رفتن به محتوای اصلی

مجموعه جدید اشعار فاطمیه و اشعار شهادت حضرت زهرا

تاریخ انتشار:
اشعار فاطمیه و اشعار شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها کاری از گروه تولید پایگاه اطاع رسانی بلاغ
اشعار فاطمیه و اشعار شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها

پایگاه اطلاع رسانی  بلاغ، اشعار فاطمیه و اشعار شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها
 

سائلم بر سفره اى که سفره دارش فاطمه است
هرکه مى آید کنار آن کنارش فاطمه است

معنى خیر کثیر این است, اگر لطف خدا
بر زمین جارى است قطعاً آبشارش فاطمه است

شوق پیغمبر ببین بوسه به دست فاطمه است
تاج پیغمبر نگین افتخارش فاطمه است

گر به کعبه رو نمودم زادگاه مرتضى است
گر به کعبه تکیه کردم مستجارش فاطمه است

فاطمه قبرى نمى خواهد نجف وقتى که هست
مرتضى نقش روى سنگ مزارش فاطمه است

پنج بار از آن کسا خورشید اگر بیرون زده
مطمئناً منشاء هر پنج بارش فاطمه است

به تلافى دویدن هاى بین کوچه اش
ناقه اى دارد قیامت که سوارش فاطمه است

هرکه اینجا نوکرى کرده خیالش راحت است
آنکه محشر مى دود دنبال کارش فاطمه است

آنکه در وقت اسیرى با سلاح خطبه اش
کوفه را ساکت نمود آموزگارش فاطمه است

زور بازویش چهل تن را به زانو مى زند
حیدرِ تنها سپاه استوارش فاطمه است

مى چکد از دامنش خون, مى چکد اشک از رخش
باغ سرسبز ولایت لاله زارش فاطمه است

محسنى که ثلثى از سادات مى ماندند از او
پشت آن دیوار حالا سوگوارش فاطمه است


#حسین_قربانچه

اشعار فاطمیه و اشعار شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها

خیال کن پسری مادرش زمین بخورد
به پیش چشم ترش یاورش زمین بخورد

خدا کند که نبینی یگانه مادر تو
همین که پا شود از بسترش زمین بخورد

سر نماز قیامش چونان رکوع شود
هنوز سجده نرفته ، سرش زمین بخورد

بدا به حال مدینه که در نبود نبی
گذاشت دختر پیغمبرش زمین بخورد

اگر چه پشت در از پا نشست مادر ما
نخواست ثانیه ای حیدرش زمین بخورد


#شهریار_سنجری

اشعار فاطمیه و اشعار شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها

با گوشه‌چشم یا نفسی یا اشاره ای 
بر جان خسته ام بده جان دوباره ای

از چیست ای شکسته ترین کشتی نجات 
پهلو گرفته ای ز علی در کناره ای

آرام هم که گریه کنی میشود بلند 
آه از نهاد زخمی هر سنگ خاره ای

از تو نمانده غیر خيالي به بسترت
از من نمانده غیر دل پاره پاره ای

در ابتدای هجدهمین فصل دفترت
باور نمی کنم که چنین در شماره ای

آیات رفتن از چه بخوانی بمان که نیست 
در کار خیر حاجت هیچ استخاره ای

وقت قنوت مرگ مرا از خدا بخواه 
جز مرگ اگر برابر تو نیست چاره ای

در کوچه ها شکسته دل گوشوار عرش
از ماجرای گم شدن گوشواره ای


#محسن_عرب‌خالقی

اشعار فاطمیه و اشعار شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها

شده هلالی مه منیرم 
کمانِ قدّش، زند به تیرم
اگر روَد همسر جوانم 
کند برایِ، همیشه پیرم

برای گریه، بهانه دارم
که چار کودک، به خانه دارم
پرستوی من، اگر کند کوچ
سراغ او از کجا بگیرم

کتاب عشقم، ورق ندارد
نماز شب را، رمق ندارد
برای عمرم، نمانده عمری
بدون او من زعمر سیرم

به گوش او تا صدایم آید
به زحمت آید که در گشاید
خدا کند بیش از این نمانم
خدا کند پیش از او بمیرم

مرا اگر دست بسته دیدی
به کنج خانه نشسته دیدی
امیر صبرم نه من اسیرم
اسیر یارم ولی امیرم

اشعار فاطمیه و اشعار شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها

دل را ز غم علی مشوش میکرد
نفرین به همان که برد آتش میکرد

دانی چه به فاطمه گذشت این ایام
از شدت گریه دائما غش میکرد


#علی_سلطانی


اشعار فاطمیه و اشعار شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها

هزار درد به دل ماند و نیست درمانی
خبر به شهر رسیده دگر نمی‌مانی؟!

نفس بگیر دوباره مرا صدا بزنی..
بگو علی و نجاتم بده ز حیرانی..

من از تو دست‌شکسته که نان نخواسته ام
قرار بود که دستاس را نچرخانی..

ببخش فاطمه من بودم و زدند تورا
چه ضربه ها که نخورد آیه های قرآنی!

بلند شو ز لباسم غبار را بتکان..
سحر درست کن‌ از شام تار ظلمانی

بخند فاطمه جانم..شبیه قبل بخند..
بخند و حال مرا خوب کن به آسانی

به فکر یک کفن و قبر باش بهر علی
اگر به زندگی ات نیست میل چندانی


#سیدپوریا_هاشمی

اشعار فاطمیه و اشعار شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها

هر چه که از الله اکبر میشود فهمید
آن قدر هم از قدر کوثر میشود فهمید

راه تقرب بودنش را بارهای بار
از دست بوسیِ پیمبر میشود فهمید

پس بیشتر باید توسل کرد این شب ها
به لیلة القدری که کمتر میشود فهمید

اینکه چرا قلب علی و بچه هایش سوخت
با یک نگاه ساده به در میشود فهمید

باید کمی آتش گرفت و سوخت در آتش
این داغ را اینگونه بهتر میشود فهمید

اینکه غلاف تیغ با دستش چه ها کرده
از حال و روز موی دختر میشود فهمید

سنگینی دستی که سیلی زد به رویش را
از دستمال بسته بر سر میشود فهمید

از کوچه که چیزی نمی گوید حسن اما
از چادر خاکی مادر میشود فهمید

یک دندگی زخم و درد دنده هایش را
از لاله های‌ روی بستر میشود فهمید

این روزها بیرون خانه گریه‌ کردن را
از چشم های سرخ حیدر میشود فهمید

با این سوال از خود شبم را صبح میکردم
جای مزارش را در آخر میشود فهمید؟!

وضعی که محسن داشت را در آخرین لحظه
از آخرین اوصاف اصغر میشود فهمید

اشعار فاطمیه و اشعار شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها

به علی بعد پیمبر چقدر سخت گذشت
غاصبی رفت به منبر چقدر سخت گذشت

دو نفر مرد طرفداری از این مرد نکرد
آه بی حمزه و جعفر چقدر سخت گذشت

این طرف پنج نفر ، یک زن و یک مرد و سه طفل
آن طرف چند برابر چقدر سخت گذشت

صورت فاطمه و سینه و دو پهلویش
به سه تا آیه کوثر چقدر سخت گذشت

فاطمه روی زمین بود علی جان میداد
وسط کوچه به حیدر چقدر سخت گذشت

فاطمه خسته شد و پشت در خانه نشست
لحظه وا شدن در چقدر سخت گذشت

وسط دود که باشی نفست میگیرد
وسط شعله به مادر چقدر سخت گذشت

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • آدرس های صفحه وب و آدرس های ایمیل به طور خودکار به پیوند تبدیل می شوند.