رفتن به محتوای اصلی
(بمناسبت ولادت حضرت عبدالعظیم حسنی علیه السلام)

«وجود پر برکت»

تاریخ انتشار:
در دل کهن‌شهر ری، گوهرى آسمانى آرمیده است. حرم مطهر حضرت عبدالعظیم حسنی(ع) در شهر ری، تنها یک بارگاه معمولی نیست؛ بلکه کانونی زنده از عشق، برکت، علم و عزت است که قرن‌هاست پرتو انوارش بر ایران و به ویژه پایتخت آن، تهران، می‌تابد. برای ما ایرانیان و خصوصاً قشر مذهبی و مبلغان دینی، شناخت ابعاد وجودی این سیّد جلیل‌القدر، تنها یک مطالعه تاریخی نیست، بلکه شناخت «مظهر برکت» و «اسوه استقامت» در دوران غربت حق و «منبع برکات معنوی، فرهنگی و اجتماعی» برای اسلام، ایران و به ویژه پایتخت آن، تهران، به شمار می‌رود، است.
«وجود پر برکت»

پایگاه اطلاع رسانی بلاغ| «وجود پر برکت»
(بمناسبت ولادت حضرت عبدالعظیم حسنی علیه السلام)
کاری از گروه تولید محتوای معاونت فرهنگی و تبلیغی دفتر تبلیغات اسلامی

در دل کهن‌شهر ری، گوهرى آسمانى آرمیده است. حرم مطهر حضرت عبدالعظیم حسنی(ع) در شهر ری، تنها یک بارگاه معمولی نیست؛ بلکه کانونی زنده از عشق، برکت، علم و عزت است که قرن‌هاست پرتو انوارش بر ایران و به ویژه پایتخت آن، تهران، می‌تابد. برای ما ایرانیان و خصوصاً قشر مذهبی و مبلغان دینی، شناخت ابعاد وجودی این سیّد جلیل‌القدر، تنها یک مطالعه تاریخی نیست، بلکه شناخت «مظهر برکت» و «اسوهٔ استقامت» در دوران غربت حق و «منبع برکات معنوی، فرهنگی و اجتماعی» برای اسلام، ایران و به ویژه پایتخت آن، تهران، به شمار می‌رود، است. او که نسبش با چهار واسطه به امام حسن مجتبی(ع) می‌رسد، حلقهٔ وصل امت به امامت و یادآور شرافتِ پیروی بی‌شائبه از ولایت است. عظمت و برکت وجود ایشان را می توان از این روایت بهتر فهمید: روى أبو تراب الروياني، قال: سمعت أبا حمّاد الرازي يقول: دخلت على علي بن محمّد (عليه السّلام) بسرّ من رأى فسألته عن أشياء من الحلال و الحرام، فأجابني فيها، فلمّا ودّعته قال لي: يا أبا حمّاد إذا أشكل عليك شي‏ء من أمر دينك بناحيتك فسل عنه عبد العظيم بن عبد اللّه الحسني، و اقرأه منّي السّلام»؛ «ابوتراب رویانی نقل کرده است که ابوحماد رازی گفت: بر علی بن محمد (علیه‌السلام) در سامرا وارد شدم و درباره مسائلی از حلال و حرام از ایشان پرسیدم. ایشان به سؤالم پاسخ دادند. هنگامی که با ایشان وداع کردم، به من فرمودند: «ای ابوحماد! هرگاه در منطقه خودت درباره مسئله‌ای از دینت به تردید افتادی، از عبدالعظیم بن عبدالله حسنی بپرس و سلام مرا به او برسان».1
این نوشتار، با تکیه بر منابع معتبر رجالی و روایی وتاریخی، تلاش دارد تا جنبه‌های گوناگون زندگی و برکات وجود این امامزاده جلیل‌القدر را تبیین نماید.

بخشی از زندگینامه
ایشان از یاران و اصحاب امام جواد و امام هادی (علیهماالسلام) بود.2 در کتاب المجدی آمده است همسر حضرت عبدالعظیم حسنی نیز از نوادگان امام حسن مجتبی علیه السلام بوده است و نسب بدین شرح است: خدیجه، دختر قاسمِ زاهد بن الحسن بن زید بن الحسن بن امیرالمؤمنین (علیه‌السلام).3 حضرت عبدالعظیم حسنی علیه السلام شخصیتی عابد و پارسا بود. محمد بن بابویه درباره او گفته است که وی مورد رضایت و تأیید بوده است.4و5
از تاريخ تولد و وفات حضرت «عبد العظيم» اطلاع دقيقى در دست نيست ولى در برخی منابع متأخر آمده: ایشان در سال ۱۷۳ هجری قمری در شهر مقدس مدینه متولد شد. حضرت عبدالعظیم (علیه‌السلام) در دوران خلافت عباسیان(هارون الرشید – معتز عباسی)6، که دوران سرکوب شیعیان بود، با تقوا و تقیه زندگی می‌کرد. ایشان در مدینه، بغداد و سامرا حضور داشتند و به عنوان یکی از اصحاب برجسته ائمه (علیهم‌السلام) شناخته می‌شدند. روایات متعددی از ایشان نقل شده است. وى در زمان حضرت موسى بن جعفر عليه السّلام بوده و از روايتى كه در فضيلت زيارت او رسيده، پيداست كه وى در زمان امام هادى وفات كرده است و اينكه بعضى از نويسندگان اخير نوشته‌اند كه حضرت «عبد العظيم حسنى» در سال ۲۰۲ ه‍‌ متولد شده، مدرك درستى ندارد، زيرا حضرت «عبد العظيم» راوى «هشام بن حكم» است و او در سال ۱۹۸ فوت نموده است و نيز «عبد العظيم» محضر امام رضا عليه السّلام را نيز درك كرده و امام به وسيلۀ او پيامى به شيعيان فرستاده است7 و نيز مى‌دانيم امام رضا عليه السّلام در سال ۲۰۳ به شهادت رسيده است بنابراين اگر تولد «عبد العظيم» در سال ۲۰۲ باشد، بايد اين پيام را در يك‌سالگى دريافت نمايد و اين معقول نيست. مرحوم «شيخ آقابزرگ تهرانى» تاريخ وفات حضرت «عبد العظيم» را در نيمۀ شوّال ۲۵۲ ثبت كرده است.8 طالبان اطلاعات بیشتر می توانند به كتاب (جنة النعيم و العيش السليم في أحوال مولانا عبد العظيم‏)9 مراجعه کنند. این کتاب هم اکنون در از طریق سایت کتابخانه قائمیه در دسترس است.

هجرت برکت آفرین
عبدالعظیم حسنی (رضوان الله علیه)، که آرامگاهش در شهر ری قرار دارد، در باغی مدفون است که عبدالجبار در کنار درخت سیب در آن آرمیده است. عبدالجبار این باغ را به دلیل رویایی که دیده بود، برای اموات مؤمنین وقف کرد و داستان شگفت‌انگیزی در این باره وجود دارد‏10، که بدین شرح است:
احمد بن محمد بن خالد برقی نقل کرد که عبدالعظیم حسنی به دلیل فرار از حاکم وقت به شهر ری آمد و در محله‌ای به نام «سکة الموالی» در خانه یکی از شیعیان، در زیرزمینی ساکن شد. او در آن زیرزمین به عبادت خدا مشغول بود، روزها را روزه می‌گرفت و شب ‌ها را به عبادت می‌گذراند. عبدالعظیم گاه به‌صورت مخفیانه از خانه خارج می‌شد و به زیارت قبری می‌رفت و میان آن‌ها تنها یک مسیر فاصله بود. او می‌گفت: «این قبر متعلق به مردی از فرزندان موسی بن جعفر (علیه‌السلام) است.» او همچنان در آن زیرزمین می‌زیست و خبر حضورش به تدریج میان شیعیان آل محمد (علیهم‌السلام) پخش شد تا جایی که بیشتر آن‌ها از حضور او آگاه شدند. یکی از شیعیان در خواب رسول خدا (صلى الله علیه و آله) را دید که به او فرمود: «مردی از فرزندان من از سکة الموالی آورده می‌شود و در کنار درخت سیب در باغ عبدالجبار بن عبدالوهاب دفن خواهد شد.» و پیامبر به مکانی که عبدالعظیم در آن دفن شد، اشاره کرد. آن مرد به قصد خرید درخت و مکان آن به سراغ صاحب باغ رفت. وقتی صاحب باغ پرسید: «چرا می‌خواهی درخت و مکانش را بخری؟» او ماجرای رویا را بازگو کرد. صاحب باغ نیز گفت که او هم رویایی مشابه دیده و به همین دلیل تصمیم گرفته است که مکان درخت و کل باغ را وقف این شریف (عبدالعظیم) و شیعیان کند تا در آن دفن شوند. عبدالعظیم بیمار شد و درگذشت (رحمه الله). هنگامی که او را برای غسل آماده کردند، در جیبش کاغذی یافتند که نسبش در آن نوشته شده بود. در آن کاغذ آمده بود: «من ابوالقاسم عبدالعظیم پسر عبدالله پسر علی پسر حسن پسر زید پسر حسن پسر علی بن ابی‌طالب (علیهم‌السلام) هستم».11

رساننده برکت: پیام‌رسانی ولایت و نشر معارف
حضرت عبدالعظیم حسنی کتاب‌ خطب امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) تألیف کرد، همچنین عبیدالله بن موسی رویانی، ملقب به ابوتراب، نقل می کند: عبدالعظیم بن عبدالله تمام روایات خود را برای ما نقل کرد.12  کتاب‌ «یوم و لیلة»13 از دیگر آثار ارزشمند ایشان است که به اعمال عبادی و دعاهای روزانه می‌پردازد. در ادامه دو روایت که دربرگیرنده مطالب مهم معارف اهل بیت علیهم السلام است نقل می شود: 
1)    شیخ مفید در کتاب الاختصاص از عبدالعظیم حسنی، از امام رضا (علیه‌السلام) نقل کرده است که فرمود: « يَا عَبْدَ الْعَظِيمِ أَبْلِغْ عَنِّي أَوْلِيَائِيَ السَّلَامَ وَ قُلْ لَهُمْ أَنْ لَا يَجْعَلُوا لِلشَّيْطَانِ عَلَى أَنْفُسِهِمْ سَبِيلًا وَ مُرْهُمْ بِالصِّدْقِ فِي الْحَدِيثِ وَ أَدَاءِ الْأَمَانَةِ وَ مُرْهُمْ بِالسُّكُوتِ وَ تَرْكِ الْجِدَالِ فِيمَا لَا يَعْنِيهِمْ وَ إِقْبَالِ بَعْضِهِمْ عَلَى بَعْضٍ وَ الْمُزَاوَرَةِ فَإِنَّ ذَلِكَ قُرْبَةٌ إِلَيَّ وَ لَا يَشْتَغِلُوا أَنْفُسَهُمْ بِتَمْزِيقِ‏ بَعْضِهِمْ‏ بَعْضاً فَإِنِّي آلَيْتُ عَلَى نَفْسِي14 إِنَّهُ مَنْ فَعَلَ ذَلِكَ وَ أَسْخَطَ وَلِيّاً مِنْ أَوْلِيَائِي دَعَوْتُ اللَّهَ لِيُعَذِّبَهُ فِي الدُّنْيَا أَشَدَّ الْعَذَابِ وَ كَانَ‏ فِي الْآخِرَةِ مِنَ الْخاسِرِينَ* وَ عَرِّفْهُمْ أَنَّ اللَّهَ قَدْ غَفَرَ لِمُحْسِنِهِمْ وَ تَجَاوَزَ عَنْ مُسِيئِهِمْ إِلَّا مَنْ أَشْرَكَ بِهِ أَوْ آذَى وَلِيّاً مِنْ أَوْلِيَائِي أَوْ أَضْمَرَ لَهُ سُوءاً فَإِنَّ اللَّهَ لَا يَغْفِرُ لَهُ حَتَّى يَرْجِعَ عَنْهُ فَإِنْ رَجَعَ وَ إِلَّا نَزَعَ رُوحَ الْإِيمَانِ عَنْ قَلْبِهِ وَ خَرَجَ عَنْ وَلَايَتِي وَ لَمْ يَكُنْ لَهُ نَصِيباً فِي وَلَايَتِنَا وَ أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنْ ذَلِكَ‏ 15 «ای عبدالعظیم! سلام مرا به دوستانم برسان و به آن‌ها بگو که راه را برای نفوذ شیطان به دل‌هایشان باز نگذارند. آن‌ها را به راست‌گویی در گفتار و امانت‌داری فرمان بده. همچنین به آن‌ها توصیه کن که سکوت را رعایت کنند و از بحث و جدل در اموری که به آن‌ها سودی نمی‌رساند، پرهیز کنند. به آن‌ها بگو که به یکدیگر روی آورند و با هم دیدار کنند، زیرا این کار آن‌ها را به من نزدیک‌تر می‌کند. مبادا خود را مشغول تفرقه‌افکنی و آزار یکدیگر کنند، زیرا من با خود عهد کرده‌ام که هر کس چنین کند و یکی از دوستانم را به خشم آورد، از خدا بخواهم که او را در دنیا به سخت‌ترین عذاب گرفتار کند و در آخرت از زیان‌کاران باشد.»
2)    در روایت دیگر که مشهور به عرضه اعتقادات است، از فضل بن شاذان در کتاب الغیبة نقل شده: سهل بن زیاد آدمی از عبدالعظیم حسنی نقل کرده است که گفت: بر مولایم، علی بن محمد (علیهماالسلام) وارد شدم. هنگامی که ایشان مرا دید، فرمود: «خوش آمدی، ای ابوالقاسم! تو به‌راستی از دوستان حقیقی ما هستی.» عرض کردم: ای فرزند رسول خدا! می‌خواهم دینم را بر شما عرضه کنم تا اگر مورد رضایت است، بر آن استوار بمانم تا زمانی که خداوند عزوجل را ملاقات کنم. ایشان فرمود: «بگو، ای ابوالقاسم». 
گفتم: من اعتقاد دارم که خداوند تبارک و تعالی یگانه است و هیچ‌چیز مانند او نیست. او از دو حد افراطی، یعنی ابطال (نفی وجود) و تشبیه (شبیه دانستن به مخلوقات)، مبراست. او جسم، صورت، عرض یا جوهر نیست، بلکه آفریننده اجسام، صورت‌بخش صور، خالق اعراض و جواهر، و پروردگار، مالک، آفریننده و پدیدآورنده همه‌چیز است. همچنین اعتقاد دارم که محمد (صلی الله علیه و آله) بنده و فرستاده اوست، خاتم پیامبران است و تا روز قیامت پیامبری پس از او نخواهد آمد. من اعتقاد دارم که پس از او، امام، خلیفه و ولی امر، امیرالمؤمنین علی بن ابی‌طالب (علیه‌السلام) است و پس از او فرزندانش حسن و حسین، سپس علی بن الحسین، محمد بن علی باقر، جعفر بن محمد، موسی بن جعفر، علی بن موسی، محمد بن علی و سپس شما، ای مولایم.
ایشان فرمود: «و پس از من، فرزندم حسن است. اما مردم با جانشین پس از او چه خواهند کرد؟» عرض کردم: این چگونه است، ای مولایم؟ فرمود: «زیرا او دیده نمی‌شود و ذکر نامش تا زمان ظهورش جایز نیست؛ زمانی که او ظاهر شود، زمین را از عدل و داد پر خواهد کرد، همان‌گونه که از ظلم و ستم پر شده است.» گفتم: این را پذیرفتم. همچنین می‌گویم: دوستدار آن‌ها دوستدار خداست و دشمن آن‌ها دشمن خداست. طاعت آن‌ها طاعت خداست و نافرمانی از آن‌ها نافرمانی از خداست.اعتقاد دارم که معراج، سؤال در قبر، بهشت، جهنم، صراط و میزان، همه حق‌اند. قیامت آمدنی است و در آن شکی نیست، و خداوند کسانی را که در قبرها هستند، برمی‌انگیزد. همچنین اعتقاد دارم که فرایض واجب پس از ولایت عبارت‌اند از: نماز، زکات، روزه، حج، جهاد، امر به معروف و نهی از منکر.
آنگاه علی بن محمد (علیهماالسلام) فرمود: «ای ابوالقاسم! به خدا سوگند، این همان دین خداست که برای بندگانش پسندیده است. بر آن استوار باش. خداوند تو را با سخن استوار در دنیا و آخرت ثابت‌قدم بدارد».16و17

الگوی پربرکت(ولایتمداری، استقامت و تواضع)
ولایتمداری و پیروی بی‌قید و شرط: زندگی حضرت عبدالعظیم(ع)، تجسم عینی ولایتمداری است. در دوران سخت تقیه و خفقان عباسیان، که فشار بر شیعیان و اهل بیت(ع) به اوج خود رسیده بود، ایشان با شجاعت تمام، پیوند خود با امامت را حفظ کرد و به ترویج معارف ناب محمدی(ص) پرداخت. این استقامت، او را به الگویی برای تمام شیعیان تبدیل کرده است که در هر شرایطی باید خط سرخ اطاعت از ولایت را نگه دارند. 
همچنین باید به پایداری در ایمان و تعقیب حق حضرت عبدالعظیم اشاره کرد، چنانچه در دوره‌ای که ظلم و انکار نسبت به شیعیان زیاد بود، ایشان نه عقب‌نشینی کرد، نه خاموشی اختیار نمود؛ بلکه هجرت کرد، معارف را حفظ و نشر داد. در باب تواضع و خدمت بی‌ادعای ایشان می توان اشاره کرد که در ابتدا، حضورشان در ری به صورت مخفی و ناشناس بود؛ و خودنمایی در کار نبود. این رویه‌ای است که می تواند برای همه سرمشق باشد.

برکات معنوی حضرت عبدالعظیم علیه السلام
زیارت: محمد بن یحیی عطار از شخصی که بر ابوالحسن، علی بن محمد هادی (علیه‌السلام) از اهل ری وارد شد، نقل کرد که گفت: بر امام هادی (علیه‌السلام) وارد شدم. ایشان فرمودند: «کجا بودی؟» گفتم: به زیارت حسین (علیه‌السلام) رفته بودم. فرمودند: «آگاه باش که اگر قبر عبدالعظیم را در شهر خودتان زیارت کنی، مانند کسی هستی که حسین بن علی (علیهماالسلام) را زیارت کرده است».18
کرامت: در منابع متعدد کرامات متعددی از ایشان نقل شده است. برخی کرامات، در کتاب «سرزمین کرامت‌: 20 سرگذشت از کرامات سیدالکریم حضرت عبدالعظیم حسنی علیه‌السلام»توسط معاونت فرهنگی آستان مقدس حضرت عبدالعظیم علیه‌السلام‌ تنظیم و توسط انتشارات دار الحدیث‌ به چاپ رسیده است.

برکات حضرت عبدالعظیم (علیه‌السلام) برای سرزمین ایران
1.    برکات علمی و فرهنگی: حضور حضرت عبدالعظیم (علیه‌السلام) در ایران، همچون بارانی رحمت بر این خاک مقدس بود. ایران، که از دیرباز مهد تشیع بوده، با مهاجرت ایشان به ری، به مرکزی برای حفظ و ترویج معارف اهل‌بیت (علیهم‌السلام) تبدیل شد. در دوران عباسیان، که شیعیان تحت فشار بودند، ری به عنوان پناهگاهی امن برای علویان عمل کرد. حضرت عبدالعظیم (علیه‌السلام) با نقل احادیث از امام جواد (علیه‌السلام) و امام هادی (علیه‌السلام)، زنجیره روایی شیعه را تقویت کرد. راویان شیعی در ایران از ایشان بهره بردند.
از نظر فرهنگی، آستان مقدس ایشان، مرکزی برای آموزش علوم دینی گردید. این مکان معنوی زمینه‌ای است برای تعلیم دینی، برگزاری مراسم عبادی، سخنرانی، منبر و ... که همه این‌ها به پویایی فضای دینی کمک می‌کند. برنامه‌های فرهنگی آستان، همچون دانشگاه علوم حدیث در ری، که به برکت ایشان تأسیس شده، هزاران دانشجو را تربیت می‌کند. این دانشگاه، یکی از برکات مستقیم است، که دانش دینی را در تهران گسترش می‌دهد.
2.    برکات اجتماعی و مذهبی: حرم حضرت عبدالعظیم(ع) امروز به عنوان حرم مطهر شریف در ایران، میلیون‌ها زائر را از سراسر کشور و جهان به سوی خود جذب می‌کند. تجمع شیعیان از طبقات مختلف؛ زائران، علما، سیاسیون، خانواده‌ها و جوانان، موجب تقویت همبستگی، یادآوری امور مشترک و فاصله گرفتن از تفرقه و افزایش وحدت شیعیان است. این آمد و شد می تواند نمادی از وحدت کلمه و عزت شیعه باشد. این کانون وحدت می تواند در کاهش انحرافات نیز کمک کننده باشد. 
3.    برکات معنوی: در هیاهو و دغدغه‌های زندگی مدرن و کلانشهری مانند تهران، حرم ایشان همچون نگینی درخشنده، آرامش‌بخش دلها و پناهگاهی امن برای دردمندان و رنجدیدگان است. مردم با توسل به این بزرگوار، مشکلات خود را حل شده می‌بینند و این خود بزرگترین برکت معنوی است که به برکت وجود ایشان بر تهران و ایران نازل شده است. این مکان، قلب تپندهٔ مذهبی کلانشهر تهران محسوب می‌شود و به پایتخت ایران، هویتی معنوی و الهی بخشیده است. کرامات و برکات متعدد حضرت عبدالعظیم(ع) در برآورده شدن حاجات مردم، زبانزد خاص و عام است. این باور ریشه در روایاتی دارد که ثواب زیارت ایشان را معادل ثواب زیارت امام حسین(ع) دانسته‌اند. این فضیلت بی‌نظیر، نشان از مقام بلند ایشان نزد خداوند دارد و باعث شده تا مردم با ایمان راسخ، به این آستان متوسل شوند.
4.    برکات اقتصادی: برکات اقتصادی وجود حضرت عبدالعظیم حسنی علیه السلام در شهرری نیز قابل توجه است؛ چرا که زائران از سراسر ایران به ری می‌آیند، که این امر به رونق اقتصادی، توسعه تجارت و آبادانی شهرری کمک قابل توجهی کرده است.

کتابنامه
1. نورى، حسين بن محمدتقى، مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل، 30جلد، ج 22، ص 406، موسسة آل البيت (عليهم السلام) لإحياء التراث - لبنان - بيروت، چاپ: 1، 1429 ه.ق.
2. خواجويى، اسماعيل بن محمدحسين، الفوائد الرجالية(الخواجويي)، 1جلد، ص 311، آستانة الرضوية المقدسة، مجمع البحوث الإسلامية - ايران - مشهد مقدس، چاپ: 1، 1413 ه.ق.
3. نمازى شاهرودى، على، مستدركات علم رجال الحديث، 8جلد، ج 4،ص 451، فرزند مولف - ايران - تهران، چاپ: 1، 1414 ه.ق.
4. علامه حلى، حسن بن يوسف، رجال العلامة الحلي، 1جلد، الشريف الرضي، ص 130، - ايران - قم، چاپ: 2، 1402 ه.ق.
5. تقى الدين حلى، حسن بن على، الرجال، 1جلد، ص 226، دانشگاه تهران - ايران - تهران، چاپ: 1، 1342 ه.ش.
6. محمد محمدی ری شهری، حکمت نامه حضرت عبدالعظیم حسنی علیه السلام، ص 16. انتشارات دارالحدیث، قم، ایران.
7. مفيد، اختصاص، ص ۲۴۷.
8. الذريعة، ج ۷، ص ۱۹۰.
9. منتجب‏الدين، على بن عبيدالله، الفهرست(رازي)، 1جلد، ص 282، كتابخانه عمومى حضرت آيت الله العظمى مرعشى نجفى (ره) - ايران - قم، چاپ: 1، 1366 ه.ش.
10. قهپايى، عنايةالله، مجمع الرجال، 7جلد، اسماعيليان، ج 4، ص 65، - ايران - قم، چاپ: 2، 1364 ه.ش.
11.  نجاشى، احمد بن على، رجال النجاشي، 1جلد، ص 247، جماعة المدرسين في الحوزة العلمية بقم، مؤسسة النشر الإسلامي - ايران - قم، چاپ: 6، 1365 ه.ش.
12.  نجاشى، احمد بن على، رجال النجاشي، 1جلد، ص 247، جماعة المدرسين في الحوزة العلمية بقم، مؤسسة النشر الإسلامي - ايران - قم، چاپ: 6، 1365 ه.ش.
13.  داود الهامی، سیری در تاریخ شیعه، ص 739، انتشارات مکتب الاسلام، قم، ایران.
14. أي حلفت و جعلت على نفسى كذا و كذا.
15. مفيد، محمد بن محمد، الإختصاص، ص 247، - ايران ؛ قم، چاپ: اول، 1413 ق.
16.  الغيبة للفضل بن شاذان: من المخطوطات النادرة، قال في الذريعة 16: 78: و قال الحاج ميرزا إبراهيم أمين الواعظين الأصفهاني: أن نسخة منه موجودة عندي بأصفهان.
17. نورى، حسين بن محمدتقى، مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل، 30جلد، ج 23، ص 227، موسسة آل البيت (عليهم السلام) لإحياء التراث - لبنان - بيروت، چاپ: 1، 1429 ه.ق.
18.  کامل الزیارات، ابن قولویه، ص 324: حدّثنا محمّد بن يحيى العطّار عمّن دخل على أبي الحسن عليّ بن محمّد الهادي عليه السّلام من أهل الري، قال: دخلت على أبي الحسن العسكري عليه السّلام فقال: «أين كنت؟» قلت: زرت الحسين عليه السّلام، قال: «أما إنّك لو زرت قبر عبد العظيم عندكم لكنت كمن زار الحسين بن عليّ عليهما السّلام.

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • آدرس های صفحه وب و آدرس های ایمیل به طور خودکار به پیوند تبدیل می شوند.