اصول و مهارت‌های مناظره (جدال احسن)(2)، اقسام، ابزار و اصول کلی مناظره

تاریخ انتشار:
اشاره مناظره یا جدال احسن یکی از مهم‌ترین و کاراترین شیوه‌های ارتباط کلامیبرای...
نویسنده: اکبر اسد علیزاده
نام نشریه: مبلغان، شماره 190، خرداد 1394، ص 53

اشاره

مناظره یا جدال احسن یکی از مهم‌ترین و کاراترین شیوه‌های ارتباط کلامیبرای بیان دیدگاه‌ها و باورها و حتی یکی از بهترین راه‌کارها برای دستیابی به واقعیت‌ها و کشف حقایق است. فهم درست این فن و استفاده مناسب از آن می‌تواند در روشن ساختن حقایق بسیار مفید و مؤثر باشد و به همین خاطر قرآن کریم در آیات فراوان و بهگونه‌های متفاوت بر آن تأکید کرده است و انبیاء بزرگوار نیز در تبلیغ و ارشاد مردم به شکلی گسترده از آن بهره برده‌اند.

در شمارهٔ گذشته (ماهنامهٔ مبلّغان188)، بخش نخست این مقاله در موضوعاتی همچون: مفهوم‌شناسی، گسترهٔ موضوع، اهمیت و ضرورت تحقیق، آثار و فواید مناظره، ارائه و به آن پرداخته شد. در این شماره نیز اقسام و ابزارهای مناظره و اصول کلی آن مطرحمی‌شود.

اقسام مناظره

خداوند در قرآن کریم می‌فرماید: ]وَ جادِلْهُمْ بِالَّتی هِیَ أَحْسَنُ[[1]از این آیهٔ شریفه، جدال غیر احسن نیز فهمیده می‌شود که روشپسندیده‌ای برای مناظره نیست. از امام حسن عسکری(علیه السلام)نقل است که روزی در محضر امام صادق(علیه السلام)از شیوه ودیدگاه رسول خدا(صلی الله علیه و آله) درباره گفت‌وگو پیرامون مباحث دینی سخن به میان آمد. امام(علیه السلام)فرمود: «لَمْ یُنْهَعَنْهُ مُطْلَقاً وَ لَکِنَّهُ نُهِیَ عَنِ الْجِدَالِ به غیر الَّتِی هِیَ أَحْسَنُ أَ مَا تَسْمَعُونَ اللَّهَ یَقُولُ]وَ لا تُجادِلُوا أَهْلَ الْکِتابِ إِلَّا بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ[وَ قَوْلَهُ]ادْعُ إِلی سَبِیلِ رَبِّکَ بِالْحِکْمَةِ وَ الْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَ جادِلْهُمْ بِالَّتِی هِیَ أَحْسَن[‌؛[2] [رسول خدا(صلی الله علیه و آله)] به طور مطلق از مجادله نهی نفرموده، بلکه از آن سخن و گفت‌وگویی که نیکوتر نیست، منع کرده است. آیا این سخن خداوند را نشنیده‌اید که فرمود: با اهل کتاب، جز به [شیوه‌ای] که بهتر است، مجادله مکنید.[3]و فرمود: با حکمت و اندرز نیکو به راه پروردگارت دعوت کن و با آنان به[شیوه‌ای] که نیکوتر است مجادله نمای.»[4]

امام صادق(علیه السلام) در ادامه روایت می‌فرماید: «دانشمندان مذهبی، جدال احسن را از لوازم دین و گفت‌وگوی غیر احسن را ممنوعدانسته‌اند و خداوندی که ناهی از جدال غیر احسن است، چگونه ممکن است مطلق مجادله و بحث را ممنوع کرده باشد، در حالی کهخود می‌فرماید: ]وَ قالُوا لَنْ یَدْخُلَ الْجَنَّةَ إِلّا مَنْ کانَ هُوداً أَوْ نَصاری تِلْکَ أَمانِیُّهُمْ قُلْ هاتُوا بُرْهانَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ صادِقِینَ[؛[5]«و گفتند: هرگز به بهشت نرود مگر کسی که یهودی یا نصرانی باشد، اینها آرزوهای آنان است. بگو: اگر راست می‌گویید برهان و دلیل روشن خویشبیاورید.» و روشن است که برهان همان مجادله و احتجاج احسن می‌باشد.»[6]

بنابراین و با دقت در آیات و روایات، دو نوع مناظره مطرح است:

الف. مناظره پسندیده

همان است که به آشکار شدن حق و از بین بردن باطل می‌انجامد. در این مناظره، هدف، تحقیر طرف مقابل و خودبرتربینی نیست،‌ بلکه منظور اثبات حق و نفوذ در افکار و اعماق روح اوست. در این نوع مناظره، باید از هرگونه اهانت به طرف مقابل و رنجش خاطر او پرهیز وبا بیانی مؤدبانه و زیبا و بر اساس برهان و حکمت گفت‌وگو شود. این نوع مناظره، مطلوب قرآن است.

امام صادق(علیه السلام) در پاسخ به پرسشی درباره مجادله احسن فرمود: «مجادله احسن همان‌گونه است که خداوند به پیامبرش در بحث با منکران حشر آموخته است: ]وَ ضَرَبَ لَنا مَثَلًا وَ نَسِی خَلْقَهُ قالَ مَنْ یُحْی الْعِظامَ وَ هِی رَمِیم[[7]و خداوند در ردّ آنان فرمود:]يُحْيِيهَا الَّذِی أَنْشَأَها أَوَّلَ مَرَّةٍ وَ هُوَ بِکُلِّ خَلْقٍ عَلِیم. الَّذِی جَعَلَ لَکُمْ مِنَ الشَّجَرِ الْأَخْضَرِ ناراً فَإِذا أَنْتُمْ مِنْهُ تُوقِدُونَ[[8]. بدین ترتیب خداوند از پیامبرش می‌خواهد با مخالفان قیامت مجادله کند و به او فرموده: ]قُلْ يُحْيِيهَا الَّذِی أَنْشَأَها أَوَّلَ مَرَّةٍ[. آیا خداوند از برگردان پوسیدهشده‌ای که در آغاز آفریده است، ناتوان می‌شود؟ در حالی که حتماً آغاز خلقت را مشکل‌تر از برگردان آن می‌دانید.

خداوندی که آتش داغ را در درخت- سرسبز و تازه- پنهان کرده و سپس آن را بیرون نمود و پدید آورد، با این کار به شما فهماند کههمو بر بازگشت خلقت و زنده کردن آنچه پوسیده شده نیز توانا است.

اگر در نظر و توان شما خلقت آسمان‌ها و زمین از زنده کردن دوبارهٔ استخوان پوسیده مشکل‌تر است، چرا قیامت را انکار می‌کنید؟!

این معنای مجادله احسن است، که در آن، جای هیچ عذر و بهانه‌ای برای مخالف باقی نمی‌گذارد، و شبهه و اعتراضش مطابق فهم او پاسخ داده می‌شود.»[9]

معیارهای مناظره پسندیده

معیارهای مختلفی را برای مناظره پسندیده می‌توان مطرح کرد که برخی از آنها عبارت‌اند از:

1. توکّل به خدا

مؤمن و مسلمان هنگام بحث و مناظره، به ویژه با مخالفان باید از خداوند در شفاف ساختن حقایق یاری بخواهد:]مَنْ یَتَوَکَّلْ عَلَی اللّهِفَهُوَ حَسْبُهُ إِنَّ اللّهَ بالِغُ أَمْرِهِ قَدْ جَعَلَ اللّهُ لِکُلِّ شَیْ‌ءٍ قَدْراً[؛[10]«هر کس بر خدا اعتماد کند او برای وی بس است. خدا فرمانش را بهانجام‌رساننده است. به راستی خدا برای هر چیزی اندازه‌ای مقرّر کرده است.»

2. برهان و منطق‌گرایی

محتوای مناظرهٔ پسندیده بر پایهٔ فهم و دانش استوار است و روش آن نیز باید بر اساس منطق، برهان، بینه و استدلال به آیات قرآنی باشد. امام صادق(علیه السلام)در پاسخ به پرسشی دربارهٔ آیهٔ: ]وَ جادِلْهُمْ بِالَّتِی هِی أَحْسَنُ[فرمود: «وَ جادِلْهُمْ بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ، یَعْنِیبِالْقُرْآنِ؛[11]و جدال کن با آنها به شیوه‌ای که احسن است، یعنی با قرآن.»؛ یعنی مناسب‌ترین شیوهٔ گفت‌وگو همان منطق قرآن است.

از نظر قرآن همهٔ پیامبران، به ویژه پیامبر اسلام دارای بیّنه‌های آشکار بودند و منظور از بیّنه، همان حجت و برهان است که برای اثبات مطالب خود از آن استفاده می‌کردند. پیامبران این بیّنات را از جانب خدا آورده بودند و مردم در برابر آن بیّنات، گاهی تسلیم می‌شدند و در موارد بیش‌تری عناد ورزیده، سرباز می‌زدند؛ اما به هر حال پیامبران بیّنات را می‌آوردند تا حجّت بر مردم تمام شود؛ برخی از آیاتی که به این نکته اشاره دارد عبارت‌اند از:

ـ ]وَ لَقَدْ جاءَتْهُمْ رُسُلُنا بِالْبَیِّناتِ ثُمَّ إِنَّ کَثِیراً مِنْهُمْ بَعْدَ ذلِکَ فِی الْأَرْضِ لَمُسْرِفُونَ[؛[12]«به تحقیق پیامبران ما با بیّنه‌ها به‌سوی آنها آمدند، آن‌گاه بسیاری از آنها در زمین اسرافکار شدند.»

ـ ]وَ لَقَدْ أَهْلَکْنَا الْقُرُونَ مِنْ قَبْلِکُمْ لَمَّا ظَلَمُوا وَ جاءَتْهُمْ رُسُلُهُمْ بِالْبَیِّناتِ[؛[13]«و به تحقیق اقوامی که پیش از شما بودند را هلاک کردیم،هنگامی که ستم کردند و پیامبران ما با بیّنه‌ها به سوی آنها آمدند.»

بنابراین، اساس دین بر بیّنه، برهان، حجت و دلیل استوار است و پیامبران همواره با مردم با بیّنه‌های روشن و حجّت‌های آشکار سخنمی‌گفتند. قرآن کریم در بسیاری از موارد مطلب را با بیّنه و برهان بیان کرده؛ ولی برهان قرآن، همانند برهان اصحاب فلسفه و کلامنیست. برهان‌های فلسفی و کلامی، پیچیده و دشوارند و برای استفادهٔ عموم مردم نیستند و کسانی از آنها بهره می‌برند که مقدماتی از علم داشته باشند؛ اما برهانهای قرآنی برای همه قابل استفاده است، پس نباید در برهان‌های قرآنی چارچوب و روش‌های معمول در فلسفه و کلام را جست‌وجو کرد، بلکه این برهان‌ها سبک خاص خود را دارند.

3. دادن فرصت تحلیل و پذیرش به طرف مقابل

در مناظره، اصراری بر پذیرش فوری از سوی طرف مقابل نیست، بلکه اگر شرایط به گونه‌ای فراهم شود که طرف مقابل، پذیرش حق رانتیجهٔ اندیشه و فهم خود بداند، یک مناظره هدفمند و مؤثر شکل گرفته است. بنابراین، باید به طرف مقابل فرصت تفکّر داد تا او بهجایی برسد که باور کند به آنچه می‌خواهد بپذیرد، علاقه دارد و این پذیرش برآمده از اختیار و خواست قلبی خود اوست. شاید سرّاینکه قرآن مجید در برخی موارد، بسیاری از حقایق مهم را در تعریف توحید و نفی شرک وارد نکرده و در چارچوبی ساده و آسان‌فهمبیان کرده (مثل یک پرسش ساده که نیازمند تفکّر است که پاسخ مثبت یا منفی دادن به آن، متوجه مخاطب است) همین امر باشد؛ ]أَإِله مَعَ اللَّهِ[؛[14]«آیا معبودی با خدا همراه است؟»

4. پایبندی به اصول و ارزش‌های اخلاقی

رعایت احترام متقابل از مهم‌ترین آداب جدال و مناظره است. بسیاری از مواقع، مناظره در عین ارائه براهین عقلی، به دلیل رعایتنکردن کامل جنبه اخلاقیِ گفت‌وگو، موفق به شناساندن حقایق نمی‌شود. احترام به طرف مقابل و برخورد نیکو و صادقانه برای دستیابیبه نتایج عاقلانه، اهمیت فراوان دارد.

5.عالمانه بودن

مناظره باید عالمانه و بر پایهٔ دانش شکل گیرد و دو طرف گفت‌وگو از علم و آگاهی لازم و کافی دربارهٔ موضوع برخوردار باشند؛ زیرا هدف از مناظره، واکاوی افکار و آراء، دست‌یابی به حقیقت، روشنگری و ایجاد تفاهم علمی و عملی است. بنابراین، هر گفت‌وگویی که براساساما و اگرها، شایدها و گمانه‌زنی‌ها و مانند آن انجام می‌گیرد، گفت‌وگویی ناپسند است. مناظره‌کننده باید آن‌چنان در مناظره قوی باشد که تمام راه‌ها را بر مخالف ببندد و او را با ادله محکم و پذیرفتنی قانع کند.

هرگونه مجادله و مناظره به دور از علم و دانش، می‌تواند آثار مخرب و زیان‌باری داشته باشد و مسیر گفت‌وگو را به سوی کفر، شرک و گمراهی بکشاند؛ زیرا بیان غیر عالمانهٔ مطالب، تنها موجبات گمراهی مردم را فراهم می‌کند و هیچ ثمره‌ای برای مناظره‌کنندگان به دنبال نخواهد داشت.

ب. مناظره ناپسند

مناظره ناپسند آن است که تنها برای غلبه، تفاخر، جلب توجه انسان‌های ضعیف‌النفس و سست ایمان و خاموش ساختن آتش خشم در دل خود صورت می‌گیرد. چنین مجادله‌ای برآزندهٔ اهل باطل است که هدفی جز سرکوبی حق و اثبات خود به هر قیمتی ندارند. در آیاتقرآنی و روایات معصومین(علیهم السلام) از این چنین مجادله‌ای با نکوهش شدید یاد شده است. امام صادق(علیه السلام)در این بارهمی‌فرماید:

«أَمَّا الْجِدَالُ به غیر الَّتِی هِیَ أَحْسَنُ فَأَنْ تُجَادِلَ بِهِ مُبْطِلًا فَیُورِدَ عَلَیْکَ بَاطِلًا فَلَا تَرُدَّهُ بِحُجَّةٍ قَدْ نَصَبَهَا اللَّهُ وَ لَکِنْ تَجْحَدُ قَوْلَهُ أَوْ تَجْحَدُ حَقّاًیُرِیدُ بِذَلِکَ الْمُبْطِلُ أَنْ یُعِینَ بِهِ بَاطِلَهُ فَتَجْحَدُ ذَلِکَ الْحَقَّ مَخَافَةَ أَنْ یَکُونَ لَهُ عَلَیْکَ فِیهِ حُجَّة لِأَنَّکَ لَا تَدْرِی کَیْفَ الْمَخْلَصُ مِنْهُ فَذَلِکَحَرَام عَلَی شِیعَتِنَا أَنْ یَصِیرُوا فِتْنَةً عَلَی ضُعَفَاءِ إِخْوَانِهِمْ وَ عَلَی الْمُبْطِلِینَ أَمَّا الْمُبْطِلُونَ فَیَجْعَلُونَ ضَعْفَ الضَّعِیفِ مِنْکُمْ إِذَا تَعَاطَی مُجَادَلَتَهُوَ ضَعُفَ فِی یَدِهِ حُجَّةً لَهُ عَلَی بَاطِلِهِ وَ أَمَّا الضُّعَفَاءُ مِنْکُمْ فَتُغَمُّ قُلُوبُهُم؛[15]مجادلهٔ غیر احسن آن است که با مبطلی مجادله کنی و او باطلی را بر تو عرضه کند و نتوانی با [دلیل و] صحبت آن را رد نمایی و از خوف آنکه مطلوب او ثابت شود، حرف حقّ و صحیحش را که برای اثبات باطلش بکار گرفته، ردّ کنید و یا بخواهید سخن باطل را با جمله‌ای نادرست و باطل دیگری پاسخ دهید. اینگونه مجادله موجب گرفتاری پیروان ناتوان ما و نیز اهل باطل بوده و حرام و ممنوع می‌باشد؛ امّا اهل باطل آن نقطه‌ضعف را هنگام بحث با افراد ناتوان از شما حجّت و دلیلی بر پوچی او قرار می‌دهند و افراد ناتوان شما از مشاهده این وضع دلگیر و محزون می‌شوند.»

نشانه‌های مناظره ناپسند

با دقت در آیات قرآن کریم و روایات معصومین(علیهم السلام) و دیدگاه‌های بزرگان، می‌توان نشانه‌های زیر را در تعریف مناظرهٔ ناپسندبه دست آورد:

1. مجادله با سخنان باطل برای از بین بردن حق و اثبات خود به هر وسیله‌ای؛[16]

2. پایبند نبودن به اصول اخلاقی و فضائل انسانی؛

3. رعایت نکردن اصول و شرائط مناظره؛

4. جدال غیر برهانی و با استفاده از انواع مغالطه و سفسطه‌گری جهت غلبه بر حریف؛[17]

5. استفاده از مقدمات دروغ، پیچیده و کلی گویی، ایجاد جنجال و هیاهوی کاذب و اصرار بیهوده بر قانع نشدن؛

6. مجادله بدون علم و آگاهی؛[18]

7. پیروی از وسوسه‌های شیطانی؛[19]

8. مجادله از روی عنادورزی به حق و اصرار بر باطل؛[20]

9. مجادله از روی کبر و غرور؛[21]

10. برافروختن خشم طرف مناظره و تغییر دادن اوضاع به سود.

پی‌نوشت:

[1]. «و با آنان به [شیوه‌ای] که نیکوتر است مجادله نمای.» نحل/125.

[2]الاحتجاج علی اَهل اللّجاج، طبرسی، نشر المرتضی، مشهد، 1403ق، ج 1، ص 21

[3]. عنکبوت/46.

[4]. نحل/125.

[5]. بقره/111.

[6]. الاحتجاج، طبرسی، ج1، ص21.

[7]. «و برای ما مَثَلی آورد و آفرینش خود را فراموش کرد؛ گفت: چه کسی این استخوان‌ها را که چنین پوسیده است زندگی می‌بخشد؟»یس/ 78.

[8]. «بگو: همان کسی که نخستین‌بار آن را پدید آورد و اوست که به هر [گونه] آفرینشی داناست. همو که برایتان در درخت سبزفاماخگر نهاد که از آن [چون نیازتان افتد] آتش می‌افروزید.» یس/79و80.

[9]. الاحتجاج، ج1، ص21و22‌.

[10]. طلاق/3.

[11]. تفسیر قمی، علی بن ابراهیم قمی، دارالکتاب، قم، 1404ق، ج1، ص 392؛ کافی، کلینی، دارالکتب الاسلامیه، تهران، 1407ق، ج 5، ص 13، ح 1.

[12]. مائده/32.

[13]. یونس/13.

[14]. نمل/60.

[15]. الاحتجاج، ج1، ص21و22‌.

[16]. ]وَ یُجادِلُ الَّذینَ کَفَرُوا بِالْباطِلِ لِیُدْحِضُوا بِهِ الْحَقَّ؛ و کافران با سخنان بیهوده و باطل می‌خواهند با شیوه جدل ، حق را پایمالسازند.[کهف/56.

[17]. ]إِنَّ الَّذینَ یُجادِلُونَ فی آیاتِ اللّهِ به غیر سُلْطانٍ[؛ «آنان که در آیات خدا بی هیچ حجت و برهانی راه انکار و جدل را پیمودند.»غافر/56.

[18]. ]وَ مِنَ النّاسِ مَنْ یُجادِلُ فِی اللّهِ به غیر عِلْمٍ[؛ «و برخی از مردم از روی جهل و نادانی در کار خداوند جدل می‌کنند.» حج/3.

[19]. ]إِنَّ الشَّیاطینَ لَیُوحُونَ إِلی أَوْلِیائِهِمْ لِیُجادِلُوکُمْ[؛ «و همانا شیاطین، دوستان خود را سخت وسوسه می‌کنند تا با شما به مجادلهبرخیزند.» انعام/121.

[20]. ]یُجادِلُونَکَ فِی الْحَقِ بَعْدَ ما تَبَیَّنَ[؛ «آنان در حکم حق با تو مجادله کردند، پس از این که حق روشن و آشکار گردید.» انفال/6.

[21]. ]إِنَّ الَّذینَ یُجادِلُونَ فی آیاتِ اللّهِ به غیر سُلْطانٍ أَتاهُمْ إِنْ فی صُدُورِهِمْ إِلاّ کِبْر[؛ «آنان که در آیات خدا بی هیچ حجت و برهانی راهانکار و جدل را پیمودند، جز تکبر و نخوت چیزی در دل ندارند.» غافر/56.

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • آدرس های صفحه وب و آدرس های ایمیل به طور خودکار به پیوند تبدیل می شوند.