«شرح و تفسیر دعای روز بیست و هشتم ماه رمضان»
پایگاه اطلاع رسانی بلاغ|«شرح و تفسیر دعای روز بیست و هشتم ماه رمضان»
نگارنده: «مبلغ نخبه حجت الاسلام و المسلمین سید محمدتقی قادری»
*******
متن و ترجمه دعای روز بیست و هشتم ماه مبارک رمضان: «اللّهُمَّ وَفِّرْ حَظِّی فِیهِ مِنَ النَّوافِلِ، وَأَکْرِمْنِی فِیهِ بِإِحْضارِ الْمَسائِلِ، وَقَرِّبْ فِیهِ وَسِیلَتِی إِلَیْکَ مِنْ بَیْنِ الْوَسائِلِ، یَا مَنْ لَا یَشْغَلُهُ إِلْحاحُ الْمُلِحِّینَ:خدایا، بهرهام را در این ماه از مستحبات فراوان کن و مرا با تحقق درخواستها گرامیدار و از میان وسایل، وسیلهام را بهسویت نزدیک کن، ای که پافشاری اصرارورزان مشغولش نسازد»
*******
شرح فراز اول دعا: «اللّهُمَّ وَفِّرْ حَظِّی فِیهِ مِنَ النَّوافِلِ:الْمُلِحِّینَ:خدایا، بهرهام را در این ماه از مستحبات فراوان کن»
شرح فراز نخست از دعای بیست و نهم مبتنی بر توضیح چند نکته است که بستر و زمینه فهم و برداشت صحیح را از این درخواست فراهم می کند؛
نکته اول؛ هرچند اعمال مستحبی که زمینه ساز و موجب قرب انسان به ذات اقدس الهی می شود در ماه مبارک رمضان بسیار زیاد است: نمازهای مستحبی، دعاها، ذکرها، تلاوت قرآن، احیاء و شب زنده داری و همچنین رسیدگی به فقراء که از جایگاه ویژه ای در این ماه برخوردار است ولی «نافله شب» و شب زنده داری کردن در همه شب های سال به ویژه در ماه مبارک مضان جایگاه ویژه و خاصی دارد، چراکه قرآن کریم ۱۱۲ مرتبه در ۴۵ سوره درباره نماز اوامری آمده است و نیز در ۱۷ آیه درباره نماز شب و دعوت بندگان برای برپا داشتن آن آمده است.
از همین رو در ایه (16) سوره سجده به توصیف شب زنده داران سحرخیزان و توصیف حالت عاشقانه آنان پرداخته، میفرماید: «تَتَجَافی جُنُوبُهُمْ عَنِ الْمَضَاجِعِ یَدْعُونَ رَبَّهُمْ خَوْفاً وَ طَمَعاً وَ مِمَّا رَزَقْنَاهُمْ یُنْفِقوُنَ. یعنی پهلوهایشان شبانه از بستر تهی میشود و با بیم و امید، پروردگارشان را میخوانند و از آنچهروزی شان کردهایم میبخشند» به دلیل همین اهمیت خاص نافله شب است.که امام صادق(ع) میفرماید: «رسول اکرم(ص) به امیر مؤمنان (ع) فرمود: سفارش هایی به تو میکنم، آنها را حفظ کن! سپس گفت: خدایا او را یاری فرما! آنگاه فرمود:«عَلَيكَ بِصَلاةِ اللَّيْلِ: بر تو باد به نماز شب، بر تو باد به نماز شب، برتو باد به نماز شب!» (من لا یحضره الفقیه، ج4، ص489)
در این حدیث رسول خدا (ص) بهترین و سودمندترین عمل را به بهترین انسان سفارش کرده و سه بار نیز بر آن تأکید فرموده است.،همچنین آن حضرت ، شب زنده داری را شرط ورود به جرگه پیروان خاص و شیعیان ویژه دانسته، میفرماید: «لَیْسَ مِنَّا مَنْ لَمْ یُصَلِّ صَلاَةَ اللَّیْل:زمانیست کسی که نماز شب نخواند:بحار الأنوار، ج، 84،ص162»
نکته دوم؛ راز و سر تاکید بر سحر خیزی، شب زنده داری به ویژه خواندن نافله شب آنست: در«قرب الفرائض» و انجام نماز واجب این حق تعالی است که دست بنده رامی گیرد وبه سمت عالم معنا وبه «وصال ولقاء» خود می کشاند، ولی در «قرب النوافل»عبد سالك به وسيله نوافل به خدا نزديك مي شود، تا آنجا كه محبوب خدا ميشود، زيرا اين نوافل را اولاً از روي محبت خدا به جاي مي آورد، نه براي محو سيئات يا جبران نقص فرائض و ثانياً آنقدر سير در وادي محبت را ادامه ميدهد تا از محبّ خدا بودن به محبوب خدا شدن نائل شود.
از همین رو در حدیث قدسی آمده است:«وَمَا يَتَقَرَّبُ إِلَيَّ عَبْدٌ مِنْ عِبَادِي بِشَيْءٍ أَحَبَّ إِلَيَّ مِمَّا افْتَرَضْتُ عَلَيْهِ، وَإِنَّهُ لَيَتَقَرَّبُ إِلَيَّ بِالنَّافِلَةِ حَتَّى أُحِبَّهُ فَإِذَا أَحْبَبْتُهُ كُنْتُ إِذاً سَمْعَهُ الَّذِي يَسْمَعُ بِهِ، وَبَصَرَهُ الَّذِي يُبْصِرُ بِهِ، وَلِسَانَهُ الَّذِي يَنْطِقُ بِهِ، وَيَدَهُ الَّتِي يَبْطِشُ بِهَا، إِنْ دَعَانِي أَجَبْتُهُ، وَإِنْ سَأَلَنِي أَعْطَيْتُهُ.(هنگامی اصول كافي، ج۲، ص۳۵۲.) هنگامی و هیچیک از بندگانم به من تقرب نجوید با عملی که نزد من محبوبتر باشد از آنچه بر او واجب کردهام؛ و بهدرستی که بهوسیله نافله (مستحبات) به من تقرب میجوید تا آنجا که من دوستش میدارم و چون دوستش دارم، آنگاه گوش او میشوم که با آن میشنود و چشمش میشوم که با آن میبیند و زبانش میگردم که با آن سخن میگوید ودستش میشوم که به آن میگیرد. اگر بخوانَدَم، اجابتش میکنم و اگر خواهشی از من کند، به او میدهم.»
به دلیل همین اهمیت ویژه ونقش پر رنگ نافله است که روزه دار دراین روز بیست ونهم اینگونه تقاضا نموده و دعا میکند: «اللّهُمَّ وَفِّرْ حَظِّی فِیهِ مِنَ النَّوافِلِ:الْمُلِحِّینَ:خدایا، بهرهام را در این ماه از مستحبات فراوان کن»
*******
شرح فراز دوم دعا:«وَأَکْرِمْنِی فِیهِ بِإِحْضارِ الْمَسائِلِ: و مرا با تحقق درخواستها گرامیدار»
شرح و تفسیر این فراز از دعا ی بیست وهشتم مبتنی برتوضیح چند نکته است
نکته اول؛ در بین موجودات عالم هستی تنها انسان است که تاج کرامت بروی نهاده شده و صاحب کرامت شد و از جایگاه ویژه و خاصی برخوردار کردید برای اینکه:
اولا؛ «روح الهی» براو دمیده شد و صاحب «نفخ روح» گردید، از همین رو در آیه (29) سوره حجرات حق تعالی می فرماید: «فَإِذا سَوَّيْتُهُ وَ نَفَخْتُ فِيهِ مِنْ رُوحِي فَقَعُوا لَهُ ساجِدِينَ: پس هرگاه معتدل و استوارش ساختم و از روح خود در او دميدم، پس سجدهكنان پيش او بيافتد».
ثانیا؛ این انسان است آنچنان صاحب کرامت وعزت شد که حق تعالی وی را«خلیفه» جانشین خود قرار داده است چرا که در سوره بقرة آیه (30) می فرماید: «وَإِذ قالَ رَبُّكَ لِلمَلائِكَةِ إِنّي جاعِلٌ فِي الأَرضِ خَليفَةً ۖ::(به خاطر بیاور) هنگامی را که پروردگارت به فرشتگان گفت: «من در روی زمین، جانشینی [نمایندهای] قرار خواهم داد.»
ثالثا؛ در شرایطی که همه موجودات عالم هستی از صاحب «امانت الهی» شدن خود را محروم کرده بودند ولی انسان آنچنان ظرفیت و قابلیتش بالا بود «امانت» الهی را پذیرفت و کرامت صاحب «امانت الهی» شد، چرا که درسوره احزاب آیه «72» آمده است: «إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمانَةَ عَلَى السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ الْجِبالِ فَأَبَيْنَ أَنْ يَحْمِلْنَها وَ أَشْفَقْنَ مِنْها وَ حَمَلَهَا الْإِنْسانُ إِنَّهُ كانَ ظَلُوماً جَهُولًا: همانا ما امانت (الهى) را بر آسمانها و زمين و كوهها عرضه كرديم، پس، از حمل آن سر باز زدند و از آن ترسيدند، ولى انسان آن را بر دوش گرفت، امّا او بس ستمكار و نادان است»
رابعا؛ برای صاحب کرامت شدن انسان همین بس که حق تعالی آسمان وزمین را به تسخیر وی درآورد تابتواند باکسب درآمد حلال، رزق طیب داشته باشد ازهمین رو درسوره اسراء آیه (70) می فرماید:«وَ لَقَدْ كَرَّمْنا بَنِي آدَمَ وَ حَمَلْناهُمْ فِي الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ وَ رَزَقْناهُمْ مِنَ الطَّيِّباتِ وَ فَضَّلْناهُمْ عَلى كَثِيرٍ مِمَّنْ خَلَقْنا تَفْضِيلًا:وهمانا فرزندان آدم را گرامى داشتيم و آنان را در خشكى و دريا (بر مركبها) حمل كرديم و از چيزهاى پاكيزه روزىشان داديم و آنان را بر بسيارى از آفريدههاى خود برترى كامل داديم» .
نکته دوم؛ از منظر عارف و سالک الی الله حضرت امام خمینی رضوان الله علیه انسان موجودی است که در ذات و جوهر خود دارای کرامتی است که او را از موجودات دیگر متمایز میکند و آن تمایز در این است که انسان دارای نفس است که از روح الهی در او دمیده شده است.امام خمینی برای کرامت اقسامی قائل است ازجمله:
۱- کرامت مطلقه: این کرامت مربوط به اعطای اصل وجود است و همه موجودات از بسط فیض وجود او بهره بردهاند و این کرامت بهواسطه نور وجود پیامبر(صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) است که در عالم ظاهر گشته است. ازاینرو پیامبر(صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) رحمت برای عالمیان و کرامت مطلقه الهی است.
۲- کرامت ذاتی: امام خمینی کرامت ذاتی را مربوط به کمالات وجودمیداند که در افراد بهتناسب استعدادهای آنان مختلف است و خود به دو قسم است: کرامت جسمانی و روحانی.
۳- کرامت اکتسابی: امام خمینی معیار کرامت اکتسابی انسان تقوای الهی معرفی میکند و معتقد است هر کس تقوایش بیشتر باشد، کرامتش نزد خداوند بیشتر است و مرد یا زن بودن اختلاف لهجه و زبان و رنگ هیچیک موجب کرامت نیست و پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و ائمه (علیهمالسّلام) به سبب اینکه باتقواترین مردم بودند، باکرامتترین آناناند. و ازآنجاکه تقوای الهی دارای مراتب است به موازات آن کرامت نیز دارای مراتبی است نخستین مرتبه تقوا پرهیز از گناهان است که سبب هلاکت انسان و داخلشدن در جهنم است از سوی دیگر، امام خمینی خاطرنشان کرده است که خداوند بندگان خود را به عبادت و مناجات با خود تکریم کرده و آنان که اهل معرفت و فضیلتاند چیزی را با مناجات با حقتعالی عوض نمیکنند و همه عزت و شرف و فضیلت خود را در مناجات با حقتعالی میدانند. ازاینرو بنده نیز باید ادب مقام ربوبیت را نگه دارد و دعاها و عبادات او دارای تنزیه و یاد حق باشد و امور معنوی را طلب کند،« تقریرات فلسفه امام خمینی، ج۳،، ص۴۳ ص۴۳-۴۴، ۱۳۸۵، آداب الصلاة، ص۳۷۵، صحیفه امام، ج۱، ص۳۷۸، ج۱۸، ص۵۱۳»
نکته سوم؛ هرچند این انسان صاحب «کرامت ذاتی» و «کرامت اکتسابی» به حکم آیه (۱۵) فرقان: « یا أَیُّهَا النّاسُ أَنتُمُ الفُقَراءُ إِلَی اللّهِ (ای مردم، شمایید نیازمندان به خدا، و فقط خدا بی نیاز و ستوده است» فقر وجودی همه وجودیش را فراگرفته است که دراصل وجود، بقاء استمرار و بقاء وجودیش فقیر نیازمند است ولی این دلیل نمی شود برای رفع نیاز معنوی واقتصادی عزت و کرامت خودش را بشکند و دست نیاز به غیر خدابازکند، درحالی که حق تعالی درسوره نساء آیه (۳۲) دستور داده است:
«وَسْئَلُوا اللّهَ مِنْ فَضْلِهِ: و به فضل خداوند از او بخواهید» و درحدیث قدسی فرمود:«اگر برای برآورده شدن این نیاز به دیگری امیدی ببندیم، خداوند در حدیث قدسی فرمود: «وَ عِزَّتِی وَ جَلَالِی لَأُقَطِّعَنَ أَمَلَ کُلِّ مُؤَمِّلٍ [مِنَ النّاسِ] غَیْرِی بِالْیَأْسِ: به عزت و جلالم سوگند، آنکه به غیر من دلبسته است حتماً امیدش را به ناامیدی و یأس میکشانم» و در سوره بقره آیه «۱۸۶» وعده داده است: «وَ إِذا سَأَلَکَ عِبادی عَنِّی فَإِنِّی قَریبٌ أُجیبُ دَعْوَةَ الدّاعِ إِذا دَعانِ: و چون بندگانم درباره من بپرسند بگو یقیناً من نزدیکم، دعای دعا کننده را وقتی مرا بخواند اجابت میکنم»
بلکه به هنگام نیاز علاوه برتلاش وکار می بایست دست گدایی رابه سمت خدا دراز کندازهمین روست که رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم به روزه دار تعلیم می دهد برای برآورده شدن حاجت ونیاز ش روبه سوی خدااورده وانیچنین دعاکند: «وَأَکْرِمْنِی فِیهِ بِإِحْضارِ الْمَسائِلِ: و مرا با تحقق درخواستها گرامیدار»
*******
شرح فراز سوم دعا: «وَقَرِّبْ فِیهِ وَسِیلَتِی إِلَیْکَ مِنْ بَیْنِ الْوَسائِلِ، یَا مَنْ لَا یَشْغَلُهُ إِلْحاحُ الْمُلِحِّینَ:خدایا، و از میان وسایل، وسیلهام را بهسویت نزدیک کن، ای که پافشاری اصرارورزان مشغولش نسازد»
شرح و تفسیر فراز سوم دعای بیست و هشتم مبتنی بر چند نکته است که با توضیح این نکات است که می توان با روح پیام و درخواست این فراز راه پیدا کرد؛
نکته اول؛ ازبین راههای تقرب به خدا همچون «نماز، روزه، حج، جهاد، انفاق، امربه معروف و نهی ازمنکر» قوی ترین راه به هنگام مواجهه با مشکل روحی، جسمی، اقتصادی «توسل» است. چرا که در ایه «35» سوره مائده خطاب مؤمنین ومتقین می فرماید:«يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ ابْتَغُوا إِلَيْهِ الْوَسِيلَةَ وَ جاهِدُوا فِي سَبِيلِهِ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ :اى كسانى كه ايمان آوردهايد! از خدا پروا كنيد و (براى تقرب) به سوى او وسيله بجوييد و در راه او جهاد كنيد، باشد كه رستگار شويد.»
نکته دوم؛ از منظر قرآن کریم راه توسل، تمسک جستن و متو سل شدن به اسمای حسنای صفات جمال وجلال الهی است از همین روست در ایه (180) سوره اعراف می فرماید: «وَ لِلَّهِ الْأَسْماءُ الْحُسْنى فَادْعُوهُ بِها وَ ذَرُوا الَّذِينَ يُلْحِدُونَ فِي أَسْمائِهِ سَيُجْزَوْنَ ما كانُوا يَعْمَلُونَ :و نيكوترين نامها براى خداوند است، پس خداوند را با آنها بخوانيد. و كسانى را كه در اسمهاى خدا به كژى و مجادله ميل دارند خدا را به چيزى كه لايق او نيست توصيف مىكنند (و به جنگ و ستيزه مىپردازند و صفات خدا را بر غير او مىنهند) رهاكنيد. آنان به زودى به كيفر آنچه مىكردند، خواهند رسيد»
نکته سوم؛ مصداق ومظهر تجلی اسمای حسنای الهی ذوات مقدسه اهل بیت علیهم السلام است چراکه امام صادق علیه السلام درتفسیر: «فِي قَوْلِ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ «وَ لِلّٰهِ اَلْأَسْمٰاءُاَلْحُسْنىٰ فَادْعُوهُ بِهٰا» فرمود:« نَحْنُ وَ اَللَّهِ اَلْأَسْمَاءُ اَلْحُسْنَى اَلَّتِي لاَ يَقْبَلُ اَللَّهُ مِنَ اَلْعِبَادِ عَمَلاً إِلاَّ بِمَعْرِفَتِنَا: اصول کافی; ج ۱ ص ۱۹۶) و آن حضرت راجع به قول خداى عز و جل «خدا را نامهاى نيكوست او را بآنها بخوانيد» فرمود: سوگند بخدا مائيم آن نامهاى نيكو كه خدا عملى را از بندگان نپذيرد مگر آنكه با معرفت ما باشد. (بدستور و راهنمائى ما باشد).
به دلیل اینکه توسل به اسمای حسنای الهی وذوات مقدسه اهل بیت علیهم السلام در رفع مشکلات روحی ومعنوی،جسمی، اقتصادی نقش تعیین کننده دارند، پیامبرگرامی درروز بیست وهشتم ماه مبارک رمضان به روزه دارتعیلم می دهد توسل به اسمای حسنای الهی پیداکرده وبرای رفع مشکل این چنین دعا کند: «وَقَرِّبْ فِیهِ وَسِیلَتِی إِلَیْکَ مِنْ بَیْنِ الْوَسائِلِ، یَا مَنْ لَا یَشْغَلُهُ إِلْحاحُ الْمُلِحِّینَ: خدایا، و از میان وسایل، وسیلهام را بهسویت نزدیک کن، ای که پافشاری اصرارورزان مشغولش نسازد»
افزودن دیدگاه جدید