رفتن به محتوای اصلی
یادداشت تبلیغی (بخش دهم):

«سیمای تجار، بازرگانان از منظر نامه 53 نهج البلاغه»

تاریخ انتشار:
از آنجایی که طبقه «تجار و بازرگان» نقش مهمی در «حفظ و امنیت اقتصادی» دارند توجه و تعامل سنجیده با آنان می تواند موجب امنیت و آرامش اقتصادی شود، و در نقطه مقابل غفلت کارگزاران از این طبقه می تواند زمینه ساز بحران و نا آرامی بشود که قشر متوسط جامعه در زحمت سخت معیشتی قرار بگیرند برای پیشگیری از این اتفاق امام امیرالمومنین علی علیه السلام در نامه 53 مالک اشتر را موظف در تعامل و همراهی با «طبقه شریف» از تجار برخورد سخت «باطمع کار» از این طایفه نموده است.
«سیمای تجار، بازرگانان از منظر نامه 53 نهج البلاغه»

پایگاه اطلاع رسانی بلاغ| «سیمای تجار، بازرگانان از منظر نامه 53 نهج البلاغه»

مجموعه یادداشت ها «تحلیل سیره نظری و عملی امام امیرالمومنین علی علیه السلام در نهج البلاغه»| قسمت دهم

نگارنده: «مبلغ نخبه حجت الاسلام و المسلمین سید محمدتقی قادری»

*******

«سیمای تجار، بازرگانان از منظر نامه 53 نهج البلاغه»

در بخش های پیشین ویژگی های برخی از طبقات تاثیرگزار در نظام اسلامی از منظر نامه 53 نهج البلاغه امام علی علیه السلام مورد تفسیر و تحلیل قرار گرفت در این «بخش دهم» با بیان نکاتی به ویژگی و سیمای طبقه تاثیرگزار دیگر یعنی «تجار بازرگانان خوشنام» در حفظ امنیت اقتصادی داخلی ونیز وظیفه حاکمیت دینی نسبت به این طبقه از تلاشگر را از منظر نهج البلاغه تفسیر و تحلیل خواهیم.

*******

نکته اول: «تعامل کارگزاران نظام اسلامی با طبقه بازرگان و تجار»

از آنجایی که طبقه «تجار و بازرگان» نقش مهمی در «حفظ و امنیت اقتصادی» دارند توجه و تعامل سنجیده با آنان می تواند موجب امنیت و آرامش اقتصادی شود، و در نقطه مقابل غفلت کارگزاران از این طبقه می تواند زمینه ساز بحران و نا آرامی بشود که قشر متوسط جامعه در زحمت سخت معیشتی قرار بگیرند برای پیشگیری از این اتفاق امام امیرالمومنین علی علیه السلام در نامه 53 مالک اشتر را موظف در تعامل و همراهی با «طبقه شریف» از تجار برخورد سخت «باطمع کار» از این طایفه نموده و می نویسند: «ثُمَّ اسْتَوْصِ بِالتُّجَّارِ وَ ذَوِي الصِّنَاعَاتِ، وَأَوْصِ بِهِمْ خَيْراًالْمُقِيمِ مِنْهُمْ وَالْمُضْطَرِبِ بِمَالِهِ وَالْمُتَرَفِّقِ بِبَدَنِهِ،:اينك سفارش مرا در حق بازرگانان و پيشه وران بپذير و در باره آنها به كارگزارانت نيكو سفارش كن. خواه آنها كه بر يك جاى مقيم اند و خواه آنها كه با سرمايه خويش اين سو و آن سو سفر كنند و با دسترنج خود زندگى نمايند»

*******

نکته دوم: «تعامل کارگزارن با تجار پاکدست»

از منظر نهج البلاغه امام علی علیه السلام تجار و بازرگانان به دو دسته تقسیم می شوند، دسته اول از انان «طبقه پاکدست خوشنام» اند که هدف آنان از ورود به مبادلات اقتصادی علاوه بر استفاده از سود سرمایه ایجاد اشتغال تسهیل کردن دسترسی آسان و ارزان اقشار جامعه به نیازهای اقتصادی است و به عبارت دیگر نه تنها بردوش دولت سنگینی نمی کنند بلکه با واردات و صادرات بار سنگین اقتصادی را ازدوش دولت و ملت بر می دارند.
از همین رو در نامه 53 امام علیه السلام کارگزاران را مکلف می کند که این دسته از بازرگانان مورد حمایت قرار داده، زمینه و بستر فعالیت اقتصادی آنان را فراهم سازند: «فَإِنَّهُمْ مَوَادُّ الْمَنَافِعِ وَأَسْبَابُ الْمَرَافِقِ وَجُلّابُهَا مِنَ الْمَبَاعِدِ وَالْمَطَارِحِ، فِي بَرِّکَ وَبَحْرِکَ وَسَهْلِکَ وَجَبَلِکَ، وَحَيْثُ لاَ يَلْتَئِمُ النَّاسُ لِمَوَاضِعِهَا وَلاَ يَجْتَرِءُونَ عَلَيْهَا؛ فَإِنَّهُمْ سِلْمٌ لاَ تُخَافُ بَائِقَتُهُ، وَصُلْحٌ لاَ تُخْشَى غَائِلَتُهُ. وَتَفَقَّدْ أُمُورَهُمْ بِحَضْرَتِکَ وَفِي حَوَاشِي بِلاَدِکَ: زيرا اين گروه، خود مايه هاى منافع اند و اسباب رفاه و آسودگى و به دست آورندگان آن از راههاى دشوار و دور و خشكى و دريا و دشتها و كوهساران و جايهايى كه مردم در آن جايها گرد نيايند و جرئت رفتن به آن جايها ننمايند. اينان مردمى مسالمت جوى اند كه نه از فتنه گريهايشان بيمى است و نه از شر و فسادشان وحشتى. در كارشان نظر كن، خواه در حضرت تو باشند يا در شهرهاى تو»

*******

نکته سوم: «برخورد قاطع با تجار طمع کار»

هرچند اکثر تجار افراد شرافتمند اند، ولی هستند تجاری که به دلیل روحیه طمع کاری که دارند برای دست یابی به سود بیشتر اقدام به احتکار کالای مورد نیاز جامعه می کنند تا دولت و ملت تحت فشار اقتصادی قرار بگیرند، امام علی علیه السلام مالک اشتر را مکلف می کند که بااین طبقه سودجو برخورد قاطع کندتا مایه عبرت همه سودجویان قرار بگیرد. از همین رو می نویسند: «وَاعْلَمْ مَعَ ذَلِکَ، أَنَّ فِي کَثِير مِنْهُمْ ضِيقاً فَاحِشاً وَ شُحّاً قَبِيحاً وَاحْتِکَاراً لِلْمَنَافِعِ وَتَحَکُّماً فِي الْبِيَاعَاتِ، وَذَلِکَ بَابُ مَضَرَّة لِلْعَامَّةِ، وَعَيْبٌ عَلَى الْوُلاَةِ؛ فَامْنَعْ مِنَ الاِحْتِکَارِ، فَإِنَّ رَسُولَ اللهِ ـ صلى الله عليه وآله وسلم ـ مَنَعَ مِنْهُ. وَلْيَکُنِ الْبَيْعُ بَيْعاً سَمْحاً بِمَوَازِينِ عَدْل وَأَسْعَار، لاَ تُجْحِفُ بِالْفَرِيقَيْنِ مِنَ الْبَائِعِ وَالْمُبْتَاعِ. فَمَنْ قَارَفَ حُکْرَةً بَعْدَ نَهْيِکَ إِيَّاهُ فَنَکِّلْ بِهِ، وَعَاقِبْهُ فِي غَيْرِ إِسْرَاف:.با اين همه بدان كه بسيارى از ايشان را روشى ناشايسته است و حريص اند و بخيل. احتكار مى كنند و به ميل خود براى كالاى خود بها مى گذارند، با اين كار به مردم زيان مى رسانند و براى واليان هم مايه ننگ و عيب هستند. پس از احتكار منع كن كه رسول الله (صلى الله عليه و آله) از آن منع كرده است و بايد خريد و فروش به آسانى صورت گيرد و بر موازين عدل، به گونه اى كه در بها، نه فروشنده زيان بيند و نه بر خريدار اجحاف شود. پس از آنكه احتكار را ممنوع داشتى، اگر كسى باز هم دست به احتكار كالا زد، كيفرش ده و عقوبتش كن تا سبب عبرت ديگران گردد ولى كار به اسراف نكشد.»

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • آدرس های صفحه وب و آدرس های ایمیل به طور خودکار به پیوند تبدیل می شوند.