدن
پژوهش های اجتماعی اسلامی » شماره 9 (صفحه 85)
و فـهماندن را انـجام دهند.نخستین و اساسیترین نقش زبان نیز همین است، زیرا برای انسان در اجتماع ضروری است که تجربه خـود را بـه دیگران منتقل و از تجربه دیگران استفاده کند و برای این کار هیچ ابزاری سـادهتر و در عـین حال کاملتر و کارآمدتر از زبان وجود ندارد.
2-تکیهگاه اندیشه فـکر:زبان افـزون بـر اینکه در ایجاد ارتباط نقش دارد، و وسیله تجلّی و ظـهور انـدیشه و فکر و نشانههای آن است، وسیله تفکّر منطقی نیز هست، چنانکه اگر فعّالیّت ذهن آدمـی در قـالب زبان انجام نگیرد، نمیتوان نـام انـدیشه و فکر بـر آنـ نـهاد 18 .
زبان به این معنی، عامل جداکننده بـین مـفهومات خارجی و حتّی ذهن انسان است. این واقعیّت، بسیاری از دانشمندان و اندیشهوران را به ایـن فـکر انداخته است که براستی اندیشه را زبـان به آدمی میآموزد، در حـقیقت، قـانون و احکام زبان است که قـانون و احـکام تفکّر را میگذارد، و به همین دلیل یونانیان قدیم لفظ«نطق»و«عقل»را با یک واژه به نـام«lgs»بیان مـیکردند، چنانکه در منطق ارسطویی از انسان بـه«حیوان نـاطق»و در مـنطق اروپایی به«حیوان عـاقل» تـعبیر میشود.
حاصل سخن اینکه زبان و فـکر هـر دو یک نوع پیوستگی با هم دارند، زیرا فکر، انعکاس واقعیّت عینی در وجدان انسان اسـت و زبـان، بیان این واقعیّت عینی وجدانی اسـت، و تـا زبان نـباشد، فـکر و انـدیشه هیچ گاه تجلّی نـخواهد کرد و این زبان است که مظهر فکر و اندیشه انسان است.
افزون بر این، برای آنکه چگونگی انـعکاس واقـعیّت عینی اشیاء در فکر انسان به دیـگران مـنتقل شـود، بـاید بـار دیگر آن را عـینی سـاخت و افکار را که محصول انعکاس دنیای خارج است به صورت مادّی و فهمپذیر در آورد.مادّی کردن و قابل انتقال سـاختن انـعکاس واقـعیّتهای محیط زندگی در فکر انسان، با وسائل و روشـهای گـوناگونی صـورت مـیگیرد، کـه مـهمترین آنها زبان است که از مصادیق آن، بیان شفاهی، تصاویر، هنرهای تجسّمی، آهنگها، نوشتهها، کتابها، روزنامهها، مجلاّت چاپی، عکسها، رادیو و تلویزیون و...میباشند.بنابراین، هر یک از آنها میتواند وسیلهای بـرای انتقال افکار و اندیشهها و اطّلاعات انسانی بوده باشد.
8-1 رابطه فرهنگ و ارتباطاتاز آنچه تاکنون بحث کردیم روشن میشود که فرهنگ و ارتباطات با یکدیگر همزیستی دارند.ارتباطات محصول فرهنگ و فرهنگ مشخّصکننده رمز، ساختار، معنی و زمینه ارتـباطی اسـت که صورت میگیرد 19 .از سوی دیگر، ارتباط مسیر زندگی فرهنگ است.بدون ارتباط هیچ فرهنگی قادر به بقا نیست، حتی میتوان عنون کرد که بدون ارتباط، فرهنگی وجود نخواهد داشت.
هر فرهنگی واقـعیّتهای خـود را میسازد.
پژوهش های اجتماعی اسلامی » شماره 9 (صفحه 86)
فرهنگ پدیدههای دنیای اطراف ما را تعیین و طبقهبندی میکند و به آنها معنای مناسب خودش را میدهد.فرهنگ مشخّصکننده معیارها و قواعد رفتاری اعضای وابسته به آن بوده و آنـها را در روابـط اجتماعی راهنمایی میکند.
در هر جامعهای افـرادی گـوناگون وجود دارند که بعضیها از بعضی دیگر دارای فهم بیشتری هستند.اینها از این فعّال شدن محیط ایده میگیرند و خلاّقیّتهای خود را به صورتهای مختلف متبلور میسازند. بعضی از ایـن خـلاّقیّتها به صورت فعّالیّتهای فـرهنگی، کـاربرد پیدا میکند که در نتیجه به صورت فرهنگ خواص و یا نخبگان در میآید و اگر این نوع فرهنگ عمومیّت پیدا کند، به صورت فرهنگ عامّه مورد پذیرش واقع خواهد شد.فرهنگ نخبگان در هر جـامعهای جـزء ذخایر فرهنگی آن جوامع خواهد شد و در مراکز اطّلاعاتی و... نگاهداری و حفظ میشود.
هر گاه مردمی علیه فرهنگشان قیام میکنند، فعّالیّتهایشان روی جنبههای آگاهانه آن، مثل بعضی قواعد رفتاری، شیوههای سنّتی، معیارها و غیره متمرکز است، ولی جـنبههایی از فـرهنگ را که در سـطوح ناخودآگاه مغز نقش بستهاند، نمیتوان بآسانی تغییر داد.این موارد شامل باروهای عمیق، ارزشهای اخلاقی، و بخصوص راههایی اسـت که در آن فرهنگ، دنیای اطراف را طبقهبندی و تعریف کرده است.این سطوح ناخودآگاه، تـأثیر زیـادی در نـحوه تفسیر مردم از محیط اجتماعی و فیزیکیشان و نیز در شکل دادن به واقعیّتها دارد.
بعنوان نمونه، در تفکّر لیبرالیسم، فرد ترغیب میشود کـه اسـتعدادهای شخصی خویش ار پرورش داده و برای خوشبختی شخصی خود تلاش کند.این تفاوتهای مشخّص در ارزشهای مـربوط بـه نـفس فرد و روابط اجتماعی، تأثیر قابل توجّهی بر شیوه ارتباطات و رسوم ارتباطی دارند.در زمینه رابطه فـرهنگ و ارتباطات، گودی کونست و تینگ تومی، فردگرایی را با تشریفات کمتر و فاصله کمتر بین مـردم از لحاظ قدرت مرتبط مـیدانند.در فـرهنگهای«فردگرا» ارتباط بیشتر صریح و مستقیم است، در حالی که در فرهنگهای«جمعگرا»ارتباط بیشتر ضمنی و مبهم است.گرایش فرد بر غیر رسمی بودن و روابط مبتنی بر توازن قدرت در ارتباطات تأکید میکند، در حالی که در گرایش جمعی، رسمی بـودن و روابط غیر متقارن قدرت مورد تأکید قرار میگیرد 20 .
گزیده سخنمطالعه در زمینه ارتباطات جمعی مانند همه مطالعات علوم اجتماعی، ساختار معیّنی ندارد و از اینرو، روشهای گوناگونی ارائه شده است.امروزه وسایل ارتباط جمعی از پدیدههای اجتماعی در حال تـحوّل و تـوسعه به شمار میروند و زندگی
پژوهش های اجتماعی اسلامی » شماره 9 (صفحه 87)
بشر و محیط اجتماعی آن را در هر لحظه دگرگون و متحوّل میسازند و محتوای پیامها آنها را تغییر میدهند.
در زمینه مطالعه ارتباطات جمعی، دو مکتب و نگرش مهم وجود دارد: 1-مکتب جامعهشناسی ارتباطات 2-ایجاد تغییر و دگرگونی در جـوامع انـسانی، که مک لوهان جزء مکتب دوّم است و وسایل ارتباط جمعی را منشأ تحوّلات جوامع انسانی میشناسد.
بطور کلّی وقتی به تاریخچه ارتباطات نظر میافکنیم، میتوان ارتباطات را در سه دوره از یکدیگر متمایز ساخت که هـر دوره از ویـژگی خاصّی برخوردار بوده است. نخستین دوره، عصر کشاورزی است و دوّمین دوره عصر صنعت و سوّمین دوره، عصر فراصنعتی و الکترونیک است.
دانشمندان در تعریف ارتباط، نظریّههای گوناگونی را ارائه دادهاند که بعضی از آنها ناظر به مـصادیق ارتـباط مـانند روزنامهها و نشریّهها و وسایل ارتباطی مـیشود، امـّا تـعریفی که برای ارتباط یاد کردیم، عبارت است از:«روابط و یا رفتاری که انسان در یک فراگرد اجتماعی با دیگران دارد و آنها نیز به ایـن حـالات پاسـخ مناسب دهند و این نوع رفتارها و پاسخها در آن واحـد انـجام پذیرد.»
ارتباط به سه دسته تقسیم میشود:
الف)ارتباط مستقیم
ب)ارتباط غیر مستقیم
ج)ارتباط جمعی که هر یک از آنها در یک فراگرد اجتماعی به دست میآید.
ارتباطات دارای دو نقش اساسی است: 1-انـسجامدهی2-اطّلاعرسانی، کـه عـدم وجود هر یک از آنها موجب متلاشی شدن یک نظام اجـتماعی خواهد شد.
ارتباطات دارای ویژگیهای گوناگونی است که عبارتند از:
الف)عناصر ارتباطی، شامل انتقال پیام و مشارکت در پیام
ب)ابعاد نظری ارتباطات، شامل: 1-آفرینش یک پدیـدآورنده2-اعتقاد بـه وجـود مشارکت3-قصد4-موضع تعبیرکننده است.
ج)فرق بین ارتباط و غیر ارتباط
د)ابعاد کارکردی که شامل کنشهای غیر آگـاه و کـنشهای آگاه میگردد.
ه)پیام و ایجاد معنی، و اینکه آیا معنی در درون پیام نهفته است و هچون پیام قابلیّت انتقال دارد یا معنی در نـزد پیـامگیرنده هـست و پیام فقط آن را تداعی میکند؟
ایجاد ارتباط در میان افراد بشر باید با وسیلهای باشد کـه افـزون بـر سادگی، کاملترین وسیله نیز باشد و آنچه بتواند افکار و اندیشههای آدمی را در برخورد ذهنها به کـاملترین شـکل انـتقال دهد، «زبان»است. بنابراین، زبان یک وسیله ارتباطی است.
نقش زبان در نحوه ارتباط به دو گونه شکل مـیگیرد:1-ایجاد مـعنی2-به عنوان تکیهگاه اندیشه و فکر.
پس از بررسی نحوه ارتباط، این نکته رخ
پژوهش های اجتماعی اسلامی » شماره 9 (صفحه 88)
مینماید که ارتباطات، محصول فـرهنگ و فـرهنگ، مـشخّصکننده ساختار، زمینه و معنای ارتباطی است.جنبههایی از فرهنگ را که روی سطوح ناخودآگاه مغز انسان نقش بـسته بـاشد بسادگی نمیتوان دگرگون ساخت، مانند باورهای عمیق و ارزشهای اخلاقی که به صورت عـادت در آمـده باشند.
فرهنگهای غـربی بیشتر«فردگرایانه» است که در این نوع فرهنگها ارتباط بیشتر صریح و مستقیم است، امّا در فرهنگهای «جمعگرا»ارتباط بـیشتر ضـمنی و مبهم است.
پینوشتها:1.ایران، «انقلاب اطّلاعاتی»، سال دوّم، شماره 345، چهارشنبه 22 فروردین ماه، 1375.
2.احمد خوانساری، «دهکده جـهانی»، سـروش، سـال 12، ش 532، ص 16.
3.آلوین تافلر در مورد تبلیغ و رسانه کلیسا [مسجد]چنین باوری دارد:هر قدر حکومت خودکامه بهتر بتواند همه رسـانههای دیـگر را سـانسور و کنترل کند، رسانه مسجد یا کلیسا به عنوان وسیلهای بالقوّه برای مـخالفت سـیاسی مهمتر میشود و چه بسا تنها راه ابراز مخالفت با رژیم باشد، امّآ وقتی کلیسا[مسجد]«مجرای»خود را باز میکند و مـخالفت مـردم را از سکّوی خطا به بیان میدارد، این رسانه پیام را تغییر میدهد و اعتراضی را کـه مـمکن است منشأ آن گرسنگی با دیگر کمبودهای مـادّی(یا تـمسخر و بـیاعتنایی به عقاید و احکام الهی)باشد، در قالبهای مذهبی از نـو شـکل میبخشد.این نکته روشن میکند که چرا جنبشهایی که در آغاز به خاطر هدفهایی مـیجنگیدند کـه به خودی خود ربطی بـه مـذهب نداشت، نـاگهان بـه مـجاهدات مذهبی تغییر ماهیّت دادند.
در ایران، آیت اللّه خـمینی قـدّس سرّه به کاری بیش از ترکیب این سه عنصر در یک حرکت پر شور واحـد دسـت زد.وی همچنین رسانه موج اوّل-یعنی موعظههای چـهره به چهره روحانیّون بـرای مـؤمنان- را با تکنولوژی موج سوّم تـرکیب کـرد؛نوارهای صوتی حاوی پیامهای سیاسی که در مساجد به طور مخفی توزیع میگردید و در همان جـا پخـش میشد و به کمک دستگاههای ارزانـ قـیمت تـکثیر میگردید.
شاه برای مقابله بـا آیـت اللّه خمینی قدس سرّه، از رسـانههای مـوج دوّمی یعنی مطبوعات و رادیو و تلویزیون استفاده میکرد.به محض آنکه آیت اللّه خمینی قدّس سرّه تـوانست شـاه را سرنگون کند و کنترل دولت را در دست بگیرد، فـرماندهی ایـن رسانههای مـتمرکز مـوج دوّمـی را نیز در اختیار گرفت.
رک:جابجایی در قدرت، ص 554 بـه بعد تافلر در این بحث از یک عنصر اصلی غفلت دارد و آن اعتقاد و پایبندی مردم به اصول اسلامی و رهـبران دیـنی خود میباشد، چرا که رسانههای مـوج دوّمـی هـمه در اخـتیار شـاه و ایادی او بودند تـنها ایـن رسانههای داخل ایران نبود بلک کلّیّه رسانههای جمعی و کانونهای اطّلاعاتی جهان برای حفظ شاه بسیج شـده بـودندد، امـّا چرا نتوانستند کاری را از پیش ببرند؟بلی آن عنصر اعـتقاد بـود، چـرا کـه مـردم از رهـبران دینی خود و همچنین رهبر کبیر انقلاب اسلامی حضرت امام خمینی قدّس سرّه شنیده بودند و معتقد شده بودند که شخص شاه و ایادیش، وجودشان برای دین و مملکت مضرّ اسـت و لذا گوش به فرمان رهبران دینی قیام کردند، که البتّه ناگفته پیداست که تسریع این انقلاب و انتشار آن به تمامی اقصی نقاط کشور توسّط رسانههای انبوهی موج اوّل[مسجد]و موج سوّم(نوارهای صوتی و امـثال آن)بود.
4.تافلر، آلویـن، جابجایی در قدرت، ترجمه شهیندخت خوارزمی، (چاپ پنجم:سیمرغ، 1374)، ص 538 با تلخیص.
پژوهش های اجتماعی اسلامی » شماره 9 (صفحه 89)
5.کاظم معتمدنژاد، وسایل ارتباط جمعی (چاپ دوّم:انتشارات دانشگاه علاّمه طباطبایی، 1371)، ج 1، ص 26.
6.همان مأخذ، ص 27.
7.رک:باقر ساروخانی، دائرة المعارف علوم اجتماعی(چاپ اوّل:مؤسّسه کیهان، 1370)، ص 511.
8.آلوین تافلر، موج سوّم، تـرجمه شـهیندخت خوارزمی، (چاپ دهم، فاخته، 1374)، ص 228-221.
9.همان.
10.کاظم معتمدنژاد، وسایل ارتباط جمعی، ص 34.
11.مهدی محسنیان راد، ارتباطشناسی، (چاپ دوّم:انتشارات سروش، 1374)، ص 44.
12.کاظم معتمدنژاد، وسایل ارتباط جمعی، ج 1، ص 36.
13.مهدی محسنیان راد، ارتباطشناسی، ص 49.
14.کاظم معتمدنژاد، وسایل ارتباط جـمعی، ج 1، ص 38.
15.البتّه بـاید این را در نظر داشت که هـر قـدر اطّلاعات افزایش یابد و در هر لحظه انسان اطّلاعات لحظات بعد را دریافت کند و این اطّلاعات مانند آبشاری بر سر انسان فرو ریزد، انسان دچار رکود ذهـنی خـواهد شد و از خلاّقیّت باز خـواهد مـاند، امّا آنچه در این جا یاد شده است، فقط صرف اطّلاعات است، چرا که انسان برای پیشبرد اهداف خود، به یک سری اطّلاعات نیاز دارد؛اطّلاعاتی که بتواند آنها را تجزیه و تحلیل و پردازش کـند در ایـن صورت است که ذهنها و اندیشهها فعّال میشوند و خلاّقیّتها بروز میکنند/ تفصیل این مطلب در بحث مدلهای ارتباطی خواهد آمد.
16.دیوید سلس، روت شرنسکی، حدّ و مرز ارتباط، ترجمه وازگن سرکبیان، پژوهش و سنجش، سال 3، 1375، ش 8، ص 50.
17.مسأله ارسال پیـام و ایـجاد معنی، مـانند مسأله دالّ و مدلول است، که در این جا پیام به منزله «دالّ»و ایجاد معنی به منزله«مدلول»میباشد؛ بعنوان نمونه، اگر سـگی به طوری تربیت شود که با شنیدن صدای زنگ منتظر غـذا بـاشد، ایـن معنی (انتظار غذا)موجب بروز ترشّح بزاق او خواهد شد، که در روانشناسی به این مسأله«شرطی شدن»اطلاق میشود پس صدای زنـگ، ارسـال پیام است و ترشّح غذا و انتظار غذا بودن، ایجاد معنایی است برای آن حیوان، گـرچه واقـعا غـذایی در کار نباشد.بنابراین، برای هر پیامی باید از پیش، معانی در نزد پیامگیرنده ایجاد شده باشد و یا مـوجود باشد که به محض شنیدن و دریافت پیام، آن معنی در نزد پیامگیرنده متبادر گردد و بـدان پاسخ مناسب بدهد.برای تـفصیل بـیشتر در این زمینه میتوانید به کتب منطق و فلسفه در بخش دالّ و مدلول و نیز کتب مقدّمات زبانشناسی و معنیشناسی مراجعه کنید.
18.به نظریّه چامسکی و برخی دیگر از فلاسفه معاصر مراجعه شود:رک تفصیل بیشتر: درباره«نوام چامسکی»، نشر فرهنگ معاصر و نـیز: مقدّمات زبانشناسی، باقری امهری، دکتر، نشر دانشگاه تبریز.
19.چنان که قبلا بیان کردیم، اگر معنی در درون یک فرهنگ شکل بگیرد، ارتباط حاصل شده است و اگر معنی از برخورد پدیدههای طبیعی و فیزیکی باشد، ارتباط نخواهد بود.
20.رک:اد.بوئرل، فـرهنگ و ارتـباطات، ترجمه مهرسیما فلسفی، پژوهش و سنجش، ش 8، سال 1375، ص 68.
افزودن دیدگاه جدید